فاعلاتن مفاعل مستفعلن فعن

المال و البنون زینه الحیوه الدنیا و البقیت الصلحت خیر عند ربک ثواباً و خیر املا

گُنگ خواب‌ دیده

بِین این عاقلان تو روانیّ پُرجنون

می‌زنی راه عقل و نترسی ز خصم دون

داد گنگی که خواب دل‌آرام دیده دوش

این کَران نشنوند و نگردند رهنمون

ای خدایی که عشق تو دارم به اندرون

زین زمین و زمانه‌ی دون تو بَرَم برون

کندنی از هر آنچه ندارد ز تو نشان

بودنی با تو در همه اوقات در درون

چون تواند بَرَد همه لذت بدین حضور

او که مشغول از او به خود از مال و البنون