جن
خلاصه: به موضوع جن، قرین انسان، شیطان همنشین، زوج آدم، بشقاب پرندهها و موجودات ذیشعور غیرفیزیکی فضایی در رابطه با کشف رمز از آیات قرآنی در این مقاله پرداخته میشود.
فرمت اچ تی ام ال این مقاله نیز در زیر، عمدتاً برای تسهیل سرچ اینترنتی، قرار داده شده است و در مواردی ممکن است در آن ترتیب اعداد برعکس شده باشد - مبنا همان فرمت تصوبری PDF ارائه شده در بالاست.
جِنّ
به نظر میرسد از آنجا که قرین انسان از جنس ابلیس است بیش از انسان در معرض خطرِ فریب توسط ابلیس است. به نظر میرسد این قرین بر انسان، شاید به دلیلِ در قلمروی ابلیس بودن، بدونِ آگاهیِ خودِ انسان تسلط دارد و وظیفهی نجاتِ انسان را مشکل میسازد و باید انسان در راهِ نجات حتی در صورتِ لزوم قرینِ خویش را نیز هدایت کند. روحِ خدایی انسان در کالبدِ خاکیِ بشر جای میگیرد درحالیکه قرینها نیز کالبدی از جنس یا پدید آمده از آتش یا چیزی شبیه به آن، که قرآن آن را با کلمهی آتش بیان کرده است، دارند. این قرینها، جنها، یا شیطانها موجوداتِ ظاهراً برتری در زمین هستندکه آنها نیز زندگیای متناسب با شرایطِ خود دارند. به دلیلِ برتریِ ظاهریِ آنها در قلمروی شیطانِ بزرگ یا ابلیس، انسان ظاهراً از وجودِ آنها غالباً آگاه نیست در حالیکه آنها بر انسان اِعمالِ نفوذ میکنند. انسان به مدد خدا و یاوران بشری و غیر بشری اوست که میتواند محافظت شده و نجات یابد. به نظر میرسد این موجوداتِ برترِ زمینی همانهایی باشند که بعضاً نمودهایی از آنها بر بشر به صورتهای گوناگون ظاهر میشود، صورتهایی مثل استفاده از قدرتِ جن یا اِعمالِ نیروهای روانی و فوقِطبیعی یا بشقابپرنده (ظاهراً یکی از علائمِ برخورد نزدیک با بشقابپرندهها تأثیراتِ روحیِ قابلِ ملاحظه روی برخوردکننده است). شاید به اشتباه، ما عادت کردهایم بیاندیشیم که اگر در کُراتِ دیگر موجوداتِ هوشمندی وجود داشته باشند حتماً از قماشِ فیزیکی هستند. اگر وجودِ طبقاتِ فیزیکی، اثیری، و .... صحت داشته باشد چرا نباید آن موجودات، از قماشهای غیرفیزیکی و احتمالاً برتر از طبقهی فیزیکی باشند که احتمالاً کمتر توسطِ بشر، قابلِ کشفند؟ اینکه ابلیس و جنیان، کالبدی غیرِخاکی، یا به عبارتی غیرفیزیکی، دارند در همین راستا قابل ارزیابی است. احتمالاً کالبدِ آنها متناسب با حرارتهایِ شدیدِ ستارهای (و مثلاً از جنسِ آتش) میباشد. اینکه این موجودات آنگونه که سورهی جن اشاره دارد ظاهراً منشأی غیرزمینی دارند و از بیرون از کُرهی زمین به زمین میآیند یا آمدهاند احتمالاً در راستای همان تفویضِ حکومتِ زمین، پس از تشکیلِ زمین، به ابلیسِ آتشین توسطِ خدا قرار میگیرد.
