آسمان ابری برای چشمان من است
ابری، باران به باران اشک می آید
هیئت مدیره در پایین امواج غم انگیز شکسته خواهد شد
از هیجان هزاران سینه بپرسید
در تمام تبلت های من هیچ نقش دیگری جز شما ندارم
بپرسید از آینه من چه می گویم
آتش عشق به خاکستر تبدیل شده است
شما مجبور نیستید به جهان ویرانگر اعتقاد داشته باشید
کور در پرده از همه عشق تو
اشتیاق من به آوازی که من آواز می خوانم
من در نور در عشق عشق تو هستم
شعله سوزان قلب من را بسوزان
من هیچ شمع را در اتاق خوابم ندیدم، جز در رحم
یک شمع را از نستیمان خود بپرس
شعر حسین منزوی
000000 تريليون ميليون ¤ 100 تريليون
من از آسمان سقوط میکنم
سقوط شکسته اسکلت
چه کسی پیراهن من را می گیرد
ترس یک قطره اشک است
کدام سقوط نمی کند
داستان گندم به نان میرسد
داستان آدم تا پایان مرگ ...
000000 تريليون ميليون ¤ 100 تريليون
عید آمد
من برای آسمان به تو احترام می گذارم
من به یاد دارم
روزهای آخر راهپیمایی
بافت در ستاره های شما
و گلدان
مرا ترک کن
زندگی
همیشه این کار پیچیده نیست
بد نیست
گاهی اوقات برای موهای شما مفید است
شما باید از پنجره بمانید
با درخت و باغ صحبت کنید
قبل از این خطوط را پنهان نمی کنم
"دوستت دارم"
من می خواستم بنویسم
کمی کمی صبر کنید
بهار که آمد
فکر برای آسمانت
خطوط پنهان من
من انجام خواهم داد….
000000 تريليون ميليون ¤ 100 تريليون
خورشید خاموش ستاره روشن است
آسمان آبی خاموش است، آسمان سیاه روشن است
امشب آماده ام خوابیدن
شما در رویاهای من می بینید
بهانه ای برای بیدار شدن از من، شب بخیر. . .
شعری درباره گفتن شب بخیر
000000 تريليون ميليون ¤ 100 تريليون
آسمان
و هر چیز دیگری آبی است
اگر چشمان شما نباشد
رنگ هدر رفته است
در بوم از روزهای ممنوعه
چه رنگی هدر می رود
و تو نبودی
000000 تريليون ميليون ¤ 100 تريليون
بوسه های من ابری هستند
و پشت سرت
آسمان، سقوط آسمان
و مانند سوگند
خواب در نزدیکی پنجره اتاق خواب خود و خواب
آنها شما را خواهند گرفت
هرجا که بویید
آنها در آنجا می افتند
بوسه های من مثل خودم هستند
بدون مادر، بدون وطن
000000 تريليون ميليون ¤ 100 تريليون
عاشقان عشق سعی می کنند که بدن و روح را ترک نکنند
چرخ دست گران را از دست ندهید
قلب و روح خود را به خرد گرد و غبار بشویید
دریغ نکنید که با دو چشم باقی بمانید
نه، آنچه در جهان است، عشق نیست
هر چیزی که بینی است، همه چیز ابدی است
غیبت شما در شرق زمان شما چنین جادوگری است
آسمان دیگر به آسمان نمی رسد
اجازه دهید آسمان وارد عشق شود
عشق خیلی قوی بود که غم و اندوه از نردبان متوقف نشد
شما دنیای بیرون را می بینید که جهان دیده است
نمی توانید دو جهان را ببینید
قلب شما یک مثال و حواس پرت است
شما از سقف آب نوشیدن می کنید که از بین نمی رود
شما در قلب قلب هستید تا با تمام این غزل مخلوط شوید
منگر در زبان من است، که لب و زبان نیست
لحن کمان و نفس و کلمات گونه
چو کمان و فلش را ترک نکرد
شعر آسمان در داخل رومی است
000000 تريليون ميليون ¤ 100 تريليون
امروز خورشید روشن تر است
و آسمان آبی است
نسیم پرواز زندگی می کند
و پرنده آهنگ جدیدی را می خواند
این بهار دیگری است
در روز تولد مهربانترین
در میلاد، کسی که چشم هایم با حضور من بارانی است
امروز خوشحال خواهم شد
و قلب من را به جشن آسمانی می گیرم
من یک جشن برای فاجعه شما نگه خواهم داشت
تمام گل ها و علف ها در حزب ما خواهد بود
ای مهربان
روزهای خود را هر روز دریافت کنید
تولدت مبارک