امریکا در شورای امنیت خواهان مجازات رژیم ایران بخاطر تسلیح تروریستهای حوثی در یمن شد. این خواسته با وتوی روسیه مواجه شد. نیکی هیلی اعلام کرد امریکا خود وارد عمل خواهد شد

جستن ملخ وار جمهوری اسلامی ازقطعنامه شورای امنیت

دیروز جمهوری اسلامی به مدد امداد غیبی روسیه ازتصویب قطعنامه ای که ا ورا بخاطر جنگ افروزیهایش دریمن مجازات میکرد، موقتا جان سالم بدربرد اگر چه نماینده آمریکا گفت اگر روسیه بخواهد سپرحکومت ایران شود ما اقداماتی خارج ازشورای امنیت برای تهدید حکومت ایران انجام میدهیم!

یعنی جمهوری اسلامی شاید از چاله ای درآمد اما خودرا درآستانه چاهی عمیق تر دید.

جمهوری اسلامی درسیاست خارجی با شعار نه شرقی و نه غربی استراتژی خود را ترسیم کرد. این شعار هم مانند تمامی شعارهای دیگر این حکومت عوام فریبی محض بود و ترجمان واقعی آن هم شرقی و هم غربی بود.

بعدازپایان جنگ ازآنجا که آخوندها تمام دارائیهای ایران را دراین جنگ ضد میهنی برباد داده بودند و بطور خاص بعدازمرگ خمینی ، جانشینانش ودرراس آنهارفسنجانی بوضوح می‌دیدند بدون رابطه با غرب آینده ای برای حکومت متصور نیست، لذا شروع به انواع واقسام ناز و کرشمه های شتری کردند تا گشایشی حاصل شود و طبعا دولتهای غربی هم که بدشان نمی آمد منافع خود را از یک حکومت ورشکسته و دربحران تامین کنند روی خوش نشان دادند.

رفسنجانی پایه گذار ظهور باندی درداخل حکومت شد که بعدها نام اصلاح طلب بخود گرفتند. عناصری که درهمه جنایتها و کشتارهای جمهوری اسلامی دخیل بودند، یکباره پوسیتن عوض کردند و بصورت کنشگر و فعال فرهنگی حاضر شدند. شکنجه‌گرانی که موسس دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی بودند به ناگاه شلاق وکابل کنار گذاشته وازکنار جوخه های تیرباران و طناب دار به دفاتر روزنامه ها قارچی حکومتی منتقل شدند.

دوره خاتمی بلوغ این جریان بود.آخوند خاتمی مباشر جنگ خمینی دروزارت ارشاد و مسبب فرستادن هزاران کودک دانش آموز به مسلخ جنگ خمینی با عراق یکباره با عبای سفید وگفتگوهای تمدن درصحنه سیاسی ظاهرشد و دولتهای غربی هم که دلارو یورو برایشان مقدم برهر پرنسیپی است، با شعار هرکس خر شد ما پالانش خواهیم شد، وارد سرمایه گذاریهایی درایران شدند که برای آنها تماما سود و برای مردم ایران تماما ضرر بود.

عایدی رژیم از این قراردادههای شبه ترکمانچای و گلستان این بود که این دولتها به اپوزیسیون این حکومت درغرب میدان عمل ندهند و سراغ آنها نروند و حکومت هم ژست یک حکومت تثبیت شده به خود بگیرد.

اما حکومت آخوندی، نظامی نبود که با این مْسکن‌ها سرپا بایستد این نظام برای سرپا ایستادن نیاز به جنگ افروزی و برای ادامه بقاء خود نیاز به بمب اتم داشت. اینجا بود که منافع استراتژیک حکومت و دوستان غربی اش تضاد پیدا می‌کرد.

اگر چه آنها با سالیان مماشات که بهایش از خون و رنج مردم ایران بود سعی کردند که حکومت را تحمل کنند و بقول خودشان اصلاح کنند و با دیالوگ انتقادی عقرب جمهوری اسلامی را از نیش زدن بازدارند، اما اقتضای طبیعت حکومت آخوندی جنگ افروزی و بمب اتم بود و سراین دومقوله جمهوری اسلامی یک سانتیمتر هم قدرت مانور نداشت.

