این مطالب علاوه بر مطالبی که در کلاس ذکر گردید ارائه می شود. استفاده از مطالب این جزوه با ذکر منبع بلامانع است.
جزوه تکمیلی برای درس درخت شناسی
تيره حبوبات Leguminosae :
گياهان تيره حبوبات عموماً داراي برگهاي مركب شانه اي، گوشوارك دار و گل هايي پنج پر، پنج چرخه اي با 2 چرخه پرچم و فقط يك برچه هستند، كه به ميوه اي از نوع نيام دوكفه اي تبديل مي شود.
برخي از مؤلفان، تيره بزرگ حبوبات را غالباً راسته اي جدا و مستقل از راسته گل سرخ مي دانند كه شامل 3 زير تيره شب خسب (Mimoseae)، ازغوان (Caesalpineae)، پروانه آسا (Papilioneae) است. تمام گياهان اين تيره از لحاظ آزاد بودن مادگي و يك برچه اي بودن تخمدان و داشتن ميوه به صورت نيام دوكفه اي مشتركند
جنس ارغوان Cercis L.
نام علمي درختان ارغوان از نام قديم يوناني آن (Kerkis) اقتباس شده است و نام هاي محلي آن در همه جاي ايران ارغوان مي باشد
درختان يا درختچه هايي نسبتاً بلند، با برگهايي كامل به شكل قلب يا كليه هستند. گلها صورتي، ارغواني، درخشان و درخوشه هايي كوچك مجتمع اند. گلها نرماده، كاسه متورم و قوزدار، داراي دندانه هاي كوتاه و جام آنها پروانه آساست. درفش پوشيده در بال ها، نافه خامه درفشي و تيز، نيام مسطح، شكوفا و داراي دوكفه اي است. اين جنس داراي 2 گونه در لرستان، گرگان و نواحي كوهستاني بروجرد است.
گونه هاي معروف و مهم جنس ارغوان
ارغوان داراي گونه هاي متعددي است كه دو گونه آن در ايران ديده مي شود.
ارغوان معمولي Cercis siliquastrum
اين درخت كوچك بومي اروپا و آسيا است و در جنگل هاي شمال و ارتفاعات متوسط و ميان بند پراكنده است و پائين ترين ارتفاع آن در رستم آباد در 180 متر ارتفاع از سطح دريا مي باشد، در صورتيكه در نوده در 900 متر ارتفاع ديده مي شود و در گرگان بيش از مناطق ديگر انتشار دارد. در درختان كهن سال، گلهاي ارغوان قبل از باز شدن برگ در اوايل ارديبهشت ماه به رنگي يكدست در مي آيد و باغ و چمن را زينت مي بخشد.
گونه معروف جنس ارغوان مي باشد كه به عنوان درخت زينتي كاشته مي شود. اين درخت داراي برگهاي ساده، قلوه اي شكل و گل هايي است مجتمع در خوشه هاي پرگل صورتي و درخشان كه قبل از پيدايش برگها در بهار روي شاخه هاي قديمي ظاهر مي شوند.
Cercis griffithii ارغوان افغاني
اين درخت ارغوان درپشت كوه و پل دختر لرستان و تنگه ملاوي بين ارتفاعات 1500ـ900 متر از سطح دريا مي رويد و برگهاي آن از گونه ديگر كه در شمال مي رويد كوچكتر است.
ارغوان امريكايي Cercis occidentalis
اصل اين درختچه از ايالت تكزاس واقع در امريكاي شمالي است. در سالهاي اخير به ايران وارد شده و اكنون در باغ هاي مختلف انتشار دارد.
ارغوان کانادائی Cercis cannadensis:
این درختچه بومی امریکای شمالی است و بذر آن را سازمان اکولوژی نوشهر وارد نموده است. رشد آن رضایت بخش است. گلهای آن صورتی است و پایه های آن در باغهای کشور منتشر شده است.
ارغوان چینی Cercis chainensis:
این درختچه بومی چین و ژاپن است. گلهای آن ارغوانی روشن است و در اواخر اسفند ماه و اوایل بهار شکفته می شود و در اواسط فروردین برگهای قلوه ای و نوکدار آن با رنگی سبز روشن ظاهر شده و در اواخر پائیز خزان می کند.
جنس آلبيزيا :
درختاني با چتركروي و گلهايي مجتمع در گل آذين نسبتا درشت و صورتي , سرخ و سفيد هستند . بيشترين گونه هاي اين جنس در كشورها ي بين گرمسيري و در قاره ي قديم ودر اينگا واقع در آمريكاي گرمسيري ميرويد.
مهمترين گونه هاي اين جنس يعني جنس گل ابريشم يا Albizzia:
گونه هاي مختلف گل ابريشم مخصوص نواحي حاره و نيم حاره است و نام لاتين آن بافتخار يكي از دانشمندان علوم طبيعي ايتاليا نامگذاري شده است و دو گونه از اين درخت در ايران وجود دارد .
1- برهان Albizzia lebbek نامهاي ديگر : ابريشم , گل ابريشم , ابريشم هندي , لبخ , لبك , شرين .
منطقه ي رويش : جنوب كشور ( آبادان , خرمشهر , اهواز , بندر عباس )
درختي است زيبا , زينتي , بدون خار , به ارتفاع 5 تا 20 متر كه ساقه و شاخه هايي با پوست سبز روشن دارد . شاخه هاي گسترده ي آن وضع چتر مانند به درخت مي دهند . برگهاي شانه اي مضاعف آن , مركب از برگچه هاي فراوان است . گلهاي سفيد , صورتي و يا سرخ رنگ آن كه به تعداد فراوان بر روي شاخه ها ظاهر مي شوند منظره ي بسيار زيبايي به درخت مي بخشند . ميوه اي نيام , باريك و نازك , مسطح و محتوي دانه هاي بيضوي دراز , برنگ قهوه اي روشن است .
اين درخت بومي آسياي حاره و استوايي است و تاشمال استراليا هم پيش ميرود . درخت زينتي اي كه در باغها ومنازل جنوب كاشته شده است . اين درخت را در خوزستان برهان ناميده اند و از نام عربي آن اقتباس شده است . نام آن در عراق برهام است و در بعضي نقاط جنوب ابريشم ناميده ميشود . در كتابهاي مختلف لبخ و ذقن الباشا ناميده ميشوند . بعضي از مولفين آنرا بغلط چنال ناميده اند .
2-گونه ي شب خسب : Albizzia julibrissin :
نامهاي ديگر : شب خسب , شاقوز , شاقوز دار , هزار برگ (در رشت و لاهيجان ) , بيولي (در مازندران ) , ولولي (ميان دره ) , ويل ولي (شيرگاه ) , شوفس , شوخس (در نور و كجور ) , كشكر (در آستارا ) , ابريشم , گل ابريشم (در طهران) , سب خوسدار , درخت گل ابريشم , هزاولك, كرلاك , وولي, ويلي والي , ولوالي , شغوذ دار , در كتب مختلف نيز آغاج (تركي) , وشجره الحرير (عربي ) ناميده اند .
منطقه ي رويش : جنگلهاي شمال , آستارا , طالش , لاهيجان, نور , ميان دره گرگان , ارسبان .
شب خسب درختي است زينتي و آنرا بومي آسيا و آفريقا ي حاره دانسته اند . و
در هر حال در مناطق معتدله گرم آسيا تا ژاپن انتشار دارد و بومي جنگلهاي جلگه اي شمال كشور است . و در آستارا تا 400 متر ارتفاع بالا مي رود و از آستارا و طالش تا لاهيجان و نور و مازندران و مياندره در نزديكي گرگان ديده مي شود ولي در جنگلهاي ارسباران و يا در شرق گرگان داخل نمي شود . قامت اين درخت به 20 وگاهي به22 متر ميرسد و قطرش كمي كمتر از يك مترميرسد
انشعابات چتري شاخه ها, برگهاي مركب شانه اي و گلهاي سفيد و صورتي يا سرخ آن در تير ماه شكفته و برجلوه ي باغ و جنگل مي افزايند . برگهاي آن شانه اي مركب است و در خرداد ماه ظاهر ميشود . اين برگچه ها هنگام شب بسته ميشود و بهمين سبب شب خسب ناميده شده است .
ميوه ي آن در اوايل پاييز ميرسد ودر سال بعد هزاران نهال كوچك در اطراف خود بوجود مي اورد . درخت شب خسب از لحاظ تعليف دام و مصارف روستايي در شمال كشور حائز اهميت است و پوست ساقه هاي يكي دو ساله ي آن قسمتي از علوفه ي زمستاني دامهاي شمال را تامين مي نمايد . ولي زيادي مصرف آن باعث مرگ دام مي شود . شاخه هاي پوست كنده ي آن نيز در مصارف روستايي جاي توفال را ميگيرد .
