شعرهای ممنوع
از حصار ممنوع میگذرند
شعرهای ممنوع
شعرهای ممنوع
گدازه ـ پرتابههای آتشفشانی خشماند
گدازه ـ پرتابههای آتشفشانی خشماند
یك بار آنچنان دندان افشردم
یك بار آنچنان دندان افشردم
از خشم
از خشم
بر دندان
بر دندان
كه جرقه جهید از دندانههای حروف
كه جرقه جهید از دندانههای حروف
یكبار آنچنان مشت فرود آوردم بر دیوار
یكبار آنچنان مشت فرود آوردم بر دیوار
كه حوصله تنبد،
كه حوصله تنبد،
در ردیف آجر بر آجر،
در ردیف آجر بر آجر،
تا تكرار.
تا تكرار.
نه، ای مرگ!
نه، ای مرگ!
داس استخوانی بیمارت
داس استخوانی بیمارت
در سرودهای ناسرودهی من؛
در سرودهای ناسرودهی من؛
در لحظهی عشق كاری نیست.
در لحظهی عشق كاری نیست.
نه، ای خاك!
نه، ای خاك!
رؤیاهای آبی در رگان شعر مرا
رؤیاهای آبی در رگان شعر مرا
مدفون نیاری كرد.
مدفون نیاری كرد.
با خنجی خلیده بر گودنای دو كتف تكواژها،
با خنجی خلیده بر گودنای دو كتف تكواژها،
خشمگنانهترین چكامهی من
خشمگنانهترین چكامهی من
نگاه خون گرفتهیی است،
نگاه خون گرفتهیی است،
كه مرگ را
كه مرگ را
به هیچ نمیخرد.
به هیچ نمیخرد.
حاشا! حاشا! اگر از عبور هیمنهی خونی شمشیر
حاشا! حاشا! اگر از عبور هیمنهی خونی شمشیر
از دهلیز رگانم هراسیده باشم.
از دهلیز رگانم هراسیده باشم.
حاشا! حاشا!...
حاشا! حاشا!...
آنجا كه مرگ
آنجا كه مرگ
خود پلی است به جاودانگی.
خود پلی است به جاودانگی.
***
***
...
...
شعرهای ممنوع از حصار ممنوع بیتردید میگذرند.
شعرهای ممنوع از حصار ممنوع بیتردید میگذرند.
ع. طارق
ع. طارق