متن سخنرانی درشب یلدای تریبون آزاد

23 December 2013

روز اول زمستان خوره روز یا یلدا زادروز خورشید است. این روز در آئین میترائیستی روز اول سال میترائی نیز میباشد.

به روایت بیرونی مبداء سالشماری در تقویم کهن سیستانی اول زمستان بوده است. جالب اینجاست که نام نخستین ماه آنان نیز کریست بوده است. به روایت بیرونی در آثار الباقیه منظور از میلاد تولد مهر یا خورشید است. نامگذاری نخستین ماه زمستان و سال نو به نام دی به معنای دادار یا خداوند از همان باور میترائیستی سرچشمه میگیرد.

هر چند سنت شب چله و میلاد خورشید در سنت زرتشتی ها پذیرفته نشده است اخیرا آنان نیز میکوشند تا این مراسم را همچون دیگر ایرانیان برگزار کنند.

چارتاقی نیاسر کاشان که فعلا تنها بنای سالم باقی مانده در این زمینه در ایران است به گونه ای طراحی شده که میتوان زمان رسیدن خورشید به برخی از مواضع سالانه ونیز نقطه انقلاب زمستانی و آغاز سال نو میترائی را با دقت تماشا کرد و تشخیص داد. در استون هنج انگلستان هم پیگان ها همه ساله برای رویت طلوع خورشید در روزهای اول زمستان و تابستان مراسمی برپا میکنند.

برای شناخت میترائیسم لازم است که مطالب متناقض و پراکنده ای را که در مورد باورهای میترائیستی گفته شده را با محک اندیشه و تقابل با یکدیگر سنجیده و از میان انها سره را از ناسره جدا کرد.

بنا بر تحقیقات بسیار گسترده ای که منوچهر جمالی در این زمینه انجام داد باورهای میترائیستی به دو بخش کاملا مجزا تقسیم میشوند. بخش اول شامل میترای مادر یا زنخدائی که بعدها نمادهائی چون سیمرغ، خورشید وگاو به آن نسبت داده شدند میشود. این باورها بیشتر برمبنای احترام به محیط زیست و نگهداری آن، پرهیز از کشتن موجودات زنده وجلو گیری از جنگ و جدال بین انسانها بود.

آنها بر این باور بودند که تمامی افراد اجتماع حقوق مساوی داشتند و میبایست به آنها اجازه داد تا راه زندگی خود را مستقلا و با استفاده از تجارب شخصی وخرد و عقل ومنطق پیدا کنند. آنها به داشتن رهبر و پیشوا اعتقاد نداشتندو از بسیاری از جهات باورهای آنها بسیار امروزی و منطبق با باورهای اکولوژیستی بودند.

بخش دوم میترائیسم با کشتن میترای مادر بوسیله میترای پسر یا میتراس شروع میشود. (در معابد میترائیستی اروپائی نقش میترا س در حال کشتن گاو که نماد مادرش بود کنده کاری شده)در این دوره تمام باورهای گذشته کاملا معکوس میشوند . کشتن حیوانات و جنگ در بین انسانها آزاد میشود وحفظ و نگهداری محیط زیست دیگر اهمیت خود را از دست میدهد. در اروپا میتراس پسر به خدای جنگ مشهور میشود. به نظر جمالی این میتراس همان مرداس یا ضحاک معروف در تارخ ایران است.

بعدها موبدان زرتشتی تمام کوشش خود را بکار بستند که تمام آثار میترائیستی راتا آنجا که میتوانستند از صحنه روزگار محو کنند و آنچه را که نمیتوانستند محو کنند تغییر ماهیت داده به صورت دیگری که قابل قبول برای فلسفه زرتشتی بود در آورند . آنها حتی نام ماه ها و روزها را نیز تغییر داده و یا جا به جا کردند.

بهترین مثال در این مورد محو شخصیت بزرگ تاریخی ما کورش بزرگ است. در سراسر شاهنامه که برگرفته از خدای نامه وترجمه آن از پهلوی به فارسی دری بود از کورش نامی برده نشده است. فردوسی که در میهن پرستی او هیچ تردیدی نیست در این مورد بی تقصیر است. اطلاعات او برگرفته از خدای نامه بود که بوسیله موبدان زرتشتی نوشته شده بود . موبدانی که از دخل و تصرف در تاریخ ایران برای توجیه و موجه جلوه دادن فلسفه دینی خود به هیچوجه کوتاهی نمیکردند.

داریوش اول که در سپاه کامبوزیا (کمبوجیه) در مصر خدمت میکرد به قول بعضی از محققین اروپائی با کمک دستیارانش کامبوزیا را میکشد و مدعی میشود که او از اسب فرو افتاده و کشته شده است.پس از مرگ کامبوزیا داریوش با سرعت به ایران بر میگردد و بردیا برادر کوچکتر کابوزیا را شکست داده وبه قتل میرساند و مدعی میشود که اوبردیا نبوده و در اصل موبدی به نام گئومات بوده است که در یک توطئه بردیای حقیقی را کشته و خود جای اورا گرفته بود. داریوش برای تحکیم موقعیت خود به مذهب زرتشتی در می آید و آنرا مذهب رسمی ایران میکند. در شاهنامه از او به نام داراب یاد میشود.

محو نام کورش که سرسلسله دودمان هخامنشی و موسس اولین امپراتوری تاریخ بشریت و نویسنده اولین منشور حقوق بشر بودو مورخین یونانی چون هرودوت و زنوفون از او به نیکی یاد کردند از خدای نامه بی جهت صورت نگرفته است. کورش به تمام باورهای مردم سرزمینهای تحت فرماندهی اش احترام میگذاشت و با مردم اقوام مختلف با رافت و دلسوزی رفتار میکردو به حقوق آنها احترام میگذاشت. او تمام خصوصیات یک فرد معتقد به میترائیسم اصلی یا زنخدائی را داشت وبه نظر نویسنده احتمالا میترائیست هم بود. از اینرو موبدان زرتشتی که نمیتوانستند سجایای خوب اخلاقی و دست آوردهای بی نظیر او را درشخصی خارج از پیروان خود تحمل کنند او را بکلی از تاریخ محو کردند.