نگاهی به پیامدهای مکدونالدیزاسیون جهان
این روزها ثروتمندان همه جای جهان از الگوی آمریكایی مصرف گوشت پیروی می کنند. این روند، چه پیامدی برای امنیت غذایی گرسنگان جهان داشته است؟ وقتی كشورها، مصرف محصولات حیوانی را افزایش میدهند، باید غلات بیشتری صرف تغذیه دام کنند و درنتیجه غلات كمتری برای تغذیه انسان باقی می ماند. به همین دلیل کشورها باید غلات بیشتری وارد كنند. در جهانی كه رشد سرانه تولید غلات در سال 1984 متوقف شد و از آن پس رو به كاهش نهاده، چگونه میتوان این روند تقاضای فزاینده را حفظ كرد؟
در چین كه پرجمعیت ترین كشور جهان است، بین سالهای 1978 تا 1997 سهم مصرف غلات برای تغذیه دام از 8 درصد به 26 درصد افزایش یافت. در اوایل دهه 1990، چین صادر كننده غلات بود اما به سبب افزایش میل مردم به مصرف گوشت، چین هماكنون دومین وارد كننده غله در جهان پس از ژاپن است.
«به موازات افزایش مصرف گوشت دام هایی كه با غلات تغذیه می شوند، نیاز چین به غلات نیز افزایش می یابد. این موضوع به سرعت چین را به نخستین وارد كننده غلات در جهان تبدیل خواهد كرد طوری که از ژاپن سبقت خواهد گرفت... این تغییر روند باعث ایجاد اختلال در بازار جهانی غلات .... و در نتیجه افزایش قیمت مواد غذایی در سراسر جهان خواهد شد.... چین نمیتواند بدون افزایش قیمت غلات در جهان، غلات مورد نیاز خود را وارد كند و این افزایش قیمت غلات، موجب به خطر افتادن جان 1.3 میلیارد نفری در جهان خواهد شد كه كمتر از یك دلار در روز درآمد دارند.» (انستیتو دیدهبان جهانی)
اگر قیمت مواد غذایی در سراسر جهان افزایش یابد، ثروتمندان كماكان می توانند غذای كافی بخورند اما فقرا بیشتر مستاصل خواهند شد. در سالهای اخیر، قیمت غلات تنها به دلیل استخراج فزاینده آب از سفرههای آب زیرزمینی جهان برای آبیاری اراضی زراعی، تقریبا ثابت بوده است. اما در نتیجه این امر، سطح آب های زیرزمینی در نواحی کشاورزی به سرعت در حال كاهش است. این كاهش بیشتر در كشورهای چین، هند و آمریكا به چشم میخورد كه در مجموع نیمی از غذای مورد نیاز مردم جهان را تولید میكنند. انستیتو بینالمللی مدیریت آب كه معتبرترین گروه تحقیقات آب در جهان است برآورد كرده كه برداشت غلات در هند در آیندهای نزدیك یك چهارم كاهش خواهد یافت و علت آن، زوال سفرههای آب زیرزمینی است.
سی سال پیش، شوروی در تولید غلات خودكفا بود. اما در دهه 1990 این كشور تبدیل به سومین وارد كننده غله در جهان شد. امروزه در روسیه دامها سه برابر مردم این كشور غلات مصرف میكنند. 20 سال قبل، گرسنگی در روسیه معنا نداشت ما هم اكنون در سراسر این كشور رایج است.
افزایش مصرف غلات توسط دامها در سراسر جهان، كشورها را مجبور به واردات بیشتر غله كرده است. 20 سال قبل تنها یك درصد از غلات كشور تایلند صرف غذای دام میشد. امروزه اما این رقم به 30 درصد رسیده است. در همین زمان تعداد افردی كه در تایلند و در کل قاره آسیا در مرز گرسنگی قرار دارند نیز افزایش یافته است. میلیونها نفر به دلیل تغذیه ناکافی می میرند. بسیاری نیز شاهد گرسنگی کشیدن فرزندان خود هستند.
وندانا شیو مدیر بنیاد علوم، فناوری و سیاست منابع طبیعی و یكی از برجسته ترین متخصصان جهان در موضوع تغذیه جهانی است. او میگوید كه ما شاهد « مك دونالیزه شدن جهان هستیم.... هر چه به تجارت جهانی غلات افزوده میشود، به موازات آن مردم بیشتری در جهان سوم گرسنه میشوند...»
