روانشناسی به زبان ساده
دروغگویی در عشق
تحقیق های انجام شده نشانگر این بوده است که هورمون اکسی توسین که پژوهشگران آن را با محبت و عاشقی در ارتباط می دارند احتمالاً موجب می شود که اشخاص در رابطه با علاقه های خود در ازدواج کردن یا گروهی که در آن واقع می باشد به دروغ گفتن بپردازد.
دانشمندان با انجام دادن یک بازی که برنده آن مقداری پول کسب خواهد کرد به این نتیجه رسیدند که اشخاصی که مقداری اکسی توسین را از راه تزریق کسب کرده بودند بیشتر از افرادی که دارونما داشتند احتمال دارد که دروغ بگویند تا بتوانند برنده بازی بشوند.
هنگامی که مردم عاشق می شوند غلظت هورمون اکسی توسین در خون به شدت بیشتر خواهد شد که این امر در هنگام ایده شیردهی مادران هم اتفاق خواهد افتاد که به تقویت کردن پیوند میان مادر و فرزند یاری می دهد.
در قسمتی از این پژوهش دانشمندان از ۶۰ مرد سالم که به نیمی از آنها این هورمون و به نیمی دیگر از آنها دارونما داده بودند و درخواست کردند که نتیجه یک بازی شیر و خط را با استفاده کردن از یک سکه مجازی به پیش بینی کردن بپردازند و نتیجه های خود را گزارش کنند.
اگر آنها این نتیجه ها را به طور صحیح حدس میزدند که ۴۰ سنت برنده میشدند اما اگر حدس آنها نادرست بود چیزی دریافت نمیکردند که بر طبق این تحقیقات آنهایی که سطح بالاتری از اکسیتوسین دارا بوده اند در مقایسه کردن با دیگر شرکت کنندگان که دارو نصب کرده بودند با احتمال بیشتری به دروغ گفتن پرداخته اند.
مردانی که این هورمون را کسب کرده بودند زمان کمتری را تا قبل از نتیجه های خود صرف می کردند و برای آنهایی که هورمون کسب کرده بودند متوسط زمان پاسخ دهی ۲ ثانیه بود در صورتی که این زمان برای افرادی که دارونما کسب کرده بودند سه ثانیه بوده است
ولی آزمایش های فراوانی که انجام دادهاند نشانگر این بوده است که اگر دروغ فقط در رابطه با علاقه شخص می باشد و ربطی به گروه دارا نمی باشد بیشتر سطح اکسیتوسین فرق چندانی را در دروغگویی نشان نخواهد داد که بعضی از محققان اعتقاد دارند که شاید انسان ها برای مواظبت کردن و ارتقاء سطح زندگی اطرافیان واقعیت را زیر پا خواهند گذاشت و برخورد غیر اخلاقی از خود آشکار خواهند کرد تحقیقات صورت گرفته ارتباط چنین تمایلاتی را با اکسی توسین نشان داده شده است که این هورمون یک نوروپیتید می باشد که برای اثری که در تقویت کردن پیوستگی و ارتباط برقرار کردن با اطرافیان میگذارد به شهرت رسیده است که در واکنش این پژوهشها روانشناس ارتباطات بیان میکنند که نتیجه های این تحقیق را شگفت زده کرده است که عشق همه را به تسخیر کردن میپردازد و وقتی که حتی قوانین اخلاقی را هم در هم بشکنند
اگر شما این تجربه شگفتآور را دارا باشید می توانید از آن فردی دیگر نیز به محافظت کردن بپردازید ولی دروغ گفتن به صورت مکرر حتی اگر از همسر یا جمعی که شما در آن می باشید محافظت کند کار غیر عاقلانه ای به حساب می آید و اگر معشوق شما مشاهده کند که شما به دروغ گفتن پرداخته اید زمانی می رسد که دیگر به شما اطمینان نخواهد کرد که این درست شبیه این می باشد که معشوق شما شخص دیگری را به ترک کردن پرداخته باشد تا با شما باشد که در این صورت همیشه این احتمال موجود می باشد که برای این که با فرد دیگری باشد شما را نیز به ترک کردن بپردازد.
برخی اوقات با وجود اینکه این همه ابراز کردن عشق در همسران بازهم حادثه ی تلخ جدایی به وجود می آید که در این زمان شخص متوجه خواهد شد که این شخص عاشق دروغگو به حساب می آمده است. به طور مثال تصور کنید که زنگ تلفن شما به صدا در می آید و خانمی از آن طرف خط برای شما بیان می کند که سلام من تصور می کنم که بهتر باشد که دیگر همه چیز را بدانید.
