آزادی

صحبت از آزادی بود و شنوندگان فارسی رادیو تلفنی نظریات خود را در مورد مفهوم آزادی بیان می کردند.

خانمی شکایت می کرد که هفت سال است که در انگلستان زندگی میکند و در این مدت به علت نداشتن پاسپورت یا برگه های مسافرتی هیچ جای دیگر دنیا را ندیده است، لذا آزادی او سلب شده است. شخص دیگری ادعا می کرد که از نظر او آزادی یعنی توانایی یک کارگر برای خرید هر آنچه را که فرزندانش از او بخواهند. آقای دیگری اظهار داشت که آزادی یک کلیت است و...

در این میان کاملاً روشن بود که هیچ یک از این دوستان با تعریف و حدود آزادی آشنایی ندارند.

بنا بر تعریف منتسکیو متفکر و فیلسوف قرن هجدهم فرانسه که نظریاتش تأثیر عمیقی در افکار سیاسی اروپا و آمریکا گذاشته است، آزادی هر فرد به آزادی دیگران محدود می شود. در واقع اگر شخصی بخواهد از آزادی مطلق استفاده کند و مثلاً آزاد باشد که از اموال دیگران بطور رایگان استفاده کند یا آزادانه برای خود اسکناس چاپ کند و یا مرتکب آدم کشی و جنایت بشود به حدود آزادی دیگران تجاوز کرده است و این آزادی چیزی به دنبال نخواهد داشت به غیر از بی نظمی و بی قانونی و آنارشیسم. تنها در صورتی می توان آزادی افراد را محترم شمرد که آزادی آنها به حدود آزادی دیگران تجاوز نکند. در هیچ کشور یا جامعه متمدنی آزادی مطلق وجود ندارد، در واقع این نوع آزادی چیزی جز قانون جنگل نیست. وقتی صحبت از آزادی مردم یا ملت ها می شود منظور آزادیهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. منظور آزادی بیان، آزادی تشکیل اجتماعات و احزاب، آزادی قلم، آزادی تفکر و اندیشه، آزادی مرام های عقیدتی و دینی، آزادی زبان و حفظ سنت های ملی و قومی، آزادی به کار گرفتن نیروی خلاقه و ابداع در امور صنعتی و اقتصادی و یا آزادیهای اقتصادی است. این آزادیها باید برای تمام طبقات و اقشار اجتماعی بدون توجه به نژاد، مذهب، جنس و یا معلولیت و نقایص بدنی بطور یکسان وجود داشته باشد. وقتی صحبت از آزادی در میان است به هیچوجه منظور آزادی بی بند و بار و بدون توجه به آزادی دیگران نیست، بلکه هدف ایجاد شرایطی است که در آن تمامی افراد جامعه از آزادیهای ذکر شده بهره مند شوند بدون آنکه به آزادی دیگران کوچکترین صدمه ای وارد شود.

در ضمن نباید فراموش کرد که هیچ جامعه ای نمی تواند به صورت بی بند و بار منابع موجود ثروت را در اختیار افراد و سازمانهای خود قرار دهد، همانطور که هیچ پدر و مادری نمی توانند از عهده کلیه خواسته های بی حساب فرزندان خود برآیند. کشورهایی که بدون حساب و بدون توجه به درآمد خود اقدام به چاپ و تولید اسکناس می کنند خیلی زود متوجه می شوند که این اقدام باعث ایجاد تورم بی حساب و بی ارزش شدن اسکناس های چاپ شده بوسیله دولت می شود.

از طرف دیگر اگر حجم پول در گردش کمتر از مقدار معینی باشد، کشور دچار رکود اقتصادی می شود. در این میان نقش دولت یافتن نقطه تعادل است تا هم از رکود اقتصادی و بیکاری جلوگیری کند و هم از تورم بی حساب. حالا اگر گروهی از هم وطنان فکر کنند که آزادی آنها فقط موقعی تأمین میشود که پول بی حساب به جیب آنها ریخته شود، باید به خاطر بیاورند که چاپ بی حساب اسکناس باعث تورم اقتصادی یا بالا رفتن قیمت ها و پائین آمدن ارزش پول می شود نگاهی به اوضاع اقتصادی ایران در سی وپنج سال گذشته برای اثبات این مطلب کافی است. در این دوره به علت چاپ بی رویه اسکناس بدون توجه به درآمد مملکت و اوضاع اقتصادی آن قیمتها بصورت سرسام آوری بالا رفته اند و ارزش پول به همان نسبت پائین آمده است. ارزش یک دلار قبل از انقلاب معادل ۷۰ ریال بود در حالیکه این روزها ارزش آن بیش از ۳۰۰۰۰ ریال است. تازه قدرت خرید دلار نیز این روزها خیلی کمتر از قدرت خرید آن در ۳۵ سال پیش است.

چاپ و توزیع بی رویه اسکناس که برای خواباندن سروصدای مردم و در واقع به عنوان رشوه ای به توده های ناراضی مردم که از گرفتاریهای اقتصادی رنج می برند صورت گرفت نه تنها هیچ نتیجه ای برای بهتر کردن وضع مالی مردم نکرد بلکه بعلت ایجاد تورم وضع اقتصادی مملکت و در نتیجه مردم عادی را به مراتب بدتر کرد. اگر نظر شنونده رادیو توزیع ثروت به صورتی است که در سیستم های مارکسیستی توصیه می شود باید گفت که تجربه هفتاد ساله اتحاد جماهیر شوروی سابق و اقمار آن ثابت کرد که این راه نیز نه تنها به آزادی بیشتر و بالا رفتن سطح زندگی مردم کمکی نمی کند، بلکه عامل اصلی در محدود کردن آزادی و پائین آمدن سطح زندگی مردم این کشورها بوده است. متأسفانه در بسیاری از کشورهای جهان سوم به علت پائین بودن سطح آگاهی سیاسی مردم راه حل هایی از این قبیل مورد استفاده قرار می گیرند و نتیجه چیزی جز بدتر شدن اوضاع اجتماعی و سیاسی و اقتصادی مردم نیست. در بیشتر موارد ظاهرفریبان از عدم آگاهی و معصومیت ذهنی جوانان استفاده کرده آنانرا وسیله انجام مقاصد خود می کنند.

به امید آنکه روزگار این نوع ظاهرفریبی ها حداقل برای جامعه ما به سر آید.

دکتر فرزاد وحید