مغزهای کوچک زنگ زده

کد تولز: مغزهایی از کار افتاده – هومن سیدی باساخت مغزهای کوچک زنگ زده بار دیگر ثابت می کند از معدود کارگردانان جوان حال حاضر سینمای ماست که سعی در آن دارد تا دست از پیشرفت برنداشته و برای رسیدن به جنس سینمای داستانگو, سرگرم کننده و در عین حال تفکر برانگیز حاضر به پذیرش هر نوع ریسکی می شود. مغزهای کوچک زنگ زده از آن جهت ریسک پذیر عنوان می شود که پتانسیل بالایی برای پس زده شدن دارد. پس زدگی چه از طرف مخاطب سینما و چه از طرف منتقدان و طبق معمول از طرف روشنفکران بی دغدغه و بی مسئولیت (طبقه ای که روز به روز در فضای مجازی و حقیقی به تعداد آنها افزوده می شود) . سیدی با آگاهی نسبت به این نکته واپسین اثر خود را به دل حاشیه شهر می کشد. به مرکز فقر و نکبت و خشونت. به دل تباهی و جنون و بی فرهنگی. به یک مکان ترسناک بدون تمدن. سیدی با مغزهای کوچک زنگ زده ما را مستقیم وارد جهنم می کند.

تمام این صفات در تک تک لحظات فیلم جاری و نمایان هستند. از همان نمای شورانگیز ابتدایی (حمله دسته جمعی اوباش به سمتی نا مشخص که مزین به تکنیک اسلوموشن گشته است) تا آخرین نمای فیلم (تقابل شاهین و شهروز) هومن سیدیمخاطب را با انواع و اقسام موقعیت های ملتهب و ویرانگر دست به گریبان میسازد.

چالش اصلی مغزهای کوچک زنگ زده در تقابل یک فرد تشنه پیشرفت و درعین حال بی دست و‌پا و آس و پاس با راس هرم فساد خلاصه می شود. شاهین (نوید محمد زاده) به عنوان نماینده قشر ضعیف و کینه جوی جامعه برای رسیدن به جایگاه رهبر و سرپرست منطقه زیست خود (شکور با اجرای فرهاد اصلانی) مدام به هردری میزند تا خود و توانایی های فردیش را برای او و سایرین به اثبات برساند و خود روزی به عنوان چوپان گله ای بی مغز قد علم کند. پش از این داستان فیلم و سریالهای: سریال ویچرسریال چرنوبیل در سایت کد تولز بررسی شد.

تحلیل فیلم مغزهای کوچک زنگ زده

روایت داستان مغزهای کوچک زنگ زده

سیدی به خوبی آگاه است برای شکافتن چنین تقابلی میبایست بخش عمده ای از تمرکزش را بر بحث شخصیت پردازی گذاشته و در کنار روایت داستان خود به شخصیت ها نیز بها دهد. شاهین خوشبختانه با مختصاتی که در فیلمنامه برایش تدارک دیده اند و همچنین به کمک اجرای درخشان نوید محمد زاده تبدیل به انسانی باور پذیر میشود.شاهین بی دست و پا است. زیاد حرف می زند (در این بین حجم سخنان درست و فکر شده اش به مراتب بیشتر است) . برروی خانواده و ناموس غیرتی است. اعتقاد به پیشرفت کاری دارد و بلند پرواز است و در عین حال با هدفهای کوچک و کم ارزش نیز راضی می شود (اشاره فیلم به کامیون خراب و کهنه ای که در دست تعمیر دارد تا جمع آوری وسائل زائد و انتقال آنها به پشت بام خانه) .

