دیده‌گاه

افغانستان، ویتنام دیگر؟

هوای اجتناب ناپذیر، لرز و ترس افغانستان را در بر گرفته است.

طالبان بازگشته اند و آنها انگشتان خود را در اطراف دولت اشرف غنی مانند مشت بسته فشار می دهند.

تلفات هنوز در مقیاس جنگ داخلی نیست. طالبان وقت خود را می خوانند و شهرها را محاصره می کنند و منتظرند آمریکایی ها عزیمت کنند. به هر حال بسیاری از پادگان های محلی تسلیم شده اند ، در حالی که در جای دیگر بزرگان قبایل برای انتقال قدرت بدون خونریزی مذاکره کرده اند.

وقتی غنی و دولتش که درگیر فساد هستند و به سرعت به سمت بی ربطی می روند ، به پایین نگاه می کنند آنها فقط می توانند این را ببینند که در گوشه ای قرار دارند که هیچ نوع پشتیبانی ایالات متحده (وبمب ها ) نمی تواند آنها را حمایت کند .همکاری آنها با قدرت های خارجی آنها را با یک لکه سیاه نیز مشخص کرده است که هیچ صابونی نمی تواند آن را بشوید.

با این حال به طرز دقیق طالبان از همان دانه های ژئوپلیتیکی ایجاد شده اند: دولت غنی و طالبان هر دو شیرینی قند پهلویی هستند که توسط قدرت های خارجی ریخته شده است. ایالات متحده آمریکا ، عربستان سعودی ، پاکستان، هند و... همه در این تکرار چند دفعه در این بازی بزرگ تا گردن خود زیر آن غرق هستند . طالبان آنچنان "دانشمندانی" نیستند که نام آنها بر آنها دلالت دارد. آنها بیشتر جناح مسلح هستند. آنها خود را برای مبارزه با اشغالگران بازسازی کردند و دارای ایدئولوژی ای هستند که به دلیل عطر و طعم اسلامی باعث می شود آنها به طور کلی قابل درک باشند.

عدم موفقیت دستگاه های دولتی در افغانستان توسط غنی به احیای مجدد آنها دامن زده است.

در همین حال ، اشتیاق به "دانشمندان" طالب در سراسر جهان بسیار کم است. طالبان قصد دارد که "امارت اسلامی افغانستان" را ایجاد کند، یک نهاد سیاسی که در سال 1996 تاسیس شد. روسیه نیز علاقه زیادی به آنها ندارد. قدرت های غربی از طالبان بیزار هستند ، اما آنها دیدند که هرگز نمی توانند در این جنگ پیروز شوند و به راحتی مجبور شدند ضررهای خود را کاهش دهند. طالبان در موقعیتی که خود را در کشور مستقر می کنند به اندازه کافی برای چرخاندن توپ در مذاکرات شرکت کرده و مرتباً به بدقولی در دوحه متهم می شوند.

آنها از مجوزهای سفر ویژه خود در سازمان ملل برای پرواز به امارات متحده عربی بلکه برای بازدید از مسکو استفاده نکردند.

در خود افغانستان ، بسیاری افراط و تفریط طالبان را به خاطر می آورند و شبه نظامیان تازه نفس برای مبارزه با آنها از طرف حکومت در حال ظهور هستند که این خطر جنگ داخلی زیاد تر می سازد.طالبان بخاطر حقوق نوجوانان، زنان و موسیقی مورد اهانت قرار می گیرند چرا که مردم خاطرات گذشته را فراموش نکرده اند.

بنابراین کنترل عملی آنها در حومه شهر درباره وضعیت دولت مرکزی چه می گوید؟ یک تریلیون دلار و بیشتر کاملاً نتوانسته است احساس امنیت را در اختیار شهروندان افغانستان بگذارد.

متأسفانه هیچ یک از اینها خوب نیست. به محض بازگشت امریکایی ها ، نیروهای طالبان آخرین فشار خود را به مراكز شهری وارد می كنند ، در آن زمان اگر چنین شود تعداد تلفات وکشتار افزایش خواهد یافت .

یا آمریکا "یک ویتنام" دیگری به وجود خواهد آورد و دست به انجام شعله ور کردن جنگ داخلی خواهد زد ؟

چرا که در جنگ تهاجمی دوباره منهدم شده است؟ مواد لازم برای یک فاجعه طولانی مدت دوباره برای افغانها وجود دارد. همه ما امیدواریم که چنین نه شود .

جان کلامپ

روز جهانی پناهنده 2021

به روز 20 جون، روز پناهنده رسیده ایم که متاسفانه شمار پناهندگان و مهاجران در جهان نسبت به سال گذشته افزایش یافته و به بیش از 82 میلیون رسیده است. متاسفانه پناهندگان به خاطر جنگ، ناامنی، فقر و ناعدالتی در سطح جهان مجبور می گردند که از خانه و کاشانه خویش فرار نمایند اما خجالت آور هست که پناهندگان در کمپ ها زندانی می گردند. از بنگله دیش و میانمار تا آفریقا، از مالزیا و استرالیا تا اروپا دولت ها زیر نظر سازمان های حقوق بشر پناهندگان را مثل مجرمین از مردم عامه دور نگه می دارند.

افغانستان سال سخت تری را گذراند. کرونا، فقر و حملات دهشت افگنانه مردم را مجبور ساخت تا در داخل و خارج از کشور آواره گردند. کشورهای مختلف که در مسیر مهاجرت واقع گردیده اند مثل ترکیه و یونان پناهندگان را عین وسیله برای اهداف سیاسی و اقتصادی خویش استعمال می نمایند تا بتوانند از جامعه جهانی کمک های بیشتری دریافت نمایند اما پناهندگان از کمترین حقوق اولیه مثل درخواست پناهندگی، اسکان و واکسیناسیون گسترده محروم نموده اند.

اعضای رسانه آزاد مقشوش از جامعه جهانی و مردم جهان می خواهد تا به کمک همنوعان خویش بشتابند و بتوانیم در آینده از این مصیبت تلخ بیجاشدگی و پناهندگی خلاصی یابیم. ای مردم جهان پناهندگان هم مثل شما انسان هستند و به آنها ظلم نکنید!


'صلح و آرامش'. پایان بازی فلسطینی اسرائیل

اسرائیل در آن طرف رژیم های مستبد خاورمیانه ایستاده است.

ما حاکمیت قانون داریم ما دموکراسی داریم. "

بنیامین نتانیاهو ، 19 ژانویه 2021

"ما برای مدت طولانی آرامش و سکوت را برمی گردانیم."

بنی گانتز ، وزیر دفاع اسرائیل ، 11 می 2021

ما در حال مشاهده نوعی صحبت دوجانبه انحرافی در اسرائیل هستیم که فکر کردیم با شکست آپارتاید در آفریقای جنوبی به زباله دان تاریخ پیوست.

نتانیاهو در حالی که قانون بردگی بر ملت دیگر به کار گرفته است ، اما از حاکمیت قانون صحبت می کند.

"قانون" اسرائیل پاکسازی قومی را تسهیل می کند: اخراج فلسطینی ها را از خانه های آنها در بیت المقدس شرقی که از ساکنان قرن ها با اصالت غیر یهودی.

‌از نظر اسرائیلیان یهودی ، این قانون در حمایت از حقوق مالکیت ، قانون قرارداد و حقوق مدنی آنطور که باید عمل می کند.

اما برای فلسطینی ها چنین نیست.

به نظر می رسد که برای فلسطینیان ، بردگی و انقیاد غیرانسانی سرنوشت آنها باشد.

اکنون که دولت اسرائیل خود را با مستبدترین رژیم های عربی متحد گردیده است ، دیگر نیازی نیست که به سختی پشت خود را نگاه کند و می تواند روند استعمار را ادامه دهد.

اسرائیل مانند چین از انجام یک بازی طولانی خوشحال است. آنها در حال خوردن فیل هستند ، هر بار یک لقمه. شهرک های آنها که از نظر استراتژیک برای کنترل منابع و دسترسی (بیش از 130 مورد رسمی در حال حاضر) قرار دارند ، توسط جامعه جهانی در اقدامی که تبدیل به یک آیین وحشتناک شده است ، فریب می خورند.

با گذشت دهه ها ، سرقت ضعیف تر می شود. وزرای امور خارجه در سراسر جهان حتی اکنون "درخواست های خود برای آرامش" و "خواستار پایان دادن به خشونت" را گوشزد می کنند. آنها الگو را در یک فایل مفید روی میز کار خود نگه می دارند.

جمعیت کرانه باختری و نوار غزه اساساً زندانیان سرزمین خود هستند و با اطمینان از برقراری "صلح و آرامش" ، رهبران ارشد آنها اکنون می توانند آنها را رشد دهند.

این سخنان والدین است که فرزندان بی ادب را گوشزد می کنند. ذهنیت زیربنایی برتری از تعارف فرو می رود.

توافقنامه اسلو یک نسل پیش بود. از آن زمان ، اوضاع فقط خراب شده است.

دولتهای متناوب راست گرای اسرائیل برای قدرت به احزاب فوق العاده ارتدوکس یهودی اعتماد کرده اند که سخنان نژاد پرستی آنها با یک خود بینی گسترده و "نفرت" دیگر کنترل نشده است. در همین حال ، فلسطینیان برای انتقام جویی نیازی به انگیزه ندارند.

فلسطینی ها با وجود اینکه دو سال دیگر هفتاد و پنجمین سالگرد سلب مالکیت آنها است ، تاکنون تسلیم سندرم استکهلم نشده اند. اما آنها به سرعت و در حالی که چشم خون آلود ژئوپلیتیک خاورمیانه به کشور دیگری گرایش پیدا می کند ، دوستان خود را از دست می دهند.

این هم یک مبارزه عادلانه نیست. اسرائیل مانند یک بازیکن پوکر است که در حالی که همه 52 کارت را در دست دارد ، از دست وحشتناک خود غر می زند. نگرش روانی است. اینکه اسرائیل را با یک سادیست متجاوز به خانه که کودکان را در زیرزمین خود زندانی می کند و به دلیل درخواست نوشیدن آب شلاق می زند،

این خیلی اشتباه نیست. اگر صاحبان مزارع به ذهن خطور می کنند بپرسید

این همان اتفاقی است که می افتد وقتی اسراییل ایدئولوژی بشریت را زیر پا می گذارد و همه ابزارها توجیه می شوند. برای صهیونیست های مبارز ، این همیشه درست بوده است. در تاریخ بشر تنها دو پیش بینی می تواند با اطمینان انجام شود: خشونت باعث خشونت می شود و استبداد محکوم به پوسیدگی در انبار زباله است.

