نگینی بر دسته‌ی شلاق



وقتی در رژیم مرگزی و مرگ آشام حاكم بر میهنمان، صحبت از «حقوق‌بشر» میشود آدمخواران عمامه‌دار این رژیم هیستریك شده و زنجیر پاره می‌كنند. انگار با شنیدن كلمه‌ی «حقوق بشر» پیزوری در زیر پالان آنها نهاده باشند، یكمرتبه از جا می‌جهند، جفتك می‌پراكنند و عر و تیز راه می‌اندازند. 
چرا؟ راستی چرا؟ 
 
واكنش رژیم در برابر گزارش سالیانه‌ی وزارت خارجه‌ی آمریكا:
به یك نمونه موضعگیری سخنگوی این رژیم، مرضیه‌ی افخم ـ كه طبق علی‌القاعده باید كارش رفع و رجوع قاف‌ها و دادن پاسخهای گرد و دیپلماتیك و ملل پسند به سوالات باشد ـ   دقت كنید؛ ببینید چگونه وقتی پای حقوق بشر به میان می‌آید طینت پاسداری خود را بیرون می‌ریزد. 
وی در مورد گزارش سالیانه‌ی وزارت خارجه‌ی آمریكا كه بتازگی در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران منتشر شد می‌گوید: 
«كاملاً روشن است این‌گونه گزارش‌ها كه با اهداف خاص تهیه می‌شود؛ اهرمی برای فشار و چانه‌زنی و بهانه برای دخالت در امور داخلی دیگر كشورها است». 
در جای دیگر:
 «همه موضوعات تحریمی علیه ایران نامشروع بوده و وجاهت قانونی ندارد وقت آن رسیده دولت آمریكا ابزار فرسوده و ناكارآمد تحریم را از فهرست اهرمهای خود خارج كند».
گزارش سالیانه‌ی وزارت خارجه‌ی آمریكا به تاریخ ۲۵ نوامبر میگوید:  
« ایران به شكلی خطرناك، آزادیهای فردی را محدود می‌كند؛ هم‌چون آزادیهای تجمع، بیان، دین و رسانه».  
این گزارش همچنین به رژیم بخاطر تعداد اعدام شهروندانش انتقاد كرده و گفته است كه بلحاظ اعدام ایران در مرتبه دوم جهانی قرار دارد».
 
جایگاه حقوق بشر در نظام آدمخواران
رئیس قوه‌ی قضائیه‌ی رژیم، صادق لاریجانی در گفتگو با تلویزیون شبكه‌ی یک حکومتی، در پاسخ به سوال سمت و سو دار و از قبل طراحی شده‌ی خبرنگار در مورد حقوق بشر و جایگاه آن در حكومت آدمخواران می‌گوید:  
  «ما در قوه قضاییه یک ستاد حقوق‌بشر داریم که یک ستاد فرا قوه‌یی است، ولی زیر نظر قوه قضاییه است و رئیسش، رئیس قوه قضاییه ا ست. این ستاد را در سالهای اخیر خیلی فعال کردیم و تمام اتهاماتی که از مجاری رسمی برای ما ارسال می‌شود پاسخ داده می‌شود».
طرف با زبان آخوندی و جنایتكارانه‌ی خود می‌خواهد بگوید، سقف كاركرد موضوعی به نام حقوق بشر در این رژیم این است كه ستادی برای آن تشكیل دادهاند تا به اتهامات ارسال شده برای قوه‌ی قضائیه پاسخ بدهد؛ یعنی دست تا به مرفق به خون آغشته‌ی جلادان را تطهیر نماید. بنابراین هدف دفاع از حقوق قربانی نیست، هدف سپیدسازی جنایتكاران رسمی و عمله و عساكر شكنجه و اعدام است. تازه این ستاد هم مستقل نیست. در خود قوه‌ی قضائیه است و رئیس آن هم سردژخیم این قوه است و چاقو هم كه معلوم است دسته‌ی خودش را نمی‌برد! 
عجبا! معنی حقوق بشر در این رژیم را هم فهمیدیم. 
دلیل ضدیت رژیم با حقوق بشر
از قدیم گفته‌اند: «تعرف الاشیاء باضدادها». اشیاء به ضد آنها شناخته می‌شوند. دلیل ضدیت افسارگسیخته و خمینی‌وارانه‌ی سردمداران این حكومت  با حقوق بشر این است كه آنها به تنها چیزی كه به اندازه‌ی یك خردل اعتقاد ندارند، بشر و حقوق آن است. وقتی امام دجالان میگوید: «آدم را تا نبرند و داغ نكنند آدم نمی‌شود» یا «ما خلیفه میخواهیم كه دست ببرد و رجم كند»، دیگر باید دید قوه‌ی قضائیه‌ی این رژیم چه تعریفی از حقوق بشر خواهد داشت؛ قوه‌یی كه فلسفه‌ی وجودی‌اش شكنجه، كشتار چشم درآوردن، سنگسار و سلاخی به نام اسلام است.  
انتظار رعایت حقوق بشر از این رژیم مانند آن است كه از جلاد كارد به دست و آماده‌ی ذبح قربانی دست و پا بسته‌ی نشانده بر نطع، انتظار رأفت و ملاطفت داشته باشیم یا از او بخواهیم حالا كه مأمور است و معذور لااقل با پنبه سر قربانی را ببرد یا موقع درآمدن صدای خرت خرت كارد، دستمال از دست در بیاورد و غوره‌های چلیده از صورتش را پاك كند!
 