کلمهی قرین به معنای شیطانِ همنشینِ انسان در آیات 4:38، 37:51، 43:36، 43:38، و 50:27 آمده است (یک مورد قرین در 50:23 اشاره به فرشته و نه شیطان همنشینِ انسان دارد). با جمع کردنِ شمارههای غیرتکراری سورهها و شماره آیات (مربوط به موقعیتهای غیر تکراری) این آیهها عبارتِ ساختگیِ 134:190 به دست میآید که برای آن داریم 36×19= 190+360+134 که در آن 360 معادل ابجدی قرین و 36 معادل ابجدی زوجک میباشد. معادل ابجدی زوجک به صورت تقطیع شده ز(7) و(6) ج(3) ک(20) است که برای آن در ارتباط با عبارت ساختگی 134:190 (مربوط به آیات قرین) داریم 1089×19=190+7 6 3 20+134 و ...×19=190 20 3 6 7 134. پس قرین(360)، زوجک(36) و شیطن(369) (که اتفاقاً 36 در همهی آنها مشترک است) یکی هستند: ...×19=369 36 360، یا به عبارتی دقیقتر شیطن(369) همان قرین(360) است (19440×19=360 369) و همان زوجک است (1944×19=36 369).
44:54 کذلک و زوجنهم بحور عین بهنظر میرسد مشابه با آنچه در موردِ زوج آدم گفته شد که منظور قرینِ وی میباشد در اینجا نیز منظور از حور(214) عین(130)، قرناء(352) یا قرینهای بهشتیان است، ...×19=54 352 214 130 44، و بالتبع در 44:54 منظور از بحور(216) عین(130)، بقرناء(354) است، 42×19=54+354+216+130+44 .
72:8 و أنّا لَمَسنا السماء فوجدنها مُلئت حَرَسا شدیدا و شهبا
72:9 و أنّا کنّا نقعد منها مقعد للسمع فمن یستمع الأن یجد له شِهابا رصدا
72:10 و أنّا لاندری أشَرٌّ اُرید بمن فی الارض ام اراد بهم ربُّهُم رَشَدا
به نظر میرسد در سورهی جن (سورهی 72) خدا از موجوداتِ هوشمند دیگر کُرات که به زمین میآیند با عنوانِ عمومیِ جن که به معنیِ ناپیداست صحبت میکند و در آیههای 72:8 تا 72:10 میرساند که این موجودات، قبل از شکلگیریِ جَوّ زمین به راحتی به زمین برای تجسس میآمدهاند و بعد از شکلگیری جَوّ متوجه میشوند که نفوذ در جَوّ ملازمه با بالا رفتنِ دمایِ سفینهاشان و تبدیل به شهاب شدن دارد و بنابراین باید مواظب باشند که شهابی در کمین (رصدا) آنهاست (یعنی شهابی ساخته شده از سفینهی خودشان).
به این ترتیب به نظر میرسد منظور از حَرَسا(269) شدیدا(319) در 72:8، الجَوّ(40) میباشد، ...×19=8+40+319 269+72، و گویا 72:8 در حال بیانِ و(6) انا(52) لمسنا(181) السماء(133) فوجدنها(149) ملئت(480) الجَوّ(40) و(6) شُهُبا(308) میباشد، ...×19=8 6 52 181 133 149 480 40 6 308 72.