من و همسر شما دو سال می باشد که دارای یک رابطه هستیم و به چه علت از زندگی او بیرون نمی روید؟ که البته این اولین بار می باشد که شما این را می شنوید که فردی بیان میکند شوهرتان شما را دوست ندارد به دلیل اینکه شما هنگامی که با عشق و علاقه به ازدواج کردن پرداخته اید و همسرتان همیشه در آرزوی ازدواج کردن با شما بوده است یا خیلی اتفاقی متوجه خواهید شد که همسرتان از حساب مشترک شما بدون مطلع کردن شما پول برداشت کرده است که میتوان به صدها مورد دیگر به اشاره کردن پرداخت و ناگهان متوجه میشوید که فردی همیشه خود را عاشق شما نشان میداده است و دروغگو حساب شده که به صورت پنهانی در حال آسیب زدن به شما و زندگی شما بوده است که در این لحظات امکان دارد دنیایی که تصور می کردید به خوبی می شناسید فرو بریزد و با خود تصور کنید که این فردی که شریک زندگی شما می باشد واقعا چه شخصی است؟
احساس خواهید کرد که زندگی شما به پایان آمده و نمی توانید این دروغگویی را به تحمل کردن بپردازید و مایل می باشید که او را برای همیشه به ترک کردن بپردازید. و این همه ماجرا نمی باشد و نمی توان بیان کرد که زن ها امکان دارد فقط گرفتار مردهای خیانتکار بشوند بلکه خانمهایی هم می باشند که با مردهایی با مشکل های شخصیتی از جمله ضد اجتماع به ازدواج کردن میپردازند که به چه علت همسرانشان برای رسیدن به مقصد خود دست به هر کاری می زنند.
انواع وسواس
در مواردی که به صورت منظم در عقب باز می گردیم و دوباره به چک کردن میپردازیم که آهن جدا شده یا ماشین شما قفل شده است نرمال و معمولی می باشد ولی اگر از اختلال وسواس در رنج می باشید تفکرات وسواسی و برخوردهای اجباری به شدت در زندگی روزمره شما داخل خواهند شد و موثر می باشند و این اهمیتی ندارد که چه کاری را انجام می دهید
و نمی توانید آن را از خود به دور کردن بپردازید ولی کمک در دسترس می باشد با معالجه و استراتژی های دارای تأثیر می توانید خود را از تفکرات ناخواسته و درخواستهای بدون منطق خود به رها کردن بپردازید و مدیریت کردن زندگی خود را در دست داشته باشید ولی پیش از هر چیز باید در رابطه با اختلال فکری و نشانه های آن می پردازیم.
اختلال وسواس فکری
اختلال وسواس اجباری یک نوع اختلال اضطرابی به حساب میآید که با تفکرات غیر قابل مدیریت و ناخواسته و برخوردهای متداول و تکراری که احساس میکنید مجبور می باشید تا آنها را به انجام دادن بپردازید که اگر شما دارای اختلال وسواسی اجباری می باشید احتمالا متوجه شده اید که تفکرات وسواس انگیز و برخوردهای اجباری شما بدون منطق می باشد ولی همچنان این احساس را دارید که قادر به مقاومت کردن در مقابل آنها نمی باشید و نمیتوان این خود را از آنها رها کنید
که این اختلال باعث می شود که مغز شما بر روی یک تفکر و یا علت به خصوصی بماند به طور مثال امکان دارد ۲۰ بار اجاق گاز را به چک کردن بپردازید تا این اطمینان را پیدا کنید که خاموش می باشد یا دست های خود را بشویید تا پوسته پوسته بشوند در صورتی که شما هیچگونه لذتی از انجام دادن این برخوردهای تکراری نمی برید و آنها امکان دارد بعضی از شیوههای آزادسازی از اضطرابهای ناشی از تفکرات وسواسی را توصیه کنند
و امکان دارد تلاش کنید از موقعیتی که نشانه ها را ایجاد می کنند یا بدتر می کند به فرار کردن بپردازید ولی متاسفانه موفق نخواهید شد ولی در عین حال میتواند این گونه به نظر بیاید که هیچ راهی برای فرار کردن از وسواس و اجبار تا موجود نمی باشد که شیوه های بسیاری از مواردی موجود می باشد که می توان برای کمک کردن به خودتان و کسب کردن مدیریت تفکرات و اعمالتان انجام دهید.
انواع اختلال وسواس فکری
بیشتر اشخاص مبتلا به اختلال وسواس فکری در یکی از دسته های زیر واقع می باشد
- شست و شو گرهایی که از آلودگی دارای ترس می باشند و آنها به طور معمول مجبور به تمیز کردن یا شستن دست های خود می باشند.
- چک کننده ها بارها و بارها چیزهایی را ارزیابی و بررسی خواهند کرد مانند اجاق گاز خاموش و درب قفل شده و غیره که آنها با صدمه خطر در ارتباط می باشند.
- شکاکان و گناهکاران از این می ترسند که تمام چیز به صورت صحیح انجام نشده باشد یا به صورت کامل و از پی آنها حوادثی اتفاق بیافتد و یا برای آن کارها آنها را تنبیه کنند.
- شمارنده ها و تنظیم کننده ها که به نظم و تقارن دارای وسواس می باشند و آنها امکان دارد در رابطه با اعداد و رنگها یا ترتیبات حساسیت از خود نشان بدهند.