جان کلامپ

محکومیت جنایت

بِسم الله اَلرحمن الرحیم

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ

آل عمران_169



وقتی قلم ها شکسته شود، کتاب ها لگدمال گردد و مکاتب در دریای خون ویران شود، آیا اطراف جنگ این وحشت را پیروزی می دانند

هیولای وحشت مدت هاست که نقاب از چهره برداشته و رسما بر مکتب، دانشگاه و شاگرد در افغانستان حمله می کند. دشمن امروز افغانستان از هیچ جنایتی شرم نمی کند و از هیچ قشری به اندازه شاگرد و محصل تنفر ندارد

سوال اینجا است که این کودکان و نوجوانان تازه قد کشیده چه گناهی را مرتکب شده بودند ؟

مگر در کشوری که روزانه ده ها انسان کشته می شود، حمله دهشت افکنانه بر مکاتب و پوهنتون ها رسم گردیده، می توانیم امید داشته باشیم که خشونت ها پایان یابد و جهل نابود شود؟ دشمنی که دیروز در جلال آباد، لغمان، لوگر، دشت برچی و زابل خشونت آفریده، فردا از شرم فرو نخواهد ریخت مگر ما سکوت و اختلاف را در گلو خفه نماییم و همراه یکدیگر برای نجات افغانستان بایستیم

ما هم به نوبت خویش در رسانه آزاد مقشوش و مجمع دانشمندان و متخصصان افغانستان تسلیت بر فامیل شاگردان و شهدای حوادث تروریستی اخیر عرض می نماییم و برای ملت زجر کشیده افغانستان طلب آرامش می کنیم. این فجایع را به طور شدید محکوم می نماییم


روز جهانی مطبوعات

بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ

اعلامیه شورای رهبری مجمع دانشمندان و متخصصان افغانستان در داخل و خارج از کشور

مقر اصلی شهر مادرید، کشور اسپانیا

امروز روز جهانی مطبوعات است. مطبوعات آزاد و قوی لازمه انکشاف و توسعه هر کشوری می باشد در نتیجه اگر در کشوری فساد و تبعیض وجود دارد نشان می دهد که در آن کشور زورمندان با اجبار اسلحه و ترور مقابل آزادی بیان می ایستند. اگرچه تنها وظیفه خبرنگاران این است که خبر صحیح و صریح را به گوش مردم برسانند. از این جهت است که ما در افغانستان شاهد ترورهای هدفمندانه خبرنگاران بوده ایم چرا که دشمنان آزادی می خواهند صدای آزادی بیان را خفه نمایند.

ما در رسانه مقشوش و مجمع دانشمندان و متخصصان افغانستان در این روز جهانی مطبوعات اعلام می نماییم که تمام اقدامات غیر انسانی و ضد بشری را که علیه خبرنگاران در افغانستان واقع گردیده است به طور اشد محکوم می نماییم و از تمام اطراف درگیر می خواهیم که هر چه سریع تر از مصونیت خبرنگاران حمایت نمایند و به جان، مال و حقوق خبرنگاران احترام بگذارند تا مردم افغانستان بتوانند از اخبار و وقایع صحیح مطلع گردند.

از طرف شورای رهبری مجمع دانشمندان و متخصصان افغانستان در داخل و خارج از کشور به ریاست داکتر عزیزالرحمان حکمی موسس و رئیس مجمع

مادرید، اسپانیا

13.2.1400 3.5.21

آیا مقشوش رسانه آزادیست؟

افغانستان درگیر جنگ، ناامنی و فقر می باشد. ترورهای هدفمند و نبود نگاه فرهنگی در کشور باعث می شود تا فعالیت های رسانه ها بیش از پیش چالش برانگیز و خطرناک تلقی گردد. بیست و هفت حوت روز خبرنگار هست و در این روزهای حساس افغانستان که رسانه ها تلاش می نمایند تا موضوعات مهمی مثل مذاکرات بین الافغانی، دولت موقت، صلح و جنگ را به طور صحیح منعکس کنند.

بیست و چهار حوت یا همان چهارده مارچ تولد یک سالگی رسانه آزاد مقشوش هست. در این روز سعی کرده ایم تا با کسانی که در یک سال گذشته با آنها گفتگو داشته ایم، از آنها درباره رسانه آزاد، کارنامه رسانه ها در افغانستان، معضلات و مشکلات رسانه ها و کارنامه مقشوش در اولین سال فعالیتش نظر ایشان را خواسته ایم.

سودابه ناصری عثمانی

رسانه آزاد مقشوش در این مدت یک سال کاردهای خوبی در زمینه آگاهی رسانی و اطلاع رسانی انجام دهد. یکی از نکات ارزشمند این رسانه توجه به خانم ها بوده چه در بحث فعالیت های مدنی، حقوق و حتی مذاکرات بین الافغانی تلاش کرده اند تا به خانم ها تمرکز نمایند.

رسانه های آزاد دیگری هم در افغانستان داریم اما تاکید مقشوش بر انتشار واقعیات بدون سانسور و بازگویی فعالین حقوق زن کار آنها را متفاوت می سازد. مقشوش در کنار آگاهی رسانی فعالیت های مدنی از جمله کمپین تظاهرات در مورد ترورهای هدفمند خبرنگاران داشت. به عنوان خبرنگار از فعالیت های آنها سپاس گذارم.

شمایل فضلی

مقشوش رسانه آزاد است اما نه صد درصد. بنابر ملاحظات سياسي تحت تاثير و كنترل حكومت قرار دارد. اما در همرساني موضوعات مرتبط به افغانها به اندازه كافي فعاليت داشته و پل ارتباطي ميان مردم و فعالين مربوطه بوده است.

در افغانستان رسانه ها در سال ها اخير رشد چشمگير داشته اند اما بطور كامل آزاد نيستند چرا که خبرنگاران و اشخاص رسانه ي كه همیشه صداي مردم بوده اند، صداي آنها را خاموش می سازند و شاهد تلفات بسیاری در عرصه رسانه ها در افغانستان بوده ایم و هستيم.

عبدالقدوس صادقی

اکثر رسانه ها در افغانستان آزاد و مستقل هستند هر چند ادعا می شود که این آزادی ها واقعی نیست و وابستگی های حزبی، گروهی و بیرونی وجود دارد که آزادی رسانه ها را زیر سوال می برد. با این حال طبق ادعا خود آنها به عنوان رسانه آزاد یاد می شوند.

مقشوش عمر کوتاهی دارد اما در این یک سال کارهای مفیدی انجام داده از جمله در بحث پناهندگان که توانسته صدای بی نوایان را منعکس نماید که واقعا قابل ستایش هست چرا که این حرکت در مقایسه با رسانه های افغانستان و جهان متفاوت هست. من مقشوش را یک رسانه آزاد، مستقل و همسو با مردم می دانم. خوشحال هستم که هنوز افرادی هستند که به دور از نگاه مالی و مخالف با حرکت دیگر رسانه ها سعی می نمایند تا و برای صلح و همبستگی افغانستان اقدام می نمایند.

فاطمه خاوری

بله در افغانستان فضا برای رسانه ها نسبتا آزاد است ، هرچند اصلاح ماده های قانون رسانه ها سعی بر محدود نمودن آزادی رسانه داشت.

موضوع رسانه آزاد زمانی به میان میآید که مباحث مهم و پیچیده مخصوصا سیاسی از طریق رسانه بی طرفانه و بدون ترس یا واهمه از دولت بیان گردد که رسانه مقشوش هنوز در آغاز کار است و مانند رسانه های شناخته شده روی مباحث شدیدا سیاسی و اجتماعی تمرکز نکرده است. مقشوش نیاز دارد تا دامنه خبردهی اش را توسعه بخشد، آنگونه که از خبرهای مقشوش پیداست تمرکز این رسانه بر خبر مهاجران و پناهندگان است در حالی که برای شهروندان افغانستان وضعیت داخلی کشور مهمتر از وضعیت مهاجرین و پناهندگان میباشد.

پرفسور ترابی

درافغانستان رسانه های آزاد براساس مواد قانون اساسی مجوز می گیرند و فعالیت دارند. در پهلوی سایر نارسایی ها وجود رسانه های آزاد یک دست آورد بزرگ شمرده می شود.

رسانه مقشوش طی یک سال که عمر آن می گذرد؛ کارهای خیلی ارزشمندی انجام داده است که ازنظر اطلاع رسانی وروشنگری قابل ارج شمرده می شود، به گونه مثال مصاحبه های متعددی با اعضای مجمع دانشمندان و متخصصان افغانستان و هم چنان شخصیت های صاحب نظر انجام داده که ازنظر ما همه این فعالیت ها درخور ارزش است.

نصیر صافی

با وجود تهدیدات و تعزیرات امنیتی در کشور صد ها ژورنالیست بطور مستقلانه و بی ترس در برابر کارکردهای ناقص و اشتباه دولت و حتی طالبان شجاعانه ایستادگی می کنند و عمل کرد آنان را به چالش کشیده اند. پدیده سانسور نه تنها در افغانستان جنگ زده بلکه در بزرگترین دموکراسی های جهان نیز وجود داشته و ادامه خواهد داشت.

در مورد مقشوش باید به عرض برسانم که تا به حال در آگاهی رسانی و انتشار واقعیت ها خوب عمل نموده اید و همچنان برخورد صمیمانه تان بحیث یک رسانه ای مستقل استقبال می کنم و از شما راضی هستم.

سمیع دره ای

اگر آزادی به معنای نبود وابستگی میان رسانه و دولت، حزب یا کدام حکومت خارجی باشد بی شک با چنین رسانه های آزاد بسیاری در افغانستان داریم. اما این رسانه ها اکثرا به خاطر مخارج و مصارف خویش پروژه های بزرگ داخلی و خارجی را انجام می دهند به نظرم وقتی اینان مجبور می شوند تا در پروژه ای کار نمایند، ممکن صاحب پروژه روی آنها تاثیر بگذارد و آزادی آنها زیر سوال برود.

