چکیده
شعر حجم یکی از جریانهای مهم و خاص در تاریخ معاصر شعر فارسی است که از اواخر دهه ۱۳۴۰ شمسی شکل گرفت و با جریانهای دیگری مانند شعر نو و شعر سپید تفاوتهای اساسی دارد.
مهمترین ویژگی شعر حجم این است که واژهها در این نوع شعر نه وسیلهی توصیف یا روایت، بلکه به خودی خود "شیء" هستند؛ به بیان دیگر، واژهها در شعر حجم نقش ابزاری (برای اشاره یا بیان داستان یا مفهوم خاص) ندارند، بلکه همانطور که هستند، واجد ارزش و هویتاند.
در شعر حجم، شاعر تلاش میکند که "فضا" و "فاصله" را به عنصر اصلی شعر تبدیل کند. به جای این که شعر دربارهی چیزی باشد (مثلاً عشق، طبیعت، جامعه یا فلسفه)، خود شعر به یک «مکان زبانی» تبدیل میشود که خواننده باید در آن حرکت کند و با واژهها و سکوتهای میان آنها مواجه شود.
به بیان دیگر، شعر حجم سعی نمیکند "معنا" را به طور مستقیم منتقل کند، بلکه میکوشد با ایجاد نوعی «فضای معنایی» در ذهن خواننده، امکان تجربهی متفاوتی از زبان، واژه و جهان را فراهم آورد.
در این شعر، «فاصلهی بین واژهها» و «سکوتهای موجود در شعر» به اندازهی خود کلمات مهم هستند. این نگاه، برگرفته از نوعی اندیشهی مدرن است که میگوید معنا در خود اشیا یا کلمات نیست، بلکه در رابطهها و فضاهای خالی میان آنها شکل میگیرد.
شعر کلاسیک فارسی (غزل، قصیده، رباعی و غیره) معمولاً با روایت، داستان، پند، یا بیان یک احساس مشخص سر و کار دارد.
شعر نیمایی سعی دارد روایتهای مدرن و نگاه اجتماعی یا فردی را با زبانی تازه بیان کند.
شعر سپید شعر را از وزن و قافیه آزاد میکند اما معمولاً همچنان دارای روایت یا تصویرسازی است.
شعر حجم اما از همهی اینها فاصله میگیرد: شعر حجم قرار نیست داستان بگوید یا تصویری شفاف بسازد؛ بلکه قرار است همچون یک حجم، یک فضا یا یک شیء در برابر خواننده قرار گیرد.
خواننده شعر حجم ناچار است "درون شعر حرکت کند"، نه اینکه معنای آن را یکباره بفهمد یا تفسیر کند.
✔️ فضا (Space): شعر حجم بر فضا و موقعیت واژهها تاکید میکند، نه بر معنای مستقیم آنها.
✔️ فاصله (Distance): معنای شعر در شکافها، سکوتها و غیابها شکل میگیرد، نه فقط در حضور واژهها.
✔️ پرش (Leap): شعر حجم معمولاً فاقد پیوستگی منطقی و علّی است. افکار و تصاویر ناگهان تغییر میکنند.
✔️ شیئیت واژه (Materiality): واژهها خود به عنوان "چیز" یا "شیء" در نظر گرفته میشوند، نه فقط حامل مفهوم یا نشانه.
✔️ بیروایتی (Non-narrativity): شعر حجم روایتی مشخص و کامل ندارد؛ بلکه لحظههایی پراکنده، مستقل و گاه گسسته را به نمایش میگذارد.
میتوان گفت شعر حجم به هنرهای مدرنی مانند نقاشی آبستره (Abstract Painting) یا موسیقی آوانگارد و حتی فیلم های کارگردانان موج نوی فرانسه مانند گدار شباهت دارد که در آنها نیز تاکید بر فضا، بافت، صدا و شکل است و نه الزاماً بر معنا یا داستان.
در نگاه اول ممکن است شعر حجم برای خوانندهای که به شعر روایی، تصویری یا معناگرایانه عادت دارد، دشوار یا مبهم باشد. اما اگر خواننده بپذیرد که شعر حجم قرار نیست به پرسشهای معمول پاسخ دهد یا معناهای سرراست بسازد، بلکه میخواهد فضایی ذهنی، حسی و زبانی پدید آورد، آنگاه ارتباط با این نوع شعر سادهتر و حتی لذتبخش خواهد شد.
