نشانههای اختلالات روانی - 2
ادراك (Perception)
ادراک، به آگاهی از كیفیت، كمیت، شباهتها و تفاوتهای محرکهای محیط بهوسیلهی اعضای حسی و تعبیر و تفسیر محیط پیرامون بهوسیله ادراک و تجربهی ادراکی گفته میشود.
اختلال در ادراك (Perceptive Disorder)
توهم (hallucination)
خطای ادراکی (illusion)
توهم
درک بدون محرک از دنیای خارج و درک ظاهری یک شئ وقتیکه آن شئ وجود ندارد، توهم نامیده میشود.
انواع توهم
توهم بینایی (visual hallucination )
در توهم بینایی، بیمار، چیزهایی را میبیند كه وجود خارجی ندارند و دیگران آنها را نمیبینند. توهم بینایی ممکن است از نوع ابتدایی و ناقص، مثلاً، دیدن جرقه، برق، دود و شعله و یا از نوع مركب، نظیر دیدن مناظر، انسانها و حوادث باشد.
توهمات منفی (negative)
در توهمات منفی، شخصی که سیستم عصبیاش سالم است از درک محرکهای واقعی ناتوان است. ریزبینی و بزرگبینی از موارد توهم منفی یا اختلال در ادراک هستند.
توهم بزرگبینی (macropsia)
در توهم بزرگبینی، بیمار، جزی از محیط را درشتتر و بزرگتر از بقیه میبیند. مثلاً، بنابر گزارشها، ممکن است بیمار، گربهی روی دیوار را بسیار بزرگتر از اندازهی واقعیاش و بهاندازهی یک شیر ببیند.
توهم ریزبینی (micropsia)
در توهم ریزبینی، قسمتی از محیط یا بعضی از اشیاء، کوچکتر از بقیه دیده میشوند؛ مثلاً، بنابر گزارشها، ممکن است اطرافیان، بسیار کوچکتر از اندازهی واقعی و در اندازهای عروسکی، دیده شوند.
توهم ریزانگاری (lilliputian)
شبیه به داستان ماجراهای گالیور، بیمار مبتلا به توهم ریزانگاری، بعضی چیزهای توهمی را در مقیاسی كوچك میبیند؛ مثلاً، بنابر گزارشها، بیماری بیان کرده است که لشکری از آدمکوچولوها را میدیده است که از روی دیوار میآمدند و در جیب او فرومیرفتند.
توهم چندبینی (polyopia)
بیمار مبتلا به توهم چندبینی، یک شئ واقعی را بهصورت چندتایی درک میكند.
توهم شنوایی (auditory)
شایعترین توهم در اسكیزوفرنی، توهم شنوایی است و بیمار، صداهایی كه وجود خارجی ندارند و دیگران نمیشنوند را
میشنود. محتوای توهمات شنیداری برحسب نوع بیماری، تغییر میکند.
توهم آمرانه (teleologic)
توهم آمرانه، یکی از خطرناکترین نوع توهمات شنیداری بهحساب میآید. در این نوع توهم، صدایی توهمی به بیمار دستور میدهد تا كارهایی انجام دهد یا از انجام كارهایی خودداری كند. بیمار مبتلا به توهمات شنیداری آمرانه، ممکن است دستور توهمی آسیب رساندن به خود یا دیگران را دریافت دارد. اگر دستور توهمی، منجر به آسیب رسیدن به خود بیمار شود، به آن، نشانگان ونگوگ (Van Goge Syndrome) میگویند.
توهم چشایی (gustatory)
توهم چشایی، نوع نادر توهم است. بیمار مبتلا به این توهم، احساس مزهی بد در دهان دارد که در اثر مصرف دارو یا سایر موارد تغییردهندهی مزهی دهان، نیست.
توهم بویایی (olfactory)
توهم بویایی نیز از نوع نادر توهمات است و معمولاً همراه با توهم چشایی است و معمولاً با توهم استشمام بوهای بد از قبیل گوشت گندیده، خاك، سم، غذای فاسد و... همراه با احساس طعم آنها در دهان میباشد؛ البته در موارد استثنایی نیز توهم استشمام بوی خوب به وجود میآید.
