عصر آهن - Iron Age
مدیرگروه و مسئول صفحه: آقای دکتر حمید فهیمی
تارنما و ایمیل گروه
http://groups.google.com/group/sia-iron-age
Email: sia-iron-age@googlegroups.com
«عصر آهن» یکی از دورههایی است که در تاریخ و باستانشناسی ایران بر سر ویژگیها و نکته هایش میان پژوهشگران و باستانشناسان، گوناگونی اندیشه وجود دارد. در منطقیترین حالت، انتساب یک دوره فرهنگی به نام یک پدیدۀ خاص، همچون آهن، بر این پایه استوار است که آن پدیده برای نخستین بار در آن دوره پدیدار شده باشد و یا دستکم در آن دوره همه گیر شده باشد. همانگونه که آشکار است، پیشینه آشنایی با فلز آهن به هیچ وجه به محدودۀ زمانی تعیین شده با عنوان «عصر آهن» بازنمیگردد. شاید بتوان نخستین شیء ساخته شدۀ آهنی را به یافتهای از هرم بزرگ جیزه در مصر نسبت داد که قدمت آن به ۳ هزار سال پیش از میلاد می رسد. از سوی دیگر شناخته بودن سنگ آهن برای بشر نیز قدمتی به مراتب بیشتر دارد و برای نمونه در ایران رُمن گیرشمن از وجود سنگ آهن در دورۀ ۲ در تپه شمالی سیلک مربوط به هزارۀ پنجم پیش از میلاد گزارش داده است. شمار معادن سنگ آهن در فلات ایران، به ویژه در مقایسه با منطقه های کناری همچون آناتولی، بسیار اندک است و افزون بر این، تاکنون اثری از وجود کارگاه تولید آهن از کاوش های باستانشناسی در ایران به دست نیامده است. اشیاء آهنی در میان یافتههای محوطه های منسوب به عصر آهن در ایران همواره کمترین شمار یافته های فلزی را شامل می شوند.
میتوان انگیزۀ نامگذاری این دوره به «عصر آهن» را به کشف رابرت دایسون در حسنلو نسبت داد. او حدود ۲۰۰۰ شیء آهنی و نیز شماری سنگ آهن را که در پی بنا بهکار برده شده بودند، شناسایی کرد. شاید به تعبیری همین یافتهها سبب شد تا او این دوره را با قاطعیت «عصر آهن» بنامد.
ولی نکته قابل تأمل اینکه آهن هیچگاه جایگزین دیگر فلزهای رایج آن زمان در ساخت اشیاء فلزی، همچون مفرغ نشد. در ایران، مفرغ حتی در طول تمام دورهای که از آن به عنوان «عصر آهن» نام برده می شود، بیش از آهن در ساخت اشیاء فلزی سهم داشته است. بنابراین میتوان نامگذاری این دوره را به چالش گرفت و یا دست کم قابل تأمل دانست.
محدودۀ زمانی و تقسیمبندی این دوره نیز حکایت خود را دارد! تا پیش از انجام کاوشهای تپۀ حسنلو و انجام نخستین آزمایش کربن ۱۴ در این محوطه در سال ۱۹۵۶، تقسیمبندی آشکاری که شامل مرزبندی زمانی روشنی برای این دوره باشد وجود نداشت. نظریههای برجایمانده از اعتقادات نژادشناسان و زبانشناسان سده ۱۹ میلادی در خصوص اقوام ساکن فلات ایران و تازهواردان به آن در هزارۀ دوم پیش از میلاد، دستمایۀ فکری باستانشناسانی همچون هرتسفلد، اشمیت، گیرشمن و ...... در نخستین دهههای سدۀ ۲۰ میلادی شد تا در میان یافتههای کاوشهایشان به دنبال مدارکی برای اثبات آن نظریهها باشند. با انجام کاوشهای پرشمار در اواخر نیمۀ نخست سدۀ بیستم در فلات ایران که اغلب با انگیزۀ ایجاد شده توسط یافتههای کاوشهای سوداگران آثار باستانی پدید آمده بود، کم کم عبارت «اواسط هزارۀ دوم تا اواسط هزارۀ یکم پیش از میلاد» و یا «اواخر هزارۀ دوم تا اوایل هزارۀ یکم پیش از میلاد» برای این دوره زمانی و یافتههایی که اغلب به «تازهواردان» نسبت داده میشدند، رایج شد. عبارتهای «سیلک ۵» و «سیلک ۶» هم که توسط گیرشمن برای آخرین دورههای شناسایی شدۀ وی در تپۀ جنوبی سیلک و گورستانهای آ و ب بهکار برده شده بودند، تأثیر قابل توجهی در گاهنگاریهای ارائهشده در باستانشناسی ایران و بهویژه در میان پژوهشهای مقایسهای و تطبیقی باستانشناسان ایرانی برجای نهادند.
