متن کامل کتاب 

 شرحی بر کشور یهود اثر تئودور هرتصل و متن آن به زبان فارسی

 شرحی بر کشور یهود

اثر تئودور هرتصل

و متن  فارسی آ‌ن

شیریندخت دقیقیان

The Jewish State

By Theodor Herzel

Prefaced and translated by: Shirin D. Daghighian

 شرحی بر کشور یهود اثر تئودور هرتصل

و متن فارسی آ‌ن

شیریندخت دقیقیان

ناشر: نویسنده

تماس با نویسنده: mypublicationsdirect@gmail.com

کپی رایت © ۲۰۲۴

 

 فهرست

شرحی بر رسالۀ  کشور یهود

او که بود؟ ۶

چرا هرتصل به زبان فارسی؟ ۸

طرح هرتصل ۹

عناصر طرح لیبرال هرتصل ۱۱

متن کشور یهود

فصل ۱: کشور یهود

پیشگفتار ۱۹

فصل ۲: مسئلۀ یهود ۳۰

تلاش های پیشین برای یافتن یک راه حل ۳۲

علت های یهودی ستیزی ۳۴

تاثیرهای یهودی ستیزی ۳۵

طرح ۳۶

فلسطین یا آرژانتین؟ ۳۹

تقاضا، واسطه و تجارت ۴۰

فصل ۳: شرکت یهود

سرخط ها ۴۱

دارایی های غیرقابل انتقال ۴۲

خرید زمین۴۳

ساختمان ها ۴۴

سکونتگاه های کارگران  ۴۵

کارگران بی مهارت ۴۶

هفت ساعت کار در روز ۴۷

حمایت در ازای کار ۴۹

تجارت ۵۱

دیگر انواع سکونتگاه ۵۱

برخی شکل های انحلال و نقدکردن مالکیت ها ۵۲

تضمین های شرکت یهود ۵۵

برخی فعالیت های شرکت یهود ۵۷

پیشبرد صنایع ۵۸

اسکان کارگران ماهر ۶۰

روش گردآوری سرمایه ۶۰

فصل ۴: گروه های محلی

مهاجرت ما  ۶۳

مهاجرت گروهی ۶۳

ربای های ما ۶۶

نمایندگان گروه های محلی ۶۶

طراحی شهرک ها ۶۸

اعزام طبقات متوسط ۶۸

پدیدۀ توده های مردم ۶۹

مصالح انسانی ما  ۷۳

عادت ها ۷۴

فصل ۵: انجمن یهودیان و کشور یهود

ادارۀ کشور به نیابت از ملت ۷۵

سرپرست حقوقی یهودیان ۷۹

تملک سرزمین ۸۱

قانون اساسی ۸۳

زبان ۸۴

خداسالاری ۸۵

قوانین ۸۶

ارتش۸۶

پرچم ۸۶

معاهده های همکاری متقابل و استرداد مٌجرمان ۸۶

فایده های مهاجرت یهودیان ۸۸

فصل ۶: نتیجه گیری

 سرخط ها ۹۰

 

فهرست آثار شیریندخت دقیقیان ۹۵

 

 

 

 شرحی بر رسالۀ  کشور یهود

شیریندخت دقیقیان

 

او که بود؟

گویی سرنوشت پس از دریافت مدرک دکترای حقوق از دانشگاه وین او را به فرانسه فرستاد تا خبرنگار نشریۀ لیبرال وینی Neue Freie Presse  بشود. او که در فضای روشنگری یهودیان پروس بارآمده و روشنفکری سکولار و لیبرال بود، آنجا به عنوان خبرنگار درجلسات محاکمۀ کاپیتان آلفرد دریفوس شرکت کرد. هرچند با وجود تجربۀ احساسات ضدیهود در وین، هنوز هم خود را یک پروسی وطن پرست می- دانست، اما با مشاهدۀ دقیق توطئۀ یهودستیزانه علیه یک افسر وطن پرست یهودی و موج نیرومند یهودآزاری از سوی نیمی از فرانسویان، تکان خورد. اگر فرانسه، مهد آزادی و نخستین کشور اروپایی که در زمان ناپلئون بناپارت حقوق مدنی مساوی به یهودیان اعطا کرد، چنین چهرۀ زشتی به خود بگیرد، پس تکلیف یهودیان کشورهای دیگر که همچنان در گتوها و دست به گریبان با تبعیض، آزار، غارت و پوگروم می- زیستند، چه بود؟ آنجا مسیر زندگی او و کل تاریخ یهودیان دگرگون شد.

نامش تئودور بنیامین زِو هرتصل [1] متولد دوم ماه مه ۱۸۶۰  بود.  کودکی اش اوج دوران روشنگری یهودیان اتریشی بود و او در فضایی سکولار، رشد و تحصیل کرد. هرتصل در سال ۱۸۸۴ مدرک دکترای حقوق از دانشگاه وین دریافت کرد، به کار نویسندگی، نمایشنامه نویسی و روزنامه نگاری پرداخت و سپس در پاریس خبرنگار شد. ماجرای دریفوس [2] که تاثیر عمیقی در تاریخ فرانسۀ مدرن گذاشت و موجب اصلاح قانون اساسی فرانسه شد، هرتصل را وادار به اندیشیدن به آیندۀ یهودیان در اروپا و کشورهای دیگرِ حاملِ یهودی ستیزی کرد.

در سال ۱۸۹۴ نمایشنامه ای به نام گتو منتشرکرد که چکیدۀ دیدگاهش پیرامون رد اسیمیلاسیون یهودیان و تغییر دین آنها به مسیحیت در جوامع اروپا بود.

مسئلۀ یهود که پیشتر در سال ۱۸۴۴ از سوی برونو بائر و نقد کارل مارکس بر او در جزوۀ "پیرامون مسئلۀ یهود" بررسی شد، همچنان راه حلی نیافته بود. برونو بائر، رهایی مسیحی از مسیحیت و رهایی یهودی از یهودیت را راه حل این  دشواره می دانست. اما مارکس در نقد بائر، رهایی دولت از هر گونه دین و هرگونه رسمی ساختن دینی خاص و صاحب امتیاز در حاکمیت را راه حل دانست؛ گونه ای راه حل لیبرالی برای تفکیک نهاد دین از حکومت. اما در زمان هرتصل، دشواره هنوز به قوت خود باقی مانده و حادتر شده بود.

۵۰ سال پس از جدل مارکس با بائر، و به دنبال روشنگری های منتقدان یهودی ستیزی از جمله امیل زولا که جان خود را بر سر دفاع از آلفرد دریفوس و پیروزی دادگاه افسر بیگناه گذاشت، این بار، تئودور هرتصل به عنوان یک یهودیِ دلبسته به جنبش آزادیبخش ملی یهودیان، چشم انداز جدیدی به مسئلۀ یهود گشود. او در سال ۱۸۹۶ رسالۀ کشور یهود را منتشر کرد و جنبش یهودیان برای داشتن کشوری از خود را تنها راه حل دشوارۀ یهود دانست.

متن کشور یهود برای دهه ها سلسله ای پیوسته از کنشگری های سیاسی، بین المللی و اجتماعی را فعال کرد.

پس از انتشار این جزوه، پوگروم های روسیه، دربدری های یهودیان اروپای شرقی و سرانجام، ظهور نازیسم و برپایی اردوگاه های مرگ، همگی، درستیِ پیشنهاد هرتصل را بیش از پیش آشکار ساختند. هرتصل در میانسالی در سال ۱۹۰۴ چشم از دنیا فروبست و رویدادهای بعدی را ندید. خانوادۀ او عاقبتی تلخ داشتند: جوانترین دخترش به نام ترود، در اردوگاه مرگ ترزینستات [3] کشته شد و پسرش استفان تئودور نورمن، یعنی نوۀ هرتصل، که پیشاپیش به انگلستان فرستاده شده بود، پس از پایان جنگ با شنیدن عاقبت پدرومادرش، با پرت کردن خود از ساختمانی بلند خودکشی کرد.

طرح هرتصل در متن کشور یهود در سال ۱۹۴۸ عملی و کشور اسرائیل تشکیل شد.

ترجمۀ فارسی این متن، همراه شرح های تاریخی در این کتاب به خوانندگان فارسی زبان تقدیم می شود. 

 

چرا هرتصل به زبان فارسی؟

در شهر مونیخ به دعوت انجمن های فرهنگی ایرانیان امضای کتاب و گفتاری داشتم پیرامون کتاب اندیشه های لیبرال پیرامون آزادی. همدلی با هموطنان اندیشمند در روزگاری که برای ما تنها وطنی فرهنگی در دسترس است، شادمانی بزرگی بود. پس از جلسه در سرما و بادی که از کوهپایه های آلپ می وزید، گرم گفتگو در گروهی هفت هشت نفره، در خیابان قدم می زدیم که فرهیخته ای از میان جمع به نکته ای اشاره کرد که من در جلسه، پیرامون تشکیل کشور اسرائیل بر مبنای اندیشه های لیبرال ملی تئودور هرتصل بیان کرده بودم.