رسانه مقشوش همان طور که ادعا می نماید می تواند آزاد تلقی شود اما متاسفانه رسانه هایی که تصویری نیستند در افغانستان به چشم نمی آیند و کمی به مشکل می خورند چرا که عام مردم بی سواد هستند و از رسانه های تصویری لذت می برند. مقشوش یکی از رسانه هایی هست که در عرصه فعالیت خویش موفق بوده و در حیطه خویش روشنگری کرده است.

سید فایض وصال

طبیعتا در افغانستان رسانه های زیادی فعالیت می کنند اما از دید من هیچ یک از آنها را نمی توان آزاد نامید. به رسانه ای آزاد می گویند که مستقل، بی طرفانه و بدون جانب داری از یک جناح یا حزب خاصی فعالیت کنند. به زبان عامیانه می توان گفت که رسانه ها در افغانستان بیشتر مراکز تجاری معروف هستند و هر رسانه ای مربوط به حزب، طیف، گروه و قوم خاصی می باشد.

از آنجایی فعالیت های شما در راستای اعلام اطلاعات، چالش ها و مشکلات پناهندگان و آوارگان می باشد که بدون شک در این امر موفق بوده اید. مقشوش شبانه روزی فعالیت داشته آن هم بدون هیچ مزدی، صادقانه و طرف مردم خویش هستید. از دید من رسالت، مسئولیت و ادای دین یک رسانه در برابر مردم را به طور کامل انجام داده اید.

اسماعیل پاینده

استقلال مادی، منطقوی و سیاسی جز عواملی هست که باعث می گردد تا رسانه ای آزاد باشد. که البته مقشوش هم هر قدر کوشش نماید که آزادانه صحبت نماید، بازهم میتواند تحت تاثیر این سه نکته تحت عنوان رسانه آزاد قرار بگیرد. در غیر آن صورت متاسفانه دچار خطر گردد.

زرغونه ولی

ما می توانیم بگوییم که در افغانستان رسانه های آزاد داریم اما رسانه ها با چالش های جدی مواجه هستند. خبرنگاران و فعالان رسانه ای تلاش می نمایند تا واقعیت ها را به طور عینی به مردم برسانند آن هم در این شرایط جنگ ارزشمند هست.

از زمانی که با رسانه مقشوش آشنا هستم تمام واقعیت های عینی مردم را به زبان رسا و بدون سانسور با ادبیات خوب به گوش مردم می رساند. مقشوش رسانه ای هست که دادخواهی مردم خارج از کشور و به خصوص پناهندگان را انجام می دهد.

احمد سهیل احمدی 14.3.21

زمستان بدتر از جهنم

به دنبال گزارشاتی که از سرتاسر اروپا ، خاورمیانه و آفریقای شمالی در مورد شرایطی بدی که در این زمستان سرد Covid-19 پناهجویان بسر می برند باید تو جه اقدامات ضروری گرفته شود ما این هفته درخواست فوری می کنیم:

خبرنگاران مقشوش از پاریس تا کرکوک فقط یک داستان برای گفتن در ژانویه سال جدید نما می توان برد که این سال Covid-19 است . آنها از نگرانی در مورد اضطراری بودن بحران زمستان بسیار عصبانی هستند. بسیاری از فعالانی که در زمستان های گذشته می توانستند بیرون بروند و به پناهندگان و مهاجران اردو زده کمک کنند ، امسال در زندان خانه زندانی هستند. آنها قادر به بیرون آمدن و کمک نیستند. این بدان معناست که مسئولیت زنده نگه داشتن نکهداشتن ‌کمک به پناهندگان طور پیش فرض بر عهده کمیسیون عالی پناهندگان سازمان ملل و دولت های ملی قرار گرفته است.

بابر بلوچ ، سخنگوی کمیساریای عالی پناهندگان امور پناهندگان ، این بحران را دقیقاً قبل از آخرین کریسمس در یک کنفرانس مطبوعاتی بیان کرد: که نگران کننده بود ، با 74 درصد از آنها اکنون قادر به تأمین تنها نیمی یا کمتر از نیازهای اساسی پناهندگان هستند ، و 83 درصد درگیری با یک یا چند مکانیسم مقابله ای منفی برای تأمین نیازهای اساسی دیگر "

در همان روز ، 20 دسامبر سال 2020 ، بلوچ درخواست تجدید نظر در مورد 455 میلیون دلار را در بالای برنامه زمستان کرد، آژانس ، اعلام شده در سپتامبر ، اعلام كرد كه بودجه آن 211.3 میلیون دلار بود. هر مکانی که پناهندگان و مهاجران در آن هستند ، از نظر شرایط آب و هوایی متفاوت است. مثلا در اروپا و به ویژه در بوسنی ، جایی که 1500 پناهجو در دمای زیر صفر در جنگل برفی می لرزند ، این سرما و برف و برودت هوا است. در آفریقای شمالی ، جایی که ساحل دریای مدیترانه را می توان با طوفان های وحشتناک و باران شدید مشاهده کرد ، این درجه سردی شب است که به استخوان می رسد.

هزاران نفر از مردم عادی ، که سفرهای طولانی و طاقت فرسا و تهدیدکننده زندگی آنها را تهدید می کنند ، در این لحظه در فکر این هستند که آیا آنها ، کودکان نوپا یا پیرانشان ، از طریق سرما زنده می مانند؟ بلافاصله شرایط خیلی سخت و کمک کاملاً ضروری است. نه فقط در بلند مدت، بلکه در کوتاه مدت. اکنون وضعیتی است که نیاز به توجه دارد. بنابراین بسیاری از افراد خوب که به طور معمول اوقات فراغت گرانبهای خود را صرف کمک به پناهندگان و مهاجران می کنند ، حتی نمی توانند خانه های خود را ترک کنند.

یک وضعیت اضطراری بزرگتر وجود دارد که Covid-19 است ، بله ، ما در مقشوش درخواست ما این است: آسمان ها را حرکت دهید ، زمین را به چرخانید ، به پناه جویان در این زمستان وحشتناک کمک کنید. اکنون اینجاست و وقت آن است که حرکت باید کرد، در آینده نیست الان هست واقعیت در حال حاضر.

فقط یک سوال باقی مانده است. با توجه به این مصبیت و مشکلات ، در حال حاضر ، همین لحظه ، برای کمک نیاز دارد ، ما باید با خود فکر کنیم که چه کاری می توانیم انجام دهیم؟ مردم اروپا ، بویژه بوسنیایی ها ، باید به یاد بیاورند که اخیراً بسیاری از آنها ، و بسیاری از عمه ها ، عموهایشان ، پدربزرگ ها و مادربزرگ هایشان ، خودشان پناهنده بوده اند، فقط از زمستان های یخ زده اروپا بیاد بیاورند که در آن زمان با حرکت بدن ها شان آنها در جهت یک ایمنی زودگذر در حرکت بودند ، هزاران نفر حتی در میانه یخ زدند.

جان کلمپ

مادر همه بمب ها

وقتی از افغانها می خواهید که از جنگ چهل ویک ساله را به یاد بیاورند ، آنها با گریه اظهار خواهند داشت که حمله آمریکا وحشیانه تر از حمله شوروی بود. از چگونگی سوال بپرسید ، و آنها خواهند گفت که توده بسیار مهم ، بازی برای بازی (هر دو ابرقدرت دارای سالهای زیادی در داخل کشور و چکمه های روی زمین داشتند ) ، حمله آمریکا را بدتر می کند. آنها می گویند ، بسیار بدتراز ازین جهت بدتر می کند، نامردی آن است. قاتلان آمریکایی بدون هیچ گونه تماس چشم به چشم ، بدون سر و صدا پرواز می کنند. بدون حساب و ظالمانه مردم را به خاک‌وخون‌ می کشند

در یک دیالکتیک خیالی، همان ردیاب های سریع وزارت امور خارجه که در هنگام ورود شوروی به افغانستان در 27 دسامبر 1979 خود در دریای کارائیب آفتاب می گرفتند ، چه طور جنگ۱۹ ساله خود را با نشاط توجیه می کنند "بله ، اما مطمئنا همه افغان ها خوشحال شدند که نهایت طالبان را می بینید؟ و گفتند که ما شما را آزاد کردیم، مانند همه کسانی که به آنها حمله می کنیم. افغان‌ها : "با شنیدن صدای مهیب هلیکوپتر های روس حداقل کسی می توانست که فرارکند. آنها بلند مانند جهنم بودند. آنها اضافه کردند "که همه چیز با روس ها بدنبود مثل مرد میجنگیدند تا روزی که دست بجنایت ریختن بمب بشکلاسباب بازی کردند

چشم انداز اول اینست که قربانی ای

که همه چیز را از دست داده و جان او را هم تهدید می کند هرگز نمی توانست شنیده باشد. یک اسم واقعی: نقیب جان. از نظر او ، مرگ خاموش است. برای خانواده های درهم شکسته ، جستجوی تکه های گوشتبرای انجام مراسم تشریفات جنازه ، چیزی جز سکوت نیست

. ابتدا صدای حمله مهیب ، سپس گوشهای شکسته ، غرش ، شیشه های به هم ریخته، خرده چوب و آجر، برش زدن. پس از آن ، مشتاق شدن ناله نوزادانی و بچه هایی که تازه کودکی شان تمام شده است. نالههای مادر نقیب ، که عزیزم خود را ازدست داده است

چشم انداز دیگر: فرمانده ای که پسر دو ساله ناز دانه خود را به دلیل تأخیر در عزیمت برای کارش نفرین می کند. و می گوید اب سیب را با صبحانه بنوش ، تو او این خوی بد را باید تغیر بدهی ، او برای کار با یک وسیله نقلیه ورزشی سودمند که به خاطر آن مجبور شده بودند خانه سخت حومه خود در حومهایندیان اسپرینگز را گسترش دهند ، کار می کند. با کفش های پاشنه بلند در پا به داخل دفتر می رود و باکارت امنیتی خود بازی می کند چون چون دستگاه (م کیو ۹) بعضی وقت کندی می کند ،اورا خوب باظرافت تنظیم می کند

امروز بوسیله وزیدن باد هوا در هندو کش خیلی مطبو‌ع و معتدل است ، بمب ۱.۷ تنی که در داخل هواپیما قرار گرفته اماده است ، اجتماع آنجاست ، هدف آن جاست ، هدف تعین شده است ،دستور داده شدهاست ، محموله تحویل داده می شود .

تاثیر خوب روی هدف تحقق یافت و موفق بود.

