رُشد فاشیسم در روسیه

نیمروز شماره ۲۵۹ ـ جمعه ۸ آوریل ۱۹۹۴

در اواخر دهه هشتاد، پس از هفتاد سال حکومت تک حزبی و اقتصاد کنترل شده دولتی، سرانجام رهبران حزب کمونیست اتحاد شوروی متقاعد شدند که برای بهبود وضع اسفبار اقتصاد این کشور اعطای آزادیهای سیاسی و اقتصادی و پیروی از اقتصاد بازار آزاد حیاتی است.

معمولاً تغییر جهت های اقتصادی قبل از آنکه نتایج مثبتی به بار آورند، در ابتدا باعث رکود، بیکاری، تورم و بطور کلی مشکلات اقتصادی می شوند.

همانطور که انتظار می رفت گذار از این مرحله انتقالی در روسیه و سایر کشورهای سوسیالیستی سابق باعث ایجاد نارضایتی های بسیار شده است. بطور کلی می توان گفت که در تحت این شرایط سخت اقتصادی امکان رشد نیروهای افراطی چپ و راست فراهم می گردد. برای مثال آلمان و ایتالیای پس از جنگ جهانی اول را می توان نام برد. اوضاع بد اقتصادی این دو کشور پس از جنگ جهانی اول به نظر ناظران سیاسی علت اصلی ظهور نازیسم در آلمان و فاشیسم در ایتالیا بود. شرایط کنونی روسیه و دیگر کشورهای سوسیالیستی سابق با اوضاع آلمان و ایتالیای پس از جنگ جهانی اول بی شباهت نیست.

در انتخابات اخیر این کشور ژیرونوسکی رهبر دست راستی های افراطی از کلیه احزاب دیگر پیشی گرفت و بیست وپنج درصد کل آراء را بدست آورد. ژیرونوسکی طرفدار احیای امپراطوری روسیه، دوباره تحت کنترل قرار دادن کلیه کشورهای آزاد شده شوروی سابق و کشورهای اروپای شرقی، تقسیم لهستان بین آلمان و روسیه، نابودی کامل کشورهای رومانی و آلبانی، تقسیم یوگسلاوی سابق بین صربها و کرواتها، فرستادن مسلمانان بوسنی و هرزگوین به ایران، کنترل نظامی کشورهای افغانستان، ترکیه و ایران و رسیدن نیروهای نظامی روسیه به آبهای گرم اقیانوس هند است.

ژیرونوسکی در یک مصاحبه اخیراً اعلام کرد که حاضر است تسلط اروپا را بر افریقا، تسلط ژاپن را در جنوب شرقی آسیا و تسلط ایالات متحده را در قاره امریکا بپذیرد. به شرط آنکه ترکیه، ایران و افغانستان جزء منطقه نفوذ روسیه قرار گیرند ونیروهای نظامی این کشور به اقیانوس هند برسند.

گزافه گوئی های ژیرونوسکی در این شرایط فشار اقتصادی شنونده های بسیاری را در بین مردم تحت فشار این کشور پیدا کرده است. ژیرونوسکی در سفرهای اخیرش به کشورهای اروپای شرقی، در بوسنی و هرزگوین به سازمان ملل متحد التیماتوم داد که اگر نیروهای صرب، که در دو سال گذشته مشغول بمباران شهر ساریوو بوده اند، بوسیله هواپیماهای سازمان ملل هدف گیری شوند، این عمل به معنای درگیری روسیه و جنگ سوم جهانی خواهد بود. در بلغارستان به مردم این کشور توصیه کرد که رئیس جمهور خود را خلع و شخص دیگری را به ریاست جمهوری انتخاب کنند. او در یکی از سخنرانی هایش اعلام کرد که به نظر او کشور رومانی یک کشور مصنوعی و متشکل از کولی های ایتالیائی می باشد و لذا این کشور باید بین همسایگانش تقسیم شود.

در حالیکه زیاده روی های ژیرونوسکی بحدی است که حتی باور کردن بعضی از آنها مشکل به نظر می رسد، نباید فراموش کرد که روسها هم اکنون در صدد بدست آوردن مجدد زمام امور در کشورهای شوروی سابق اند. برای مثال، روسها سال گذشته در تاجیکستان پس از ایجاد اغتشاشات در بین نواحی مختلف این کشور موفق شدند که دولت ائتلافی این کشور را تعویض کرده و کنترل کامل اوضاع را بدست گیرند. هم اکنون بر طبق قراردادهای بسته شده کنترل مرزهای تاجیکستان با افغانستان و ترکمنستان با ایران به دست نیروهای روس سپرده شده است.

در جریان جنگ بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان دولت روسیه با حمایت از نیروهای ارمنی دولت آذربایجان را با چنان شکست نظامی و سیاسی ای روبرو کرد که نتیجه آن تغییر حکومت و پیوستن آن به جامعه کشورهای مشترک المنافع و قبول صیانت مسکو شد.

در گرجستان نیز روسها با کمک به نیروهای آبخوز و طرفداران زویه گمسوخوردیا رئیس جمهور پیشین این کشور موفق شدند که سیاست ادوارد شوادنازه رئیس جمهوری فعلی این کشور را عوض کرده و او را مجبور به قبول عضویت در کشورهای مشترک المنافع و صیانت روسیه کنند.

در حال حاضر فشارهای اعمال شده از طرف مسکو به این کشورهای آزاد شده بیشتر جنبه اقتصادی دارد. اکثر این کشورها پس از تغییر رژیم و فروپاشی اتحاد شوروی با مشکلات اقتصادی بیشماری دست به گریبان شدند.

چهار عامل اصلی ای که وضع اقتصادی اکثر آنها را حتی بدتر از وضع اقتصادی روسیه نمودند عبارتند از:

۱ـ تمرکز اکثر صنایع شوروی سابق در مرکز.

۲ـ وابسته کردن اقتصاد جمهوری های مختلف به اقتصاد روسیه.

۳ـ گزینش سیاست های اقتصادی نادرست و عدم ایجاد شرایط لازم برای ورود به مرحله اقتصاد بازار آزاد.

۴ـ عدم وجود کارشناسان اقتصادی و صنعتی در این جمهوریها. این شرایط دست مسکو را برای اعمال فشارهای اقتصادی بر این کشورها باز گذاشته است.

موفقیت اخیر روسیه در متقاعد کردن نیروهای صرب به عقب کشیدن از کوههای اطراف ساریوو در مقابل قول فرستادن چهارصد سرباز روسی برای کمک به حفظ آتش بس، در محافل سیاسی بعنوان یک کودتای دیپلماتیک تلقی شده است و نشانه بارزی از مهارت و ادامه نفوذ روسیه در امور بین المللی است.

عدم قاطعیت و تردید سیاستمداران غربی در وقایع یکی دو سال گذشته نشان می دهد که این سیاستمداران هنوز آمادگی کامل را برای تکمیل و اعمال نظم نوین جهانی ندارند و این عدم آمادگی به روسها امکان داده است که از هر موقعیتی برای دوباره بدست آوردن نفوذ سابق خود استفاده کنند.

آنچه مسلم است این است که خطر توسعه طلبی مسکو یک خطر جدی است و دنیای آزاد به هیچوجه نمی تواند این خطر را دست کم بگیرد.

دکتر فرزاد وحید