دهه های طولانی، نام تئودور هرتصل، تابویی در تبلیغات گستردۀ روحانیون و اسلام سیاسی در ایران بوده است. هرتصل که در رسالۀ  کشور یهود موارد اندکی نام نهضت صیونیزم را می برد که دو بار آن در انتقاد از دیدگاه های برخی نمایندگان وقت آن است، دهه ها با فحش سیاسی "صهیونیست" طرد شد. این میان، کمتر کسی یارای رویارویی دربرابر این تبلیغات نسبت به مسئلۀ یهود، هرتصل و جنبش ملی صیونیزم را داشت. حال آنکه این جنبش همسانی های بسیار با جنبش های رهایی بخش ملی در کشورهای دیگر داشت و فیلسوفان سیاسی مانند مایکل والزر در کتاب The  Paradox of Liberation (2015) آنرا از این منظر بررسی کرده اند.

اگر ما گاندی و نهرو را می شناختیم، می بایست جنبش دیگری را که به استعمار انگلستان پایان داد و اسرائیل را بنیان گذاشت، به رسمیت می شناختیم. اگر نیرنگ استعمار برای تفرقه میان مسلمانان و هندوها را که اندکی پس از استقلال هند به کشته شدن میلیونی مسلمانان و هندوها انجامید، دیدیم، باید همان نیرنگ را در حملۀ پنج کشور مرتجع عرب، بیدرنگ پس از استقلال اسرائیل و درخواست آنها از فلسطینیان برای ترک خانه هایشان تا بازگشت پس از نابودی کشور تازه استقلال یافته-که عامل اصلی آوارگی فلسطینیان شد- نیز تشخیص می دادیم.

دروغ و پروپاگاندا بسیار سریعتر و آسانتر از حقایق دقیق تاریخی که فهم آ‌نها به مطالعه، کار و برگذشتن از پیشداوری های دیرین نیاز دارد، گسترش می یابند. می گویند تا حقیقت برای بیرون رفتن از خانه مشغول بستن بند کفش خود است، دروغ چند بار دور زمین را پیموده است!

و امروز در جایی هستیم که باید به جبران کوتاهی گذشته، متنی از اواخر قرن نوزدهم را پیش بکشیم، بخوانیم و با ذهن مستقل و آزاد قضاوت کنیم. از این رو بر آن شدم که این متن را که شخصا به تازگی برای دومین بار پس از سال ها خوانده بودم، به زبان فارسی ترجمه کنم و شرحی مختصر بر آن بدهم.

 

طرح هرتصل

اشاره ام به تئودور هرتصل در سخنرانی مونیخ دربارۀ کتاب اندیشه های لیبرال پیرامون آزادی به این سبب بود که هرتصل در متن  کشور یهود حقوقدان و متفکری لیبرال است و همین پایه های فکری، نهضت ضداستعماری و آزادیبخش یهودیان را در دنیای مدرن به موفقیت رساند.

هنگام مقایسه میان پایه های فکری شکل گیری کشور اسرائیل و دیدگاه های زیربنایی جنبش های فلسطینی، تفاوتی جدی دیده می شود. دشمنی انداختن میان مسلمانان با مهاجران و دهکده های اسکان یهودیان - که زمین هایی را خریده و کاشتند که پیشتر طی  قرن ها  باتلاق های  مالاریا گرفته و زمین های بایری بوده اند - با ارتجاعی ترین و غیرانسانی ترین ایدئولوژی ها همراه بود. چنان که مفتی اعظم اورشلیم، حاج محمد امین الحسین، در اوج جنگ جهانی دوم، مخفیانه به آلمان رفت، با هیتلر دیدار کرد و در عهدنامه ای قرار گذاشت که هیتلر به مسلمانان استقلال بدهد، جلوی تبدیل فلسطین به سرزمین یهود را بگیرد و یهودیان مهاجر را مانند یهودیان اروپایی قتل عام کند. مفتی اعظم اورشلیم و نیروهایش در عوض می بایست با نزدیک شدن قوای هیتلر به او پیوسته، در امحای یهودیان شرکت کنند.

در مقایسۀ مفاد عهدنامۀ مفتی بدنام با متن هرتصل در کشور یهود به روشنی می بینیم که هرتصل نه تنها خواهان کشتن یا زیرپاگذاشتن حقوق کسی نیست، بلکه درچهارچوب قوانین بین الملل، خواستار خریدن زمین و انتقال قانونی مالکیت ها است. هرتصل از دورنمای خدمت به مناطق و کشورهای اطراف در اثر رشد اقتصادی و کاشت و آبادسازی زمین های بایر سخن می گوید.

در کتاب حاضر، این متن به فارسی در اختیار ماست و می بینیم که در آ‌ن هیچ خبری از دشمنی با اعراب یا خواست پایمال کردن حقوق دیگران نیست. در کتاب حاضر، هدف، پرداختن به تاریخ کشور اسرائیل نیست، بلکه شناخت هرتصل و متن کشور یهود مدنظر است.

در این متن، هرتصل اصولا در دنیایی سخن می گوید که قدرت های بزرگ در آن حرف اول و آخر را می زنند و او باید با آ‌نها مذاکره کند؛ توده های مردم، به ویژه مسلمانان، هنوز رعیت عثمانی به شمار رفته، فاقد نمایندگی بودند. بنا به گفتۀ هرتصل، یهودیان ثروتمند حتی حاضر به بازپرداخت قرض های دولت عثمانی در ازای خریدن تکه ای زمین در سرزمین تاریخی و باستانی خود برای اسکان یهودیان ستمدیده شدند، اما سلطان عثمانی تقاضای آنها را برآورده نکرد.

ما در هیچ جای متن کشور یهود، ذره ای نشان از آ‌ن کاریکاتورهای یهودی ستیزی که هرتصل را همچون هیولایی خونخوار و متجاوز نشان می دهند، نمی یابیم. برخلاف تبلیغات ایدئولوژیک اسلام سیاسی در ایران و دنیای عرب، در این متنِ پایه ایِ استقلال اسرائیل، هیچ اثری از اشغالگری "از نیل تا فٌرات" که در کتاب ساختگی پروتوکل پیران صهیون به عنوان هدف پنهانی یهودیان آمده، نیست. باید دانست که متن پروتوکل به دستور تزار روسیه توسط روزنامه نگاری روان پریش به نام سرگئی نیلوس نوشته شد و تا کنون در کنار نبرد من هیتلر، بالاترین تیراژ در کشورهای اسلامی و عربی را داشته و جعلیات آ‌ن در کتاب های درسی این کشورها آمده است!

باید افزود که آ‌نچه در نوشته های یهودی ستیز با عنوان "از نیل تا فرات" آمده و به هرتصل و طرح ملی گرایی یهود نسبت داده شده، جعلی و دروغ است. نگاهی سریع به تورات، سفر پیدایش ۱۵:۱۸ نشان می دهد که "از نیل تا فرات" وعدۀ خدا به فرزندان ابراهیم است که شامل اخلاف اسحق و اسماعیل هر دو می باشد:

"در آن روز خداوند عهدی با ابراهیم بست و گفت: من به اخلاف تو این سرزمین را از وادی مصر تا رودخانۀ بزرگ فٌرات می بخشم."

 

عناصر طرح لیبرال هرتصل

اندیشه های لیبرال با مفاهیم مرکزی آزادی فرد انسان، احترام به مالکیت خصوصی و ابتکار فردی، برخورداری از حقوق مساوی، تساوی تک تک شهروندان دربرابر قانون و تفکیک دو نهاد دین و حکومت، در سیاست، اقتصاد و فرهنگ، زیربنای تمدن مدرن از دوران روشنگری بوده اند.

انقلاب آمریکا که جنبشی ضداستعماری و رهایی بخش بود، با زیربنای فکری و گفتمان متفکران لیبرالی چون جان لاک، ژان ژاک روسو، تاماس پین و تاماس جفرسون به ثمر رسید. به دنبال آمریکا، انقلاب فرانسه به کوشش اصحاب دائره- المعارف بر همین پایه های فکری، بشریت را وارد دوران نوینی کرد. [4] حتی متفکری چون کارل مارکس در دوران فکری اول خود، لیبرالی رادیکال بود و نظریۀ ازخودبیگانگی او از این دوران تا امروز، الهام بخش جامعه شناسان و روانشناسان است؛ برخلاف نظریۀ دیکتاتوری پرولتاریا که در دوران فکری بعدی او کوتاهی از اصول لیبرال بود و با شکست های تاریخی بزرگ از میدان به در شد.

پایه های لیبرال نگرش هرتصل به راه حل مسئلۀ یهود در رسالۀ کشور یهود را به چند زمینه می توان تقسیم کرد:

الف- راه حل در چارچوب اقتصاد لیبرالی قرن نوزدهم و بر پایۀ واقعیت های موجود، به دور از ترسیم هیچ گونه آرمانشهر و ناکجا آباد: کشور یهود نه با رؤیاپردازی یا تهییج عاطفی، بلکه با بیان پیشرفت های فنی و اقتصادی دوران جدید آغاز می شود. هرتصل از نقش فن آوری های جدید در دگرگون ساختن سرنوشت بشر و خروج از بن بست های خودساخته و نیز نقدهای رایج به تکنولوژی آگاه است.

