هُوْ
...
اشاراتی نورانی و دریافتی رحمانی در قلمِ عبدِ فانی هیچ همدانی.
روزی عین القضات همدانی نوشت:
«لاشیخَ ابلغُ من العشق »؛
سالک را هیچ پیری کاملتر از عشق نیست
ص58 تمهید دهم
ودیگر روز "ه ی چ" نوشت:
جمالِ جلال حق را بگونه ای نیکو نشانِ اهلِ التباس می دهند که تاب وتوان دیدنِ جلال را داشته باشد
که اگر این تلطیف نباشد روح بپرد و جسم بِدرَد...
چه میدانند ازاسرار ما ،
از نوای عنقاء،
ازطور سینا ،
و غیرت حق بر اولیاء،
چه می دانند از جماعت بی خویشان
که درکشفِ ، مرآتِ خویشند ایشان
آن را که ،از " أخفی " خبرآمده
چون در "خفی" بگوید اهلش تاب نیاورند وهلاک شوند
چه رسد به اهل سِرّ
دیگر،حساب عاشق وعارف و صوفی و عابد و زاهد و فقیه معلومتر...
هالکون الّا العاملون، و العاملون کلّهم هالکون الّا المخلصون، والمخلصون فی خطر عظیم ..همین معنی را دارد...