به سراغ من اگر میآیید
Post date: May 20, 2015 11:46:03 PM
شعر اصلی:
به سراغ من اگر میآیید،
پشت هیچستانم.
پشت هیچستان جایی است.
پشت هیچستان رگهای هوا،
پر قاصدهایی است
که خبر میآرند
از گل واشدۀ دورترین بوتۀ خاک.
روی شنها هم
نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است که صبح
به سر تپه معراج شقایق رفتند.
پشت هیچستان
چتر خواهش باز است
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود
زنگ باران به صدا میآید.
آدم این جا تنهاست
و در این تنهایی
سایه نارونی تا ابدیت جاری است.
به سراغ من اگر میآیید،
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من.
شعر طنز:
به سوارخ من اگر میآیید
خانۀ اصلانم
پشت یک گلدانم
سوراخ ما پر تونلهایی است
که خبر میآرند
از گل وا شدۀ خانۀ همسایۀ آقا اصلان
کف تونلهامان
رد پای یاران ظریفی است که صبح
به سر بستۀ شیرین شکرها رفتند
و شکر آوردند
و ذخیره کردند
تا که تأمین گردد
توشۀ گرم زمستانی ما.
آقا اصلان اما
یافت جای ما را
و نسیم سمی
در بن تونل ماها بدواند
زنگ خانه به صدا در آمد
آقا اصلان بدوید
تا که در باز کند
و زنش آمده بود
از راه سفر
و فراموش شد آن سمپاشی
به سوراخ ما اگر میآیید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک نسیان فروپاشی ما