زن امروز

از جامعه جهانی می پرسیم که چرا خدمات و دستاوردهای دو دهه اخیر زنان باید قربانی گردد؟

زن مبارز امروز افغانستان

میدان جنگ به شهر و قریه من و شما رسیده است و در عرض چند هفته خواسته ها و آرزوها دگرگون گشت. امروز شاید آخرین فرصت باشد تا از زنان صحبت کنیم و باید آماده باشیم تا ببینم که فردا چه خواهد شد. زنان افغان در این دو دهه مبارزه نمودند و خیلی وقت ها تنها بودند. از یک سو جامعه سنتی و از سوی دیگر سیاستمداران قدیمی در برابر آنها قد علم نمودند. جنگ و ناامنی مشکل بزرگ دیگر آنها در این دو دهه بوده است.

خبرنگار مقشوش همراه خانم سارا برشنا مصاحبه کرده است. خانم برشنا فعال امور زنان می باشند و در این مصاحبه خواسته ایم به واقعیت های تاریخ دو دهه اخیر زنان افغانستان بپردازیم و یادآوری کنیم که چرا به امروز رسیده ایم.

مقشوش: زنان فعال افغان چه نقشی در توسعه ی فرهنگی و فکری زنان افغانستان داشته اند و امروز در بازی جنگ و صلح چه خدمتی می توانند انجام بدهند؟

زنان فعال افغان همیشه نقش مهمی در توسعه فکری و فرهنگی جامعه داشته اند. هر زمانی که کوچک ترین شانس و فرصتی برای آنها داده شده است تا جایی که می توانستند به هم نوعان خویش خدمت نموده اند.

چه در بیست سال اخیر و چه در گذشته زنان همیشه مبارزه کرده اند و خواسته اند تا توانمندی خویش را در بخش های مختلف نشان بدهند. زنانی که بیست سال پیش در کشور زندگی می کردند دیگر از آنان خبری نیست چرا که در این سالها نسلی به روی کار آمده که با قدرت صدای اعتراض خویش را بلند می نمود.

درست است که در دوره قبلی حکومت طالبان زنان هیچ گونه حق و حقوقی نداشته اند چرا که حکومت حق واقعی آنها را به رسمیت نمی شناخت. در این مدت نیز همیشه این تشویش و نگرانی را داشته اند که حقوق و دستاوردهای خویش را دوباره از دست بدهند.

وقتی در یک مملکت امنیت نباشد چه مرد و چه زن هیچ خدمتی نمی تواند انجام بدهد. امینت مسئله اصلی می باشد و در حال حاضر به خاطر تشدید جنگ ها زنان نمی توانند از خود حفاظت نمایند. در چنین شرایطی چطور می توانند به جامعه خدمت نمایند؟ وقتی جنگ شهر به شهر به پیش می آید در نتیجه آنها نمی توانند کاری انجام بدهند و منتظر آینده می مانند.

مقشوش: چرا امروزه ما اعتقاد داریم که #زنان_افغان_حذف_شدنی_نیستند؟

ما معتقد و مطمئن هستیم که زن افغان مبارز می باشد و در هر شرایطی می خواهد تا از حقوق خویش دفاع نماید. اگر به آنها فرصت داده شود و امنیت برقرار باشد قطعا آنها حذف شدنی نیستند و دست از تلاش برنمی دارند.

اگر قرار باشد تمام آزادی ها یک شبه قطع شود، سوال پیش می آید که چرا باید دختر تحصیل کرده و فهمیده در خانه بنشیند و خانه نشین گردد در حالی که می تواند به جامعه خدمت نماید؟ چرا باید زن افغان ساکت بماند و صدای اعتراض خویش را بلند نکند؟ در چنین شرایطی نیز ما دست از اعتراض برنخواهیم داشت و به جامعه جهانی اعتراض خواهیم نمود. در آن صورت همین سوال را از آنها خواهیم پرسید.

زنان کوشش می کنند ولی مشکل آنها داخلی هست. وقتی در داخل از آنها حمایت نمی کنند پس چطور می توانیم توقع داشته باشیم که دیگران از آنها حمایت نمایند؟ ما زنان در هر صورت صدای خویش را قطع نخواهیم کرد و از جامعه جهانی می پرسیم که چرا خدمات و دستاوردهای دو دهه اخیر زنان باید قربانی گردد؟

مقشوش: در این مدت کمپین ها و اعتراضات مختلفی از سوی زنان برگزار گردید، آیا به نظرتان موفق بوده تا خواسته های زنان را بیان نماید؟ مشکل در کجاست؟

این کمپین ها موفق و چشم گیر بوده اند و زنان توانستند تا صدای خویش را بلند نمایند ولی مشکلات فرهنگی و امنیتی در داخل کشور باعث شده تا زنان نتوانند حقی به دست آورند. بحران های داخلی مانع موفقیت اعتراض زنان افغان شده است.

هیچ وقت زنان نمی خواهند تا خاموش شوند و می خواهند در هر بحرانی از خود دفاع نمایند. کمپین ها و اعتراضات مختلف با این هدف برگزار گردید تا ملت ما متوجه حقوق و دستاوردهای زنان گردند.

مقشوش: پس از بیست سال هزینه و تبلیغات برای حضور جدی زنان در افغانستان، امروزه در شرایطی که آینده وضعیت زنان مبهم است، به نظر شما آیا حضور زنان در این دو دهه سمبلیک بوده و یا زنان توانمند در این سالها توانسته اند از حقوق زن در افغانستان دفاع نمایند؟

هر چند حضور زنان در جامعه سمبلیک نبوده اما آن سهم و حقی که باید به آنها داده شود در این دو دهه به خاطر مشکلات مختلف از آنها دریغ گردیده است. زنان تلاش کردند تا سهم خویش را بگیرند و در جامعه حضور داشته باشند.

ما در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری حتی کاندیدای زن داشتیم و هر چند در آخرین انتخابات خبری از کاندیدای زن نبود چرا که جامعه افغانستان یک جامعه سنتی می باشد. در جنگ های چند دهه اخیر فرصت از مردم و به خصوص زنان گرفته شده تا باسواد گردند و متوجه شوند که حقوق زن و مرد برابر هست شاید وقتی یک زن کاندید شود، از پانزده خانواده نهایت یک خانواده طرفدار او خواهند بود و تصمیم می گیرند تا به او رای بدهند.

درست است که در این دو دهه صلح نسبی وجود داشته اما در ولایات و ولسوالی های مختلف ما شاهد جنگ ها و ناامنی بوده ایم و مانع گردیده تا به زنان آگاهی بدهیم و آنها را متوجه سازیم. وقتی جامعه سنتی باشد قطعا مشکلات برقرار خواهد بود.

احمد سهیل احمدی 14.8.21

در نتیجه ما در عمق فاجعه قرار دهیم و تنها راه حل تغییر نصاب تعلیمی و برنامه آموزشی می باشد.

جنگ و مقاومت زنان افغانستان

امروز زنان افغان یک قدم جلوتر از مردان ایستاده اند. آنها از جبهه های صلح پشتیبانی می کنند و در جهت حمایت از ارزش های مدنی و آزادی ها دلاورانه می جنگند. امروز مهم نیست که زن افغان در شهر باشد یا ساکن قریه های دور افتاده چرا که بیش از هر کسی معنای جنگ را می فهمد. در جنگ همسر، فرزند، خانه و به طور کل زندگی زنان می سوزد. وقت آن هست که بپرسیم آیا واقعا زنان افغان برای امروز آموزش یافته اند و در مکاتب به آنها تعلیم داده اند که چه گونه می بایست هم آرامش خود را حفظ نمایند و هم مادرانه از خانواده خویش دفاع کنند؟ آیا در مکاتب افغانستان ارزشی مهم تر از کانکور وجود دارد؟

خبرنگار مقشوش همراه خانم بینظیر پویا مصاحبه دیگری کرده است. خانم پویا روان شناس متخصصی هستند و در بخش دوم مصاحبه با ایشان خواسته ایم بدانیم که آیا زنان افغان برای شرایط دشوار امروز تربیت شده اند؟ آیا از منظر روان شناسی زنان آمادگی مقاومت را دارند؟

مقشوش: از کرونا و قرنطینه تا ناامنی های شدید روزمره، به نظر شما آیا زنان افغان به خصوص نسل نو برای اداره خانواده خویش تربیت و آموزش یافته اند؟

این سوال خوبیست. تعلیم و تربیت برای اداره خانواده مسئله بسیار مهمی می باشد و هر جامعه ای به آن نیاز مند است. در شرایط فعلی ناامنی ها و شیوع کرونا مشکلات زیادی برای خانواده ها ایجاد گردیده است. در ابتدا می بایست بررسی کنیم که به طور کل از منظر روان شناسی برای مدیریت خانواده چه اصولی الزامیست و سپس به وضعیت افغانستان نگاه می کنیم.

مدیریت و تربیت خانواده یعنی بپذیریم و آماده باشیم که در خانواده چالش ها، سختی ها، اختلاف ها و تفاوت دیدگاه وجود دارد. هر چه جامعه مدرن تر می شود قطعا چالش ها هم افزایش می یابد. عملا برای آنکه مشکلات در میان اعضای خانواده رفع گردد می بایست از قبل راه حل هایی وجود داشته باشد و والدین بدانند که چه باید انجام دهند.

هر چند در افغانستان انسان های فهمیده، با دانش و بزرگ بسیاری سراغ داریم که در امور خانواده تجربه های به سزایی دارند. متاسفانه به این دقت نمی کنیم که آموزش ها، تربیت ها و راه حل های پیشین برای نسل نو کافی نیست چرا که با تغییر هر نسل نیازها، ارزش ها و ذائقه های متفاوتی به وجود می آید.

متاسفانه مضمونی برای آموزش خانواده در مکتب نداریم. به این معنا که به پسران و دختران عملا آموزشی نمی دهیم که آنها چطور در آینده خانواده تشکیل دهند. فقط در مکتب از دانش آموز می خواهیم که کدام درس را بخواند، حفظ نماید، امتحان بدهد و در آخر در کانکور نمره خوبی بگیرد و دیگر هیچ موضوعی اهمیت ندارد.

مکتب مهد آموزش هست اما متاسفانه در افغانستان چنین برنامه ای وجود ندارد. ما حتی در مکاتب و آموزشگاه ها روان شناس نداریم. در تمام دنیا مروج هست که در مکتب یا دانشگاه یک روان شناس حضور دارد تا مشکلات دانش آموزان را رفع نماید و آموزش های مناسب به دانش آموزان بدهد. با وجود اینکه هرساله دانشجویان بسیاری در رشته روان شناسی از دانشگاه های افغانستان فارغ می گردند اما با نیاز جدی که ما به مشاوره خانواده و... داریم اما این افراد بیکار می مانند چرا که برنامه ای برای جذب این افراد وجود ندارد.

مقشوش: در چنین شرایطی مادران و پدران نوجوانان امروزی را تربیت می کنند که شناختی از دغدغه های نسل نو ندارد. و یا نوجوانان از هم سن و سال های خویش زندگی را یاد می گیرند.

بلی، دقیقا تازه اگر یاد بگیرند! شما متوجه هستید که نسل نوجوان ما بیشتر تاثیر را از هم سن و سالهای خود می گیرد. شما فرض کنید که هم سن و سالهایی که خود بی تجربه هستند و آموزشی ندیده اند چه مشوره مناسبی به هم سن خود می توانند بدهند. در نتیجه ما در عمق فاجعه قرار دهیم و تنها راه حل تغییر نصاب تعلیمی و برنامه آموزشی می باشد.

مقشوش: به نظر شما آیا زنان افغان از منظر روحی و روانی آماده هستند تا دربرابر خفقان و محدودیت احتمالی بایستند و مقاومت کنند؟ و یا پیشاپیش روحیه خود را باخته اند؟

وقتی بخواهیم آمادگی زنان افغانستان از منظر روحی و روانی را در برابر محدودیت احتمالی بررسی کنیم می بایست زنان را به دو بخش تقسیم نماییم. یک تعداد از زنان ممکن هست که مقاومت نکنند و روحیه مناسب نیز نداشته باشند اما بخش دوم آمادگی دارند که بایستند و روحیه مناسبی نیز دارند.

افرادی که در مناطق دور دست زندگی کرده اند و از حق و حقوق خویش نیز آگاهی کافی ندارند این افراد همیشه در حالت تحمیلی و خفقان به سر می برند و به طور کل زنان جنگ زده و ناباور به توانایی های خویش مقاومت نخواهند کرد چرا که همیشه خود را جنس دوم فرض می نمایند. دلیل این امر ناآگاهی آنهاست چرا که به یک لقمه نان و سرپناه راضی هستند و نمی دانند که در بیرون چه اتفاقی می افتد.

زنان بخش دوم کسانی هستند که تحصیل کرده اند. آنها از حق و حقوق خویش آگاه هستند و شجاعت در برابر هر عملی دارند. این افراد برای آینده خود و خانواده خویش هدف، دیدگاه و راه مشخصی ترسیم نموده اند. اینان روحیه دارند و می فهمند که در هر شرایطی نباید از حقوق خویش بگذرند. همین امروز در شبکه های اجتماعی می بینیم که بیشترین افرادی که در جهت حفظ دستاوردها، ارزش ها و آزادی ها حمایت می نمایند عملا همین زنان هستند.

خوشبختانه در این بیست سال جمعیت قابل قبولی از زنان به درستی تربیت شده اند. این دسته می توانند صدای تمام زنان افغانستان حتی آنهایی که مقاومت نیز نمی کنند، بشوند.

وقتی یک تغییر ناگهانی اتفاق می افتد چه مرد، چه زن، کودک و حتی نوجوان ناخودآگاه از منظر روان شناسی تاثیر می بیند. درست است که زنان نگرانی و پریشانی نسبت به آینده دارند و نمی دانند که باید چه تصمیمی باید بگیرند. آنها می ترسند که نکند آزادی های خویش را از دست بدهند. با این حال زنان فعلی افغانستان از منظر روان شناسی، جامعه شناسی و … بسیار قوی تر، آگاه تر و با روحیه بالاتر از گذشته هستند. باید متوجه باشیم که تاب آوری زنان امروزه با قبل قابل مقایسه نیست.

احمد سهیل احمدی 7.8.21

اعتراض زنان برای زنان

امروز دیگر جنگ و خشونت در افغانستان محدود به چند قریه و ولسوالی دور افتاده نیست و در هر کوچه و جاده ای وحشت قربانی می گیرد. زنان نگران از آینده از هر فرصتی که به دست می آورند، واقعیت های جنگ را بازگو می کنند تا ثابت نمایند که دیگر خاموش نخواهند شد حتی اگر مجبور به خانه نشینی شوند.

زنان افغان از استرالیا تا آمریکای شمالی صدای خویش را بلند نموده اند تا نگذارند صدای زنان حذف شود و خاطرات تلخ دهه هفتاد بازگردد. زنان در کنفرانس ها و اعتراضات یک صدا می گویند که #زنان_حذف_شدنی_نیستند!

به گزارش خبرنگار مقشوش در آلمان، اعتراض با شکوهی در آلمان برای حمایت از زنان افغانستان، دفاع از مردم بی گناه و محکومیت جنگ با مديريت زرغونه ولى يک تن از موسسين اجماع بين المللى زنان برگزار گردید.

چهره های فعال زن افغان در اروپا با نگرانی از گسترش جنگ و خشونت دست به ايجاد اجماع بين المللى زنان افغانستان در اروپا زده اند كه مورد حمايت نهاد هاى زنان اعم از انجمن ها ،شوراها، فعالين مدنى و مسوولين بیشتر از ۲۱ نهاد هاى فعال زنان از داخل و خارج كشور مثل هالند ، بلجيم ،انگلستان ، استرليا و كانادا قرار گرفته است.

این تظاهرات تحت شعار ( تامين صلح و ثبات ، دفاع از ارزش هاى مدنى و حقوقى زنان و تمام اتباع افغانستان ) همچنین حمايت از نيرو هاى امنيتى برگزار شد كه شخصيت های پر نفوس در اين تظاهرات سخنرانى کردند و خواهان تامين بى قيد و شرط صلح، برقراری ثبات و تاکید بر منع خشونت بر زنان شدند.

در پایان اعتراضات سند نامه سرگشاده ضمن اینکه به ملل متحد، سازمان حقوق بشر و اتحادیه اروپا ارسال گردید همچنین به ۷ مرجع قانونی و مسئولان قضایای افغانستان نیز فرستاده شد.

به نظرم تا زمانی که جنگ در افغانستان خاتمه نیابد فکر نمی کنم که بتوانیم تغییری انجام دهیم.

زن افغان امروز در لابلای سیاست

در تاریخ معاصر افغانستان بیست سال هیچ گاه زمان کوتاهی نبوده است. انقلاب ها و کودتاها در فاصله کوتاهی یکی پس از دیگری اتفاق افتاد اما هیچ انقلابی در حد و اندازه تغییر وضعیت زنان افغان پس از بیست سال نبوده است. نسل تغییر کرده و نسل امروز تفاوت های بسیاری دارد. نسل تازه دختران افغان ایمان دارند که #زنان_حذف_شدنی_نیستند پس از مبارزه دست نخواهند کشید.

وقتی می توانیم بگوییم که جامعه ما به اگاهی رسیده که اگر تحصیلات و آموزش به نحو احسن اتفاق افتاده است که این امر نیاز به ارتباط سیستم جهانی آموزش و تحصیل در سطح بالا می باشد. افغانستان به این امر نیاز دارد که فرزندان آن در بهترین دانشگاه های جهان درس بخوانند، سپس برگردند تا کشور را بسازند.

خبرنگار مقشوش همراه خانم ریتا انوری سلطانی مصاحبه کرده است. خانم انوری رئیس سازمان توانمند سازی و رهبری زنان می باشند که به عنوان فعال امور زن خدمات چشمگیری برای همنوعان خویش انجام داده اند از طراحی برنامه تحصیل محصلان افغان در استرالیا تا همکاری برای تاسیس تلویزیون زن می توان یاد کرد.

مقشوش: چه شد که تصمیم گرفتید که به عنوان یک زن افغان مقیم استرالیا فعالیت های مدنی و اجتماعی را آغاز نمایید و چه تجربه هایی ارزشمندی در این سالها داشته اید؟

من مدت ده سال با مردم ارتباط داشتم. در آن زمان از کشورهای مختلف از جمله افغان ها در کالج با من کار می کردند و آن پروژه در زندگی آنان تفاوت خوبی را رقم زد. همیشه به این فکر می کردم که باید کاری برای افغانستان انجام دهم و چطور تحصیل به مدل استرالیا را در وطن ممکن سازم. در سال 2017 سیستم تحصیلی استرالیا در سطح دیپلم را در افغانستان پیاده سازی نمودم تا آنها در کشور درس بخوانند سپس به استرالیا بیایند.

از وقتی به افغانستان رفتم با زنان و دختران مختلفی از جمله سیاسیون و عامه در تماس شدم. به این نتیجه رسیدم که وضعیت فعلی ضعف های بسیاری دارد و باید خانم ها تقویت شوند. باید دیدگاه ها و زندگی آنها بهبود یابد و به مردم خارج از کشور خود را نشان دهند.

من بیست و پنج سال از افغانستان دور بودم. پس از این سفر سی روزه به استرالیا برگشتم و سازمان توانمند سازی و رهبری زنان را افتتاح کردم. در سازمان به دنبال این بودم که چطور زنان را توانمند سازیم و باید از کجا این کار را شروع کنیم.

در افغانستان به آنها آموزش می دادیم که چطور مدرک زبان آیلتس بگیرند. پس از کسب مدرک به آنها یاد می دادیم چطور از راه دور درس های پایه را بخوانند و تا سطح دیپلم آمادگی یابند پس از آن بتوانند بورسیه استرالیا را به دست آورند. این برنامه را خودم طراحی نموده بودم.

در این مدت تجربه های شیرین و بعضا تلخی نیز داشتم. از تجربه های شیرین می توانم به آشنایی، ارتباط و هم صحبت با دختران بسیاری اشاره کنم که حالا دوستان صمیمی به حساب می آیند. هر چند بعضی از آنها را تاکنون ندیده ام و در دنیای مجازی با هم ارتباط داریم چون هنوز به استرالیا نیامده اند. اما درباره تجربه تلخم باید اشاره کنم که وقتی بعد از بیست و پنج سال به افغانستان برگشتم، دیدم که دختران و زنان ما استعدادهای ارزشمندی دارند ولی شهامت، توانایی و آمادگی لازم را برخوردار نیستند تا کاری انجام دهند.

2019 نیز وقتی برگشتم. در وزارت خانه ها و در دفترها وقتی با دختران گفتگو می کردم، می فهمیدم که آنها در حالی که استعداد خاصی دارند ولی ناتوانی و ضعف در چشمان شان عیان است. جنگ، ناامنی و فقر خانمان سوز آنها را ضعیف ساخته و هنوز هم رنج می برم که چطور ذهنیت آنها را تغییر دهم. به نظرم تا زمانی که جنگ در افغانستان خاتمه نیابد فکر نمی کنم که بتوانیم تغییری انجام دهیم.

مقشوش: پس از بیست سال هزینه و تبلیغات برای حضور جدی زنان در افغانستان، امروزه در شرایطی که آینده وضعیت زنان مبهم است، به نظر شما آیا حضور زنان در این دو دهه سمبلیک بوده و یا زنان توانمند در این سالها توانسته اند از حقوق زن در افغانستان دفاع نمایند؟

پیش از دولت آقای کرزی زنان در وضعیت بدی در دهه پیشین آن به سر می بردند. اگر از روزهای آغاز حکومت کرزی تا امروز که آقای غنی بر سر کار هستند را در نظر بگیرید، تفاوت و تغییر ملموسی در وضعیت، نگرش و زندگی زنان افغان به وجود آمده است. زنان توانسته اند در سطح بین المللی و جهانی درس بخوانند و کار کنند. در این مدت معین ها، وزرا و مسئولین موفقی داشته ایم. نمی توانیم به این جواب بدهیم که آیا حضور زنان سمبلیک بوده یا خیر چرا که بعضا برخی کرسی ها راسمبلیک به زنان اعطا گردیده اما زنان موفق نیز همچنان داشته ایم. از زمانی که زنان را شلاق می زدند به امروز رسیده ایم که زنان افغان در ژنو و... حضور دارند. بیست و پنج فیصد کرسی های پارلمان را نیز زنان تشکیل می دهند.

کشور مردسالار هست و زنان به مبارزه ادامه می دهند. دختران و زنان به حیث ژورنالیست، وزیر و... کار می کنند همچنین هفت هزار عسکر زن در اردوی ملی داریم. با این حال زنان در تلاش هستند تا از خود دفاع نمایند. زنان هنوز به کمک سازمان ملل و نهادهای جهانی نیاز دارند چرا که آنان توانستند سیستم جهانی را در افغانستان پیاده سازی نمایند.

مقشوش: در شرایط اسفبار فعلی، به نظر شما زنان در رسانه های جمعی مثل تلویزیون زن و... توانسته اند صدای زنان افغان را به گوش جهانیان برسانند؟

شما همین حالا با یک نمونه گفتگو می کنید. من در افغانستان به دنیا آمدم، هر چند سالها در استرالیا بوده ام ولی امروز برای حقوق زن افغان مبارزه می کنم. صدها خانم دیگر مثل من هستند که می خواهند صدای زن افغان را به گوش جهان برسانند.

چند ماه قبل ما نامه ای به کاخ سفید و آقای جو بایدن روان کردیم. نامه به دست آنها رسید و خواندند اما هنوز جواب نداده اند ولی این اتفاق نشان می دهد که موضوع زن افغان برای آنها بی اهمیت نیست و امروز در هر جای دنیا همه می خواهند تا به کمک زن افغان بشتابند.

مقشوش: چرا امروزه ما اعتقاد داریم که #زنان_افغان_حذف_شدنی_نیستند؟

طالبان اگر نظریه قبلی خویش را دارند و فکر می کنند که می توانند اعمال دوران رژیم سابق شان را تکرار نمایند. در آن دوران زنان اجازه نداشتند از خانه بیرون شوند و حتی شلاق می خوردند. درست است که آنها در دوران چنین شکل عمل می کردند ولی در آن زمان زنان افغان مبارز در اروپا، آمریکای شمالی و... نمی توانستند با زنان داخل کشور ارتباط برقرار نمایند.

امروزه دنیای تکنولوژی پیشرفت کرده و به لطف شبکه های مجازی اگر یک خانم افغان در داخل محاکمه صحرایی گردد در سراسر جهان علیه ظلم به آن زن دادخواهی و اعتراض می کنند. طالبان باید قبول کنند که زنان بیست سال پیش دیگر نیستند. نسل تغییر کرده و یک نسل قوی تری آمده است. در نتیجه به هیچ راهی نمی توانند آواز زن افغان را خفه کنند. حتی اگر بیایند و زن افغان را ترور و خاموش سازند اما به هیچ صورتی به زنی مثل من که در استرالیا هست نمی رسند و با قدرت به مبارزه ادامه می دهیم. امروز در لحظه می توانیم با افغانستان ارتباط برقرار نمیاییم و صدها پیام رد و بدل می گردد.

احمد سهیل احمدی 24.7.21

از نظر روانی و فکری مردم افغانستان تاب آوری خوبی داشته اند

روح و روان افغانستان در حال جنگ

خشونت در زندگی ما بیداد می کند اما ما هنوز زنده هستیم. دنیا افغانستان را با صحنه های خشونت آمیز و تلخ به یاد می آورد اما هر روزی که خبری از جنگ و ناامنی نباشد، زندگی در پس کوچه های هر شهر و قریه ما جریان دارد. مردم به بازار می روند، اطفال به مکتب رفته و حتی مجلس عروسی برگزار می شود انگار نه انگار که دیروز خشونت با لباس دهشت افکنی از مردم آن منطقه قربانی نگرفته بود؟

جنگ به حد نهایی در افغانستان می رسد و اینجاست که علم روان شناسی به داد بیجاشدگان و آسیب دیدگان می رسد. فردی که جنگ از او قربانی گرفته شاید زخم هایش را فراموش کند اما احساس ناراحتی یا غم او را از پا در می آورد. روان شناسان رضاکار در این روزها غم های خودشان را فراموش کرده اند و سعی می کنند تا به کمک همنوعان خویش بشتابند.

خبرنگار مقشوش همراه خانم بینظیر پویا مصاحبه کرده است. خانم پویا روان شناس متخصصی هستند و در این روزها در بخش اول مصاحبه با ایشان خواسته ایم به واقعیت های پنهان خشونت و عامل واقعی جنگ بپردازیم و از ایشان پرسیده ایم که آیا از منظر روان شناسی پایان جنگ در افغانستان در یک روز ممکن است؟

مقشوش: شرایط اسفبار که در حال حاضر در افغانستان حاکم است، به نظر شما از نگاه روان شناسی می توان راهی برای ختم خشونت و اختلافات پیدا نمود؟

بهتر است ابتدا دلیل خشونت در افغانستان را توضیح دهیم. خشونت به هر عملی گفته می شود که بدون رضایت طرف مقابل اتفاق افتد که می تواند لفظی یا عملی باشد. در علم روان شناسی درباره عامل خشونت، جنگ و مشکلات در افغانستان نظرات مختلفی وجود دارد. به قول روان شناس معروفی دلیل و عامل عمده خشونت در اصل تضادها و حقارت ها می باشد پس هر چقدر که عقده و حقارت طرف مقابل بیشتر باشد، او بیشتر خشونت به خرج می دهد.

از منظر دیگر خشونت ریشه در ترس دارد یعنی به هر اندازه ترس یک فرد بیشتر باشد، به همان اندازه اعمال خشونت آمیز بیشتری انجام می دهد. به قول روان شناس دیگری دغدغه اصلی انسان امنیت و آزادی است پس زمانی که امنیت و آزادی اش را در خطر می بیند در این موقعیت ترس و اضطراب در وجودش بیشتر می گردد پس خشونت بیشتر نشان می دهد و ممکن به هر عملی دست بزند تا امنیت و آزادی اش را حفظ نماید.

روان شناسان رفتارگرا به این باور هستند که هر نوع رفتاری و اعمالی که ما در اجتماع می بینم، آن را یاد می گیریم و انجام خواهیم داد. با این عقیده شما بگویید که وقتی افغانستان چهل سال با جنگ و خشونت همراه بوده، چطور ما می توانیم رفتار خوب و محترمانه از مردم توقع داشته باشیم؟ وقتی افغانستان چهل سال درگیر جنگ می باشد و در این میان نسل ها به دنیا آمده، رشد کرده و در جامعه به همین سبک زندگی می کند.

در یک تحقیق میدانی دو دسته کودک را در نظر گرفته بودند، به یک دسته فیلمی که صحنه های خشونت آمیز، جنجال برانگیز و توهین آمیز در آن بود را نشان دادند. در مقابل دسته دیگر فیلمی را دیدند که این چنین نبود. پس از پایان آزمایش دسته ای که صحنه های خشونت آمیز را دیده بودند، اینان رفتارهای خشونت آمیز از خود نشان می دادند یعنی رفتارهای فیلم را یاد گرفته و انجام می دادند اما دسته مقابل به طور عادی رفتار کردند.با توجه به این مثال می خواهیم وضعیت افغانستان را بررسی کنیم. کودکانی که امروز به دنیا می آیند و یا امثال شما و من که در همین شرایط بزرگ شده ایم، مشخص هست که در چه وضعیت روحی و روانی به سر می برند.

سوال شما را باید از دولت، قدرت های بزرگ و... بپرسیم که چه پلان ها و راه حل هایی برای خاتمه جنگ و پایان دادن به خشونت ها در کشور دارند. اکثر روان شناسان بر این قضیه اتفاق نظر دارند که عامل اصلی جنگ برتری جویی هاست یعنی در هر جایی که برابری و عدالت وجود نداشته و هر فردی به دنبال منافع خودش باشد بنابرین جنگ اتفاق می افتد و ادامه می یابد. مهم نیست که جنگ بین دو گروه، اشخاص و حتی کشورها باشد چون دلیل اصلی یکسان است.

انسان ذاتا از گذشته به این اصل اعتقاد داشته که باید با زور طرف مقابل را مطیع نماید و متحد سازد. این رفتار را برای بقای خود انجام می دهد و قوانین را بر همین اساس وضع می کنند. از لحاظ روان شناسی سخت هست که بخواهیم بگوییم چطور می توان به جنگ خاتمه داد اما شدنی است و ممکن هست. اگر اتحاد و پذیرش بین مردم وجود داشته باشد و سعی نمایند برای هدف مشخص دور هم جمع گردند و فرقی نداشته باشد که آنها از چه قومی، مذهبی، فرهنگی و زبانی هستند. برقراری هم پذیری می تواند خشونت را تا اندازه بزرگی کاهش دهد و اوضاع بهبود یابد.

مقشوش: به گفته سیاستمداران آغاز خشونت در افغانستان از شش جدی یا هفت ثور اتفاق نیافتاده بلکه از اوایل دهه پنجاه شمسی آرام آرام اوضاع کشور به سمت بحران پیش می رفته است. آیا ممکن که در عرض یک روز خشونت ها به طور واقعی کاهش یابد و صلح واقعی اتفاق افتد؟

شما فرض نمایید که یک گیلاس از دست ما بیافتد و بشکند. گیلاس هزار تکه شود و هر تکه به یک جا بیافتد، آیا به نظر شما اگر هر تکه را جمع کنیم، به جای اصلی اش قرار دهیم و با چسب بهم بچسبانیم. جز این کار زمان گیر هست، ممکن دوباره به حالت اول خودش بر گردد؟

حتی جای بعضی از تکه هایش خالی می ماند و شاید پیدا نشود. به نظر شما اعمال خشونت آمیزی که نسل به نسل انتقال یافته، ممکن هست که یک شبه تمام شود؟ نسل های مختلف یاد گرفته اند که در چنین شرایطی زندگی کنند. من نمی گویم که ما به چند سال نیاز داریم تا روان نسل ها را تغییر دهیم اما ممکن که چهل سال لازم داشته باشیم تا روی افکار مردم کار کنیم. روی هر قوم و دسته ای به صورت جدا تفکر کنیم، آسیب های آنها را بیابیم و آن آسیب هایی که از نظر اجتماعی و... وارد شده را برطرف نماییم.

درست است که چهل سال در جنگ سپری شده ولی تغییرات و اتفاق های مثبتی از لحاظ اجتماعی، آموزشی و روان شناسی اتفاق افتاده است. باید بپذریم که هر کشور و ملت دیگری به جای افغانستان می بود نمی توانست بعد این مدت روی پا بایستد و بماند اما از نظر روانی و فکری مردم افغانستان تاب آوری خوبی داشته اند پس اگر صلح و آرامش حکم فرما گردد، می توانند به خوبی و به سرعت آن را بپذیرند و در زندگی شان پیاده نمایند.

مقشوش: رضاکاران روان شناس در شرایط فعلی از چه طریقی می توانند به بیجاشدگان و آسیب دیدگان جنگ های جاری کمک نمایند؟

روان شناسی یک رشته میان رشته ایست یعنی در هر موضوع و رخدادی مثل بیجاشدگان، مهاجران و آسیب دیدگان از خود طرح و ایده دارد تا آن را عملی نماید. روان شناسان رضاکار بسیار کوشش می کنند تا با بیجاشدگان و آسیب دیدگان از منظر رضاکارانه کمک نمایند و شاهد کمک ها از طرف تیم های مختلف هستم. در حالی که حمایتی از سوی دولت یا سازمان های مربوطه به ایشان نمی شود اما با امکانات محدود فعالیت دارند.