او به عنوان حقوقدان، در طرح خرید یک سرزمین از کشورهای اروپایی، تشکیل کشور اسرائیل، برقراری سروری سیاسی بر آن، و اعزام یهودیان برای اسکان، در چارچوب قوانین حقوق بین الملل می اندیشد. این متن با پیشنهاد تشکیل "انجمن یهودیان"، سامانی برای مذاکرات سیاسی و بین المللی ارائه داده، سازماندهی اعزام یهودیان را از انحلال و نقد کردن سرمایه های منقول و نامنقول آنها تا ساختن و دادن خانه های جدید در سرزمین نوآباد آینده شرح می دهد.

سرفصل مهم طرح هرتصل، همکاری نزدیک با دولت های مسیحی وقت است که از دید او با برچیده شدن یهودی ستیزی در جوامع خود به آرامش خواهند رسید و جمعیت مسیحی آنها از رقابت با یهودیان رها شده، جای آنها در اقتصاد را پرمی کنند.

هرتصل پیشنهاد به برقراری شرکتی به نام "شرکت یهود" در چارچوب قوانین تجاری اروپا دارد که انحلال و نقدکردن خانه ها، بنگاه های تجاری و امور اقتصادی را به نیابت از مهاجران انجام دهد. باید افزود که این شرکت، چندین سال بعد با نام "آژانس یهود" تشکیل شد. موج چپگرایی و احساسات ضدکاپیتالیستی در دنیای عرب و در میان مسلمانان ایران موجب شد که این شرکت که در متن هرتصل با کارکرد تعریف شده- ای در اصول اقتصاد بازار آزاد آمده، همچون هیولایی آدمخوار معرفی شود!

ب- لیبرالیسم پیشرو در حل امور کارگری و تعدیل طبقاتی: در طرح هرتصل، شرکت یهود، رشد جامعۀ جدید را در چارچوب اقتصاد بازار آزاد تدارک می بیند. شرکت، عهده دار زمینه های مالی لازم برای پرورش نیروهای متخصص، آموزش و پرورش همگانی، اجرای برنامه های لیبرال "حمایت در ازای کار"، برقراری هفت ساعت کار روزانه برای همه، و دادن اضافه کاری به صورت نقد خواهد بود.

مبانی نظریۀ توسعۀ انسانی که تازه در اواخر نیمۀ دوم قرن بیستم توسط اقتصاددان های آکسفورد چون محبوب الحق و سپس آمارتیا سن برای حل بن بست های توسعۀ عادلانه مطرح شد، در این رساله بیان می شود؛ بی آنکه دستکم نگارنده هیچ جا دادن اعتباری به هرتصل در این زمینه را دیده باشم.

هرتصل تشکیل کشور یهود را تجربه ای در خدمت آزمودن روش های پیشرو کشورداری در زمینۀ عدالت اجتماعی می داند و در متن به نمونه های آ‌ن اشاره می- کند.

در طرح هرتصل، سودآوریِ شرکت یهود از راه معامله ها و فرایندهای اقتصادی مدرنی انجام می شود که بهره کشی از کارگران در آ‌ن نقشی ندارد. تنها استفادۀ هوشمندانه از قوانین بازار سرمایه داری، قاعده های تجارت آزاد موجود و روش های ساختمان- سازی و افزایش قیمت زمین ها در اواخر قرن نوزدهم، تضمین کنندۀ سود این شرکت هستند. در طرح او این سودها به نوبۀ خود، صرف صاحب خانه کردن همۀ مهاجران از کارگران بی مهارت گرفته تا کارکنان عالیرتبه در سرزمین نوآباد خواهد شد.

در طرح هرتصل اشاره ای به جمعیت غیریهودی موجود در سرزمین نمی شود و خدمات شرکت یهود منحصر به یهودیان مهاجر است. او در زمینۀ حقوق ساکنان مسیحی و نمادهای فرهنگی و دینی آنها سخن کوتاه اما قاطعی دارد. ولی اشاره ای به ساکنان مسلمان موجود نمی یابیم؛ که کمبودی آشکار است.

پ- مدارای دینی/ فرهنگی و سکولاریزم لیبرال: سکولاریزمی که هرتصل به اختصار معرفی می کند، افزون بر بازشناسی نقش ربای های یهودی در سازماندهی به مهاجرت و اسکان و نقش نیایشگاه های یهودی همچون سازمان های مردم نهاد در کشور نوبنیاد، مداراگر با دیدگاه ها و اماکن دینی مسیحیان است. او پیشنهاد گاردهای خاصی برای حفاظت از اماکن دینی مسیحیان در کشور آیندۀ یهود را دارد و افتخار انجام آنرا پایان خوشی بر هجده قرن رنج یهودیان در سرزمین های مسیحی می داند.

اما باید دانست که هنگام نوشتن این متن، زمینۀ توافق مسلمانان با یهودیان بسیار ضعیف شده بود. هرتصل پیش از نگارش کشور یهود به مصر و فلسطین و سپس به استامبول سفر کرد و به سلطان عثمانی، عبدالحمید دوم، پیشنهاد پرداخت مبلغ ۲۰ میلیون پوند در ازای اجازه به یهودیان برای مهاجرت به فلسطین را داد. سلطان این پیشنهاد را نپذیرفت و گفت که زمین به مردم او تعلق دارد و نمی تواند آنرا بفروشد. هرتصل در متن می گوید که "یهودیان می توانستند کلیۀ قرض های ترکیه را بازبپردازند" امپراتوری عثمانی پیش از جنگ جهانی اول به دلیل بدهی های خود به "مرد بیمار اروپا" مشهور شد. سلطان با این فرصت می توانست از سقوط عثمانی در سال های بعد جلوگیری کند و به آبادانی سرزمین ویرانه ای که زیر فرمانروایی اش روی توسعه و آبادانی ندیده بود، یاری رساند. هرتصل در سفر دیگر به استامبول در سال ۱۸۹۸ با قیصر ویلهلم دوم دیدار کرد، اما قیصر پیشنهاد او را با بیان سخنان ضدیهود رد کرد. هرتصل به انگلستان رفت و با ژوزف چمبرلن و دولتمردان دیگر بریتانیا دیدار کرد، اما حاصل این بود که آنها پیشنهاد منطقه ای خودمختار در اوگاندا در شرق آفریقا را به یهودیان دادند!

باید افزود که در سال ۱۹۰۳ در روسیۀ تزاری پوگروم کیشی نیف و کشتار بیرحمانۀ چندین دهکدۀ یهودیان اتفاق افتاد که عکس های آن دنیا را تکان داد و اعتراض نویسندگان مترقی روس از جمله، تولستوی، آنتوان چخوف، ماکسیم گورکی و شلومو رابینویچ ملقب به شالوم علیخم، طنزنویس معروف یهودی روس را برانگیخت. اما اوگاندا، صیون، سرزمین تاریخی یهودیان، نبود. کنگرۀ هفتم صیونیزم در ۱۹۰۵ پیشنهاد مهاجرت به اوگاندا را رد کرد.

 سرانجام دولت انگلستان در سال ۱۹۱۷ با پادرمیانی لرد بالفور ایجاد سرزمین یهود در فلسطین را به رسمیت شناخت. پس از شکست عثمانی در جنگ جهانی اول، در ۱۲ اگوست سال ۱۹۱۸ در استامبول، وزیر اعظم عثمانی طلعت پاشا به نیابت از دولت عثمانی در حضور شانزده نمایندۀ یهودیان به ریاست لئوپارد پرلموتر، تاجر یهودی آلمانی، حق احیای ملی و دینی یهودیان در فلسطین را به رسمیت شناخت و لغو محدودیت های پیشین بر مهاجرت یهودیان و اسکان آنها را اعلام داشت. روند مذاکره با عثمانی که با تلاش های هرتصل آغاز شده و در ۱۹۱۸ چند سال پس از درگذشت زودهنگام او (۱۹۰۴) به ثمر رسید، نشان از خواست مدارا با مسلمانان دارد. متن کشور یهود، شاید با حساسیت های موجود پس از رد پیشنهاد او توسط سلطان عبدلحمید دوم، سکوت در مورد مسلمانان سرزمین  را ترجیح  داده  باشد؛ اما  در همین متن برای ساکنان غیریهودی سرزمین، حقوق مساوی با یهودیان و آزادی دینی را لازم می داند. او بهره کشی از کارگران غیریهودی را جرم و موجب تحریم کارفرما اعلام می کند. هرتصل در سال ۱۹۰۲ با نوشتن یک رمان این کمبود را بیشتر جبران کرد: این رمان Altneuland یا سرزمین کهن نوین نام دارد و شور و شوقی بیسابقه در میان یهودیان پدید آورد. هرتصل دورنمای خود از کشور یهود را در این رمان همچون جامعه ای سوسیال لیبرال با زیرساخت های مشارکتی -که بعدها همان کیبوتص ها شدند - و کاربرد علوم و فنون نوین توصیف کرد. او در رمان با پرداختن به انواع سویه های ادارۀ این کشور، به پیش بینی جامعه ای پلورالیست و مداراگر با ادیان و اندیشه های گوناگون پرداخت.

ت- آزادی های فردی لیبرال: متن کشور یهود دفاعی است از حق آزادی های مدنی و سیاسی یهودیان و اعتراض به یهودی ستیزی و تبعیض پیشرونده در کشورهای اروپایی؛ از کشورهایی که در قوانین مدنی خود این آزادی ها را داده بودند تا آنها که آنرا فقط به روی کاغذ آوردند اما اجرا نکردند، تا کشورهایی چون روسیۀ تزاری که یهودآزاری از جمله برنامه های زیر نظر دولت برای انحراف نارضایتی های توده های مردم بود.