شاهین و شکور

سیدی تمام این ویژگی ها را مابین سکانس های فیلمش جای می دهد تا با تماشای نخستین دقایق فیلم کاملا شاهین را شناسایی کنیم. در طرف مقابل سیدی شکور را هم به عنوان چوپان افراد داخل فیلم تا حدودی پرداخت می کند (نه به اندازه شاهین). تصویری که از شکور میبینیم یک رییس قلدر و با ابهت است . کسی که به خانواده نیز اهمیت می دهد. برای زیر دستانش حکم پدری دارد و کار و جدیت در آن را اولویت خود می داند. به واقع پس از پرداخت درست این دو شخصیت است که مخاطب هر لحظه نگران تقابل و شورش آن ها علیه یکدیگر می شود. سیدی هر دو را درست و به اندازه معرفی می کند تا تعلیق های فیلمش کارکردی احساسی نیز پیدا کنند و مخاطب (حتی با وجود خشونت و بی رحمی که از آنان می بیند) این تقابل برایش مهم جلوه کند.

هویت مغزهای کوچک زنگ زده

مغزهای کوچک زنگ زده در مورد هویت نیز هست به واقع شاهین در طی مسیری که برای رسیدن به بلند پروازی های خود بر می دارد نا خواسته با هویت خویش نیز آشنا می شود و از جایی به بعد میان ماندن و رفتن گرفتار می شود. دوراهی ترسناکی که سیدی مقابل شاهین قرار میدهد یک سوم پایانی داستان را متفاوت از گذشته جلوه می دهد. مغزهای زنگ زده هرچند به لحاظ مدت زمان نمایشی در این بخش می توانست بیشتر و پر جزییات تر عمل کند.(فیلم زودتر از آنچه توقع داشتم به پایان رسید.)

تباهی و نکبت برای هرفرد یکسان است

مغزهای… به درستی اشاره می کند تباهی و نکبت برای هرفرد یکسان است و بزرگ و کوچک نمی شناسد. شاهین دراین فیلم به عنوان یک زیر دست نه چندان قابل اطمینان خود نیز برای دیگران زورگویی می کند. برادرکوچکتر و خواهرش و حتی نزدیکترین دوستش را در مواقع مختلف آزار می دهد و هرگز جنبه قدرت ندارد! (سکانس درخشانی که سر انتشار کلیپ موبایلی با برادرش دعوا میکند و با تحقیر با او حرف می زند) یا تمام سکانس های دونفره او با خواهرش به عنوان مثال.

سیدی جاده ای به سوی ویرانی را برای مخاطب ترسیم می کند. جاده ای که هر مسافری را به کام مرگ و نیستی می کشاند. شکور.شاهین و… فرقی ندارند. اعمال خشونت و تفکر پست زورگویانه از نظر سیدی محکوم به فناست.

بهترین ساخته هومن سیدی

دربحث بازی ها و کارگردانی بدون شک فیلم مغزهای کوچک زنگ زده از بهترین ساخته های چند سال اخیر سینمای ایران و شاید بهترین ساخته هومن سیدی است. بازی محمد زاده بی شک درخشان است. حالت صورت و حرکات بدن او را به یاد آورید. چشمان خیره. نگاههای خشمگین. سرعت بالای تلفظ کلمات (در چند مقطع ازفیلم به شکلی فشرده به اندازه دونفر دیالوگ می گوید).

بازی چشم نواز محمد زاده

به علاوه دستانی که همیشه کنار بدنش به شکلی ثابت قرار دارند (اشاره به اینکه هیچ کار مفیدی از او بر نخواهد آمد) تا نوع راه رفتن و دویدن های محمد زاده (نوعی سراسیمگی و ندانم کاری را القا می کند) به علاوه صداسازی باور پذیر او (صدایی ناخوشایند همراه با نوعی حس خشم سرکوب شده) تماما حاصل زحمات نوید محمد زاده هستند (قابل توجه افرادی که توانایی تشخیص تفاوت بازی او در این اثر و فیلمی مثل ابد و یک روز را ندارند!!!).