- محتکران از این می ترسند که اگر چیزی را دور بریزند اتفاق بدی ایجاد می شود و آنها مجبور می باشند چیزهایی را که احتیاج به استفاده کردن از آنها را ندارند به ذخیره کردن بپردازند و آنها همچنان امکان دارد از اختلالات دیگری مثل افسردگی و خرید کردن اجباری و کندن پوست یا از اختلالات تیک در حال رنج باشند.
نشانه و علائم های اختلال وسواس فکری
فقط به این علت که شما تفکرات وسواسی یا برخوردهای اجباری دارید به این معنی نمی باشد که اختلال وسواس فکری دارا می باشید با داشتن این اختلال این تفکرات و برخوردها باعث پریشانی های بزرگی در اشخاص خواهد شد و وقت فراوانی را به خود اختصاص خواهد داد و در زندگی روزمره و ارتباطش با شما دخیل می باشد که بیشتر اشخاصی که مبتلا به اختلال وسواس فکری می باشد
دارای جفت وسواس ها و اجبار آنها هستند و نیز بعضی از اشخاص مبتلا فقط یکی از آنها را به تجربه کردن میپردازد که تفکرات و تصاویر و یا تحریکات ناخواسته ای می باشند که بارها و بارها در ذهن شما اتفاق میافتد که شما نمیخواهید این تفکر را در نظریات را دارا باشید ولی نمیتوانید آنها را به متوقف کردن بپردازید که متاسفانه این تفکرات وسواسی بیشتر مزاحم و منحرف کننده می باشند که اجبارها برخوردهایی میباشند که شما احساس خواهید کرد که مجبور نباشید به صورت مداوم به انجام دادن بپردازید . به طور معمول اجبار ها در تلاش می باشند تا وسواس ها را از میان ببرند
به طور مثال اگر از آلودگی و ناپاکی در حالت رسمی باشید امکان دارد کارهای تمیزکاری دقیقتری را به انجام دادند بپردازید که با این وجود زیاد طول نخواهد کشید.
در حقیقت به طور معمول قویتر میشود و کارهای مرتبط با برخوردهای اجباری و هم خود و برخوردهای اجباری اغلب در آخر به اضطراب منجر خواهند شد. به دلیل اینکه آنها سخت تر و برخی دیرتر می باشند که این چرخه مدل از این اختلال نشود خواهد گرفت.
شیوه های جلوگیری و معالجه اختلال وسواس فکری
تفکرات عمومی وسواس فکری
- ترس داشتن از آلودگی با میکروب ها یا خاک و یا اشخاص آلوده و مریض
- ترس داشتن از دست دادن کنترل و صدمه رساندن به خود و یا اطرافیان
- تفکرات و تصاویر مزاحم و ناخواسته جنسی و یا خشونت آمیز
- متمرکز شدن بیش از حد بر عقیده های مذهبی و اخلاقی
- ترس داشتن از دست دادن یا نبود داشتن چیزهایی که امکان دارد احتیاج داشته باشند
- داشتن نظم و تقارن که این ایده که تمام چیز باید همین الان موجود باشد خرافات و توجه کردن بیش از اندازه به چیزی به عنوان خوش شانسی یا بدشانسی تعبیر خواهد شد.
برخورد های شخص مبتلا به اختلال وسواس فکری
- فکر کردن بیش از اندازه ی چیزها مثل وسیله ها و همینطور سوئیچ ها
- به طور مداوم چک کردن چیزهایی که به آن علاقه دارید تا اطمینان بدست آورید که امن می باشید
- وقت فراوانی را برای شستن و یا تمیز کردن گذراندن
- جمع کردن خرت و پرت ها مثل روزنامه های قدیمی و یا ظرف های مواد غذایی خالی
نشانه های اختلال وسواس در کودکان
در صورتی که آغاز شدن اختلال وسواسی اجباری به طور معمول در دوران نوجوانی و بزرگسالی رخ میدهد بچههای جوانتر نیز برخی اوقات نشانههایی دارا می باشند که شبیه به این اختلال می باشد که با این وجود علائم های اختلالات دیگری مثل اوتیسم و سندروم نیز می توانند مثل اختلالهای وسواسی-اجباری باشند. بنابراین پیش از هر تشخیص دادن آزمایش کامل پزشکی و روانشناسی انتظامی می باشد.
معالجه و رها شدن از وسواس و اختلال فکری
خود کمکی را آموزش ببینید که به چه صورت در مقابل این اختلاف به مقاومت کردن بپردازید این اهمیتی ندارد که چقدر عجیب و شدید علائم های اختلال فکری آشکار بشود. شیوه های بسیاری موجود می باشند که می توانید به خودتان کمک کنید. یکی از قویترین استراتژی ها ، حذف کردن برخوردهای اجباری و آیین هایی می باشد که موجب حفظ شدن وسواس شما خواهد شد.