توهم لامسهای (tactile)
بیمار مبتلا به توهم لامسهای، چیزهایی كه وجود خارجی ندارند را لمس میكند؛ مثلاً، توهم راه رفتن حشرات در زیر پوست در مصرف كوكایین و توهم حركت كرم در روی پوست در بیمار الكلی از موارد توهم لامسهای هستند.
توهم كاركردی (functional)
در توهم كاركردی، وجود محرك خارجی برای ایجاد توهم ضروری است، درواقع، در این نوع از توهم، محرك خارجی و توهم، همزمان در یكی از اندام حسی، تجربه میشود.
توهم حس عوضی (synesthesia)
به توهمی كه با سایر حواس تفسیر میشود، توهم عوضی گفته میشود؛ مانند دیدن صدا یا شنیدن رنگ. در این اختلال، بیمار احساس میكند که با گوش خود میبیند و با چشمهایش میشنود.
توهم قبل از خواب (hypnagogic)
در توهم قبل از خواب، توهمهای بینایی و شنوایی در زمان به خواب رفتن، بروز میکنند و دلیلش این است که در زمان قبل از خواب، فعالیت قشر مخ، كندتر از سطح هوشیاری، کاهش مییابد.
توهم بعد از خواب (hypnopompic)
توهم بعد از خواب، به بروز توهمهای بینایی و شنوایی در شخص بیمار در هنگام بیدار شدن از خواب، گفته میشود.
توهم اکستراکامپین( (extracampine
توهم اکستراکامپین، توهمی است که خارج از محدودهی عضو حسی، ادراک میشود؛ مثلاً، بیمار صداهایی را از چندین کیلومتر دور از خودش میشنود.
توهم پسیکوموتور( (psychomotor
بیمار مبتلا به توهم پسیکوموتور، احساس میكند که بعضی از اعضای بدنش تغییر مکان دادهاند؛ مثلاً، احساس میكند گوشهایش بر روی زانو یا در کف دستانش قرارگرفتهاند.
توهم کندی حرکات (slow motion)
بیمار مبتلا به توهم کندی حرکات، احساس میكند که حرکات بدنش کند شده است و وقتی میخواهد اندامش را سریع حرکت بدهد، احساس کندی بیشتری میكند.
خطای ادراکی (illusion)
در خطای ادراکی، اشیا و پدیدهها بهصورت تحریفشده و غیرواقعی، درک میشوند. خطاهای ادراکی، همیشه نشانهی اختلال روانی نیستند؛ بلکه در افراد عادی نیز، تحت تأثیر نقص عضو حسی، مصرف مواد مخدر، ترس یا میزان نور و نحوهی نورپردازی محیط، به وجود میآیند.
خطای ادراکی عاطفی (affective illusion)
خطای ادراکی عاطفی، در تحت حالات هیجانی شدید یا حالت انتظار، روی میدهد و اشیاء در این حالت بهصورت غیرواقعی درک میشوند؛ مثلاً، ممکن است پالتوی روی رختآویز یا درخت پشت پنجره به شکل اشباح درک شوند.
خطای ادراکی کلامی verbal illusion))
بیمار از گفتههای دیگران، احساس تهدید یا اتهام نسبت به خود را درک میكند.
خطای ادراکی تصویری (pareidolia illusion)
در حالت خطای ادراکی تصویری، اشکال روی کاغذ یا تابلوها یا اشیای اطراف بیمار، بهصورت موجودات زندهی خطرناک درک میشوند.
اختلال در تصویر بدن (body image)
احساس سنگینی یا بزرگ و کوچک احساس شدن اعضای بدن از ویژگیهای اختلال در تصویر تن است؛ مثلاً بیمار احساس میكند که سرش آنقدر بزرگ شده است که بر روی بالش یا در اتاق جا نمیشود.
پدیدهی عضو خیالی (phantom phenomenon)
پدیدهی عضو خیالی، نوعی اختلال در تصویر تن است و در اثر واکنشهای عصبی و روانی، در بعضی افرادی که قطع عضو داشتهاند، مشاهده میشود و فرد احساس میكند که عضو قطعشدهی بدنش، هنوز وجود دارد.
اختلالات حافظه (Memory Disorders)
حافظه فرآیند گرفتن، اندوزش، یادآوری و بازشناسی و اطلاعات است.
