چون بمیرم…
چون بمیرم…
چون بمیرم… - ترجمهی When I Die
اثر: منوچهر کازرونی
چو من میرَم، مپوشان جامهٔ اندوه، مزن اشکی
نه دل را سخت و سنگین کن، نه بر تن کن ردای سوگواری
لباس رنگرنگ تن کن، به پرواز مرغِ شادی را
که من آزادم و رَسته، فراتر از شبِ بیروح
نه گریه از برای غم، نه اشکی بابت حسرت
کنار ساحل دریا، قدح بر یادِ من گیرید
بخندید و طرب سازید، و پا سازید شادی را
که من اکنون روان گشتم، به سوی مُلکِ جاویدان
بگیرید خاکستر جانم، که نرم است و لطیفاندر
بپاشیدش همانجایی که آبش نقرهفام است و درخشان است
و بگذارید موج دریا را، به آن لطفی که در جان است
مرا با خویش بَرد آنسو، به سوی ساحلی آرام و دلگونه
چو من رفتم، مشو غمگین، ممان در ورطهٔ نومید
هوا را از محبت پُر کن، از مهر و دلداری
اگرچه جان نَدید آید، ولیکن پیشِ تو هستم
به هر بادی که میآید، همیشه رخ نشان گونه
SONG:
Click the link below to hear the song inspired by the poem.
When I die
https://suno.com/song/76b8a080-fc3c-4c84-b286-c4882719da6f
Click on the link https://sites.google.com/view/johnkaz to explore Tapestry of My Thoughts