از ترس های خود ترس نداشته باشید
برخورد های هوشمندانه ای برای پیشگیری کردن از این وسواس ها و اجبار ها موجود می باشد که هر چه بیشتر به دور شدن از آن بپردازید تفکرات وسواسی در شما بیشتر و حساس تر خواهد شد پس در عوض اینکه هرچه خود را بیشتر از عوامل این اختلال نزدیک کنید بنابراین تلاش کنید در مقابل قدرت حس فراوانی که پس از انجام دادن کار کسب می کنید به مقاومت کردن بپردازید یا انجام دادن کار را به عقب بیاندازید
و اگر مقاومت کردن دشوار شد تلاش کنید زمان مصرفی برای انجام دادن آن کارها را کم کنید که هر بار خودتان را در معرض این اتفاقها قرار بدهید اضطراب شما کم خواهد شد و باور خواهید کرد که الان مدیریت بیشتری دارید و در برابر چیزی که شما تصور میکنید کمتر خواهد ترسید.
پیش بینی کردن ضرورت های وسواس فکری
با پیش بینی کردن درخواست های اجباری خود را پیش از اینکه آنها رخ بدهند آماده کنید به طور مثال اگر برخورد اجباری شما شامل چک کردن این می باشد که در ها قفل می باشد یا خیر یا پنجره ها بسته شده است یا دستگاههای خاموش می باشد تلاش در قفل کردن در داشته باشید یا دستگاهی را با توجهات به خصوصی به خاموش کردن بپردازید یک تصویر ذهنی جامع به درست کردن بپردازید
و بعد از آن یک یادداشت ذهنی بردارید و برای این را خودتان بازگو کنید که پنجره در حال حاضر بسته می باشد یا می توانم مشاهده کنم که اجاق گاز خاموش می باشد و هنگامی که احتیاج به ارزیابی پس از وقتی که ضرورت چک کردن آن کار فرا برسد برای شما راحت تر می شود که به آن تفکر ها و برخوردها برچسبی به با این مسئله بزنید آنها تنها افکار وسواسی به حساب می آیند.
درمان بیماری توهم
توهم به زمانی دلالت دارد که یک فرد چیزی را مشاهده می کند بو می کند و می شنود و احساس می کند یا می چشد که موجود نمی باشد توهم ها یک خصوصیات بالینی عمومی بیماری اسکیزوفرنی به حساب میآیند مخصوصاً توهم های شنیداری که بیماران صداهایی را میشنوند . توهم ها می توانند در نتیجه فاکتورهای مختلف به وجود آیند و تعدادی از آنها شامل موارد زیر می شود:
- بیماری روانی مثل زوال عقل یا اسکیزوفرنی
- استفاده کردن بیش از حد دارو یا الکل
- اختلال عصبی پیشرونده مثل بیماری پارکینسون یا بیماری آلزایمر
- از دست دادن بینایی که به تحلیل ماکولار منجر می شود.
همینطور می توانند در نتیجه خسته شدن شدید یا به علت یک فقدان اخیرا اتفاق افتاده است به وجود آید.
انواع توهم
توهم امکان دارد انواع مختلفی دارا باشد و تعدادی از آنها شامل موارد زیر می شود:
- دیداری که در این مورد چیزی را مشاهده میکند که موجود نمی باشد یا چیزی را که موجود می باشد به صورت غیر صحیح آن را می بیند.
- شنوایی که این نوع رایج ترین نوع توهم ها در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی به حساب میآیند و به درک های صدایی که موجود نمیباشد ربط پیدا میکند که در اسکیزوفرنی بیماران برخی اوقات صداهایی را می شنود که با آن صحبت می کنند اما توهم ها امکان دارد به طور نمونه به صورت سوت زدن یا هیس هیس کردن به گوش آنها برسد.
- توهم های دستوری که در این مورد به شخصی مربوط میشود که دستوراتی به آنها می شود که به خود یا اطرافیان باید صدمه وارد کند . این مورد نیز یک علامت معمول اسکیزوفرنی به حساب می آید.
- بویایی: این توهم ها شامل درک های رایحهها به حساب میآید که موجود نمی باشد و به طور معمول این رایحه ها مثل بوی استفراغ و بوی ادرار و یا بوی مدفوع ناخوشایند می باشد.
- لامسه مورد طمع به زمانی اشاره می کند که شخص این احساس را دارد که مورد لمس قرار گرفته است.
- چشایی تو هم هایی می باشند که موجب می شود شخص چیزی را بچشد موجود نمی باشد.
توهم های شنوایی شایعترین انواع توهم به حساب میآیند که در اشخاص مبتلا به اسکیزوفرنی مشاهده خواهد شد که بیمار صداهایی را خواهد شنید که امکان دارد تعریفی و انتقادی و یا سخنرانی خود به حساب آیند که این صداها همینطور امکان دارد تفسیر ها را در لحظه بر اعمال و تفکرات فرد به ابراز کردن بپردازد.
توهم های دستوری نیز امکان دارد اتفاق بیفتد که توهم شنیداری همینطور خصوصیات شناخته شده اختلال دوقطبی و ازدواج عصبی به حساب میآید
در صورتی که میتواند در موقعیت فقدان سلامت روانی اتفاق بیفتد که توهم های شنیداری میتواند شنیدن به صورت مستقیم کند کننده باشند در صورتی که بعضی از اشخاص میتوانند به زندگی با این صداها به عادت کردن بپردازند مخصوصا در موقعیتی که سخنانی را میشنوند و خنثی یا تعریفی باشد که توهم شنیداری همینطور می تواند در نتیجه فقدان اتفاق بیافتد. این موقعیت میتواند منجر بشود که اشخاص باور کنند که صدای شخصی را که به آن علاقه دارند می شنوند.
