4-16

< >

در میان گلهای هرز

دیشب سحرگاهان در خواب میدیدمت

در دره ای زیبا در چمنزاری سبز

پنهان زچشم دوست و دشمن من و تو

غنوده بودیم در میان گلهای هرز

تن پوشهایمان را زتن جدا کردیم

دیگر نبود بر ما هیچ جز علفهای سبز

بی آنکه بدانیم چه میرود بر ما

سر بر سینه هم و بی هیچ ترس و لرز

همدیگر را با بوسه گرم میکردیم

درآغوش هم و بر روی گلهای هرز

El Goli. Tabriz, Iran

(photographer: A. Majdfar)