برای فرمانده ای ، که هرگز با محاکمه یا حتی تحقیقات مقطعی روبرو نخواهد شد ، مرگ ها نیز ساکت هستند. منبع تغذیه صدا می گوید: "تأثیر خوب روی هدف" ؛ خوراک ویدئو نیز همین را می گوید. پسر دو ساله ای که خیلی دوست داشت با خواهر بزرگترش بازی کند و صبح زود از رختخواب بیرون می پرید تا به سمت او بشتابد ، دیگر وجود ندارد

این دو دیدگاه مانند دو موجی است که از سال 1979 تاکنون افغانستان را در هم شکسته است. از شمال ،از غرب. ابتدا خرس ، سپس عقاب. شرم آور است ، وقتی که پرندگان آمریکایی گفتند "آزادی" را بیاورند ،آمریکا فقط یک زشتی را به وجود می آورد ، نقطه مقابل تمدن ، برای شیر دادن به پرنده ای سلطنتی مانندعقاب

نام اپراتور مشخص نخواهد شد. آیا او را مادر همه بمب ها می نامیم؟

جان کلامپ ، احمد نثار 28/12/20

تسلیت کافی است!

وقتی قلم ها شکسته شود، کامره های فیلم‌برداری را بشکنند، بر رسانه ها حمله شود و ژورنالیست‌ها را به قتل برسانند. آیا اطراف جنگ این وحشت را پیروزی می‌دانند؟

امروز بار دیگر هیولای وحشت جان یکی دیگر از خبرنگاران افغانستان را گرفت تا ما فراموش نکنیم که هیچ یک از طرفین جنگ به خبرنگاران احترام نمی گذارند. وقوع فاجعه دهشت‌افگنانه امروز بار دیگر قلب‌های مردم زجر کشیده وطن را تکان داد. حقیقت این است که در افغانستان جان انسان ها به طور عمومی و جان خبرنگاران به طور جدی در خطر است.

روزهاست که میدان جنگ از ولایات دوردست به قلب پایتخت رسیده است و دیگر توانی نمانده تا تسلیت عرض کنیم. مگر در کشوری که در فاصله کوتاه بر آموزشگاه کوثر دانش، دانشگاه کابل و حالا بر ژورنالیست حمله تروریستی می‌شود، از این معلوم می شود که امیدی به پایان خشونت‌ها و نابودی جهل نیست.

دشمن امروز با فیر بر مراکز علمی و جوانان آگاه حمله می کند و می خواهد با این اعمال فجیعانه به اهداف شوم خود برسد و ناامنی را در سکوت رسانه های جهانی گسترش می دهد تا زیر بیرق وطن رنگی جز ظلمات نماند.

ما هم به نوبت خویش تسلیت بر فامیل محروم، خبرنگاران و تمام ملت زجر کشیده افغانستان عرض می نماییم. این فجایع را به طور شدید محکوم می کنیم.

شفق گمراهی بر اَبر رحمت

ای مقصد ایجاد سر از خاک به در کن زین پاک زمین مردم ناپاک به در کن

از کشور جم لشکر ضحاک به در کن از مغز خرد نشئه تریاک به در کن

پیشتر از فتح فتوحات ارتش اسلام، پیش تر از آیه های قرآن، پیش تر از بنای مسجد مدینه بیش شک لقب امین و مهربانی پیامبر را حتی شن زار های حجاز هم شنیده بودند. اما امروز تمدن بشری در غرب مهربانی پیامبر را زیر پا نهاده است. او را از معراج معنویت پایین می آورند و در جایگاه امپراطورهای خونخوار روم قرار می دهند چرا که قبل از ترسیم کاریکاتورهای توهین آمیز این تفکر بین مدعیان آزادی رواج یافته بود که ما خطاکار هستیم و همه مثل ما عیب دارند حتی پیامبران مهربانی مثل عیسی مسیح و محمد رسول الله ( ص) همین شکل هستند. از قدیم گفته اند که کافر همه را به کیش خود پندارد.

کودکان از بالای پشت بام های مکه او را سنگ زدند، در شهر او را کذاب دیوانه و جادوگر خوانند، بانو سمیه را به جرم پیروی از او شهید کردند، سه سال او و یارانش را در شعب ابی طالب تحریم و آزار دادند، به مدینه رهسپار شد ولی با شمشیر و کینه حمله ور شدند. زودتر از آنکه ارتش اسلام وارد مکه شود قطعا امید به مروت و بخشش پیامبر مهربانی خانه های مکه را فتح کرده بود. پیامبر به مکه آمد و در جواب تمام نامهربانی ها لبخند زد و همه را بخشید. او محمد رسول الله هست نه تمثیلی که غربیان از ایشان ترسیم کرده اند.

وقتی عرب بیابان گردی به مسجد مدینه آمد و فریاد زد که تو دروغ گوترین مردمان هستی، پیش از آنکه صحابه عزیز جواب عرب را بدهند، پیامبر خدا با لبخند گرم از او پرسید: تو از کجا فهمیده ای که من دروغگو هستم؟ این رفتار و احترام به آزادی بیان در 23 سال رسالت ایشان بارها تکرار شد. آنقدر غربی ها فریاد زده اند که باید به آزادی بیان و حقوق بشر احترام گذاشت که گوش جلادهای زندان گوانتانامو هم درد گرفته است. احترام به حقوق بشر چنان برای تمدن غرب مهم هست که دونالد ترامپ با عصبانیت فریاد می زند که وای به حال عفو بین الملل اگر بخواهد جنایات جنگی ما را در افغانستان اعلام کند! می دانید که در غزوه های صدر اسلام فقط 1400 نفر کشته شدند؟

ادبیات فارسی دری به خود می بالد که از سنایی غزنوی، مولانای بلخی، حافظ شیرازی تا صدها شاعرگران سنگ دیگر اشعار خویش را با مدح و ستایش رسول الله (ص) عزیز کرده اند. این مدح و ستایش درباری نیست بلکه مدح پیامبری است که بر اعراب جاهل لباس انسانیت پوشاند. اعرابی که سر یک شتر نسل ها با هم نزاع و جنگ داشتند اما با تربیت رسول الله یاد گرفتند که هر روز پنج مرتبه با نماز روح خویش را طهارت دهند. اعراب فهمیدند که در نظر رسول الله ، پسرعموی ایشان با سلمان فارسی و بلال حبشی هیچ فرقی ندارد چرا که جان هر بشری مهم است.

روزگاری از اعراب بیابان گرد تا خسرو پرویز ساسانی گوش های خویش را می گرفتند تا مبادا شیفته حُسن رفتار رسول خدا بشوند. تاریخ تکرار شده است. امروز در غرب کاریکاتور پیامبر مهربانی را می کشند و بر یاوه های خویش بلند می خندند تا مبادا نوای اذان را در خیابان های اطراف خویش بشوند. روزهای صدر اسلام بزرگان مشرکین مردم را منع کرده بودند که صوت تلاوت آیات قرآن را بشوند اما خود آنها شبانه مخفیانه به در خانه رسول الله می رفتند تا حلوت تلاوت آیات را از زبان ایشان بشوند. آنها حقانیت آیه ها را فهمیده بودند اما طمع و کینه های نانوشته باعث شد که آرامش اسلام را انکار کنند. دنیا چقدر تکراری است.

سلام بر رسول مهربانی که در عصر نزاع ها و جنگ ها مبعوث شدند تا نزاع های قبیله ای، قومی و زبانی را از بین انسان ها دور سازند و به جای آن تخم مهربانی و محبت را کاشتند. امروز هم ما همه پیغمبر را الگوی خود دانسته و از نفرت و کینه ورزی دوری می جوییم. این به معنای آن نیست که ما افکارپلیدانه ی دشمن را فراموش کنیم.

احمد سهیل احمدی 29/10/20

سپتامبر ماه بدبختی افغانها

من جوان افغانی هستم که در غربت به دنیا آمدم بدون آنکه کسی از من بپرسد که می خواهی مهاجر باشی؟ یا کجا می خواهی بروی؟ و هزاران سوال ناپرسیده ای که سرنوشت مرا رقم می زند آن هم به خاطر یک جرم جنگ و جنگ و جنگ در افغانستان

سالها جنگ در افغانستان تصور صلح را از نسل ها برچیده است. دیگر تصور نسل جوان از وطن طعم انار قندهار، مزه قابلی ازبکی، شیرینی نُقل، کیچیری چرب هراتی و قدم زدن در جاده ی کنار دریای کابل دیگر نیست بلکه بسیاری از جوان ها مثل من به یاد انتحاری، اختطاف و ناامنی می افتند. روزگاری نه چندان دور معروف ترین عکس ها از افغانستان بی شک دریاهای خروشان، جنگل های چشم نواز و مناره های زیبا بود اما امروز عکس کودکان یتیمی که جنگ خانمان سوز دست و پای آنها را قربانی گرفته در رسانه ها معروف می گردد. هنوز نیمی از سال نگذشته ولی جهان فراموش کرد که نوزادان بی مادر در فاجعه شفاخانه دشت برچی معنای زندگی در وطن را در لحظات نخست زندگی خویش چشیدند. چرا افغانستان به اینجا رسید؟

هر جنگی سالها قبل از شلیک نخستین گلوله و راکت آغاز می شود. افغانستان از دهه پنجاه شمسی آهسته آهسته به سوی راه تاریکی رهنمون گردید و از کودتای سردار داوودخان به بعد افغان ها با فرا رسیدن هر زمستان سرد ملتمسانه دعا می کردند که در بهار جشن صلح برپا شود اما بهار با حوادث تلخ و ناامید کننده ی هفت و هشت ثور را به استقبال ملت آورد.