توم های به وجود آمده توسط دارو که مصرف کننده داروهای ممنوع مثل کوکائین و آمفتامین ها می توانند موجب توهم بشوند که استفاده بیش از اندازه الکل علت دیگر می باشد. این توهم ها می تواند دوره های ترک کردن دارو یا الکل در صورتی که مصرف کردن دارو به صورت ناگهانی قطع بشود به وجود آید که توهم های به وجود آمده توسط دارو به طور معمول دیداری می باشد اما امکان دارد دیگر احساس را درگیر خود کند.
توهم ها در کودکانی که دچار تب شده اند که تب بالا بعضی اوقات میتواند موجب می شود کودکان دچار توهم بشوند. کودک باید هنگامی که با پزشک در ارتباط می باشد خوب با آب به تأمین شدن برسد که با این وجود این توهم ها به طور معمول در عرض چند دقیقه رفع می شوند.
اسکیزوفرنی یکی از بیماریهای روانی بسیار خطرناک به حساب میآید که از زمانهای گذشته گزارش هایی در رابطه با آشکار شدن این بیماری در اشخاص داده شده است. معالجه این بیماری به راحتی دیگر بیماری ها نمی باشد و همینطور طول معالجه آن نیز فراوان می باشد که اسکیزوفرنی یک بیماری روانی بسیار قدیمی به حساب می آید که سابقه مبتلا شدن آن به طول تاریخ بشر باز می گردد.
چهار ویژگی برای بیماری اسکیزوفرنی موجود می باشد که هنوز هم کم و بیش اسکیزوفرنی را با همین نشانه ها می شناسیم که شامل موارد زیر خواهد شد:
۱. در خود فرورفتگی یا اوتیسم
۲. دوگانگی در فکر و تصمیم گرفتن
۳. اختلال در تفکر شخص به صورتی که ارتباط میان تداعی های ذهنی دچار مشکل شده باشد.
۴. کاهش پیدا کردن یا نبودن عواطف و همینطور احساسات
نشانه مثبت اسکیزوفرنی
بیماری در تفکر ادراک و حواس پنجگانه خود مبتلا به اختلال خواهد شد که این اختلال به طور تو هم آشکار خواهد شد .این توهم خودش را به طور توهم شنوایی و بینایی نشان خواهد داد به طور نمونه بیمار صداهایی را خواهند شنید که به او دستور میدهد کاری را به انجام دادند بپردازد یا اشخاصی یا اشیایی را مشاهده می کنند که وجود خارجی دارا نمی باشند. اختلال در تفکر شخص موجب در هم ریختگی ذهن و تداعی ها و علاوه بر این منجر به بی ربط گویی خواهد شد که هذیان نیز از دیگر نشانه مثبت بیماری اسکیزوفرنی به حساب میآید که عقیده های نادرست را در شخصی و به طور احساس بدبینی و صدمه آشکار خواهد کرد.
انواع ترس
برخی اوقات از پدیدهای خواهیم ترسید و هراس آن مانع از زندگی طبیعی ما خواهد شد که برخی اوقات از بچگی از مسئله ای ترس داشته ایم و نتوانستیم مسئله را در خود برطرف کنیم که شاید ترس ها در هنگامی به عنوان یک بیماری در شخص ارزیابی شوند و برخی اوقات با مشاوره های کوتاه مدت و یا شناختن خود بتوان مسئله را برطرف کرد و البته در این مورد هم مثل مسئله های روانشناسی دیگر اشخاص به آسانی اظهار نظر خواهند کرد
و یا راهحلهایی را نادرست به اطرافیان توصیه می دهند ولی همه مسئله های روانشناسی از نگاه تحلیل برخورد متقابل به نوعی دیگر و از پایه و بنیان ارزیابی می شود. ترس ها یا به صورت عینی می باشند و یا ذهنی هستند که ترس های ذهنی به ترسهایی گفته میشود که در پس آنها عقیده ای منطقی موجود می باشد که موجب بقای ما خواهد شد. بنابراین ما آنها را میشناسیم و مدیریت میکنیم یا ترسهای به دور از منطق می باشند
و در سطح ناخودآگاه سرکوب خواهند شد و ریشه اصلی آن را مشاهده نمیکنیم مثل ترس داشتن از مرگ و از آینده و همینطور ترس داشتن از مسئله های غیر قابل پیش بینی و غیره.