درون چوب آن آب و رطوبت دوام زيادي دارد . از اينرو مورد توجه روستاييان است و در ساختن كندوهاي عسل محلي نيز مصرف ميشود . خانه هاي چوبي كه در شمال كشور كل جوبي و دارواجن نام دارد از چوب شب خسب تهيه ميشود . . در سالهاي اخير شب خسب در جنگلهاي شمال مبتلا به آفت Fusarium oxysporum شده است .
طبق تشخيص استاد فقيد دكتر منوچهري اين قارچ بريشه ي نباتات حمله نموده باعث خشك شدن درخت ميگردد . و به اين ترتيب بسياري از درختان شب خسب در شمال از بين رفته اند . هر چند كه اين آفت از لحاظ اقتصادي چندان قابل اهميت نيست ولي از لحاظ تغيير محيط و دگر گوني جامعه هاي جنگلي خزر حائز اهميت است . و لذا سازمان جنگلها و مراتع كشور در اواخر سال 1339 تعدادي قلمه هاي ريشه ازارقام مقاوم آن از ايالات متحده آمريكا وارد كرد و در سازمان مطالعات اكولوژي كشت شد . لازم به ذكر است اين مطالعات پس از چندي متوقف گرديد و نتيجه اي از آنها حاصل نگرديد.
شب خسب سرخ Albizzia julibrissin rosen movillf اين شب خسب واريته اي از گونه ي اصلي است و داراي گلهاي سرخ زيبايي است و با گونه ي اصلي در جنگلهاي شمال مخلوط است
Gleditschia:
اين جنس ليلكي نام دارد البته برخي از گياهشناسان معتقدند كه گل ارغوان يك زير تيره مي باشد وجنس ليلكي متعلق به تيرة نخود يا Leguminosae مي باشد.
مشخصات گياه شناسي:
اين گياه درختي است خار دار كه در شمال كشور مي رويد. از ديگر نامهاي گياه مي توان ليلكي، لالكي، للكي ولاليك را نام برد.
جنس ليلكي داراي دو گونه ويك واريته مي باشد.
1-Gleditschia caspica:
اين درخت در نقاط پست ومرطوب جنگل هاي شمال ايزان مي رويد.دامنة انتشار آن محدود به جنگل هاي آستارا تا نور مي باشدوبه شرق و شمال شرقي البرز ذاخل نمي شود.
معمولا در سواحل وميان بندانتشار يافته است وجامعه هاي فرعي آن گاهي جانشين جامعه هاي جنگلي مي شود . بيش از 500 ارتفاع در جنگل بالا نمي رود. تاج درخت باز وپهن وبرگ هاي آن مركب وشانه اي وميوه هاي آن كشيده وعنابي رنگ ودرشت مي باشند.
ساقه وتنة آن داراي خار هاي درشت به طول 15 سانتيمتر مي باشد.برگ هاي مركب آن15-25 سانتيمتر و12-20 برگچة بيضي شكل به طول 2-5 سانتيمتر دارد.
موارد استفاده:
چوب ليلكي خيلي سخت است .در مصارف روستايي براي پاية كندوج(انبار برنج) وپاية بنا به كار مي رود.ميوة سبز آن براي تعليف گاو هاي گوشتي به مصرف مي رسد.وميوة رسيدة آن علوفة زمستاني گاو ها را تشكيل مي دهد. پوست درخت نيز در صورت اجبار به مصرف تعليف مي رسد.
2-ليلكي آمريكايي(Gleditschia triancanthos):
اين درخت بومي آمريكاي شمالي است.در بعضي باغ هاي كشور كاشته مي شود وشباهت زيادي
به درخت ليلكي ايران دارد
تاج آن تخم مر غي شكل وخار هاي آن سه شاخه است. برگ هاي آن داراي 20-30 برگچة بيضي شكل به طول 2-3 سانتيمتر مي باشد نام متداول اين درخت ليلكي آمريكايي وبرخي آنرا ليلكي سه خار معرفي كرده اند.
2-1-ليلكي بي خار(Gleditschia triancanthos):
درخت ليلكي بي خار واريته اي از ذرخت ليلكي آمريكايي است . از لحاظ احداث مراتع مشجر تعليف دام هاي شمال قابل توجه است.
يك درخت آن درباغ سابق ذانشكدة پزشكي تبريز ودرخت تنومند ديگري از آندر باغ ذانشكدةكشاورزي ودامپروري رضاييه وجود دارد.اين درخت در سال 1339 به وسيلة سازمان مطالعات اكولوژي نوشهر در شمال تكثير شده است ونتايج آن رضايت بخش است. توسعه وكشت اين درخت از لحاظ مرتعداري در سواحل درياي خزر مفيد به نظر مي رسد.
معرفي تيره Oleaceae :
این تیره شامل گياهان چوبي درختی و درختچه ای و یا بالا رونده و پیچنده و گاهی کم وبیش بوته ای است . در این تیره هیچ گونه علفی وجود ندارد. برگها ساده یا سه برگچه ای و یا تک شانه ای بسته بوده فاقد گوشوارک است. فیلوتاکسی گیاهان این تیره متقابل و ندرتا متناوب است .
گلها منظم ، پیوسته کاسبرگ و پیوسته گلبرگ و چهار پر بوده هر گل معمولا دارای دو پرچم و یا بیشتر و دو برچه است . تخمدان دو خانه اي و دارای يك خامه است . گرده افشاني عموماً بوسيله حشرات انجام مي گيرد . دانه آلبومن دار و ميوه در جنسهاي مختلف داراي اشكال مختلف است . تيره زيتون داراي 20 جنس و بیش از 400 گونه است
مهمترین جنس ها ی این تیره : جنس یاسمن Jasminum داراي 300 گونه ،زیتون Olea داراي 20 گونه ، زبان گنجشک Fraxinus داراي 70 گونه ، یاس خوشه ای Syringa داراي 30 گونه و برگ نو Ligustrum داراي 40 تا 50 گونه است .
ويژگيهاي گياهشناسي جنس Olea
درختاني با برگهاي پايا و كامل به رنگ سبز مايل به خاكستري و متقابل هستند گلها در اين جنس نرماده ، چهار پر داراي كاسه پيوسته با دندانه كوتاه است . جام داراي گلبرگهاي تقريباً آزاد مي باشد . پرچمها 2 عدد ميوه شفت و تحم مرغي شكل داراي هسته اي استخواني و ميان بري سرشار از مواد روغني است .
گونه هاي موجود در جنس Olea :
اين جنس در ايران 3 گونه دارد كه در مناطق نيمه مرطوب و نميه خشك نواحي شمال كشور مثلاً در رستم آباد – رودبار – منجيل – حسن آباد چالوس و در شمال شرقي حوالي گرگان – ارتفاعات بهشهر و نواحي جنوبي در مناطق جنگلي بين اسفند و سيرجان و بين بلوچستان و جيرفت مي رويند . این گون ها عبارتند از :
Olea aucheri, Olea europaea, Olea ferruginea
معرفي گونه ها
گونه Olea aucheri :
اين درخت در جنوب ايران – استان كرمان و جنگلهاي بين اسفندقه در سيرجان در 2500 – 2000 متر ارتفاع ودر ايرانشهر و نيز از جبل اخضر در مسقط نامبرده شده است . درختچه يا درختي كوچك است تنه آن به هم پيچيده و شاخه دار مي باشد . ارتفاع آن در حدود سه متر و برگهايش چرمي است و روي آن سبز تيره براق و پشت آن نقره اي و كمي طلائي رنگ است حاشيه برگ آن قطور مسطح است و هيچگاه پيچيده نشده ، پهنك ان در شاخه هاي كوتاه نيزه اي شكل و ابعاد آن 45 در18 ميلي متر مي باشد در صورتيكه در انشعابات اصلي باريك تر نيزه اي كشيده ، باريك و موكرونه بطول يك ميلي متر و بيشتر پهناي آن در وسط پهنك است . دمبرگ آن كوتاه است و 3-7 ميلي متر طول دارد رگبرگ آن از پشت به نحوي نمايان است . گل آذين آن محوري و كوتاه ، در حدود 15 ميلي متر و ميان گره هاي گل آذين آن كوتاه است .
ميوه آن ناصاف و سياه رنگ است و داراي ميان گوشتي نازكي است شكل آن و اژ تخم مرغي بطول 6-8 ميلي متر است نام محلي آن در استان كرمان زيتون است .