امروز روز جهانی صلح هست. روزی که مردم افغانستان شاید معنای آن را فراموش کرده باشند. شاید وقتی اخبار مذاکرات بین الافغانی و نشست های پروسه صلح را می شنوند، شک کنند که قرار هست که روزی صلح بیاید. مردمی که با هر تحول تاریخی مُردند و زنده شدند اما آرامی را از نزدیک ندیدند چطور توقع داریم که واقعا به نتیجه مذاکراتی که پشت درهای بسته جریان دارد خوشبین باشند؟ ای کاش سیاستمداران و بزرگانی که سالها در آرزوی منافع و قدرت فریاد زدند، یک بار هم که شده سکوت کنند تا یگانه نوای ملت را بشنوند. ملتی که با ترس از انتحاری و جنگ مثل سابق نفس نمی کشد. سابق کی بود؟

صلح واقعی را هیچ میزمذاکره و میدان جنگی تعیین نمی کند بلکه صلح روزها بعد از خاموشی جنگ در لبخند کودکی که به سمت مکتب می دود، طلوع خواهد کرد. وقتی صلح بیاید ممکن است که مردم روزهای سیاه گذشته را فراموش کنند و با نسل نویی که همراه با صلح متولد خواهد شد، دیگر جنگ به زباله دان تاریخ سپرده شود. اما بی شک مجاهدین و کسانی که لبخند زنان جام شهادت را نوشیدند و مادرانی که طفل های گرسنه شان را با ترس از راکت و گلوله در بغل گرفته بودند، حتما خوشحال خواهند شد. آیا این آرزوی محالی برای افغان هاست که در وطن بایستند و در آرامش به سر ببرند؟

ای مردم جهان ، افغان ها آنقدر مصیبت دیده اند و می بینند که دیگر نمی توانند برای ناملایمات و سختی های زندگی شما گریه کنند اما آیا شما هم باید فاجعه هایی که در افغانستان اتفاق می افتد را نبینید و به راحتی فراموش کنید؟ آیا خبر ابتلا و مصاب فلان بازیگر به کرونا، شما را غمگین می کند اما بیماران کرونایی افغان که به خاطر جنگ و ناامنی نمی توانند به شفاخانه بروند و حتی اگر به شفاخانه برسند هم خبری از دستگاه اکسیژن برای آنها نیست، آیا واقعا برای شما مهم نیست، بی تفاوت هستید و نام خود را انسان گذاشته اید؟

روز تولد اکثر افغان ها در فیسبوک در ماه ژانویه هست به این خاطر که سپتامبر همیشه اوج جنگ در افغانستان محسوب می شود و روزهایی مثل 11 سپتامبر عامل این شد که زندگی ما بیش از پیش سیاه شود. مادران افغان می ترسند که در سپتامبر تاریک وضع حمل کنند. کسی که 21 سپتامبر را روز جهانی صلح نامید قطعا به افغانستان هیچ وقت سفر نکرده بود.

احمد سهیل احمدی 21/9/20

قربان گاه هر روزه افغان

نه از سفره های رنگین و شیرین خبری مانده و نه از خنده و شوخی کودکان در عید و بازدید ها نشانی یافت می شود. راکت ها و جنگنده ها کاغذباد ها را در بغل پسرکان افغان دفن می کنند و کرونا این دشمن نامرئی آنقدر ما را از هم دور می کند که فرصت آخرین دیدار را از ما دریغ می کند. هر روز مردم در قربان گاه افغانستان شهید می شوند.

جوانانی که کودکی نکرده اند و برای یک لقمه نان از فامیل دل می کنده و مهاجرت می کنند. پناهندگان افغان اگر در دریا غرق نشوند، بی شک کرونا در کمپ آنها را خفه می کند و هیچ کس برای آنها عزاداری نمی کند جز فامیل غریب شان.

از زمان تهاجم شرق و غرب به افغانستان، وقتی با نسل های جدید درباره فرهنگ و دانشگاه صحبت می کنی، آنها را به یاد خون و انتحار می اندازد، مثل لیسه استقلال. از شنیدن کلمه زندگی هم فقط تالار هتل شهر دبی و بیمارستان دشت برچی را تصور می کند. جنگ خانمان سوز هم کار و هم زنده ماندن را از نسل جوان دریغ می کند تا یا به جبهه های جنگ گسیل گردند و یا در مهاجرت زنده زنده غرق شوند.

نه معادن قیمتی و نه منابع آب عظیم هیچ یک عامل این همه سال جنگ نیست جز تمنای آزادی که باعث شده امینت نداشته باشیم و هیچ کشوری آوارگان ما را از صمیم دل نمی پذیرد. کشورهایی که از یک سو کانتینر به کانتینر اسلحه برای میدان جنگ افغانستان می فروشند و از سوی دیگر با جنگ افزارهای پیشرفته خاک وطن را شخم می زنند تا شاید کلمه آزادی را از بین ببرند و با مادر بمب ها آزادی را دفن کنند.

عید اضحی در افغانستان هر روز تکرار می شود و از جلال آباد تا هلمند قربان گاه بی گناهانی است که فقط یک جرم دارند و آن هم اینکه آرامش و آزادی را طلب می کنند. اسماعیل به قربان گاه رفت و جهان هنوز فراموش نکرده است اما جهان قربانیان کدام حادثه دهشت افگنانه افغانستان در همین سال را به یاد دارد؟ برای کدام شهیدان افغانستان حتی یک دقیقه سکوت کرده است؟ حتی یکبار هم در توییتر و فیسبوک هشتگ جان افغان ها هم مهم است، ترند نشده است.

ارزش هایی مثل دفاع از وطن و مقاومت در برابر دشمن، جوانانی را از دامن افغانستان می گیرد که در صلح می توانستد افغانستان دیگری بسازند. چهل سال جنگ ارزش های والای انسانی و اسلامی مثل حقوق زن، تحصیل کودکان و ... از مردم ما گرفته است. حتی رسانه ها هم صدای مردم افغانستان را نمی شنوند که با گلوی خونین داد می زنند که صلح می خواهیم. اگر ده ها میلیون افغان در یک لحظه بمیرند آن وقت شاید سیاستمندان و بزرگان دست از لج بازی بردارند تا بالای قبر مردم صلح را تامین کنند.

سه روز صلح در به مناسبت عید اضحی در میان روزهایی که جنگ و کرونا رنگ آرامش را حرام کرده است، قطعا فرصت بی نظیری بود. مردم افغانستان سالهاست که حداقل امید دارند که در بازار و نماز عید کشته نشوند و یک بار هم که شده سربازان و مجاهدان هم مثل باقی وطنداران در کنار فامیل خویش بگذرانند. کرونا فرصت عید واقعی را از ما گرفته اما شاید جنگ و ناامنی فردا ما را هم قربانی کند.

احمد سهیل احمدی

قاتلان نقاب دار

سال 2020 با کرونا آغاز شد و این روزها با حادثه ای عظیم تر، صدای انسانیت از مرزها گذشته است و در هر شهر و کشوری آواز آشنا بلند شده است. بعد از سالها توهین، آزار و بی احترامی به میلیون ها انسان که به خاطر جرم نانوشته ای به نام رنگ و نژاد زجر کشیدند، با قتل بی رحمانه یک انسان بی گناه، جهان به پا خواسته است و یک صدا فریاد می زند، جان سیاهان مهم است. آیا جهان فقط هم نوعان سیاه پوست خویش را آزار می دهد؟ و یا آزار به تمام انسانیت گسترده شده است؟

امروز جنبش ضد نژادپرستی به هر کشور و جامعه ای رسیده است و اعتراض خویش را نه به مرگ جورج فلوید بلکه به ستم هایی که در تاریخ ثبت شده، نشان می دهند. امروز میلیون ها نفر به تاریخ تلخ برده داری و تبعیض نژادی انزجار کرده و خشم خویش را به تاریخ تلخ نشان می دهند. معترضان مجسمه حاکمان شیطان صفت و تاجران برده داری را یکی پس از دیگری بر زمین می افکنند. رسانه ها و قدرت ها غیر مستقیم این حرکت ها را تایید می کنند و این جنبش ارزشمند را به سمت خشونت بر گذشتگان منحرف کرده اند و آیا فقط مشکلات به گذشته های دور مربوط است؟

شیطان صفت های امروز با هر جنگ و آشوبی تاریخ را تکان می دهند و به اسم انسانیت، انسان ها را می کشند و زیر نقاب دموکراسی خون هزاران مظلوم را ریخته و می ریزند. با مرگ هر مظلوم فرصت اصلاح تاریخ و روشنایی را از بشر گرفته اند. هر انسانی می تواند تاریخ را تغییر دهد اما وقتی به مظلومیت کشته می شود، فرصت رستاخیز را از او و نسل بعدی وی سلب می کنند. چرچیل ها که به فاحتان جنگ های ویرانگر شهرت دارند و تاریخ به نیکی از آنها نام می برد اما در واقعیت اینان جنایتکارانی هستند که میلیون ها انسان را زندگی محروم کردند. آیا چرچیل های امروز، جهان را به سمت تباهی نبرده اند؟ با بمباران هواپیماهای بدون سرنشین، میلیون ها انسان را در خانه های خود دفن نکرده اند؟

امروز در افغانستان، سوریه، عراق، لیبی و... در هر روز، هزار و گاهی ده ها هزار نفر کشته می شوند بدون آنکه جرمی کرده باشند. با هر بمباران و حمله ی ارتش های خاورمیانه بر مواضع تروریست ها، رسانه های جهان سینه چاک می کنند و فریاد وامصیبتا بلند می کنند که جان غیرنظامی ها در خطر است، آیا کسی درباره رقم کشته های غیرنظامی و نظامی در منطقه به دست ارتش ایالات متحده و ناتو خبر دارد؟ آیا در فیسبوک و یوتیوب هم فیلم و عکسی از جنایات ایالات متحده آمریکا منتشر می شود؟ چه کسی می تواند واقعیت امروز را در صفحه خود آپلود کند و جانش در خطر نباشد؟ دونالد ترامپ رئیس جمهور جمهوری خواه حکومت ایالات متحده آمریکا قلب تمدن و دموکراسی جهان رسما اعلام کرده بود، اگر عفو بین الملل و دیگر نهادهای آزاد از رقم تلفات غیر نظامیان در افغانستان به دست ناتو و ارتش آمریکا را اعلام کنند، مورد شدیدترین حملات و تحریم ها قرار می گیرند و چند روز قبل مسئولانی در این نهادها را تحریم کرد.

ای مردم جهان، جان همه انسان ها مهم است و جان مسلمانان هم. مردم خاورمیانه که روزی به کشورهایشان آمدید و آنها سفره های گرم و مهربانی را به استقبال شما پهن کردند و شما را مهمان خویش خواندند. اما ناتو و سربازان شما مسلمان کُشی کردند و بر سر همه فریاد زدند. اشک تمساح بر مزار مسلمانان نریزید. تروریست های خارجی بر بالای جاده ها و شاهراه ها ماین گذاری می کنند و غرب با چهاربال آنها را در منطقه جا به جا می کند. بر سفره های خالی مردان خاورمیانه، یک روز هم غذا از آسمان روان نرسید، اما امروز با هواپیما بدون سرنشین خانه های مردمان زجر دیده را بر سر آنها خراب می کنند.