در قسمت اول می توانیم به افراد آسیب دیده آموزش دهیم تا در شیوه تربیت فرزند، ارتباط با خانواده و مشکلات فردی رفتاری بهتری داشته باشند. در قسمت دوم موضوع تخصصی می باشد که در دنیا مطرح شده و در افغانستان هم رفته رفته اتفاق می افتاد. این موضوع کمک های اولیه روان شناسی است که در کاهش استرس و اضطراب پس از مشاهده حوادث تلخ به داد فرد می رسد تا میزان آسیب دیدگی و اثردهی این اختلال در او کمتر گردد.

قسمت آخر هم مداخله در بحران هست. افغانستان یک کشور پر از بحران و آسیب است. این روش علمی و تخصصی هست که در قسمت حمایت و همدلی با افراد می تواند انجام شود. در این مرحله حمایت طبیعی صورت می گردد مثلا روان شناس دوستان و خانواده فرد را در کنارش قرار دهد. روان شناس در سه مرحله می تواند آسیب دیده را کمک نماید.

احمد سهیل احمدی 14.7.21

هر چند صلح به دست خود مردم ما نیست و حوادثی که اتفاق می افتد باعث شده تا از صلح فقط کلمه آن باقی بماند.

افغانستان مهد فرهنگ متنوع

افغانستان نه تنها قلب آسیاست بلکه خانه ایست که در آن اقوام مختلف با زبان ها، سنت ها، غذاها، لباس ها و به طور کل فرهنگ های متفاوت زندگی می کنند. اگر سالها پیش تخم نفاق و وحشت را در خاک افغانستان نمی کاشتند، امروزه برای روز جهانی تنوع فرهنگی جهانیان به افغانستان اشاره می کردند که نه تنها مردم آن اعیاد بزرگ و جشن های بی نظیر مثل عید روزه و نوروز را با هم جشن می گیرند بلکه سنت های یکدیگر را پذیرفته اند. نه تنها جهان بلکه ما هم فراموش کرده ایم که همین امروز نیز اقلیت های مذهبی و قومی در افغانستان آزادی بیشتری نسبت به وضعیت اقلیت ها ها در دیگر کشورهای همسایه دارند. این زیبایی پنهانی افغانستان هست که خشونت ها و وحشت ها بر آن سایه می افکنند.

21 می روز جهانی تنوع فرهنگی، گفتگو و توسعه است. ما در مقشوش تصمیم گرفته ایم تا ضمن تجلیل این روز ارزشمند در این هفته به این بپردازیم که تفاوت های فرهنگی در افغانستان چه طور به خاتمه جنگ خانمان سوز کمک می کند و آیا واقعا مردم از تنوع فرهنگی در این کشور لذت می برند؟

خبرنگار مقشوش به مناسبت هفته تنوع فرهنگی همراه خانم ناهید احمد زاد مصاحبه کرده است. خانم احمد زاد فعال مدنی و فرهنگی افغان هستند که در آلمان زندگی می کنند اما هیچ گاه خدمت به همنوعان خویش را فراموش نکرده اند.

مقشوش: تفاوت فرهنگی مردم افغانستان کدام کمک و فایده برای توسعه افغانستان داشته است؟

تفاوت های فرهنگی بسیاری در وطن ما وجود دارد که نکات قوت و در بعضی مواقع نقص به حساب می آید. از جمله فایده های این تفاوت ها می توانیم به این اشاره کنیم که تفاوت ها همبستگی ملت ما را نشان می دهد. ما همه روی یک خاک و زیر یک آسمان زندگی می کنیم پس زبان و فرهنگ هر یک از اقوام برای ما خوشایند می باشد. در قدم دوم می بایست به این اشاره نماییم که تفاوت های زبانی باعث می گردد تا زبان ها، همدیگر را تقویت و بهبود بخشند.

مثلا شما می توانید در زبان پشتون کلمات دخیل فارسی دری و همچنین در مقابل در زبان فارسی دری نیز کلمات پشتون را مشاهده نمایید. در مورد وام دهی زبانی می توانیم به ترکمنی، پشه ای و... نیز اشاره کنیم که نشان از تاثیر تفاوت فرهنگی برای ارتقا و رشد فرهنگ می باشد. فرهنگ و سنت های تمام اقوام در افغانستان نه تنها پذیرفتنی می باشد بلکه دوست داشتنی و ارزشمند نیز هست.

نوروز یک جشن باستانی در کشورهای منطقه از جمله افغانستان می باشد. مراسم محبوب دیگر که همه زیر یک آسمان آن را با خوشحالی تجلیل می نمایند، عید روزه و قربان می باشد. این سه عید بدون هیچ گونه تضاد طبقه ای، زبانی و کلتوری همه با هم آنها را تجلیل می کنند و برای تمام مردم افغانستان قابل احترام هست.

مقشوش: نسل جوان برای برقراری صلح و همبستگی میان مردم افغانستان چه نقشی ایفا نموده اند و آیا این نسل نسبت به نسل های پیشین از نظر فرهنگی ارتقا یافته است ؟

متاسفانه در زمان فعلی به مردم ما از جمله جوانان آسیب جدی وارد شده است. در همین ارتباط باید بگویم که فرهنگ چند نسل قبل تر نسبت به نسل جوان فعلی ارزشمند تر و زیباتر بود چرا که جنگ در این سالها از ما قربانی گرفته است. در حالی که باید جوانان ما امروزه مصروف به فعالیت های فرهنگی و علمی باشند اما متاسفانه اجبارا به دیگر کشورها فرار کرده اند. وقتی جوان ما به کشور دیگری مهاجرت نموده، در آنجا آسیب پذیر گشته و زمانی که به وطن برمی گردند، همراه خویش فرهنگ بیگانه را نیز به افغانستان می آورد .آن هم در شرایطی که کشور ما از خود فرهنگ والا و غنی دارد. در عین حال جوانان ما نسبت به فرهنگی اصیل افغانستان ناآگاه می باشند و مهاجرت آنها را از فرهنگ باستانی ما دور نموده است.

مقشوش: تنوع فرهنگی مردم افغانستان کدام کمکی برای برقراری صلح داشته است یا خیر؟

در این اواخر متاسفانه دریچه روشنایی و امید به صلح در آینده کشور ما بیش از اندازه کِدِر گشته است اما مردم ما سخت منتظر صلح هستند. هر چند صلح به دست خود مردم ما نیست و حوادثی که اتفاق می افتد باعث شده تا از صلح فقط کلمه آن باقی بماند. امیدوارم که روزی صلح به افغانستان بازگردد تا مردم از هر دین و فرهنگی با همدیگر همکاری نمایند و زیر یک سقف زندگی کنند. امروز بیش از هر زمانی کشور ما به صلح نیازمند است.

ابر قدرت ها در کشور غنی مثل افغانستان جا باز کرده اند و آنها سیاست ها و پلان های مختص به منافع خود را اجرا می کنند. متاسفانه خارجی ها مردم ما را بازیچه دست خود کرده اند. در کشوری که بیش از چهل سال جنگ تحمیلی جریان دارد، اجازه نمی دهند تا صلح پایدار تحقق یابد. آن هم در شرایطی که رهبران و سیاستمداران مردم عامه را فریب داده و از آرزوی صلح سو استفاده می کنند. این سیاستمداران نمی خواهند که مردم در صلح و صفا با هم زندگی کنند چرا که پرده ای از ثروت چشم هایشان را پوشانده است و نمی بینند که مردم عامه قربانیان اصلی جنگ می باشند.

جنگ ها و بحران هایی که اقوام را از هم جدا می سازد و اختلافات فرهنگی را گسترده جلوه می دهد، همه اینها زیر نظر زورمندانی است که خارجی ها جیب های آنها را پر پول می کنند.

مقشوش: افغان های خارج از کشور در توسعه فکری و فرهنگی افغانستان کدام نقشی می توانند بازی کنند؟

افغان های خارج از کشور هم آرزوی صلح در وطن را دارند. دستان مردمی که در خارج زندگی می کنند، از پشت بسته است. ما فقط یگانه کاری که می توانیم انجام بدهیم، این است که از طریق رسانه ها و شبکه های اجتماعی دردها و ناله های خویش را نسبت به اوضاع افغانستان به گوش جهانیان برسانیم و بیشتر از این از دست ما خارج است.

هر چند افغانان مهاجر انجمن های خیریه را تشکیل می دهند تا به مردم نیازمند در افغانستان کمک نمایند. شاعران، نویسندگان و فعالین فرهنگی ما در اینجا فعالیت های خویش را ادامه می دهند اما آن طور که در افغانستان می توانستند مبارزه کنند، در اینجا شرایط مهیا نیست.

مقشوش: رسانه ها و فعالان خبری به نظر شما در یک سال اخیر که موضوعات صلح و جنگ ادامه دارد، توانسته اند که فرهنگ همبستگی و صلح میان اقوام مختلف افغانستان را منتشر سازند؟

بدون شک ژورنالیست و فعالان رسانه ای در افغانستان می خواهند که صلح بیاید. متاسفانه فعالان رسانه ای که می خواهند تا با تولید برنامه جوانان را آگاه سازند و همبستگی را در میان نسل نو ترویج دهند اما سرکوب می گردند. در سال اخیر بارها صدای خبرنگاران سیاسی و اجتماعی ما را خفه کرده اند. یک ژورنالیست را به بهانه اینکه مشکل روانی دارد، دیگری را به خاطر تبلیغ و حمایت از طالبان و هر یک را به بهانه ای حذف می کنند. شما شاهد ترور هدفمند چندین خبرنگار، فعال مدنی و... بوده اید.

احمد سهیل احمدی 24.5.21

امیدواریم بتوانیم تعداد اطفالی که زیر چتر ما هستند را افزایش دهیم آن هم در حالی که در کمک های ما دولت آلمان هیچ نقشی ندارد.

زن بارز افغان

اگر امروز ما به وضعیت فعلی افغانستان نگاهی بیاندازیم‌ و حالت زندگی مردم‌ را در نظر بگیریم، جنگ های خانمان سوز و ترورهای خونین سبب گردیده که فقر و جهل در وطن قد علم نماید. کمتر ‌کسانی را می بینیم که در جامعه بسته افغانستان برای زندگی و سرخوشی وطنداران خویش قدم برمی دارند. خانم نظیفه ‌صدیقی نیز از جمله این افراد معدود هستند که نه تنها در افغانستان اولین کلوب ورزشی زنان را در هرات به راه انداختند بلکه بعد از مهاجرت نیز در کشور میزبان دست به اقداماتی متنوع و بی نظیری برای رفع احتیاجات پناهندگان هموطن خویش زدند تا بتوانند میان آنها پلی از دوستی و همراهی را ایجاد نمایند.

به همین سبب است که ایشان پناهنده برتر شناخته شده و انجمن فرهنگی افغانها در حومه فرانکفورت که خانم صدیقی عضو آن هستند به حیث برترین انجمن سال در آلمان معرفی گردیده است. در دومین مصاحبه خبرنگار مقشوش همراه خانم صدیقی به فعالیت های فرهنگی و اجتماعی ایشان در انجمن فرهنگی افغانها در حومه فرانکفورت پرداخته ایم.

مقشوش: دو سال از برگزاری چای خانه نقل و نبات می گذرد، این برنامه چطور برگزار می شود و برای جامعه افغانان در آلمان چه دستاوردهایی دارد و چقدر از آن استقبال می شود؟

یک برنامه تجارتی نیست بلکه یک پروگرامی است که ماهی یک بار هموطنان ما به خاطر آن دورهم جمع می شوند و با همدیگر تبادل افکار می کنند. همچنین در چای خانه نقل و نبات ما اجرای زنده موسیقی داریم و آموزش فعالیت های هنری مثل تئاتر، موسیقی، سینما و... نیز جزو پروگرام می باشد. برنامه هایی مثل دکلمه شعر و تشویق نخبگان در چای خانه باعث گردیده تا ما با جمع زیادی از هموطنان در آلمان آشنا شویم. همچنین توانسته ایم رضایت مردم آلمان را نیز کسب نماییم و به جایی برسیم که نام انجمن ما در صفحه اول روزنامه معروف شهر فرانکفورت منتشر می گردد.

حدود سه سال قبل که من به تازگی عضو انجمن شده بودم، انجمن برنامه های کمتری برگزار می نمود از جمله شام افغانستان که می توانم به آن اشاره نمایم. ایده چای خانه نقل و نبات از خودم بود. این عقیده را داشتم که برگزاری دو محفل در سال بسیار اندک است و از این طریق نمی توانیم با هموطنان خویش ارتباط برقرار نماییم.

از آنجایی که در سیل مهاجرت پناهجویان بسیاری به آلمان آمده بودند. آن هم در حالی که هنوز با جامعه میزبان ارتباط نداشتند. آنها به این نیازمند بودند تا با همزبانان و هموطنان خویش رفت و آمد کنند و با ارتباط با ایشان بتوانند از حس افسردگی و غربت بگریزند. در نتیجه نظرم این بود که ما به یک برنامه فرهنگی نیاز داریم تا پناهندگان سابق را همراه پناهندگان نو مرتبط بسازیم. این پیشنهاد را دادم و مورد قبول گرفت. در اروپا برگزاری محفلی با حضور بیش از سیصد نفر زیر یک سقف اصلا کار راحتی نیست.

خوشبختانه از هموطنان نیز تشکر می کنم که برنامه را تنها نگذاشتند و با شور و شوق آنها این چای خانه پیشرفت کرد. امروز برنامه مورد پسند مردم قرار گرفته و ارتباط مستحکمی میان هموطنان ایجاد گردیده است. در میان پناهندگانی که از سال 2015 به آلمان آمده اند، ما استعدادهای بی نظیره بسیاری را داریم که هیچ گاه در افغانستان شکوفا نگردیده است. از طریق برنامه توانستیم خیلی از استعدادها را رشد دهیم مثلا فردی به موسیقی علاقه داشت و ما توانستیم او را به صنف آموزش موسیقی بفرستیم و استعداد او را شکوفا نمودیم.

به خصوص پناهندگان زیر سن که بدون همراهی فامیل خویش به اینجا آمده بودند، به یک محیط سالم و راهنمایی افراد بزرگتر از خویش ضرورت داشتند. من خودم در میان جوانان و نوجوانانی که در این چایخانه اشتراک می نمایند، شاید بیست تا بچه خان و برادر خان داشته باشم. آنها در کنار من درد غربت را فراموش نموده اند و گاهی من خانواده خودم را از یاد می برم از آنجایی که صمیمت میان ما پیوند می زند. در چایخانه افراد با گرایش ها و توانایی های مختلف هم سطح خویش را پیدا می کنند و با هم دوست می شوند. اگر مشکلی داشته باشند قطعا به آن دوست خواهند گفت. در کنار صمیمت پناهندگان نو می توانند از تجربیات پناهندگان سابق استفاده نمایند.

مقشوش: از آنجایی که شما به عنوان فعال امور پناهندگان شناخته می شوید، چه فعالیت ها و کارهایی برای پناهندگان و به خصوص پناهندگان زیر سن در کمپ های آلمان انجام داده و می دهید؟

ما ارتباط نزدیکی با پناهندگان زیر سن در کمپ ها داریم. وقتی پروگرامی داشته باشیم همیشه آنها را نیز دعوت می کنیم و در برنامه ها به طور دوستانه روش و سبک زندگی در اروپا را به آنها می آموزیم. ما برنامه های ارزشمندی برای آنها برگزار می نماییم. ما به پناهندگان زیر سن ثابت کرده ایم که شما تنها نیستید چرا که ما مثل یک خانواده در کنار شما هستیم و اگر شما مشکلاتی دارید می توانید به ما تکیه نمایید بدون آنکه ما از شما توقعی داشته باشیم. مثلا در سال 2020 پناهندگانی به اینجا آمده بودند که مشکلاتی داشتند اما نمی توانستند آن را به سوسیال خویش بگویند. آنها از لحاظ روحی و روانی ضربه خورده و حتی اطفال ایشان نیز مایوس بودند.

همکاری و کمک ما برای پناهندگان زیر سن ادامه دارد و اگر این پناهندگان به خاطر اینکه در کشورهای همسایه افغانستان مثل پاکستان مهاجر بوده و زمینه فراهم نبوده تا زبان مادری را بیاموزند، پس ما در همین مکتب افغانی که داریم، به آنها زبان دری را آموزش می دهیم.

مقشوش: در این سالهایی که از افغانستان دور بوده اید، چه کمک ها و توجه ای به مردم جنگ زده افغانستان کرده اید؟

از آنجایی که بنی آدم اعضای یکدیگرند، وفتی آدم مهاجر می شود، به این معنا نیست که خاک و مردم وطن خویش را به فراموشی می سپارد بلکه اتفاقا دیوانه وار به وطن خویش عشق می ورزد و به یاد وطن خویش نیز هست. ما در این شرایط وطن خویش را فراموش نکرده ایم. پارسال که کرونا به تازگی در افغانستان نیز شیوع یافته بود، در آن شرایط قرنطینه مردم نمی توانستند کار کنند.

ما وسایل ضروری از جمله روغن، مواد شوینده و ماسک برای نیازمندان در چندین ولایت تقسیم کردیم. امسال مکتبی به نام آزادی برای ما نامه فرستاد که شاگردان این مکتب نمی توانند کتابچه و دیگر لوازم مورد نیاز را بخرند. در نتیجه ما اعضای انجمن دست به دست هم دادیم و برای آن مکتب لوازم مختلف را فرستادیم. در زمستان امسال که جزو سخت ترین زمستان های تاریخ بود چرا که قرنطینه، کرونا، بیکاری، ناامنی و وحشت بیداد می کرد؛ ما توانستیم لوازم سوخت برای بیوه زنان و افراد بی بضاعت توزیع نماییم. جزئیات بیشتر این کمک ها را می توانید در صفحه فیسبوک بنده مشاهده نمایید و می بینید که سخنی به ناحق نگفته ام.

در کنار مواردی که در صفحه فیسبوک منتشر کرده ام، کمک های دیگری را نیز انجام می دهیم که نیازمندان نخواسته اند کسی از وضعیت آنها آگاه شود. مثلا پانزده طفل که کودک کار محسوب می شوند زیر چتر حمایتی انجمن ما قرار دارند و ماهانه صد یورو برای آنها روان می کنیم تا آن طفل مجبور نباشد که کار کند. ما به شرطی ماهی صد یورو می فرستیم که خانواده آن طفل او را مجبور نسازد که کار کند وگرنه این کمک را قطع می نماییم.

امیدواریم بتوانیم تعداد اطفالی که زیر چتر ما هستند را افزایش دهیم آن هم در حالی که در کمک های ما دولت آلمان هیچ نقشی ندارد.

انجمن فرهنگی افغانها حومه فرانکفورت چرا سه سال پیاپی به عنوان انجمن برتر شناخته شده است، این انجمن چه تفاوتی با دیگر انجمن های افغانان در سطح آلمان و اروپا دارد؟

در مکتب ما که در صنف های آموزش زبان آلمانی و فارسی زحمات زیادی کشیده می شود. در کنار آن برنامه های فرهنگی متنوع ما مثل چایخانه نقل و نبات نیز داریم. حتی ما قانون نامه ای به زبان آلمانی و فارسی داریم که در آن زندگی در اجتماع آلمان را آموزش می دهیم که چطور از وسایل نقلیه عمومی مثل اتوبوس استفاده نماید یا پناهنده از چه طریقی خانه و کار بیابد. این قانون نامه را به هر کمپی می فرستیم تا به دست هموطنان ما برسد و آنها از مسائل اجتماعی آگاه گردند. در نتیجه چنین فعالیت هایی سبب گردید که انجمن ما به عنوان انجمن برتر شناخته شود آن هم در حالی که این موفقیت ها قطعا فقط مربوط به من نیست و به خاطر همکاری و پشتیبانی هموطنان و اعضای انجمن اتفاق افتاده است.

احمد سهیل احمدی 21.4.21

مخاطبان بسیاری هر یکشنبه بعد از تماشای برنامه به ما پیام می دهند و برنامه را تحسین می نمایند.

نقش تلویزیون در غربت

در دنیایی که اخبار ناگوار و حوادث تلخ هر روز بیش از دیروز در رسانه ها منعکس می گردد، تماشای برنامه های فرهنگی و هنری حس خوشی به ارمغان می آورد. مجریان چنین برنامه های جذاب و مفرح وقتی لبخند نشاط و رضایت را بر لبان مخاطب خویش می بینند، بیش از پیش خوشحال می گردند و تلاش می کنند تا مخاطب را به زیبایی سرگرم نمایند.

خبرنگار مقشوش همراه خانم نجیبه درویش مصاحبه دیگری کرده است. خانم درویش عضو انجمن دانش تورنتو، گزارشگر و فعال امور رسانه ای هستند و سالهاست که برنامه پرمخاطب کمان رستم را اجرا می نمایند. در این مصاحبه به تجربیات اجرای کمان رستم، استقبال مخاطبان، کارنامه تلویزیون های افغانستان در سرگرمی مخاطب، تفاوت تلویزیون های خارجی با تلویزیون های داخلی افغانستان پرداخته ایم.

مقشوش: آیا افغان های مقیم خارج از کشور از برنامه های فرهنگی مثل کمان رستم چقدر استقبال می کنند؟

برنامه کمان رستم برای مخاطبان افغان بسیار مفید و جالب است و استقبال گسترده ای از آن می کنند. به خاطر اینکه برنامه همه جانبه هست و به موضوعات مختلف در آن می پردازیم. ما در این برنامه علاوه بر موسیقی به شاعران، نویسندگان و نخبگان نیز می پردازیم همچنین رویداد ها و حوادث اجتماعی نیز در آن معرفی بازگو می کنیم. مخاطبان بسیاری هر یکشنبه بعد از تماشای برنامه به ما پیام می دهند و برنامه را تحسین می نمایند.

به این نکته نیز اشاره می کنم که در هیچ یک از تلویزیون های افغانان در آمریکای شمالی شبیه چنین برنامه ای وجود ندارد. کمان رستم یگانه برنامه ایست که حتی دیگر مخاطبان فارسی زبان را نیز جذب می کند.

مقشوش: وضعیت رسانه های تصویری افغانستان در این سالها چقدر تغییر کرده و آیا رسانه آزاد افغانی ما داریم؟

نمی توانیم ادعا کنم که همه رسانه ها فنی و آزاد هستند. با این حال بعضی از این رسانه ها برنامه های فرهنگی، خانوادگی و تربیتی تولید می نمایند ولی بعضی از برنامه های رسانه ها بسیار مبتذل هستند چرا که جز موسیقی و رقص ارزش دیگری ندارند. متاسفم که گاهی سریال های مبتذل و غیراخلاقی نیز پخش می کنند که به نظرم پخش چنین سریال های هندی و ترکی هیچ کمکی به ارتقای فرهنگ و اخلاق در جامعه ما نمی کند.

اگر تلویزیون ها کوشش نمایند تا در پالیسی و برنامه های خویش به موضوعات فرهنگی و اجتماعی نیز بپردازند چرا که برای رشد و ارتقا فرهنگی مردم مفید است. متاسفانه چنین موضوعی در افغانستان رایج نیست و رقابت منفی میان تلویزیون ها در جریان هست.

به نظرم رسانه نمی توانند همه چیز را آزادانه بیان کنند. از آنجایی که برای رسانه ها پالیسی و خط قرمز تعریف شده است، در نتیجه نمی توانند به همه موضوعات بپردازند.

مقشوش: از موضوع مذاکرات بین الافغانی تا معضلات پناهندگانی و مشکلات داخلی در افغانستان، آیا امروز در سال ۲۰۲۱ مردم افغانستان می توانند به رسانه ها اعتماد داشته باشند و رسانه های افغان واقعیت ها و خواسته های مردم را پوشش می دهند ؟

از آنجایی که مردم افغانستان تشنه صلح هستند و گفتگوهای صلح نیز میان طرفین جنگ در جریان است. از مذاکرات دوحه تا استانبول رسانه ها تلاش می کنند تا همه اخبار را واقعی بازگو نمایند و فکر نمی کنم که در بازگویی حوادث اضافه گویی نمایند. مسائل مختلف مثل ترورهای هدفمند، مذاکرات بین الافغانی و... تا جایی که رسانه ها آزادی دارند آنها را منتشر می کنند.

مقشوش: وضعیت تلویزیون های افغانی در خارج از کشور چه گونه است و چه تفاوتی با تلویزیون های داخلی در پخش و انتشار برنامه های مختلف دارند؟

تلویزیون های افغانان مقیم خارج از کشور با تلویزیون های داخلی افغانستان فرق می کنند. این تلویزیون ها تلاش می کنند تا حوادثی که در کشور اتفاق می افتد را تحلیل نمایند. روند بررسی موضوعات در این دو دسته نیز با هم تفاوت هایی دارد. به نظرم مخاطبان افغان در سرتاسر جهان برای آگاهی از اخبار به رسانه های بین المللی مثل بی بی سی رجوع می نمایند. اینکه تلویزیون های افغانان مقیم خارج نتوانسته اند آن چنان که باید و شاید به شهرت برسند که به خاطر مشکلات اقتصادی است. این تلویزیون ها تمویل کننده مالی درست ندارند و در پخش اعلانات تجاری نیز رقابت های منفی میان آنها وجود دارد.

مقشوش: در این سالها که در زمینه رسانه فعالیت می کنید، چه خاطرات و تجربه های به یاد ماندنی دارید؟

از آنجایی که فعالیت های فرهنگی داشته ام، کمتر شاهد خاطرات بد و بی احترامی از طرف مخاطبان و همراهان هستم و بیشتر تجربیات من خاطرات خوشی است از جمله تحسین و استقبال مخاطبان از برنامه هایی بوده که آنها را اجرا نموده ام.

اما یک خاطره بد دارم. سال گذشته که می خواستیم تا سالگرد برنامه کمان رستم را تجلیل نماییم و مهمانان مختلفی را دعوت کرده بودیم اما پیش از برگزاری جشن خبردار شدیم که دولت به خاطر شیوع کرونا برگزاری محافل را ممنوع کرده است.

احمد سهیل احمدی 17.4.21

ما چه بخواهیم چه نخواهیم مهمان ناخوانده محسوب می شویم، کوشش کنیم که مشکلات خویش را اول خودمان حل نماییم و بعد از آن کشور میزبان می تواند به کمک ما برسد.

از پناهنده تا درخشندگی

وقتی پناهنده ای به کشور نو می آید بدون شک روح و خاطرات خوشش را پشت سر گذاشته و آمده تا از شرایط موجود برای پیشرفت و رشد استفاده نماید. این جمله آرزو هر پناهنده ای هست ولی بخش بسیار کمی از پناهندگان افغان که در سال های اخیر به اروپا وارد گردیده اند، توانسته اند با جامعه میزبان ارتباط برقرار سازند و به دور از رویاهای محال قدم بردارند. از 2015 سالها می گذرد اما پناهنجویان بسیاری هنوز از خواب زمستانی بیدار نشده اند و شاید هیچ گاه در کشور نو موفق نشوند.

خبرنگار مقشوش همراه خانم نظیفه صدیقی مصاحبه کرده است. خانم صدیقی پناهنده موفق در آلمان هستند که با فعالیت های خویش برای جامعه پناهندگان افغان چه در فرانکفورت و چه در سطح اروپا افتخارآفرینی نموده اند. در گفتگو جذاب به سفر زندگی ایشان پرداخته ایم. خانم صدیقی روزگاری در هرات اولین زن مربی ورزش بودند و امروزه نیز در آلمان پناهنده برتر معرفی گردیده اند و از مسیر زندگی ایشان پرسیده ایم.

مقشوش: شما زمانی که در شهر هرات بودید، در محیط سنتی و بسته باشگاه باز کردید، به عنوان اولین زن ورزشکار چه تجاربی به دست آورید؟ زنان خانه دار چه درس هایی از تجارب شما کسب می کنند؟

دلیل اینکه در هرات ورزش را به طور حرفه ای انجام می دادم به خاطر عقیده ام بود که برای رفع خشونت ها باید زمینه سازی گردد تا تعداد زیادی از خانم ها را به سمت و سوی بهتر کشیده شوند و از طریق گفتگوها و برخوردهایی که با یکدیگر داریم، به سوی پیشرفت و ترقی گام بردارند. سه رشته ای که در باشگاه به آن می پرداختیم، تکواندو، بدن سازی و آیروبیک بود. از طریق ریاست المپیک هرات برای ما سیمینارهای آموزشی در نظر گرفته شد. از آنجایی که در دو دهه قبل زمینه رشد و آموزش ورزش برای زنان مهیا نبود در نتیجه المپیک هرات برای آموزش ما در کشور همسایه دوره آموزشی تهیه می نمود.

بیشتر خانم ها در هرات خانه نشین بودند، چه خودم و چه تیمی که با آنها کار می کردم به این عقیده بودیم که خانم ها باید خود دست به کار شوند و استقلال مالی داشته باشند. من اولین زنی بودم که در شهر هرات مدرک مربی گری کسب کردم آن هم در شرایطی که سنت دست و پای زنان را بسته بود. بعضی از نزدیکان و دوستانم نیز مرا طرد کردند اما برای من اهمیتی نداشت چرا که راه من مبارزه بود.

از تجربه های شیرین می توانم به این اشاره کنم که بخش زیادی از شاگردانم پس از مهاجرت خودم توانسته اند سرمربی شوند و در باشگاه های مختلف فعالیت را ادامه می دهند. به یاد دارم که روز به روز بر تعداد شاگردانم افزوده می شد همچنین شاگردان را در کنار ورزش به سمت صنف های سوادآموزی، خیاطی و صنایع دستی نیز سوق می دادم.

مقشوش: چه عواملی سبب گردید که شما تصمیم گرفتید با اطفال خویش دست به مهاجرت بزنید؟ و در راه مهاجرت تا مقصد به چه مشکلاتی برخورد کردید؟

نظر به شرایط ضیق اجتماعی و سیاسی همچنین فعالیت هایی که به حیث یک زن آزاده داشته ام، به خاطر تهدیدها و تحقیر مجبور شدم که ترک وطن نمایم. مشکلات مختلف مرا مایوس ساخت و به این فکر کردم که تا به کی باید با این موانع رودرو باشم. همچنین ناامنی ها باعث گردید که برای آینده اولادم تصمیمی بگیرم. مشکلات زیادی در راه با آنها مواجه شدم چرا که با سه فرزند زیر سن مهاجرت را آغاز کردم.

هر چند از طریق راه قاچاق آمدم ولی شرایط مسیر 2015 نسبت به امروز متفاوت بود. ما مجبور بودیم که شب راه بیافتیم و آدم هایی با فرهنگ و سنت های مختلف نیز در گروه ما اشتراک داشتند اما از جوانان وطندارم بسیار راضی ام. در گروه ما بیست و یک نفر حضور داشت که فقط دو خانم بودیم اما از لحظه ای که مهاجرت را آغاز کردیم این حس را داشتم که با برادرانم به سفر می روم چرا که آنها روی ما حساس بودند. به یاد دارم در شبی که در راه بودیم، در حالی که طفل چهار ساله ام در بغلم بود اما لیز خوردم و قبل از آنکه در دره سقوط نمایم، جوانی به کمک ما آمد و بعد از آن نیز به مدت شش ساعت طفلم را حمل نمود.

مقشوش: در سیل مهاجرت 2015 که به آلمان رسیدید، در پروسه پناهندگی و آشنایی با جامعه میزبان با چه موانعی برخورد نمودید که قابل یاد آوری باشد؟

زندگی در یک محیط نو با کلتور و سنت متفاوت راحت نیست. مثلا در ابتدا در کمپی اقامت داشتم که در آنجا از ملیت ها، فرهنگ ها و ایدئولوژی های مختلفی نیز ساکن بودند در نتیجه زندگی در آنجا برای آدم عادی نبود و به روح و روان را نیز آزار می دهد. یک مثال به شما می گویم. فرض کنید که یک نهال را در محیطی می کاریم. نهال در آن خاک رشد می کند و به ثمر می دهد اما وقتی آن نهال را برداریم تا در محیط دیگری بکاریم، بی شک تا زمانی که نهال با محیط جدید خود را وفق دهد و رشد او آغاز گردد خیلی زمان می برد. مشکلات مهاجرت برای من نیز کم نبود.

مقشوش: چه دلایلی باعث می گردد که بخش کمی از جمعیت پناهندگان افغان در جامعه میزبان ادغام می شوند و پیشرفت می کنند؟

مطمئن هستم که مشکل اصلی به خاطر فقر تحصیلی و بیسوادی است و دلیل مهم دیگر به خاطر برداشت اشتباه وطنداران ما از زندگی در کشور نو می باشد. ما چه بخواهیم چه نخواهیم مهمان ناخوانده محسوب می شویم، کوشش کنیم که مشکلات خویش را اول خودمان حل نماییم و بعد از آن کشور میزبان می تواند به کمک ما برسد. تا زمانی که نخواهیم و نتوانیم زبان و فرهنگ میزبان را یاد بگیریم، امکان ندارد که جامعه میزبان بتواند تمام مشکلات را از سر راه ما بردارد.