گونه Olea europaea :
اين درخت زيتون خوراكي مي باشد و در نواحي مديترانه مي رويد و در مناطق نيمه مرطوب و نيمه خشك ايران ديده مي شود و در شمال كشور جائي كه جنگلهاي زربين وجود دارد با آن همراه است . در رستم آباد و رودبار ومنجيل كاشته مي شود و از بهشهر تا راميان و سه راه آزاد شهر نيز بيشه هاي متروكه از سابق كاشته شده است برروي اولين دامنه هاي ميان بند ديده مي شده که بر اثر توسعه این شهر بيشه هاي آن دراین ناحيه از بين رفته است . در دره حسن آباد چالوس نيز نمونه كهن سالي از اين درخت ديده مي شود . زيتون داراي قامتي با ارتفاع 15 متر و قطر بيش از 1 متر است .
برگهاي آن متقابل – چرمي – كشيده و نيزه ايست و پهناي برگ معمولاً در سمت انتهاي آن است .
نوك برگ كند و حاشيه آن پيچيده است روي برگ سبز تيره با خالهاي سفيد و پشت آن نقره اي فام يا متمايل به زردي است و هيچ گاه سرخ رنگ به نظر نمي رسد . گلهاي آن سفيد و ميوه آن شفت بيضي شكل است . برون چوب زيتون سفيد و درون چوب آن شكري و زرد با رگه هاي قهوه اي است و به واسطه صيقل پذيري مورد توجه صنايع دستي و ظريفه ا ست .
زيتون با بذر و قلمه از جست ها و يا حتي با كاشت يك قطعه چوب پوست دار تكثير مي شود و ارقام مختلف آن با پيوند ازدياد مي یابد .
بعضي اصل اين درخت را از ايتاليا مي دانند و معتقدند كه از آن منطقه به سوريه و ایران انتشار يافته است برخي ديگر تصور مي نمايند كه موطن زيتون ايران مركزي و بلوچستان بوده است و از اين نقاط يا بدست انسان و يا بوسيلة پرندگان به نقاط دیگر منتشر شده است .
نام عمومي اين درخت در تمام نقاط زيتون است ولي در سپيد دشت لرستان آن را كلكم مي نامند در آزاد شهر و گرگان نيز اين درخت را چوب سيد مي گويند چوب آن در رشت بمصرف خراطي و تهيه ادوات محتلف مي رسد . نامهاي آن غتم و اتم است و صمغي كه از آن بدست مي آيد سطركا گفته مي شود .
از ميوه زيتون روغن زيتون تهيه مي شود كه بيشتر تركيب آن اسيداولئيك است روغن زيتون در تغذيه مصرف شده و اثر نرم كننده ملين و خلط آور دارد برگ زيتون داراي اثر كم كننده فشار خون است .
اين درخت روشنايي پسند است و به فراواني جست مي دهد .
چوب زيتون سبز رنگ و داراي اليافي فشرده و همگن است خوب رنده مي شود و در هنرهاي زيبا مصرف مي شود . هيزم و زغال آن بسيار خوب است .
گونه Olea ferruginea
اين گونه در بلوچستان در ايرانشهر و كوه بم پشت در 1350 متر ارتفاع نام برده شده و شايد در جيرفت نيز وجود داشته باشد و تا افغانستان و پاكستان امتداد مي يابد .
گونه یاد شده شباهت زيادي به زيتون معمولي دارد با این تفاوت که برگهايش بزرگتر و پشت برگ قرمز رنگ است اختلاف آن نيز با گونه ديگر كه از جنوب نامبرده شده بواسطه دارا بودن برگهاي بلندتر و نازكتر و با حاشيه پيچده با پشت سرخ رنگ است و گل آذين آن هم داراي ميان گره هاي بلندتر مي باشد . گلهايش سفيد و شفت آن داراي 8 ميلي متر طو ل و 5 ميلي متر قطر است .
ياس و ياسمن Jasminum
مشخصات گياه شناسي:
درختچه هايي با برگهاي متناوب تك شانه اي واجد 3 تا 7 برگچه هستند. جام گل داراي لوله اي استوانه اي بسيار دراز و پهنكي مسطح با لبه هاي مورب است . ميوه سته، دو قسمتي داراي 2 خانه و يك دانه است . اين جنس در ايران 7 گونه دارد كه در بلوچستان ، جنگل هاي « ميان بند» (واقع در بين مرتع و جنگل) شمال آذربايجان ، حوالي تهران ، جنگل هاي ارتفاعات البرز نزديك چالوس و مازندران مي رويند.
نام علمي جنس ياسمن از نام فارسي آن اقتباس شده است واين نام گونه هاي مختلفي از آن مي باشد نامهايي كه در كتب فارسي به آن اشاره نموده اند ياسمن و ياسمين مي باشد و همچنين نامهاي ياسمون و گل هاشم را نيز براي آن ذكر كرده اند. نام عربي آن ظيان است.
گونه هاي مهم:
1- ياسمن زرد: Jasminum fruticans
پاسمن زرد بومي نواحي مديترانه است و در اغلب جنگل هاي شمال ايرا ن دیده میشود و در ارتفاعات متوسط، در دره هاي هراز، و چالوس و رودبار و لوشان و ارسباران دیده مي شود و حتي در كتل تك چنار در خراسان ر دربند تهران نيز ديده مي شود و تا 2000 تر از سطح دريا بالا مي رود . درختچه اي است هميشه سبز كه شاخه هاي خزنده و كماني آن نسبتاً سخت است .گلها زود رس و قبل از ظهور برگها باز میشود گلها زنگوله ای بزرگ و در روی شاخه های دو یا چند ساله ظاهر میشوند در فصل تابستان درختچه مجموعه ایست از شاخه ها و برگهای سبز تیره برگهاي متناوب آن غالباً داراي سه برگچه كوچك و يا گاهي ساده است . برگچه ها واژه نيزه اي يا تخم مرغي به طول 2-1 سانتي متر و به رنگ سبز تيره است.گل آذين آن گرزن انتهايي با 5-2گل مي باشد . كاسه گل داراي 5-4كاسبرگ و جام قيفي شكل آن زرد رنگ و داراي 2-1 سانتي متر طول است و در اواخر ارديبهشت ماه باز مي شود . ميوه آن سته سياه رنگ است و در پاييز مي رسد .واریته های مختلف ان در کلیه خاکها . غیر خاکهای خیلی سخت به عمل می اید نام آن در جنگل هاي شمال ياس زرد و ياسمن زرد مي باشد و در ارسباران شوران ناميده مي شود و نام عربي آن طيان و ياسمن اسبر مي باشد .ازدیاد ان از طریق بذر .قلمه و خوابانیدن شاخه صورت می گیرد. قلمه را در اواسط بهار می کارند و بعد از سه الی چهار هفته آنرا باز کاشت می کنند.
2_یاسمن چمپا Jasminum grandiflorum:
یاسمن چمپا بومی هند و نواحی هیمالیا است. دارای برگهای متناوب شانه ای با پنج جفت برگچهاست گاهی برگچه ها تخم مرغی نوک تیز و گاهی کشیده است . گل آذین ان گرزن انتهايي یا جانبی است و کاسه ان دارای پنج دندانه کوتاه و جام ان زرد به طول 25_10 mm است. گلهای ان درشت سفید و بسیار معطر است .برگهای ان تقریبا مرکب شانه ای است. در باغها کشت می شود. در نقاط سرد سیر نیز باید از سرما حفظ شود. نام ان در بین باغبانان یاس چمپا یا یاسمن چمپا است
3-ياسمن زمستاني Jasminum nudiflorum
ياسمن زمستاني بومي چین و به سرما بردبار است . گل هاي زرد آن قبل از باز شدن برگ در ماههاي آخر زمستان شكفته مي شود و با رنگ زرد طلايي خود وسيله تزئين باغها و منازل مي گردد . شاخه هاي آن مي خوابد و در اين صورت براي سرسبز كردن پايين پر گلا و آلاچيق و اطراف ساختمان مصرف مي شود .
4-ياسمن سفيد Jasminum officinale
ياسمن سفيد در سواحل مديترانه و قفقاز تا هيماليا انتشار دارد . در جنگل هاي جلگه اي و مينا بند شمال ايران مي رويد و از درختان مختلف جنگلي بالا مي رود . حداقل ارتفاع آن از سطح دريا سواحل جلگه اي نوشهر و حداكثر ارتفاع آن جنگل هاي نور در 750 متر ارتفاع مي باشد . در اين جنگل ها گاهي ساقه ياسمن مانند طنابي به دور درختان جنگلي مي پيچد و آنها را تحت فشار قرار مي دهد و از رشد باز مي دارد . برگ هاي متقابل ان داراي 7-3 برگچه تخم مرغي نيزه اي كشيده است .