جان مسلمانان مهم است اما تیغ سانسور این یادداشت را خونین کرده است چرا که ما در زمینی زندگی می کنیم که اگر واقعیت را بگویی در دنیای مجازی و واقعی بلاک می شوی و از دهکده جهانی طرد خواهی شد. یک روز مسلمانان سر بلند خواهند کرد و به جهان زخم های خویش را نشان خواهند داد. آن روز که از گریه و ماتم برکشته های خویش رهایی یابند. هواپیماهای بدون سرنشین، اعترضات، انتحاری ها، دریاها و مرزها مردمان خاورمیانه را می کشند. امروز اینها مظلوم تر هستند چرا که کسی از آنها یاد نمی کند. فقط جورج فلوید را نکشتند، بلکه هر روز ما را می کشند. لطفا ما را نکشید...!

احمد سهیل احمدی 2020

کودکان خونین کفن رمضان

گاهی زمان آنقدر کوتاه است که یک مادر، لبخند طفلش را حسرت می خورد تا دوباره ببیند. دیروز در حوالی ظهر سیاه، مادرانی که همچون شمع با گلوله های جنگی ذره ذره آب شدند و آخرین آوازیی که میان جنگ و خون شنیدند، همان صدای اطفال آنها بود که یک جرعه بیشتر شیر می طلبیدند اما افسوس دنیای تاریک ما جز وحشت چیزی برای آنها نداشت. ای اطفال، شهادت تان مبارک!

در زندگی صحنه هایی هست که یک بار تکرار می شود و تا سالها روح آدمی را جلا می بخشد، مثل اولین خنده ی طفل و اولین قدم های لرزان کودک که فراموش نمی شوند. اما برای مادر وقتی که کودک، او را صدا می زند و مامان می گوید دنیا، دنیای دیگری می شود اما بعد از حادثه ی دشت برچی، مادرانی دیگر طفل خویش را در بغل نخواهند گرفت و کودکان بی مادری که تا ابد ننگ سیاهی را بر پیشانی داعش و تکفیر نشان خواهند داد.

تکفیر همان داغی است که زندگی را از کودکان می گیرد و گلوی زنان ایزدی در عراق تا زنان هزاره را در کابل را فشار می دهد تا نگویند زندگی. این روزها از انتحاری ها تا جنگ ها مثل ابر تاریکی بر سر مردمان وطن نازل شده، وای به حالشان که بگویند زنده اند. زندگی و صلح در کشور من جرم است.

افغانستان درد می کشد و آرامش اش همان طفلی است که میان خونابه برمی خیزد و لابلای ماین ها بازی می کند تا نشان بدهد زندگی جاریست. اینبار سرزمین غریبان درد طفل کشی را بر جسم پاره پاره و خونین گشته اش حس کرده و با این جراحت سکته می کند. پامیر و کوه بابا کمر خمیده شده اند و هر لحظه ممکن است روی شهر کابل بریزند تا داعش، اشغالگران، تکفیر و کشتار را برای همیشه دفن کنند.

احمد سهیل احمدی

چشم غبارآلود بشر

انسان تاریخ را ثبت می کند تا فراموش نکند اما حاکمان عادت کرده اند که از تاریخ عبرت نگیرند و اشتباهات را تکرار کنند. جنگ و ناعدالتی سرآمد اشتباهات حکومت های مقتدر امروزی است که در این صد سال اخیر هیچ تفاوتی درمیان نیامده است که بشر را از طمع و خونخواری باز دارد. امروز مشاهده می کنیم که با حمایت کمپانی هایی مثل اسلحه سازی و دارو سازی هنوز تنور آتش جنگ های بشر را روشن نگه می دارند تیغ تیز می کنند اما غافل از این هستند که دشمن نامرئی مثل آفتاب یک چشم در همه نقاط جهان طلوع کرده و حتی کاخ های ریاست شان را فتح کرده است. صد سال گذشته مثل باد گذشت، اما در صد سال گذشته اموری واقع شده است که باید دائماُ به یاد داشته باشیم. اگر چه حکام امروز آنها را به فراموشی می سپارند اما نخبگان هر قوم و هر جامعه به آن اطلاعات دسترسی دارند و می توانند صد سال آینده را با مقایسه با صد سال گذشته پیش بینی کنند.

حکام امروز با حکام صد سال قبل چندان تفاوتی ندارند، چون ما به سال 1914 برمی گردیم و صفحه جنگ جهانی اول را ورق می زنیم، آن وقت مطلع می شویم که جنگ برای چه آغاز شد. ترور شاهزاده فرانتس فردیناند که در قرن گذشته جنگ جهانی اول را آغاز کرد و در این قرن ترور سپهبد قاسم سلیمانی ما را به لبه ی جنگ جهانی سوم رساند. این بار هم ویروسی تک چشم، کمر قوای مجهز بشر را بر خاک نشاند تا ثابت شود که تاریخ تکرار می شود. تکرار حادثه را از توییتر و فیسبوک تا رسانه های بسته می توانید بفهمید.

تاریخ را فاتحان می نویسند و در آن مبالغه های زیادی می کنند. وقتی صحبت از آغاز جنگ جهانی اول می شود از همه کس و همه قدرت ها به عنوان مجرم یاد می شود، اما به راستی مجرم اصلی همان طمع بوده است. نسل جوان که در سال 2011 در تمام کشورهای جهان به شمول اروپا و ایالات متحده از بی عدالتی سرمایه داری جهانی دست به اعتراضات و تظاهرات زدند و انزجار خویش را به گوش تمام افراد بشر رساندند که از تکرار جنگ های خانمان سوز خسته شده و از بدترین دشمن بشر که طمع است بیزاری می جوییم.

نسل امروز اعتراضش را با ترندها و هشتگ های بیشمار به شمول ایران در مقابل جنگ جهانی سوم با زبان تند و طنز بیان نمود. افسوس با ترور سپهبد قاسم سلیمانی در 2020 ما را به یاد ترور شاهزاده فردیناند اتریشی انداخت. بعد از کشتن شاهزاده اتریشی، در اروپا جنگ خانمان سوز جهانی اول آغاز گردید. بعد از ترور سپهبد قاسمی و حمله ی ایران به پایگاه های ایالات متحده در عراق، تمام مردم جهان نفس خود را حبس کرده و انتظار جنگ جهانی سوم را می کشیدند اما بخت ما را یاری کرد، از این مصیبت رهایی یافتیم و جنگ آغاز نشد.

جنگ به ثانیه ای آغاز می شود و زمانی به اندازه تاریخ طول می کشد تا جراحت آن از روح فرزند آدم بزداید. آنفولانزایی که در سال 1917 ایالات متحده ی آمریکا با سربازانش وارد اروپا کرد، تمام اروپا و حتی تمام جهان را دربرگرفت. از 50 میلیون تا 150 میلیون انسان را به خاک و خون کشید.

عدد کسانی که جنگ جهانی اول آنها را از پای درآورد، بسیار کمتر از قربانیان آنفولانزای اسپانیایی بودند. سربازهای بی گناهی که با دست های خالی اما مسلح به ویروس میکروبی کشنده به خانه های خویش برگشتند تا خنده های اطفال و زیبایی معشوق شان را ببینند، بلعکس آنها در مقابل چشم سربازان در خاک دفن شدند. آنفولانزای تک چشم 1917 که آخرین نفس حکومت های مقتدر را برید و خزانه ها را خالی کرد. میلیون ها آدم بیگناه در کشورهایی متعدد جهان به خصوص اروپا قربانی شدند. قربانیان هیچ گاه مسئولین شیوع جهانی آنفولانزای 1917 را نخواهند بخشید. حاکمان غربی که امروز داعیه دار حقوق بشر و آزادی مطبوعات هستند برای اینکه بتوانند یک سنگر بیشتر فتح کنند و در مقابل حریف بایستند، در مقابل شیوع دشمن نامرئی هیچ اقداماتی انجام ندادند. امروز ما می خوانیم که در تاریخ، اسپانیا که در آن جنگ جهانی بی طرف بود و اخبار آنفولانزا را به طور آزادانه منتشر می کرد، متهم به شیوع ویروس آنفولانزا کردند. آیا امروز ما این اشتباه را تکرار خواهیم کرد؟ آیا ترند ها و هشتگ های معروف امروز نشان می دهد که نسل فعلی فهم بهتری دارد؟

تاریخ اجازه نمی دهد که تکرارش کنیم. با ترور شاهزاده اتریشی تمام طمع ورزی و خشونت های پنهان که بر سر چپاول های آفریقا و آسیا در دل حاکمان بود، یک دفعه شعله ور شد تا کمپانی های اسلحه سازی و ثروتمندان پشت صحنه، جیب هایشان را از درآمد پر کنند. با ترور سپهبد قاسم سلیمانی، جهان بار دیگر جهان یک قدم تا مبارزه جنون آمیز فاصله داشت. بی شک متحدان امروزی از شرق با فاتحان همیشگی از غرب برای یک نبرد تمام عیار دیگر رو در رو می شدند، اما دست خدا سرنوشت را تغییر داد.

قربانیان کرونا در 2020 بیش از آنکه این روزهای تلخ را فراموش کنند، مدعیان حقوق بشر که در کشورهای خود مثل ایالات متحده آمریکا بعد از صد سال زیاده گویی، هنوز بهداشت همگانی را برای ملت خودش فراهم نکرده است، نخواهد بخشید. با آمدن دشمن نامرئی کرونا وضع اقتصاد جهانی و انرژی بهم ریخت و آینده ی خانواده های کارگر و نیازمند تاریک تر شد. قیمت نفت و بورس های جهانی به پایین ترین قیمت تاریخی رسیده است. مردم جهان برای شیوع جهانی کووید 19 دعوت نشده بودند اما مثل قرن قبل، یک ترور همه را پیشاپیش دعوت کرد.

احمد سهیل احمدی

هفت، هشت یا نه ثور؟

افغانستان کشوری با آمال و آرزوهای والایی است اما حادثه های تراژیک و تلخ بارها در این 41 سال تکرار شده است. این حوادث نه تنها ترقی و پیشرفت کشور را سالها به عقب انداخته، بلکه عامل این شد که میلیون ها افغان کشته شوند و حتی برای نجات جان اجبارا به کشورهای دور و نزدیک هجرت کنند. اما وقت آن رسیده است که تاریخ جدیدی را افتتاح کنیم و روز نوینی را شروع کنیم.