افزایش حافظه (hyperamnesia)
در اختلال افزایش حافظه، بیمار بهطور غیرعادی دارای خاطرات زنده است و جزئیات غیرمعمول و بیاهمیت موضوعات مختلف نیز به خاطر آورده میشوند و این اختلال در بیماری مانیا، پارانویا، كاتاتونی و وسواس دیده میشود.
تحریف گذشته (retrospective falsification)
در اختلال تحریف گذشته، بیمار با درهمآمیختن واقعیت و خیالپردازی، به تحریف و جعل مطالب موجود در حافظه میپردازد.
فراموشی (amnesia)
به ناتوانی نسبی یا كامل بیمار در یادآوری تجربهها و ادراكات قبلی، فراموشی میگویند و به دلایل جسمی (ضربهی مغزی، صرع) یا مشکلات روانی، میتواند بروز نماید.
فراموشی پیشگستر (anterograde amnesia)
از دست دادن حافظه و عدم یادآوری خاطرات پس از وقوع ضربه به مغز را فراموشی پیشگستر میگویند.
فراموشی پسگستر (retrograde amnesia)
بیمار دچار ضربهی مغزی، وقایع چند ثانیه قبل از وقوع حادثه را به یاد نمیآورد که به این اختلال، فراموشی پسگستر میگویند.
فراموشی گلوبال گذرا (transient global amnesia)
در فراموشی گلوبال گذرا، شخص بیمار برای مدتی کوتاه، حافظهی خود را از دست میدهد و دوباره به حالت عادی بازگشت میكند.
فراموشی اتفاقات جاری (amnesia for current event)
بیمار مبتلا به فراموشی اتفاقات جاری، قادر به انجام فعالیتهای لحظهبهلحظه خود هست؛ ولی پس از گذشت چند لحظه آنها را فراموش میكند و قادر به دنبال کردن آن کارها نیست.
فراموشی روانزا (psychogenic amnesia)
شخص بیمار مبتلا به فراموشی روانزا، تحت تأثیر فشارها و تعارضات روانی، دچار فراموشی شده و در کوچه و خیابان سرگردان میشود. این اختلال، بهطور ناگهانی ایجاد میشود و بهصورت ناگهانی نیز از بین میرود.
پارامنزی (paramnesia)
پارامنزی، به یادآوریهایی اطلاق میشود که بیمار آن را به زمان خودش نسبت نمیدهد؛ مثلاً شخص بیمار در مورد سفر سال گذشتهی خودش به یکی از کشورها صحبت میكند، درحالیکه چند سال پیش به این سفر رفته بوده است.
کریپتومنزیا (cryptomnesia)
شخص مبتلا به کریپتومنزیا، نمیتواند به یاد آورد که اتفاقی را در خواب دیده است یا آن را در واقعیت تجربه کرده است.
افسانهبافی (confabulation)
بیمار مبتلا به افسانهبافی، از وقایعی صحبت میكند كه در زندگی او و یا در دنیای واقعی هیچگاه اتفاق نیفتادهاند. گاهی نیز همان وقایع ساختگی خیلی زود از یاد شخص میروند؛ مثلاً، شخص بیماری، ماجرای شکار یک مار بزرگ دوسهمتری و قطور را برای دوستانش توضیح میداده است و به دلیلی، مثلاً جواب دادن به تلفن همراه، برای لحظاتی در شرح ادامهی ماجرا متوقف میشود و وقتی چنددقیقهای بعد، از او میپرسند که آن مار را چه کار کرده است، جواب میدهد که آن را در یک شیشهی مربایی در الکل قرار داده است.
آشناپنداری (deja vu)
بیمار مبتلا به آشناپنداری، اشیا، مکانها و افراد ناآشنا را آشنا میپندارد؛ مثلاً، شخص احساس میكند مکانی که برای اولین بار به آن وارد شده است را قبلاً نیز دیده است یا احساس میكند در جشن ازدواج دوستش، قبلاً هم شرکت کرده است.
بیگانهپنداری (jamais vu)
بیمار مبتلا به بیگانهپنداری با آنچه قبلاً دیده است، احساس بیگانگی میكند و آنها را به خاطر نمیآورد؛ مثلاً مدرسهی قدیم یا دوستان قدیمیاش را به یاد نمیآورد.