گل آذين آن گرزن دو سويه انتهايي است و دندانه هاي كاسبرگ آن باريك و نخ مانند است .گل هاي سفيد و معطر ان در خرداد ماه شكفته مي شود و عطر مطبوع و دلپذيري در هوا پراكنده مي سازد.
5_یاسمن زرد گل درشت Jasminum primulinum:
اين گونه بومي ايالت يون تان چين است و شباهت زيادي به ياسمن زمستاني دارد . ولي برگهايش پهن و گل هاي آن درشت تر و گاهي پر پر مي باشد و شكفتن گل معمولاً با باز شدن برگ همراه است .این گیاه درخت چه ای است بالا رونده که ان را می توان به عنوان پیچک پرورش داد اين گونه تا ارتفاع 4.5 متری بالا می رود شاخه های ان قوسی شکل و چهار طرفه است برگهای ان همیشه سبز و سه برگچه ای است برگچه های براق ان به طول 2.5 تا 7.5 سانتی متر است گلهای ان دارای بوی بسیار کمی و منفرد است گلهای این گیاه از زمستان تا بهار به فراوانی ظاهر می شود و معمولا با باز شدن برگها همراه است این گیاه
در شمال ايران در هواي آزاد دوام مي كند ولي در مناطق سردسير در فصل زمستان كم و بيش بايد در گلخانه حفظ شود .این گیاه نسبت به خشکی مقاوم است. شاخه های بریده شده آن دوام زیادی دارد. این گیاه از طریق قلمه یا ساقه های هوايي در نیم سایه تکثیر می شود و نام قدیم ان Jasminum primulinum
6-رازقي Jasminum sambac
رازقي بومي نواحي آسياي حاره است و درختچه كم و بيش آهك گريز است معهذا به آهك زمين در شرايط معيني بردباري نشان مي دهد . در ختچه اي است با گل هاي پرپر و بسيار معطر و در جنوب كشور در هواي آزاد كشت مي شود و در مناطق سردسير در زمستان بايد از سرما محفوظ گردد. نام فارسي آن رازقي و گل رازقي است و در عراق فل و راسقي ناميده مي شود .و در صنعت عطر رازقی را از طریق خیساندن ان گلبرگ ها درات نفت بدست می آورند.
7-ياس رازقي Jasminum sambac trifoliate
ياس رازقي مانند رازقي درختچه اي است آهك گريز و بالا رونده با گل هاي درشت سفيد و بسيار معطر بومي هند است و به سرما نابردبار مي باشد و در اين صورت زمستان در نقاط گرم و گلخانه بايد حفظ شود و در سواحل درياي خزر در هواي آزاد كاشته مي شود . نام فارسي آن ياس رازقي است و در تيس ياس ناميده مي شود .
برگ نو Ligustrum vulgare :
برگ نو درختچه اي است از تیره زيتون Oleaceaeکه در ارسباران به نام « قره دون -كوردوته » و در آستارا « مندارچه » ناميده مي شود
برگ نو درختچه اي است داراي شاخه هاي متعدد به وضع قائم ، برگهاي آن بيضوي نوك تيز يا نيزه اي ساده وفیلوتاکسی ان متقابل و حاشیه برگ ان گوه ای که قاعده برگ ان گوه ای و پهنک فاقد کرک است ودر پای هر برگ یک جوانه دیده می شود . برگ ان طول 6-3 و عرض 3-1 سانتي متر كه در همة فصول سبز بنظر مي رسد زيرا هميشه قسمتي از برگهاي آن در موقع زمستان بر روي شاخه ها باقي مي ماند و چون در اين فصل ، رنگ مايل به قرمز نيز پيدا مي كند از اين جهت منظره اي زيبا به درخت مي دهد گل هاي آن سفيد ، معطر و مجتمع به صورت خوشه هاي متعدد و پر گل و ميوه اي سته ، كروي به بزرگي 8-5 ميلمتر ، گوشتي و با يك هسته و به رنگ سياه مي باشد كه مورد علاقة پرندگان ميوه خوار است .
برگ نو داراي گونه هاي چندي است . همة آنها تقريباً هميشه سبز و داراي برگهاي دائم است و براي تهية پرچين و تزئين باغچه بكار مي رود اندكس كيو اين نباتات را از تيرة چتري Umbelliferae دانسته است و حال آنكه از لحاظ سيستماتيك بين اين درختان و نباتات چتري اختلاف زيادي است و در بين گياهان چتري بندرت درختچه ديده مي شود
برگ نو داراي گلهاي معطر و ميوة آن در زمستان سياه مي ماند
فصل گل آن در تابستان است رنگ برگ آن سبز و داراي گل سفيد ، ميوة سفيد و ارتفاع آن حداكثر تا 5 متر است از تیره Oleaceae است تعدادي از گونه هاي آن هميشه سبز و برخي نيمه هميشه سبز يا خزان شونده هستند . این گیاه کم توقع و بی نیاز که خشکی وشرایط نامساعد خاکرا به خوبی تحمل می کند مقاومت ان به زمستان کم و در صورت بروز سرمای سخت کلیه شاخه های را از نزدیک به سطح زمین قطع میکنند
توسط بذر آنرا مي توان تكثير نمود بذر را جمع آوري مي نمايند و مي گذارند تا قدري پوسيده شود گوشت روي ميوه را به وسيلة آب شستشو مي كنند و بعد بذر را ذخيره مي كنند و سپس آنرا دراسفندمي كارند توسط قلمه و پيوند آنرا مي توان ازدياد نمود ، رشد آن به برگ و هواي آفتابي احتياج دارد .
گل و ميوه و برگ و پوست آن مورد استفاده است برگ گلهاي اين درخت اثر قابض ملايم دارد و جوشاندة آن به صورت غرغره در رفع ورم لوزه ، درد گلو ، ورم لثه ها ، ورم محاط دهان ، آفت و جوش هاي ناشي از كمبود ويتامين ث ، سستي و افتادگي زبان كوچك اثر مفيد دارد . جوشانده پوست آن اثر تب بر دارد از ميوه اش به عنوان مسهل استفاده مي شود . این گیاه باعث مسمومیت حیوان و بچه هایمیگردد عمده ترین نشانه های مسمومیت ان ورم معده و روده است.
گونه هاي معروف آن عبارتند از :
برگ نو برگ درشت Ligustrum latifolium :
اين درخت كوچك بومي زلاند جديد مي باشد برگهايش درشت ، براق تيره رنگ و دائمي است و در باغهاي كشور كاشته مي شود .
برگ نومعمولي (برگ نو آمریکایی) Ligustrum ovalifolium :
اين درختچه از ژاپن است برگهاي آن بيضي شكل و 7-3 سانتي متر طول دارد و در باغها به عنوان درخت سبز و تهية پرچين كاشته مي شود و داراي واريته هاي چندي است .
داراي برگهاي نيمه دائمي است ليكن در همة فصول سبز به نظر مي رسد زيرا هميشه قسمتي از برگهاي آن در زمستان بر روي شاخه ها باقي مي ماند و چون در اين فصل رنگ مايل به قرمز پيدا مي كند از اين جهت منظرة زيبا به گياه مي بخشد اين گياه داراي شاخه هاي متعدد به وضع قائم و برگهاي بيضوي منتهي به نوك باريك است گلهاي آن سفيد ، معطر و مجتمع به صورت خوشه هاي متعدد پر گل و ميوه هاي تقريباً كروي و به بزرگي 5 تا 8 ميليمتر است بيشتر مردم از گل دهي اين درختچه اطلاع ندارند زيرا انجام هرس هاي ايجاد فورم مانع ظهور گل آن مي گردد اين گياه معمولاً به عنوان حصار مورد استفاده قرار مي گيرد و به طور معمول هر سال 3 بار عرس غورماسيون روي آن انجام مي گيرد گياهي است كم توقع و بي نياز كه خشكي و شرايط نامساعد خاك را بخوبي تحمل مي نمايد مقاومت اين گياه نسبت به زمستان كم است از اين جهت در صورت بروز سرماي سخت بهتر است كليه شاخه ها را از نزديكي سطح زمين قطع نمود تكثير آن به وسيلة بذر ، قلمة پيوند صورت مي گيرد
مندارچه Ligustrum vulgare :
اين درختچه بومي اروپا مي باشد و در سواحل درياي خزر بر روي شنهاي ساحلي محمود آباد و ساحل آستارا و طوالش مي رويد و حتي تا جنگلهاي ارسباران پيش مي رود برگهاي آن نيزه اي ، تخم مرغي و يا كشيده است و 6-3 سانتي متر طول 2-1 سانتي متر عرض دارد دم برگ آن كوتاه و گل آذين آن خوشه اي انتهايي است گلهايش سفيد و ميوة آن شفت سياه رنگ است نام آن در بين باغبانان برگ نو است همچنین این گیاه در نقاطی که دور از دسترس بچه ها و حیوانات گیاه خوار می با شد به عنوان حصار یا پرچین استفاده می شود.