50:23 و قال قرینه هذا ما لدی عتید به نظر میآید در این آیه منظور از قرین انسان همان شیطان همراه انسان است که (اگر توسط انسان رام و هدایت نشده باشد) روز قیامت به بدیهای کار انسان شهادت میدهد، یعنی احتمالاً در 50:23 منظور از قرینه(365)، شیطنه(374) میباشد: 32×19+365×19+31576×23×365×19=23 374 365 50
50:27 قال قرینه ربنا ما اطغیته و لکن کان فی ضلل بعید در این آیه اطمینانِ بیشتری داریم که منظور از ق(100) ر(200) ی(10) ن(50) ه(5) عبارت است از ش(300) ی(10) ط(9) ن(50) ه(5): ...×19=27 5 50 9 10 300 5 50 10 200 100 50
به تعبیر قرآن ابلیس که یکی از فرشتگان خدا بوده است جن است، پس طبیعی است که ملائکه نیز از جنس جن باشند. 37:158 و(6) جعلوا(110) بینه(67) و(6) بین(62) الجنه(89) نسبا(113) و(6) لقد(134) علمت(540) الجنه(89) انهم(96) محضرون(1134) (=2452): ...×19=158 1134 96 89 540 134 6 113 89 62 6 67 110 6 37. در آیاتِ بلافاصله قبل از این آیه خدا از نسبتِ ناروای کفار مبنی بر اینکه ملائکه دختران خدا هستند صحبت میکند، بنابراین منطقیترین نتیجه این است که منظور از الجنه(89) در این آیه (که 2 بار تکرار شده است) همان الملئکه(136) باشد و ضمیرِ هُم(45) در آیه به الکفرون(387) برگردد: 19+7×19×19=2×19‑136×19=136+136+89‑89‑2452 و 33×19=158+387+45+37.
56:22 و حور عین منظور از حور(214) عین(130) (ح(8) و(6) ر(200) ع(70) ی(10) ن(50)) قرینهای بهشتیان، یا قُرَناء(352) (ق(100) ر(200) ن(50) ا(1) ء(1))، هستند:6×19+32×352×19=130 214 و ...×19=22+352+214 130+56 و ...×19=22+100 200 50 1 1+8 6 200 70 10 50+56
55:33 یمعشر الجن و الانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السموت و الارض فانفذوا لاتنفذون الا بسلطن ای افراد بشر اگر میتوانید در عمق جَو از زمین نفوذ کنید این کار را بکنید، نمیتوانید مگر با سفینه.
55:35 یُرسَل علیکما شواظ من نار و نحاس فلاتنتصران وقتی نفوذ کردید شهابهای آتشینِ مِسی بر شما فرود میآید درحالیکه دیگر از شر آنها (توسط جَوّ) محافظت نمیشوید (یا نمیتوانید از جو کسب کمک کنید).
منظور از جن بیانشده در 55:33 سرنشینان اشیای پرندهی ناشناس یا یوفو نمیباشد. احتمالاً منظور خدا از جن در این سوره همچون در بسیاری از دیگرجاهای قرآن قرینِ انسان میباشد. اگر اینگونه باشد احتمالاً این قرین و خودِ انسان در یک کالبد بشری جای گرفته و در این صورت موردِ خطابِ خدا در سورهی 55 درواقع بشر است که کالبدی دارای روح انسان و قرین یا جن همزادش میباشد. هرگاه بهجای کلمات الجن(84) و(6) الانس(142) در آیه کلمهی البشر(533) را بگذاریم ارزش ابجدی آیه 414×19 میشود. پس احتمالاً منظور از بشر(502) عبارت است از جن(53) و(6) انس(111) (=170): ...×19=111 6 53 502 و 19+1391×19×19=170 502 و همانطور که گفته شد منظور از الجن(84) در 55:33 همان قرین(360) است: 28×19=33+360+84+55، و انس(111) و جن(53) همزاد و مجاورِ همند: 587×19=53 111. شاید از همینروست که عبارتهای تقطیع شدهی الجن (ا(1) ل(30) ج(3) ن(50)) و (و(6)) الانس (ا(1) ل(30) ا(1) ن(50) س(60)) از نظر ابجدی تا این حد با هم جور میشوند: ...×19=60 50 1 30 1+6+50 3 30 1 و ...×19=60 50 1 30 1 6 50 3 30 1 و ...×19=1 30 3 50 6 1 30 1 50 60، چنانکه انس (ا(1) ن(50) س(60)) و (و(6)) جن (ج(3) ن(50)) نیز با هم جور میشوند: 7920190×19+2×(50+3+6+60+50+1)×19×19=50 3 6 60 50 1
دو آیهی فوق در بین مجموعه آیات بههمپیوستهای قرار دارد که ترجمهی آزاد قسمتی از آنها به شرح زیر است:
55:26 تمام موجوداتی که بر روی زمینند (بر اثر آن واقعهی عظیم که احتمالاً برخورد جِرم آسمانی با زمین است) فانی میشوند.