ترسیدن از یک احساس می باشد که به واسطه تهدید بر فردیت ما و همین طور برداشت های ما به وجود میآید هنگامی که فردی از چیزی ترس دارد گویا آن چیز شرایط و انسان و یا شئ و یا حتی مفهوم ذهنی می باشد تهدیدی بر وجود آن به حساب میآید. به صورت طبیعی ما امکان دارد از گرگ درنده در بیابان ترس داشته باشیم به دلیل اینکه امکان دارد ما را بدرد اما برخی استرسها بیرونی واضحی دارا نمی باشد ولی امکان دارد تمام زندگی ما را شامل شود مانند ترس داشتن از مرگ و از ارواح خبیث و ترس داشتن از تنها ماندن و همینطور ترس داشتن از مورد قضاوت قرار گرفتن که در یک رابطه تمام اینها ترس های شایعی میباشند که در انسان ها موجود می باشد و می تواند وجود داشته باشند
اما لزوماً در این ترسها یک عامل بیرونی که ما را به تهدید کردن بپردازد موجود نمی باشد که ترس احساسی به حساب میآید که حاصل از تفکر مبتنی بر تهدید شده و در نهایت ترس موجب برخورد در ما خواهد شد به طور مثال امکان دارد هنگامی که بچه ای از سگ ترس دارد پشت مادر خود پنهان شود و از چهره ای بترسد پشت مادرش به آن به پشت کردن بپردازد. هنگامی که ما دچار ترس می شویم که در سر وکارمان موفق باشیم که امکان دارد بهانه ای بیاوریم و سرکار نرویم و شغل خود را به کنار گذاشتن بپردازیم . هنگامی که می ترسیم در رابطه به رها شدن برسیم امکان دارد که رابطه را پیشاپیش به قطع کردن بپردازیم . وقتی که میترسیم که فردی را به آن علاقه داریم بمیرد و از دستش بدهیم امکان دارد که قبل از آن رابطه مان را با آن شخص کاهش بدهیم
هنگامی که از دستش میدهیم دچار صدمه نشویم و بنابراین اهمیت شناخت ترسها و مدیریت کردن آنها و اینکه چه ریشه ای می توانند دارا باشند از این جهت پر اهمیت می باشد که ترس ها در ما برخورد به وجود می آورد که برخوردها موجب می شود که در شرایط شخصیتمان روی اطرافیان موثر باشیم و از اطرافیان واکنش دریافت کنیم که ترس را هم می توانیم در زمان ارزیابی کنیم که ترس میتواند مربوط به زمان آینده باشد
یعنی تهدید ، تهدیدی که در جریان میباشد نگرانی از اینکه امکان دارد فلان اتفاق رخ دهد مانند ترس داشتن از در رابطه کنار گذاشته شدن و ترس میتواند مربوط به زمان حال هم باشد مانند اینکه ماشینی در پشت سر ما به ترمز کردن بپردازد و بوق بزند و ما خواهیم ترسید و کنار می رویم که ترس میتواند مربوط به زمان گذشته باشد اتفاقی برای ما رخ داده که تهدیدی بر روانیت وجودی و جسمی و جنسی به ما وارد کرده است اما همچنان از آن ترس داریم مانند فردی که در زمان گذشته مورد دزدی واقع شده و به او صدمه وارد کردهاند و از این به بعد در خیابان به تنهایی راه برود با ترس مسیر را طی خواهد کرد.
هنگامی که می خواهیم ترس را ارزیابی کنیم الزامی می باشد که بشناسیم تهدید مورد نظر چه می باشد یعنی چه ماهیتی دارا می باشد و دوم اینکه زمان تهدید معین شود یعنی این تهدید مال زمان گذشته یا در حال می باشد و یا متعلق به آینده میباشد.
برای اینکه بتوانیم از ترس به عنوان یک احساس مورد استفاده قرار دهیم احتیاج می باشد که این را بدانیم که این تهدید چقدر ریشه در عقیده منطق و یا غیر منطقی ما دارا می باشد که ترس هایی که ریشه در عقیده های دارای منطق ما دارند در حقیقت مطلوب می باشد به دلیل اینکه ترس یک مکانیزم حاصل از فرگشت می باشد و موجب بقای ما خواهد شد و ما می توانیم از انرژی ترس استفاده داشته باشیم و به مدیریت کردن شرایط نامناسب یا فرار کردن از آن یا چگونگی توانایی غلبه کردن در آن شرایط را بیابیم نمی توان بیان کرد که ترسیدن احساس نامناسبی می باشد
منتها به شرطی که فکری منطقی متناسب با اتفاق رایج باشد. به طور مثال اگر فردی درس خود را نمی خواند و از این می ترسد که آخر ترم در درسش قبول نشود اگر دچار ترس نشود همه ی امتحانات خود را خراب خواهد کرد اما همین ترس از رد شدن در امتحان می باشد که موجب می شود که حداقل با انگیزه دور از این که در رشته تحصیلی اش اخراج میشود به درس خواندن بپردازد.
ما در برابر ترس ها امکان دارد واکنش جنگیدن و یا فرار کردن را مورد انتخاب قرار دهیم یعنی اینکه هنگامی که یک عامل ترسناک برای ما ایجاد می شود یا می مانیم و با آن می جنگیم و یا پا به فرار خواهیم گذاشت و یا اینکه منجمد خواهیم شد و نگاه میکنیم که دوتای اول به بقای ما یاری میدهد هنگامی که ترس را مورد ارزیابی قرار می دهیم باید فرایند شناختی آنها را مورد بررسی قرار بدهیم اینکه اگر می ترسم که صدمه ای بر من وارد بشود از چه منطقی نشأت خواهد گرفت ؟ نتیجه نشانگر این می باشد که این ترس مطلوب می باشد و به من یاری میدهد که بتوانم با حقیقت نامناسب مقابله کنم ؟ یا از آن دوری کنم به دلیل اینکه غیر منطقی می باشد؟ که در این موقعیت احتیاج به وجود داشتن روانشناس و یا روان درمان الزامی می باشد.
