Search this site
Embedded Files
Skip to main content
Skip to navigation
واژک ـ سایت ادبیات آزاد
صفحه اصلی
مقاله
بارگاه خمینی، بزکگاه یک ایدئولوژی گورزاد
تابلویی تمام قد از شکوه، بی یک خش
مترسک و پرندهی نخستین خطر
کلامی در رسالت قلم
وارطان سخن نگفت
چه کسی بود صدا زد سهراب؟
گشودن پنجرهها را جار شو
پوزخند ماه و چهره واقعی امام
نگینی بر دستهی شلاق
حریقی بر قامت وجدان
تن تو جنگل بیداریهاست
و من کجا ایستادهام؟
پرندهیی با بالهای شقایق
دلنوشته
گریه نکن مهنا! بابا حامد خندان است
مردی به ارتفاع عشق، خانهیی به وسعت دریا
معرفی کتاب
درنگپارهها
دیدم خدا میگریست
کتاب فرصت آبی شعر
باریدن از ناگهان
سفر تا اعماق آینه
برفها و سکوت
جادوی نوشتن
نبض احساس
چامههای فصل خاکستر
در تبعید خاک
بهار از دیوارها گذشته بود
آخرین حرف خزان
دلگریههای قلم
میان من و نگاه
آواز ماهیان
آبیترین و سفر
بالهای بی قافیه
تبعید به شعرهای خیس
تپش در میان دو مرگ
تکرار تا زیبایی
جوانههای آبی چخماق
چکههای ترد عقیق
سایهها و باد
سکوت آبی ماه
قیام تا آزادی
گفتیم نه و ایستادیم
مترسک و پرندهی نخستین خطر
من و برفهای سهیل
مافیای بیت خامنهای و اهمیت تحریم آن
آنان که با منند بیایند ـ جلد ۱
آنان که با منند بیایند ـ جلد ۲
آنان که با منند بیایند ـ جلد ۳
آنان که با منند بیایند ـ جلد ۴
شعر
عصر بایدهای بزرگ
به من فرصت آبی شعری ببخش
من و تو باید با هم باشیم
نامهات را خواندم برادر جانم فرزاد
کم ترسیدهیی از من
اگر در تپش پردهی باران
بازمیآیم
شعرهای ممنوع از حصار ممنوع میگذرند
من اگر تفنگی داشتم
گزیده متن
اگر شاعران نخستین شهید شعر خویش نباشند
شکسته باد قلمم اگر...
ما در کجای تاریخ ایستادهایم
غبار عادت در مسیر تماشاست
داستان کوتاه
برفها و سکوت
گلهای قرمز قالی
سنگسار
گاو فراری
تماس با ما
واژک ـ سایت ادبیات آزاد
صفحه اصلی
مقاله
بارگاه خمینی، بزکگاه یک ایدئولوژی گورزاد
تابلویی تمام قد از شکوه، بی یک خش
مترسک و پرندهی نخستین خطر
کلامی در رسالت قلم
وارطان سخن نگفت
چه کسی بود صدا زد سهراب؟
گشودن پنجرهها را جار شو
پوزخند ماه و چهره واقعی امام
نگینی بر دستهی شلاق
حریقی بر قامت وجدان
تن تو جنگل بیداریهاست
و من کجا ایستادهام؟
پرندهیی با بالهای شقایق
دلنوشته
گریه نکن مهنا! بابا حامد خندان است
مردی به ارتفاع عشق، خانهیی به وسعت دریا
معرفی کتاب
درنگپارهها
دیدم خدا میگریست
کتاب فرصت آبی شعر
باریدن از ناگهان
سفر تا اعماق آینه
برفها و سکوت
جادوی نوشتن
نبض احساس
چامههای فصل خاکستر
در تبعید خاک
بهار از دیوارها گذشته بود
آخرین حرف خزان
دلگریههای قلم
میان من و نگاه
آواز ماهیان
آبیترین و سفر
بالهای بی قافیه
تبعید به شعرهای خیس
تپش در میان دو مرگ
تکرار تا زیبایی
جوانههای آبی چخماق
چکههای ترد عقیق
سایهها و باد
سکوت آبی ماه
قیام تا آزادی
گفتیم نه و ایستادیم
مترسک و پرندهی نخستین خطر
من و برفهای سهیل
مافیای بیت خامنهای و اهمیت تحریم آن
آنان که با منند بیایند ـ جلد ۱
آنان که با منند بیایند ـ جلد ۲
آنان که با منند بیایند ـ جلد ۳
آنان که با منند بیایند ـ جلد ۴
شعر
عصر بایدهای بزرگ
به من فرصت آبی شعری ببخش
من و تو باید با هم باشیم
نامهات را خواندم برادر جانم فرزاد
کم ترسیدهیی از من
اگر در تپش پردهی باران
بازمیآیم
شعرهای ممنوع از حصار ممنوع میگذرند
من اگر تفنگی داشتم
گزیده متن
اگر شاعران نخستین شهید شعر خویش نباشند
شکسته باد قلمم اگر...