مقشوش: چرا شما را به حیث فعال ترین مهاجر در آلمان در سال های اخیر انتخاب شده اید؟ سبب موفقیت شما در ارتباط با جامعه میزبان و جامعه افغانان چه بود؟

خودم پیش از مهاجرت فعالیت های مدنی در هرات داشتم و به کارهای فرهنگی علاقه مند بودم. در نتیجه به زودی توانستم روابط نزدیکی با فعالین و روشن فکران برقرار کنم و مورد استقبال آنها نیز قرار گرفتم. همچنین باید به این اشاره کرد که زمینه رشد افراد در اروپا راحت تر فراهم می گردد به شرطی که فرد توانایی داشته باشد و قدم اول را نیز بردارد بعد از آن کشور میزبان حمایت می کند. با تشویق اعضای انجمنی که در آن حضور دارم و حمایت جامعه آلمان از فعالیت های فرهنگی و اجتماعی بنده باعث گردید که من به عنوان یک مهاجر فعال معرفی گردم.

گاهی می گویم که مسلمانان واقعی همین مردم اینجا هستند چرا که وقتی ما مهاجرین به اینجا می آییم، دست و پای ما بسته است و شناختی از زندگی در این کشور نداریم اما این مردم دست ما را می گیرند و مثل یک طفل ما را تربیت می کنند. اگر ما مثل یک طفل آهسته آهسته حرکت کنیم و قدر نعمت ها را بدانیم به زودی می توانیم با محیط تطابق بیابیم و رشد نماییم. هیچ چیزی غیر ممکن نیست.

خوشبختانه در فعالیت های فرهنگی توانستم با دیگر فعالین و انجمن ها همکاری های خوبی داشته باشم و ارتباط نویی میان پناهندگان اخیر با پناهندگان قدیمی افغان فراهم سازم. با برگزاری شام های فرهنگی و زمینه آموزش زبان، صنف های آشپزی و موسیقی مرود پذیرش جامعه قرار گرفت و انجمن ما به حیث انجمن برتر شناخته شد. انجمن پیش از من بیست و سه سال فعالیت داشت اما در این سالها با همدیگر توانسته ایم کاری کنیم که انجمن در سطح اروپا مشهور شود و پروگرام های مختلفی در فرانسه، بلژیک و... داشته ایم و در آینده نیز خواهیم داشت.

احمد سهیل احمدی 12.4.21

آرزو داریم که هر چه زودتر دولت افغانستان در تامین جان، مال و امنیت ژورنالیست ها و خانواده ایشان توجه جدی نماید و همچنین اجازه ندهد که زورمندان با تهدید و ترور ژورنالیست های ما را از صحنه حذف کنند.

رسانه ها در بازی جنگ و صلح

در دو دهه اخیر در افغانستان بارها مسئله رسانه آزاد و آزادی بیان به گوش مخاطبین رسیده است اما مردم و فعالین رسانه چشم به انتظار برگزاری کنفرانس صلح استانبول هستند تا ببینند که چه آینده ای در انتظار آنهاست. سوالی که برای مردم مطرح گردیده این است که آیا آزادی بیان فعلی واقعی هست و این آزادی ارزش مقاومت را دارد؟ جواب این سوال را شاید اهالی رسانه نتوانند بدهند اما آینده همه چیز را مشخص خواهد کرد. با این حال می توانیم از فعالین رسانه بپرسیم که در این دو دهه چه موانع و گرفتاری هایی داشته اند.

خبرنگار مقشوش همراه خانم زرغونه ولی مصاحبه دیگری کرده است. خانم ولی شاعر، مجری تلویزیون و فعال امور زنان در اروپا هستند. ایشان سالها تجربه فعالیت در رسانه های مختلف را داشته اند. در مصاحبه آخر به مناسبت کنفرانس استانبول به وضعیت رسانه های تصویری و چالش فعالین رسانه به خصوص زنان گزارشگر در افغانستان گفتگو کرده ایم.

مقشوش: وضعیت رسانه های تصویری افغانستان در این سالها چقدر تغییر کرده و آیا رسانه آزاد افغانی ما داریم؟

نمی توانیم بهبود و تحول در زیرساخت و امکانات رسانه های تصویری در افغانستان را نادیده بگیریم و باید قبول کرد که انقلابی از منظر تکنولوژی و ساختار چه در جهان و چه در داخل به وجود آمده است. با این حال محدودیت ها و مقابله دولت مردان در برابر انتشار واقعیت ها از یک سو و از سوی دیگر تهدید و قتل فعالین رسانه از طرف زورمندان فعالیت رسانه های تصویری افغانستان را سخت کرده است.

رسانه های ما توانسته اند با تربیت کادرهای جوان و موفق در عرصه های مختلف دستاوردهای بی نظیری نیز به دست آورده باشند. یکی از دستاوردها بی شک آزادی بیان است. در این راه نیز صدها ژورنالیست بنام جان فدایی کرده اند تا آنجایی که به وضعیت فعلی رسیده ایم. رسانه ها تلاش نموده اند تا دغدغه ها و چالش های مردم را به گوش دولت مردان برسانند و همچنین پیام دولت را نیز به طور مستقیم منتشر نمایند که واقعا قابل تقدیر است.

از این چشم پوشی نباید کرد که مشکلات و چالش های بسیاری در مسیر رسانه ها و فعالین وجود دارد. رسانه ها بارها اعتراض کرده اند که در ادارات دولتی زورمندان حاضر نیستند که طبق خواسته های مردم مصاحبه نمایند. شما ترورهای هدفمند را شاهد هستید. امنیت کابل اصلا قابل قبول نیست با این حال ژورنالیست ها و گزارشگران در خط اول ترور قرار دارند. آرزو داریم که هر چه زودتر دولت افغانستان در تامین جان، مال و امنیت ژورنالیست ها و خانواده ایشان توجه جدی نماید و همچنین اجازه ندهد که زورمندان با تهدید و ترور ژورنالیست های ما را از صحنه حذف کنند.

مقشوش: از موضوع مذاکرات بین الافغانی تا معضلات پناهندگانی و مشکلات داخلی در افغانستان، آیا امروز در سال ۲۰۲۱ مردم افغانستان می توانند به رسانه ها اعتماد داشته باشند و رسانه های افغان واقعیت ها و خواسته های مردم را پوشش می دهند؟

بلی رسانه ها در افغانستان بسیار مهم هستند. در رسانه ها از ژورنالیست ها تا راننده های سرویس برای آزادی بیان تلاش می نمایند با این حال جان ایشان در خطر هست اما تلاش می نمایند که واقعیت ها را بیان کنند اما طبیعی است که در بعضی مواقع مجبور شوند که دست به سانسور بزنند. نمی توانیم بگوییم که فعالین رسانه بدون هیچ خط قرمز و محدودیتی کار می کنند. تا حد توان خویش تلاش دارند که واقعیت ها را پوشش دهند تا دین و وظیفه خبرنگاری را ادا نمایند.

مثلا در قضیه قتل یما سیاوش در حالی که کمره امنیتی بانک روبه روی حادثه قرار داشت اما تاکنون ویدیو آن به دست سارنوالی و قاضی که این پرونده را بررسی می نماید نرسیده است. از پدر یما سیاوش تا دیگر پدرانی که فرزند ایشان شهید گشته، دست به اعتراض و دادخواهی می زنند اما کسی به صدای آنها گوش نمی دهد.

مقشوش: در این سالها که در زمینه رسانه فعالیت می کنید، چه خاطرات و تجربه های به یاد ماندنی دارید؟

سوال خوبی است. سالهاست که با عشق به مردم در عرصه های مختلف خدمت کرده ام. از فعالیت های مدنی برای زنان تا کار به عنوان ژورنالیست انجام داده ام و خاطرات زیاد است و لازم می دانم از هموطنانم گله نمایم. گزارشگران به خصوص زنان که در رسانه ها کار می کنند مورد توهین و تعرض لفظی قرار می گیرند. این امر در تلویزیون های خارجی به حد کمتر اما در سطح تلویزیون های داخلی به شکل غیر مودبانه شاهد آن هستیم. مخطبان دست به اهانت، انتشار عکس و فیلم دستکاری شده با فتوشاپ و تخریب فعالین در شبکه های مجازی می زنند.

این تجربه تلخ فقط مربوط به من نیست و دیگر همکارانم نیز چنین برخورد بدی را شاهد بوده اند. از هموطنان خویش خواهش می کنم که ما را درک نمایند. ما صادقانه خدمت و خبررسانی می کنیم همچنین چالش ها و دادخواهی آنها را به گوش مسئولین می رسانیم. از مردم می خواهیم به جای توهین و تحقیر دست به حمایت از ما بزنند. همکاران زن در افغانستان شکایت های بسیاری داشته اند.

خاطره خوب آنجاست که وقتی در تربیون از مشکلات و چالش ها از جمله مشکلات زنان، بیکاری جوانان و ناامنی ها صحبت می کنم؛ مردم از من حمایت می نمایند و تشویقم می کنند. پیام های تبریک و تشویق بسیاری به دستم می رسد که مردم از بنده و تلویزیون دریچه بهار تشکر می نمایند. در نتیجه چنین مهربانی هایی باعث می گردد که با انرژی بیشتری خدمت می کنم.

احمد سهیل احمدی 5.4.21

ایستادگی زن افغان و هشت مارچ

امروز در تمام رسانه ها از حقوق، اختیار، آزادی و دستاوردهای زنان در این دو دهه گفته می شود و همه به این تاکید دارند که زنان حذف شدنی نیستند اما کسی به زنانی که در مناطق دورافتاده و خارج از کابل زندگی می کنند، به وضعیت آنها فکر کرده است؟ زنانی که نه بویی از آزادی به مشام آنها رسیده و در این سالها هیچ دست کمکی از سوی حکومت و زنان فعال امور مدنی به سمت آنها دراز نشده است. جنگ و فقر آنها را بزرگ کرده اما آرزوها و امیدشان اصلا قد نکشیده است.

خبرنگار مقشوش همراه خانم سانگه صدیقی مصاحبه کرده است. خانم صدیقی فعال امور زن و عضو اتحاد زنان مبارز افغانستان هستند. در این مصاحبه از وضعیت زنان در هشت مارچ 21، ادعاها و دستاوردهای دولت اشرف غنی در مورد زنان، آگاهی دهی به مردان، ضعف ها و دستاوردهای جامعه در مورد زنان گفتگو کرده ایم.

مقشوش: به نظر شما در هشت مارچ 2021، زنان افغانستان این روز را تجلیل می نمایند یا این روز را روز اعتراض و انتقاد می دانند؟

زنان افغان هر دو این کار را انجام خواهند داد. از یک سو تجلیل و گرامیداشت به خاطر دستاوردهایی که زنان در این دو دهه اخیر کسب کرده اند. پس از آنکه رژیم طالبان سقوط کرد و حکومت موقت کرزی به سر کار آمد، عملا زنان افغان از صفر شروع کردند. هیچ زیربنا و سیستمی وجود نداشت که زنان براساس و به پیروی از آن به پیش بروند. به همین دلیل آنها دو دهه سخت تلاش کردند تا در هر عرصه ای حضور داشته باشند. زنان ما در عرصه سیاسی، اجتماعی ، فرهنگی و... حضور دارند و نقش بارزی در پارلمان نیز از آن خود کرده اند. این چنین دستاوردهایی قابل تجلیل هست.

امروزه زمان مبارزه هست و دقیقا در این روزها زنان می بایست بیش از پیش به مبارزه ادامه دهند تا نقش خویش را پر رنگ تر بسازند. فعلا زنان روبروی طالبان هستند و نگرانی وجود دارد که آنها تمام امتیازات زنان را لگد مال کنند. برای مقابله با چنین ایدئولوژی سختی لازم است تا زنان به مناسبت هشت مارچ مبارزه خویش را شدت بخشند.

مقشوش: در افغانستان هر روز از آگاهی دهی و حقوق زنان صحبت می شود. این تاکید به حدی هست که به نظر می رسد که چنین خواسته هایی بیشتر عامل سیاسی دارد و خواسته خود زنان نیست. آیا اقداماتی که در افغانستان انجام شده واقعا برای زنان تاثیری داشته و یا اینکه سمبلیک بوده است؟

مسلما وضعیت فعلی مورد قبول و موافقت زنان افغان نیست چرا که با توجه به قربانی هایی که زنان در این دو دهه داده اند، باید بیشتر داشته های امروز در اختیار داشته باشند. فکر نمی کنم که مبارزه هایی که در این سالها انجام شده کاملا سمبلیک بوده باشد. اگر مقایسه ای در این دو دهه داشته باشیم به نظرم به عنوان یک فعال امور زن در مورد زنان قریه کار کمتری صورت گرفته است. بیشتر روی زنان شهری سرمایه گذاری کرده اند. زنان در شهرهای بزرگ افغانستان به حقوقی از جمله حق تحصیل، کار در بیرون از خانه و حتی کاندیداتوری در انتخابات دست یافته اند و حق رای واقعا دارند. عملا زنان شهری رشد کرده اند اما مسلما زنان قریه از تبعیض رنج می برند و به عنوان جنس دوم حتی سوم در نظر گرفته می شوند. حتی در برخی از مناطق کشور دختران را با حیوانات معاوضه می نمایند چرا که آنها در حد کالا به حساب می آیند.

مقشوش: در این دو دهه که برای ارتقا فکر و آگاهی در افغانستان تلاش شده است، آیا واقعا فراموش کرده ایم که باید به مردان نیز درمورد حقوق زنان آگاهی دهیم؟

موافق هستم. ما اگر به یک قشر از جامعه یعنی زنان آگاهی دهیم که تو حق داری تا کار کنی و به او انگیزه بدهیم تا تلاش نماید اما مردان را از آگاهی محروم بسازیم عملا جامعه به سمت مطلوب نمی رود. ما در جامعه سنتی به سر می بریم که شدید ساختار مردانه ای دارد. ما باید اول به آگاهی دهی به مردان توجه کنیم. ارزش های اشتباه و هنجارها را در جامعه برای آنها زیر سوال ببریم، گفتمان و صحبت درباره چنین مواردی با آنها داشته باشیم. ما نه تنها نمی توانیم مردان را نادیده بگیریم بلکه می بایست آگاهی دهی بیشتری به آنها نسبت به زنان انجام دهیم.

مقشوش: چرا در این امر ناکام بوده و عملا مردان را فراموش کرده ایم؟

زمانی که طالبان رفتند مسلما ما شاهد یک موجی از کمک و ایدئولوژی غربی بودیم که وارد کشور گردید. این اتفاق از یک سو مفید بود چرا که ایده ها، فکرهای نو و به روز وارد مملکت گردید و مردم را با جریانات جدید روبرو کرد. اما از سوی دیگر ما نتوانستیم تحلیل و بررسی از مشکلات خود داشته باشیم و بیشتر کارهایی که در این سالها انجام داده ایم عملا براساس پروژه ها و افکاری بود که به خورد ما داده شده بود.

ما باید ابتدا خود و جامعه خویش را به درستی می شناختیم و سپس به مرحله بعد یعنی آگاهی دهی پیش می رفتیم اما این ثمره این اشتباه را امروز به سادگی می بینید که تضاد شدیدی به وجود آمده است. اگر شما زندگی شهروند کابلی را با شهروندی که سی کیلومتر دورتر زندگی می کند را با هم مقایسه نمایید درک خواهید کرد که چه تضاد، ناهماهنگی و تفاوت فکری میان این دو وجود دارد. این اتفاق باعث شد که واقعیت ها و ارزش هایی که برای جامعه ما مهم هست را فراموش نماییم و در نظر نگیریم.

مقشوش: آیا اعتراضات و انتقادات زنان افغان در رسانه ها به مناسب هشت مارچ آزادانه منتشر می شود؟

یکی از بزرگترین دستاوردهای افغانستان در دو دهه اخیر همین رسانه های آزاد هست. ما در این مورد موفق بوده ایم و فعالین ما نیز از آزادی بیان به خوبی حمایت می کنند ولی بحث اساسی این نیست. بحث اصلی این هست که میان افراد جامعه حتی میان خود زنان نیز در مورد چنین موضوعاتی تضاد وجود دارد و زنان یکدیگر را سانسور می نمایند.

زنان وقتی می خواهند درباره مبارزات، برنامه ها و ایده های خود صحبت کنند، خود به خود دست به خود سانسوری می زنند. در نتیجه آنها نمی توانند آنچه را که می گویند انجام دهند. از سوی دیگر سیستم مردسالار هست و در چنین ساختاری برای مبارزه زنان مرزی تعیین می گردد که محدود است. این عامل باعث می گردد که خواسته ها و ایده های زنان در رسانه ها بازتاب پیدا نکند.

مقشوش: دولت اشرف غنی که سنگ حقوق زن را به سینه می زند، آیا در این سالهای متعدد چه قدمی برای بهود وضعیت زنان افغانستان برداشته است؟

وضعیت ایده آل نیست. در یک مورد دولت توانسته اصلاحات خوبی را انجام دهد از جمله انتخاب زنان در کابینه، والی، سفیر و... بیشتر از گذشته بوده است. فعلا طرحی که دولت غنی دارد این است که در هر ولایت یک والی زن معین نماید و به نظرم باعث می شود که وضعیت زنان قریه بهبود یابد.

از سوی دیگر ما یک فرصت پیشرفت را از دست داده ایم. زنانی که به کابینه، پارلمان و دیگر سمت های بلند دولتی می روند باید وابستگی به جریانی داشته باشند. اینجا جایی هست که می توان به دولت آقای غنی انتقاد وارد نماییم. چرا زنان براساس شایستگی، دانش و تخصص در پست ها گماشته نمی شوند؟ این اتفاق دو تاثیر منفی دارد از یک سو زنان را نامید می سازد از اینکه می بینند زنان دیگر با تخصص های غیرمرتبط نمی توانند در آن جایگاه به خوبی کار نمایند. باعث می گردد که جامعه زنان مایوس گردد.

دوم اینکه جامعه واکنش نشان می دهد و می گویند که دولت زنی را در کدام پستی گذاشته اما صلاحیت و توانایی انجام آن پست را ندارد و این ناامیدی از سمت اجتماع علیه زنان به وجود می آورد و نگرش منفی نسبت به ظرفیت زنان ایجاد می شود.

مقشوش: یکی از شعارهای معروف آقای غنی در انتخابات 1394 این بود که اگر یک دختر باسواد شود، هزاران نسل تغییر می کند؛ آیا وضعیت واقعا بهتر شده است؟

خیر. دختران ما در اکثر ولایات به تحصیلات ابتدایی دسترسی ندارند چه برسد به تحصیلات متوسطه و دانشگاهی.

سوالی که وجود دارد این هست که چه دورانی را می خواهیم با چه دوران دیگر مقایسه نماییم؟ درست است که در زمان طالبان تمام مکاتب بسته بود و زنان هیچ حقی نداشتند. فعلا ما نسبت به آن زمان پیشرفت بسیاری داشته ایم و مقایسه کاملا درستی است و می توان به دولت غنی امتیاز داد. اما وقتی به امکانات و پول هایی که برای آموزش دختران وارد کشور شده است، به آنها نگاه کنیم می بینیم که کار به درستی انجام نشده است. این انتقاد از یک سو به دولت آقای غنی و از سوی دیگر به موسسه ها و فعالان امور زن مربوط می شود و هر دو کم کاری کرده اند. امروز نیز به خاطر ناامنی و اینکه دولت در بسیاری از مناطق کشور حاکمیت ندارد باعث گردیده که بسیاری از مکاتب دخترانه در مناطق ناامن بسته شود.

احمد سهیل احمدی 8.3.21

نوای زن افغان و ۸ مارچ

زنان نیمی از نفوس کشور محسوب می شوند و رد پای آنها در تاریخ افغانستان بوده و هیچ رژیمی نمی تواند آنها را نادیده بگیرد. هشت مارچ روز تجلیل از زن در جهان هست اما آیا فقط در این روز باید از زنان یاد کنیم؟ آیا یک روز در تقویم برای اشاره به وضعیت زنان کافی است؟ هشت مارچ امسال همزمان با مذکرات بین الافغانی فرصت ویژه ای است تا به دستاوردهای زنان در دو دهه اخیر بپردازیم و از سوی دیگر نسبت به سرنوشت آنها واکنش نشان دهیم. آیا در دنیای امروز که رسانه ها حرف اول را می زنند، واقعا آن طور باید و شاید به زنان می پردازند؟

خبرنگار مقشوش همراه خانم نجیبه درویش مصاحبه کرده است. خانم درویش عضو انجمن دانش تورنتو، گزارشگر و فعال امور رسانه ای هستند و سالهاست که به وضعیت زنان افغان در تلویزیون می پردازند. در این مصاحبه به مناسبت هشت مارچ درباره کارنامه تلویزیون ها و رسانه های افغان در تشریح واقعیت های فعالان زن و وضعیت زنان افغان به مناسبت هشت مارچ 2021گفتگو کرده ایم.

مقشوش: آیا تلویزیون های خارج و داخل افغانستان که شما تجربه فعالیت در آنها را دارید، توانسته اند که صدای زن امروز افغان را به گوش جهانیان برسانند؟

بلی و به خصوص در تلویزیون های بیرون مرزی برنامه هایی درباره وضعیت زنان، هشت مارچ و روز مادر منتشر می شود. همیشه این تاکید را داریم که باید زنان افغانی که در خارج کشور فعالیت می کنند و دستاوردهای ارزشمندی را دارند، باید آنها را معرفی کنیم و مشوق آنها باشیم.

در افغانستان رسانه های جهانی مثل طلوع و آریانا تلاش کرده اند تا صدای زنان را به گوش جهانیان برسانند. نمی توانیم بگوییم که رسانه ها کامیاب بوده اند و یا اینکه کارنامه موفقی نداریم بلکه هر کوششی در باره زنان نتایج مثبت خود را خواهد داشت. تلویزیون های مختلف داخلی و بیرونی از زنان نمایندگی می کنند. مثلا درباره مذاکرات بین الافغانی در دوحه آنها به نقش زنان به صورت جدی پرداخته اند. آنها تلاش کرده اند تا فضایی ایجاد شود و زنان به دوحه بروند تا با طالبان گفتگو نمایند و در نتیجه مشکلات افغانستان حل گردد.

در بیرون از کشور زنان موفق و پرتلاش بسیاری را می شناسم که فعالیت های مدنی، اجتماعی و فرهنگی انجام می دهند. مثلا در این باره می توانم به خانم مریم منصف اشاره نمایم که در وزیر به حیث وزیر کار می کند. در داخل کشورهم زنان محصل، نخبه، فعال امور مدنی و موفق بسیاری را داریم که در موضوعات مختلف فعالیت می کنند اما با این حال رسانه های افغانستان فقط از قشر کوچکی از زنان دعوت کرده اند. هر چند رسانه ها زحمت کشیده اند با این حال به حدی که ما از آنها توقع داریم هرگز موفق نبوده اند.

مقشوش: آیا رسانه های دسته جمعی که در داخل و خارج از افغانستان هستند، وقایع روزمره افغان ها که در افغانستان اتفاق می افتد را به طور آزاد منعکس می نمایند؟

هر رسانه ای پالیسی و اساس مشخصی برای خود دارد. ما نمی توانیم به صورت آزاد به تمام وقایع بپردازیم. از رادیو، تلویزیون تا دیگر رسانه ها براساس پالیسی خویش برنامه تولید و از آن پالیسی پیروی می کنند. در هر کشوری بعضی از مسائل خطوط قرمز محسوب می شود و رسانه ها اجازه ندارند که به آن موارد بپردازند. در کشورهای همسایه افغانستان چنین محدودیت هایی بیشتر وجود دارد و اگر رسانه ها محدودیت ها را رعایت نکنند بی شک جلوی انتشار مطالب آنها را خواهند گرفت.

در داخل افغانستان نیز پالیسی های وجود دارد و رسانه ها از این محدودیت ها جلوتر نمی روند و در برنامه های خویش آن قوانین را رعایت می نمایند. آزادی بیان در افغانستان هست و در اروپا و آمریکا شمالی نیز آزادی بیان بیشتر از داخل کشور وجود دارد. در خارج علنی به موارد مختلف مثل حقوق زن و صلح صحبت می شود با این حال در آنجا نیز پالیسی وجود دارد.

دولت افغانستان نیز محدودیت ها و خطوط قرمزی برای رسانه ها در نظر گرفته چرا که نمی خواهد مردم از تمام واقعیت ها مطلع گردند. وقتی فلان مجری یا رسانه ای خطوط قرمز را رعایت نکند، برای آن رسانه مجازات در نظر گرفته می شود.

مقشوش: به نظر شما در هشت مارچ 2021، زنان افغانستان این روز را تجلیل می نمایند یا این روز را روز اعتراض و انتقاد می دانند؟

هشت مارچ را در کابل و دیگر شهرها مثل مزارشریف تجلیل می نمایند. در خارج از کشور نیز هشت مارچ را به طور صحیح تجلیل می کنند. برنامه های هشت مارچ نمایشی نیست. فعالان زن تلاش دارند تا کنفرانس ها و مراسم هایی در این روز برگزار نمایند و به مشکلات زنان افغانستان بپردازند. آنها برای برگزاری درست مراسم های هشت مارچ از دیگر زنان نیز نظرخواهی می کنند.

در خارج نیز چه از طریق تلویزیون ها و چه کنفرانس ها هشت مارچ را تجلیل می نمایند. در انجمن دانش که بنده نیز عضو آن هستم، هشت مارچ را به صورت علمی و آکادمی تجلیل می نماییم و برنامه هایی که برگزار می کنیم فقط مختص به تجلیل از زنان در صحنه نیست بلکه از کارکردهای زنان چه در داخل و یا خارج از افغانستان یاد می کنیم. در کنار آن به زندگی زنان قهرمان غیر افغان نیز می پردازیم و آنها را به عنوان الگو برای زنان افغان معرفی می کنیم. در افغانستان نیز قهرمانان بسیاری داشته ایم از جمله زرغونه، رابعه بلخی و دیگر زنان مبارز که باید از آنها یاد کرد.

مقشوش: هشت مارچ 2021 چه اهمیتی دارد و چه تفاوت هایی با سالهای گذشته دارد؟

هر سالی که از زندگی می گذرد، تفاوت های زیادی با سال قبل دارد. در جهان به مناسبت هشت مارچ به مشکلات و ناهمواری های زندگی زنان می پردازند. در افغانستان بیشتر زنان زیر خط فقر زندگی می کنند چرا که سرپناه ندارند و طفل های بی سرپرست دارند. فعالان زن تلاش دارند تا به این مشکلات واقعی بپردازند و راه حلی برای آن بیابند.

به نظرم نباید فقط در هشت مارچ از زن یاد کنیم و از آنها تجلیل نماییم بلکه باید هر روز از زنان قهرمانی که روی پای خویش ایستاده اند تجلیل نماییم و هر روز واقعا روز تجلیل از زن باید باشد و پلی میان زنان باشیم تا مشکلات آنها را رفع نماییم.

احمد سهیل احمدی 7.3.21

آیا مردان به حقوق زن آگاه اند؟

در جامعه ای که ما می خواهیم به روشنی برسیم از یک سو در مساجد و نمازجمعه ها از همه ارزش ها و خوبی ها یاد می شود و مردم را به معروف هدایت می نمایند اما کمتر به مردم گفته شده است که پیامبر اسلام چگونه با خانواده خویش رفتار می نمود؟ این در حالی است که مردان در مساجد توصیه نمی شود که مثل سیره پیامبر اکرم با خانواده خویش رفتار نمایید. فعالان و روشن فکران می خواهند تا سطح آگاهی و فکر دختران را افزایش دهند اما فراموش کرده اند که کتاب های مکاتب نه تنها آگاهی رسانی نمی کنند بلکه تبعیض را آموزش می دهند. این همه از حق زن یاد کرده ایم اما مردان فراموش شده اند که نیاز هست به آنها نیز اگاهی دهیم.

خبرنگار مقشوش همراه استاد بصیره صفا طاهری مصاحبه دیگری کرده است. خانم طاهری سالهاست که معلم و فعال امور زنان هستند و شاگردان موفق و فهمیده بسیاری را تحویل جامعه داده اند که از جمله آنها می توان به گروه رضاکاران هرات یاد کرد. خانم طاهری رئیس سازمان مدنی جوانان نواندیش هرات، رئیس کمیته دادخواهی شبکه مدیران زن و در بسیاری از دیگر ارگان های مدنی خدمت می کنند. در این گفتگو به آموزش تبعیض در مکاتب، وضعیت زنان در ولایت هرات، نگاه اشتباه در آگاه رسانی، رشد سطح سواد زنان و انگیزه های ایشان در خدمت به مردم پرداخته ایم.

مقشوش: در حالی که در این دو دهه اخیر امکانات بسیاری برای فعالان زن مهیا بوده است؛ چه مسائلی سبب گردیده که کارهای آنها نتیجه ندهد؟

یکی از دلایل عمده ناکامی فعالیت فعالان امور زنان به خود مخاطبین و علاقه مندان برمی گردد. درست است که فرصت و منابع برای فعالین زن مهیا بوده تا کارهای اثرگذاری داشته باشند ولی آن امکانات مربوط به پروژه ها بوده و خبری از فعالیت های تاثیرگذار در میان نبوده است.

از دید من فعالیت فعالان زن هیچ وقت تاثیرگذاری سریع و جدی نخواهد داشت و فرهنگ سازی محقق نخواهد گردید مگر در مکاتب افغانستان اتفاق بیافتد. راه حل این هست که در مکتب از ابتدا به آنها آموزش داده شود و فرهنگ سازی آغاز شود.

تبعیض میان زن و مرد در کتاب های درسی مکررا دیده می شود. بارها در کتاب ها مستقیم اشاره شده که کار مرد این هست و کار زن این می باشد. این اشاره ها تبعیض علنی هستند. وقتی دانش آموز از روزهای اول به او گفته شود که کار در خانه وظیفه دختر هست و فعالیت در بیرون برای بچه می باشد این چنین آموزشی رفته رفته در ذهن او ثبت می شود. برای رفع تبعیض در قدم اول نیاز هست تا کتاب های درسی اصلاح شوند. در آن وقت می توانیم شاهد فرهنگ سازی در جامعه باشیم.

مقشوش: آیا در دو دهه گذشته حضور زنان افغانستان در مواضع کلیدی در ولایات از جمله ولایت هرات تحول و بهبود یافته هست و یا هنوز تفکر سنتی رایج مشکل آفرین هست؟

من به ولایات مختلفی سفر داشته ام و با بانوان در اقصا نقاط کشور گفتگو کرده ام. در حالی که هرات شهری سنتی می باشد و مردم آن در مسائل مذهبی جدی برخورد می کنند اما می بینیم که زنان هرات فعال تر و موفق تر نسبت به بعضی از ولایات می باشند. درست هست که زنان ولایت کابل و بلخ نسبت به زنان هرات موفق تر می باشند اما در هرات نسبت به دیگر ولایت ها فرصت های بهتری برای زنان مهیا هست.

در هرات بی تردید خود زنان خواسته اند و در برابر خانواده های سنتی ایستادگی کردند تا توانستند خیلی هنجارها و سنت ها را بشکنند و اجازه یافتند که بیرون بیایند.

یک دلیل دیگر وضعیت محیط هست چرا که محیط تاثیر جدی روی افراد دارد. مثلا وقتی با زنان فراه هم صحبت می شویم می بینم که آنها با حسرت می گویند که ای کاش ما می توانستیم مثل شما فعالیت داشته باشیم.

هر چند زنان در ولایات دیگر نسبت به هرات مشکلات امنیتی بیشتری دارند و در دیگر ولایت سنت ها و قیودات سخت تری سد راه زنان می باشد. از دید من وضعیت بهتر هرات به خاطر تاثیرپذیری از کشور همسایه می باشد. خیلی از فرهنگ ها و آداب اجتماعی از آنجا در هرات مد شده است. مثلا چندی قبل در کابل بودم و زنان کابلی مردان هرات را فهمیده و بافرهنگ یاد می کردند چرا که آخر هفته ها با افتخار همراه خانواده به تفریح می روند درحالی که در دیگر ولایات نمی بینیم که مردان همراه خانواده شان به تفریح بروند. در آن جمع خانمی از قندهار همراه ما بود و می گفت که این اتفاق برای مردان قندهاری ننگ می باشد که همراه خانواده خویش بیرون بروند.

مقشوش: در این سالها در همه جا از حقوق زن صحبت شده است و همه تلاش کرده اند تا به زنان و دختران آگاهی رسانی کنند. آیا این نگاه اشتباهی نبوده و نباید به مردان و پسران نیز آموزش داده شود؟

ما آمدیم به زنان گفتیم که شما چه حق و حقوقی دارید و باید فعالیت داشته باشید. چنین کارهایی اصلا برای مردان نکرده ایم. وقتی می خواهیم کاری برای زنان انجام بدهیم اولین کسی که مانع می شود قطعا یک مرد هست چرا که آگاهی نسبت به حقوق زن و خانواده ندارد. نه در این مصاحبه بلکه در تمام مصاحبه هایم اشاره کرده ام. حتی وقتی با حج و اوقاف نیز صحبت می کنم از این یاد کرده ام که چرا در مساجد از همه ارزش ها یاد می کنید اما از حقوق زن و ارزش زنان هیج یاد نمی کنید. این نیاز می باشد که به مردها آموزش دهیم.

وقتی از مادران می خواهم که مقابل تحصیل دختران خویش نشوند، همه آنها یک صدا پیشنهاد می کنند که پدران این دختران را بخواهید و با آنها صحبت کنید. وقتی با پدران صحبت می کنیم، می بینیم که سال به سال نتیجه بهتری اتفاق می افتد و آمار ازدواج زیر سن کمتر می شود.