55:27 و سیمای پروردگارِ باجلال و اکرامت باقی میماند.
55:28 پس کدامین نِعَمِ پروردگارتان را انکار میکنید؟
55:29 هر که بر زمین و در اتمسفرِ اطراف زمین است در تمام مدت (یا روز)ی که (از هیبت آن واقعه) به کاری مشغول است (برای نجات خویش) از خدا مسئلت میکند.
55:30 پس کدامین نِعَمِ پروردگارتان را انکار میکنید؟
55:31 ای بشر بهزودی حسابت را خواهیم رسید.
55:32 پس کدامین نِعَمِ پروردگارتان را انکار میکنید؟
55:33 (در این تصادم هولناک آسمانی که زمین دچار آن شده است) ای بشَرِ حاملِ انس و جن (یعنی روح و قرین آن) اگر میتوانی از زمین در اتمسفر (به قصدِ گریز از مهلکه) نفوذ کن. اما نمیتوانی چنین کرد مگر با سفینهای که بر آن سوار شوی. (سیاقِ این آیه نشان میدهد که احتمالاً تا سالِ 2279 میلادی که تاریخِ پیشگوییشدهی آن واقعه است هنوز امکان مسافرتهای فضایی سهل نشده است.)
55:34 پس کدامین نِعَمِ پروردگارتان را انکار میکنید؟
55:35 (و وقتی هم که به قصد گریز، در سفینههای خود به جو نفوذ کردید) شهابهای آتشینِ مِسی بر شما فرود میآید و دیگر نمیتوانید از وجود جوّ (بهعنوان محافظ در مقابل شهابها و نابودکنندهی سنگهای آسمانی) یاری بگیرید.
55:36 پس کدامین نِعَمِ پروردگارتان را انکار میکنید؟
در چند آیه بعد داریم:
55:46 و لمن خاف مقام ربه جنتان برای کسی که خوف مقام رَبّش را داشته باشد دو جَنّت است. با توجه به اینکه در آیاتِ قبل این سوره دیدیم خطاب خدا به کالبدِ بشریِ حاویِ روح و قرینش یا اِنس و جِناش میباشد و این امر را با تثنیه آوردنِ لغات نیز نشان داده است به نظر میآید در این آیه اولاً منظور از «مَن» (کسیکه) همان بشرِ حامل اِنس و جن میباشد و ثانیاً منظور از دو جَنّت یکی جنت اِنس و دیگری از آنِ جن میباشد. به نظر میرسد چون اِنس و جن از دو قماش مختلف هستند نمیتوانند جنت مشترکی داشته باشند. شاهد این مدعا آیات 56 و 74 این سورهاند که در آنها خدا میگوید در آن دو بهشت زیبارویانی هستند که تا پیش از این دست هیچ اِنس و جنی به آنها نرسیده است. یعنی امکان (و لذا آشنایی با) دسترسی به این زیبارویان برای اِنس و جن وجود داشته است، در حالی که میدانیم اگر قرار باشد این زیبارویان مورد اشارهخدا در جنتی واحد برای انس و جن مشترک باشند در دنیا هیچ امکان (و آشنایی با) دسترسی به زیبارویان جنی برای انسان وجود نداشته است. همچنین از آیهی 62 این سوره میتوان به طبقهبندیِ عوالم بهشتی و وُفور نعمتها و لذائذ برحسب طبقه پی برد.