هرتصل با به رسمیت شناختن مالکیت خصوصی یهودیان در کشور  نوآباد  آینده، روش های زندگی گوناگون طبقات مختلف اجتماعی بسته به ثروت های تولید شدۀ آ‌نها را به رسمیت می شناسد. او برخلاف رؤیاپردازان دوران خود که وعدۀ جوامع بی- طبقه می دادند، پا بر زمین واقعیت های موجود دارد. او از ترسیم هر گونه ناکجاآباد سوسیالیستی و محو خیالیِ طبقات اجتماعی به شدت رویگردان است. طرح او بر کاهش هر چه بیشتر شکاف طبقاتی و اقدامات رفاهی برای طبقات زحمتکشی تاکید دارد، زیرا آنها را پیشتازان آبادانی کشور یهود و شایستۀ ترفیع شرایط زندگی و کار می داند.

حفظ کرامت انسانی تهیدستان، سویه ای دیگر از رعایت آزادی های فردی لیبرال است. هرتصل در رساله بارها به حق ستمدیدگان و ضعیف شدگان در سرزمین نوآباد برای حمایت اجتماعی، تغذیه و مسکن مناسب تاکید دارد؛ برای نمونه، حفظ حرمت تهیدستان حین سفرهای دریایی یا با قطار و حق آنها برای برخورداری از غذا، راحتی و تفریح در طول سفر مهاجرت.

هرتصل درعین حال برای ثروتمندانی که مهاجرتی همراه با تفریح های لوکس و درکنار دوستان و آشنایان خود می خواهند، امکان اجاره کردن کشتی یا قطارهای شرکت را بازمی گذارد.

هرتصل، لیبرالی انسان گرا است که شکاف های بزرگ طبقاتی را برنمی تابد و پیوستن یهودیان تحت ستم به صفوف 'پرولتاریا' (اصطلاح آن زمان در زبان آلمانی برای کارگران) و پیوستن یهودیان تحصیلکرده که زیر تبعیض ها شغلی نمی یابند به احزاب برانداز اروپایی را تیزکنندۀ اتهام های یهودی ستیز می داند. او می نویسد:

یهودیان تحصیلکردۀ بیچیز، دارند سوسیالسیت می شوند. از این رو ما به شدت از مبارزۀ طبقاتی آسیب خواهیم دید، زیرا در هر دو اردوگاه سوسیالیست ها و کاپیتالیست ها گاو پیشانی سفید هستیم.

هرتصل تعدیل شکاف طبقاتی برای کشور آیندۀ یهود را پیشنهاد و در قالب بیانی بس گزنده چنین بیان می کند:

گرسنگی هیچ گاه نباید انسان ها را به خودکشی وادارد؛ زیرا چنین خودکشی- هایی عمیقترین ننگ ها برای تمدنی هستند که به ثروتمندانش اجازۀ خوراندن گوشت اعلا به سگ هایشان را می دهد.

‌ث- نظریۀ لیبرال ملت سازی: هرتصل هنگام طرح کشور یهود، نظری گذرا به تئوری های سیاسی ملت سازی می اندازد. او از نگرگاه انسان گرایی در نقد نظریه های رایج می نویسد:

نظریه های [مشروعیتِ] نهاد الهی، قدرت برتر، قرارداد اجتماعی، یا نظریه های پدرسالاری، و پیوند خونی و حاکمیت موروثی با دیدگاه های مدرن همخوان نیستند. در آنها پایه های حقوقی یک کشور، یا بیش از حد به مردان بها می- دهد (نظریۀ پدرسالاری و نظریه های قدرت برتر و قرارداد) یا خیلی از انسان ها دور است (مانند نهاد الهی)، و یا بیش از حد انسان ها را تنزل داده است (نظریۀ پیوند خونی و حاکمیت موروثی).

او نظریۀ عقلانیت یا of Rationality Theroy را ترجیح می دهد.  این نظریه فرض را بر آ‌ن می گذارد که افراد بر اساس استدلال منطقی و ارزیابی های حساب شده از نتایج بالقوه، اساسا گزینه ای را برمی کشند که بیش از همه منافع آنها را برمی آورد و اهداف آنها را تحقق می بخشد؛ با این شرط که همۀ اطلاعات لازم را در دسترس داشته و مطابق منافع خود رفتار کنند. این نظریه اغلب در اقتصاد و علوم سیاسی برای تشریح رفتار انسانی همچون روندی از ارزیابی نتایج مثبت و منفیِ گزینش عقلانی ترین گزینه به کار می رود و به نظریۀ جان راولز آمریکایی در قرن بیستم شباهت هایی دارد. رساله، ادامۀ استدلال خود پیرامون ملت سازی را از شرح تئوریک دور کرده، آنرا در خلال بخش های مختلف رساله اشاره وار بررسی می کند.

از جمله در اشاره های هرتصل به کارمایه های ملت سازی زیر می توان اشاره کرد: ملت سازی بر اساس تساوی شهروندان دربرابر قانون؛ ملت بر اساس ارزش های تاریخی و مفاهیم نیاکانی؛ ایمان ملی دوهزار سالۀ یهودیان به بازیافتن استقلال در کشور خود که از قرن اول میلادی و تسخیر اورشلیم توسط رومیان به شکل دعای "سال آینده در اورشلیم" نسل در نسل تکرار شده؛ ملت سازی بر اساس شیوه های نوین کشورداری، کشاورزی، صنعت، اقتصاد مشارکتی، آموزش و پرورش و آموزش های حرفه ای؛ ملت سازی با بها دادن به نقش زنان، هرچند در خطوط کلی و نقش های زنانۀ تعریف شده در زمان خود باقی می ماند؛ ملت سازی بر اساس روابط حسنه با دنیای متمدن؛ و وظیفۀ مشارکت جهانی این ملت در پیشگیری از هجوم بربریت به تمدن. 

این بود شرحی مختصر بر متن کشور یهود با توجه به برخی زمینه های تاریخی و فکری که راهنمای خوانندۀ فارسی زبان و شاید مؤثر در برطرف ساختن پیشداوری های دیرپا خواهند بود.

شیریندخت دقیقیان،

 ویرجینیا، نوامبر ۲۰۲۴

 

 کشور یهود [5]

(Der Judenstaat- The Jewish State)

تئودور هرتصل ۱۸۹۶

ترجمۀ فارسی از متن انگلیسی چاپ  ۱۹۴۶

شیریندخت دقیقیان

 

 ۱

پیشگفتار

شگفتا که انسان های بسیاری که در قلمرو زندگیِ فعال در تکاپو هستند، این اندازه کم از علم اقتصاد آگاهی دارند. از این رو است که حتی یهودیان هم ادعای یهودی ستیزان را تکرار می کنند که: "ما برای بقا وابسته به ملت های میزبان خود هستیم، و اگر میزبانانی برای حمایت از خود نداشتیم، از گرسنگی می مردیم." این نشان می دهد که چه اندازه اتهام های ناروا شناخت ما از خود را ضعیف کرده است. اما پیش زمینه های اصلی این دیدگاه در مورد ملت های "میزبان" چیست؟ اگر این ادعا بر اساس دیدگاه های محدود فیزیوکراتیک [6] نباشد، پس پایه در این خطای کودکانه دارد که کالاها در چرخه ای پیوسته فقط دست به دست می گردند. ما مانند ریپ ون وینکل [7]، نیاز به بیدار شدن از چٌرتی طولانی نداریم تا دریابیم که دنیا با تولید کالاهای نوین به گونه- ای چشمگیر دگرگون شده است. پیشرفت فن آوری در این دوران شگفت انگیز، حتی فردی با هوشِ بس محدود را وامی دارد تا با چشمان نزدیک بین، پدیداریِ کالاهایِ نوین را در سراسر پیرامون خود ببیند. روح ابتکار و سخت کوشی، خالق همۀ آنها است.

نیروی کار بدون ابتکار و سخت کوشی، همان زحمتِ پرملالِ روزگار قدیم است؛ برای نمونه، کار دهقان امروز هنوز همان جایی است که نیاکان او هزار سال پیش بودند. کل رفاه مادی ما حاصل افراد مبتکر و سخت کوش است. من حتی از نوشتن چنین جملۀ تکراری و پیش پاافتاده ای شرم دارم. تازه اگر ما ملتی از مبتکران کارآفرین باشیم – که روایتی سخت اغراق شده ما را چنین می داند – پس نمی باید برای بقا به ملت میزبانی نیازمند باشیم. ما وابسته به چرخش کالاهای قدیم نیستیم، زیرا کالاهای نوین تولید می کنیم.

دنیا در مقیاس های خارق العاده برای کار، بردگانی دارد که پدیداریِ آنها موجب افول کالاهای دست ساز شده است: این بردگان، همان ماشین ها هستند. درست است که وجود کارگران برای به راه انداختن ماشین ها ضروری است، اما ما برای این کار، مردان بسیاری داریم؛ به وفور. تنها بیخبران از شرایط یهودیان در بسیاری از کشورهای اروپای شرقی ممکن است بگویند که یهودیان یا برای انجام کارهای بدنی نامناسبند یا مایل به آن نیستند.