مقشوش: در دو دهه اخیر که آزادی را برای زنان افغانستان به طور عموم تامین کرده اند، سطح علمی زنان افغانستان به کجا رسیده است؟

وقتی به آمار محصلان و دانشجویان در دانشگاه نگاه می کنیم، می بینیم که بخش قابل توجه آن مربوط به دختران می باشد. درست هست که در مکاتب مرکز شهر دختران فعال و کتاب خوانی زیادی را می بینم اما سطح سواد آنها فقط به خواندن و نوشتن خلاصه شده است. معلمان و استادان در مکاتب آموزش خویش را به کتاب درسی خلاصه می کنند. دانش آموز نیز سواد او به همان کتاب خلاصه می شود و مطالعات بیرونی ندارند.

دو ماه می شود که گروه کتاب خوان راه انداخته ایم و اعضای آن از بیست نفر بیشتر نشده است. از دید من شمار زنانی که دکترا و ماستری گرفته اند، اصلا سند نیست بلکه وقتی به فارغین دانشگاه نگاه کنیم ، درمیابیم که سطح دانش و اندیشه زنان آن چنان بالا نرفته است. با این حال سواد خانم ها درسطح خواندن و نوشتن نسبت به گذشته رشد خوبی داشته ولی نسبت به روشن فکری، تفکر و آگاهی خیلی کم بوده است.

مقشوش: چه انگیزه به شما رخ داد که مدیریت کمیته دادخواهی شبکه مدیران زن، کمیته جوانان نهاد های مدنی و.‌‌.. را به عهده بگیرید؟

من فردی هستم که ترجیح می دهم که بیشتر به مردم نفع برسانم و در اجتماع حضور داشته باشم. با حضور در چنین کمیته هایی خواستم تا مشکلات زنان را رفع نمایم. مثلا در مورد کمیته دادخواهی شبکه مدیران زن می دیدم که زنان شاغل مشکلاتی دارند اما نمی توانند مشکلات خویش را در اداره های دولتی برطرف سازند در نتیجه پیش قدم شدم تا همکاری نمایم و مشکلات آن ها حتی در ولسوالی ها نیز تا حدی کم تر شود. هدف من خدمت رسانی به زنان هست و می خواهم اگاه باشند. مادران آینده نباید میان فرزندان خویش تبعیض گذارند و باید نگاه یکسانی به خطاها و موفقیت های پسران و دختران خویش داشته باشند.

یکی از دلایلی که برای جوانان بیشتر فعالیت می کنم این هست که می بینم که تحصیلات بالایی دارند اما به آگاهی کافی نرسیده اند. خیلی وقت ها می توانستم بست های بالاتر بگیرم اما چون محدود می شدم، نخواستم از مردم خویش جدا شوم. دوست دارم بیشتر فعالیت های رضاکارانه داشته باشم.

گروه رضاکاران هرات نیز شاگردان من هستند در حالی که سن و سال زیادی ندارند اما می خواهند به مردم خویش خدمت نمایند. آنها می گویند که وقتی خدمات شما به مردم را می بینیم، دوست داریم ما هم خدمت گذاری کنیم..

احمد سهیل احمدی 1.3.21

رضاکاران، واکسن، پناهندگان

قصه پناهندگی در اروپا از سال 2015 به بعد روزهای خوش و تلخ بسیاری داشته است. جلوگیری از اخراج دسته جمعی پناهندگان افغان و کمک به کمپ های پناهندگان از جمله اتفاق های مثبت بوده که به خاطر تلاش های شبانه روزی فعالان امور مدنی محقق گشته است. فعالانی که از زمان شیوع کرونا با صدای بلند وضعیت کمپ های پناهندگان را فاجعه آمیز یاد کردند و این روزها نیز برای واکسناسیون پناهندگان در کشورهای مثل آلمان تلاش می کنند.

خبرنگار مقشوش همراه خانم دکتر شفیقه رزمنده مصاحبه دیگری کرده است. خانم رزمنده دکتر و فعال امور پناهندگان هستند. ایشان در یکی از کمپ های آلمان به عنوان کادرصحی خدمت می کنند و وضعیت پناهندگان را از نزدیک شاهد هستند. در این مصاحبه از کرونا، واکسناسیون پناهندگان و حادثه 2015 مفصل صحبت کرده ایم.

مقشوش: با توجه به شیوع گسترده کرونا در اروپا، کارنامه سازمان های جهانی و حامی در حمایت از پناهندگان و مهاجران را چطور می بینید ؟

کرونا یک معضل همه گیر هست که نه تنها پناهندگان بلکه باشنده گان میزبان را نیز تهدید می نماید.در حالی که دو فوق تخصص دارم و مصروف به ارائه خدمات صحی به شهروندان آلمانی هستم، اما در کمپ های پناهندگان نیز خدمت انجام می دهم و به مسائل صحی، درمانی و اجتماعی آنها رسیدگی می کنم. همچنین درخصوص پناهندگی و ادغام در جامعه میزبان به پناهندگان مشورت و مددرسانی می نمایم. به نظرم امکانات مورد نیاز مثل لباس، دارو، فاصله اجتماعی و مراجعه به داکتر برای پناهندگان فراهم شده است. در این کمپ ساختمانی را برای تداوی بیماران کرونایی اتخاذ کرده ایم تا در آنجا قرنطینه شوند. کارنامه آلمان را موفق می دانم.

مقشوش: به نظر شما چه زمانی واکسن برای پناهندگانی که در کمپ هستند نیز فراهم می شود؟

آلمان واکسیناسیون سراسری را آغاز کرده و تا به حال بیشتر به سالمندان واکسن تزریق شده است. در کنار آنها اقشار دیگری مثل کادر صحی، پرستاران خانه سالمندان و افرادی که به بیماری های دیگر مبتلا هستند نیز واکسن می شوند و به زودی کارمندان و دیگر اقشار جامعه واکسن خواهند گرفت. باور دارم که وقتی نوبت به شهروندان معمولی آلمان برسد قطعا به پناهندگان نیز واکسن می رسد. آمادگی برای این اتفاق وجود دارد و فکر نمی کنم که به تاخیر بیافتاد.

مقشوش: با تصویب قوانین جدید پناهندگی، برگزیت و انتخابات ها در کشورهای مختلف اروپایی چه تاثیری بر جامعه پناهندگان و پناهجویان در آینده خواهد گذاشت؟

در کشورهای اروپایی قانون حرف اول را می زند در نتیجه با تغییر حزب حاکم و یا جایگزینی افراد و احزاب در چوکی های قدرت، قانون تعویض نخواهد شد و سیاست تداوم خواهد یافت.

سیاست هایی که حزب حاکم در آلمان تا به حال اتخاذ کرده در سال 2015 نتیجه مثبتی برای پناهندگان داشت. باعث گردید که سرحدات مرزی باز شود، صدها هزار پناهنده توانستند به اروپا بیایند و به آنها در کشورهای میزبان مثل آلمان خوشامدگویی کردند. خانم مرکل در آن زمان جمله به یادماندنی را بیان کرد که ما موفق خواهیم شد. ایشان چند دلیل داشت از جمله اینکه جامعه آلمان مبتلا به پیری شده است و تا دو دهه آینده احتمال داشت که بیش از نیمی از جمعیت آلمان بالای 60 سال داشته باشند. مشکل دیگر کمبود نیروی کار بود. در عرصه هایی مثل طبابت، پرستاری و کارگرهای فنی کمبود نیروهای انسانی ملموس است.

دلیل سوم نیز این بود که دولت آلمان نمی خواست در جنگ سوریه حضور داشته باشد چرا که جامعه آلمان ، یک جامعه آگاهی است و پس از جنگ های طاقت فرسا و حضور نظامی طولانی مدت در افغانستان و عراق سبب شد تا جنبش های ضد جنگ و صلح خواه محبوب شوند. دولت آلمان به لطف مالیات مردم عامه اداره می شود. در چنین شرایطی اقبال و مخالفت مردم با سیاست های جنگ طلبانه باعث گردید تا دولت آلمان به نظر مردم احترام بگذارد و وارد جنگ نشود.

دولت آلمان با متحد استراژیک خود یعنی آمریکا به توافق رسیدند که مسئولیت اسکان و پذیرش بیجاشدگان جنگ سوریه را بر عهده بگیرند. به نظرم در تحلیلی که داشتند کمی دچار اشتباه شدند چرا که برای پذیرش پناهنده سوری آمادگی گرفته بودند اما در کنار سوری ها شمار زیادی از جمله پناهندگان افغان، عراقی و.. نیز وارد اروپا شدند.

مقشوش: چه عواملی باعث شد که نگاه و نظرات از سال 2015 به این سو به پناهندگان کم رنگ و ناامید کننده شود؟

به چند دلیل اتفاق افتاد. اول اینکه هجوم بیش از حد پناهندگان باعث گردید تا ظرفیت دولت آلمان به حد اشتباع برسد. تلاش ها و تحرکات راست گرایان که روحیه ضد خارجی و محافظه کارانه دارند هم تصویر به سزایی داشت. حزب راست گرا در حال حاضر حزب سوم در آلمان محسوب می شود.

اشتباهات حزب حاکم سبب گردید تا روحیه ضد مهاجرتی در آلمان تقویب یابد. حزب حاکم از یک سو آمادگی کافی نداشت و از سوی دیگر نتوانست وضعیت را کنترل نمایند. حزب حاکم می خواست از طریق سیل پناهندگان به احزاب رقیب خویش ضربه بزند و در این امر موفق گردید. دولت بعد از حادثه 2015 سیاست های مهاجرتی را سخت تر کرد حتی دست به اخراج تعدادی از پناهندگان زدند. در چنین شرایطی احزاب چپ و سبز آلمان موضع گرفتند و به حمایت از آنها پرداختند. وقتی روحیه پناهنده پذیری کم رنگ گردید عامل این شد که آرای احزاب حامی پناهندگان نیز کم تر شود. حزب حاکم با یک تیر چند نشان را گرفت.

با این حال موافق نیستم که پناهندگان در جامعه آلمان طرد گشته اند چرا که گروه ها و فعالان مدنی همچنان از پناهندگان حمایت می کنند.زندگی در کشورهای اروپایی و ادغام در جامعه میزبان دشواری های خود را دارد.

احمد سهیل احمدی 27.2.21

زن و جنگ تبعیض

اگر جنگ، ناامنی، فقر و تبعیض در افغانستان ریشه نکرده بود، آیا وضعیت زنان افغان تفاوتی با وضعیت فعلی داشت؟ آیا زنان افغان اگر تبعیض و موانع در برابر آنها نباشد، توانایی این را دارند که قدم های بلند بردارند و جایگاه های رفیع را کسب نمایند؟ برای جواب چنین سوالی نیاز نیست که به قوه خیال و رویا رجوع کنیم چرا که سرنوشت زنان افغانی که در خارج از کشور چه در اروپا و چه در آمریکا شمالی زندگی می کنند، گویای جواب هست. آنها نه تنها در کشور بیگانه به جایگاه رفیع رسیده اند و نامشان در جهان درخشیده است بلکه دست دختران و زنان وطنداران خویش را نیز می گیرند. آنها نشان می دهند که نبود فشار و تحقیر چه ثمراتی دارد.

خبرنگار مقشوش همراه خانم زرغونه ولی مصاحبه دیگری کرده است. خانم ولی شاعر، مجری تلویزیون و فعال امور زنان در اروپا هستند. ایشان سالها تجربه فعالیت در جهت حقوق زنان را دارند. در این مصاحبه درباره شورای سراسری زنان، فعالیت های مدنی، شعر و شاعری، مجری و گردانندگی تلویزیون و خدمات رسانه ها برای افغانان در اروپا گفتگو کرده ایم.

مقشوش: از شورای سراسری زنان تا همایش اروپایی زنان به طور شایسته توانسته اند از زنان افغانستان نمایندگی کنند و صدای ایشان را به گوش جهانیان برسانند؟

به عنوان یک فعال امور زنان با عشق به مردم با تجربه سی و سه ساله در عرصه های مختلف مبارزه کرده ام از جمله خشونت علیه زنان، تبعیض جنسیت و حقوق برابر انسانی را می توان یاد کرد که از نوجوانی آغاز کرده ام. امروز جایگاه زنان در جهان فعلی را از طریق نشرات نوای زن، دریچه بهار و انجمن خیریه نوای زن منعکس و به آن می پردازیم که میلیون ها مخاطب از آن استقبال می کنند.

ما فعالان در سخنرانی های مختلف تلاش کرده ایم تا صدای زنان را بلند کنیم و جایگاه زن افغان را در نظام آینده کشور نیز مطرح کرده و وضعیت فعلی را به گوش جهانیان رسانده ایم.. از سال 2004 تا 2009 من حیث معاون شورا و بخش اقتصادی شورای سراسری زنان خدمت می کردم. دو دهه قبل مسئله چالش برانگیز برای زنان امارت اسلامی طالبان بود که در افغانستان حکومت می کردند. در نتیجه نیاز داشتیم تا ارگانی وضعیت و صدای زنان افغانستان را در خارج از کشور منعکس کند چرا که امارت اسلامی در داخل کشور این اجازه را نمی داد که زنان خواسته های خویش را مطرح نمایند. در چنین شرایطی صدای زنان در شورای سراسری در آلمان منعکس می کردیم. در شورا توانستیم یک برنامه تلویزیونی در کانال هامبورگ به نام ندای زن ایجاد و اجرا نماییم. در آنجا یکی از اولین گردانندگان برنامه بودم و تلاش داشتم تا صدای زنان را بلند نمایم.

در حال حاضر نیز از طریف انجمن مهاجران بریمن و انجمن خیریه در کابل به همکاری با نهاد های مدنی خارجی می پردازیم تا خدمتی برای زنان انجام دهند. از طریق همایش اروپایی زنان نیز چالش های پیشین و فعلی را مطرح می سازیم و به خصوص در مورد پروسه مذاکرات فعلی بین الافغانی فعالیت های گسترده ای از جمله برگزاری تظاهرات داشته ایم. این اعتراض هر روز بیشتر از گذشته در رسانه ها منعکس می گردند. در نتیجه چنین خواسته ای در دوحه به گوش طالبان رسیده و آمریکا را متقاعد کرده است تا در تصامیم پیشینی که با طالبان گرفته اند نیاز هست که تجدید نظر نمایند و یک بند درباره حقوق زنان، آزادی بیان و حقوق جوانان اضافه کنند. این دستاورد به خاطر فعالیت فعالان زن افغان، اعتراض رسانه ها و تظاهرات مردمی هست.

مقشوش: در این سالها که شعر می سرایید، منتقدین کدام یک از اشعار و مجموعه شعرهای شما را بیشتر پسندیده اند؟

شعر بحری است که هنوز قطره ای از آن را در دست ندارم با این حال می سرایم چرا که هموطنانم مرا تشویق می کنند. در این سالها در سه کتاب تحت عنوان موج الهام، حدیث دل و فروغ سحر مجموعه اشعارم را به چاپ رسانده ام. همچنین در کتاب نوای زن مجموعه مقالاتم را نیز منتشر کرده ام. هر چند عمر ما آنقدر دراز نیست که بیشتر از چند قطره از بحر شعر به دست آوریم با این حال هر شاعر و نویسنده به اندازه توان خویش قطره ای را کسب می کند.

خوب هست که به شعر انتقاد شود به خصوص به دست منتقدینی که شعر را به خوبی می شناسند. پس از نقد ارزشمند شاعر سعی می کند تا شعر خویش را به درستی اصلاح نماید. منتقدین بلند پایه ما بیشتر شعرهای حماسی و غزل هایم را گرم پسندیده اند. یکی از نقدهای مهم منتقدین این بود که باید واژه ها درست چیده شوند تا شعر را دلچسب بسازد.

مقشوش: به نظر شما از تظاهرات تا پروگرام هایی تلویزیونی که درباره مشکلات وطنداران افغان در اروپا داشته اید، توانسته کمکی برای وطنداران در اروپا داشته باشد؟

بلی، در خارج از کشور دموکراسی و مردم سالاری بیشتر حاکم است. هر اعتراضی که مردم برگزار می نمایند از طرف دولت مورد توجه قرار می گیرد و جوابگو مردم هست. به طور مثال در هامبورگ و دیگر ایالت ها به خاطر اخراج پناهندگان به خصوص زنان بی سرپرستی که اقامت آلمان را به دست نیاورده بودند تظاهرات برگزار کردیم. دیگر نهادهای مدنی نیز از ما حمایت کردند و ما اعتراض خویش را به پلیس آلمان اعلام کردیم. در نتیجه این تظاهرات چندین فامیل اقامت یک ساله و حتی بیشتر را کسب کردند.

تا به حال بیشتر جوانانی اخراج شده اند که اینجا مرتکب جرم شده ولی فامیل هایی که درخواست آنها رد شده و برگه دیپورت را به آنها داده بودند در نتیجه چنین اقداماتی در آلمان مانده و اقامت گرفته اند.

همچنین تظاهرات علیه دیپورت به افغانستان در شرایطی که چالش های امنیتی و اقتصادی مثل جنگ، ناامنی و فقر در کشور بیداد می کند برگزار کردیم و دستاورد بزرگ نیز به دست آوردیم. در برنامه سیمای مهاجر از تلویزیون دریچه بهار به سوالات مهاجرین می پردازیم و به مشکلات اروپا، قوانین پناهندگی و راه کسب پناهندگی اطلاع رسانی می نماییم و مصاحبه های پناهندگان را منتشر می کنیم.

احمد سهیل احمدی 22.2.21

خفقان و تبعیض

زن امروز افغانستان را می بینید؟ تحولات و حوادث دهه های اخیر که پیاپی و به سرعت اتفاق افتاده، فرصت را از ما گرفته تا به اطراف نگاهی بیاندازیم. هنوز خاطرات قدیمی و اثرات جنگ از زندگی ما پاک نشده اما زنان امروز دوشادوش مردان برخاسته اند و برای ساخت و پیشرفت کشور کمر همت بسته اند. با این حال هنوز موانع عمده ای مثل تبعیض زنان علیه زنان و تفکرات بسته در برابر نسل جوان قرار دارد. جنگ ها، ناامنی ها و مشکلات اقتصادی باعث شده تا رشد فکری و عقلی نسل جوان به خصوص دختران را تحت تاثیر قرار بدهد.

خبرنگار مقشوش همراه استاد بصیره صفا طاهری مصاحبه کرده است. خانم طاهری سالهاست که معلم و فعال امور زنان هستند و شاگردان موفق و فهمیده بسیاری را تحویل جامعه داده اند. خانم طاهری رئیس سازمان مدنی جوانان نواندیش هرات، رئیس کمیته دادخواهی شبکه مدیران زن و در بسیاری از دیگر ارگان های مدنی خدمت می کنند. در اولین بخش گفتگو به اتحاد و همبستگی زنان، زن علیه زن، خودباوری و توانایی زنان، کارنامه فعالان زن و دلایل ترک تحصیل مادران نوجوان از تحصیل گفتگو کرده ایم.

مقشوش: آیا زنان افغانستان در مواضع کلیدی در چهار دهه گذشته کدام اتحاد و همبستگی بین گروه های مختلف فعال زنان داشته اند؟

درست است که فعالیت هایم بیشتر مربوط به دهه آخر بوده اما با توجه به مطالعاتی که دارم این جواب را بیان می کنم. زنان افغانستان بعد از تجربه جنگ های داخلی به خصوص دوره طالبان باعث شده بود که اعتقاد و باوری به توانایی ها، جایگاه و آگاهی نسبت به حقوق خویش نداشته باشند. پس متاسفانه در چنین شرایطی بحث اتحاد و حضور در مواضع کلیدی اصلا قابل پرسش نیست.

متاسفانه چنین دیدگاهی تا نزدیک به دهه اخیر نیز ادامه داشت. اکثر زنان به پختگی، بلوغ فکری و خودباوری نرسیده بودند تا اتحادی برقرار سازند و در نتیجه بتوانند حقوق خویش را به دست آورند. در این اواخر تعدادی از بانوان فعال در گروه های مختلف از جمله در دولت جایگاهی به دست آوردند و با توجه به این فرصت توانستند برای کسب حقوق زنان دیگر تلاش کنند و اتحادی نیز بین خود برقرار سازند.

امروزه دختران و بانوان افغان کتاب خوان و تحصیل کرده هستند و به مرتبه ای رسیده اند که بفهمند باید از همدیگر حمایت کنند. بخش اعظمی زنان افغانستان از حق و حقوق خویش نه تنها محروم هستند بلکه اطلاعی نیز ندارند چرا که فعالان زنی مثل من وجود دارد که راه حلی برای نجات بانوان از محرومیت نداریم.

مقشوش: در افغانستان در برابر موضوع اتحاد زنان، اصطلاحی به نام زن علیه زن نیز رایج هست. به نظر شما چرا زنان موفق جامعه ما گاهی علیه یکدیگر اقدام می کنند؟

بله چنین اصلی هست و خودم نیز شاهد چنین زنانی در جامعه هستم. به نظرم این اتفاق به خاطر بی اعتقادی زنان به توانایی های خویش است. اگر در جامعه افغانستان زنی اعلام کند که می خواهد برای ریاست جمهوری اقدام نماید بی شک خیلی از زنان عکس العمل شدیدی نشان می دهند و می گویند که این خانم آمده چنین ادعایی کرده مگر اصلا توانایی و جرئت این کار را دارد؟

ما زنان نتوانسته ایم باور کنیم که زنان افغانستان توانایی دارند و اگر زنی می خواهد رشد کند متاسفانه خود زنان علیه او موضع می گیرند و سعی دارند که مانع او شوند. در سیاست زنانی داشته ایم که ایده ها و بحث های کلیدی را مطرح کرده اند ولی در رسانه ها، کنفرانس ها و جلسات بیشتر خود زنان آنها را نقد می کردند. ما اعتقاد داریم که مرد توانایی فعالیت دارد اما خانم ندارد. در بست نظامی ایمان داریم که یک خانم نمی تواند.

واقعیت این هست که ما به دست مادرانی تربیت شده ایم که همیشه پسران خویش را تشویق کرده اند و آنها را ارباب دانسته اند. مادران ما پسران را بیشتر از دختران دوست دارند و این تربیت باعث می شود که در جامعه نیز زنان در خود توانایی ایستادگی و مبارزه نبینند. امیدواریم که نسل های آینده چنین اعتقادی نداشته و به تساوی زن و مرد معتقد بشوند. نسل هایی که نه تنها مقابل هم نباشند بلکه یکدیگر را تشویق نمایند.

مقشوش: آیا فعالان زن در دو دهه گذشته کدام تاثیری در پیشرفت و فرهنگ زنان افغانستان داشته اند؟ با قاطعیت می گویم که زنان فعال بیشتر روی پروژه ها کار کرده اند. در این پروژه ها به جای آنکه اقدام واقعی برای زنان انجام بدهند بیشتر به دنبال جمع آوری عکس و برگزاری سیمنار ظاهری بودند. نتیجه و ثمربخشی اقدامات برای آنها ارزش نداشته است.

وقتی ما سمیناری برای زنان برگزار می کنیم و مثلا بیست زن در این سمینار حاضر می شوند. مشکل اینجاست که این زنان بعد از سمینار در خانه می نشینند و نکات مطرح شده را با دیگران به اشتراک نمی گذارند. هر چند زنان معدودی داشته ایم که برای دیگر دختران و زنان الگو شده اند.

بعد از سالها معلمی برای صدها دختر خوشحال هستم که وقتی به جلسه بزرگی می روم می بینم که مهمان های جلسه شاگردهای سابق خودم هستند. تعدادی زیادی از رضاکاران و فعال امور مدنی برای زنان شاگردان من بودند.

به طور کل فعالان زن در آگاهی دهی و تشویق زنان بسیار ضعیف بوده اند.

مقشوش: ما از افغانستان صحبت می کنیم و شرایط جامعه آن با جامعه های اروپایی و آمریکایی تفاوت های جدی دارد. مسئله ازدواج دختران پانزده ساله در کشورما امری عادی است. به نظر شما آیا این مادرانی که بعد از سال هشتاد متولد شده اند، در فکر آنها تغییری اتفاق افتاده و یا اینکه دقیقا مثل مادران خویش می نگرند با این تفاوت که سواد دارند؟

متاسفانه وقتی با دخترانی که بعد از دهه هشتاد متولد شده اند، هم صحبت می شوم، می بینم که متاسفانه آنها تنها خواندن و نوشتن یاد گرفته اند. اما سطح فکری آنها آنقدر رشد نکرده و فهمیده نشده اند که می توانند از خانه بیرون بروند و کاری انجام دهند. متاسفانه صحبت هایی از دختران تحصیل کرده تا به حال شنیده ام که اصلا تصور آن را هم نمی کردم. دلیل چنین دیدگاه هایی این هست که به بلوغ فکری نرسیده اند.

دلیل ازدواج دختران زیر سن به نظرم مشکل خود آنها هستند. وقتی فلان شاگردم در صنف ششم ازدواج و ترک تحصیل می کند. او بعد از چهار سال به مکتب برمی گردد و از او می پرسیم که چرا ترک تحصیل کرده ای؟ آن خانم به راحتی جواب می دهد که نتوانستم و ازدواج کرده بودم.

من همیشه به شاگردانم از دخترانی مثال می زنم که نه تنها ازدواج کرده بلکه تحصیل را هم ادامه داده اند. فلان شاگردم در چهارده سالگی ازدواج کرد و صاحب فرزند هم شد اما نه تنها مکتب را رها نکرد بلکه بهترین نمرات را در کنکور به دست آورد و شاگرد ممتاز مکتب شد.

متاسفانه برای خیلی از دختران تجملات مهم تر هست. دختران بسیاری را دیده ام که وقتی نامزد می کنند، به نظر آنها به تمام آرزوهای خود رسیده اند. وقتی حرکات و صحبت های آنها را می بینم، متوجه می گردم که به بلوغ فکر نرسیده اند. درست است که ازدواج اتفاق مهمی در زندگی می باشد اما خوشبختی های دیگری هم در زندگی وجود دارد. به صراحت می گویم که علت خانه نشینی دخترانی که زیر سن ازدواج می کنند، این هست که به بلوغ فکری نرسیده اند و فهم درست از زندگی ندارند. آنها هدف و آرزویی مهم تر از ازدواج ندارند.

احمد سهیل احمدی 13.2.21

زنان مشعل دار

فاجعه حمله تروریستی بر پوهنتون کابل، آموزشگاه کوثر و ده ها حمله دهشت افگنانه دیگر در این روزها قلب افغان ها را تکان داده است و این سوال را مطرح کرده که چقدر نسل جوان برای تغییر و تحول وضعیت وحشتناک فعلی افغانستان آمادگی دارند؟ هنوز ویرانی های حمله تروریستی بر دانشگاه کابل برطرف نشده اما دانشجویانی که زنده مانده اند، با قاطعیت می گویند که به پوهنتون بازمی گردند. نسل جوان در این بیست ساله از طریق دانشگاه، ادبیات، رسانه صدای خویش را بلند کرده اند. آنها از طریق داستان ها و مقاله های خویش به کمک اقشار ضعیف و زنان محروم می رسند.

خبرنگار مقشوش با خانم فاطمه خاوری مصاحبه دیگری کرده است. خانم خاوری دانشجوی رشته علوم سیاسی و نویسنده هستند همچنین فعالیت های رضاکارانه برای کودکان محروم دارند. در این مصاحبه درباره ادبیات زنان، حقوق و آزادی زنان، وضعیت فعلی ادبیات و مقایسه آن با ادبیات دهه 60 شمسی، رضاکاری برای اطفال و آینده سیاسی نسل جوان زنان افغانستان گفتگو کرده ایم.

_ شما که جایزه هایی در عرصه نویسندگی به دست آورده اید، آیا در این مدت که قلم به دست داشته اید، کدام اثری درباره حقوق زنان و فرهنگ افغانستان نوشته اید؟

ما در جامعه ای زندگی می کنیم که حقوق زنان رعایت نمی شود در نتیجه زنان نمی توانند به جایگاهی که حق آنهاست برسند، خواسته یا ناخواسته این موضوعات خواسته من و دیگر همنوعانم شده و عملا مستقیم یا غیرمستقیم در داستان هایم انعکاس یافته است.

در یکی از داستان هایم تحت عنوان "چرا باید برگشت" به زندگی خانم هایی پرداختم که حقوق آنها اجحاف شده و به حاشیه رانده می شوند. در این داستان به فضای تاریک زندگی این زنان که در خانواده های مردسالار زندگی می کنند، پرداخته ام.

_آیا داستان هایی که فضای فمینیستی و زنانه دارند، برای مخاطب افغان و اهل فرهنگ جذابیت دارد؟

داستان نویسی و داستان خواندن در افغانستان به حاشیه رفته است و آن طور باید و شاید از فعالان فرهنگی حمایت نمی شود در نتیجه در دسترس شهروندان قرار نمی گیرد. گاهی اوقات خود نویسندگان توانایی برای توضیح آثارشان ندارند. اما وقتی چنین داستان هایی را مخاطبان می خوانند، نویسندگان را تشویق می کنند. خودم بارها با دخترانی مواجه شده ام که وقتی چنین داستان هایی را می خوانند، از آن لذت می بردند و می پرسیدند که چطور ما می توانیم مشکلات خود را از طریق داستان بیان کنیم و بنویسیم؟

_آیا واقعا نیاز هست که در ادبیات به موضوعات مشکلات زنان افغانستان بپردازیم؟

شاید بعضی از نویسنده ها با نگاه انتقادی بنویسند. نوشته های افراد مختلف با هم فرق دارند اما از زمان حکومت طالبان به بعد موضوع زنان در ادبیات برای جامعه مهم بوده و هنوز هم هست. ممکن وضعیت زنان در مراکز ولایات و شهرهای اصلی بد نباشد اما قطعا اگر به سمت قریه ها و ولسوالی های دور افتاده برویم، متوجه می شویم که نه تنها زنان حقوق برابر با مردان ندارند بلکه از حقوق ابتدایی و انسانی نیز محروم هستند. بیشتر جامعه افغانستان سنتی و در قریه ها ساکن هستند. خیلی کم پیش می آید که خانم ها در جامعه بتوانند به حقوق خود دست یابند.

_ در عرصه فرهنگ و ادبیات افغانستان، اساتیدی که پیش از جنگ های تنظیمی مثل استاد زریاب در عرصه ادبیات قد علم کرده اند، به نظر شما نویسندگان امروز چه تفاوت هایی با آنها دارند و آیا می توانند به سطح آنها برسند؟

در این دو برهه فضای متفاوتی برقرار هست. از زمان جنگ های داخلی به بعد با بحران هایی مثل محرومیت و مهاجرت مواجه شده ایم. نویسندگان امروز موضوعات داستان هایشان متفاوت تر هست. نویسندگان جوان خوب می نویسند و درد جامعه را نیز انعکاس می دهند. مثلا رمان گلیم باف از استاد واحدی به زیبایی محرومیت یک دختر را در زمان طالبان بیان می کند.

اینکه قرار باشد نویسنده جوان به جایگاه نویسندگان بالا مقام و گران سنگ برسد، قطعا کار ساده ای نیست. مدت زمان در برمی گیرد و تجربه هایی را نیاز دارد. با این حال می توانم بگویم که نویسندگان فعلی که اتفاقا داستان های زیبایی هم نوشته اند اگر تلاش کنند می توانند به جایگاه استادهایی مثل استاد زریاب برسند. فقط لازم هست که به آنها اجازه و وقت بدهیم که بنویسند. نویسندگی کار آسانی نیست. هم به تجربه نیاز دارد و هم به منتقدی که به طور صحیح داستان را نقد کند. ما در فضایی متاسفانه زندگی می کنیم که ذهن ها مشغول هست و کمتر وقتی به دست می آید تا نویسندگان جوان بتوانند بنویسند. در چنین شرایطی که کسی بتواند بنویسند، باید برایش آفرینی گفت.

_ چون لبخند کودک آرزوست چه انگیزه سبب شد که رضاکاری و مددکاری برای اطفال را شروع کرده اید؟

بعضی وقت ها آدم در برابر عمل انجام شده قرار می گیرد. به نظرم تقدیر این مسیر را برایم فراهم کرد تا به صورت تصادفی با چند کودک محروم از نظر اقتصادی و معنوی برخورد کنم. یکی از دوستانم از من خواست که به عنوان مددکار اجتماعی به طور رضاکارانه فعالیت کنم. من هم تصمیم گرفتم برای آغاز کار مددکار همین کودکان باشم. خوشحالم که در این مسیر آمدم. حتی وقتی برای تدریس به مکتب رفتم هم با کودکان سروکار داشتم.

_آیا واقعا رضاکاران افغان آن طور که باید و شاید برای محرومان خدمت رسانی کرده اند؟

نظرم این هست که رضاکاران و مددکاران نیت انسان دوستانه و خیرخواهانه دارند. آنها تلاش دارند که قشر کودک که کمتر برای آن توجه می شود را حمایت کنند. متاسفانه گاهی در توان ما نیست که آن طور باید و شاید کمک کنیم. خیلی وقت ها کودکان فراتر از کمک یک مددکار مشکل دارند. مددکاران زیادی می شناسم که برای درمان کودک بیمار واقعا تلاش می کنند اما نمی توانند یک خیر و یا نهاد مدنی را بیابند تا از آن کودک حمایت کند.

خود کلمه مددکار و یا رضاکار مفهوم بزرگی دارد. مطئنم که در افغانستان افرادی که رضاکار می شوند با عشق، علاقه و ایمانی که دارند برای گسترش انسانیت کمک می کنند.

