مستفعلن فعولن

تنها تو را پرستم

عهدي ز تو شكستم

با ديگران نشستم

بی تو چقدر خستم

بينم كنون چه پستم

ای دوست گیر دستم

حالا كه من خوش هستم

چون از قفس برستم

زنجيرها گسستم

دانم كه مست مستم

عهدي دگر ببستم

تا آن زمان كه هستم

تنها تو را پرستم