4-47

< >

پیرمرد ایزدی

بازوانش خسته دلش شکسته

نور چشمش رفته سیاهی بر نشسته

هم رزمانش شکست خورده

سرزمینش به یغما رفته

دشمنانش بر تخت نشسته

دخترانش در بازار تازیان فروش رفته

خورشید زندگانی افول کرده

هرچه بود و نبود از دست رفته

دستهایش را بسوی آسمان بلند میکند

با سگرمه های در هم رفته سیمرغ را ستایش میکند

با صدایی بلند دادخواهی میکند

گوییا سیمرغ هم از این مکان رفته

Sheikh Lutfollah Mosque - Isfahan, Iran