4-45

< >

کشش تهمینه

ز زابلستان به ایران ز ایران به توران شهرسمنگان

برفت پیلتن رستم دستان تهمتن پهلوان جهان

بشد رخش جدا در پی یک مادیان اسیر اهریمنان

خبر شد از این داستان تهمینه دخت شاه سمنگان

شب هنگام آمد به پیش پهلوان زیبا دختر خوش بیان

چه میخواهی از من ای ماهروی زیبا ای شاه پریان؟

تهمینه ام دختر شاه سمنگان شهر آزادگان

نه از ایران نه از توران هم از ایران هم از توران

فرزندی میخواهم ازتو ای پهلوان جهان

بلند بالا و خوش سیما چون شاه جوانمردان

بدو داد رستم بازوبند زرینش در سحرگاهان

تاببندد پسر نشان پدردر آوردگاهان

Hamedan