وضعیت درونی نظام بهم ریخته تر ازآن بود که تحمل کمترین فشار را داشته باشد و برخلاف گنده گوییهای گوبلزی سردار پاسدارانش مجبورشد که با زانوان خونین پای میز برجام بیاید دراین دوران با پذیرش شکست کامل وارد توافق برجام شد. آنچه به اوکمک کرد که ازاین مهلکه موقتا جان درببرد امدادات خاصه اوباما بود.

با مشخص شدن نتایج انتخابات آمریکا سران حکومت با یک جمله همه تحلیل گران را از تحلیل وضعیت جمهوری اسلامی بی نیاز کردند جمله کوتاه اما کامل بود « دوران طلایی اوباما تمام شد»

نظام سعی کرد با بندبازی بین اروپا و آمریکا بقای سیاسی خودرا حفظ کند اما مشخص بود که اروپا ممکن است درسیاستهای جزئی با آمریکا زاویه نشان دهد اما درسیاستهای کلی با هر فراز و نشیبی پیرو آمریکا خواهد بود و این ابلهانه است که کسی فکر کند که اروپا بین حکومت ایران و آمریکا ، حکومت ایران را انتخاب خواهدکرد.

دولت جدید آمریکا دست روی توافق برجام گذاشت توافقی که میتوانست پایان جمهوری اسلامی باشد اما سیاستهای اوباما مانع آن شده بود.

جمهوری اسلامی در پریود سه ماهه تمدید تعلیق تحریمها سعی کرد که اروپا را به اردوی خود بیاورد ودراین راه هم مثل همیشه با حراج سرمایه های ایران میخواست که اروپا را نگه دارد که قرارداد با توتال شاخص این خاصه خرجیهاست.

اروپاییها حکومت را دوشیدند اما رای خودرا درسبد آمریکا گذاشتند.

کشتی سیاست جداسازی اروپا از آمریکا کامل به گل نشست و طومار کثیف ترین حقه سیاسی حکومت، یعنی اصلاح طلبی هم توسط مردم ن با شعار اصلاح طلب ،اصول گرا دیگه تمومه ماجرا ، درهم پیچیده شد.

نظام بی سرپناه آخوندی چاره ای نداشت که با یک دگر دیسی درسیاست خارجی بجای هم شرقی و هم غربی بگوید فقط شرقی و به امامزاده پوتین و معبد پکن خود را دخیل ببندد.

رفقای روس و چینی هم که تجربه زیادی دردوشیدن اقتصادی در چنین رابطه های که از سر اضطرار طرف مقابل هست، دارندمنفعت زیادی از این جبهه بندی جدید بردند تا آنجا که حکومت آخوندی تنها حکومت ایرانی شد که پایگاه هوایی دراختیار یک دولت خا رجی قرارداد که ازآنجا پرواز جنگی کند توجه کنید شاه که وابسته رسمی آمریکا بود چنین عملی انجام نداده بود.

چند صباحی است که حکومت ایران به مانند برادر کوچکتر کتک خورده برای دفاع از خودش برادربزرگتر یعنی روسیه را برای دعوا میاورد تا مانند بوکسور ناک دان شده در پایان شمارش داور بتواند از کف رینگ بلند شود اما باید دید که پوتین تاکجا میتواند برای این اتحاد هزینه بپردازد ؟

توصیه به حکومت این است :کما اینکه صداهایی ازدرون حاکمیت هم همواره این را گفته اند که به چین و روسیه نمیشود اعتماد کردو قطعا آنها التزام عملی و قلبی به ولی فقیه ندارند درنتیجه درشطرنج بین المللی سیاسی اولین مهره ای را که فداکنند شریک ورشکسته شان جمهوری اسلامی است

بقول فروغ فرخزاد

معلم بر تخته نوشت الف ب پ ت ث

اما ننوشت برحباب خانه مساز حباب می‌شکند