ترس نوعی از شرطی شدگی در مقابل محرک ناخوشایند و دردناک به حساب میآید که در این رابطه آزمایش های صورت گرفته و طی آن یک بچه کوچک را در برابر یک خرگوش قرار دادهاند که بچه با خرگوش به بازی کردن پرداخته که بعدها هنگامی که خرگوش را جلوی بچه گذاشتند که به آن دست بزند با یک ضربه محکم به ظرف فلزی بزرگ صدای مهیب به وجود آورد بچه از آن صدا دچار ترس شد
ولی به گریه کردن پرداخت پس از چندین بار شرطی شدگی در این کودک به وجود آمد که هر بار که خرگوش را کنار بچه قرار داده اند بدون اینکه صدایی به وجود آید بچه دچار ترس می شد و به گریه کردن پرداخته است بنابراین بچه در مقابل خرگوش و تکرار کردن محرک غیرشرطی صدای بلند نسبت به خرگوش شرطی شده بود که با مشاهده کردن خرگوش دچار ترس شد که خیلی از ترس های ما به همین صورت می باشد یعنی ریشه آن محرک دیگری به حساب میآید که ما نسبت به آن عامل ترسناک به شرطی شدن رسیده ایم
و واکنش از خود نشان داده ایم که بعدها در ادامه دادن آزمایش برای همان بچه ریشی از خرگوش درست کرده اند و آزمایش کنندگان آن را به صورت خرگوش قرار داده اند که به سمت بچه قرار دادن و با اینکه خرگوش نبود ولی موجب شد که بچه وحشت کند پس بنابراین از دیدگاه رفتار درمانی ترس ها به نوعی شرطی شدگی در مقابل یک محرک ناخوشایند و دردناک به حساب میآید که همان تهدید در برابر ما می باشد که انسان ها امکان دارد از یک حیوان بترسند مثل بیشتر اشخاصی که از سوسک خواهند ترسید در صورتی که سوسک یک نوع حشره می باشد و هیچ گونه صدمه ای به ما نخواهد زد شاید علتش این باشد که اولین باری که سوسک را دیده ایم با محرک غیر شرطی یعنی صدای جیغ و اضطراب مواجه شده ایم
که موجب شده ذهن بچه دچار آسیب شود که سوسک مساوی میباشند با اضطراب و ترس داشتن در صورتی که در شرایط دیگر یا فرهنگ دیگر مادری که از سوسک نمی ترسد و بچه هم از سوسک نخواهد ترسید به دلیل اینکه شرطی شدگی در این زمینه موجود نمی باشد پس بنابراین شرطی شدگی به نوعی آموختگی به حساب میآید . در یادگیری مشاهده ای برخی اوقات ما ترس ها را در طول مشاهده و در طول زمان کودکی با مشاهده کردن والدین آموزش می بینیم. از نظر روانکاوی که نگاه همیشه دقیقی دارد ترس ها به نوعی ناخودآگاه و یادآور احساس تهدیدگی در زمان کودکی به حساب میآیند بنابراین از نگاه روانکاوی ترس ناخودآگاه ما را به سوی احساس تهدید شدگی در دوران کودکی را درمان تکرار خواهد کرد.
پوزیشن های تصویری زناشویی در دوران باراری
برای دارا بودن ارتباط جنسی در هنگام بارداری در درجه اول پیشنهاد می شود با پزشک خود به مشورت کردن بپردازید که پزشک شما با معاینه و ارزیابی شرایط بارداری شما میتواند به شما این اطمینان را بدهد که آیا برقرار کردن رابطه زناشویی برای شما مطلوب می باشد یا خیر. اگر پزشک شما دارا بودن رابطه جنسی در هنگام بارداری را منع نکند قدم پر اهمیت بعدی مطلع شدن از شیوههای نزدیکی داشتن و دوری کردن از پوزیشن های پرخطر به حساب میآید که برای به وجود آوردن رابطه جنسی در هنگام بارداری راحت بودن مادر پر اهمیت ترین و اصلی ترین عامل می باشد
که باید به آن اهمیت داد که با آغاز شدن بارداری احساس خسته شدن و درد در استخوان ها و در انتهای بارداری حجیم بودن ناحیه شکم و لگن شما و به صورت کلی بیشتر شدن وزن از جمله عواملی میباشند که میتوانند به وجود آوردن رابطه جنسی را چالش بر انگیز کنند ولی آن چیزی که دارای اهمیت می باشد این است که به کارگیری پوزیشن های مختلف هر ماه از بارداری می باشد که کمترین فشار را به شما و همینطور جنین داخل شکم تان وارد می کند
و موجب شود که هر ماه از بارداری تجربه خوبی از برقرار کردن نزدیکی با شریک زندگیتان دارا باشید که بهترین پوزیشن های رابطه جنسی در زمان بارداری و پوزیشن های پر خطر را به تفکیک سه ماه اول دوم و سوم بارداری شامل موارد زیر خواهد شد.
