Tiny Seed  by Eric Carl 

دونه ریزه 

نویسنده و تصویر گر :اریک کارل 

فارسی : همراهان ِ بان

 موسیقی : " باغ ِ ما پرچین

 داره" ( آلبوم رنگین کمان ، ثمین باغچه بان ) What is the componium ? Part I Colleen et les Boîtes à ملوان و کشتی ، گروه آدمک ، آلبومِ در دریا 

صدای زهرا اسلامی 

ادبیات کودک و نوجوان 



دونه ریزه


 

پاییز است . باد شدیدی  می وزه و تخم ها و دونه های گل ها رو توی هوا بالا می بره و می بردشون به سرزمین های دور

یکی از دونه ها ریز بود  ریز تر از هر دونه ای . یعنی می تونست پا به پای بقیه بره؟ و اصلا کجا داشتن می رفتن ؟

یکی از دونه ها رفت بالا تر از بقیه ... بالا و بالاتر ... رقصان با باد تا اونجا که اشعه های داغ ِ خورشید ، سوزوندنش . اما دونه  ریزه همراه باد با بقیه می رفت

دونه ی دیگه ای فرود اومد روی یه کوه بلند یخی .یخی که هیچ وقت ذوب نمی شد و این طوری دونه ، امکان ِ رشد ، نداشت

بقیه ی دونه ها پر زنان می رفتند . اما رفتن  دانه ریزه به تندی دیگران نبود

حالا ، اونا بر فراز اقیانوس در حال پرواز اند . یه دونه افتاد توی آب و رفت به اعماق . بقیه هنوز همراه باد می روند اما پرواز دانه ریزه به بلندای بقیه نمی رسه .

یکی از دونه ها سر از بیابون در میاره . خشک ِ خشک و داغ ِ داغ و این جوری امکانی برای رشد ، وجود نداره

حالا ، پرواز ِ دونه ریزه خیلی آروم شده اما باد اونو همراه بقیه هل می ده و می بره

آخر سر ، باد می ایسته و دونه ها آروم و نرم  روی خاک می افتند .

یه پرنده میاد ئ یه دونه رو می خوره . دونه ریزه خورده نمی شه . کوچک تر از اونه که پرنده ببیند اش

حالا زمستون شده . دونه ها بعد از سفر طولانی شون ، آرام گرفتند. انگار که همین الان می خوان زیر زمین به خواب برن

برف می باره و مثل یک پتوی نرم ِ سفید ، می پوشوندشون

یه موش گرسنه که زندگی اونم زیر خاکه ، یه دونه رو برای نهار می خوره ،اما دونه ریزه خیلی آروم تر از اون بود که موش بتونه ببیندش

حالا بهار شده . پس از چند ماه برف ها ذوب شدند . واقعا بهاره ! پرنده ها در پروازند و خورشید می درخشه و بارون می باره . دونه ها از هر طرف در حال رویش اند و در آستانه ی شکفتن . حالا دیگه دونه نیستند !نهال شدند !

اولش ریشه هایی رو به زیر زیر زمین می فرستند و بعد در برابر نورخورشید و هوا ، ساقه ی کوچک و برگ هاشون ، جوونه می زنه

یه نهال ِ دیگه هم هست که رشد اش سریع تر از این تازه هست

اون یه علف ِ بزرگ و چاقه و همه ی آفتاب و بارون و ازنهال ِ تازه جوونه زده می گیره و برای خودش می بره ونهالِ کوچولو می میره

 

دونه ریزه هنوز بنای رویش نذاشته.

" داره دیر میشه !"  " زود باش!"

ولی بالاخره او هم بالیدن و نهال شدن اش آغاز میشه