اما من نمی خواهم در این رساله، برای دفاع از یهودیان، شاخ و شانه بکِشم. بیفایده است. در دفاع از آنها هر چه عقلانی و احساسی بوده تا کنون بیان شده است. اگر شنونده ناتوان از فهم باشد، موعظه در بیابانِ بی آب و علف خواهد بود. و اگر شنونده با ذهنی باز و نیرومند بفهمد، پس به موعظه نیازی نیست. من به عروج انسان به مرتبه- های بالای تمدن باور دارم؛ اما این صعود را به گونه ای نومیدانه کٌند می دانم. اگر صبر کنیم تا میانگین ابناء بشر "چنان متمایل به نیکوکاری شوند" که لسینگ در ناتان خردمند [8] می گفت، باید بیش از عمر خود و فرزندان و نوادگان خود منتظر بمانیم. اما روح جهان به گونه ای دیگر به یاری ما خواهد شتافت.

این قرن با دستاوردهای فن آوری خود به دنیا نوزاییِ شگفت انگیزی بخشیده است؛ اما در همان حال، بهسازی های معجزه آسای آ‌ن در خدمت بشریت نبوده اند. فاصله دیگر یک مانع نیست، با این همه ما از فضای ناکافی شکایت داریم. کشتی های بخارِ عظیم ما را از دریاهای جهان با سرعت و امنیت عبور می دهند. راه های آهن با اطمینان از کوهستان هایی که پیشتر با گام های لرزان می پیمودیم، گذر می کنند. امروز رویدادهای کشورهای اروپایی، برخلاف زمانی که یهودیان را در گتوها محصور کردند، با فاصلۀ یک ساعت به دست ما می رسند. از این رو فلاکت یهودیان، مٌرده ریگی از گذشته می نماید – نه از این رو که صد سال پیش، دوره ای از روشنگری رخ داد، بلکه چون آن روشنگری در واقعیت تنها به جان هایی اندک شمار رسید.

من بر این باورم که روشناییِ الکتریسیته برای روشن کردن اتاق های چند نٌخبۀ پٌرمدعا ساخته نشد، بلکه هدف آن روشنی افکندن بر برخی مسائل تاریک بشریت بوده است. یکی از این مسائل، که کم اهمیت ترین آنها نیز نیست، مسئلۀ یهود است. ما با حل آن نه تنها برای خود  کاری می کنیم، بلکه همچنین به بسیاری از انسان های تنگدست و ستمدیده یاری می رسانیم.

مسئلۀ یهود هنوز برقرار است. انکار آن حماقت خواهد بود. مسئلۀ یهود بقایای قرون وسطی است که به نظر می رسد ملت های متمدن هنوز آ‌نرا نزدوده و تلاشی در این جهت نکرده اند. بی تردید، آ‌نها زمانی که به ما آزادی های مدنی دادند، نیت سخاوتمندانه ای داشتند. مسئلۀ یهود هر جا که شمار چشمگیری از یهودیان  زندگی می کنند، حضور دارد. آن جایی که وجود ندارد، یهودیان در جریان مهاجرت آنرا هم با خود می برند. ما عموما زمانی که به آن مکان ها می رویم، یهودیان آنجا مورد پیگرد و آزار نبوده اند، ولی سپس، حضور ما پیگرد و آزار تولید می کند. تا زمانی که مسئلۀ یهود در اساس سیاسی خود به راه حل برسد، همین وضع در همۀ کشورها پیش می آید و حتی در جوامع بسیار متمدن مانند فرانسه چنین می ماند. یهودیان نگون بخت اینک بذر یهودی ستیزی را با خود به انگلستان می برند؛ هم اکنون آنرا به آمریکا نیز برده اند.

بر این باورم که یهودی ستیزی را که به راستی جنبشی بس پیچیده است، می فهمم. من آنرا از نگرگاه یک یهودی بررسی می کنم، اما بدون ترس یا نفرت. در آن عناصری از رفتار جاهلانه، حسادت معمول، تعصب موروثی، عدم مدارای مذهبی، و نیز وانمود به دفاع از خود می ببینم. از دید من، مسئلۀ یهود دیگر فقط یک مسئلۀ اجتماعی یا مذهبی نیست، هرچند که گهگاه به این یا آ‌ن شکل درمی آید. مسئلۀ یهود، یک مسئلۀ ملی است که فقط می توان آ‌نرا با تبدیل به یک مسئلۀ سیاسی و جهانی برای بررسی و حل توسط ملت های متمدن دنیا در مشورت با یکدیگر حل کرد.

ما یک ملت هستیم؛ ملتی واحد.

ما همه جا با صداقت کوشیده ایم تا وارد زندگی اجتماعی جوامع پیرامون خود شویم و ایمان پدران خود را حفظ کنیم. اما این اجازه به ما داده نمی شود. وطن پرستی وفادارانۀ ما بیحاصل است. میهن پرستی ما در برخی جاها به افراط می گراید؛ وقتی مانند دیگر شهروندان جان و مال خود را فدامی کنیم، بیفایده است؛ بیهوده برای افزودن به شهرت زادگاه خود در زمینه های علم و هنر می کوشیم؛ یا برای ثروت آن از راه تجارت و بازرگانی تلاش داریم. ما در کشورهایی که قرن هاست زندگی می کنیم، هنوز بیگانه انگاشته می شویم؛ اغلب هم توسط کسانی که وقتی یهودیان به عنوان ساکنان بومی برای این کشورها زحمت می کشیدند، نیاکان آنها هنوز از راه نرسیده بودند. اکثریت تصمیم می گیرد که چه کسی بیگانه است؛  از این رو هر مسئله ای که بین ملت ها پیش می آید، مربوط به قدرت است. چون اینجا ادعاهایم را فقط به نام خود و به عنوان یک فرد مطرح می کنم، از هیچ بخشی از حق آب و گِلِ یهودیان [در آ‌ن کشورها] درنمی گذرم. در دنیای کنونی و برای مدت نامعلومی که چنین خواهد ماند، قدرت، حق را تعیین می کند. از این رو برای ما بیفایده خواهد بود که میهن پرستانی فداکار باشیم؛ مانند [9] هوگونوت ها که وادار به مهاجرت شدند. ایکاش فقط ما را به حال خود وامی نهادند.

اما معتقدم که ما روی صلح و آرامش نخواهیم دید.

ستم و پیگرد و آزار نمی تواند ما را نابود کند. هیچ ملتی بر روی زمین آن گونه کشاکش ها و رنج هایی که ما از سرگذرانده ایم را دوام نمی آورد. یهودآزاری فقط توانسته حلقه های ضعیف ما را جداکند. افراد نیرومند ما هنگام شروع پیگرد و آزار به تبار خود معتقد بوده اند. این رفتار بیش از هر زمان، بیدرنگ پس از کسب آزادی های مدنی [رهایی [10]] یهودیان آشکار بود. یهودیانی که پیشرفت کرده بودند، از نظر فکری و مادی یکسره احساس تعلق به تبار خود را از دست دادند. هر جا که رفاه سیاسی ما مدتی دوام داشته، در جوامع پیرامون خود اسییمیله [حل و درهم آمیخته] شده ایم. به نظر من این امر، خدشه ای به شهرت نیک ما وارد نمی کند. از این رو دولتمردانی که بخواهند در ملت خود اعضایی از یهودیان داشته باشند، باید دوام رفاه سیاسی ما را تامین کنند؛ اما حتی کسی چون بیسمارک [11] نمی تواند چنین کند. 

زیرا تبعیض های قدیمی علیه ما هنوز در اعماق قلب مردم وجود دارند. هر کس به اثبات در این زمینه نیاز دارد، کافی است که فقط به حرف های مردم هنگام صحبت صادقانه و سادۀ آنها گوش بدهد: ضرب المثل ها و داستان های جن و پری هر دو ضدیهود هستند. هر ملتی یک کودک بزرگ است که بی تردید می تواند آموزش ببیند؛ اما آموزش او حتی در مناسبترین شرایط، آنقدر زمان می برد که پیش از تکمیل این روند، می توانیم مشکلات خود را از راه های دیگر حل کنیم.

اسیمیلاسیون که من آنرا نه تنها در همسان شدن پوشش، عادت ها، رسوم و زبان، بلکه همچنین در هویت حسی و رفتاری می بینم، در مورد یهودیان تنها در صورت ازدواج مختلط شکل می گیرد. اما نیاز به ازدواج مختلط باید از سوی اکثریت احساس شود؛ بی تردید، تنها بازشناسی آن از سوی قانون کافی نخواهد بود.

لیبرال های مجارستان که اخیرا حکم قانونی در مورد ازدواج های مختلط داده اند، اشتباه بزرگی کرده اند و یکی از اولین موارد، خطای آنان را به روشنی نشان داد: یک یهودی غسل تعمید شده با یک دختر یهودی ازدواج کرد! [اشاره به تمایل به بازگشت درون یهودیان] همزمان، مبارزه برای این شکل از ازدواج، تمایز میان یهودیان و مسیحیان را پررنگتر نمود و در نتیجه، 'آمیزش نژادها' را بیشتر مٌختل کرد تا تسهیل.