عصر معاصر افغانستان در تلاطم افراط و تفریط درگیر بوده اما روز هفت ثور همان روزی هست که همه جریان ها روی اهمیت آن تاکید دارند. هفت ثور که به باور کمونیست های وطنی آغازی بود برای اینکه بهشت کارگری ساخته شود، روز فراموش نشدنی تا ابد برای طرفداران مارکسیسم در افغانستان بشود اما واقعیت دیگری رقم خورد. خبری از عدالت و احترام در افغانستان بعد هفت ثور نبود. کمونیست های داخلی شتاب زده به قتل عام مردم را شروع کردند تا سهم بیشتری از حکومت بگیرند. پرچمی ها و خلقی ها ایده های متفاخر و نظریه هایی که سالها در دانشگاه ها، ارتش و محافل بیان کرده بودند، را زیر پا گذاشتند و برای تحول جامعه از اسلحه و زور استفاده کردند. آیا در این شرایطی که آدمیت در افغانستان در خطر بود، امکان داشت که مهربانی و رفاه همگاهی اتفاق بیافتد؟ کمونیست ها هنوز هم پافشاری می کنند که جریان مجاهدین باعث و بانی درهم شکستن انقلاب سرخ و بهشت کارگری شد.

از گذشته ها برایم ما گفته اند که روز خوشی برای افغانستان خواهد آمد. مجاهدین در برابر حملات ناجوانمردانه ی ارتش سرخ بر سر ملت افغانستان دفاع جوانمردانه کردند؛ برای آمدن فردای بهتر. بله هشت ثور فردای کودتای هفت ثور بود و مردم افغانستان به این روز چشم امید زیادی داشتند؛ اما واقعیت از دیروز آن روز، تلخ تر و خونین تر شد. هشت ثور را تا به امروز، از ارگ تا احزاب جهادی جشن می گیرند. آیا واقعا آغازی برای افغانستان اسلامی و آرام بود؟ و یا پایانی برای برادری و همبستگی افغان ها شد؟ اما متاسفانه سبب نابودی همبستگی، ماشین جنگی و اقتصاد افغانستان شد. افغانستان بعد از هشت ثور، سرزمین حاکمانی شد که برای یک وجب خاک و یک محله می جنگیدند تا غنائم و مالیات بگیرند. مجاهدین هنوز هم پافشاری می کنند که دخالت خارجی ها باعث و بانی جنگ های تنظیمی و شکست ارزش های والای انقلاب شد.

افغانستان برای کلمه صلح سالهاست که شهیدان و قهرمان هایی از هر قوم و منطقه ای فدا کرده است. اگر صلح و مهربانی در این 41 سال از وطن رخت برنمی بست، امروز ما با افغانستان دیگری روبه رو بودیم که جهان برای ایستادگی مردم قهرمانش دست می زد، نه اینکه وقتی صحبت از ترورسیم، تریاک و خشونت در میان باشد همه به یاد افغانستان می افتند. سالهاست که از شرق تا به غرب برای هر روز افغانستان تصمیم ها گرفتند، ارزش های اسلامی و سنتی افغان ها را پایمال کردند. اما این ملت غیور افغانستان بود و هست که در برابر این ظلم ها و تجاوزها در 41 سال گذشته قد علم کرد و به خون خود نام آزادی را در جهان ثبت نمود.

چون از هفت و هشت ثور امیدی به کس نماد، امروز همه به امید نُه ثور هستند.

تا امروز از نسل تلاشگر و آرمان گرایی که در چهار دهه اخیر رشد کرده، کسی به حکومت افغانستان نرسید و پا در ارگ ننهاد. خیلی از آنها برای صلح شهید شدند و یا خارجی آنها را از مسیر پیشرفت افغانستان حذف کردند. امروز این طالبان هستند که پشت دروازه های شهرهای افغانستان ایستاده اند. اما آنها در این بیست سال هدفی مهم تر از درهم شکستن اردوی ملی داشتند و آن پیروزی در برابر قوات اشغالگر بود که آن پیروزی را در میز مذاکرات قطر، به همه جهانیان نشان دادند. طالبان جوان هایی هستند که با چشم خود شهادت افغان ها را به دست قوات اشغالگر دیده اند و یک هدف دارند که فردای آزاد برای افغانستان اسلامی بیاید. آیا فردای آنها همان توافق با آمریکا بود که در قطر امضا شد؟ و یا بعد از مذاکره بین الافغانی که برای هر قوم حقی تعلق بگیرد، فردای خوشی می آید؟

وقت آن است که مجاهدین انقلابی و اسلامگرا و همچنین نسل نوینی که آزادی خواه و طرفدار حقوق بشر هستند، دست به دست هم بدهند تا یک بار برای همیشه با گفتگو فردا را بسازیم نه با زور، چرا که دریای خون آرامش به بار نخواهد آورد. نه ثور روز شیرینی می شود اگر هر حزب و فردی، منفعت طلبی را فدای وطن کند تا آرزوی 41 ساله اتفاق بیافتد. اگر جنجال هایی که از ارگ تا سپیدار، از پشت شهرها تا میدان های جنگی ختم به خیر شود، آن وقت نه ثور افغان ها را برای افغانستان جمع خواهد کرد و روح شهدا را شاد می کند. وقت آن است با اسلحه ی رسانه و قلم فردا را به تصویر بکشیم و به انتظار طلوع آفتاب آزادی و همبستگی باشیم.

احمد سهیل احمدی

آیا امسال رمضان مبارک تر؟

رمضان ماهی که به عبادت، سفره های افطار و مهربانی با فقرا معروف است و مسلمانان زیادی در سراسر جهان در این ماه زندگی ایشان تغییر می کند، اما امسال از سفره های طویل و رنگین لحظات افطار، نمازهای جماعت و شب های پرشور قدر خبری نیست. رمضان 1441 قرار است فصلی جدیدی از بندگی و مهربانی را در تاریخ ثبت کند. آیا ما قدوم ماه مبارک رمضان را امسال چطور محترم می شماریم؟

رمضان می تواند به گرمی تابستان و یا سردی زمستان باشد اما امسال که رمضان در بهاری که فصل گردش و آسایش است، امسال همه را خانه نشینی اجباری کرده است. این ماه با سال ها قبل متفاوت است. امسال خبری از ساعت های کاری و مدارس نیست. همه مکاتب، مدارس و دانشگاه ها تعطیل شده اند چون ما همه به محاصره ی مهمان ناخوانده ای درآمدیم. باید به یاد داشته باشیم در جامو و کشمیر هند در زیر سلطه چکمه های حکومت نظامی هند که در کشمیر اعلام شده بود تا به حال برقرار و به ذلت به سر می برند و جایی برای نفس کشیدن، اظهار نظر کردن و حتی خبری از آنها به رسانه ها نمی رسد. چون در حال حاضر کرونا اکثر مناطق هند به شمول کشمیر را در بر گرفته، کسی از عدد رسمی مبتلا شدگان و بیماران که در کشمیر هستند خبر موثقی ندارد.

در عین حال مهاجران مسلمانی که در کمپ های بنگله دیش و شرایط غیر انسانی زندگی می کنند، مهاجران روهینگیا هستند که از زیر چکمه حکومت نظامی میانمار به بنگله دیش مهاجرت کردند. این مهاجران نمی دانند حلاوت رمضان زودتر به گرسنگی آنها طعم دیگری می دهد یا کرونا نفس هایشان را به شماره می اندازد!

امسال از مسجد هایی که زمان اذان از شور و تعدد نمازگزاران به وجد می آیند و سفره های همدلی خبری نخواهد بود. صدای اذان از گلدسته ها آرزوی محالی است چرا که مسلمانان با حسرت از کنار مسجد ها و حرمین شریف می گذرند و خاطرات افطاری امسال دوباره تکرار نخواهد شد. اما فرصت آن است برای همنوع هایی که با شیوع کرونا، شبانه روز روزه هستند و نانی برای خوردن هم ندارند، ما همه وظیفه داریم که با سفره های همدلی لحظه های افطار را با غریبان تقسیم کنیم.

این روزها که ترس از کرونا و اینکه آیا تاثیری بر روزه دار دارد یا نه، خیلی ها را به تشویش انداخته است و علما هم توصیه هایی کرده اند. آیا کسی به مهاجرانی فکر کرده که امروزه نه آب آشامیدنی و غذای خوردنی هم ندارند، برای یک جرعه آب و لقمه ای غذا باید ساعت ها در صف بایستند آن هم وقتی که بوی زباله و کثافت حال آدمی را خراب می کند چون میان تپه های آشغال انسان شیرینی رمضان را هم فراموش می کند. آیا رمضان برای مسلمانان روهینگیا، کشمیر، مهاجران سوری، افغان و... همچنان مبارک است؟ آیا آنها بر ما حقی ندارند که از راه برابری و برادری اسلامی و انسانی آنها را از یاد نبریم، اگر کمک و خدمتی بتوانیم از انها دریغ نداریم.

رمضان می آید و آهسته صدا خواهد کرد، ما را مستعد سفر شهر خدا می کند. هلال عید اشاره می کند که مهربانی همگانی نزدیک است. وقت آن است مسلمین کلمه مهربانی را در این روزهایی که کرونا انسانیت را به چالش کشیده است به جهان یادآوری کنند چرا که خبرهایی مثل حمله به چینی تبارها در کشورهای غربی به شمول آمریکا آدمیت را لگد مال کرده است. با یک پست در رسانه های مردمی و یک صدقه هم می توان خدا را شاد کرد. بخوان به نام او!

احمد سهیل احمدی

دشمن نامرئی و بشر دیوانه

وقتی حادثه ای در محله ای رخ می دهد، بارها دیده و شنیده ایم در سینما و ادبیات و رسانه ها همه دست به هم می دهند تا در مقابل این مهمان ناخوانده بایستند. اما این همدلی فقط در دنیای مجازی و هنر اتفاق می افتد نه در واقعیت. یکی از نمونه های این را امروز ما به طور عینی مشاهده می کنیم، بعد از اینکه آفتاب کرونا بر سراسر زمین تابید و تمام اجزای زمین را به اشغال در آورد و بشر در شهرها، قریه ها، خانه ها و ممالک مختلف به محاصره در آورد.

