دوم پطرس

مقدمه

كار آسانی نيست كه انسان در مشكلات و آزار و اذيتها، ايمان خود را از دست ندهد و تا انتها نسبت به خداوند خود وفادار بماند. پطرس خودش به خداوند خود عيسی مسيح قول داد كه اگر تمام شاگردان، وی را ترک كنند، او چنين كاری را نخواهد كرد. اما خيلی زود قول خود را فراموش كرد و مسيح را انكار نمود. ولی پس از آن، مسيح از او آنچنان شخصيتی ساخت كه نه فقط ديگر خداوندش را انكار نكرد، بلكه مشوق بزرگی شد برای مسيحيانی كه در سراسر دنيا زير شكنجه و آزار بودند. تاريخ می‌گويد وقتی می‌خواستند پطرس را همچون خداوندش به صليب بكشند، او خود را لايق ندانست مانند او مصلوب شود؛ پس او را وارونه به صليب كشيدند. او تا به آخر به ايمانش وفادار ماند.