فراموشی اسمها (Anomia)
ناتوانی موقت در یادآوری یا بهکارگیری صحیح نام اشیا یا افراد است.
اختلالات عاطفی (Emotional disorders)
عاطفهی نامناسب (inappropriate Affect)
عاطفهی نامناسب، حالتی است كه عاطفهای خلاف انتظار، در بیمار دیده میشود و ابراز هیجان با موقعیت، متناسب نیست؛ مثلاً احساس شادی بیمار در مراسم سوگواری، در اثر این اختلال است.
دوگانگی عاطفه (ambivalence)
در دوگانگی عاطفه، فرد بیمار، دارای احساسات متضاد همزمان نسبت به یك موضوع است و در بیماری اسكیزوفرنی دیده میشود.
بیتفاوتی (apathy)
اختلال بیتفاوتی عاطفی، با فقدان احساس، هیجان، علاقه و فقدان نگرانی یا شادی بیمار نسبت به آنچه در اطرافش میگذرد مشخص میگردد.
بیثباتی عاطفی (هیجانی) (emotional lability )
تغییر سریع و ناگهانی احساس هیجانی بیمار، بدون ارتباط با محركهای خارجی و نبود ثبات عاطفی و نوسان بین بالاترین و پایینترین سطح حالت عاطفی را بیثباتی عاطفی میگویند. بیمار در این اختلال، به دلیل تغییر سریع افكار و احساسات، واکنشهای عاطفی متغیری از خود بروز میدهد؛ مثلاً، بیمار درحالیکه مشغول شوخی با دوستش است، ناگهان به او فحش میدهد و پرخاشگری میكند.
عاطفهی كند (blunted affect)
به ابراز عاطفه با شدت كمتر از انتظار و یا كاهش شدید در ابراز احساسات، كندی عاطفه میگویند.
خلق افزایشیافته (elevated mood)
بیمار دارای خلق افزایشی، دارای اعتمادبهنفس فوقالعاده و نشاط و شادمانی و خوشحالی زیاد است و به درجات: خوشی، سرخوشی، وجد و خلسه تقسیم میشود.
خوشی (euphoria)
خوشی، احساس مثبت خوشحالی و سرحال بودن ازنظر روانی و جسمی است.
سرخوشی (elation)
بیمار در حالت سرخوشی، علاوه بر خوشی، دارای انبساط خاطر و اعتماد به نفس بالا و افزایش فعالیت حركتی است.
وجد (exaltation)
وجد، حالت فراتر از سرخوشی و حالت تجلی هذیانهای بزرگمنشی است.
خلسه (ecstasy)
خلسه، اوج سرخوشی و احساس از خود بیخودشدگی، همراه با شادی درونی خاص و آرامش فوقالعاده است و بیمار، حالتی مثل راه رفتن روی ابرها را تجربه و احساس میكند.
ملال و دلتنگی (disphoria)
ملال و دلتنگی، حالت خلقی ناخوشایندی است كه بدون علت خاص و بهطور ناگهانی در فرد بیمار ایجاد میشود و در این حالت، بیمار از برقراری ارتباط با دیگران پرهیز میكند و دوست دارد تنها باشد. این اختلال از علائم مهم مانیا است.
نوسان خلق (mood swing)
نوسان خلق، اختلالی است که با نوسانات خلقی و عاطفی در بیماران مبتلا به مانیک دپرسیو مشاهده میشود.
افسردگی (depression)
حالت غمگینی و بیحوصلگی و عدم علاقه به فعالیتهای روزمره، افسردگی نام دارد.
افسردگی رجعتی (involutional melancholia)
افسردگی رجعتی، از سن ۴۰ سلگی به بعد و نیز در دوران پیری رخ میدهد که به این نوع از افسردگی که معمولاً در پدر و مادرهای سالمند و با بزرگ شدن و رفتن فرزندان از خانه، بروز میکند، سندرم آشیانهی خالی (early nest syndrome) نیز میگویند.
افسردگی اتکایی (anaclitic depression)
افسردگی اتکایی، نوعی از افسردگی در کودکان است که در نیمهی دوم یکسالگی، به دنبال محرومیت از نقش مادری روی میدهد.