در حفاظت خاک نیز مهند سین از ان به عنوان پوششی جهت جلوگیری از چرای دامها در منا طقی که نیاز به جلو گیری از ورود دام دارند استفاده می کنند.
جنس ها و گونه هایی از سایر تیره ها
جنس چنار .Platanus
درختاني تک پایه با برگهاي ساده متناوب با پهنك پنجه اي ، دمبرك نسبتاً بلند و گوشوارك بزرگ و زود افت هستند .برگها در جواني پتوئي و سپس برهنه و بدون کرک است .
گل آذينها كپه اي كروي و گلها منظم و تك جنس هستند . ، گلپوش و پرچم دوري يا پائيني 5-3 عدد جدا و يا پيوسته ، پرچمها 9-5 عدد ، تحمك 1 عدد يا 2 عدد پيوسته ، تمكن حاشيه اي ، برچه ها در حالت ميوه با همديگر چسبيده اند . گلهاي نر داراي 3 تا 6 پرچم اند كه هر يك در كنار يك پولك ، كه شايد همان كاسبرك باشد قرار دارند . گاهي نيز هر يك از پرچمها خود يك گل مستقل به شمار مي آيد . بساكها بوسيله سرپوش جانبي باز مي شوند
گلهاي ماده داراي گلپوش تحليل رفته با 3 تا 6 برچه مستقل اند كه هر يك منتهي به يك خامه دراز و محتوي يك تخمك است و آويخته است . ميوه مجموعه اي از فندقه هاي است كه هر يك منتهي به خامه اي بلند در بالا و انبوهي از كركها بلند و تار مانند و خشن در قاعده است و مجموع آنها بصورت گويچه هاي كوچك و آويخته از شاخه هاي چنار ديده مي شود . دانه داراي جنين راست با آلبومين روغني و تحليل رفته است .
جنس چنار با 4 تا 7 گونه به تيره چنار Platanaceae تعلق دارد و در منطقه معتدله شمالي پراکنده است
چنار اساساً درختي زيبا و نسبتاً بلند است ساقة آن به دلیل داشتن رتیدوم هایی که بصورت بصورت قطعاتي بزرگ و كوچك از تنه جدا مي شود و جاي آن بصورت لكه هاي سفيد تا مدتها بر سطح پوست تازه باقي مي ماند صاف است .
سیر قهقرايي تکامل اين گياهان بصورت تحليل رفتن گلپوش ، استقلال برچه ها ، راست بودن تخمك و تك جنس بودن گل ( كه همگي از صفات ابتدائي و سيار كهن اند )در نظر تكاملي ارزشهاي نابرابر هستند كه موقعيت و جايگاه تيرة چنار را در رده بندي نامطمئن و مشكوك مي سازند و موقعيت فعلي اين تيره در رده بندي ( كه آن را در مجاورت ساكسيفراگاسه قرار مي دهد ) با موقعيت قبلي آن ( كه در كنار تيرة گزنه جاي داشته ) كاملاً مغاير است .
- چنار شرقي Platanus orientalis L. :
از گونه هاي بسيار مشهور اين تيره چنار شرقي است كه خاستگاه اصلي آن آسياي صغير است و در ايران نيز از پايه هاي خودروي آن در نواحي غربي نام برده اند.
اين گونه در كوه سفر كرمان ، قم ، راجرد ، شاه چنار ، تفرش ، لرستان ( بيشتر خرم آباد ، سپيد دشت ، شاه بازان ) ، خراسان ( تربت جام ) و بسياري مناطق ديگر ايران مي رويد .
در جنگلهاي كرانه درياي مازندران كمياب است در جنگلهاي ديزگنه بجنورد بطور وحشي موجود است . در فلات ايران بفراواني كاشته مي شود و در همه جا آنرا چنار مي خوانند .
گلهاي آن يك جنس و در روي يك پاية قرار دارد . گل نر وماده بطور اجتماع قرار گرفته و كروي شكل است . گل نر داراي يك پرچم منفرد و گلهاي ماده يك كارپل دارد كه پس از رسيدن به يك فندقه تبديل مي شود . اين ميوه ها نيز مانند گلها بهم چسبيده است و يك كره تشكيل مي دهد چنار جزو درختان زينتي است و بواسطه برگهاي نسبتاً بزرگي كه دارد براي ايجاد سايه در باغها كاشته مي شود
پهنك برگ چنار ، كه در پايين تقريباً قلبي و در حاشية پنچه اي و داراي 3 تا 5 بخش نيزه اي و دندانه دار است ، در آغاز رشد از كركهاي انبوه پوشيده شده است كه بتدريج همه كركها مي ريزند و برگ فاقد كرك مي شود . و برگ كم و بيش دراز است و پائين برگ ، به علت وجود نيام مخروطي شكل پوشانندة جوانه كناري متورم به نظر مي رسد .
گل آذين آن كروي و يك پايه است و برروي پا يك بلندي قرار گرفته و آويزان است ميوه آن كروي مركب و قطر آن به بيش از دو سانتي متر بالغ مي گردد . نام آن در تمام نقاط چنار است و در كردستان جوهر ( jawhar) ناميده مي شود .
نامهاي عربي آن صنار( sanar) ، دلب ( dolab) و عثيام ( aisam) مي باشد و در عراق به آن چنار گفته مي شود
چنار درختي است روشنائي پسند و پرنياز كه در خاكهاي خنك و ژرف و بارخيز خوب مي رويد . داراي ريشه هاي ژرف و سطحي است . رويش آن تند است و به بلندي 25 متر و قطر پنج متر مي رسد
- كاربرد : چوب چنار بسيار سخت و داراي رشته هاي فشرده است و در درودگري و پيانوسازي صرف مي شود . از آن صندوق مي سازند . خوب رنده مي شود . سوخت آن بدنيست .
درخت چنار را بروش شاخه زاد ساده و يا شاخه زاد در جنگل دانه و شاخه زاد پرورش مي دهند . اين دو روش در بيشه هاي مصنوعي خراسان و اصفهان معمول است . درخت چنار چون درختي است زيبا و زينتي ، براي كاشتن اطراف خيابانها بسيار شايسته است و زيبائي اغلب خيابانهاي تهران و اصفهان مديون آن است
گونه P. orientalis L. تنها گونه اي از چنار است كه در ايران مي رويد و دارای يك زير گونه است.
- چنار برگ پنجه اي Platanus orientalis f. digtata
برگهاي اين فرم چنار داراي سه تا پنج لوب عميق مي باشد و در پارك دانشكده كشاورزي كرج کاشته شده است .
يك گونة چنار P. vulgaris است كه بصورت خودرو در جنوب اروپا و سواحل مديترانه اي مي رويد و در برخي از كشورهاي اروپائي ، مانند فرانسه ، فراوان كاشته مي شود و به چنار معمولي موسوم است
گونه اي از آن ، كه در بيشتر كشورهاي اروپايي كاشته مي شود ، داراي خاستگاه غرب آمريكاي شمالي است و به چنار غربي P. occidentalis L. معروف است .
افرا Acer :
درختي است از تيرة Aceraceae و از جنس Acer
درخت يا درختچه هاي كوتاهي هستند با برگهاي بدون گوشوارك و متقابل پنجه اي يا نشانه اي و گاهي نيز پهنك كامل دارند گلها انتهايي يا مابين به شكل گل آذين ديهيم ، خوشه به صورت دسته هايي مجتمعند كاسه 4-5 پر . جام 5-4 پر كه به هم تابيده و گاه از بين رفته اند پرچم گاهي به كلي از بين رفته ، گاهي پر شمار و به تعداد 4-5-8-10 متغير است تخمدان دو خانه ، ميوه فندقه بالدار و دو بدو بهم متصلند .
برگهاي تقريباً ساده و متقابل و گلهايي هميشه منظم با 8 پرچم و دوبرچة دو تخمكي است ميوه ثمر مضاعف و به اصطلاح دو ثمري ( دي سامار ) با دانه هايي داراي آلبومن نامشخص است دستگاه ترشح كننده شامل سلولهاي درازي است كه به صورت لولهاي ترشح كنندة ماده در بافتهاي چوب و آبكش ساقه و برگها قراردارند گياهان تيرة عموماً چوبي ، داراي گلهاي نرماده ، يا بر اثر عدم رشد يكي از اندامهاي جنس تك جنس و گاهي نيز فاقد گلبرگ هستند گاهي بر اثر رشد يا تقسيم برخي از قطعات حتي روي يك پايه نيز غالباً متغيرات ديسك در اكثر آنها خارج از پرچمها و گاهي نيز بين پرچمها قراردارد پرچمها معمولاً بر اثر از بين رفتن دو پرچم حلفي و قدامي به 8 عدد كاهش مي يابند برچه ها پيوسته اند از يك تخمدان دو تخمكي يا تخمكهاي راست ، خميده و يا واژگون را تشكيل مي دهند ميوه كه ناشكوفاست در حقيقت نوعي شيزو كارپ دومريكارپي است كه هر يك از آنها بر اثر رشد يكي از تخمكها حاصل شده محتوي يكدانه است و ثمري را با بالة يك طرفي تشكيل مي دهد و به اين ترتيب در افراها ، شيزوكارپها به دو مريكارپ يا ميوة دو ثمري تبديل مي شوند .