با ارائه جدول تقسیمبندی دورۀ موسوم به «آهن» توسط دایسون و تقسیمبندی او از این دوره به زیردورههای آهن ۱، آهن ۲، و آهن ۳، گفتاری نو به ادبیات باستانشناسی ایران برای توصیف قدمت پدیدهها و دادههای اواسط هزارۀ دوم تا اواسط هزارۀ یکم پیش از میلاد وارد شد. او آغاز این دوره (عصر آهن) را حدود ۱۴۵۰ پیش از میلاد و پایان آن را ۵۵۰ پیش از میلاد دانست. در این تقسیمبندی دورۀ آهن ۱ از ۱۴۵۰ تا ۱۲۵۰، آهن ۲ از ۱۲۵۰ تا ۷۵۰ و آهن ۳ از ۷۵۰ تا ۵۵۰ پیش از میلاد را پوشش میداد. چندی پس از آن، تجزیه و تحلیل تامس کایلر یانگ با تکیه بر افقهای سفالی، تقسیمبندیای نو، ولی در راستای آنچه دایسون به دست داده بود، ارائه کرد و از سویی دیگر لویی لوین دوره چهارمی را به تقسیمبندی سهگانه دایسون افزود که دورههای هخامنشی و اشکانی را پوشش می داد.
با انجام بازنگری مایکل دانتی در برآیندهای تاریخهای کربن ۱۴ دایسون در حسنلو، تاریخگذاریهای پیشین دچار دگرگونی شد. بر پایه بازنگری انجام یافته، دورۀ حسنلوی ۵ دیگر عصر آهن ۱ محسوب نمیشود و پوشش دهندۀ دورۀ مفرغ پایانی است. بنابراین نظریه، آغاز دورۀ موسوم به «عصر آهن» ۱۲۵۰ پیش از میلاد و در ادامه دورۀ آهن ۲ از ۱۰۵۰ تا ۸۰۰ و آهن ۳ از ۸۰۰ تا ۵۵۰ پیش از میلاد است.
پیرامون ویژگیهای فرهنگی- اجتماعی و سیاسی این دوره جای بحث فراوان است؛ اینکه چه دلایل و عواملی باعث جداسازی این دوره از دورۀ پیشینش میشوند و اینکه اصولاً چگونه میتوان توصیفی مختصر و در عین حال گویا از این دوره ارائه کرد. حقیقت این است که تاثیرگذاری نظریههای زبانشناسان و نژادشناسان دربارۀ ورود اقوامی نو به فلات ایران در اواسط یا اواخر هزارۀ دوم پیشازمیلاد، در بیان ویژگیهای این محدودۀ زمانی نیز نقش داشته است. دگرگونی در الگوهای فرهنگی و سنتهای سفالگری شاید یکی از بارزترین شواهد و ویژگیهای این دوره نسبت به دورۀ پیش از خود باشد که البته بی گمان نمی بایست نشانه بیچون و چرای ورود یا پدیداری قومی جدید بهشمار آید. بر پایۀ پژوهشهای نو، بهویژه در دو دهه گذشته، میتوان سنت و الگوهای رایج در اواخر هزارۀ دوم فلات ایران را ادامه و دگرگون شدۀ آنچه که پیش از آن وجود داشت با تکیه بر وجود الگوهای محلی دانست. دراینباره گفتنی است که حتی سفال خاکستری نیز که از آن به عنوان نشانهای بارز از ورود و حضور اقوامی نو یادشده، پیشینهای بس قدیمیتر از دورۀ موسوم به آهن داشته و در این دوره تنها دچار دگرگونی و تکامل و رواج شده است. افزون بر این، بیان این نکته نیز گفتنی است که چنانچه تقسیمبندی دایسون و یا دانتی را بپذیریم و به دورۀ افزودۀ لوین (آهن ۴) تکیه نکنیم، در دورۀ موسوم به «عصر آهن» دست کم با دو سلسله پادشاهی عیلام و ماد سروکار داریم که در بخشهای بزرگی از شمالغرب، غرب، شمال، مرکز، جنوب و جنوب غرب ایران حکومت می کردند. تطبیق و یافتن ارتباط میان تعبیر «عصر آهن» با این دو سلسله یادشده جایگاهی در پژوهش نداشته و ندارد. ضمن اینکه پایان بخشیدن به دورۀ موسوم به «عصر آهن» در سال ۵۵۰ پیش از میلاد، یعنی آغاز پادشاهی هخامنشی که تنها رویدادی تاریخی است نیز هیچ مفهوم یا توجیه علمی ندارد.
بنابراین، دورۀ موسوم به آهن در فلات بزرگ ایران دورهای است که در سادهترین تعبیر دوره گذار از عصر مفرغ به تثبیت حکومت و پادشاهی به مفهوم فراگیرش از بخشهای شمالی و غربی و جنوبغربی به همه فلات ایران است. دوره ای که در آن الگوهای زیستی، اجتماعی، و فرهنگی توسط ساکنان فلات ایران، بی گمان با تاثیرپذیری از فرهنگهای همسایگان، دگرگون شدند و بسیاری از جلوههای هنری پدیدآمده در آن به گونهای بود که تصور حضور اقوامی جدید را بهوجود آورد. دورهای که آهن در آن، هیچگاه نقش اساسی و تعیینکننده در تحولات و دگرگونیهای فرهنگی یا اقتصادی و صنعتی را نداشته است.
دکتر حمید فهیمی
مدیرگروه باستان شناسی عصرآهن
جامعه باستان شناسی ایران