افسردگی پنهان (masked depression)
افسردگی پنهان، نوعی از افسردگی است که بهصورت شکایتهای جسمی یا بهانهگیری و حتی بروز مشکلات تحصیلی نشان داده میشود.
افسردگی زایمان (post partum depression)
افسردگی بعد از زایمان، با علائم اضطراب و عدم علاقهی مادر به نوزاد بروز میكند و گاهی وضعیت وخیم تبدیل به بیماری سایکوتیک، همراه با توهم و هذیان را پیدا میكند.
اختلالات حرکتی (Movement Disorders)
بیشفعالی (hyperactivity)
اختلال بیشفعالی، بیشتر در پسربچهها دیده میشود و با حواسپرتی، تحریکپذیری، محدودیت توجه، اختلال در روابط با همسالان و مشکلات آموزشی، مشخص میگردد.
فعالیت کمتر از معمول (underactivity)
بیمار مبتلا به اختلال فعالیت کمتر از معمول، در شروع حرکت و فعالیت و ادامهی آن کند است و این اختلال در افسردگی مشاهده میشود.
کاتالپسی (catalepsy)
به دلیل وجود اختلال کاتالپسی، اندام بیمار کاتاتونی در هر وضعیتی که قرار بگیرد، ثابت میماند که به انعطاف مومی (waxy flexibility) معروف است.
کاتاپلکسی (cataplexy)
کاتاپلکسی، بهصورت شل شدن عضلات و از دست دادن قوام عضلانی و ضعف شدید در اندامها مشاهده میشود.
اکوپراکسی (echopraxia)
بیمار مبتلا به اکوپراکسی، از رفتارها و حرکاتی که میبیند، تقلید میكند.
حرکت کلیشهای (stereotypy)
در بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی و وسواس، اختلال حرکت کلیشهای، بهصورت تکرار رفتار و درآوردن شکلک و ایجاد اداواطوار، مشاهده میشود.
منفیگرایی حرکتی (negativism)
اختلال منفیگرایی حرکتی، با حالت لجبازی بیمار در کارهایی که از او خواسته میشود به صورتهایی مثل عدم تکلم، نخوردن دارو و غذا و بیحرکت ماندن، بروز میکند.
حرکات جبری (compulsion)
اختلال حرکات جبری، حالت اجباری تمایل بیمار به انجام یک عمل است؛ مثلاً، بیمار بهصورت اجباری تمایل دارد که اشیاء منزل را بهصورت کاملاً متقارن، بچیند.
تیک (tic)
اختلال تیک، به حرکات تکراری غیرارادی گفته میشود که با رفتارهایی نظیر چشمک زدن و حرکات تکراری سر و گردن یا بهصورت صاف کردن گلو بهصورت تکراری یا دست گذاشتن مکرر به جلو و پشت شلوار و... دیده میشود.
اختلالات هوشیاری (Consciousness Disorders)
لتارژی (Lethargy)
بیمار در حالت لتارژی، هوشیاری کامل ندارد و درصورتیکه توسط محرکی تحریک نگردد، به خواب میرود؛ بیمار در این حالت، اغلب رشتهی کلام را گم میكند و از موضوعی به موضوع دیگر سرگردان است.
بهت (stupor)
بهت، در اثر اختلال در کنش مغز رخ میدهد و در این حالت، بیمار فقط به محرکهای قوی و مداوم پاسخ میدهد.
اغما (coma)
در وضعیت اغما، هیچ پاسخ رفتاری نسبت به تحریکات خارجی یا داخلی وجود ندارد.
اختلال توجه (attention)
بیمار مبتلا به اختلال توجه، نسبت به هر محرک خارجی، بیتوجه میشود و نمیتواند محرکهای بیربط را از ذهنش دور کند.
اختلال تمرکز (vigilance)
بیمار دچار اختلال تمرکز، قادر به تمرکز ذهنی ۲۰ ثانیهای در معاینات تشخیصی پزشکی نیست؛ مثلاً، حواس بیمار مبتلا به مانیا، تحت تأثیر محرکهای بیاهمیت، مکرراً از جریان مصاحبه، قطع میشود.
جهتیابی (orientation)
در اختلال جهتیابی، وقوف به زمان و مکان، دچار مشکل میگردد و در بیماران الکلی و اسکیزوفرنی مشاهده میگردد.