درختان اين تيره در نواحي جنگل و در خاكهاي گچي مي رويند و بخصوص در جنگل هاي شمال ايران فراوان و گونه هايي از آنها در باغها و پاركها براي زينت كاشته مي شوند در بعضي از گونه ها مواد قندي بسيار وجود دارد از درختان پهن برگ با چوب صنعتي و بعضي زينتي هستند در زمستان خزان مي كنند برگها اكثراً بهجه اي متقابل شانه اي 5-3 برگچة نوكدار با دندانه هاي نامنظم است ميوه ها فندقه داراي دو بال بشكل 8 با زوائد بين دو بال كه از45 تا180 متغير مي باشد و در تابستان مي رسند افراها به بيشتر خاكها و شرايط مقاوم هستند .
نام علمي درختان افرا واژة لاتين است و به معناي تيز و سخت مي باشد و آن بعلت تيز بودن انتهاي لوب بزرگ بعضي از گونه هاي آن است اين درخت در ايران داراي گونه ها و واريته هاي چندي است و غالباً داراي چوبهاي صنعتي مي باشد و علاوه بر استفاده هاي مختلف صنعتي ، مبل سازي ، روكار و غيره در مصارف روستائي ، چوب آنرا براي تهية لت ، جهت پوشش خانه ها و تير و تخته هاي كندوج ( انبار برنج ) ، دستة بلو و فوكا بكار مي برند و برگ آن عموماً به مصرف تعليف گاو مي رسد شكل برگ و ميوه و زاوية بين سوآكن و صاف بودن و يا كركدار بودن بذر يا داخل ميوه سبب تشخيص گونه هاي مختلف افرا از يكديگر مي گردد نام فارسي آن كه براي جنس متداول ميباشد و نام عربي آن اسفندان است
درختي با برگهاي ساده ، 8 پرچم ( ندرتاً 4 تا 12 پرچم ) تخمدان يك خانه ، 1 خامه و 2 كلاله ميوه شامل دو فندقة بالدار ( دي سامار )
جنس مهم اين تیره Acer با 100 گونه است
اين تيره در ايران داراي يك جنس به نام افرا است كه همة گونه هاي آن درختي هستند و در جنگلهاي شمال تا ارتفاع 2000 متري و همچنين در جنگلهاي غرب و جنوب ايران مي رويند و نامهاي محلي متفاوت دارند اين تيره مجموعاً در ايران مجموعا داراي 10 گونه ات كه غالباً عناصر اصلي روشهاي جنگلي را تشكيل مي دهند .
شرح جنس افرا :
درختاني با برگهاي متقابل ، ساده و غالباً پنجه اي داراي گلهايي منظم و پلي گام هستند به طور كلي گلهاي پلي گام دراين تيره مجموعي از گلهاي نرماده و گلهاي نرمي هستند كه مادگي در آنها رشد نمي كند هر گل شامل كاسه اي پنج لبه ، بي دوام و زود افت و گلبرگهايي چون پرچمها واقع بر يك ديسك زيرين و حلقه اي تعداد پرچمها معمولاً 8 است و بندرت ممكن است از 4 تا 12 عدد تغيير كند مادگي شامل تخمداني دو برچه اي ، يك خانه ، محتوي دو تخمك ، داراي يك خامة دو كلاله اي است ميوه دوثمري است و داراي بال بلندي است ثمرها ناشكوفا داراي 2 خانه و يا بر اثر عدم رشد يكي از تخمكها فقط محتوي يك دانة فاقد آلبومين و بدون زاويد پوششي آريل هستند گل آذين در افراها خوشه اي افراشته يا آويخته و مركب اند و غالباً وضعي پيچيده دارند .
كرب Acer campestre يا افراي پرچيني
اين درخت در نقاط مختلف جنگلهاي شمال وجود دارد و مخصوص ارتفاعات و جنگلهاي كوهستاني است و در ارسباران و آستارا و نورو كلاردشت و زرين گل گرگان ديده شده است پائين ترين نمونه آن در درة زرين گل در ارتفاع 1100 متر از سطح دريا و بالاترين آن در كندوان در 2600 متر ارتفاع ديده شده است . درختي است متوسط به ارتفاع 20متر و معمول آن 6 تا 8 متر و بطور نيم متر و عمرش در حدود يكصد سال است شاخه هاي جوان آن كركدار و يا صاف است برگهايش د اراي 5-3 لوب و انتهاي كندو پهناي آن 5 تا 10 سانتي متر است ابعاد بزرگ از 25-8 ×60-15 سانتي متر بالغ مي گردد دمبرگ آن داراي شيرابة سفيد كمرنگي است و طول آن 6-5/1 سانتي متر مي رسد ميوة كرب مانند ساير گونه هاي افرادي آكن بالدار و يا دي سامار با زواية كاملاً باز و دانه فشردة كركردار و يا صاف و تخم مرغي گرد است جدار گونه داخل ميوه نيز صاف مي باشد درون چوب كرب قهوه اي رنگ است .
گلها سبز رنگ با گل آذين ايستاده ، زير برگها سبز رنگ ، و كركدار ، درختاني خيلي مقاوم اما غير تماشايي هستند اين درخت براي خاكهاي قليايي گياهي بسيار بار ارزش بشمار مي آيد ولي مي تواند با هر نوع خاكدار ديگر نيز خود را سازش دهد همچنين به نور آفتاب نيازمند است .
شيردار Acer laetum :
درخت شيردار در سرتاسر جنگلهاي شمال و در ارتفاعات مختلف جنگل از جلگه هاي ساحلي تا ارتفاعات فوقاني يافت مي شود در آستارا و طوالش و ديلمان و پل زنگوله و كلاردشت و نورو گرگان تا گلي داغ انتشار يافته است و هر چند گاهي در جلگه ديده مي شود ولي معمولاً ارتفاع آن از سطح دريا در حدود 150 متر و حد فوقاني آن در پل زنگوله در 2300 متر ارتفاع است درختي است به ارتفاع 20 متر با تنة صاف شاخه هاي جوان آن كبود و كركدار است كه پس از چندي برگ قهوه اي سبز در مي آيد برگهايش قلبي شكل ، 7-5 لوب تخم مرغي و مثلثي نوك كشيده و باريك و ابعاد آن به 16-6 ×10×4 سانتيمتر بالغ ميگردد و دمبرگ آن داراي شيرآبة سفيدرنگ است دي سامار آن داراي زواية باز و نزديك به افقي و دانة آن فشرده تخم مرغي و صاف به ابعاد 12-4 ×25-10 سانتي متر ميباشد چوب شيردار سفيد است و از لحاظ مصارف روستايي مانند ساير گونه هاي افرا است ولي برگ آن بيشتر از ساير گونه ها مورد توجه دامداران است و به مصرف تعليف دام مي رسد .
كي كم Acer monospessulanum :
اين زيرگونه در غرب ايران و كرمانشاهان انتشار دارد در كردستان و كوه شاهو در 2400-1500 متر ارتفاع و همچنين در دره شاهپور سنندج ديده شده و در آذربايجان غربي و سردشت نيز ديده مي شود ابعاد برگ در انشعابات گل دهنده در اين گياه 7 × 5/4 سانتي متر است و لوبهاي آن درست است ولي در انشعابات مازاد برگها داراي 5 لوب نوك تيز و دندانه هاي نامنظم است و گلبرگهاي پشت فرمي و يا كم و بيش صاف است ابعاد ميوة آن 5/1-1 ×3-2 سانتي متر خارج آن صاف و در داخل كركدار است .
افراي ابلق Acer negundo:
اين درخت زيبا يكي از واريته هاي افراي سياه است و معمولاً با پيوند بروي گونه خود تكثير مي شود برگهاي آن ابلق و مادة كلروفيل برگهاي آن جزئي است و قسمتي از برگ بيرگ مي باشد ولي گاهي اتفاق مي افتد كه بعضي از جوانه هاي آن توليد شاخه اي با برگهاي سبز ساده نمايد برگهاي كاملاً مشابه پاية مادري ، با رنگ سبز يكدست بوجود آرد افراي ابلق از درختان زينتي است و در غالب باغهاي تهران ديده مي شود .
