ادعای مالکیت امارات متحده عربی بر جزایر سه گانه و رابطه آن با آزاد سازی کویت

دوباره مطرح کردن ادعای مالکیت بر جزایر تنب کوچک و تنب بزرگ و ابوموسی از طرف امارات متحده عربی پس از آزادسازی کویت به وسیله امریکا و متحدانش امری اجتناب ناپذیر بود.

آزادسازی کویت و گوشمالی صدام توازن قوا را در منطقه به نفع قدرت های بزرگ به هم زد. عملیات آزادسازی کویت به کلیه کشورهای کوچک و بزرگ منطقه نشان داد که قدرت های منطقه ای به هیچوجه امکان مقاومت در مقابل ابرقدرت های جهانی را ندارند و با استفاده از تکنولوژی پیشرفته الکترونیکی می توان ارتش های منطقه ای را در مدت بسیار کوتاهی فلج یا نابود ساخت.

در سالهای پس از جنگ ویتنام فشار افکار عمومی دنیای غرب، که به علت تلفات شدید امریکا دراین جنگ کاملاً در جهت مخالف لشگرکشی به نقاط مختلف دنیا شکل گرفته بود، عامل اصلی بازدارنده در مقابل دخالت های مستقیم نظامی بود. استفاده از بمب های هسته ای هم به خاطر عواقب فاجعه آفرین آن برای افکار عمومی غرب قابل قبول نبود. عملیات نظامی تنها در صورتی که با هدف گیری دقیق به منظور اجتناب از کشتار وسیع غیر نظامیان همراه باشد می تواند مورد قبول افکار عمومی غرب قرار گیرد.

امریکا و متحدانش در عملیات آزادسازی کویت نشان دادند که با استفاده از تکنولوژی مدرن می توان به کلیه این هدف ها دست یافت. این گونه عملیات نه تنها مخالفت جدی ای در درون کشورهای غربی ایجاد نمی کند بلکه باعث بالا رفتن محبوبیت زمامداران وقت شده به انتخاب مجدد آنان نیز کمک می کند.

پس از پیروزی متحدین در کویت، کشورهای کوچک منطقه که در گذشته تا حدی از قدرت های منطقه ای حرف شنوی داشتند دیگر ترسی از آنان ندارند و مادام که منافع قدرت های بزرگ را در کشور خود تضمین می کنند می توانند به حمایت نظامی آنها نیز اتکا کنند. در واقع نوع جدیدی از وابستگی به قدرت های بزرگ در دنیا و به خصوص در منطقه ما در حال تکوین است. این جریان نه تنها منافع ایران در خلیج فارس را تهدید می کند بلکه این امکان را که در آینده جنبش های تجزیه طلب در داخل ایران مورد حمایت مستقیم غرب قرار گیرند نیز به وجود می آورد.

نگاهی به تحولات یوگسلاوی سابق و چگونگی پاره پاره شدن این کشور و تعجیل سازمان ملل و جامعه اروپا در به رسمیت شناختن جمهوری های جدا شده نشان می دهد که چگونه می توان از اختلافات قومی برای ورود مجدد عوامل استعمار استفاده کرد. در یوگسلاوی سابق بی سیاستی دولت مرکزی و رفتار وحشیانه صرب ها بهترین بهانه را به دست متحدین غربی داد تا با حمایت از دولت های ضعیف تازه به استقلال رسیده که برای حفظ مرزها و موجودیت خود به حمایت خارجی نیاز مبرم دارند، راه خود را برای یک نوع استعمار نوین مردم منطقه هموار کنند.

برای اینکه ایران به سرنوشت یوگسلاوی دچار نشود نه تنها به هشیار بودن رهبران ملی و قومی بلکه به هشیاری تمامی مردم ایران در مقابل این دسایس نیاز است. بی تردید سیاستهای غلط می تواند استقلال و یک پارچگی کشور را شدیداً به خطر بیندازد. مسئله جزایر سه گانه امروز مطرح می شود و مسایل دیگر فردا. باید قبل از آنکه کار به جاهای باریک برسد با هشیاری و واقع بینی با این دسایس مبارزه کرد. وقتی که پای تمامیت ارضی و استقلال مملکت پیش می اید باید تمامی اختلافات خود را فراموش کرده در مقابل این توطئه ها صف متحدی را تشکیل داد.

اگر خدای ناکرده هر پاره از خاک ایران از وطن جدا شود بازگشت آن به این سادگی ها امکان پذیر نیست. همانطور که پاره های جدا شده از ایران به وسیله روس و انگلیس و عثمانی در سده های گذشته پس از سال ها حتی ماهیت ملی و فرهنگی خود را از دست دادند و بازگشت آنها به ایران دیگر عملی به نظر نمی رسد. اگر پاره ای از خاک ایران امروز جدا شود پس از گذشت چندین سال به همان سرنوشتی دچار خواهد شد که پاره های جدا شده دیروز به آن دچار شدند.

دکتر فرزاد وحید