کسانی که به راستی می خواستند شاهد ناپدیدشدن یهودیان از راه آمیختن آنها با دیگر ملت ها باشند، تنها می توانند مطمئن باشند که از یک راه چنین اتفاقی بیفتد. یهودیان باید پیشاپیش، قدرت اقتصادی کافی بیابند تا بر تعصب اجتماعی دیرپا علیه خود غلبه کنند.

اشرافیت می تواند نمونه ای از این امر باشد، زیرا در صفوف آن به نسبت، بزرگترین ارقام ازدواج های مختلط انجام می شود. خانواده های یهودی که با قدرت پول جایگزین اشراف قدیمی می شوند، به تدریج جذب و حل می شوند. اما این پدیده در میان طبقۀ متوسط (یهودیان مردمی بورژوا هستند) که مسئلۀ یهود بر روی آنها فشار اصلی را دارد، چه شکلی به خود می گیرد؟ کسب قدرت می توانست به معنای برتری اقتصادی باشد که یهودیان به غلط آنرا اعلام کردند. اگر میزان کنونی قدرت آنها، خشم و نارضایتی در میان یهودی ستیزان برمی انگیزد، پس افزایش قدرتشان چه واکنش خشونت باری  به  همراه  خواهد  داشت؟ به این ترتیب،  نخستین گام  به سوی  جذب و حل برداشته نمی شود، زیرا این گام همراه خواهد بود با اکثریتی که زیر نفوذ اقلیتی می رود که پیشاپیش مورد تمسخر بود و از خود نه قدرت نظامی و نه کشوری داشت. از این رو به نظر من، جذب و حل یهودیان از راه شکوفایی اقتصادی آنها بعید است که رخ دهد. این دیدگاه در کشورهایی که اینک یهودستیز هستند، قابل اثبات است. در دیگر کشورها که یهودیان اکنون احساس راحتی می کنند، احتمالا یهودستیزیِ خشن رخ خواهد داد. همکیشان خوشبخت ترِ من، باورم نخواهندکرد، مگر زمانی که یهودآزاری، حقیقت را به آنها نشان بدهد؛ زیرا یهودستیزی هر چه مدت طولانی تری پنهان و غیرفعال بماند، با شدت بیشتری بیرون خواهد زد. ورود یهودیان مهاجر و جذب آنها به یک سرزمین به دلیل امنیت آشکار آن، سپس صعودِ مرتبۀ اجتماعی آ‌نها و تبدیل به یهودیانِ آن زادگاه، ترکیب نیرومندی است برای درگرفتن یک انقلاب. هیچ  نتیجه گیری دیگری از این بیشتر با عقل جور درنمی آید.

از آنجا که این نتیجه را با بیطرفی کامل نسبت به همه چیز جز جستجوی حقیقت گرفته- ام، احتمالا از سوی یهودیانی که در شرایط مناسب هستند، با مخالفت و پادگویی روبه رو خواهم شد. تا جایی که فقط نگرانی از منافع شخصی مالکیت ها به صاحبان خجول آ‌نها احساس خطر بدهد، خیال ما برای آ‌نها راحت می ماند، زیرا دلواپسی های تهیدستان و ستمدیدگان از ملاحظات آنها مهمتر هستند.

اما امیدوارم پیشاپیش، جلوی یک بدفهمی را بگیرم، به ویژه این برداشت اشتباه که پروژۀ من در صورت تحقق، می تواند کوچکترین آسیبی به مالکیت موجود یهودیان بزند. پس باید همه چیز را درمورد حقوق مالکیت به تمامی شرح دهم. اگر طرح من قطعه ای نوشتار روی کاغذ باقی بماند، هیچ چیز تغییر نخواهد کرد. می توان این انتقاد را به من داشت که با این حرف که ما یک ملت و ملتی واحد هستیم به یهودی ستیزی دستاویز می دهم؛ یا جلوی اسیمیلاسیون یهودیان را که در حال تحقق و انجام است، گرفته و تا حد ممکن برای نویسنده ای همبسته با یهودیان آنرا به خطر انداخته ام. این انتقاد به ویژه در فرانسه مطرح می شود. در کشورهای دیگر نیز احتمالا گفته خواهد شد، اما من تنها به یهودیان فرانسه پیشاپیش پاسخ می دهم، زیرا آنها تکان دهنده ترین نمونه برای دیدگاه من هستند.

هرقدر من قدرت شخصیتی دولتمردان، مخترعان، هنرمندان، فیلسوفان یا رهبران و نیز شخصیت جمعی یک گروه تاریخی از انسان ها به نام ملت را بستایم، جداشدن [اسیمیله شدن] آنها ناراحتم نمی کند. هر کس شاید یا باید برود، برود! اما ملیت متمایز یهودیان نمی تواند و نباید از میان برود و نخواهد رفت. قابل انهدام نیست، زیرا دشمنان بیرونی آنرا محکمتر می سازند و طی دوهزار سال رنج دهشتناک نشان داده که منهدم نمی- شود. درهم نخواهد شکست و من همچون بازماندۀ بیشمار یهودیانی که از نومید شدن سرباز زدند، یک بار دیگر می کوشم آنرا در این رساله به اثبات برسانم. کل شاخه های درخت یهودیت ممکن است خشک شوند و بریزند، اما تنۀ تناور آن باقی خواهد ماند.

بنابراین، اگر همۀ یهودیان فرانسوی یا کسی از آنها به سبب "اسیمیلاسیون" خود علیه این طرح اعتراض کند، پاسخ من ساده است: کل این طرح که به آنها مربوط نمی- شود! آنها فرانسوی های یهودی هستند، باشد، خیلی خوب! این طرحی خصوصی فقط برای یهودیان [کسانی که یهودی مانده اند] است. جنبش ساماندهی به کشوری که تاسیس آنرا پیشنهاد می کنم، حتما به فرانسویان یهودی بیشتر از اسیمیله شده های دیگر کشورها آسیب نمی زند. برعکس، آشکارا به سود آنها خواهد بود. زیرا دیگر در کارکرد تغییر ژنتیک خود [12] به قول داروین مزاحمتی نخواهند داشت؛ می توانند با صلح، اسیمیله بشوند تا یهودی ستیزی کنونی برای همیشه متوقف گردد. بی تردید، اگر آنها پس از تحقق تشکیل کشور و نهادهای سروری آن، همان جا که بودند بمانند، برای اسیمیله شدن تا اعماق روح خود، امتیاز خواهند گرفت. یهودی اسیمیله شده در اثر عزیمت یهودیان مؤمن حتی بیش از شهروندان مسیحی سود خواهد کرد، زیرا از شر دشمنیِ ناگریزِ پرولتاریای یهودی که به دلیل فشار سیاسی و تنگدستی سرگردان است و از سرزمینی به سرزمین دیگر می رود، راحت خواهد شد. این پرولتاریای آواره هم آ‌ن گاه به آرامش خواهد رسید.  بسیاری از شهروندان مسیحی که ما آنها را یهودی- ستیز می نامیم، اکنون مقاومت سرسختانه ای دربرابر مهاجرت یهودیان خارجی به کشور خود دارند. شهروندان یهودی چنین نیستند، هرچند بر روی آنها بسیار مستقیم تر تاثیر می گذارد، زیرا فشار رقابت سرسختانۀ افرادی را حس می کنند که در شاخه های صنعت مشابهی کار می کنند. آنها تازه، یا یهودی ستیزی را وارد جایی می کنند که قبلا وجود نداشته و اگر بوده، آ‌نرا شدت می بخشند. افراد اسیمیله شده به این دشوارۀ پنهان، حال و هوای "نیکوکاری" می دهند. آ‌نها سازمان های مهاجرت برای یهودیان سرگردان برپا می کنند. این تصویر، حالتی معکوس نیز دارد که اگر پای انسان ها در میان نبود، مٌضحک می شد. زیرا برخی از این سازمان های نیکوکاری نه برای، بلکه علیه یهودیانِ تحت آزار تشکیل شده اند؛ آ‌نها به راه افتاده اند تا این مخلوقات بیچاره را هرچه زودتر به جای لازم بفرستند. به این ترتیب، بسیاری که دوستان یهودیان به نظر می رسند، در واکاوی دقیقتر، چیزی نیستند جز یهودی ستیزانی با تبار یهودی در لباس نیکوکار.

 اما تلاش برای اسکان [در کشورهای دیگر] حتی از سوی نیکوکاران واقعی هرچند هم قابل توجه، اما تا کنون ناموفق بوده است. فکر نمی کنم کسی، موضوع مهاجرت یهودیان تهیدست را همچون تفریحی مانند مسابقۀ اسب سواری ببیند. موضوع، بیش از حد حاد و تراژیک بوده که چنین برخوردی با آ‌ن بشود. آن تلاش ها از این نظر که در مقیاسی کوچک، پیشاهنگان ایدۀ یک کشور یهودی را نمایندگی می کردند، جالب بودند؛ و حتی مفید، زیرا از روی اشتباه های آنها می توان تجربۀ تحقق ایده به گونه ای موفق و در مقیاسی بزرگتر را به دست آورد. آ‌نها البته آسیب نیز رساندند. نقل و انتقال یهودی ستیزی به مناطق جدید که نتیجۀ گریزناپذیر چنین مهاجرت های مصنوعی است، از دید من از جمله کوچکترینِ این شرها بود. از این بدتر، شرایطی است که نتایج ناخوشایندش مردان هوشمند را به تردید می اندازد. اما آنچه در یک استدلال ساده، غیرعملی و ناممکن است، این شک را از ذهن های هوشمند می زداید. آنچه در مقیاس کوچک غیرعملی و ناممکن است، الزاما در مقیاسی بزرگتر چنین نخواهد بود. یک کارگاه کوچک ممکن است ضرر کند، اما در همان شرایط، کارخانه ای بزرگ سود بدهد. یک نهر را حتی با قایق نمی توان پیمود، ولی کشتی های بزرگ فلزی را می توان در رودخانه ها راند.