شکور جذاب است

جدا از محمد زاده فرهاد اصلانی نیز باردیگر نشان می دهد از مهمترین هنرمندان این سرزمین است. حالات چشمان او در تمامی لحظات حضورش درقاب دوربین به عنوان مثال که به مانند افرادی است که ساعت ها زیر آفتاب حضور داشته اند (چشمان نیمه باز و تیک داری که درمواقعی بیشتر حالت بسته به خود می گیرند) تا تفاوت در لحظات آرام و پر التهاب (سکانس فراموش نشدنی ملاقات او با محمد زاده در زندان و خشم و خروشی که در واپسین لحظات حضورش ازخود بروز می دهد). همگی نشان از آن دارند که اصلانی باردیگر کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام داده است.

کارگردانی سیدی

کارگردانی سیدی اما دراین فیلم نسبت به ساخته های پیشین به نوعی متواضعانه است و تقریبا برابر با تلاش در فیلمنامه است و نه بیشتر (برخلاف آثاری مثل سیزده یا خشم و هیاهو که بنظر می رسید کارگردانی بر داستان ارجحیت دارد و سیدی تلاش نموده تسلط خود بر میزانسن و دکوپاژ را مدام تاکید کند). میزان سنهای فیلم بنا به درونمایه تلخ اثر دلسرد کننده و چرک هستند.

کودکانی پابرهنه و کثیف مشغول بازی در کوچه های خاکی. تاکید دوربین بر زباله و ضایعات رها شده در محیط زندگی چه در نماهای بیرونی و چه نماهای داخلی (خانه شاهین و پشت بام اختصاصی او به عنوان مثال). رنگ بندی تیره در تمام جزییات نماها همچون نوع پوشش بازیگران, محل کار, محل زندگی و …  همگی نشان از آن دارند که سیدی هر آنچه را جلوی دوربین خویش برده در راستای فضای تیره داستانی کارکرد داشته اند.

بحث نورپردازی

در بحث نورپردازی نیز سیدی از تنوع نور و تاثیر بصری آن ها بهره می برد. همچون نمایی که شاهین نخستین گام ها را برای مقابله با شکور بر می دارد و با دوستانش جلسه ای شبانه دارد (نور قرمز اغراق شده ای که محیط را پر کرده اند تا به مخاطب هشدار دهد شاهین در مسیر خطرناکی گام گذاشته) تا بازی با نور و سایه درچند مقطع فیلم (همچون زمانی که شاهین و مادرش شبانه مشغول مجادله هستند و نیمی از صورت شاهین تاریک و نیمی دیگر روشن است یا نمایی که او تک و تنها برروی صندلی ریاست خویش نشسته و بازهم شاهد دو نیمه تاریک و روشن از او هستیم).

بخش پایانی فیلم قانع کننده نبود

البته همانطور که پیشتر نیز اشاره شد در بخش پایانی داستانی می توانست بهتر و با حوصله تر عمل کند. به واقع با نمایش جذاب و درگیر کننده ابتدایی و همچنین تعلیق ها و پیچش های داستانی میانی فیلم توقع جمع بندی قانع کننده تری از فیلم سیدی می رفت. مغزهای… با وجود این مشکل نه چندان کوچک بازهم اثری است قابل توجه و با ارزش. درشرایطی که آثار سخیف به اصطلاح کمدی و از آنها بدتر آثار به ظاهر دغدغه مند اجتماعی (که نشانی از دغدغه در آنها نیست) گیشه ها را به خاک و خون کشیده اند! تماشای مغزهای … بشدت پیشنهاد می شود. اثری داستان گو . شخصیت دار. پر حادثه و درعین حال خشن (شک ندارم دسته ای از مخاطبان فیلم را بیش از حد خشن خواهند دانست) که ما را به ادامه کارنامه فیلمسازی هومن سیدی به شدت امیدوار می کند.

پیشنهاد دانلود فیلم ایرانی:

دانلود فیلم مارموز | دانلود فیلم بمب یک عاشقانه | دانلود فیلم سامورایی در برلین

پیشنهاد دانلود سریال ایرانی:

دانلود سریال قورباغه | دانلود سریال کرگدن