ضربالمثل (ی)
ضربالمثل (ی)
ی
یابو برش داشته است (اشاره به خودبزرگبینی)
یا خدا یا خرما
یارب مباد آنكه گدا معتبر شود
یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم
یار قدیم، اسب زین کرده است
یار، مرا یاد کند ولو با یك هل پوك
یا زنگی زنگ باش یا رومی روم
یا کوچه گردی یا خانهداری
یا مرد باش یا نیمهمرد یا هپلهپو
یا مرگ یا اشتها
یا مكن با پیلبانان دوستی یا بنا کن خانهای درخورد پیل
یكی رو تو ده راه نمیدادند، سراغ خانهی کدخدا را میگرفت
یك ارزن از دستش نمیریزد
یك مرده به نام، به که صد زنده به ننگ
یك انار و صد بیمار
یك بز گر، گله را گر میكند
یکذره شاخ، بهتر از هزار ذرع دم است
یك داغ دل بس است برای قبیلهای
یك ده آباد، بهتر از صد شهر خراب
یك بار جستی ملخک، دو بار جستی ملخک، آخر به دستی ملخک
یك بام و دو هوا
یك پا چارق، یک پا گیوه
یك پایش این دنیا، یک پایش آن دنیا است
یک پول جیگرك، سفرهی قلمكار نمیخواهد
یک تب، بک پهلوان را میخواباند
یک تختهاش کم است (اشاره به بیعقلی فرد)
یك جا میل و مناره را نمیبیند، یک جا ذره را در هوا میشمارد
یك چیز بگو بگنجد (اشاره به اغراق و غلو)
یك حمام خرابه، چهلتا جامهدار نمیخواهد
یك دست صدا ندارد
یك دیوانه سنگی به چاه میندازد که صد عاقل نمیتوانند بیرون بیاورند
یك رودهی راست توی شكمش نیست (اشاره به دروغگویی)
یکروزه مهمانیم و صدساله دعاگو
یك روز حلاجی میكند، سه روز پنبه از ریش برمیچیند
یك سال بخور نان و تره صدسال بخور نان و کره
یك سوزن به خودت بزن و یک جوالدوز به مردم
یك سیب را که به هوا بیندازی تا بیاید پائین هزارتا چرخ میخورد
یك شكم سیر، بهتر از صد شكم نیمسیر
یکعمر گدائی کرده هنوز شب جمعه را نمیداند
یك کفش آهنی میخواهد و یک عصای فولادی
یك کلاغ و چهل کلاغ (اشاره به شایعه)
یك گوشش در است یک گوشش دروازه
یكلایش کردیم نرسید، دولایش کردیم که برسد
یك مو از خرس کندن، غنیمت است
یك مویز و چل قلندر
یك نه بگو، نه ماه روی دل نكش
یك وقت از سوراخ سوزن تو میرود، یک وقت از در دروازه تو نمیرود
یكی به نعل میزند و یكی به میخ (اشاره به دوپهلو صحبت کردن)
یكی کم است، دوتا غم است، سه تا خاطرجمع است
یكی مُرد و یكی مردار شد یكی به غضب خدا گرفتار شد
یكی میبرد، یكی میدوزد
یكی نان نداشت بخورد، پیاز میخورد که اشتهایش باز بشود
یكی یکدانه، یا خل میشود یا دیوانه
استفاده از منابع اینترنتی و منابع دیگر