هیچ انسانی آنقدر ثروتمند یا قدرتمند نیست که ملتی را از یک سکونتگاه به سکونتگاه دیگر انتقال دهد. اما یک ایده می تواند؛ و آن، ایدۀ یک کشور است که قدرت لازم را دارد. یهودیان، این رؤیای شریف را تمام شب های تاریخ خود دیده اند. "سال آینده در اورشلیم"، عبارت قدیمی ما است. اینک باید نشان دهیم که این رؤیا می تواند به حقیقت بپیوندد.

برای این هدف، باید ابتدا بسیاری از مفاهیم مبهم و نارسا یکسره از ذهن ها پاک شوند. برای نمونه، ذهن های تار تصور می کنند که خروج از مناطق متمدن به بیابان ختم خواهد شد. اما چنین نیست. این کار درون تمدن انجام می شود. ما به سطحی نازلتر نخواهیم رفت، بلکه به سطحی بالاتر صعود می کنیم. ما در کلبه های گلی ساکن نخواهیم شد، بلکه خانه های زیباتر و مدرن تر ساخته، آنها را امن نگه خواهیم داشت. ما مالکیت های به دست آمدۀ خود را از کف نداده، بلکه آ‌نها را به کار می اندازیم. ما حقوق کسب شده را تحویل می دهیم و به حقوق بهتری دست می یابیم. لازم نیست رسوم دوست داشتنی خود را کنار بگذاریم، بلکه آ‌نها را بازخواهیم یافت. ما خانه های قدیمی خود را پیش از آماده شدن خانه های جدید ترک نخواهیم کرد. فقط کسانی [به کشور یهود] عزیمت خواهند کرد که از بهبود شرایط خود در آنجا اطمینان داشته باشند؛ آ‌نها که در وضعیت اضطراری نیستند، پس از تهیدستان خواهند رفت؛ سپس افراد مرفه و سرانجام، ثروتمندان. کسانی که زودتر می روند خود را به مرتبه ای بالاتر و مساوی با کسانی می رسانند که نمایندگان آنها کمی بعد از راه می رسند. از این رو خروج، همزمان خواهد بود با ترفیع طبقاتی.

اعزام یهودیان با هیچ مشکل مالی، بحران، یا پیگردی روبه رو نیست؛ در واقع، کشورهایی که رها کنند، به دورانی از شکوفایی جدید وارد خواهند شد. مسیحیان آن کشورها مهاجرتی داخلی برای گرفتن جای یهودیان اعزامی خواهند داشت. جریان خروج، تدریجی و بدون مزاحمت [برای کشورها] خواهد بود و حرکت اساسی آن به یهودی ستیزی پایان خواهد داد. یهودیان مانند دوستانی محترم خارج خواهند شد و اگر برخی از آنها بازگردند، همان خوشامد و رفتار مناسب را از ملت های متمدن خواهند دید که دیگر بازدیدکنندگان خارجی می بینند. خروج آنها هیچ شباهتی به فرار ندارد، زیرا حرکتی سامان یافته و زیر کنترل افکار عمومی خواهد بود. این جنبش نه فقط در سازگاری کامل با قوانین، بلکه با همیاری دوستانۀ دولت های درگیر و ذینفع خواهد بود. امنیت و شفافیت ایده و استواری اجرای آ‌ن بستگی به ایجاد سازمانی اداری و اجرایی دارد. این سازمان "انجمن یهودیان" [13] نام خواهد گرفت. افزون بر این، شرکتی یهودی همچون واحدی تجاری، تشکیل خواهد شد.

فردی که بخواهد این کار عظیم را به تنهایی به عهده بگیرد، یا شیاد خواهد بود یا دیوانه. شخصیت فردی اعضای شرکت، ضامن صداقت آن خواهد بود و سرمایۀ مناسب شرکت، ثبات آنرا تامین می کند.

این اشاره های مقدماتی تنها پاسخی شتابزده به انبوه انتقادهایی است که بی تردید، عبارت "کشور یهود" برخواهد انگیخت. از این به بعد باید با تفصیل بیشتری با دیگر انتقادها روبه رو شویم و آنچه اشاره شد را واشکافی کنیم. همچنین در دفاع از این رساله باید از هر گونه ابهام بپرهیزم. از این رو فصل های گزین گویانۀ کوتاه، بهترین ساختار برای پاسخگویی خواهند بود.

اگر بخواهم ساختمان جدیدی را جایگزین ساختمانی قدیمی بنمایم، باید قبل از ساخت و ساز، آنرا خراب بکنم. پس باید همین توالی طبیعی را نگه دارم: در فصل کلی اول، ایدۀ خود را شرح می دهم، پیشداوری ها را می زدایم و شرایط اساسی سیاسی و اقتصادی را بررسی می کنم و طرح را گسترش می دهم.

در فصل دوم در سه بخش اصلی به چگونگی اجرای طرح می پردازم. این سه بخش عبارتند از: شرکت یهود، گروه های محلی، و انجمن یهودیان. ابتدا باید انجمن تشکیل شود و در انتها شرکت یهود؛ اما هنگام تشریح، جهت معکوس را ترجیح می دهم، زیرا صحت مالی این تشکیلات، بیش از هر چیز مورد پرسش است و ابتدا باید شک ها پیرامون آ‌ن زدوده شوند.

در بخش نتیجه گیری، باید هر گونه انتقاد ممکن را پاسخ دهم. امیدوارم که خوانندگان یهودی مرا صبورانه تا آخر دنبال کنند. برخی به طور طبیعی انتقادهای خود را یکی پس از رد دیگری مطرح می کنند. اما هر کس شک هایش برطرف گردد، به این هدف، متعهد می شود.

هرچند از خِرد می گویم، اما یکسره آگاهم که خِرد به تنهایی کافی نخواهد بود. زندانیان قدیمی به میل خود سلول هایشان را رها نمی کنند. باید ببینیم آیا جوانانی که به آنها نیاز داریم، با ما همراه هستند؟ جوانانی که بی هیچ اکراهی پیران را حمایت کنند، آنها را بر بازوان قدرتمند خود ببرند و انگیزه های عقلانی را به شور و شوق بدل کنند.

 

۲

مسئلۀ یهود

هیچ کس نمی تواند مٌنکر حاد بودن وضعیت یهودیان بشود. آنان هر جا که در شماری چشمگیر زندگی می کنند، کمابیش زیر پیگرد و آزار هستند. تساوی آنها دربرابر قانون کشورها در عمل به سخنی مٌرده تبدیل شده است. حتی از گرفتن مقام های متوسط نیز بازداشته می شوند، خواه در ارتش یا در هر ظرفیت همگانی یا خصوصی دیگر. تلاش- هایی هم شده که آنها را از کسب و کار بیندازند: مانند شعار "از یهودیان خرید نکنید!"

موارد حملات در پارلمان ها، مجامع، مطبوعات، خیابان و هنگام سفر – برای نمونه، راه ندادن آنها به برخی هتل ها – و حتی در مکان های تفریحی، روزانه افزایش می- یابند. شکل های آزار و پیگرد بنا به کشورها، جوامع و محافل اجتماعی فرق می کنند. در روسیه، دهکده های یهودی غارت می شوند؛ در رومانی چند نفر کشته شده اند؛ در آلمان، یهودیان گاه به شدت ضرب و شتم می شوند؛ در اتریش، یهودستیزان در گسترۀ همگانی وحشت می پراکنند؛ در الجزایر، تحریک کنندگان به سفر می پردازند؛ در پاریس، یهودیان از محافلِ به اصطلاح سطح بالا بیرون و از باشگاه ها رانده می شوند. احساس یهودی ستیزی شکل های گوناگون و بیشمار دارد. اما اینجا جای سوگواری بر فلاکت های یهودیان نیست. 