_ به عنوان یک دانشجوی علوم سیاسی چه امیدواری هایی درباره آینده فعالیت زنان در عرصه سیاسی دارید؟

می گویند که خدا آن ملتی را سروری داد که تقدیرش بدست خویش بنوشت. به آن ملت سروکاری ندارد که دهقانش برای دیگران کشت. ما وقتی روز هشت مارچ را به عنوان روز زن تجلیل می کنیم در اصل یادآور تلاشی هست که زنان در غرب برای اینکه حقوق خویش را به دست بیاورند، انجام داده اند. امروز ما دیروز غرب هست. امروزه زنان ما از حقوق خود محروم هستند. زنان غربی تلاش کردند و در کمتر از صد سال حقوق اساسی مثل حق رای را به دست آوردند. مطئنم اگر زنان افغان برای حقوق اساسی خویش تلاش کنند در آن صورت به حقوق اساسی خویش خواهند رسید. در آن صورت کسی نمی تواند حقوق اساسی آنها را پایمال کند.

اما اگر بنشینند و دست روی دست بگذارند، هیچ وقت آزادی و حقوق برای کسی خیرات داده نمی شود. در نتیجه اگر زنان برای کسب حقوق خویش مبارزه کنند، قطعا آینده درخشانی در برابر آنها خواهد بود.

احمد سهیل احمدی 4/11/20

آینده سازان

امروز زنان افغان را در رسانه ها، پوهنتون ها و مراکز هنری می بینیم اما آیا به این فکر کرده اید که زنان چه مسیری را در این بیست سال رفته اند تا به اینجا برسند؟ هنوز هم دردها و مشقت هایی که زنان برای پیشرفت و رشد می کشند کم نشده است. کم نبودند زنانی که قربانی شدند اما همین جایگاه متزلزل فعلی برای جوانان بسیار امیدبخش است و آنها را به آینده امیدوار می کند. زنان در مقابل خانواده و جامعه می ایستند تا بتوانند آرزوهای بر حق خویش را بر تابلوی زندگی رسم کنند.

خبرنگار مقشوش همراه خانم زیبا عبادی مصاحبه دیگری کرده است. خانم عبادی نقاش و دانشجو رشته ژورنالیسم از دانشگاه بلخ هستند. در این مصاحبه درباره هنر نقاشی، وضعیت زنان نقاش، نمایشگاه خیابانی فریاد سکوت، دستاوردهای زنان در رسانه ها، وضعیت امروز دختران در دانشکده ژورنالیسم و موانع فعالیت رسانه ای گفتگو کرده ایم.

_ چه انگیزه ای سبب شد که هنر نقاشی را اختیار نمودید؟

من از نقاشی به عنوان راهی برای بیان داشته های درونی و فکری ام استفاده می کنم. می دانم که هر انسانی این غریزه را دارد تا مشغله ها و تفکرات خویش را به دیگران به شکلی هنری پیشکش کند. شاعر شعر می سراید. نویسنده می نویسد و من به عنوان نقاش حرف های ناگفته ام را رسم می کنم. این هنر را خیلی دوست دارم. به آن افتخار می کنم که روزی در کنار اسمم نقاش نیز یاد شود. بیشتر تابلوهای من رئالیستی است. در خیلی از نقاشی هایم علاقه های دخترانه و رقص سماع را می کشم.

یکی از مهم ترین کارهای من اشتراک در نمایشگاه خیابانی فریاد سکوت بود که سال 2018 به مناسب روز جهانی زن در مزارشریف برگزار شد. رسانه های مختلف هم آن را پوشش دادند. در تابلوی من تعدادی زن را کشیده بودم که مشغول به کار بودند. این اولین تجربه من از نمایشگاه خیابانی بود. محصلان، خانم ها به طور کل عابران استقبال خوبی از این نمایشگاه داشتند. خیلی از این تجربه خوشحال هستم. پیشتر نمایشگاه های خیابانی در افغانستان برگزار شده بود اما در مزارشریف اولین نمایشگاه خیابانی زنان بود. در سال 2017 هم به خاطر روز هشت مارچ و بزرگداشت روز زن در نمایشگاه صالونی نیز اشتراک کرده بودم.

_ به نظر شما وضعیت هنر نقاشی و نقاشان را در افغانستان امروز چطور هست و چه آینده ای برای آن متصور هستید؟

وضعیت نقاشی و نقاشان رو به بهبود است و جامعه به آرامی آنها را می پذیرد. جامعه افغانستان سنتی هست. در دهات متاسفانه هنوز نقاشی را نمی پذیرند با این حال آهسته آهسته نقاشی رو به پیشرفت هست. در سال های ابتدایی که این هنر را اختیار نمودم به یاد دارم که فامیلم مخالفت های جدی داشتند اما امروزه از من بیشتر حمایت می کنند تا روی استعدادم کار کنم. اینکه دختران افغان امروز می توانند نقاشی بکشند، بی شک مدیون استاد های زن هستیم که کورس ها را ایجاد کردند. از آنها سپاسگذارم.

_واقعیت های امروز نقاشان در افغانستان چیست و چه مشکلاتی هنوز رفع نشده است؟

نقاشان افغانستان در جهان خیلی شناخته شده هستند. یکی از آنها ربابه نام دارد که الگویی ملی هست. او با دهان نقاشی می کشد و شهرت جهانی دارد. نقاش های زیادی داریم که با محدودیت ها کار می کنند و موفقیت های ارزشمندی دارند.

باید بپذیریم که نقاشی جنسیت نمی شناسد. اینکه جامعه نقاشی مردان را می پذیرد در حالی هست که نقاشان زنی داریم که خیلی بهتر رسم می کنند و لازم هست که جامعه آنها را هم بپذیرد.

_نقش زنان ژورنالیست در دو دهه اخیر و رسالتی که بر دوش داشته اند، آیا به طور کافی انجام شده و چه دستاوردهایی داشته اند؟

در دو دهه اخیر زنان و دختران ژورنالیست افغان نقش درستی انجام داده اند. در ابتدای کار زنان افغان را در جامعه سنتی افغانستان به عنوان انسان کامل و مستقل در نظر نمی گرفتند. موانع بسیار بود و حضور زنان در رسانه ها امری بزرگ محسوب می شد.

زنان تلاش کردند و یک جایگاهی برای خویش فراهم کرده اند. همین که زنان در رسانه ها حاضر شده اند یک دستاورد در جامعه سنتی افغانستان محسوب می شود. در جامعه سنتی از دختران توقع دارند که داکتر و یا معلم شوند. اما امروزه زنان ژورنالیست حتی با سیاسیون و بزرگان افغانستان نیز مصاحبه می کنند. در این سالها حملات بیشمار تروریستی و خطرات جانی بر سر ژورنالیست ها و رسانه های افغانستان بوده است از جمله حمله بر تلویزیون خورشید می توان نام برد.

شاید مردان خبرنگار از سوی طالبان و یا مخالفان ناشناس تهدید شوند ولی یک بانو حتی از سوی اقوام و فامیل نیز تحت فشار هست و ممانعت می کنند تا در عرصه رسانه حاضر شود. با تمام این مشکلات باید زنان ژورنالیست و گزارشگر را ستایش کنیم.

در یک مقایسه می توانم بگویم که از پنج سال پیش که از وضعیت دانشکده ژورنالیست اطلاعات داشتم که هشت یا حتی ده دختر بیشتر فارق نمی شدند اما امروز که در صنف خودم 23 دختر حاضر هستند. این پیشرفت خوبی برای زنان در رسانه های افغانستان را نشان می دهد. رویه اساتید و مردم با زنان خبرنگار هم بهتر شده است.

_آیا ژورنالیست های زن افغان همراه با زنانی که در مناطق دور افتاده به سر می برند، با آنها ارتباطی دارند و واقعیت های زندگی آنها را منعکس کرده اند؟ یا خیر؟

ژورنالیست زن بسیاری از کابل به سمت ولسوالی ها و ولایات دوردست می روند و از وضعیت زنان گزارش تهیه می کنند. زنان ژورنالیست با زنان دورافتاده ارتباط دارند و وضعیت آنها را منعکس می کنند. تا اندازه ای فعالیت های زنان ژورنالیست تاثیر گذاشته و کمی مشکلات آنها کمتر شده است.

_ آینده وضعیت زنان در رسانه ها را چطور می بینید؟

آرزو دارم که روزی برسد هیچ ممانعتی از طرف خانواده ها در برابر زنان افغان نباشد. امروز ممانعت ها کمتر شده ولی دختران را تشویق و حمایت نمی کنند. بازار کار برای زنان ژورنالیست کم هست و امیدوارم هستم توسط ما که آینده سازان این کشور هستیم، خیلی از مشکلات حل گردد.

احمد سهیل احمدی 1/11/20

به خاک و خون کشیدن دانش

امروزه جوانان افغان آگاه شده اند و از هر قوم، زبان و ولایتی به دنبال درس ، تحصيل ، توسعه و انکشاف وطن هستند اما دشمنان قسم خورده ِوطن نمی گذارند جوانان آگاه زنده بمانند. آنها صدای آزادی را با جنایت و حملات تروریستی مثل فاجعه آموزشگاه ِکوثر دانش در غرب کابل می خواهند خفه کنند. ولي بايد بدانند كه زنان، دختران، پسران و مردان امروز افغانستان نمی خواهند به گذشته برگردند.

خبرنگار ِمقشوش همراه با خانم بهشته شاهین مصاحبه کرده است. خانم شاهین یکی از مؤسسین و مدیر مسئول نهاد رهبران جوان ژورنالیست هستند و فعالیت های مدنی و سیاسی ارزشمندی دارند. در این مصاحبه درباره کارنامه حضور زنان در دو دهه اخیر در جامعه، عدالت اجتماعی برای جوانان، جنبش هاي مدنی و دموکراسی، جوانان اگاه و حادثه تروریستی کوثر دانش گفتگو کرده ایم.

_ آیا در دو دهه ی اخیر حضور زنان در جامعه ی افغانستان پر رنگ و جدی شده است؟

زنان افغانستان يا در جنگ متولد شده، بزرگ گرديده ويا به كهولت رسيدند. با روي كار امدن حكومت انتقالي زندگي زنان وضعيت ِنسبتاً بهتری به خود گرفت و توانستند روی پای خود بایستند. از آن زمان تا حال در مواردی ِچون درس، تحصيل ، كار ، مشارکت سیاسی ، فرهنگي و... تلاش های بسزایی را انجام داده اند. یک قسمت از اين دستاوردهای فعلی بر مي گردد به زمینه سازی که حکومت و نهادهای خارجی برای زنان انجام داده است ولی در اصل فعالیت هاو تلاش هاي خود خانمِ ها بوده كه بجايي رسيدند . زنان افغان مبارزات خویش را از درون خانواده آغاز می کنند. در جامعه سنتی افغانستان پدر، برادر و شوهر خانواده به دختر اجازه نمی دهند که برای درس ، تحصیل و... از خانه بیرون شوند.

بيرون از خانواده، سنت ها و باور هاي رایج در جامعه مانع فعالیت هاي دختران و زنان می شود. حتی در اداره ها، نهادها و دانشگاه ها حضور زنان را نمی پذیرفتند و برای رسیدن به وضعیت فعلی مبارزات سختی داشته اند. با در نظر گرفتن این چنین مبارزاتی، حضور زنان در این دو دهه خوب بوده است. اما با توجه به اینکه زنان افغانستان بیش از نیمی از نفوس افغانستان را تشکیل داده اند، وقتی به مواقف و فعالیت هایی که زنان در آن سهم دارند، نگاه می کنیم می بینیم آن طور كه باید و شاید، وضعیت مناسب زنان نیست و باید بیشتر از این امكانات مساعد باشد ، در كل گفته مي توانم كه رضایت بخش نیست.


_چرا فعالیت هایی که برای بهبود وضعیت زنان در نظام فعلی انجام شده، موفق نبوده است؟

به همگان معلوم است كه در نظام هاي مختلف خانم ها مشكلات خود را داشتند ، در برخي از برهه هاي تاريخ حضور و فعاليت شان پرنگ ، در نظام ديگر كمرنگ و در نظام ديگري كاملا ناديده گرفته شدند. بعد از تشکیل حکومت موقت همه سيستم ها دوباره ساخته شد و زمانی همه چي از بنياد ساخته شد که بيرون شدن زن ها از خانه تابو بود . با اين حال بخاطر تغير وضعيت و بهبود در در زندگي زنان و حضور و فعاليت بيشتر شان به زماني بيشتر از ١٩ سال نياز است .

بخش ديگري از وضعیت نامناسب فعلی بر ميگردد به ضعف در كاركرد فعالان زن ، زنانی که امكانات داشتند، باید دست دیگر زنان را نیز می گرفتند. زنانی که فعال مدنی و یا پروژه بگیر بودن ، پول ها را به جیب زدند . آنها کارهای بنیادی را برای زنان قریه ها و روستا ها انجام ندادند. متاسفانه هنوز در کابل هم زنانی را داریم که درس تحصیل نکرده و اجازه بيرون شدن از خانه را بدون همراهی محرم ندارند.

جالب است وقتی از وزیر تا دیگر مقامات وزارت امور زنان را می پرسیم که برای خانم ها چه کاری را انجام داده اید، اعلام می کنند که وزارت امور زنان پالیسی ساز است ، شما كه 19 سال را صرف پالیسی سازي نموديد پس کَي قرار است عملی شود اين همه پاليسي هاي شما؟ زنان برای مشکلات خویش باید به کجا مراجعه کنند؟ يعني وزارت هم مشکلات خود را دارد و آنچنان ِ كه مؤثر مي بود براي حل چالش هاي پيشروي زنان نبوده و نيست .


_ آیا فرصت تحصیل و پیشرفت برای تمام زنان افغان محیا است و هر دختری از هر قریه و ولایتی می تواند به آینده خوشبین باشد و عدالت برقرار است ؟

افغانستان با وجود اینکه چهار دهه درگیر جنگ بوده اما خوشبختانه بايد بگويم درس و تحصیل برای دختران و پسران تا مقطع لیسانس رایگان است ، در کشورهای همسایه ما چنین فرصتی وجود ندارد، این فرصت برابر زمینه را مساعد می سازد تا دختران علاقه گرفته ، تحصیل کنند. مشکل بزرگ در اصل تابو ها و سنت های حاكم در جامعه است ، تابوهایی که بايد شکسته شود و نیاز به آگاهی دهی و فرهنگ سازی بيشتر دارد تااين مشكل کاملا برطرف گردد. باید از کابل به سمت ولايت ها ، ولسوالي ها و قریه ها برویم تا خانواده ها از اهمیت درس و تحصیل آگاه شوند. در قریه ها حتی بچه ها هم از تحصیل محروم هستند. لازم است که علمای ما در خطبه هاي نماز جمعه از اهمیت علم و دانش آگاهی دهند .

هر چند سیستم ، فرصت تحصیل رایگان را می دهد به بچه ها و دخترها اما در زمان یکی از وزرا متاسفانه از طريق رسانه ها شنيديم كه مکاتب خيالي، معلمين خيالي و شاگردان خیالی وجود داشت که ضربه بدي بر نظام معارف بود ، چنین کارهایی نسل جوان را از درس و تحصیل دلسرد مي سازد .


_فعالان زن برای زنان آسیب پذیر و محروم افغانستان کدام خدمتی کرده اند؟

فعالین مدنی ما بیشتر فعالیت های شان در شهرهایی بزرگ به شمول کابل، هرات ، بلخ و بدخشان متمركز بوده و متاسفانه در ولايت هاي دور دست كار چشمگيري صورت نگرفته و این ضعف کلان است که 19 سال را از دست داديم . اگر قرار بود که تغيراتي بیاوریم باید از قریه ها و ولایات دور دست شروع مي كرديم .


_ در دو دهه اخیر، افغانستان مهد حرکت های مدنی و انتقادی بوده است و یا قتل گاه جنبش های دموکراتیک؟

البته آزادی بیان و حرکت های مدنی در 19 سال اخیر در سطح منطقه بی نظیربوده و است به تناسب كشور هاي همسايه ، خوب اي به اي معني نيست كه ما هيچ نوع مشكلي از اين ناحيه نداريم اصلاحات زيادي نيازداريم براي معياري شدن اين حركت ها و آزادي بيان وقتي ما از حركت هاي مدني صحبت مي كنيم باز جنبش روشنايي ، جنبش رستاخیز كه یک حرکت خودجوش بود بياد ما ميايد ، مردم از نبود امنیت، عدالت در جامعه به ستوه آمده وبه جاده ها ريختند و در پایان دیدیم که تعدادي از جوان به شمول سالم ایزدیار چگونه شهید شدند و تعدادی هم زخمي ، اینجا سوالاتی مطرح می شود که دموکراسی و آزادي در افغانستان به معنی واقعی اش نهادينه نگرديده است.


_ به نظرتان چقدر به آینده و نسل جوان افغانستان امیدواری وجود دارد؟

خوشبختی کلان اين است که جوانان ما در این 19 سال اخير تلاش زیادی برای دست یابی به علم و دانش کرده اند. یکی از نمونه های آن حمله انتحاری چند روزي قبل به آموزشگاه کوثر دانش در غرب کابل بود. تعدادی از جوانان و نوجوانان از قریه ها به کابل آمده بودند تا درس بخوانند.

جوانان ما به پیشرفت علاقه مند هستند و به آزادی بیان باور دارند و مي دانند كه از این طریق می توانند صدای خویش را به گوش مسئولان و جامعه جهانی برسانند. اما متاسفانه همواره صدای آدم های آگاه در گلوی شان خفه گرديده . حادثه کوثر یکی از نمونه های آن است . دشمنان افغانستان ترس دارند که جوان افغانستان آگاه شوند. چرا که دیگر نمی توانند در این کشور قدرت داشته باشند.

افغانستان کشوری جوان هست که بیش از 70 فیصد نفوس آن را جوانان تشکیل می دهد . با وجود تمام مشکلاتی که در راه بوده، جوانان با امکانات كم موفقیت های چشمگیری داشته اند. دشمنان افغانستان فراموش کرده اند که اگر یک جوان هم زنده بماند کشور خویش را از شر اين مفسدين نجات مي دهند . امروزه تک تک جوانان افغان آگاه شده اند که باید افغانستان پیشرفت كند و اينكه يگانه راه بيرون شدن از اين وضعيت درس و تعليم است و بس

احمد سهیل احمدی 27/10/20

نقش زن از دیروز تا امروز

جنگ، نا امنی و خشونت در این چهار دهه باعث نشده که زنان افغان فراموش کنند که باید دست یکدیگر را بگیرند و به فریاد یکدیگر برسند. چه در قریه های وطن و یا در کشورهای غریب زنان افغان انجمن ها و اتحادیه ها را تاسیس می کنند تا صدای بلند آنها بهتر شنیده شود. آیا مشکلات زنان افغان را در این سالها واقعا شنیده ایم؟ آیا قربانی هایی که زنان در رسانه ها، دانشگاه ها و... داده اند تا حق خویش را از دست ندهند را فراموش نکرده ایم؟

خبرنگار مقشوش همراه خانم سعیده طلوع مصاحبه داشته است. خانم طلوع فعال امور زنان در هلند هستند. ایشان پیشتر از مهاجرت نیز در سازمان دموکراتیک زنان برای آگاهی و سوادآموزی زنان کوشش می کردند و امروز در هلند نیز همراه با دیگر فعالان مدنی برای حقوق زنان فعالیت می کنند و حتی اگر پناهنده ای قرار باشد به افغانستان دیپورت شود، مظاهره برگزار می کنند. در این مصاحبه درباره تاسیس انجمن همبستگی زنان افغان و دستاوردهای آن، حفظ فرهنگ افغانی در هلند، وضعیت اجتماعی و دستاوردهای زنان در چهار دهه اخیر گفتگو داشته ایم.

_ چه انگیزه ای سبب شد که انجمن همبستگی زنان افغان تاسیس نمایید و در این مدت چه دستاوردهایی داشته اید؟

با همکاری و مشارکت زنان افغانی که به حفظ کلتور و سنت های وطن علاقه داشتند و این امر را بر خود وظیفه می دانستند، در نتیجه توانستیم این انجمن را تاسیس کنیم و آنها وظیفه رهبری را بر دوش من نهادند. از دلایل مهمی که این انجمن شکل گرفت، می توانم به این نکته اشاره کنم که ما زنان از وطن دور هستیم و اکثرا پیشینه پناهندگی داریم. با همراهی همدیگر می توانیم مشکلاتی که در هلند داریم را برطرف سازیم.

ما دستاوردهای ارزشمندی داشته ایم از جمله توسعه روابط اجتماعی زنان افغان، تبادل تجارب در زمینه تربیت اطفال، معرفی و تعریف فرهنگ و کلتور افغان به ملیت های دیگر، برگزاری جشن های ملی و در آخر ارتباط با دیگر اتحادیه ها و انجمن ها در هلند را می توان نام برد.

ما کورس های آموزشی زبان و فرهنگ برای اطفال برگزار می کنیم. همچنین پروگرام های روان شناسی و تربیتی برای خانم هایی که تحت فشارهای روحی و خانوادگی دارند نیز برگزار کرده ایم. ما همایش هایی برای آگاه سازی، توانمندسازی و سلامتی زنان با همکاری نهادهای هلندی تا به حال داشته ایم. ما مراسم هایی از جمله انتخاب مادران شایسته داریم و روزهایی مثل روز مادر، روز زن و روزهای ملی و بین المللی را تجلیل می کنیم.

متاسفانه با شیوع کرونا بعضی از برنامه ها مثل آموزش زبان مادری به اطفال فعلا متوقف شده است.

در کنار انجمن ها و مدافعان حقوق پناهندگان که در هلند وجود دارند، ما هم با آنها یک جا می شویم تا تظاهرات و دادخواهی علیه اخراج پناهندگان افغان برگزار کنیم. ما اعلام می کنیم که افغانستان امن نیست و نباید به افغانستان دیپورت شوند. بیشتر مظاهراتی که کرده ایم، نتایج مثبتی به ارمغان داشته است.

_ چون در تمام کشورهای اروپایی اقلیت هایی که در آنجا زندگی می کنند، کلتور و فرهنگ خویش را حفظ کرده اند، آیا افغان های مقیم هالند از کلتور و فرهنگ افغانی خویش را حفظ کرده اند یا در فرهنگ هلندی ادغام شده اند؟

فرهنگ هر کشور از سنت ها، اعتقادات و رفتارهای آن ملت منشا می گیرد و یک جامعه را پدید می آورد. این فرهنگ رشد می کند و از هر نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. در این چنین شرایطی بر شخصیت هر فرد تاثیر می گذارد. افغان ها در هلند کلتور و فرهنگ خویش را حفظ کرده اند و در کنار آن پدیده های مثبت هلند را هم پذیرفته اند.

در هلند کلتورهای متفاوتی هست چرا که از سومالی تا افغانستان در اینجا مهاجر وجود دارد. ما هر سال در روز تنوع فرهنگی یک برنامه داریم که از تمام کلتورهایی که در هلند وجود دارند، فرهنگ خویش را به دیگران به نمایش می گذارند. از لباس، غذا، شیرینی و... را به دیگر مردمان نشان می دهند.

همچنین ما در انجمن هر دو عید قربان و روزه را تجلیل می گیریم. به خصوص نوروز را با همراهی اتحادیه انجمن های افغان ها در هلند به طور ویژه و بزرگ جشن می گیریم.

_ در طول زمانی که برای پیشبرد حقوق و آزادی زنان از دوران حزب دموکراتیک خلق تا به امروز فعالیت و خدمت کرده اید، از کدام ها شما راضی هستید؟

در طول زندگی خویش برای حقوق و آزادی زنان کوشش کرده ام و از تمام فعالیت هایم راضی هستم. چرا که کار نیک و انسانی بوده است. این فعالیت ها هیچ صدمه ای به دیگران نداشته است. کار برای زنان ندامت ندارد. با این حال دهه دموکراسی در افغانستان در زمان حکومت حزب دموکراتیک خلق افغانستان با همراهی زنان بزرگ خدمت زیادی بر زنان عامه داشتیم. در آن دوره نوجوان بودم و خدمات آن دوره مثل یک ثروت معنوی برایم باقی مانده است.

ما زنان را تشویق کردیم که سواد بیاموزند و از حقوق خویش آگاه شوند. کورس های سواد آموزی و خیاطی برای آنها داشتیم. زنان مصونیت داشتند. ما همراه والدین دختران جلسات برگزار می کردیم تا به دختران خویش اجازه دهند که در بیرون از خانه فعالیت داشته باشند. واقعیت زن فقط خانه داری و شوهرداری نیست. ما حتی سمینارهایی برای تربیت اطفال داشتیم.

_ در پنج دهه اخیرکه زنان به طور تدریجی به سمت آزادی و سواد پیشرفت کرده اند؛ شما کدام دهه را موفق تر می دانید؟

دهه ای که حزب دموکراتیک خلق افغانستان در قدرت بود برای زنان مصونیت وجود داشت. زنان با آرامش و امنیت به سمت کار و تحصیل می رفتند. وضعیت امروز پیشرفته تر شده است چرا که در قانون اساسی حقوق نیکی برای زنان معین شده از جمله آزادی بیان در نظر گرفته اند. زنان به خصوص در یک دهه اخیر پیشرفت و دستاوردهای خوبی داشته اند که قابل چشم پوشی نیست. زنان در مواقف بالا از جمله پارلمان و قدرت حضور دارند. با این حال زنان مصونیت ندارند. اجازه کار دارند ولی امنیت ندارند.

_ خیلی از منتقدان دوران حکومت حزب دموکراتیک خلق افغانستان اعتقاد دارند که اجبار در برنامه های سواد آموزی و کار برای زنان در آن دوره از اشتباهات حکومت وقت بود. به نظر شما چرا سواد آموزی زنان در دهه هشتاد موفق تر از دهه شصت شمسی بود؟

در زمان انقلاب هنوز بیش از 95 فیصد مردم افغانستان بی سواد بودند و آمادگی فعالیت نداشتند. فکر نمی کنم که پلان ها مناسب نبوده است. در زمان طالبان و مجاهدان جمعی از مردم افغانستان به کشورهای دیگر مهاجرت کردند. در نتیجه از فرهنگ و سنت های آنها آموختند. در دهه شصت چنین فرصتی نبود. می خواستیم برای زنان کورس های سواد آموزی برگزار کنیم. درست است که مردم روشن نبود اما مصونیت برای زنان وجود داشت. اما امروز تعرض و سو استفاده از زنان در ادارات و مواقف مختلف اتفاق می افتد.

احمد سهیل احمدی 24/10/20

#زنان_حذف_شدنی_نیستند

دنیا به سمت آینده پیش می رود اما آیا ملت افغانستان نیز به آینده امیدوار هستند؟ نیمی از جامعه افغانستان بیش از پیش نگران تکرار تاریخ شوم در آینده کشور هستند و صدای اعتراض خویش را بلند می کنند تا اعلام کنند که از خطوط قرمز خویش عقب نشینی نخواهند کرد. اگر از ارگ تا سفارت خانه ها حقوق زنان را فراموش کرده باشند، قطعا زنان آزادی های نسبی فعلی را به راحتی از دست نخواهند داد.

در جامعه مدرن افغانستان حرکت ها و جنبش های مدنی مهمی اتفاق افتاده و می افتد. به تازگی کمپین #زنان_حذف_شدنی_نیستند آغاز به کار کرده است تا به نمایندگی از جامعه بزرگ زنان افغانستان در میانه مذاکرات بین الافغانی اعلام کنند که نه تنها حقوق زنان حذف شدنی نیست بلکه زنان به عقب برنمی گردند.

خبرنگار مقشوش با شکریه رحیمی مصاحبه کرده است. خانم رحیمی عضوی از شورای این کمپین مدنی هستند. در این مصاحبه درباره دلایل و چرایی راه اندازی کمپین، فعالیت کمپین در جهت حقوق زنانی محروم، طالبان و طوفان توییتری امروز گفتگو کرده ایم.

_ شما این کمپاینی را که برای حقوق زنان شروع کرده اید، چه امیدی دارید که تمام زنان افغانستان از این کمپاین پشتیبانی خواهند کرد؟

در پاسخ به سوال اول باید بگویم که بیشتر زنان افغانستان به اینترنت دسترسی ندارند و اگر هم داشته باشند اجازه استفاده از شبکه های همگانی تاثیرگذار مثل فیسبوک و توییتر را ندارند. با این حال مخاطب ما دولت و کشورهای تاثیرگذار در روند صلح افغانستان هستند. ما به عنوان بخشی کوچکی از زنان از آدرس زنان افغانستان به آنها اعلام میکنیم که مسئله زنان چقدر مهم است و حقوق زنان در توافقنامه صلح را باید جدی بگیرند.

حتی زنانی از خارج از افغانستان هم از ما اعلام حمایت کردند. ما امیدوار هستیم که در طوفان توییتری امروز بیشتر از ما حمایت شود. چه از طرف زنان و چه از طرف مردانی که به برابر جنسیتی اعتقاد دارند.

_ از تحقیقاتی که شده است، هفتاد فیصد زنان و دختران افغانستان در قریه ها و قشلاق زندگی می کنند. آیا به نظر شما این کمپاین شامل آن زنان هم خواهد شد و یا فقط محدود به شهرها به خصوص کابل خواهد بود؟

راه اندازی کمپین از طریق شبکه های مجازی یکی از کارهای ما است. زنانی که به شبکه های مجازی دسترسی دارند و همچنین مردان آزاده از ما حمایت کنند تا صدای نیمه خاموش جامعه باشیم. به دنبال این هستیم که صدای خود را به دیگر زنان با استفاده از رسانه ها برسانیم.

هدف ما اعضای میز مذاکره در چه از طرف دولت و یا طالبان هستند. تا متوجه شوند که حقوق زنان موضوعی مهم هست و نباید در حاشیه و فرع قرار بگیرد. طالبان می گویند که حقوق زنان را برمبنای اسلام بر آنها می دهیم اما مشخصا نگفته اند که چه حقوقی منظور آنها سات.

_ بعد از کمپاین فعلی چه اراده هایی دارید؟

در اولین کارزار ما همین کمپین #زنان_حذف_شدنی_نیستند را به راه انداخته ایم تا صدای خود را به آنها برسانیم. ما یک بیانه هم در زمان خود منتشر خواهیم کرد که خواسته های تمام زنان افغانستان هست از جمله حق کار و تحصیل، دستمزد برابر و دیگر مواردی که ذکر شده مثل اشتراک در بخش های هنری، ورزشی، سیاسی و... به عنوان خط قرمز شورا در آن بیانیه بیان شده است. آنها حق ندارند که حقوق ما را زیر پا بگذارند و آن را نقض کنند.

از جمله ترجمه بیانیه را نیز در دست کار داریم تا به سازمان هایی مثل اتحادیه اروپا، نهادهای حامی حقوق زنان، سفارت خانه های کشورهای تاثیرگذار و تیم مذاکره کننده دولت در دوحه نیز فرستاده خواهد شد. فعلا همین اقدامات را خواهیم داشت.

_ آیا این کمپاین را در وقت مناسب آغاز کرده اید؟

حرکت ما از زمانی شروع شد که طالبان اعلام کردند که ما حقوقی را به زنان می دهیم که اسلام بیان کرده است. اینکه به صورت کلی صحبت کرده اند، این خطر را احساس کردیم. اگر قرار باشد به صورت کلی درباره حقوق زنان توافق شود بعد از آن به راحتی مواردی که در توافق نامه آمده است را به نفع خود تغییر خواهند داد.

فکر می کنیم انعکاس بعضی از بحث ها در رسانه ها برای این است که افکار عمومی از آنچه در پشت پرده بحث می شود را منحرف سازند. موضوع زنان در حالیکه بیشتر تمرکز دولت روی حفظ نظام و تثبیت شخص رئیس جمهور بر کرسی ریاست جمهوری هست. دولت های خارجی مخصوصا آمریکا بدنبال پایان جنگ افغانستان و مطرح کردن آن به عنوان یک دستاورد در انتخابات پیشرو آن کشور هستند. حقوق زنان کار زیادی می طلبد. با این حال هنوز دیر نشده تا کارهایی که روی دست داریم را عملی سازیم. در زمان مناسبی قرار داریم چرا که پلان ها و توجه ها زیاد است.


_ آیا می توان زنان افغانستان را از سیاست و اجتماع دور نگه داشت؟

در جامعه مدرن فکر می کنم که اساسی ترین رکن های دموکراسی، اشتراک سیاسی و اجتماعی زنان در جامعه هست. به عنوان نصف نفوس یک جمعیت هر چی سواد بیشتر شود، فهم و فعالیت آنها در جامعه بیشتر خواهد شد و جامعه به سمت انکشاف و توسعه پایدار پیش خواهد رفت. در این صورت اساس دموکراسی در آن جامعه قوی تر خواهد بود.

در زمان موج اول کرونا در کشورهایی که رهبران زن داشته اند، بهترین مدیریت را در برابر کرونا داشتند. اگر بخواهیم نیمی از جامعه را سرکوب کنیم تا در خانه بمانند به هیچ عنوان به توسعه پایدار دست نخواهیم یافت. حتی مردان هم از این حادثه نیز آسیب می بینند.

زنان امروز افغانستان دیگر زنان بیست سال پیش نیستند.به خود آگاهی رسیده اند و دست آوردهای زیادی درباره حقوق زنان در قانون اساسی به دست آورده ایم و به این راحتی اجازه نمی دهیم که از دست برود.