رژیم و  اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر
مگر در اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر كه اكنون ۶۷ سالگی آن قرار داریم چه چیزی آمده كه جلادان رژیم از آن رویگردان‌اند و با شنیدن نامی از آن، خون خونشان را میخورد. 
 این اعلامیه كه بزرگترین پیمان‌نامه‌ی بین المللی در دفاع از جایگاه و كرامت انسان است در حالی منتشر شد كه هنوز فجایع جنگ جهانی دوم بر وجدان بشریت معاصر سنگینی می‌كرد و جهان بعد از ریخته شدن میلیون‌ها خون بیگناه اندكی به خود آمده بود و به دنبال تضمینی می‌گشت تا بر كشتار مهر اختتام زند.
نگاهی راندوم و نه حتی با قصد قبلی برای جستجو و گزینش، در ماده‌های اعلامیه‌ی حقوق بشر می‌تواند این سوال را پاسخ دهد: 
 ماده ۳. هر كس  حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد. 
ماده ۵. احدی را نمیتوان تحت شكنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد كه ظالمانه و یا برخلاف انسانیت یا شئون بشری یا موهن باشد.
ماده ۶. هر كس حق دارد كه شخصیت حقوقی‌اش در همه جا به عنوان انسان در مقابل قانون شناخته شود.
 ماده ۹. احدی نمی‌تواند خودسرانه توقیف، حبس یا تبعید شود.
ماده ۱۱. الف) هر كس كه به بزهكاری متهم شده باشد، بیگناه محسوب خواهد شد تا وقتی كه در جریان یك دعوای عمومی كه در آن كلیه‌ی تضمین‌های لازم برای دفاع او تأمین شده باشد، تقصیر او بطور قانونی محرز گردد.
ب) هیچ كس برای انجام یا عدم انجام عملی كه در موقع ارتكاب، آن عمل به موجب حقوق ملی یا بین‌المللی جرم شناخته نمی‌شده است، محكوم نخواهد شد. به همین طریق هیچ مجازاتی شدیدتر از آنچه كه در موقع ارتكاب جرم بدان تعلق می‌گرفت،  درباره احدی اعمال نخواهد شد.
ماده ۱۲. احدی در زندگی خصوصی، امور خانوادگی، اقامتگاه یا مكاتبات خود نباید مورد مداخلههای خودسرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش نباید مورد حمله قرار بگیرد. هر كس حق دارد كه در مقابل این گونه مداخلات مورد حمایت قانون قرار گیرد.
ماده ۱۴. الف) هر كس حق دارد در برابر تعقیب،  شكنجه و آزار،  پناهندگی جستجو كند و در كشورهای دیگر پناه اختیار كند. 
...
و اینها ماده‌هایی است كه رابطه‌ی رژیم با آنها جن و بسم الله است. از این رو به جای تبعیت از این اعلامیه‌ی پایه‌ی جهانی ـ كه سندی مهم و معتبر برای سنجش رفتار کشورها در زمینه‌ی رعایت حقوق بشر است ـ مدام حقوق بشر اسلامی! و احكام مادون بربریت و دست پخت خود را به رخ میكشد، و وانمود می‌كند كه لایحه‌ی ضدانسانی قصاص او فراتر از حقوق بشر است؛ و این سفسطه‌یی بیش برای توجیه اعدام و شكنجه‌ی هرچه بیشتر و فرار از حسابرسی بین‌المللی نیست. 
آخوند لاریجانی - همان مصاحبه: 
«چه دلیلی دارد که آنها، حقوق‌بشر به‌معنای عامش را به ما تحمیل کنند؟ مردم ما یک نظام دینی و نظام ارزشی مبتنی بر ارزشهای الهی ایجاد کرده‌اند و رأی داده‌اند و دستگاههای دولتی و قضایی بر اساس این نظام، کار انجام می‌دهند». 
البته تدوین‌كنندگان اعلامیه پیشاپیش برای این نوع فرار به جلوها و  ایزگم‌كردن‌های آخوندی نیز ماده‌ی مشخصی در نظر گرفته كه بی‌هیچ تفسیر گویاست:  
ماده ۳۰. هیچ یك از مقررات اعلامیه‌ی حاضر نباید طوری تفسیر شود كه متضمن حقی برای دولتی یا جمعیتی یا فردی باشد كه به موجب آن بتواند هر یك از حقوق و آزادیهای مندرج در این اعلامیه را از بین ببرند و یا در آن فعالیتی بنماید.
 
حقوق بشر، نگینی بر دسته‌ی شلاق
آری، حقوق بشر برای این رژیم تنها حكم نگینی را دارد كه جلاد آن را بر دسته‌ی خون آلود شلاقش می‌نشاند تا با نگاه به آن این گفته‌ی دجال دجالان را به یاد بیاورد كه «آدم را تا نبرند و داغ نكنند آدم نمی‌شود»! اما دیگر زمان این نوع ویراژ دادن‌های خودفریبانه گذشته است. به دنبال تله‌ی اتمی باید در انتظار انداخته شدن طناب حقوق بشر بر گردن رژیم بود؛ رژیمی كه روزانه دژخیمان نقاب به صورت و نفرت‌انگیز او در حال طناب انداختن بر گردن جوانان هستند. 
به یقین روز حسابرسی بزرگ نزدیك است و از آن گریزی نیست.
 
 ع. طارق 
زمستان ۱۳۹۴