فاعلاتن فن فاعلاتن فن
عشق پر اعجاز
عمر جاویدان میشود آغاز
لحظهای که روح میکند پرواز
در زمین شادی؟ نه، محال است این
آسمانی عشق است که کند اعجاز
از پری بشنو، وه چه عالی او
نغمه میخواند، مینوازد ساز
میرود لیلا میشوم مجنون
چون نیازم دید میکند او ناز
با چه اطنابی میزند بر هم
زندگی را عشق از سر ایجاز
خندهی تلخی بر لبی شیرین
میرود بر دار یک سر پر راز
میشمارد عمر لحظههایی را
که رود از کف وَ نیاید باز