افراي سياه Acer negundo :
اصل اين درخت از آمريكاي شمالي است و از سالها پيش وارد ايران شده درختي است متوسط و دوپايه سرعت رشد آن در شمال كشور نسبتاً زياد است ولي تنة ناصافي بوجود مي آورد و از ارزش آن مي كاهد . برگهايش مركب و داراي 5-3 لوب متقابل است ميوه هايش كوچك ، خوشه اي و آويزان مي باشد ميله هاي پرچم اين درخت طويل و سرخ رنگ است و در اوايل فروردين ظاهر مي گردد و تاج درخت را قرمز مي سازد وميوه هاي بالدار يا دي سامار آن مانند ساير گونه هاي افرا پس از زمان كوتاهي ظاهر مي شود ولي مدت زيادي بر روي درخت باقي مي ماند
ارتفاع درخت 10 تا 20 متر يك درخت سريع الرشد و مردم پسند است برگهاي اين درخت شانه اي ،گلهايش كوچك و بشكل خوشه هايي از شاخه ها آويخته مي گردد در سال 1688 به اروپا و سپس به ايران وارد شده است شاخه ها باريك و تردبوده و در مقابل بادهاي شديد مقاومت چنداني ندارد گلهاي نرو ماده روي پايه هاي جداگانه اي پديد مي آيد و تنها پايه هاي نر داراي جنبة تزئيني هستند Acer negundo variegatum به بلندي 10 متر است برگچه هاي اين گياه آراسته به حاشيه اي پهن و نامنظم به رنگ سفيد است كه حالت ابلق به برگ مي دهد اين رخت خود را با همة خاك ها به نحوي سازش مي دهد محل آفتابگير يا نيم سايه را مي پسندد و محل نيم سايه به پيدايش لكه هاي حاشيه سفيد روي برگها كمك مي كند تقريباً همواره اين نوع افرا بشكل پاية ماده ديده مي شود ، گلهايش چندان جلب توجه نمي كند ولي ميوه هاي بالدار سفيد رنگ آن بسيار جذاب است در پائيز هم تغيير برگ رنگ نداشته و در سالهايي كه زمستان خنك و تابستان خشك وجود داشته باشد نسبت به ساير افراها بهتر رشد مي كند
افراي سرخ Acer Palmatum : اصل اين درخت كوچك ولي زيبا از كشورهاي ژاپن وكره است درختچه ايست زينتي ، برگهاي جوان آن سرخ رنگ است ولي در پائيز تمام برگهاي آن به رنگ سرخ تند در مي آيد واز اينرو جهت تزئين باغها بكار مي رود .
ارتفاع آن حداكثر 5 متر در شرايط آب و هوايي مرطوب ، سايه پسند بوده و در پاركها جهت پركردن فضاي خالي درختان قد بلند مناسب است .
گونه هاي پلت و شيردار و كركف و كرب و كركو جزء افراهاي بزرگ و گونه هاي سفيد كركو و كيكم و A. tataricum جزء افراهاي كوچك هستند .
افراهاي بزرگ درختان پر نياز و پراكنده اي هستند كه در خاكهاي حاصلخيز مي رويند و نياز آنها بمواد معدني بسيار است اين افراها درختاني روشنايي پسند بوده و شاخ و برگ آنها فراوان مي باشد و همه ساله ببار مي نشيند رويش آنها تند و به بلندي 35 متر و قطر 2تا 3 مي رسد افراهاي كوچك بر خلاف در خاكهاي خشك و ناتوان مي رويند و نياز آن چندان زياد نيست همه آهك ج. هستند و شاخ و برگ آنها چندان فراوان نمي باشد افراهاي كوچك بوده متر بلندي و 8/0 متر قطر مي رسد همة گونه هاي افرا داراي ريشه هاي عميق و سطحي هستند .
چوب افرا سبك و سفيد است ولي رشته هاي آن سنگين و فشرده مي باشد براي ساختن مبل و قالب كفش بكار مي رود روستائيان از آن لاوكو و طبق و كفش چوبي و ابزارهاي كشاورزي مي سازند در ساختن ادوات موسيقي ، دستة شلاق و قنداق تفنگ نيز بكار مي رود هيزم و زغال آن خوبست ابزارهاي كوچك بيشتر به مصرف سوخت مي رسد و هيزم آنها بسيار خواهان دارد .
Berberis: جنس زرشك متعلق به راستة الاله مي باشد . تيرة اين جنس همان زرشك يا Berberidaceae مي باشد. گيان اين تيره به صورت ذرختچه يا درختان كوتاه مي باشد.
تيغدار يا بدون تيغ ميباشند. برگ ها متناوب،زودريز وديرريز وگاهي پايا مي باشند.پهنك ساده باكنارة كامل،در قسمتهايي دندانه دار ويا با تضاريس خار مانندمتراكم. گلها زرد رنگ،نر ماده،منظم ومنفرد يامجتمع يا به شكل گل اذين آويخته ويا ايستاده.
زرشك(Berberis)
زرشك درختچه اي خاردار است كه داراي گونه هاي متعدد زراعي وزينتي مي باشد.زرشك داراي گلهاي كوچك وزرد رنگ ودانه هاي آن داراي خوشه هايي به رنگ قرمز است كه اصطلاحا زرشكي خوانده مي شود.
اين درخت در برخي نقاط كويري وبرخي ديگر از نقاط ايران يافت مي شود.در امريكا در ايالت نيو انگلند ودر كوههاي پنسيلوانيا وويرجينيا در صخره هاي خاكي يافت مي شود.اين گياه در خاك هاي حاصل خيز رشد كرده ودر ماههاي فروردين وارديبهشت گل مي دهد.ميوة آندر تير ماه مي رسد.از مهمترين خواص آن مي توان گفت ضد يبوست است.اب ميوة آن درجه حرارت بدن را پايين مي اورد. مهمترين قسمت آن ميوه است وبه جز ميوه،پوست وريشة آن سودمند است.
جنس زرشك داراي چهار گونة شناخته شده مي باشد:
Berberis vulgaris:
منطقة رويش: مازندران،پل زنگوله تالار ،درة چالوس،حسن اباد،كجور،شمال گردنة كندوان،گرگان ،اذربايجان ، قره داغ ، حسن بيگلو، گيلان.
مشخصات: برگها كامل ،با كنارةكامل يا جا به جا اره اي ، گل آذين كوتاه وكم و بيش ايستاده.
Berberis orthobotrys:
منطقة رويش: گرگان-درة زرين گل، مازندران- كلاردشتد ژاه نكا ،مرزن آباد ، بين كرج وچالوس.
مشخصات: برگ ها چرمي با رگ هاي برجسته ، سته، داراي خامة كوتاه.
Berberis khorasanica:
منطقة رويش: خراسان- بين بجنورد وتپة مراوه. مشخصات: برگ ها كشيده ونخي به طول سه برابر عرض، سته ها سياه رنگ.
Berberis crataegina:
منطقة رويش: تهران، شهرستانك ، قزوين ،كرج. مشخصات: برگ ها بيضي تا واژ تخمي و پهن تر ،كم وبيش چرمي ، سته قرمز رنگ
تيره ي خرمالو يا ابنوس (ابه ناسه ) Ebenaceae
درختاني داراي برگهاي ساده و منفرد با گلهايي عموما تك جنس هستند . تخمدان آنها چند خانه اي و داراي ديواره بندي كامل است و در هر خانه ي آن يك يا دو تخمك وجود دارد . خانه متعدد و داراي آلبومن شاخي است
اين تيره داراي 6 جنس و 300 تا 400 گونه است كه بيشترين آن ها در مناطق بين گرمسيري و خاور دور انتشار دارند. چوب آنها غالبا بسيار سخت و مقاوم است . مثلا چوب آبنوس را از گونه هاي مختلف خرمالو (Diospyros) به نامهاي D. ebenum و D. melanoxylon و گونه هاي ديگر تهيه ميكنند . گلها در اين گياهان تك جنس يا چند پايه (پلي گام ) ويا دو پايه اند . كاسه ي گل پيوسته كاسبرگ و جام نيز هميشه پيوسته است . گلبرگها فاقد زايده ي زبانكي و نافه معمولا شامل 2 چرخه ي مستقر روي لوله ي جام است . در برخي از جنسها يك چرخه از پرچمهاي نافه ازبين ميرود ودر بعضي از آنها نيز پرچمها به علت انشعاب تكثير پيدا نمي كنند . مادگي ايزومر شامل 4 يا 5 برچه به صورت تخمداني زبرين يا خانه هاي متعدد است . تمكن محوري و هر خانه ي تخمدان ابتدا محتوي دو تخمك است . ولي بعدا در اثر ايجاد برآمدگي در خانه ها , هر خانه ي آن به دو خانه ي كوچكتر كه هر يك محتوي تقسيم ميشود . تخمدان در راس به چندين خانه ي آزاد و مستقل منتهي ميشود . ميوه سته و گاهي مانند خرمالوي معمولي Diospyros kaki به بزرگي يك سيب يا نارنج و به رنگ نارنجي است . ميوه خوراكي و در زير شامل طوقه اي از كاسبرگهاي پايا ست . درخت خرمالو كه در ايران درخت مشهوري است دراصل بومي چين و ژاپن است. اين درخت از گذشته اي نسبتا دور وارد ايران شده و امروزه در بيشتر نقاط كاشته و تكثير ميشوند . خرمالو در ايران داراي واريته هاي مختلف است . در برخي از واريته ها ميوه كاملا كروي و در برخي ديگر نسبتا كشيده است . بخش گوشتدار ميوه محتوي مقدار زيادي مواد قندي , تانن و ويتامين است . در برخي از واريته ها ي پرورش يافته , ميوه فاقد تانن است . دانه داراي آلبومن شاخي و گياه فاقد لوله هاي شيرابه دار است .
