چکیده
برای هایدگر، فلسفه نه دانشی در میان دیگر دانشها، بلکه تلاشی برای پرسیدن بنیادیترین پرسش است: پرسش از هستی. اما در جهانی که تفکر به ابزار مفاهیم علمی تقلیل یافته، هایدگر به یک راه بدیل مینگرد: بازگشت به زبان شاعرانه.
در این بستر، جایگاه هولدرلین، شاعر آلمانیِ قرن نوزدهم، در اندیشهی هایدگر استثنایی است. هایدگر نهتنها به تفسیر شعرهای او میپردازد، بلکه شعر او را شیوهای میداند که هستی از طریق آن خویشتن را مینمایاند (Elucidations of Hölderlin's Poetry).
در جملهای کلیدی از هولدرلین آمده است:
"شاعرانه، انسان در این زمین سکنی میگزیند"
هایدگر، با تأکید بر این جمله در مقالهی معروف „… dichterisch wohnet der Mensch …“، انسان را موجودی میداند که بودنش با سکونت شاعرانه گره خورده است.
اما این سکونت نهتنها فیزیکی بلکه هستیشناختی است: زیستن در گشودگی راز هستی. شعر، برای هایدگر، نحوی از بودن در این گشودگی است. اینجا، تفکر و شعر، بهجای آنکه در تقابل باشند، همسفر میشوند.
در کتاب «در راه زبان» (Unterwegs zur Sprache) هایدگر مینویسد:
"زبان، خانهی هستی است."
در نظر او، زبان نه وسیلهای برای ارتباط، بلکه مکانیست که در آن، هستی خود را مینمایاند.
شعر، از آنرو که در سطحی غیرابزاری از زبان عمل میکند، میتواند لحظاتی را پدید آورد که در آنها هستی، بدون پوششهای مفهومی، به ظهور میرسد. این زبان شاعرانه، گشودگیست، نه بازنمایی؛ فاصلهای میان راز و حضور.
هولدرلین در نظر هایدگر، نهفقط یک شاعر، بلکه شاعر هستی است. در اشعار او، همچون "جرمانیا" و "راین"، نوعی ندای متافیزیکی شنیده میشود: فراخوان به خدایان گمشده، و اشتیاق برای بازگشت به سرچشمهها. هایدگر در Hölderlins Hymnen „Germanien“ und „Der Rhein“ به تفصیل به این موضوع میپردازد.
شاعر در اینجا، چون پیامآوری است که پیشاپیش آنچه میآید را احساس کرده و در زبان، آن را امکانپذیر میسازد.
برای هایدگر، تفکر شاعرانه پاسخیست به عصر تکنیک و بیخانمانی متافیزیکی. در جهانی که هستی فراموش شده، شعر میتواند یادآور آن راز نخستین باشد.
تفکر شاعرانه، نه یک سبک ادبی، بلکه شیوهای از بودن در جهان است؛ بودنی در سکوت، در گوش سپردن، و در بازگشایی دوبارهی نسبت فراموششدهی انسان با هستی. همانگونه که هایدگر در Poetry, Language, Thought مینویسد:
"بزرگ تر از انسان، آن آذرخشهاییست که از شعر عبور میکند."
Hölderlin, Friedrich. “In lieblicher Bläue...” در کتاب: Heidegger, ...dichterisch wohnet der Mensch...
Poetry, Language, Thought
Heidegger, Martin. Unterwegs zur Sprache. Neske Verlag, 1959. ↩
Hölderlins Hymnen „Germanien“ und „Der Rhein“
Heidegger, Martin. Hölderlins Hymnen 'Germanien' und 'Der Rhein'. Vittorio Klostermann, 1980.
«در راه زبان» (Unterwegs zur Sprache)
Heidegger, Martin. Poetry, Language, Thought. Trans. Albert Hofstadter. Harper Perennial Modern Thought, 2001.
„… dichterisch wohnet der Mensch …“
Heidegger, Martin. Elucidations of Hölderlin's Poetry. Trans. Keith Hoeller. Humanity Books, 2000.