پوزیشن های جنسی در ماه اول بارداری
در سه ماه اول بارداری احساس خسته شدن و حالت تهوع و در آخر دارا نبود برقرار کردن نزدیکی کاملا معمولی می باشد ولی اگر اشتیاق برقرار کردن رابطه جنسی را دارا می باشید باید بیان کنید که رابطه جنسی در این سه ماه بیشترین مزیت را برای شما دارا می باشد و حتی می توان بیان کرد که در مقایسه با زمان های به دور از دوران بارداری می باشد. علت این امر روانکاوی بیشتر واژن به خاطر ترشح بیشتر رطوبت و نبود شکم بزرگ نسبت به ماههای دیگر بارداری و همینطور ترشح داشتن فراوان هورمونهای جنسی می باشد که به بیشتر شدن تحریک پذیری و میل جنسی در خانوم ها منجر خواهد شد.
پوزیشن های جنسی مطلوب
به گفته متخصصان در سه ماه آغاز بارداری به کار گرفتن هر نوع فعالیتی می تواند بدون خطر باشد و شما می توانید به آسانی به ورزش کردن بپردازید و یا از فعالیتهای جنسی خود به لذت برسید و اگر احساس خستگی دارید و پوزیشین هایی که مقدار فعالیتهای شما در آن کمتر می باشد بیشتر پیشنهاد خواهد شد که از جمله این پوزیشن آنها میتوان طاق باز خوابیدن را اشاره کرد که شما بر روی کمر خود به دراز کشیدن می پردازید و همسر شما رو در روی شما قرار خواهد گرفت.
پوزیشن های جنسی خطرناک
خبر خوبی می باشد که در سه ماه اول بارداری تقریباً هیچ پوزشین خطرناک و همینطور دردسرسازی موجود نمی باشد و اگر نگران شنیده هایی مثل احتمال سقط شدن جنین به خاطر نزدیکی در حاملگی و یا زایمان زودرس می باشید ما به شما این اطمینان را میدهیم که یافتههای پژوهشگران میان این اتفاقات و رابطه جنسی در زمان بارداری هیچ ارتباطی را به گزارش کردن نپرداخته اند که با این وجود اگر نگران می باشید می توانید با پزشک خود در این رابطه به مشورت کردن بپردازید و اگر بارداری بدون مشکلی دارا می باشید به وجود آوردن هرگونه رابطه جنسی و به کار گرفتن هر نوع پوزیشنی در سه ماهه اول کاملا ایمن خواهد بود.
پوزیشن های جنسی در ماه دوم بارداری
سه ماه دوم بارداری به سه ماه عسل نیز دارای محبوبیت می باشد به دلیل اینکه با آغاز شدن این دوران حالت تهوع و همینطور خسته شدن به ندرت از بدن شما از میان خواهد رفت و با توجه به بیشتر شدن ترشح هورمونهای زنانه میل و رغبت شما برای برقرار کردن رابطه جنسی افزایش پیدا خواهد کرد و همین طور بدن شما انرژی کافی را برای لذت داشتن از نزدیکی را خواهد داشت.
پوزیشنهای جنسی مطلوب
این دوران می تواند از نقطه نظر اینکه شکم شما رو به بزرگی است شما را به تجربه پوزیشن های جنسی تازه و جالبی که قبلاً تجربه آن را دارا نبوده اید به آشنایی برساند که از جمله این پوزیشن ها شامل موارد زیر خواهد شد:
- استفاده کردن از صندلی: به این صورت که شریک شما بر روی صندلی نشسته باشد و شما به او ملحق شوید که این پزشک میتواند از جهت اینکه شما بتوانید یکدیگر را در آغوش بگیرید و به همدیگر نگاه کنید هیجان انگیز خواهد بود.
- کنار یکدیگر خوابیدن از پشت: در این حالت که به اصطلاح پوزیشن قاشقی نام دارد شما می توانید به آسانی از یک سمت به دراز کشیدن بپردازید و بدین ترتیب هیچگونه فشاری را به تحمل کردن نپردازید و حتی برای آسانتر شدن می توانید از چند بالش برای راحتی زانوها و مخصوصاً در ماه های ششم و بالاتر که شکم شما بزرگتر شده است مورد استفاده قرار دهید و همسرشما نیز از پشت خود را به شما نزدیک خواهد کرد و بدین شکل می توانید از یک رابطه آسوده و لذت بخش به لذت برسید.
دست و زانو: به این حالت اصطلاحاً داگی استایل بیان می شود که در این حالت شما بر روی زانو های خود نشسته و ساعد های دست های خود را بر روی زمین قرار دهید و قرار دادن بالش بر روی شکم به راحتی و مهار کردن وزن جنین در ماه های بالاتر پیشنهاد می شود.