فاعلاتن مفاعیلن فاعلاتن مفاعیلن
با که آرامشی یابم
میتوان جست یاران را میتوان گشت یابنده
در ره عاشقی بی شک تا تو راییم جوینده
فرصت با تو بودنها میشود لاجرم اتلاف
تا که شیطان قوی باشد تا که عاصی است این بنده
بی تو باشم غریب این جا گرچه در خاطرم هستی
شوق آزادی از زندان مردگان را کند زنده
سالکِ در بدن حتی در توجه به معشوقش
گریهها در درون دارد گرچه بر لب کند خنده
دارم اکنون شبانگاهی درد دوری جانکاهی
بین جُهال کالانعام جمعهایی پراکنده