از فیلم های هالیوود تا افسانه های که ما شنیده ایم، وقتی که غریبه ای به زمین می آید، انسان ها را از خواب غفلت بیدار می کند و در عین پراکندگی همه را متحد ساخته تا در مقابل دشمن فضایی مبارزه کنند و داستان همدلی و همبستگی انسان ها در این فیلم ها و قصه ها پایان موفقی دارد. این روزها که کرونا بشر را به بستر مرگ کشیده و اقتصادی جهانی را زیر و زبر کرده و هیچ طبقه ای، مجتمع ای و حلقه ای باقی نمانده که به آن مبتلا نشده باشد. اما انسان ها که میان انبوه لشکر کرونا گیر افتاده اند هنوز کمال نیافته اند که حالا وقت اتحاد و همکاری است نه وقت اتهام و دشمنی.

تاریخ دوباره تکرار شده است. در روزهایی که بلوک شرق از هم گسسته بود و همه فکر می کردند که وقت آن رسیده است که قوم انسان همه با هم و برای هم تلاش کنند تا پیشرفت های فرهنگی و علمی به دست بیاوریم. آن روزها مردم تصور می کردند که در 2020 انسان ها به کرات فضایی دیگر پا خواهند گذاشت و سطح زندگی برای بشر در روی زمین بهتر خواهد شد. فقر، بیکاری و ناعدالتی از زمین رخت بر بسته، نسل بشر به بیمه همگانی و سراسری دست یافته است. اما افسوس که هنوز آن خواب و خیالی که بشر در سر داشت به واقعیت نرسیده چون امروز ما شاهد اعمال و افکاری هستیم که اصلا با این وقت و این دوره منافات دارد، چون ما می بینیم که کشورهای مقتدر که دم از حقوق بشر و تمدن می زدند، طبل جنگ را نواختند که جنگ های صلیبی نوین آغاز شد. اهل تامل و تفکر هم نظریه برخورد تمدن ها را ادله لشکرکشی ها خواندند تا جنگ تمدن ها، رشد و تکامل همگانی بشریت را به ضعف کشید.

وقتی رییس جمهور اسبق ایالات متحده آمریکا جرج بوش از مسیح صحبت کرد و خود را عاشق مسیح نامید و برای جنگ با دشمن نامرئی هشدار داد و دست به لشکرکشی زد، کشورهای مختلف جهان را به خاک و خون کشید، نصف مردم جهان را متهم اعلام کرد مگر که بیگناهی خود را به اثبات برسانند.چون تاریخ تکرار می شود و آقای ترامپ هم این جمله دشمن نامرئی در صحبت های خود تلویحی به کار می برد و در عین زمان به جای اینکه مردم را به اتحاد و همبستگی دعوت نماید، انگشت اتهام به اطراف اشاره می کند و حتی بهداشت جهانی را متهم به همکاری با دشمن نامرئی کرده و کمک های دولت فدرال را به این سازمان قطع نمود. اما او هم خود را عاشق مسیح می نامد، آیا این روزها مسیح اگر به زمین برگردد در مقابله با کرونا چه می کند؟ آیا دورتادور خویش را دیوار می کشد و منع ورود مهاجرین را اعمال می کند؟ ( و یا) میوه همدلی و همبستگی را بین بشر تقسیم می کند.

دشمن پنهان و اصطلاحات نامرئی که از زمان بوش وارد سیاست شد، از آن روز به تن انسانیت جراحت ها وارد کرد، انسان ها را در قبر حتی لرزاند. چرا که با ترور نامرئی و آشکار که غرب در برابر شرق به خصوص جهان اسلام انجام داد، میلیون ها انسان را به کام مرگ و ناتوانی سوق داد. آری همان طور که بوش از سیاهی الهام گرفته بود و نه از الهیات، کرونا هم از جدایی و وفاق ما سرچشمه گرفته نه آن شایعاتی که رسانه ها هر روز فریاد می زنند.

امروز ما از تمام رویایی که حق بشر هست نه تنها عقب مانده ایم، بلکه نمی توانیم به همدیگر بیاموزیم تا چطور بهداشت فردی را رعایت کرده و دست ها بشوییم تا صحت و سلامت ما به خطر نیافتد. قوانین سختگیرانه ای که از طرف حکومت ها وضع شده تا حمله کرونا را دفع کند اما از طرف دیگر بشر را به قعر دریای فقر رهنمون کرده است. چطور اهل قدرت و ثروت که در قصرهای با شکوه به سر می برند می توانند برای 7 میلیارد انسانی که برای روزمره زندگی دست و پنجه نرم می کنند، آیا می توانند به داد این بیچاره هایی که از فقر و گرسنگی به مرگ رسیده اند نه از کرونا برسند؟

ما در 2020 هستیم سالی که می توانست گامی برای ارتقای انسانیت باشد اما هنوز درگیر جنگ های خانمان سوز و ضد بشری در کشورهای افغانستان،سوریه، لیبیا، یمن و... هستیم. انسانیت با فاجعه های حمله به مسجد نور در نیوزلند بیش از پیش زخم برمی دارد. اما در دوران کرونا این دشمن نامرئی،ئبه جای اینکه ما را متحد کرده باشد. هنوزم لجاجت های سیاسی از یک طرف و مافیای کالاهای صحی و غذایی از طرف دیگر انسانیت را به چالش کشیده است. نه تنها ما از جنگ کرونایی بیم داریم بلکه بیشتر ما از ناهماهنگی، ناهمبستگی و ناهمدلی ترس بزرگتری داریم.

احمد سهیل احمدی

حکومت جهانی کرونا

کرونا ویروسی میکروسکوپی که توانست بر قدرت وصف نشدنی درمانی، صحی و تکنولوژی بشر فایق شود و در مدت چند ماه بر بیش از 180 کشور و سرزمین شیوع یافت. ویروس توانست سبک زندگی کل جهان تغییر داده و چرخ اقتصاد جهانی را متوقف کند. چرا هیچ یک از کشورهای ثروتمند به تنهایی نتوانستند فشار و تاثیر کرونا بر صنعت و اقتصاد را مقابله کنند؟

سازمان ملل و نهادهای شش گانه آن هم بعد از مدتی که از شیوع کرونا گذاشت اعلام کردند که این بحران جهانی است اما توصیه های سازمان بهداشت جهانی هم نتوانست در برابر دولت های که دنبال اجرا سیاست های ملی گرایانه مثل بریتانیا بایستد یا رهبران پوپولیست مثل ترامپ را که کرونا را تبلیغی برای فروش ماسک می دانست را متقاعد کند. امروز ترامپ موجی از بیکاری و بحرانی فراتر از چین را می بیند، جانسون هم به بخش مراقب های ویژه منتقل شده است. کرونا آمده...

آیا کشورهای ثروتمند فرضا اگر با سیاست هایی موج شیوع کرونا را متوقف و مقابله کنند اما با ویروسی که پشت مرزهای آنهاست آیا می توانند تا ابد مرزهای کشور را ببندد؟ توان مالی این اقدام را دارند؟

آیا ایالات متحده که با سیاست های بسته در برابر مهاجران آمریکای لاتین که به دنبال کشیدن دیوار در دورتادور مرزهای جنوبی بود حتی در سیاست های ضد بشری و انسانی کودکان را از والدین مهاجر جدا می کرد، در مقابله با شیوع کرونا موفق بود؟

اتحادیه اروپا که بعضا سیاست های ایالات متحده اجرا می کردند ، مرزهای اتحادیه را بست و پروسه مهاجرتی و پناهندگی را متوقف کرد آیا توانستند مقابل کرونا بایستند؟ چندی قبل راستگرایان افراطی که پناهندگانی را که از ترکیه آمده بودند را عامل کرونا می نامیدند و با تمام توان در برابر آن مظلومان ایستادند، آیا امروز کرونا در کنار آنها شیوع نیافته و مهاجران پشت مرزها نماندند؟

ویروس کرونا مثل آفتاب یک چشم دارد از رهبران سیاسی تا دکتران، ثروتمندان و مردم عادی، همه را به یک چشم نگاه می کند. ما چنین حکومت جهانی نیاز داریم که به هر انسانی توجه داشته باشد و همه بشر را با یک چشم جهان بین مثل ویروس کرونا ببیند. از موفقیت های حکومت کرونا، آتش بس جهانی است که آنتونیو گوتِرِس، رییس سازمان ملل چند روز قبل اعلام کرد که 70 گروه مسلح در جهان به آتش بس موافقت کردند.

نه مثل کسانی که خیال حکومت جهانی در سر می پروراندند مثل ایالات متحده آمریکا که بعد از 16 سال کوشش، جنگ، خونریزی و تبلیغات متعدد به جایی نرسیدند حتی نتوانستد حکومتی عادلانه در سراسر کشور خود برقرار کنند و از فقرا دستگیری کنند چه برسد به حکومت جهانی.

امیدواریم که بعد تجربه تلخ کرونا که توانست اقتصاد جهانی ساقط و مردم جهان را به بستر مرگ برساند، ما انسان‌ها بتوانیم با یکدلی وهمدستی با این حکومت جهانی خطرناک مقابله کرده و آن را مغلوب سازیم .

بعد از پیروزی همدلی وهمدستی ما حفظ گردد و این درسی باشد به تمام‌ رهبران جهان تا به مثل ویروس کرونا به همه ملل یک چشم نگاه کنند.

احمد سهیل احمدی

بوی بهار می آید

بهار از راه رسیده است. خاطرات خوش گذشته نوروز را تلاقی کرده است. شکوفه ها، درختان سبز گشته و آواز بلبلان در پیش است. هر چند بهار 1399 با خانه نشینی اجباری و تنهایی سخت گره خورده است. کرونا هم هست.

درست است که بهار حالا با قرطینه و ناامنی و تنهایی آمده. خبری از دورهم نشینی نیست و سفره های هفت سین خیلی ها خالی از شیرینی شده است، هزاران مهاجر روز اول نوروز را با گاز اشک آور در مرز یونان و سیم خاردارهای مرزی جشن گرفته اند اما نوروز، نوروز است.

نوروز وقتی برای نو شدن. نوروز فرصتی برای نزدیکی بیشتر اقوام و ملل با زبان و پوست های رنگارنگ. مهم نیست نوروز را چطور بخوانیم و یاد کنیم اما وقت آن است که اعتدال بهاری در روح و روان ما هم رخنه کند و شکوفه ی آرامش و شادی در وجودمان سبز شود.