ما 270 قاضی زن، وکلان پارلمان، هنرمندان بزرگ داریم. در بیش از نصف صنف های دانشگاه بلندترین درجه ها را دختران کسب می کنند. حذف نصف جامعه از عرصه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خواب و خیالی بیشتر نیست. زنان افغانستان حذف شدنی نیستند.

_ درباره کمپاین #زنان_حذف_شدنی_نیستند چه صحبتی دارید؟

به زنان و مردان آزاده که معتقد به برابر جنسیتی هستند و آنهایی که به زنان ارزش قائل می شوند. مردانی که آگاه هستند که باسواد شدن و حضور زنان در جامعه چقدر در توسعه اهمیت دارد. از آنان می خواهم که به ما بپیوندند و صدای زنان افغانستان باشند تا صدای زنان افغانستان را به دولت، تیم مذاکره کننده و جهانیان برسانیم. به آنها بگوییم که نمی توانند حقوق ما را معامله کنند.

احمد سهیل احمدی 10/10/20

نقش هنر برای آزادی

امروز زنان افغان را در عرصه های هنر، فرهنگ، اقتصاد و حتی نظامی می بینیم اما آیا به این فکر کرده اید که زنان چه مسیری را در این بیست سال رفته اند تا به اینجا برسند؟ هنوز هم دردها و مشقت هایی که زنان برای پیشرفت و رشد می کشند، کم نشده است. کم نبودند زنانی که قربانی شدند اما همین جایگاه متزلزل فعلی برای نوجوانان بسیار امیدبخش است و آنها را به آینده امیدوار می کند.

اگر امروز اشتراک زنان در مواقف بالا در افغانستان امری عجیب محسوب نمی شود، بی شک پاداش شجاعت زنانی بوده که در روزهایی که ترس خوفناک بعد از خروج طالبان از قدرت هنوز بین مردم احساس می شد، اما آنها بی مهابا و با جسارت در عرصه های مختلف مبارزه را آغاز کرده بودند.

خبرنگار مقشوش با خانم فریده ترانه مصاحبه کرده است. خانم فریده ترانه آوازخوان معروف افغانی هستند که سالها قبل اولین حرکت ها در عرصه هنر به نام ایشان ثبت گردید. از فعالیت های گذشته ایشان می توان به اولین اجرای تلویزیونی تا حضور به عنوان خانم هنرمند در شورای شهر کابل یاد کرد. خانم ترانه که بعد از فعالیت های ارزشمند هنری و مدنی دست به مهاجرت زدند، سالهاست که در هالند زندگی می کنند با این حال هنوز هم فعال مدنی و امور زنان هستند. در این مصاحبه درباره فعالیت های سیاسی و دستاوردهایشان، فعالان زن، فعالیت های هنری در افغانستان بعد از طالبان و زنان در پروسه مذاکرات بین الافغانی گفتگو کرده ایم.

_ در دوران فعالیت های سیاسی شما و عضویت شما در شورای شهرکابل چه دستاوردهایی داشته اید و با چه مشکلات مواجه شدید؟

در دورانی که در کابل بودم به نظرم یکی مهم ترین دستاوردهای من این بود که در سال 2008 در یک انتخابات سیاسی شرکت کردم و در جامعه سنتی توانستم با رای بالا پیروز شوم. این بی شک چالش مهمی بود چه برای خودم، دیگر زنان و به خصوص افراطیونی که در افغانستان هستند چرا که زمانی زیادی از حکومت طالبان نگذشته بود.

زمانی که در یک مجموعه و تیم سیاسی کار می کنید، قطعا دستاوردها نمی تواند شخصی و انفرادی باشد و بی شک باید جمعی بررسی شوند. طبیعتا مایل بودم که در بخش زنان و جوانان فعالیت های بیشتری داشته باشم. درباره این هدف جلسات زیادی با سازمان های خارجی داشتیم.

_ فعالیت فعالان زن مثل شما در دهه 2000 چه اهمیت و تاثیری برای دیگر زنان افغان داشته و دارد؟

این حرکت برای زنان دیگر هم اهمیت داشت چرا که جسارت من برای آنها امیدبخش بود تا جرئت به دست بیاورند و فعالیت های مهم تری هم انجام بدهند. در تاریخ افغانستان هم دستاورد محسوب می شود که به عنوان یک هنرمند شناخته شده وارد سیاست شدم.

با این حال زنانی که امروز در افغانستان فعالیت می کنند بی شک فعالیت های چشمگیرتری دارند. در عرصه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حتی نظامی خانم های افغان جایگاه های خوبی به دست آورده اند؛ اگرچه با چنگ و دندان بوده است. ما داریم درباره کشوری صحبت می کنیم که کاملا سنتی و هنوز مردسالار هم هست و به تساوی زنان و مردان ارج گذاشته نمی شود. نیازی نیست درباره فعالیت ها و جسارت ها یادآوری کنیم چرا که گذر زمان ثابت کننده این مسائل هست.

_ چه تفاوت هایی میان اهمیت فعالیت زنان در دهه گذشته با سال 2020 وجود دارد؟

موضوعاتی که در افغانستان خانم ها با آن درگیر هستند بسیار زیاد بوده و هنوز هم هست. به دو دلیل واضح شرایط آن زمان سخت تر بود. اولا در جو داخل کشور بعد از رفتن طالبان یک ترس خوفناکی حکم فرما بود و هنوز مردم نمی توانستند وحشت را از خود دور کنند. دوم اینکه خیلی از خانم ها و حتی آقایان در خارج از شهرهایی مثل کابل برای تحصیل و کار از خانه نمی توانستند بیرون بیایند. مردم نسبت به امروز ذهنیت بسته ای داشتند و نمی توانستند که بپذیرند زنان خارج از خانه کار کنند. حالا بستر آماده تر شده است.

_ آیا شما فعال حقوق زن هم در افغانستان بودید یا بعد از مهاجرت به آن اقدام کرده اید؟

به عنوان یک خانم افغان از مشکلات و ظلم هایی که در حق خانم های کشورم می شد؛ کاملا آگاه بودم و از ناآگاهی زنانی که از خشونت رنج می بردند هم ناراحت بودم. درست بود که در افغانستان بزرگ نشده بودم اما به امید کمک کردن وارد افغانستان شدم. از همان ابتدا قصد داشتم که برای تحقق حقوق خانم ها و تساوی تلاش کنم.

اولین فعالیتم با سازمان جهانی غذا شروع کردم. در آنجا پروژه هایی برای سوادآموزی زنان و کار کردن آنها برگزار کردیم. اسم پروژه هم غذا دربرابر درس و کار بود. به دنبال این بودیم که زنان از طرح های سوادآموزی استفاده کنند و یا بتوانند در کار خودکفا شوند.

وقتی که در کابل زندگی می کردم، ریاست یک موسسه خارجی به نام آیینه زندگی هم عهده دار بودم که در راستای سواد آموزی برای زنانی که در خانه بودند و به خصوص در اطراف کابل زندگی می کردند، فعالیت و کوشش می کردیم. فعالیت هایم برای زنان نه تنها مختص به دوران بعد از مهاجرتم نیست بلکه پیش از آنکه به دید یک هنرمند برای مردم دیده شوم هم کارهایی که در حد توانم بود را انجام می دادم.

_امروز که در خارج از افغانستان هستید، کدام فعالیت های مدنی و اجتماعی دارید؟

در هالند انجمن های مختلفی داریم. ما ورکشاپ هایی حتی در هالند و در سطح اروپا برگزار می کنیم. برای منع خشونت علیه زنان، ازدواج های اجباری، بلند بردن سطح آگاهی برای زنان و حتی مردانی که به کشورهای اروپایی درخواست پناهندگی می دهند کار می کنیم تا بتوانند با قوانینی که در سطح اروپا هست خود را تطبیق بدهند و بتوانند وارد اجتماع شوند.

خودم هم شش سال پیش سازمانی را در اینجا ثبت کردم که به خصوص به جوانان مربوط می شود. هنوز در سطح کلان فعالیت نمی کنیم و کم کم فعالیت های خویش را گسترش می دهیم.

_ با توجه به اینکه شما هنرمند معروفی هستید، آیا شما از هنر خویش درباره حقوق زن و آزادی کدام استفاده کرده اید؟

موضوع هنر در کشوری مثل افغانستان در اصل یک صدا بلند کردن برای تحقق حقوق زن و آزادی به حساب می آید. در سال 2005 و بعد از خروج طالبان به عنوان اولین خانم خواننده از ولایت هرات وارد یک برنامه آوازخوانی شدم. دقیقا چند ماه بعد در تلویزیون شخصی طلوع آهنگ من ضبط و پخش شد. اتفاق مهمی بود چرا که برای اولین بار بعد از سه دهه یک خانم در تلویزیون آواز خواند. اینها دستاورد محسوب می شود.

فعالیت های هنری ام در اصل فرصتی برای جنگیدن بوده تا حق طبیعی خویش را به عنوان یک انسان به دست بیاورم و با قدرت به باقی زنان نیز ارجاع دهم. اگرچه برای خودم هم بسیار بسیار دردسرساز شد و مشکلات زیادی را پشت سر گذاشتم. اما فکر می کنم در آن مقطعه زمانی به نظرم یک صدا بلند کردن بود.

در سال 2020 هم وجود هر خانمی در افغانستان چه در عرصه هنری و چه عرصه های غیر هنری یک صدا بلند کردن محسوب می شود.

_ آیا از تجربیات فعالان و متخصصان زن در خارج از افغانستان در پروسه ی صلح مشورت گرفته شده است؟

البته استفاده شده است. ما ارگان هایی در خارج از وطن داریم که به صورت کلی با کسانی که در افغانستان در سیاست فعالیت دارند، با آنها در تماس هستند و تبادل نظر هم می کنند. امیدوار هستم که حضور زنانی که در هیئت صلح هستند فقط سمبلیک نباشد. گاه گاهی از آجیندایی که قرار هست در پروسه صلح صحبت شود، به ما اطلاع بدهند. تا این لحظه آنهایی که در بیرون از پروسه هستند، کمترین خبری ندارند. ما اطلاع نداریم که آیا زنانی که در هیئت مذاکره اشتراک خواهند کرد، می توانند از حق و حقوق و خط قرمز ها دفاع کنند یا نه؟

تمام افغان هایی که خارج از کشور هستند خود را نسبت به اتفاق هایی که در کشور می افتد مسئول می دانند. اما تا چه اندازه از این تجارب در جایی که باید باشد و استفاده هم بشود، نمی توانم چیزی بگویم.

ما امیدوار هستیم که حضور زنان سمبلیک نباشد. کاری جز نوشتن مقالات و برگزاری نشست هایی مختلف نمی توانیم انجام بدهیم با این حال نظرات هر نشست را به صورت بیانه به داخل افغانستان می رسانیم. حتی نحوه انتخاب زنانی که در مذاکره قرار است اشتراک کنند برای ما جای سوال دارد.

با وجود شیوع کرونا، خانم ها در این مدت سروصداهایی داشته اند و اعترضات به حقی هم برگزار کرده اند.

احمد سهیل احمدی 5/9/20

راه پُر فراز و نشیب زنان

امروز زنان افغان را در رسانه ها، دولت، مکاتب و پوهنتون ها می بینیم اما آیا به این فکر کرده اید که زنان چه مسیری را در این بیست سال رفته اند تا به اینجا برسند؟ هنوز هم دردها و مشقت هایی که زنان برای پیشرفت و رشد می کشند کم نشده است. کم نبودند زنانی که قربانی شدند اما همین جایگاه متزلزل فعلی برای نوجوانان بسیار امیدبخش است و آنها را به آینده امیدوار می کند.

خبرنگار مقشوش با سودابه ناصری عثمانی مصاحبه دیگری کرده است. خانم ناصری خبرنگار و فعال امور مدنی هستند. در این مصاحبه درباره اتحاد زنان با یکدیگر، تخریب زنان علیه زنان، آزادی بیان، دستاوردهای زنان در رسانه ها، عدم رسیدگی عدلیه به شکایت زنان، اعتراضات، جامعه مردسالار، نقش زنان در مذاکرات بین الافغانی و خواسته های نسل نو از طالبان گفتگو کرده ایم.

_ خانم ناصری، آیا زنان افغان در دو دهه اخیر در مواقف کلیدی اتحاد و همبستگی داشته اند؟

بعد از سالها جنگ و تحمل خشونت ها و آزارها یک عده ای از زنان فعال بین همدیگر اتحاد داشته اند به خصوص کسانی که در عرصه ی حقوق زنان کار می کنند اما متاسفانه در بسیاری از موارد زنان زنان را در افغانستان تخریب کرده اند. موضوع این است که وقتی می بینند که خانمی در جایگاه بلندی رسیده است، یا تحصیل را ادامه داده و حداقل دستاوردی داشته است در این شرایط حتی می بینیم که دوستان و نزدیکان اش هم دنبال تخریب او هستند.

ما بارها شاهد این بودیم که سیاسیون زن علیه همدیگر در پارلمان افغانستان حمله کرده اند. در گفتگوهای خبری هم علیه همدیگر زشت گپ زده و همدیگر را تحقیر کرده اند. این موارد نشان می دهد که هنوز هم زنان افغانستان نمی توانند همدیگر پذیر باشند و درست همدیگر را نپذیرفته اند. هر چند موارد محدودی داشته ایم که چند تن از زنان فعال در موضوعی با همدیگر اتحاد داشته اند مثلا زن بی گناهی که قرار بوده سنگسار شود در چنین شرایطی فعالان زن صدای خویش را بلند کرده اند و یک جا شدند.

در مواردی مثل لویه جرگه صلح که بحث آرامش و آرامی در افغانستان در آنجا مطرح بود. ما باید شرایط صلح را فراهم کنیم و برای همدیگر قناعت داشته باشیم تا طالبان نیز دست از جنگ بکشند و سلاح بر زمین بگذارند ولی در همین مجلس بزرگ لویه جرگه، یک خانم بلند می شود و طبق حق طبیعی خود دست به اعتراض می زند. در این لحظه یک زن مزدور که بی شک از قبل طرح ریزی شده بود، یک خانمی که فعال سیاسی و وکیل پارلمان افغانستان هم هست، چنان او را به زمین می کوبد و بر خانم بلقیس حمله ور می شود.

این موارد نشان می دهد که نه تنها زنان افغانستان همدیگر را نپذیرفته اند بلکه ذهنیت هایشان شسته شده است.زنان در شاخه های حزبی و قومی پراکنده شده و به جای اینکه به صلاح همدیگر فکر کنند ولیکن از هر جایی که دستور می گیرند، همان را انجام می دهند.

_ در حالی که حکومت بارها اعلام می کند که در افغانستان آزادی بیان وجود دارد، چرا زنان دست به اعتراضاتی نظیر دوختن دهان خویش می زنند، مگر در افغانستان آزادی نداریم؟

نه وجود ندارد. می گویند که آزادی داریم ولی فکر می کنم که ما زنان افغانستان به هیچ وجه آزادی نداریم. صدای ما شنیده نمی شود. نقش های ما سمبلیک هست و حتی زنی که در فلان بست به عنوان وزیر، معین و... قرار می گیرد، نقشی سمبلیکی دارد و دولت دنبال این است که بگوید از زنان حمایت می کند. در چنین پست هایی زنان صلاحیت اجرایی ندارند. زنان افغانستان از پایین ترین شخص که بیسواد است تا زنی که در بالاترین مقام هم هست، برای او رسیدگی قضایی و عدلی نمی شود. ما تا به حال داشته ایم زنانی که خشونت و آزار را تجربه کرده اند در حالی قدرت مند بوده و نفوذ بالایی هم داشته اند اما به شکایات آنها رسیدگی نشده است. زنان بزرگی را داریم که توهین و تحقیر می شوند و در رسانه ها و شبکه های اجتماعی بر آنها اهانت و بدنام می شوند. چند خانم که خود توان دفاع از حق خویش را دارند، مابقی وقتی شکایت هم می کنند و شکایت شان دیر رسیدگی می شود یا اصلا به آن رسیدگی نمی شود تا صدایش خفه شود.

_ آیا زنان از حقوقی که در قانون اساسی برای آنان تصویب شده، نمی خواهند که از آن استفاده کنند و یا اینکه جامعه و حکومت نمی خواهد حقوق واقعی را به زنان بدهد؟

دو مسئله هست. ما در جامعه ای زندگی می کنیم که کاملا مرد سالار و سنتی است. اگر دولت هم بخواهد به زنان قدرت بدهد، از آنها دفاع کند و صلاحیت اجرایی هم به آنان بدهد اما چون در کشور مردسالاری زندگی می کنیم این کار ممکن نیست. هیچ وقت دولت نمی تواند در برابر مردی بایستد و به او بگوید که خانم ات حق تحصیل باید داشته باشد و اجازه بده که کار کند. مردهایی که در افغانستان زندگی می کنند هنوز هم ذهنیت بسته دارند و حتی مردان روشن فکر بسیاری در افغانستان داریم که دموکراسی را برای دختر همسایه می خواهند نه خانم خودشان. اگر حکومت هم بخواهد زنان ترس دارند. تهدیدهای امنیتی، فامیلی، سایبری و... زنان را از حرکت باز می دارد. از یک سو خانم ها نمی توانند پا پیش بگذارند و از سوی دیگر حکومت پا پیش نگذاشته است.

_آیا نسل جوان زنان افغانستان کدام تلاش هایی کرده است که شرایط را تغییر بدهد و حق خویش را طلب کند؟

ما جوانانی داشته ایم که اقدامات خوبی در عرصه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... انجام داده اند. تا دیروز کسی سینمای افغانستان را به خوبی نمی شناخت اما امروز یک خانم سینمای افغانستان را رهبری می کند درنتیجه یک اقدام مثبت محسوب می شود و الگوساز است. زنانی مثل شهزاد اکبر و فوزیه کوفی در افغانستان در جایگاه رهبری هستند. زنانی داریم که نقش مهمی در سیاست افغانستان دارند اگرچه فایده ای برای زنان دیگر نداشته اند اما الگوی مناسبی برای نسل بعدی محسوب می شوند. زنان باید تمام دردها و مشقات را تحمل کنند تا به جایی برسند. زنانی را داریم که با پانصد افغانی کاری را شروع کرده اند و امروز از بزرگترین تاجران قالی افغانستان هستند. یکی از اقدامات خوب حکومت فعلی بحث جوانگرایی هست. همان طور که امروز نسل جوان به منسب هایی مثل معین رسیده اند امیدوارم تا پنج سال آینده جوانان در بالای حکومت نیز باشند.

_ زنان افغانستان کدام دستاوردی در رسانه ها دارند؟

در اوایل زنان به سختی می توانستند به رسانه ها راه پیدا کنند. خودم نیز تا امروز مبارزه و کوشش می کنم تا فامیل خویش را راضی نگه دارم و بتوانم در رسانه ها بازهم حضور یابم.

ما دخترخانم هایی مثل شیما رضایی داشته ایم که در راه رسانه به قتل رسیدند. دخترانی که مبارزه کرده و قربانی دادند تا اینکه امروز یک دختر جرئت می کند که خانواده خویش را راضی کند تا بیاید و در قاب رسانه حضور یابد. ما دستاوردهای فوق العاده عالی در عرصه رسانه داشتیم. رسانه افغانستان حتی در جامعه جهانی نیز نفوذ دارد و زنان افغانستان در آن حضور تاثیرگذاری دارند. این دستاورد ها بدون مشکل و درد نبوده است.

زنان در رسانه ها تحقیر، توهین و آزار دیده اند. زنی مجری را می شناسم که شوهرش او را طلاق داده و از رسانه نیز اخراج شده است. از خودم مثال بزنم که در رسانه ای فعالیت داشتم که فکر نمی کنم حتی ده تا مخاطب هم داشته باشد اما از آنجا اخراج شدم. در آن مدت بارها تحقیر شدم، در حالی که کار را با تمام کوشش انجام داده بودم، اما بدون دلیل اخراج شدم.

_ زنان افغانستان کدام نقشی در پروسه ی صلح و مذاکرات بین الافغانی داشته و دارند؟

در قضیه صلح بحث مهم آن حفظ دستاوردهاست و اینکه حقوق نیمی از جامعه افغانستان یعنی زنان حفظ شود. زنان افغان از هر نگاه علمی، اجتماعی و... حقوق اولیه و اجازه فعالیت را نمی خواهند که از دست بدهند. فکر می کنم نقش زنان در روند صلح افغانستان سمبلیک است و نقشی اجرایی ندارند. می گویند که می خواهیم حقوق زنان را حفظ کنیم و بر خواسته های آنان ارزش قائل هستیم اما مطمئن نیستم که این کار صورت بگیرد. ما با طالبانی مواجه هستیم که سالها با ما جنگیده اند و زنان را به عنوان بخش دوم جامعه می شناسند و زنان را کمتر به عنوان انسان کامل قبول می کنند. فکر نمی کنم مذاکره با طالبان در این موارد ممکن باشد.

_ نسل نوی زنان کدام نظری درباره مذاکرات دارد؟ آیا نسل جوان به دنبال ادامه ی جنگ با طالبان هست؟

زنان نسل نو در کنار ترسی که از گذشته دارند خود را نیز آماده می سازند. آنها طرح ها و پلان هایی را هم برای مذاکرات بین الافغانی دارند تا طالبان زنان افغانستان را بپذیرند. در مذاکرات زنان افغان بدون برنامه حضور نمی یابند.

بدون شک هیچ کسی نه تنها زنان افغان بلکه حتی کودک افغانی هم ادامه جنگ را نمی خواهد. زنان افغان دنبال این نیستند که با طالبان بجنگند. زنان افغانستان فقط می خواهند که آنها سلاح را بر زمین بگذارند چرا که آنها هم شهروندان همین وطن هستند. آنها بیگانه و خارجی نیستند. باید بیایند صلح کنند و در کردار و ایده لوژی خویش تغییرات بیاورند. زنان می خواهند که طالبان تغییرات بنیادی را در عمل نشان دهند و به خواسته های زنان احترام بگذارند نه اینکه فقط به زبان بیاورند و در فکر و عمل مثل سابق باشند.

احمد سهیل احمدی 26/8/20

زن افغان پشت دیوار بلند تبعیض

در کشوری که جدال، ناامنی و فساد در آن موج می زند، حقوق ابتدایی نیمی از جمعیت آن لگدمال می شود و سفرای خارجی قدرتی فراتر از وزیران دارند، آیا ما استقلال و آزادی داریم؟ در شرایطی که از یک سو میدان های جنگ هر روز گسترش میابد و از سوی دیگر مذاکرات صلح هر روز به عقب می افتد، به امیدی به آینده می ماند؟

دنیا شاید فراموش کرده باشد اما تاریخ فراموش نمی کند که زنان افغانستان در برابر تمام تبعیض ها برخاسته اند و صدای بلند خویش را در لوی جرگه ها و پارلمان به گوش همه می رسانند. مخالفت خویش را با قوانین ضد زن نشان می دهند و متحد تر از هر حزب و نهادی برای مذاکرات بین الافغانی آمادگی می گیرند.

خبرنگار مقشوش با خانم حوریه مصدق، فعال حقوق بشری و امور پناهندگان مصاحبه دیگری کرده است. خانم مصدق مسئول بخش افغانستان در سازمان عفو بین الملل هستند. در این مصاحبه درباره مذاکرات بین الافغانی، دیدگاه طالبان به زن در سال 2020، فعالیت و همبستگی زنان که اقلیت پارلمان و مذاکرات پیش رو هستند گفتگو کرده ایم.

_ خانم مصدق، زنان تا به حال در پروسه صلح و مذاکرات بین الافغانی چه نقشی داشته اند؟

فکر می کنم زنان همواره چه در داخل پروسه صلح مِن حیث نماینده شرکت کرده اند و چه در خارج از پروسه حضور داشته اند، خیلی منسجم تر از احزاب سیاسی و سیاسیون مرد عمل کرده اند. اصلی که برای تمام زنان در این مذاکرات مهم منافع مشترک آنهاست. سیاسیون مرد متاسفانه فقط به قدرت و منافع شخصی خویش اهمیت می دهند.

_آیا امیدواری برای حضور جدی تمام اقشار مختلف افغانستان به خصوص زنان در مذاکرات بین الافغانی وجود دارد؟ حضور زنان در مذاکرات پیش رو را چطور می بینید؟

در این که زنان در مذاکرات با قدرت شرکت خواهند کرد و می خواهند حرف بزنند، در این هیچ شکی نیست ولی تعداد کم خانم هایی که در مذاکرات من حیث هیئت می روند جای نگرانی دارد. تعداد آنها نسبت به هیئت مردانی که می روند، بسیار اندک است. نگرانی دیگری که جریان دارد در مذاکرات آیا به آنها اجازه داده می شود که صحبت و بحث کنند؟ چقدر صحبت های آنها از طرف طالبان جدی گرفته می شود و آیا دغده های آنها شامل آجندای توافق می شود؟

یکی از مهم ترین نگرانی ها این است که هیئت مذاکره کننده طالبان ثابت است و برای گفتمان از پیش کار کرده اند. آنها از مسائل روز آگاه هستند و آجندای مشخصی دارند و متحد بحث می کنند. اما در این دو سال هیئت هایی که از افغانستان در این نشست ها شرکت کرده اند هر دور تغییر یافته و گفتمان ثابتی نداشته اند. اشتراک کنندگان از آدرس های مختلف آمده و آجندای واحد از جانب هیئت افغانی وجود ندارد. بیشتر اشتراک کنندگان دنبال این بوده اند که طالبان را ببینند و در رسانه ها ظاهر شوند. ندیده ام که از پیش مشورت با هم گرفته و بدانند روی چه اصولی لازم است که بحث کنند.

از مذاکرات مسکو تا به حال هیئت های مختلفی از طرف دولت اشتراک کرده اند درحالی که طرف مقابل واحد هستند اما از این طرف پراکنندگی دیده می شود و بیشتر اشتراک کنندگان بچه های قومندان ها و بزرگان هستند که از جامعه و نسل جوان هیچ شناخت و برداشتی ندارند.

_ چرا زنان افغان در مذاکرات بین الافغانی اتحاد و وحدت کلمه دارند؟

بیشتر به خاطر منافع مشترک است که زنان به آن فکر می کنند. زنان من حیث اولین قربانی در رژیم سابق طالبان بوده اند. افغان ها یکبار سیاست طالبان را تجربه کرده اند و با تفکرات ضد زن آنها آشنایی دارند. در نتیجه زنان با گذشته از این که مربوط به کدام قوم، مذهب و حزب سیاسی هستند تمام تفاوت ها در یک گوشه گذاشته اند و به تامین حقوق زنان فکر کرده اند. همین تجربه باعث شده زنان منسجم و متحد باشند و خواسته های آنها معین، مشخص و واضح باشد. گذشته از اینکه زنی که در میز مذاکرات حضور دارند از نهادهای مدنی است یا سیاسیون و هر از هر گروهی است، پیام زنان یکی است و خواسته های مشخص دارند.

_آیا زنان افغانستان در مواضع کلیدی در چهار دهه گذشته کدام اتحاد و همبستگی بین گروه های مختلف فعال داشته اند؟

بستگی به این دارد که همبستگی را از چه زاویه ای ببینیم. اختلاف نظر وجود دارد و فکر می کنم که اختلاف نظر لازم است تا خلاقیت شکل بگیرد، انکشاف داشته باشیم و اختلاف نظر در هر جامعه ای وجود دارد. در کاری که رقابت وجود نداشته باشد، ثمره ی آن مفید نخواهد بود. این اختلاف ها را پای عدم همبستگی زنان افغانستان نمی گذارم. تا به حال بارها در افغانستان مسائلی بحث شده که زنلن با گذشته از اختلاف ها و تفاوت هایی که دارند، دست به دست هم می دهند تا در مواضعی متحد ایستادگی کنند. یکی از مهم ترین مواضعی که زنان در آن ایستادگی داشته اند، مربوط به قانون احوال شخصیه اهل تشیعه در سال 2009 است. زمانی که آن قانون از طرف رئیس جمهور قرار بود اجرا شود، زنان خارج از اینکه شیعه بودن، سنی یا از کدام زبان و قومی بودند، همگی باهم یک جا شدند. زنان ضد این قانون و تغییراتی که این قانون باید بیاید ایستادگی و کوشش کردند.

_از مصاحبه ها تا نظراتی که هیئت مذاکره کننده طالبان تا به حال داشته اند، کدام تغییر در شعارهای طالبان به وجود آمده است؟

فکر می کنم کلا در شعارهای طالبان هیچ تفاوتی نیامده نسبت به شعارهایی که در دهه 90 میلادی بیان می کردند. در همان زمان هم می گفتند که خانم ها می توانند درس بخوانند، کار کنند و در چارچوبات اسلام فعالیت داشته باشند. ما به حقوق زنان در چارچوب های اسلامی قائل هستیم. وقتی پای عملی شدن این تعهدها می رسد، آزادی هایی که آنها من حیث حقوق زنان اجازه می دهند، تحصیل دختران تا صنف پنجم است و نمی خواهند که دختران درس بخوانند. زنان اجازه دارند که داکتر برای تداوی زنان و یا معلم زنان باشند. حضور جدی زنان در عرصه های اجتماعی، سیاسی و... از دید آنها در گذشته مردود بود و هنوز هم مردود است.

وقتی ما به سیاست طالبان و دید آنها نسبت به زنان دقت می کنیم، حتی آنها از حکومت های مستبد و ضد زن در منطقه مثل عربستان سعودی هم صد فیصد عقب تر هستند. در عربستان زنان اجازه ی کار، رانندگی دارند و می توانند در عرصه های مختلف فعالیت کنند. طالبان حقوقی که در مستبد ترین کشور منطقه برای زنان مهیا هست را هم قبول نداشتند.

_ از لویه جرگه مشورتی تا پارلمان، آیا حضور زنان در این دو دهه در قدرت افغانستان سمبلیک و نمایشی بوده است؟

نمی گویم که سمبلیک و نمایشی بوده اما در ابتدا زمانی حکومت طالبان سقوط کرد، زنان توانستند یک مقدار تغییرات در قوانین افغانستان بیاورند و حضور جدی در کابینه و پارلمان داشته باشند. حضور زنان سمبلیک نبوده بلکه بدبختانه گاهی اوقات هم حکومت و هم نهادهای دیگر از حضور زنان من حیث بهره گیری سیاسی کرده اند. دولت اعلام می کرد که پنج زن در کابینه داریم به جای اینکه نشان دهند که آیا آن زنان صلاحیت و توانایی مدیریتی دارند و یا نه؟ فکر نمی کنم این مشکلات به زودی تغییر کند و از بین برود. این را هم نمی گویم که حضور زنان سمبلیک بوده چرا که زنان تلاش کرده، قربانی داده اند تا قوانین را بهبود دهند و در عرصه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی فعالیت های جدی داشته باشند و در اجرای قوانین نیز به نفع خود تغییر به وجود بیاورند.

_ چرا فعالیت زنان در قدرت افغانستان بیش از این نتیجه نداده است؟

اقداماتی که زنان در این سالها داشته اند، خیلی جدی و موثر بوده است. قوانین خوبی که در افغانستان می بینید به خاطر فعالیت همین زنانی است که داخل پارلمان یا بیرون پارلمان تلاش کرده اند. با این حال متاسفانه در پارلمان افغانستان زنان در اقلیت هستند. در این پارلمان اکثریت مردانی که آمده اند، بی سواد هستند و به زور پول وکیل شده اند. حتی کسانی هستند که قدرت را به خاطر اینکه تفنگ سالار بوده به دست آورده اند. کوچکترین تعهدی به حقوق زن، حقوق بشر و قوانین افغانستان ندارند. ناگفته نماند که بیشترین تخطی هایی که از قانون صورت می گیرد از سوی همین مردانی است که از قدرت در پارلمان سوء استفاده می کنند. یک تعداد محدودی از وکلای مرد متعهد به قانون، حقوق بشر و.. هستند و به این اصول اعتقاد دارند. ما نمی توانیم ضعف پارلمانی که بر مبنای منافع شخصی یک تعداد شکل گرفته است را پای زنان بگذاریم.

_چه دیدی در خارج از افغانستان در سال 2020 به زنان افغان دارند؟ آیا دیدگاه جهانی نسبت به دهه های گذشته فرق کرده است؟

کلا دید جهانی این است که زنان افغانستان نه تنها فعال هستند بلکه باید حقوق آنها نیز تقویت شود. بحث هایی که امروز در سطح پارلمان اروپا، بریتانیا و کنگره آمریکا در میان است نشان می دهد که طرز دید آنها دیدی نیست که بیست سال پیش داشته اند. آنها به این امر رسیده اند که زنان افغانستان دارای حقوق مساوی بر روی کاغذ هستند. زنان توانایی مدیریت در پست های کلیدی را دارند و پیشرفت هایی که در این بیست سال گذشته به دست آمده نباید از بین برود. این نظر خواه در کنگره آمریکا و خواه در پارلمان های اروپایی و دیگر کشورها جریان دارد و بحث سر این است که دستاورد های بیست ساله نباید به خطر بیافتد.