شعر حجم بهرغم اینکه جریان غالب شعر معاصر ایران نشد، اما در دهه ۱۳۵۰ شمسی و سالهای پس از آن، شاعران برجسته و متفاوتی را در خود جای داد که هر یک برداشت خاص خود را از این شیوه داشتند. در اینجا مهمترین چهرههای این جریان را معرفی میکنیم:
رؤیایی مهمترین تئوریپرداز این جریان بود و اصطلاح «شعر حجم» را نیز نخستینبار او به کار برد. در مقدمه کتاب «شعر دیگر» (۱۳۵۶) و مقالات پراکنده، رؤیایی به تفصیل دربارهی تفاوت شعر حجم با دیگر گونههای شعر نوشت.
از نظر رؤیایی:
شعر حجم شعر "فضا" و "رؤیت" است، نه شعر معنا یا داستان.
شاعر حجمگرا «رخداد» میآفریند، نه «تصویر» یا «توصیف».
شعر حجم رابطهای تازه با جهان برقرار میکند که در آن «شیء» و «واژه» یکی میشوند.
نمونهای از شعر رؤیایی:
«برف
در حوالی مرگ میبارید
و من با دستمالی خیس
روبهروی فصل ایستاده بودم.»
اینجا شعر هیچ روایت روشنی ندارد؛ صحنهای است که مانند یک حجم یا تابلو در برابر ذهن خواننده ایستاده.
در این گسترهی شاعرانه، پرویز اسلامپور یکی از معماران برجستهی شعر حجم بود؛ او در بیانیهای که در زمستان ۱۳۴۸ در منزل خود امضا شد، نوشت:
«حجم سکوی پرتاب است، و ظرفیتِ دور جهانهای ناپیدای شعر… از واقعیت تا مظاهر واقعیت… از شیء تا آثار شیء… فاصلهای است؛ فاصلههایی است… شاعر حجمگرا، این فاصله را با یک جست طی میکند تند و فوری… پس حجمگرا است»
او حجم را سکویی توصیف کرد که شاعر را به پرش به سوی اضلاع پنهان حقیقت میکشاند؛ کوتاه، سریع، بیوقفه، با تپشی عصبی و شورانگیز .
از زبان منتقدان حجمگرا، نمونههایی از اشعار او دربارهی «فاصله» و «رسم ابعاد» نقل شده:
«افتاد
بی که فاصله گرفته باشد»
خطی ساده، اما ملموس؛ تصویری از حادثهای که رخ داده، ولی در دام زمان یا فاصله نیفتاده—یعنی حادثه بلافاصله و بیوقفه حادث شده است.
«اگر به یک حلقه بیندیشی
منتهای اندیشهات
زنجیر خواهد بود»
اینجا حلقه، اندیشه و زنجیر همه نمادهایی از فرم و حجمگرایی هستند؛ اندیشهای که خود به زنجیر بدل میشود و مرز میسازد—رسمی درون حجم.
شاعری که کمتر از رؤیایی و اسلامپور شناخته شده، اما شعرهایش نمونهای روشن از فضای حجمگرایانه است. شعرهای او بیشتر بر حرکت ذهنی، پرشهای ناگهانی و بیپیرایگی واژهها تکیه دارد.
نمونه:
«پنجره را باز کردم
باد نبود
اما پرده میجنبید...»
این شعر نشان میدهد که حضور یا نبود شیء (باد) مهم نیست، بلکه "رخدادِ حرکت پرده" است که معنا یا فضای شعر را میسازد.
گرچه به شکل رسمی جزو حجمگرایان شناخته نمیشود، اما برخی از شعرهای او به فضای شعر حجم نزدیکاند. او نیز از قطع ناگهانی معنا، ایجاز، و غیبت روایت بهره میگیرد.
شعر حجم تجربهای است از بودن در زبان، نه عبور از آن برای رسیدن به معنا.
در این شعر، واژهها مثل سنگها، صداها یا خطوط در یک فضا کنار هم قرار میگیرند تا فضایی تازه در ذهن خواننده بسازند. شعر حجم دعوتی است به دیدن جهان از زاویهای که در آن، حتی سکوت و غیبت معنا دارند.