همانگونه که تاکنون گفته شد به نظر میرسد کلمهی جن، به معنای ناپیدا، در قرآن علاوه بر مواردی مثل قرینِ انسان یا شیطان، به موجودات هوشمند فضایی که به زمین آمدهاند یا میآیند و ما آنان را به عنوان نفراتی از یوفو (یا اشیای پرندهی ناشناس یا UFO یا Unknown Flying Objects) شناسایی کردهایم نیز اطلاق میشود. در 72:1 از آنها به عنوان نفر (ن(50) ف(80) ر(200)) من (م(40) ن(50)) الجن (ا(1) ل(30) ج(3) ن(50)) یاد میشود که ارتباط آنها با یوفو (ی(10) و(6) ف(80) و(6)) در رابطهی ...×19=6 80 6 10+50 3 30 1+50 40+200 80 50 و ...×19=1+6 80 6 10+50 3 30 1 50 40 200 80 50+72 دیده میشود، و در 46:29 از آنها به عنوان نفرا (ن(50) ف(80) ر(200) ا(1)) من (م(40) ن(50)) الجن (ا(1) ل(30) ج(3) ن(50)) یاد میشود که ارتباط آنها با یوفو (ی(10) و(6) ف(80) و(6)) در رابطهی ...×19=10 6 80 6+50 80 200 1+40 50+1 30 3 50 و ...×19=29 10 6 80 6 50 80 200 1 40 50 1 30 3 50 46 دیده میشود. به نظر میرسد در 72:1 عبارتِ شاخص، نفر (ن(50) ف(80) ر(200)) من (م(40) ن(50)) الجن (ا(1) ل(30) ج(3) ن(50)) است، ...×19=1+50 80 200 40 50 1 30 3 50+72، و منظور از الجن (ا(1) ل(30) ج(3) ن(50))، یوفو (ی(10) و(6) ف(80) و(6)) میباشد، ...×19=1 10 6 80 6 1 30 3 50 72، لذا اگر در این عبارتِ شاخص بهجای الجن بگذاریم یوفو برای معادلِ ابجدی نفر من یوفو عدد 522 را خواهیم داشت و برای معادل ابجدی قسمت اول آیه، قل اوحی الی انه استمع، عدد 823، و برای قسمت آخر آیه، فقالوا انا سمعنا قرءانا عجبا، عدد 922 را خواهیم داشت و لذا معادلهی ...×19=1 922 522 823 72 گویا به ما میگوید که منظور 72:1 عبارت است از قل اوحی الی انه استمع نفر من یوفو فقالوا انا سمعنا قرءانا عجبا؛ همچنانکه هرگاه در آیهی ویژهی 46:29 به ارزش ابجدیِ 6955 که برای آن داریم 19+369×19=29+6955+46 (که در آن ضمناً 369 معادل ابجدی شیطن است) به جای الجن کلمهی یوفو را بگذاریم برای معادل ابجدی آیه (یعنی و اذ صرفنا الیک نفرا من یوفو یستمعون القرءان فلما حضروه قالوا انصتوا فلما قضی ولوا الی قومهم منذرین) به دست میآوریم 2×19‑369×19. در این آیه نیز عبارت شاخص، نفرا (ن(50) ف(80) ر(200) ا(1)) من (م(40) ن(50)) الجن (ا(1) ل(30) ج(3) ن(50)) است: 2×19‑...×46×102×19=50 3 30 1 50 40 1 200 80 50 (که در آن ضمناً 46 شمارهی سوره و 102 معادل ابجدی یوفو میباشد.)
به نظر میآید این موجودات فضایی از جنس ابلیس یا شیطانند (همچنانکه ملائکه نیز از همین جنسند) گرچه لزوماً پیرو ابلیس نیستند و حتی او را سفیه خطاب میکنند.