کاهش سطح هوشیاری (Loss of consciousness)
در اختلال کاهش سطح هوشیاری، بیمار، بیحال و دچار کندی روانی است و قادر به بیان منظور خود نیست.
محدودشدن هوشیاری (Limiting consciousness)
اطرافیان بیمار مبتلا به محدودشدن هوشیاری، او را گیج و منگ مییابند و ممکن است بیمار در احساس واقعی نسبت به هویت خودش نیز دچار مشکل باشد.
حالت شفقی هوشیاری (twilight state)
حالت شفقی هوشیاری، با انقطاع هوشیاری همراه با رفتارهای عادی در حملات صرعی، بروز میكند.
اختلالات تجزیهای (dissociative)
اختلالات تجزیهای، به تغییرات سطح هوشیاری گفته میشود که با تغییرات هوشیاری و تغییرات در احساس هویت همراه است و شبیه به حالت خلسه است. اختلال مسخ شخصیت (Depersonalization) و مسخ واقعیت (Derealization) از اختلالات تجزیهای هستند.
اختلالات خواب ( (Sleep Disorders)
بیخوابی ( (insomnia
بیخوابی، با کاهش نیاز به خواب و یا عدم توانایی فرد در به خواب رفتن مشخص میگردد و ممکن است بیمار برای چند شبانهروز به خواب نرود.
بیداری در خواب (somnambulism)
در حالت بیداری در خواب، شخص بیمار، در خواب راه میافتد و اگر از او سؤالی شود، جوابهای نامفهوم میدهد و بعد از بیدار شدن هم چیزی از کارهای حین خواب خود به یاد نمیآورد.
خوابگردی (sleep walking)
در خوابگردی، شخص بیمار، در خواب راه میافتد؛ اما دقت انجام اعمال در این حالت، کم و راه رفتن، بدون هدف است.
وحشت شبانه (night terror)
در وحشت شبانه، فرد با حالت اضطراب شدید و علائم اتونومیک از خواب بیدار میشود و چیزی از موضوع وحشت را به یاد نمیآورد.
کابوس (nightmare)
کابوس، همان خوابهای ترسناک است و قبل از وحشت شبانه رخ میدهد؛ علائم اتونومیک آن کمتر است و بیمار میتواند کابوس خود را به یاد آورد.
حملهی خواب (narcolepsy)
نارکولپسی، با میل غیرقابلاجتناب برای خواب، مشخص میگردد که حدود ۱۵ دقیقه به طول میانجامد.
.
پرخوابی (hypersomnia)
در اختلال پرخوابی، نیاز فرد به خوابیدن، غیرقابل مقاومت نیست؛ اما ممکن است ساعتها طول بکشد و با حالت گیجی پس از بیداری همراه است.
فلج خواب (sleep pharalysis)
فرد مبتلا به فلج خواب، در موقع به خواب رفتن، احساس سنگینی در بدن میكند و حس میكند که قادر نیست دست و پای خود را حرکت بدهد یا حرف بزند و احتمالاً، همان حالتی است که به افتادن بختک بر روی فرد، تعبیر میشود.
حرف زدن در خواب (sleep talking)
بعضی افراد در حین خواب صحبت میکنند؛ اما معمولاً چیزی که در بیداری دوست ندارند دیگران بشنوند را نمیگویند و اسرار خود را فاش نمیکنند.
آپنه تنفسی خواب ( (sleep apnea
فرد مبتلا به آپنه تنفسی، در حین خواب، مشکل نفس کشیدن پیدا میکند و به دنبال قطع تنفس، بهیکباره از خواب بیدار میشود؛ مدت وقفهی تنفسی از ۱۰ تا ۳۰ ثانیه طول میکشد و ممکن است بارها در طول شب، تکرار گردد.
دندانسایی در خواب (teeth grinding)
دندانسایی، در اثر استرس و اضطراب به وجود میآید یا تشدید میشود. افراد مبتلا، در طول شب، به طور مداوم دندانهایشان را بر روی هم فشار میدهند یا برهم میسایند که با تخریب سطح دندانها و درد در فکها مشخص میگردد.
گردآورنده: س. شایسته
استفاده از کتاب نشانهشناسی اختلالات روانی، اثر نصرتالله پورافکاری و منابع دیگر