به سوی آن صنم روم به سر
دلی به ره نهادهام اگر
وَ هستم ار همیشه در سفر
هماره گر دو دیده سوی در
کنم برای کسب هر خبر
رها اگر ز کسب سیم و زر
شوم فقط به فکر یک نفر
یقین بدانم او کند نظر
به رهروان خود در این گذر
به خستگان هجر خون جگر
پرندگان بسته بال و پر