احمد سهیل احمدی 8/18/20

روز پناهنده، روز فراموش شدگان

در دنیایی که برای جنگ و تهاجم، کشورها پیش دستی می کنند اما برای سازندگی و انکشاف کشورهای دیگر پا پس می کشند، چه توقعی می توانیم داشته باشیم که پناهندگان را فراموش نکنند؟ در دنیایی زندگی می کنیم که دشمن نامرئی چرخ عظیم اقتصاد را درهم ریخته است اما انسانیت را بیدار نمی کند که در دنیای پس از کرونا باید بیشتر به داد مهاجران، پناهندگان و بیجاشدگان برسند. هنوز اخبار تلخ شیوع کرونا در کمپ پناهندگان در کشورهای اروپایی مثل یونان و آلمان کهنه نشده اما خبر تصویب و حتی اجرای قوانین سخت گیرانه ی جدید به گوش می رسد.

خبرنگار مقشوش با خانم حوریه مصدق، فعال حقوق بشری و امور پناهندگان مصاحبه کرده است. خانم مصدق مسئول بخش افغانستان در سازمان عفو بین الملل هستند. در این مصاحبه درباره پالیسی های جدید مهاجرتی و پناهندگی در اتحادیه اروپا، فعالان و سازمان های حامی پناهندگان، دابلین، دیپورت و اخراج پناهندگان افغان و نقش کشورهای خارجی در مشکلات امروز افغانستان گفتگو کرده ایم.

_ با تصویب قوانین جدید پناهندگی و مهاجرتی در اتحادیه اروپا، چه تاثیری بر جامعه پناهندگان و پناهجویان در آینده خواهد گذاشت؟

از سال 2015 به این سو جمعیت کثیری از پناهجویان به خصوص از خاورمیانه، آفریقا و افغانستان به اروپا سرازیر شده اند. اتحادیه اروپا دچار مشکل جدی شده و درصدد ایجاد پالیسی هایی شدند که دسترسی و قبولی درخواست پناهندگان را محدود بسازند. بدبختانه در دهه های گذشته به خصوص سال 2000 که کنوانسیون هایی مثل دابلین در اروپا به تصویب رسید، حضور مهاجرین را در کشورهای اروپایی محدود کرد. موضوعی که در این توافق نامه بیشتر مشهور شد، این بود که اگر یک پناهجو در یک کشور عضو اتحادیه اروپا و عضو توافق نامه دابلین، برود و انگشت نگاری کند، اجازه ندارد که در کشور دیگری هم درخواست بدهد.

امروز هم اوضاع و احوال پناهجویان زیاد مطلوب نیست اما ترس این است که این پالیسی های جدید اگر تصویب بشود، محدودیت های بیشتری ایجاد کند به خصوص برای پناهجویانی که از کشورهای جنگ زده و آسیب پذیر که همین امروز هم درگیر جنگ و خشونت هستند.

_ چقدر سازمان های غیر دولتی و جهانی می توانند نسبت به چنین قوانینی در اتحادیه اروپا نظر و اعتراض کنند؟

تا یک حدی می توانند، مثلا کمیسر سازمان ملل در امور پناهندگان همه ساله و یا هر دو سال یک بار، یک رهنمودی به همه کشورها به خصوص کشورهای مهاجرپذیر روان می کند که چه افرادی آسیب پذیر هستند، درخواست چه کسانی اولویت دارد و زودتر پروسه آنها را باید بررسی کنند و درخواست پناهندگی چه کسانی را تایید کنند.

متاسفانه از سال 2015 که درخواست پناهندگی در اروپا بیشتر شده است، گروه های راست گرا فعالیت های گسترده ی ضدمهاجرتی را آغاز و کمپاین هایی را برگزار کردند. از یک سو افرادی مثل دونالد ترامپ و مری لویین، در سوی دیگر در کشورهایی مثل هنگری راستگرایان توانستند مقدار زیادی رای به دست بیاورند و انتخاب شوند که در نتیجه برخوردهای نژاد پرستانه و ضد مهاجرتی دوباره شکل گرفته است. سازمان های بین المللی مثل کمیسر سازمان ملل در امور پناهندگان و سازمان عفو بین الملل گذشته از اینکه چه پیشنهادهایی را مطرح می کنند، بستگی دارد که اکثریت قانون گذاران و نمایندگان پارلمان در کشورها حزو کدام احزاب و گروه هایی هستند و طرفداران پناهندگان چقدر قدرت دارند که قوانین ضدمهاجرتی را نرم تر کنند.

متاسفانه گاهی می بینیم که وقتی گروهی راستگرا به قدرت می رسد، قوانین را بسیار زیاد سخت گیرانه برای مهاجرین تغییر می دهد. وقت حکومت تغییر می کند و طرفداران پناهندگان به قدرت می رسند، درصدد اصلاح و تغییر این قوانین نمی آیند بلکه تلاش می کنند همان قوانین سخت گیرانه را اجرا نمایند و می گویند به خاطر اینکه قوانین این چنین هست، نمی توان کاری کرد.

_آیا قوانین بین المللی و اتحادیه ای می تواند بر قوانین داخلی کشورها تاثیر بگذارد تا پروسه پناهندگی بهتر شود؟

اتحادیه اروپا با تمام قدرتی که دارد نتوانسته به بخشی از اعضای خود مثل ایتالیا و هنگری بقولاند که در بحث پذیرش پناهندگان نقش مساوی داشته باشند. این در حالی که فرانسه، آلمان و هالند بیشترین پناهنده را پذیرفته اند اما کشورهایی مثل اتریش و اروپای شرقی بیشترین آمار رد درخواست را دارند.

سیاست های جهانی تاثیر دارد اما کنوانسیون های بین المللی نمی تواند در داخل کشورها کارایی جدی داشته باشد. نهادهایی مثل اتحادیه اروپا و ... چطور می تواند بالای کشورهایی که پالیسی های ضد مهاجرتی دارند، فشار بیاورند تا پالیسی های خود را نرم تر بسازند و مهاجرین بیشتری بپذیرند.

_ چه عواملی باعث شد که نگاه و نظرات از سال 2015 به این سو به پناهندگان کم رنگ و ناامید کننده شود؟

حضور گسترده مهاجران، رکورد، مشکلات اقتصاد جهانی و امروزه با شیوع کرونا وضعیت صحی جهان آسیب دیده است. این موارد دست به دست هم داده که بعضی مردم بر این باور شوند که حکومت ها بودجه درُشتی را به خاطر مسکن، غذا، صحت، تحصیل و دیگر خدمات برای مهاجرین هزینه می کنند. وقتی در یک کشوری رکود اقتصادی و کمبود کار هست، مردم عامه فکر می کنند که به خاطر حضور مهاجرین و پناهجویان است. به خصوص مردمانی که در طبقه اقتصادی پایین تری قرار دارند، از طرف گروه های راستگرا مورد سوء استفاده قرار می گیرند. در نتیجه اینان محبوبیت بیشتری به دست می آورند تا به پالیسی های ضد مهاجرتی خود بپردازند.

_چه اقداماتی فعالان و نهادهای حامی پناهندگان باید انجام بدهند تا تجربیات تلخ سال 2000 تکرار نشود؟

سازمان ها و اتحادیه های حامی پناهندگان در ابتدا باید دادخواهی های گسترده ای داشته باشند. آنها باید قدرت و توانایی گفتگو با متحدین در احزاب و پارلمان های مختلف پیدا کنند و از طریق آنها بتوانند وارد پالیسی های مختلف بشوند. وگرنه با برگزاری کمپاین های مختلف نمی توانند کاری جدی انجام بدهند. مثلا در بعضی کشورها که سیستم فدرالی است، باید حکومت ها و شهرداری های محلی را همراه خود کنند که کاری بسیار مشکلی است.

_خدمات، مصاحبه ها و مقالاتی که شما پیشتر در رسانه ها و سازمان های جهانی انجام دادید، کدام یک را جالب تر و موثرتر می دانید؟

در سال 2016 وقتی که اتحادیه اروپا با حکومت افغانستان توافق نامه ای را به امضا رسانید که براساس آن حکومت افغانستان قبول کرده بود که باید مهاجرینی را که در کشورهایی اروپایی قضایای پناهندگی آنها رد می شود، به افغانستان برگردند و مورد هیچ گونه موخذ و پیگرد قانونی قرار نگیرند. این توافق نامه مشروط بود که اگر افغانستان آن را امضا نکند، ممکن است که اتحادیه اروپا کمک های خود محدود و یا قطع بسازد.

در ماه اکتبر همان سال که کنفرانسی بین المللی برای بازسازی افغانستان برگزار شد و من شرکت کرده بودم. توانستم این مسئله را به گوش تمام شرکت کنندگان کنفرانس و رسانه ها برسانم و غوقایی برپا شد.

آنجا این نکته را بیان کردم که وقتی یک اتحادیه مثل اروپا که برمبنای حقوق انسانی ایستاده است، یک کشور را چنان تحت فشار می گذارند که میان مرگ و زندگی انتخاب کند. آنها کمک های مالی را باید بدون قید و شرط اهدا می کردند اما افغانستان را مجبور کردند که مهاجرین رد شده را بپذیرد تا کمک ها را قطع نکنند.

موجی از اعتراض در اروپا برپا گردید. این اعتراض باعث شد که کشورهای کوچک تر اتحادیه اروپا که تاثیری در قانون گذاری نداشتند و نمایندگان طرفدار پناهندگان در پارلمان اروپا هم توانستند سروصدایی بکنند. سازمان های حقوق بشری فشار آوردند تا اینکه تغییری در سیاست اروپا به وجود آمد و دیپورت مهاجرین افغانستان را تا بخشی زیادی کاهش یافت. اتحادیه اروپا کمی از مواضع خود عقب نشینی کرد.

_ چه عواملی باعث افزایش جمعیت پناهندگان شده است؟ اتحادیه اروپا و کشورهای ذینفع چقدر نقش و چه کارنامه ای در آواره کردن مهاجران داشته اند؟

بعد از اتفاق 11 سپتامبر سال 2001 در آمریکا، حکومت آمریکا و متحدان اش که جنگ با تروریزم را اعلام و در نتیجه بر کشورهای افغانستان و عراق حمله کردند. موجی از ناراضیتی، اعتراض و خشونت در کشورهایی که در همین منطقه ژئوپولتیک قرار دارند، آغاز شد. کشورهای آفریقایی مثل لیبی، فلسطین به خصوص نوار غزه، سوریه و یمن هم متضرر شدند. یک تعداد زیادی از مردم دنیا بنا بر جنگ ها و ناامنی کشورهای خود را ترک کردند. نه تنها آمار مهاجران و پناهندگان زیاد است، بلکه میلیون ها بیجا شده ی داخلی در کشورهای نامبرده داریم. بیشترین آمار بیجاشدگان داخلی در افغانستان است که به سه میلیون نفر می رسند و عده ای از دهه 90 میلادی بیجا شده هستند.

_ آیا کشورهای عضو ناتو که پیشتر بر کشورهایی مثل افغانستان حمله کردند، برنامه و پلانی در آینده برای آسان کردن وضع مهاجرین دارند؟ اگر دارند، چه هست؟

متاسفانه هیچ پلانی ندارند. بحثی را با اتحادیه اروپا از دو سال قبل داشته ام، وقتی کشورهای شما که عضو ناتو می باشند و می آیند بر کشورهایی مثل افغانستان حملات گسترده نظامی می کنند و باعث کشته شدن، خرابی خانه ها و نابودی زندگی مردم کشوری می شوند در نتیجه مردم بیجا شده اند. چطور می توانید مرزتان برای مردمانی که از همین کشورها می آیند، ببندید؟

طبعا فکر می کنم در این مورد باید بحث و فشار بیشتری وارد شود. راحل نظامی در هیچ کشوری جواب نداده و هیچ کشوری را به سمت صلح و انکشاف نبرده است. نه تنها این کشورها باید سیاست های کمکی و مساعدتی خویش را به کشورهایی که حمله کرده اند داشته باشند، بلکه باید مهاجران این کشورها را با آغوش باز بپذیرند، آنها را اسکان داده و از آنها عذرخواهی کنند.

احمد سهیل احمدی 2020/6/23

زن و مبارزه برای همپذیری

زن امروز افغانستان را می بینید؟ تحولات و حوادث دهه های اخیر که پیاپی و به سرعت اتفاق افتاده، فرصت را از ما گرفته تا به اطراف نگاهی بیاندازیم. هنوز خاطرات قدیمی و اثرات جنگ از زندگی ما پاک نشده اما زنان امروز دوشادوش مردان برخاسته اند و برای ساخت و پیشرفت کشور کمر همت بسته اند. زنان قدم های بلندی دارند اما مشکلات و چالش های آنها بلندتر است. جنگ، ناامنی و مشکلات اقتصادی بر پیشرفت زنان افغانستان زنجیر انداخته اما اگر چشم ها را بشوییم و طور دیگری ببینیم، جهان افغانستان نوین را با موفقیت های زنان امروز می بینید.

خبرنگار مقشوش با خانم ماری اکرمی، فعال حقوق زن و رئیس شبکه زنان افغانستان مصاحبه کرده است. خانم اکرمی مفتخر به جایزه بین المللی زنان شجاع در سال 2007 و در فهرست صد زن 2016 بی‌بی‌سی بوده اند. در این مصاحبه به شرایط امروز زنان و دختران، فعالیت در جامعه و سیاست، نگاه بسته مردان، همپذیری مردان و مقایسه وضعیت زنان افغانستان از گذشته تا به امروز گفتگو کرده ایم.

_ خانم اکرمی، زنان در امروز افغانستان چه جایگاهی دارند؟

در این سالها در افغانستان تلاش های زیادی در زمینه های مختلف فرهنگی، ورکشاپ ها و پروژه ها برای بهبود شرایط زنان آسیب پذیر برگزار شده است. زنان افغانستان درحالی که کشور درگیر جنگ است و چالش ها و محدودیت های فرهنگی بیداد می کند، پیشرفت ها و موفقیت های ارزشمندی به دست آورده اند.

زنان در افغانستان کنونی نزدیک به نیمی از جمعیت را تشکیل می دهند. زنان گذشته تاریکی داشتند اما در حال حاضر در عرصه های مختلف علمی و کاری پیشرفت هایی کرده اند. امروز زنان بیشماری در نهادها و سازمان ها فعالیت های جدی دارند و به عنوان معین وزارت، وزیر و حتی سه زن به عنوان سفیر مصروف به کار هستند. روزگاری تحصیل دختران در صنف های هفتم آرزویی بود اما امروز صدها زن در افغانستان در مقطع دکترا تحصیل می کنند و کوشش دارند تا بیش از این ها پیشرفت کنند. در رشته ها و شغل هایی مثل طبابت، استاد دانشگاه و... زنان موفق بیشماری فعالیت دارند.

_ آیا در دو دهه اخیر فعالیت زنان در جامعه جدی و ثمربخش شده یا هنوز حضور زنان در جامعه نمایشی و سمبلیک است؟

بودجه های کلانی برای زنان افغانستان تعبیه شده اما متاسفانه آن طور که باید و شاید برای زنان مصرف نشده است. دولت برای اینکه زنان در جامعه فعالیت جدی و اثربخش داشته باشند، کمک کرده است. از یک سو شاید در مواردی دولت به دنبال این بوده که با مشارکت فعال زنان در قدرت به جوامع خارجی نشان دهد که افغانستان پیشرفت کرده است. ولی بیشتر این زنان بوده اند که در سطح بلند فعالیت ها و حضور جدی داشته و دارند. زنان اگاه افغانستان استعداد کافی برای موفقیت دارند اما جنگ مانعی جدی برای فعالیت اثربخش زنان است. در این دو دهه زنان در علوم، حکومتداری، محکمه و امنیت وظیفه داشته و به موفقیت رسیده اند. خود زنان به دنبال شایستگی و کامیابی هستند.

_ در خارج از پایتخت، زنان افغانستان چه شرایط و وضعیتی دارند؟

دو دهه برای زنان افغانستان تبلیغ و هزینه شده تا مشارکت جدی بر اساس قانون اساسی و اسلام در جامعه داشته باشند. زنان و دختران افغانستان در جای جای کشور سخت کوش و با انگیزه هستند و استعداد های ارزشمندی دارند اما موانعی مثل جنگ، ناامنی و تفکرات بسته مشکلی اساسی برای فعالیت زنان در خارج از کابل است. با این حال کم نیستند زنانی که چنین خطری را می پذیریند و برای رسیدن به درجات عالی کوشش می کنند. زنان افغانستان به آینده خوشبین هستند.

شرایط در این دو دهه تغییرات جدی کرده است. به یاد دارم در گذشته ها اگر به فلان وسوالی و قریه ای می رفتم تا پروژه ها و ورکشاپ هایی را اجرا کنیم، مردم آن منطقه حتی نمی پذیرفتند که دختر تا مکتبی بیرون از قریه بروند و اصرار داشتند که در همان مسجد قریه، کلاس هایی برای دختران برگزار شود. دختران آن منطقه حتی اجازه نداشتند که صدای خود را بلند کنند، چه برسد به مکتب و پوهنتون بروند. اما امروز از همان ولسوالی بعد سالها کار و تلاش، ما نه تنها دخترانی داریم که در پوهنتون تحصیل می کنند بلکه حتی خانمی به حیث وزیر مصروف است.

_بعد دو دهه چقدر مردان افغانستان همپذیری دارند و مشارکت زنان در جامعه را می پذیرند؟

به یاد دارم در کنفرانس بُن اول، همه یک صدا از حقوق و مشارکت زنان صحبت می کردند و صدای واحدی بود. در این سالها اگر پیشرفتی در افغانستان بوده به خاطر تحول در شرایط زنان بوده است. در آن زمان نیز بیان کردم که برای مشارکت زنان باید بروی مردان نیز کار شود تا از نظر فکری تحول داشته باشند. پیش از آنکه زن افغانستان داکتر و مهندس شود، باید مرد افغانستان بپذیرد. چرا همیشه زن صدایش را بلند کند تا به او حق بدهند و فرصت پیشرفت داشته باشد. باید مردان جامعه و فامیل نه تنها مانعی بر سر راه او قرار ندهند، بلکه راهنمایش باشند.

در ورکشاپ ها و پروژه هایی که اجرا کرده ایم، کوشش داشتیم تا به مردان افغان بگوییم و توضیح دهیم که چرا باید به زن افغان فرصت بدهند. برای تغییر نیاز است از مکاتب تا جامعه به مردان آموزش دهند که زنان براساس اسلام و قانون اساسی حقوقی دارند و باید به آنها براساس شرایط مختص افغانستان فرصت داد. وقتی در فلان قریه و وسوالی ورکشاپی برای مردان برگزار می کردیم، مخالفت و اعتراض داشتند و به سختی در جلسه نخست شرکت می کردند. اما در روز آخر مشتاق بودند و اصرار می کردند که ورکشاپ یک هفته دیگر ادامه داشته باشد.

در ورکشاپی پیرمرد 65 ساله ای شرکت داشت. او آدم تحصیل کرده و معلم بود که با آغاز جهاد به جبهه رفته بود. به یاد دارم که برایم گفت در این عمرم، یک بار حتی در مکتب و کتاب ها ندیدم که از حقوق زن برایم گفته باشند.

_کدام تغییری در نگاه و رفتار جامعه در امروز افغانستان با دهه 40 شمسی کرده و آیا شرایط زنان بهتر شده است؟

شرایط زنان اتفاقا نسبت به گذشته بدتر شده است. به یاد دارم وقتی در دهه هفتاد به پاکستان رفته بودیم. در مکاتب و پوهنتون از موفقیت ها و شرایط ارزشمند دختران افغانستان به دختران پاکستانی تعریف می کردند. پاکستان کشوری پیشرفته تری بود اما زنان آن افسوس جایگاه زنان افغانستان را می خوردند.

یکی از مهم ترین تفاوت های دهه 40 با 90 در این است در آن زمان صحبت از ارتقا، تحول و آزادی مردمان کشور بود و به همه فرصت رشد داده می شد. اما در دهه های اخیر بروی موفقیت زنان بحث می شود. در جامعه مدرن آن زمان از جنسیت و قوم حرفی نبود بلکه صحبت از حزب بود و افراد براساس حزب و تفکرات سیاسی که داشتند، پیشرفت و به مدارج بالا می رسیدند.

سالها جنگ و ناامنی بر جامعه افغانستان تاثیر بدی گذاشته است و نگاه بد جنسیتی براثر فشار جنگ بر مردان افغان تحمیل شده است. به یاد دارم در سفری کاری که به ایالات متحده آمریکا داشتم و سلسله نشست ها و کنفرانس هایی شرکت کردم، یک نویسنده آمریکایی در نشستی بیان کرد که مردان افغانستان خشن و ضد زن هستند و این در جنس آنهاست. برایش گفتم که خشونت در وجود هر کسی هست اما شرایط جامعه و تربیتی که در هر کشوری باشد، باعث می شود که انسان ها همه آرام و همپذیر باشند. اگر مشکلات و رنج هایی که مردان افغانستان تحمل می کنند بر هر جامعه دیگر وارد می شد، مردان آن جامعه نیز بی شک عصبانی و خشن می شدند.

احمد سهیل احمدی 2020/6/11

زن امروز بین سنت و نوگرایی

وقتی صحبت از توسعه و انکشاف کشوری می شود، باید به ابعاد مختلف آن پرداخت. یکی از بُعد های توسعه هر کشور، رسانه ها به شمار می آیند. رسانه ها می توانند خدمت شایانی به مردم خود بکنند. یکی از وظایف مهم رسانه ها این است که برای همبستگی و همدلی بین اقوام مختلف نزدیکی بیاورند. چون امروز ما با دشمن نامرئی به نام کرونا رو به رو هستیم که ملت ما را به خاک و خون کشیده است. نه تنها دولت مندان و طالبان بلکه تمام اقشار مختلف مردم از جمله زنان برای آگاهی دهی و اطلاع رسانی وظیفه دارند. ما در قرن بیست و یکم زیست می کنیم که امروز زنان دست به دست هم داده و شانه به شانه مردان در تمام مواقف ایستاده اند. حتی در پروسه ی صلح هم شرکت کرده و برای حقوق و مساوات زندگی کوشش دارند.

خبرنگار مقشوش با خانم سودابه ناصری عثمانی فعال زن، خبرنگار و مجری تلویزیون صبا و رادیو نوا مصاحبه کرده است. در این مصاحبه درباره انکشاف و توسعه، نسل جوان، حضور زنان در جامعه و چالش های داخلی کشور، نقش رسانه ها در توسعه و اشتراک زنان در پروسه ی صلح گفتگو کرده ایم.

_ خانم ناصری تفاوت های فرهنگی مردم افغانستان کدام کمک و فایده ای برای توسعه افغانستان داشته و دارد؟

در گذشته تفاوت های فرهنگی اقوام چندان تاثیری بر توسعه نداشت و کمتر همدیگر را می پذریفتند. هر وزارتی انحصاری در دست قومی بود و در دانشگاه ها و مراکز اشتراک اقوام مختلف کمتر بود.

خوشبخاته از چندی قبل به بعد همه دست به دست هم داده برای توسعه، انکشاف و پیشرفت افغانستان کار می کنند. امروز از این صحبت می شود که چطور برای توسعه کشور کار کنیم و کسی نمی پرسد که از کدام قوم، مذهب و ولایت هستی!

این تفاوت های فرهنگی می تواند موهبت را بیشتر کند. هر ولایت افغانستان تفاوت فرهنگی خاصی دارد. من خودم فرهنگ مردم هرات را دوست دارم و همچنین فرهنگ مردم پشتون، هزاره و... می تواند بین فرهنگ های دیگر علاقه مندی بیاورد.

خوشبختانه نسل جوان افغانستان که در جامعه حضور دارد و فعالیت هایی در بخش های سیاسی، فرهنگی، تحصیلی و رسانه کار می کنند و دیدگاه های متفاوتی با گذشتگان دارند. جوانان دوست دارند که با هم کار کرده و هم پذیری دارند. نسل جدید مانند نسل گذشته نیست.

_ زنان در پروسه مذاکره با طالبان چه نقشی داشته و دارند؟

نیمی از پیکره ی جامعه را زنان تشکیل می دهند. زنان افغان در جامعه ی بسته و محدود زندگی می کنند. عده ای از زنان هم که در جامعه فعال هستند، با هزاران چالش در جامعه روبرو هستند.

از ابتدا زنان حضور کمی داشتند. طالبان حاضر نبودند با زنان گفتگویی داشته باشند اما خوشبختانه در هیئت مذاکرات بین الافغانی زنان سهم بسزایی خواهند داشت. امید است که زنان فعال و با تجربه در این مذاکرات اشتراک کرده و از دستاوردهای 20 ساله جوانان و زنان صحبت کنند. از زنانی که آسیب دیده، فرزندان و شوهران شان را در جنگ از دست داده، از اینها دفاع کنند.

_ توسعه ی فرهنگی زنان افغانستان را بعد از صلحی که می آید، چطور می بینید؟

امیدوارم صلحی که می آید، دست و پای زنان را نبندد و کمترین آرزوی زنان افغانستان که تحصیل است از آن محروم نشوند. اگر صلحی باشد که روی دو پارچه کاغذ امضا شود و بعد از آن تصمیم های دیکتاتوری و مستبدانه گرفته شود، عملا به سمت انکشاف و همبستگی نخواهیم رفت. هیچ زنی این صلح را قبول نخواهد داشت و به هر قیمتی که باشد آن را نمی پذیرند.

اگر صلح واقعی و آرامشی که انتظار داریم بیاید، مطمئنا زنان حضور پر رنگ تری خواهند داشت. نه تنها خانم هایی که در شهرهای امن زندگی می کنند، بلکه خانم هایی که در قریه ها و ولایاتی مثل هلمند، پکتیا و غزنی نیز تاثیر بزرگی خواهد گذاشت. این زنان اجازه ندارند اگر از درد زایمان هم بمیرند، بدون مرد به شفاخانه بروند. امیدوار است که بعد از صلح حقوق زنان چنین پایمال نگردد.

اگر صلحی که ما می خواهیم اتفاق بیافتد؛ گروه مخالف بیایند و دست به دست مردم افغانستان بدهند چون که آنها هم افغان هستند و در این کشور متولد شده اند. مطمئن هستم که ما می توانیم با همدیگر انکشاف بیشتر داشته باشیم.

_فعالان زن کدام نقشی در توسعه ی فکری و فرهنگی زنان افغانستان داشته و دارند؟

دهها خانمی داریم که در راستای حقوق زن کار می کنند در هر عرصه های فرهنگی، اجتماعی و.. فعالیت های گسترده ای داشته اند. هر چند در ولایاتی که به خاطر ناامنی نتوانستند بروند، اگر رفته اند با تهدید روبه رو شدند و نتوانستند به آن آگاهی دهی که لازم است، انجام دهند. اما در کل، در زمینه اگاهی اقداماتی در مراکز ولایات شده است.

در اوایل بیشتر زنان جرئت نداشتند. قبل از اینکه جنگ بر مردم افغانستان تحمیل شود، افغانستان یک کشور آزاد بود و زنان حق داشتند که درس بخوانند، کار و فعالیت کنند و حتی هنرمندان زن از مردان بیشتر بودند. در این دو دهه زنان حضور و مبارزاتی داشته اند. فعلا دستاوردهای بزرگی در رسانه ها، آزادی بیان و بخش های سیاسی برای زنان داریم. کمیسیون حقوق بشر، وزارت امور زنان و... اقداماتی انجام داده که به خاطر این فعالیت ها، زنان از ولایات دور افتاده، بلند می شوند و از کمترین حق شان که درس خواندن، ازدواج و فعالیت در جامعه هست، مبارزه و استفاده می کنند.

بعضی خانم ها نمی خواهند از حق خود دفاع کنند. ممکن به خاطر مشکلاتی است که گذشته تا به حال دارند. عملا نمی توانند از حقی که قانون و اسلام برای آنها فراهم کرده، استفاده کنند.

_رسانه ها کدام نقشی در توسعه ی افغانستان داشته و دارند؟

رسانه های افغانستان جهانی هستند و تصویر تازه ای از توسعه و انکشاف افغانستان به جهانیان نشان می دهند. حضور گسترده زنان در رسانه نشان می دهد که رسانه ها تاثیر مثبتی بر خانواده ها داشته اند. خانواده هایی که روزگاری نمی توانستند به رادیو گوش دهند، اما امروز رسانه های تصویری تماشا می کنند.

خودم در خانواده ای بزرگ شدم که اجازه نداشتم در رسانه کار کنم، اما شوق برای کار در رسانه داشتم. در اوایل خیلی کوشش، مبارزه و تلاش کردم تا خانواده را راضی بسازم که به من اجازه دهند تا در رسانه کار کنم. تا حدی موفق شدم که در رسانه حضور فعال، موفق و جدی داشته باشم.

در ابتدا جامعه سنتی که تازه از جنگ گذر کرده بود، دید منفی بر رسانه ها داشتند. خانواده ها کمتر اجازه می دادند که زنان در رسانه ها کار کنند. قربانیانی از رسانه ها داشتیم که آزار دیدند، اختطاف و به قتل رسیدند و به بدترین لحن توهین شدند. هنوز هم دختر خانم هایی که در رسانه ها کار می کنیم با هزاران تهدید فیزیکی، لفظی و جانی حتی مالی رو به رو هستیم و به ما توهین می کنند، اما بازهم ادامه می دهیم. این بیانگر این است که رسانه ها نقش بسزایی در توسعه، انکشاف و همبستگی افغانستان داشته تا زنان و جوانان بتوانند در جامعه حضور داشته باشند. رسانه ها الگوی خوبی در توسعه و انکشاف افغانستان هستند.

_در حالی که کرونا تمام موانع برای توسعه جهانی ایجاد کرده، در زمان قرنطینه رسانه های افغانستان کدام خدمت رسانی و آگاهی دهی برای زنان محروم و آسیب پذیر افغانستان کرده اند؟

رسانه ها نقش خوبی داشتند و به درستی آگاهی رسانی کردند. فعالان حقوق زن از رسانه های اجتماعی تا حضوری به نزدیک ترین روستاها رفته اند. کمک های اولیه بهداشتی و آگاهی دهی انجام داده و تا حدی در مقابله با شیوع کرونا موفق بوده اند. از زمانی که قرنطینه قبل از یک هفته مانده به عید سعید فطر شکست، مبتلایان بیشتر شدند. متاسفانه به خاطر سواد کم و... هر چند رسانه ها اقدامات خوبی داشته اند اما مردم به این بیماری باور ندارند و قرنطینه را مراعات نمی کنند.

_ کارنامه سازمان های جهانی در حمایت از زنان افغان چقدر موفق بوده اند؟

تا حدی زیاد موفق نبودند. اگر موفقیت زیادی داشتند، باید در نخستین مذاکرات صلحی که برگزار شد، زنان حضور فعالی می داشتند و با دست پر برمی گشتند.

ما زنانی داریم که هر روز قربانی می شوند، حتی از خانم های روشنفکر هم داریم که قربانی می شوند. حمایت از آنها کمتر بوده. اگر حمایتی کرده اند از زنان مطرح و مشهور افغانستان که حضور پُر رنگ خوبی در جامعه داشته اند. کاری برای زنانی که در زیر سلطه مردان فامیل شان هستند و آزار می بینند، با مردان بزرگسال به اجبار ازدواج می کنند، حق کار و تحصیل ندارند از اینها حمایتی نشده است. آنها از زنان وکلای پارلمان دفاع می کنند نه از زنان که خبرنگار و فعال مدنی مثل خودم هستم، کدام حمایتی چه مالی و چه جانی نشده.

احمد سهیل احمدی 2020/5/28

برابری زن در افغانستان نوین

افغانستان در توسعه و انکشاف به عقب برگشته است. در گذشته ها، مردم از شهرها و ولایات مختلف در خوشی و شادی هر مسئله ای را با هم جشن می گرفتند. اما امروز در هیچ حادثه ی ملی حتی حوادث تلخ تروریستی خبری از ماتم و تاسف ملی نیست. امیدواریم بعد از آمدن صلح اقوام و اقشار مختلف، زن و مرد با هم در افغانستان نوین در سایه صلح، برابری و مساوات زندگی کنند. 21 می فرصتی است تا بیاندیشیم که چقدر باب گفتگو و اتحاد بین ملت افغانستان باز است و بحران های سیاسی میان ما فاصله نیانداخته است. در این روزهایی که دشمن نامرئی به نام کرونا بشر را از حرکت انداخته، تنها اتحاد انسانیت را ارج و رشد می دهد.

خبرنگار مقشوش با خانم شمایل فضلی مصاحبه کرده است. خانم فضلی دانشجوی رشته علوم سیاسی و حکومتداری در آلمان، عضو انجمن دانشمندان و متخصصان افغانستان هست. در این مصاحبه درباره تفاوت های فرهنگی، جوانان محصل قومیت زده، نسل نوی زنان افغانستان و چالش های نابرابری، فعالان زن و صلح با طالبان گفتگو کرده ایم.

_ خانم فضلی، تفاوت های فرهنگی مردم افغانستان کدام کمک و فایده ای برای توسعه افغانستان داشته و دارد؟

تفاوت های فرهنگی مردم که در گذشته برای توسعه و انکشاف فرهنگی و اجتماعی مناسب بوده، اما در حال حاضر که افغانستان در رکود ارزش های فرهنگی و اجتماعی قرار دارد، ارزش های فرهنگی متفاوت به تفاوت های قومی تبدیل شده است. یک پارچگی که در گذشته شاهد آن بوده ایم، متزلزل شده و ارزش های فرهنگی که روزگاری باعث شکوفایی افغانستان می شد، امروز جلایش را از دست داده است.