72:4 و اَنّه کان یقول سفیهنا علی الله شططا جنیان گفتند که سفیهِ ما در بارهی خدا یاوهسرایی میکند. و البته در آیهی ویژهی 72:4 (که برای آن 4×19=4+72) احتمالاً منظورِ این موجودات «و انه کان یقول سفیهنا ابلیس علی الله شططا» با ارزش ابجدیِ 3×19×19، یا «و انه کان یقول سفیهنا شیطن علی الله شططا» با ارزش ابجدیِ 19‑72×19 (که در آن 72 هم شمارهی سوره و هم معادل ابجدی کلمهی نوزده است) میباشد. در این آیهی ویژه، کلمهی شاخص، سفیهنا(206) است و شاید از این روست که برای کلِ آیهی سهقسمتیِ72:4، یعنی و انه کان یقول (=279) سفیهنا(206) علی الله شططا (=495) داریم ...×19=4 279 206 495 72 و ظاهراً منظور از این کلمهی شاخص در 72:4 درواقع عبارتِ شاخصِ سفیهنا(206) ابلیس(103) یا سفیهنا(206) شیطن(369) میباشد: 19+12×19‑...×369×19=4 206 103 72 و ...×19=4 206 369 72
81:7 و(6) اذا(702) النفوس(227) زُوِجّت(416) و هنگامی که نفوس با زوج خود درپیوندند، ...×19=7 6 702 227 416 81. مطلبِ این آیه در مورد یکی از حالات قیامت است و به نظر میآید منظور از ذکرِ تلویحی زوج در آن همچون چند مورد دیگر که در این مقاله بررسی شد همان قرین باشد. گویا پس از خروج ناگهانیِ روحها از بدنها در واقعهی قیامت، قرینهای خود را بهتر درک و با آنها بیشتر زوج میشوند. پس گویا منظور 81:7 عبارت است از «و اذا النفوس زوجت بالقُرَناء» که ارزش ابجدی آن 1736 است و داریم 19+5×19×19=7+1736+81. هرگاه همچنین به جای ارزش ابجدی اذا یکی از تاریخهای پیشگویی شده برای قیامت به قمری و میلادی، یعنی 1709 یا 2279، را قرار دهیم ارزش ابجدیِ «و 1709 النفوس زوجت بالقرناء» و «و 2279 النفوس زوجت بالقرناء» به ترتیب 2743 و 3313 میشود که برای آنها به ترتیب داریم ...×19=7+2743+81 و ...×19=7+3313+81. و هرگاه به جای اذا تاریخ شمسی پیشگویی شده برای قیامت را قرار دهیم ارزش ابجدیِ «و 1658 النفوس زوجت بالقرناء» 2692 میشود (که در آن ضمناً 19=2+9+6+2) که برای آن داریم 2×19‑1111×385×19=7 2692 81 که در آن 385 معادل ابجدی بالقُرَناء و 2 نشانهی تزویج است.
در 2:25 خدا ميگويد «و به كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند بشارتِ بهشتهايي را بده كه در زير درختان آن نهرها جاري است و هرگاه ثمري نصيب آنها شود بهياد ميآورند كه اين همان چيزي است كه قبلاً هم نصيب آنها شده بود، و مشابه آن به آنها داده خواهد شد و در آنجا زوجهاي مطهري براي آنها خواهد بود و مدت مديدي در آنجا خواهند بود». به نظر ميرسد منظور از زوجهاي مطهر، يا ازوج مطهره، در اين آيه همان قرينهاي بهشتيان، قُرَناء، باشند، و گويا آيه در حالِ بيانِ اين است كه و(6) بشر(502) الذين(791) ءامنوا(99) و(6) عملوا(147) الصلحت(559) ان(51) لهم(75) جنت(453) تجري(613) من(90) تحتها(814) الانهر(287) كلما(91) رزقوا(314) منها(96) من(90) ثمره(745) رزقا(308) قالوا(138) هذا(706) الذي(741) رزقنا(358) من(90) قبل(132) و(6) أتوا(408) به(7) متشبها(748) و(6) لهم(75) فيها(96) قُرَناء(352) و(6) هم(45) فيها(96) خلدون(690)، ...×19=6 502 791 .....6 75 96 352 6 45 96 690.