كشورهای خاور میانه نیز مصرف گوشت بالایی دارند آن هم با وابستگی به واردات مقادیر زیادی غلات. 20 سال قبل مصر در تولید غلات خودكفا بود. در آن زمان دامها تنها 10 درصد از تولید غلات این كشور را مصرف میكرند. امروزه دامها، 36 درصد غلات مصر را مصرف میكنند و این كشور 8 میلیون تن در سال غلات وارد میكند. اردن هم 91 درصد، اسرائیل 87 درصد، لیبی 85 درصد و عربستان 50 درصد غلات مورد نیاز خود را وارد میكنند.
در حالی كه صنعت دام، برای تولید محصولات حیوانی برای ثروتمندان، از غلات استفاده میكند تقریبا تمام كشورهای جهان سوم باید غلات وارد كنند. وارد شدن كشورهای بیشتری به بازار جهانی خرید غلات به معنی کمبود فزاینده مواد غذایی برای فقرای جهان خواهد بود.
جالب اینكه كشورهای جهان، وابستگی شدیدی به یك كشور خاص برای تأمین غلات مورد نیازشان دارند: آمریكا صادر كننده نیمی از غلات جهان است و به بیش از 100 كشور جهان، با كشتی غله صادر میكند. با این حال میزان برداشت غلات در آمریكا وابستگی شدیدی به شرایط جوی و به ویژه خشكسالی دارد. در زمانه ی گرم شدن جهان و ناپایداری آب و هوایی، احتمال كاهش برداشت غلات در آمریكا یك واقعیت است. و با توجه به ته کشیدن سفره آب زیرزمینی اوگالالا، كارشناسان پیشبینی میكنند، كه آمریكا در آیندهای نه چندان دور، بیشتر مازاد تولید غله خود را از دست بدهد. با توجه به اینكه اقتصاد كشاورزی جهان در حال بلعیدن مقدار زیادی غلات برای خوراك دامها است، تبعات منفی کاهش تولید برای انسانهای کمتر خوشبخت جهان، فاجعهبار خواهد بود.
«مصرف بیشتر گوشت توسط ثروتمندان همواره باعث بروز مشكلات برای فقرا میشود چون زمینهای كشاورزی هر چه بیشتری به كشت خوراك دامها اختصاص مییابند. و در رقابت اقتصادی برای دستیابی به محصول مزارع غلات، معمولا طبقه مرفه پیروز میشوند.» ( انستیتو دیدهبان جهانی)
از سال 1960 تا به امروز، تعداد دهقانان فاقد زمین در آمریكای مركزی چهار برابر شده است. سازمانهای وامدهنده بینالمللی مانند بانك جهانی و بانك توسعه بین آمریكایی، میلیاردها دلار وام به این کشورها پرداخت كردهاند. اما این وامها، نه موجب به چالش گرفته شدن تمرکز شدید قدرت اقتصادی در این کشورها شده و نه استفاده ثروتمندان از منابع به قیمت متضرر شدن فقرا را کاهش داده است. اغلب این پول های بانک جهانی صرف توسعه صنایع دامداری شده است.
قبلا این امید وجود داشت كه افزایش تولید گوشت گاو به نفع فقرای آمریکای لاتین تمام شود. اما بیش از نیمی از تولیدات گوشت این كشورها به كشورهای ثروتمند صادر میشود و آنچه باقی میماند گوشتی گران است كه تنها ثروتمندان این كشورها توان خرید آن را دارند. از سال 1960 تا 1980، صادرات گوشت گاو از السالوادور 6 برابر شد. در همین برهه تعداد زیادی از كشاورزان كوچك مجبور به ترك مزارع خود شدند. امروزه 72 درصد از نوزادان السالوادور دچار سوءتغذیه هستند.
پس درآمد حاصل از صادرات گوشت كجا میرود؟ این درآمد نصیب فقرا نمیشود بلكه نصیب افراد انگشتشماری میشود كه صاحب زمین هستند. در کاستاریکا، تعداد معدودی خانوادههای ثروتمند صاحب بیش از نیمی از زمینهای كشاورزی هستند و در این زمینها دو میلیون گاو پروش میدهند. در گوآتمالا، مانند سایر كشورهای آمریكای لاتین 3 درصد از جمعیت این كشور مالك 70 درصد از زمینهای كشاورزی هستند. بیشتر ثروت مكزیك در دستان 30 خانواده است، در حالی كه نیمی از مردم این كشور كمتر از یك دلار در روز درآمد دارند.