تقسيمات تيره ي خرمالو به جنسها و گروههاي آن :
چنانچه در ابتداي اين شرح اشاره شد تيره ي ابناسه در رويشهاي طبيعي ايران فقط داراي يك جنس به نام Diospyros با 2 گونه است .
نام علمي جنس خرمندي يا همان Diospyros را بعضي اززبان شناسان از دو واژه ي يوناني joves به معناي خوراكي و pyros به معناي دانه و به علت ماكول بودن ميوه ي آن ميدانند . در صورتي كه برخي ديگر آنرا از دو واژه ي dios بمعناي آلهي و puros به معناي گندم دانسته وآنرا مائده ي آسماني گفته اند
جنس خرمالو درخت يا درختچه هايي با برگهاي متناوب , كامل و چرمي و نسبتا ضخيم است . گلهاي آنها دو پايه , داراي كاسه اي با 4 تا6 لبه و جامي لوله اي يا زنگ مانند با 4 تا 6 لبه است . تعداد پرچمها از 8 تا 50 عدد متغير است و غالبا 16 عدد است . تخمدان داراي 8تا 12 خانه است و در گلهاي نر به علت عدم رشد از بين ميرود . خانه ها 2 تا 4 عددند و كم و بيش 2 پايه به هم پيوسته اند . ميوه سته ي كروي و داراي 4 تا8 خانه است . دانه پهن دراز , با سطح پشتي محدب و در طرفين فشرده است .
مهمترين گونه هاي اين جنس يعني جنس خرمالو :
كلهو Diospyros lotus
درختچه اي به ارتفاع 5 تا 10 متر داراي برگهاي بيضوي دراز و نوك تيز به طول 5/7 تا15 وبه عرض 4تا6 سانتيمتر است . گلهاي نر آن كوچك , مجتمع و به تعداد 2 تا3 تائي و گلهاي ماده ي آن درشت تر از گلهاي نر ميباشد . ميوه اي كوچك , بيضوي , به طول 2 سانتيمتر و به رنگ ارغواني تيره پس از رسيدن در مي آيد .
گلهايش فرد و ميوه آن شفت است . گرد و به درشتي فندق است . وداراي 2تا3 دانه ي صاف و درشت است . روي برگهاي آن سبز تيره و پشت آن روشن است .
نامهاي محلي اين درخت عبارتست از :
امبرو (در آستارا و طالش) , اربا , اربه (در گيلان ) , خرما (رامسر ) , خرمندي و خرمندي (در مازندران ) , انجير خرما ( در راميان ) , اندي خرما , اينده خرما و اندو خرما (در گرگان ) . همچنين در نواحي نور و كجور و آمل بدرختان نر و ماده اين درخت اسامي خاصي اطلاق ميشود . درخت نر آنرا در اين نقاط كلهو و كهلو ودرخت ماده آنرا خرمني مينامند .
درخت كلهو بومي جنگلهاي آسياي معتد له و چين مي باشد و در شمال كشور از قسمتهاي ساحلي درياي خزر تا ارتفاع 1100 متر از سطح دريا و از آستارا تاراميان گرگان ديده ميشود و چون با بذر بسهولت تكثير ميشود و در جوامع جنگلي شمال ظاهر مي شود
محل رويش:
گرگان , بندر گز , جنگل گلستان , زيادت , مازندران : كره زنگ در 5 كيلومتر جنوب شرقي بابل , بين عباس آباد و قاسم شهر در 400 متري پل سفيد در دره يتالار , پير تاش بين شهسوار و چالوس . گيلان 25 كيلومتري جنوب شرقي هشت پر , بين رشت و لاهيجان كهرم . راه اسالم به خلخال . بين فومن و امامزاده ابراهيم . آذربايجان : نواحي كوهستاني آستارا و آسبين . همچنين در نواحي مختلف آسيا و مانند ايران , چين , هند و همچنين بعضي مناطق جنوب اروپا پراكنده است .
چوب آن سخت است و براي تهيه ماسوره ي نساجي از آن استفاده مي شود و چنانچه از رطوبت وباران محفوظ ماند براي پوشش ساختمانها و منازل روستايي مصرف ميشود . در شمال نيز براي تهيه هلا (سرچوب ساختمان ) و يا تخته هاي زير شيرواني مصرف ميشود .
درخت خرمالو Diospyros kaki
درخت خرمالو , درختي زيبا داراي برگهاي پهن و ميوه ي درشت و قرمز رنگ است . غالبا فاقد دانه و داراي ميانبر گوشتدار و برنگ قرمز با طعمي شيرين ملايم و مطبوع است . ميوه اش اثر قابض و مقوي دارد . نامهاي عربي آن لوتس و كاكي است
اين درخت از لحاظ شكل ميوه داراي واريته هاي چندي است . يكي از واريته هاي آن در باغ خليلي شيراز وجود دارد . ميوه هاي نارس آن ماكول و فاقد تانن ميباشند . در اينصورت ميتوان ميوه ي آنرا مانند سيب پوست گرفت و به مصرف رساند .
درخت خرمالو بومي چين و ژاپن است و از گذشته به ايران راه يافته است و در نقاط مختلف كشور بخوبي مي رويد و بوسيله پيوند بر روي درخت كلهو تكثير مي شود . ميوه هاي آن در ايران معمولا فاقد هسته است ولي در سواحل درياي خزر بواسطه ي وجود درخت كلهو تلقيح شده و گاهي هسته دار مي شود . 3-2
خواص درماني : اين گياه اثر قابض دارد . از اين گياه و از انواعي ديگر , متعلق به تيره هاي مختلف گياهي ,نوعي هيدرو كربن به نام فيتوفلوئن phytofluene و به وزن مولكولي 94/548 استخراج شده است . اين ماده به فرمول C4 H6در بسياري از گياهان و بافتهاي عاري از كلروفيل آكنها كه پيگمانهاي كارو تنوئيد داشته باشند بمقادير زياد يافت ميشود و از خرمالوو گياهان متعددي ديگر استخراج ميشود (مثل گوجه فرنگي ). فيتو فلوئن , حالت روغن , چسبنده و رنگ نارنجي روشن دارد . براثر برودت انجماد يافته و به صورت توده اي شيشه اي و آمرف دارد بدون داشتن تبلور در مي ايد .
در كم خوني هاي مقاوم نسبت به درمان ناشي از ساخته نشدن گلبولهاي قرمز مورد استفاده قرار مي گيرد .
كلهو ي ژاپني Diospyros virginiana
كه در باغ كشاورزي كرج وجود دارد. كلهوي ژاپني نام دارد وداراي تانن فراوان و اثر قابض است . اين گياه در سال 1315 وارد ايران شده است . ميوه ي آن كوچك است و مورد توجه زياد نيست .
از آن جهت رفع اسهال به عمل مي آيد .غرغره ي دم كرده ي ميوه ي نارس اين درخت گلو را درمان مي كند
اين گياه بيشتر در نواحي مازندران كاشته مي شود .
گونه ي ديگر آن Diospyros tomentosa كه ديوسپيروس تو مانتوزا است كه درختاني با قد متوسط هستند و در بلو چستان به نام محلي تاميرو ناميده مي شوند
ميوه ي گياهان اين جنس داراي اثر قابض و باد شكن و بركهاي آن اثر مدر دارد. براي گلهاي خشك شده ي آن اثر تحريك جنسي قائلند .