3-27

چاله های سیاه

شگفت زده از سیاه چاله ها ی کهکشان

و چاله های بزرگ ازون در آسمان

چشم برداشتم از آسمان آبی و ستاره ها

و چاله های سیاه مخفی از چشمان ما

سر به زیر افکندم در پیچ و خم کوچه ها

گرفتار چاله های پنهان کوی ما

از آسمان به زمین بازگشتم، از عرش به فرش

با کوله باری سترگ، نه چندان آرامش بخش

شگفت زده بودم ازسیاهچال ها دربیت المال

نگران بودم از مردم بی مال و منال

جوانان دانش اندوخته، دریغا بیکار

دولتیان مال اندوخته تنبل و کم کار

---------------------------------------------------

شگفت زده از سیاه چاله ها در کهکشان

و چاله های بزرگ ازون در آسمان

چشم برداشته از آسمان آبی و ستاره ها

گرفتار چاله های سنگفرش کوچه ها

شگفت زده از سیاهچاله ها دربیت المال

دل نگران جوانان بیکار و بی مال

جوانان دانش اندوخته، دریغا بیکار

دولتیان مال اندوخته تنبل و کم کار