در کشورهایی که تعصبات قومی و زبانی دیگر مانعی برای توسعه آنها نیست، تفاوت های فرهنگی برای توسعه و انکشاف موثر است. اما در کشورهای جهان سوم مثل افغانستان، تفاوت های فرهنگی نه تنها تاثیر مثبت نداشته بلکه تاثیرهای منفی نیز داشته است. جنگ های قومی، منطقه ای، زبانی و مذهبی از نتایج اشغال افغانستان توسط کشورهای مختلف و جنگ های تحمیلی بر مردم مظلوم افغانستان در حدود چهل سال گذشته بوده است. از نتایج اشغال ها و جنگ ها در کشور ما افراط گرایی، پایین آوردن سواد و تحصیلات در افغانستان شد و متاسفانه مردم ما کورکورانه از آن تقلید می کنند.

_چرا نسل جدید افغانستان قوم پرست است؟

در میان نسل جوان هستند کسانی که ملی می اندیشند. اما جوانانی هستند که تحصیلات آکادمی چه در افغانستان و چه در خارج دارند، در عین حال تعصبات قومی و زبانی را دنبال می کنند. اینها را ترجیح می دهند تا اینکه ملی بیاندیشند. عواملی نظیر ضعف نظام معارف، جنگ های مختلف و اینکه مردم ما دنباله رو احزاب و... هستند تاثیر گذاشته تا جوانان ما ملی نیاندیشند.

_ زنان در پروسه صلح و مذاکره با طالبان چه نقشی داشته اند؟ آیا زنان اشتراک کننده موفق بوده اند؟

متاسفانه در چندین دوره مذاکره با طالبان دو سه زن بیشتر شرکت نداشتند که آنها هم سلیقه ای و سمبلیک انتخاب شدند. نمی توانستند از زنان نمایندگی کرده و خواسته ها و آرمان های زنان افغانستان را انعکاس داده و از آن دفاع کنند. این زنان محدودی که انتخاب می شوند، در زد و بندهای قدرت به نفع خود رفتار خواهند کرد تا منافع مردم و زنان را مد نظر بگیرند و در افغانستان یک جنبش مقتدر زنان وجود ندارد.

_ زنان کدام وظیفه و کوششی باید بکنند تا در آینده ی افغانستان سهمی داشته باشند؟

زنان در قدم نخست در میان همدیگر منسجم، همبستگی و اتحاد داشته باشند. بعضی از زنان هستند که به خود فکر می کنند و به نام دفاع از زن به حقوق خود می پردازند. خشونت زن علیه زن در افغانستان را ما شاهد هستیم. زنانی که تجربه و پختگی سیاسی دارند با ابزارهای منطقی، بر اساس قانون و فشارهای سیاسی بر دولت وارد کنند تا بتوانند از حقوق مدنی، سیاسی و اساسی زنان دفاع کرده و به دنبال تامین آن باشند. وگرنه زنانی که به نمایندگی انتخاب می شوند، سلیقه ای و سمبلیک انتخاب می گردند.

_فعالان زن کدام نقشی در توسعه ی فکری و فرهنگی زنان افغانستان داشته و دارند؟

متاسفانه کسانی که خود را مدافع و فعال حقوق زن می نامند، آن طور که نیاز جامعه و انتظار می رود، کارهایی برای توسعه فکری و فرهنگی زنان انجام نداده اند.

زنانی که در سالهای اخیر از ارگان دولتی و غیر دولتی تا مجالس مطرح بودند، در اجتماعات اشتراک داشتند و کاری جدی نکردند. متاسفانه به زنان جوان و فعالی که تحصیلات مدرن دارند، فرصت داده نشده و نمی شود. تمرکز همیشگی بر روی زنان خاصی بوده و این فعالین برای زنان کاری انجام نداده اند.

_فعالان زن برای زنان آسیب پذیر و محروم افغانستان کدام خدمتی کرده اند؟

آن طور که انتظار می رفت و زنان آسیب پذیر در افغانستان نیاز دارند، کاری انجام ندادند. چند خانمی که خود را فعال و مدافع می نامند و به نمایندگی از زنان صحبت می کنند، نمی توانند نماینده باشند. چون کاری نکرده مگر کارهای پروژه ای کرده اند. اینان هر از گاهی برای زنان محروم افغانستان در شبکه های مجازی صدایی بلند می کنند تا بیشتر دیده شوند.

در این روزهایی که کرونا شیوع یافته؛ خشونت علیه زنان بیشتر شده است. متاسفانه فعالان زن درباره کرونا کار خاصی انجام ندادند. می توانستند از طریق نهادهای امدادگر و حامی حقوق زن در سراسر جهان کمک بگیرند. اما چندین نهاد و فعالین زن خارج از افغانستان، کارهایی نظیر جمع آوری پول برای آسیب پذیران انجام دادند و چند خانواده را کمک کردند.

_ افغان های خارج از کشور در توسعه ی افغانستان چه نقشی بازی می کنند؟

اینها را به سه دسته تقسیم می توان کرد. دسته اول، دسته ی بزرگی غیر فعال هستند و فقط زندگی عادی خود را انجام می دهند. عده ی دیگری از سیاست تا قدرت کدام فعالیت هایی دارند اما برای مردم افغانستان نقش مایوس کننده دارند. اینها اگر به افغانستان هم برگردند، به نام خدمت برای خود کار می کنند.

دسته سوم، یک سری نهاد و فعال در خارج از کشور هستند که به شکل مشورتی برای توسعه افغانستان فعالیت می کنند. این فعالان چه با نهادهای دولتی و غیر دولتی هیچ همکاری و فعالیتی نداشته و ندارند.

مجمع دانشمندان و متخصصان افغانستان که بنده عضو کمیسیون زنان این مجمع هستم، کار و فعالیت های مشورتی انجام می دهیم و بیشتر تمرکز ما بر توسعه افغانستان بوده است.

_ کارنامه سازمان های جهانی در حمایت از زنان افغان چقدر موفق بوده اند؟

وقتی روزانه صدها زن و دختر افغان قربانی خشونت های ناپسند می شوند، نمی توانیم از موفقیت کارنامه سازمان های جهانی درباره زنان افغان صحبت کنیم. تمرکز اصلی این نهاد های خارجی به چندین زن مطرحی بوده و کارهای پروژه ای انجام دادند. اما برای زنان آسیب پذیر و خشونت دیده کاری نکردند.

_ آیا در دو دهه ی اخیر حضور زنان در جامعه ی افغانستان پُر رنگ و جدی شده است؟

بعد سقوط حکومت طالبان، زنان فعالیت و حضور جدی تری در جامعه داشته اند. حضورشان چشمگیر شده و روز به روز بیشتر می شود. اما در کابینه و... به طور نسبی حضوری سمبلیک داشته اند. با وجودی که زنان در اجتماعات جامعه و ارگان های دولتی حضور دارند اما از نظر تابعیت شماره دوم شناخته می شوند، چرا که در مرکزیت و هسته اصلی فعالیت های جامعه، مردها قرار دارند.

این مشکلات در جامعه های مردسالار دیده می شود که افغانستان یکی از آنها به حساب می آید. وقتی که ما نتوانیم در خانه مشکلات را حل و فصل کرده و زن را به عنوان یک انسان مساوی در خانواده بشناسیم و در جامعه این مشکلات نیز عمیق تر می گردد.

به طور نسبی نسل جدید زنان و دختران افغانستان کار و فعالیت به شکل واقعی نه سمبلیک انجام می دهند. اما به آنها فرصت داده نمی شود. در این شرایط، نسل جوان با موانعی از خانواده تا اجتماع دارند و با این مشکلات مقابله می کنند.

امید است که شرایط افغانستان بعد از صلح به خصوص برای زنان بهتر شود.

_ زنان افغان که در خارج از کشور زندگی می کنند، آیا فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی چشمگیری داشته اند؟

اکثریت زنان غیر فعال هستند. زنان فعالی هستند که در نهادهای مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی فعالیت می کنند و اهداف آنها بیشتر بر کمک کردن و خدمت برای مردم افغانستان چه در خارج و چه در داخل کشور است. بسیاری از زنان فعال افغان برای بحران کرونا در افغانستان پول جمع آوری کردند.

از چهار سال قبل که به اروپا آمده ام، جز همکاری با نهادهای افغان و عضو حزب سوسیال دموکرات نیز هستم. در جلسات حزب از مشکلات مهاجران به خصوص افغان ها یادآوری می کنم. دیگر زنان افغان که از اروپا تا استرالیا فعالیت های جدی دارند، نمایندگان پارلمان ها و تشکیلات سیاسی و اجتماعی هستند و جوایز بین المللی کسب کرده اند. این نشان می دهد اگر به زنان افغان فرصت داده شود و موانع در برابر آنها نباشد، به بلندترین پله های موفقیت می رسند. تا به هم نوعان خود و هم وطنان خویش کمک کنند.

احمد سهیل احمدی 2020/5/26

نقش زن افغان در توسعه و فرهنگ

سالها جنگ و بحران در افغانستان توسعه و انکشاف را مختل کرده و دست مهربانی اقوام مختلف افغانستان را از هم کوتاه کرده است. وقتی صحبت از تفاوت های فرهنگی در کشوری مثل افغانستان می شود، اولین سوالی که مطرح است آیا زنان در افغانستان فرصت رشد و پیشرفت را دارند؟

زنان در جامعه جنگ زده افغانستان به حیث عضو مستقل به شمار نمی آیند. اما زنانی هستند که در این شرایط محدود، ازدانشگاه ها تا رسانه ها دست به تلاش می زنند تا با آگاهی دهی به هم نوعان و جامعه خویش، توسعه فرهنگی را در جامعه رقم بزنند.

خبرنگار مقشوش با خانم زرغونه ولی فعال اجتماعی و سیاسی افغان مصاحبه کرده است. خانم زرغونه ولی مولف كتاب های مثل موج الهام و نواى زن هست و فعالیت های گسترده ای در رسانه ها از جمله وبسايت مرواريد سبز و برنامه تلويزيونى دريچه بهار دارد. به مناسبت روز جهانی تنوع فرهنگی با ایشان درباره فرهنگ و توسعه فرهنگی در افغانستان، صلح و شرایط زنان گفتگو کرده ایم.

_ خانم ولی، تفاوت های فرهنگی مردم افغانستان کدام کمک و فایده ای برای توسعه افغانستان داشته و دارد؟

پیش از اینکه در مورد تفاوت فرهنگی بحث نمایم، نخست باید بدانیم که فرهنگ چیست ؟

دانشمندان تعریف های مختلف از فرهنگ دارند که ادوار تایلور، فرهنگ را چنین تعریف نموده است: فرهنگ مجموع پیچیده ای از دانش ها، باورها، هنر ها و عادات است که فرد به عنوان عضو جامعه از جامعه خویش می آموزد. در هر منطقه و کشوری فرهنگ های متفاوتی نسبت به مناطق دیگر می تواند داشته باشد. فرهنگ توسط آموزش به نسل بعد انتقال می گردد اما ژنیتیک بوسیله وراثت به نسل های بعد منتقل می شود.

افغانستان از آنجایی که دارای ملیت ها و اقوام مختلف است و فرهنگ های جداگانه ای دارد. فرهنگ به عنوان گنجینه ای از دستاوردهای مادی و معنوی بشری که باورها، ارزش ها، نگرش ها و هنجارهای مورد قبول یک جامعه را در طول تاریخ بوجود آورده است که نوع رفتار مردم آن جامعه را مشخص و نشان می دهد.

بدیهی است که نمی توان بدون اعتنا به این مقوله مهم، به دنبال ایجاد تغییراتی در ابعاد مختلف جامعه بود. چرا که هرگونه تغییر و تحولی در تمامی ابعاد جامعه منوط به نوعی پذیرش فرهنگی در جامعه می باشد. از این روی طی سال های اخیر مفهوم توسعه فرهنگی مورد توجه بسیاری از مجامع جهانی از جمله یونسکو قرار گرفته که این بحث از دهه ی شصت میلادی در جهان رواج یافته است.

در كشور ما جنگ، چهار دهه ادامه دارد با این وجود در سالهای اخیر دستاوردهایی مانند ايجاد پوهنتون هاى شخصى براى نسل جوان، تخنيك مدرن و رسانه ها در ترويج فرهنگ در شهرها و ولايات نقش ارزنده داشته است ولى انقدر كه انتظار مى رفت با توجه به مصرف بودجه كلان از سمت كشورهاى همسو، رشد فرهنگ در كشور ما در پله هاى پایینی قرار دارد.

ما در دهه های گذشته شاهد جنگ و خفقان در کشور بوده ایم که دورانی سیاه و نابودی فرهنگ را باعث شده بود. حتی آثار تاریخی از جمله بت بامیان نابود شده و دیگر آثار تاریخی چپاول شدند. در حال حاضر نیاز است که آثار و اماکن فرهنگی بازسازی و احیا گردد، اما توجه و محافظتی از سمت دولت برای این اماکن نبوده و نیست.

انتقال فرهنگ های خارجی در سالهای اخیر مشکل دیگری ایجاد کرده است.

_آیا فرهنگ در افغانستان تاثیری بر خاتمه جنگ دارد؟

ما در افغانستان شاهد قومیت ها و فرهنگ های متفاوتی هستیم. زمانی فرهنگ ما می تواند عامل خاتمه ی جنگ شود و صلح را بیاورد که تمام قومیت ها و فرهنگ های مختلف افغانستان با هم متحد شوند. این امر نیازمند زمان است تا بحران و آسیبی که جنگ بر پیکره ی فرهنگ افغانستان داشته، رفع گردد.

_ زنان در پروسه مذاکره با طالبان چه نقشی داشته و دارند؟ برای فردای آشتی ملی، حضور زنان را در جامعه چطور می بینید؟

زنان نيمی از پيكر جامعه را تشكيل مى دهند. جايگاه زنان در پروسه صلح و مذاكرات بین الافغانی بايد برجسته باشد. اما در نشست هایی که تا به حال اتفاق افتاده، کمترین حق برای زن در نظر گرفته شده است. با اعتراضات نهادهای داخلی و خارجی، نشستی سمبلیک با حضور زنان برگزار شد. زنان در این نشست خوش ندرخشیدند. اما در توافقنامه قطر هم هیچ سندی درباره زنان وجود ندارد.

زنان این تشویش را دارند و حق خود می دانند که به عنوان انسان هاى مدرن و عضو جامعه امروزى در مشاركت هاى اجتماعى، فرهنگى و سياسى جا داشته باشند. طالبان هم آنها را منحيث شخصيت هاى مستقل شناسند. زنان نمی خواهند دستاورد هاى اخیر را از دست بدهند. براى زنان در تمام پروسه هاى صلح نقش ارزنده بايد در نظر گرفته شود، زيرا بيشتر از هر طبقه ديگر محروم و آسيب پذير هستند.

_تغییر نسل در افغانستان نسبت به سالهای دهه هفتاد، کدام تغییر را در طالبان نشان می دهد؟

طالبان همراهی نسل جوان را بیشتر با خود دارند. با این حال جوانان امروز، جوانان قرن 21 هستند. طالبان چه در نشست ها و چه در مصاحبه ها تاکنون نشان ندادند که به دنبال روشنگری و سیستم نوین حکومتی هستند. نگفته اند که زنان افغانستان را منحیث افراد مستقل قبول دارند و حق و حقوق آنها را براساس قانون اساسی فعلی حفظ می کنند.

_فعالان زن کدام نقشی در توسعه ی فکری و فرهنگی زنان افغانستان داشته و دارند؟

فعالين زن با بسيج زنان زير يك چتر با ايجاد نهادها و انجمن ها با پيشكش برنامه هاى متنوع، مى توانند خدمات ارزنده را انجام دهند كه ما نمونه هاى بيشماری را از جمله انجمن خيریه نواى زنان افغانستان می توان ياد كرد. اقداماتی که فعالان زن در افغانستان انجام می دهند، رضاکار و ستودنی است. با توجه به مشکلات و چالش هایی که زنان در افغانستان دارند، باید به نهادهایی که علیه جهل، خرافت و خشونت علیه زن مبارزه می کنند را تحسین کرد. اما متاسفانه در حالی که پول های بیشماری به نام زن در افغانستان هزینه شده اما زنانی که نیاز دارند، مستفیض نشده و هنوز خشونت علیه زن، بیسوادی و فقر زنان پا برجاست. عملا کارنامه سازمان های خارجی در توسعه فرهنگی زنان افغانستان ضعیف است.

_رسانه ها کدام نقشی در توسعه ی افغانستان داشته و دارند؟

رسانه ها نقشی اساسى در توسعه كشور دارند. هموطنان ما در بسیاری از نقاط به راديو و تلويزيون دسترسى دارند. پاليسى ها و برنامه های اقتصادى، سياسى و اجتماعى از طريق رسانه ها به اذهان عامه رسانده مى شود. از جمله برنامه هایی که به توسعه فرهنگی افغانستان می پردازند، تلویزیون دریچه ی بهار است که برنامه اختصاصی برای روشنگری زنان دارد.

_در حالی که کرونا تمام موانع برای توسعه جهانی ایجاد کرده، در زمان قرنطینه انجمن خیریه نوای زنان افغانستان کدام خدمت رسانی برای زنان محروم و آسیب پذیر افغانستان داشته اند؟

انجمن خيريه نواى زنان در سال ٢٠١٨ در افغانستان ايجاد گردید و بيشتر از ١٠٠ زن بى سرپرست اعم از بيوه زنان، بازمانده گان شهدا و زنان معلول در آن عضويت دارند. در ولایت هایی مثل مزارشريف، كندز و قندهار هم اقدامات اولیه انجام شده است. برنامه های مثل امداد رسانى براى اعضاى انجمن، كلاس هاى سواد آموزى و روشنگری و ايجاد كودكستان ها را انجمن انجام می دهد. خوشبختانه با هماهنگى تيم هاى كاری در اروپا، از كابل تا دیگر ولایات توانسته ايم تا حدود امكانات در كنار اعضاى بى بضاعت، گير مانده در فقر و كرونا را فراهم کرده و تا مواد اولیه غذایی را برای اعضای انجمن مهیا کنیم. از نهادهای دیگر که در این شرایط کرونا و ماه رمضان خدمت رسانی به اعضای انجمن نوای زنان هم دارند، تشکر می کنم.

_ آیا در دو دهه ی اخیر حضور زنان در جامعه ی افغانستان پُر رنگ و جدی شده است؟ یا هنوز حضور زنان در جامعه فقط سمبلیک و نمایشی است؟

بنا بر شرایط جنگ حضور زنان در جامعه سمبوليك و نمايشى هست. هنوز ما براى حضور و حقوق ابتدایی زنان در جامعه مبارزه می کنیم چرا كه حضور پُر رنگ زنان در جامعه زمانگير خواهد بود. موانعی مثل آگاهى و خود شناسى زنان در سطح کمی قرار دارد. جامعه سنتی مثل زنجیری بر پای زنان پیچیده است. در این شرایط بیسوادی و خشونت ها اعم از خانوادگی و خیابانی بر مشکلات می افزاید و فرصت حضور زنان را محدود می سازد.

حضور همیشگی چند فرد خاص در کابینه ی افغانستان در دهه های اخیر فرصت حضور نسل نو به خصوص زنان را مانع شده است. در این شرایط نمی توان انتظاری زیادی از حضور زنان در جامعه افغانستان داشت.

احمد سهیل احمدی 2020/5/20

بازی زن در سیاست نوین

در جامعه جنگ زده افغانستان که از خشونت تا نامهربانی موج می زند افرادی هستند که راه را برای حقوق اولیه زنان هموار می سازند تا زنان از حقوق اولیه خود بهره مند شوند. هر چند در رسانه ها زنان ضعیف و شکست خورده را به نمایش می گذارند، اما بعد چند دهه زنان افغانستان برای احقاق حقوق خود مبارزه می کنند. بله زنان افغان دوره های سیاهی را پشت سر گذاشته اند اما برای فردای روشنی امیدوار هستند.

خبرنگار مقشوش با خانم تمنا توانگر درباره حقوق زنان مصاحبه ی جدیدی کرده است. در این مصاحبه درباره فعالیت زنان در جامعه و سیاست، آینده زنان بعد از طالبان، کارنامه سازمان ها و دولت های خارجی در بحث حمایت زنان صحبت کرده ایم.

مقشوش:خانم توانگر، کارنامه سازمان های جهانی در حمایت از زنان در افغانستان چقدر موفق بوده اند؟

بخشی از فعالیت این سازمان ها و دولت های خارجی در زمینه حمایت زنان، انتشار ماهنامه و مجلاتی درباره زنان بوده است. ماهنامه های زنان را فقط قشر خاص و محدودی می خوانند اما این ماهنامه ها می توانند ذهنیت سازی کنند. اما اکثر جامعه زنان این ماهنامه ها را نمی خوانند پس از این ماهنامه ها تغییری در وضع زنان به وجود نیاورده است.

فعالیت های حقوق بشری در حمایت از زنان تا یک جایی موفق و امیدوارانه بوده اما تقریبا در 60 فیصد فعالیت ها، قدمی جدی برای بهتر کردن زندگی زنان برداشته نشده است.

دولت ها و سازمان های حقوق بشر با افرادی کار می کنند که فقط دنبال پول هستند. زیر عنوان زن پروژه ها، ورکشاپ ها و برنامه هایی اجرا می شود که برای زندگی زنان فایده ای ندارد بلکه فقط تبلیغات و هزینه داشته است. مگر پروژه هایی که بر محور سواد آموزی و تحصیل زنان باشد و حرفه ای مثل خیاطی به زنان تعلیم بدهند. باقی فعالیت هایی که به نام زن می شود هنوز علامت مثبتی به جا نگذاشته است.

کسی برای برچیدن فقر و مشکلات حقوقی زنان مثل آزار خیابانی و خشونت خانگی کار انجام نداده اند. اگر فرهنگ نادرست و مشکلات را رفع کنند، آن وقت می بینیم کاری برای حمایت از زنان انجام شده است.

مقشوش: چه آینده و امیدی برای آینده فعالیت این نهاد های حامی بعد از صلح طالبان دارید؟ نبود سازمان های حقوق بشری کدام تاثیر برای فعالیت زنان دارد؟

چه سازمان ها و دولت های حامی زنان باشند یا نباشند، از نظر منطق انسان رو به پیشرفت و تحول است و پنجره امید برای پیشرفت در آینده همیشه باز است.

هر حکومتی در افغانستان چه طالب و چه آمریکایی باشد یا نباشد، زنان افغانستان به عقب برنمی گردند. اما این نکته را نباید فراموش کرد که روند و حوادث شرایط زندگی انسان ها را به خصوص زنان را رقم می زند.

بعد از حکومت طالبان، پای آمریکایی ها بیشتر در جامعه افغانستان باز شد پس فرهنگ فرنگی را در جامعه افغانستان تبلیغ کردند حتی بعضی از زنان برای اینکه هم رنگ جامعه شوند، پوشش خود را تغییر دادند. اگر این دولت ها بروند و با طالبان صلح بشود، حتی حکومت طالبان محدودیت و فضای بسته ای به وجود آورند، ممکن است که بعضی از زنان خود را با شرایط وفق دهند. با شرایط آن روز طالبان راضی شوند، چرا که بعضی از زنان تابع شرایط هستند.

مقشوش: در چهار دهه ای که جنگ در افغانستان بوده آیا در دهه اخیر فعالیت های زنان در جامعه جدی تر و ثمربخش تر شده است یا هنوز حضور زنان در جامعه نمایشی و سمبلیک است؟

حضور زنان در دهه اخیر امیدوار کننده بوده است. بعضی از ابتدایی ترین و ساده ترین حقوق زنان زیر پا گذاشته شده بود مثل اینکه دختران نمی توانستند به مکتب بروند اما امروز شرایط بهتر شده و اگر یک دخترخانم به دانشگاه نرود، همه تعجب می کنند. این نشان می دهد که زنان رو به ترّقی هستند و تلاش های موفقی در جامعه داشته اند تا حقوق اولیه خود را کسب کنند.

حضور زنان در فرهنگ بسیار پُر رنگ تر از سیاست بوده است، هر چند در سیاست زنان مقتدری داریم.

حضور زنان متاسفانه در کابینه و مراجع بلند دولتی بیشتر سمبلیک است. زنانی که وکیل و وزیر انتخاب شدند، کارکرد و اقدامات جدی نداشته اند. اتفاقا در وزارت خانه ای فعالیت داشتم و وزیر یک خانم بود. به یاد دارم که از بالا دستور می گرفت و هیچ وقت رای مستقل نداشت. اما در مراجع پایین تر مثل معین، زنان فعالیت های جدی هدفمند تری دارند و اتفاقا رأی و ایده های مستقل دارند.

مقشوش: بعد از با صلح طالبان و آشتی ملی که در افغانستان خواهد آمد، حضور زنان در جامعه نوین افغانستان را چطور می بیند؟

پیش بینی فعالیت های زنان در آینده نسبی است. 60 فیصد به این مربوط که زنان چقدر تلاش و کوشش کنند تا حقوق و جایگاه اجتماعی خود را حفظ کنند. 40 فیصد به این مربوط که حکومت طالبان است که بعد از پروسه صلح به خانم ها اجازه بدهند در جامعه حضور داشته باشند.

به این خاطر می گویم 60 فیصد آن به زنان مربوط است به خاطر اینکه، خانم ها تجربه ی تلخ از حکومت گذشته ی طالبان داشته اند. دیگر نمی خواهند که از حقوق خود دست بردارند.

جامعه افغانستان در این دو دهه ی اخیر دستاورد های چشمگیری در فرهنگ و اجتماع به دست آورده است و جایگاه خویش را ثابت نموده است. اگر حکومت آینده ی افغانستان که طالبان هم جزو آن باشند، حتما باید حقوق زنان را مدنظر بگیرند.

مقشوش: آیا حضور زنان در جامعه محدود خواهد شد؟ زنان کدام کاری می توانند انجام بدهند؟

به دو دلیل فکر نمی کنم که آینده حضور زنان در جامعه کمرنگ شود اما ممکن است که در بعضی از چوکی ها و مناسک برای زنان محدودیت هایی ایجاد کنند ولی امکان ندارد که حقوق زنان کاملا از آنها گرفته شود.

اول، خانم ها اجازه نمی دهند که حقوق شان از آنها سلب شود. دوم، آمریکا مثل خیلی از کشورهای غربی بحث حقوق بشر، آزادی و مساوات در جامعه افغانستان را تبلیغ و حمایت کرده است چرا که از حضور فعال زنان در جامعه سود می برد.

خانم ها باید دست به کار شوند تا حرکت مدنی داشته باشند که باعث شود تا حکومت آینده ی افغانستان حقوق آنها را فراموش نکند. حتی نمایندگان زنی که در مذاکرات شرکت می کنند باید کسانی باشند که از حقوق زنان دفاع کنند. نه کسانی که مثل مهره های بازی به دست آمریکا و حکومت وقت تعیین شوند و حضور آنها نمایشی باشد.

احمد سهیل احمدی 2020/4/28

زن افغان جدال با ویروس نابرابری

زن افغان هر چقدر هم که بزرگ شود، همسر شود، مادر شود، درونش هنوز هم دختری کوچک و چشم انتظار بتواند با دامن چین چین و رنگارنگش در کوچه ها بازی کند و به لب دریا برود برای سنگریزه ها شعر بخواند اما افسوس که ویروس تباهی از هر سو او را احاطه کرده است و فراموش کرده که انسان است.

سالهاست برای حقوق زن فریاد می زنند اما کسی می تواند در این کشور لحظه ای زندگانی زنان را تحمل کند؟ دختران افغان با موهای بافته شان نمی توانند دور از چشم مردم شادی کنند، حتی هر روز بر دخترانی افزوده می شود که ناامنی و جنگ های تحمیلی درازمدت آنها را از مکتب هم دور کرده است. دیوار بلند فرهنگ آنها را از پرواز به سوی رویاها باز می دارد، آری چون او زن افغان است.

خبرنگار مقشوش با خانم دکتر بتول سید حیدری مصاحبه جدیدی کرده است. در این مصاحبه به مصائب زنان افغان بعد از بیست سال شعارزدگی، کرونا، خانه های ناامن و طالبان پرداخته ایم.

مقشوش: خانم دکتر سید حیدری شیوع کرونا و قرنطینه، کدام تغییرات در زندگی افغان ها داده و مادران افغان برای این شرایط چقدر آماده و تربیت شده اند؟

زنان در افغانستان به جز چند گروه خاص که هنرمند و یا تحصیل کرده هستند، اکثرا ما با مادرانی همراه هستیم که چهره های فعال و حق طلبی ندارند چرا که آموزش ندیدند. چه در جامعه، چه در سینما و ادبیات همیشه زنان تو سری خور و بدبخت معرفی شده اند.

در فرهنگ ما عادت کردیم که مردان و پسران از صبح زود از خانه بروند تا شب، اما این روزها اجبارا کل فامیل در طول روز در کنار هم هستند که هیچ کس آماده این شرایط نیست چرا که برای خیلی ها نه نانی برای خوردن است و نه سرگرمی. در افغانستان ما مشکل برق داریم و نمی توانیم اطلاع رسانی و آگاهی به همه مردم از طریق تلویزیون و رسانه های مردمی بدهیم.

80 درصد مادران در ایام قرنطینه نمی دانند چطور با دختر و پسر در شرایط سنی متفاوت رفتار کنند؟ در فضای بسته چطور روز را سر کنیم؟ پس مادر با پدر به مشکل می خورد، پدر با اعضای خانواده مشکل می خورد. مادر وقتی نتواند خشم خود را به پدر منتقل کند به شکل خشم وارونه روی کودک خالی می کند و او لت و کوپ کند، پس نظمی که لازم است به وجود نمی آید.

ای کاش در کنار بسته های معیشتی که بین خانواده ها توزیع می شود، از کتاب ها و مجلات کودک هم قرار می دادیم تا در فضای بسته مادران بتوانند کودکان را چند روزی سرگرم کنند.

مقشوش: جامعه افغانستان به زن چگونه نگاه می کند و در دو دهه اخیر کدام حرکت مثبتی برای بهبود وضع شده است؟

ما در جامعه سنتی که ما زندگی می کنیم که ناآگاهی روان و روح زنان را آزار می دهد. طبق اصل جامعه شناسی، بررسی شرایط زنان و اطفال واقعیت یک کشور را نشان می دهد. ما نباید فقط شرایط پایتخت و حرکت هایی که در کابل اتفاق می افتد را نگاه کنیم. با بررسی می فهمیم که 90 درصد جامعه زنان را نمی بینند پس به آنها آزار و آسیب می زند.

متاسفانه از مشکلات همه آگاه هستند و منتقد، اما کسی راهکاری اجرا نمی کند. حتی در زمینه بچه بازی مثلا در حادثه لوگر، چقدر مستندهای جنجالی ساخته شده که حاشیه های فراوانی داشتند. آیا نباید برای حل این معضل ها کاری کرد؟ نباید تیمی روانشناس، ژنتیک شناس و جامعه شناس جمع شوند و فکر کنند؟

مقشوش: آیا در دو دهه اخیر فعالیت زنان در جامعه جدی و ثمربخش شده است یا هنوز حضور زنان در جامعه نمایشی و سمبلیک است؟

تمام حرکت هایی که اتفاق افتاده برای زنان، پروژه ای و سمبلیک هستند اگر برای زنان فرصتی ایجاد می شود، متمرکز در کابل هست. در شهرهایی مثل هرات هیچ جریان نو و روند شفافی نمی بینیم. مگر آگاهی رسانی نداریم، هنوز در ولایت هایی مثل قندوز و ننگرهار زنان را سنگسار و آزار می دهند.

اینها آمدند تا روی آگاهی و بیداری زنان افغانستان کار می کنند. برای تحصیل و کار زنان فرصت ایجاد کردند حتی برای فعالیت زنان در آموزشگاه ها و ارگان های حتی خصوصی تخفیف می دهند اما نکته بسیار مهم را مدافعان حقوق زن فراموش کردند. وقتی می توانیم حرکتی تاثیرگذار داشته باشیم که به مردان و جنس مذکر آموزش بدهیم و او را آگاه کنیم. در کشوری مثل افغانستان که پدرسالار است، چطور توقع داریم که دختری آگاه باشد و بخواهد به پوهنتون برود در حالی که اولین کسی که جلوی او می ایستد پدر و برادرش هست. هنوز مردان خشنونت و بدرفتاری با زنان دارند اما سیستم ما مردان جامعه را فراموش کرده است.

مقشوش: زنان در پروسه مذاکره با طالبان چه نقشی داشتند؟ برای فردای آشتی ملی، حضور زنان در جامعه را چطور می بینید؟

بعد زمزمه صلح که شرایطی شد تا زنانی به نمایندگی در اجلاسی با طالبان شرکت کنند، انگار هیچ بازده و موفقیتی نداشته چرا که نه خبری از حقوق زنان در توافق صلح آمریکا با طالبان بود و نه شرایط فرقی کرده است و هنوز زنان آزار و بدرفتاری می بینند. بدتر از بی نتیجگی این است که این زنانی که در اجلاس شرکت کردند هیچ واکنشی به حوادث تلخ که در این مدت اتفاق افتاده است نداشتند. چندی قبل تعدادی از زنان معروف و فعال، برقع به سر کردند اعلام کردند که جناب طالبان، ما شما را می بخشیم و ما شریعت اسلام را رعایت کرده و می کنیم، شما لطفا سنگسار و آزار ندهید. این جور رفتارها ناامیدی را از آینده بیشتر می کند.

احمد سهیل احمدی 2020/4/18