ما در کجای تاریخ ایستادهایم
غبار عادت در مسیر تماشاست
داستان کوتاه
برفها و سکوت
گلهای قرمز قالی
سنگسار
گاو فراری
تماس با ما
More
صفحه اصلی
مقاله
بارگاه خمینی، بزکگاه یک ایدئولوژی گورزاد
تابلویی تمام قد از شکوه، بی یک خش
مترسک و پرندهی نخستین خطر
کلامی در رسالت قلم
وارطان سخن نگفت
چه کسی بود صدا زد سهراب؟
گشودن پنجرهها را جار شو
پوزخند ماه و چهره واقعی امام
نگینی بر دستهی شلاق
حریقی بر قامت وجدان
تن تو جنگل بیداریهاست
و من کجا ایستادهام؟
پرندهیی با بالهای شقایق
دلنوشته
گریه نکن مهنا! بابا حامد خندان است
مردی به ارتفاع عشق، خانهیی به وسعت دریا
معرفی کتاب
درنگپارهها
دیدم خدا میگریست
کتاب فرصت آبی شعر
باریدن از ناگهان
سفر تا اعماق آینه
برفها و سکوت
جادوی نوشتن
نبض احساس
چامههای فصل خاکستر
در تبعید خاک
بهار از دیوارها گذشته بود
آخرین حرف خزان
دلگریههای قلم
میان من و نگاه
آواز ماهیان
آبیترین و سفر
بالهای بی قافیه
تبعید به شعرهای خیس
تپش در میان دو مرگ
تکرار تا زیبایی
جوانههای آبی چخماق
چکههای ترد عقیق
سایهها و باد
سکوت آبی ماه
قیام تا آزادی
گفتیم نه و ایستادیم
مترسک و پرندهی نخستین خطر
من و برفهای سهیل
مافیای بیت خامنهای و اهمیت تحریم آن
آنان که با منند بیایند ـ جلد ۱
آنان که با منند بیایند ـ جلد ۲
آنان که با منند بیایند ـ جلد ۳
آنان که با منند بیایند ـ جلد ۴
شعر
عصر بایدهای بزرگ
به من فرصت آبی شعری ببخش
من و تو باید با هم باشیم
نامهات را خواندم برادر جانم فرزاد
کم ترسیدهیی از من
اگر در تپش پردهی باران
بازمیآیم
شعرهای ممنوع از حصار ممنوع میگذرند
من اگر تفنگی داشتم
گزیده متن
اگر شاعران نخستین شهید شعر خویش نباشند
شکسته باد قلمم اگر...
ما در کجای تاریخ ایستادهایم
غبار عادت در مسیر تماشاست
داستان کوتاه
برفها و سکوت
گلهای قرمز قالی
سنگسار
گاو فراری
تماس با ما
عصر بايدهای بزرگ
من سياستباز نبودهام،
[و نخواهم بود]؛
تا اشك لگدخوردهی مادران بيتوته
ـ پشت پيشاني عبوس زندانها را ـ
در قرمزی پوشت مضحكي،
در جيب بالای كت به دقت آهار خوردهی خود
كتمان سازم.
و جلوی مردمك گشاد دوربينها
پرتاب يك گل كاغذی را
ـ در «زنده باد!... مرده باد!...» بازيگران دست چين «هايل هيتلر!» ـ
مشق كنم.
من سياستباز نبودهام،
[و نخواهم بود]
تا با سوالهای از پيش تعيينشده در رقعهی دیکتاتور
كليشهی كادو پيچ غراره كنم؛
تا خورجينی از كلمات اطو كشيدهی بیخون را
به نشخوار بنشينم.
من سياستباز نبودهام،
[و نخواهم بود]
تا ارتعاش تارهای حساس وجدان معاصر،
و خونگریههای شعر
از قصابی كودكان سوری
ـ در تگرگ درشت بمبهای بشكهيی ـ
قلبم را نتكاند؛
و آن را
حرافی گروهی رنگ خون نديدهی نازك احساس تعبير كنم!
من سياستباز نبودهام
تا بر نطع كثيف نفت و دلار و دروغ،
حقيقت سر ببرم.
آه! ...
هرگز نبودهام، و نخواهم بود.
***
...
من با سياست اما كار خواهم داشت.
سياست من،
ادامهی ايمان توفانی من به شرافت بیتنازل آزادیست.
من انسانم؛ انسان عصر شكستن نا ايستای چارچوب قارهها.
عصر تنفس آگاهی،
در فاصلهی دويدن انگشت بر يك صفحهی روشن؛
عصر بايدهای بزرگ.
سياست درعصيانیترین سرخدانههای خون من است.
ع. طارق
Google Sites
Report abuse
Google Sites
Report abuse