تنها 35 سال قبل، ذرت خوشهای در مكزیك، تقریبا ناشناخته بود. اما در حال حاضر تقریبا دو برابر گندم، در مزارع این كشور كشت میشود.چه چیزی باعث شده تا ذرت خوشهای بر زمینهای كشاورزی مكزیك مسلط شود؟ ذرت خوشهای، خوراك دامها است. 25 سال قبل، دامها تنها 6 درصد از غلات مكزیك را مصرف میكردند اما امروزه این رقم به بالای 50 درصد افزایش یافته است.
در گوآتمالا، بیشتر زمین و سایر منابع تولید مواد غذا به تولید گوشت اختصاص یافته است آن هم در شرایطی كه 75 درصد بچههای زیر 5 سال این كشور از سوء تغذیه رنج میبرند. منفعت گوشت تولید شده، نصیب کسانی میشود که توانایی اقتصادی دارند. گوآتمالا كشوری است كه در آن، كودكان به دلیل سوء تغذیه، تنها 50 درصد شانس رسیدن به سن 4 سالگی دارند. در همین حال گوآتمالا سالانه ۱۸ میلیون کیلوگرم گوشت به آمریكا صادر میكند.
همین روند در سراسر جهان سوم به چشم میخورد. این كشورها یا از الگوی آمریکایی مصرف گوشت کپی میكنند یا گوشت برای صادرات به آمریکا و جهان ثروتمند تولید میكنند. به همین دلیل بیشتر منابع این كشورهای فقیر صرف تولید گوشت میشود. در سراسر جهان، تقاضا برای مصرف گوشت در میان افراد ثروتمند باعث كاهش تولید مواد غذایی برای فقرا میشود.
در كاستاریكا، تولید گوشت بین سالهای 1960 تا 1980، چهار برابر شد. امروزه به رغم اینکه بیشتر جنگلهای استوایی این کشور قربانی تولید گوشت شده، یك خانواده متوسط کاستاریکایی کمتر از یك گربه خانگی آمریكایی گوشت میخورد. بیشتر گوشت گاو تولیدی كاستاریكا به آمریكا صادر میشود. هر چه زمین بیشتری در كاستاریكا به تولید گوشت اختصاص مییابد به همان میزان مردم این كشور خوراک كمتری دریافت می کنند.
با كمك بانك جهانی و سایر سازمانهای بینالمللی وام دهنده،كشور برزیل طرح های عظیمی را برای افزایش تولید محصولات كشاورزی آغاز كرده اما هدف بیشتر این طرح ها، تولید گوشت بیشتر برای صادرات است. 25 سال قبل، در برزیل تقریبا هیچ سویا كشت نمیشد. امروزه سویا نخستین محصول صادراتی این كشور به شمار میآید كه بیشتر آن صرف خوراك دامها در ژاپن و اروپا میشود. 25 سال قبل، یك سوم جمعیت برزیل، از سوء تغذیه رنج میبردند. امروزه این رقم به دو سوم افزایش یافته است. در حال حاضر نیمی از غلات تولید شده در برزیل صرف تغذیه دامها می شود. این كشور دارای بزرگترین جمعیت گاوهای تجاری در جهان است در حالی كه بیشتر فقرای روستانشین این كشور از سوء تغذیه رنج میبرند.
در سراسر كشورهای جهان سوم، تولید گوشت بهترین زمینهای محلی را به انحصار خود در آورده؛ موجب تضعیف عرضه غذای محلی و ناکامی تلاشهای مردم برای دستیابی به خودكفایی غذایی شده است. امروزه میلیون ها انسان در كشورهای كمتر توسعه یافته گرسنهاند چرا که زمینها، نیروی كار و منابع شان صرف تولید گوشت برای ثروتمندان شده است.
برای انسان، به عنوان یك گونه هوشمند روی کره زمین، دردناک است كه توانسته به ماه برود اما نتوانسته بر گرسنگی غلبه کند. در جهانی كه در هر دو ثانیه یك بچه بر اثر ابتلا به بیماریهای مرتبط با گرسنگی جان خود را از دست میدهد،تنها جهل میتواند موجب شود تا گوشت را نماد مکنت و ارزش بدانیم.
منبع: کتاب انقلاب غذایی
نوشته: جان رابینز