من نمی کوشم عواطف همدردی برانگیزم. چنین تلاشی ابلهانه، بیهوده و خلاف حرمت ما است. به همین بسنده خواهم کرد که این پرسش ها را دربرابر یهودیان بگذارم: آیا حقیقت ندارد که در کشورهایی که شمار چشمگیر داریم، روز به روز کمتر با موقعیت وکیلان، پزشکان، مهندسان، معلمان و انواع کارمندان یهودی مدارا می شود؟ آیا صحت ندارد که طبقات متوسط به طور جدی مورد تهدید هستند؟ آیا تهیدستان ما بیش از پرولتاریاهای دیگر رنج نمی کشند؟ از دید من، فشار بیرونی همه جا حس می شود: درون طبقات ثروتمند ما ناراحتی دامن می زند، در طبقات متوسط ما نگرانی های شدید و مداوم، و در میان طبقات فرودست ما نومیدی مطلق می آفریند. در واقع، همه چیز به یک نتیجه گیری واحد می رسد که به روشنی در آن عبارت برلینی -ها بیان شده است: "Juden Raus"  (یهودیان باید اخراج گردند!) اینک باید پرسش یهود را به موجزترین شکل بیان کنم: آیا هم اکنون باید خارج شویم؟ به کجا باید برویم؟ یا بمانیم؟ و برای چه مدت؟

بگذارید ابتدا ماندن در جای خود را بررسی کنیم. آیا می توانیم امید به روزهای بهتر داشته باشیم؟ آیا قادریم روح خود را صبور نگه داریم؟ آیا با پرهیزکاری دست روی دست بگذاریم تا شاید حاکمان و ملت های زمین، رحم بیشتری به ما نشان دهند؟ من می گویم که امیدی به تغییر در احساسات کنونی نیست. آخر چرا؟ زیرا حتی اگر ما به قلب امیران همان اندازه نزدیک بودیم که رعیت های آ‌نها،  باز هم نمی توانستند ما را حفاظت کنند. آ‌نها با نشان دادن علاقۀ بیش از حد به ما فقط نفرت مردم را برای خود می خریدند. منظورم از "بیش از حد" در واقع این است که یهودیان، حقوقی کمتر از شهروندان معمولی یا هر نژاد دیگر دارند. ملت هایی که یهودیان در میان آنها زندگی می کنند، همگی، یا پنهانی یا آشکار، یهودی ستیز هستند.

مردم عادی نمی توانند فهم تاریخی داشته باشند و ندارند. آنها نمی دانند که جنایت- های قرون وسطی، امروز مورد بازپٌرسیِ ملت های اروپا هستند. ما محصول گتوها هستیم. در فرانسه جمع شدیم، زیرا شرایط قرون وسطی ما را به آنجا کشاند. همین روند اینک در حال تکرار است. ما بار دیگر مجبور به رفتن به فرانسه شده ایم؛ اینک با حضور در بازار بورس، زیرا از شرکت در دیگر شاخه های فعالیت اقتصادی محروم هستیم. ما با شرکت در بازار خرید و فروش سهام و بورس دوباره مورد نفرت قرار- گرفته ایم.

همزمان به تولید شمار بالایی از تحصیلکردگان میانه حال ادامه می دهیم که هیچ جایگاه شغلی پیدا نمی کنند. این امر، موقعیت اجتماعی ما را به خطر می اندازد و بر ثروت ما هم نمی افزاید.

یهودیان تحصیلکردۀ بیچیز، دارند سوسیالسیت می شوند. از این رو ما به شدت از مبارزۀ طبقاتی آسیب خواهیم دید، زیرا در هر دو اردوگاه سوسیالیست ها و کاپیتالیست ها گاو پیشانی سفید هستیم.

 

تلاش های پیشین برای یافتن یک راه حل

ابزارهای تصنعی که اینجا و آنجا برای غلبه بر دشواری های یهودیان به کار رفته اند، بیش از حد ناچیز بوده اند، مانند تلاش برای اسکان و یا تلاش برای تبدیل یهودیان به دهقانان در خانه های فعلی خود. انتقال اندک شماری از یهودیان به کشوری دیگر چه حاصلی داشت؟ آنها یا یکباره به فلاکت می نشینند و یا پیشرفت می کنند و سپس رشد اقتصادی آنها، یهودی ستیزی برمی انگیزد. چنین انحراف مسیری [انحراف از تشکیل کشور مستقل] اگر هم خلاف هدف خود از آب درنیاید، آشکارا نامناسب و بی فایده است؛ زیرا فقط راه حل را به تعویق می اندازد و شاید حتی مشکلات را شدت بخشد.

هر کس هم بخواهد یهودی را به یک دهقان تبدیل کند، اشتباهی خارق العاده مرتکب شده، زیرا دهقان یک مقولۀ تاریخی است که در برخی کشورها مانند لباس ها و ابزارهای او که همانند نیاکان اولیۀ اش هستند، پس از قرن ها منسوخ شده است. گاوآهن او تغییری نکرده؛ بذرها را در پیشبند خود حمل می کند؛ با داس باستانی درو و با چوب عهد عتیق، خرمن می کوبد. اما می دانیم که اینها همه می توانند  توسط ماشین ها انجام شوند. راه حل کشاورزی تنها دستگاه های ماشینی است. آمریکا می- تواند [بازار] اروپا را تسخیر کند، به همان صورت که مالکیت های بزرگ زمین، زمین های کوچک را جذب می کنند. بنابر این، دهقان، طبقه ای است در حال زوال. هر زمان که او را به طور مصنوعی حفظ کنند، به دلیل منافع سیاسی است که در خدمت آنها قراردارد. بیمعنا و به راستی ناممکن است که دهقان های مدرنی بر اساس انگاره های قدیمی بسازیم. هیچ کس آنقدر قدرتمند یا ثروتمند نیست که تمدن را وادار به یک قدم عقبگرد بکند. حفظ نهادهای منسوخ، کاری آنقدر جدی است که نیازمند همه گونه اقدامات مستبدانه توسط کشوری با نظام خودکامه است.

پس آیا ما به یهودیان [به ظاهر] "هوشمندی" که خواهان تبدیل به دهقانان نوع قدیم هستند، اعتباری می دهیم؟ باید به آنها گفت: "بفرما این هم یک منجیق؛ حالا برو به جنگ!" چه؟ با منجنیق؟ آن هم در حالی که دیگران تفنگ و اسلحه های دوربٌرد دارند؟ یهودیان در چنین شرایطی یکسره حق دارند که وقتی دیگران می خواهند از آنها دهقان بسازند، سرپیچی کنند. منجنیق سلاح جالبی بوده که وقتی به آن می اندیشم، دلم می سوزد، اما دیگر به موزه ها تعلق دارد. اکنون بی تردید مناطقی هستند که یهودیان دراثر تنگناها به هر قیمتی روی زمین کار می کنند – مانند مناطقی از هس در آلمان و برخی ایالت های روسیه که جایگاه های اصلی یهودی ستیزی هستند.

اصلاحگران دنیا که یهودیان را برای شخم زدن می فرستند، فرد مهمی که حرف بسیاری در این مورد دارد را فراموش می کنند. این فرد، کشاورز متخصص است که نظر او کاملا موجه است. زیرا مالیات بر زمین، ریسک های مربوط به خرمن ها، فشار مالکان بزرگ که موجب ارزانی نیروی کارمی شوند و به ویژه رقابت با آمریکا در مجموع و به حد کافی، زندگی او را دشوار می کنند. افزون بر این، تعرفه هایی که به غلات بسته می شوند، نمی تواند دائما افزایش یابد. همچنین، صاحبان کارگاه های تولیدی نباید گرسنگی بکشند، زیرا نفوذ سیاسی روزافزونی دارند و با آنها باید با ملاحظات بیشتری رفتار کرد.

همۀ این دشواری ها به خوبی شناخته شده اند، از این رو اشاره وار به آنها پرداختم. فقط می خواستم به روشنی نشان دهم که چقدر تلاش های گذشته بیحاصل بوده اند، هر چند که بیشتر آنها با نیت خوب جهت حل مسئلۀ یهود همراه بوده اند. نه انحراف از جریان اصلی و نه توقف دادن مصنوعی به سطح فکر پرولتاریای ما، هیچ یک نمی- توانند بر این دشواری غلبه کنند. پیشتر به طرح اسیمیلاسیون که بی نقص پنداشته می- شد، پرداختم. با هیچ یک از این روش ها نمی توانیم یهودی ستیزی را کاهش دهیم و تا زمانی که علت های آن باقی هستند، از بین نخواهد رفت. آیا این علت ها را می- توان از میان برداشت؟ 

 

علت های یهودی ستیزی

دوباره لازم نیست به آن دسته علت هایی بپردازیم که نتیجۀ خلق و خو، تعصب و تنگ- نظری ها هستند؛ اینجا فقط به شرح علت های سیاسی و اقتصادی بسنده می کنم. آنتی- سمیتیزم مدرن را نمی توان با آزار و پیگردهای مذهبی دوران های گذشته فهمید. گهگاهی در برخی کشورها رنگ و بوی تعصب های مذهبی گذشته را می گیرد، اما جریان اصلی جنبش مهاجم کنونی، متفاوت است. در کشورهای اصلی که آنتی- سمیتیزم دوام یافته، علت، رهایی یهودیان و کسب حقوق مدنی توسط آنها است. ملت- های متمدن پس از بیداری درمورد غیرانسانی بودن قوانین تبعیض آمیز خود، آزادی ما را تضمین کردند؛ اما این آزادی خیلی دیر از راه رسید. دیگر از میان بردن ناتوانی های ما در خانه های قدیمی مان مطرح نبود. آخر ما به صورت جالبی همان زمان که در گتوها بودیم به مردمی بورژوا تبدیل و با خروج از گتو وارد رقابت تنگاتنگ با طبقات متوسط شدیم. از این رو، رهایی، ناگهان ما را درون حلقۀ طبقۀ متوسط قرار داد که  در آن فشار مضاعفی را از درون و بیرون تحمل می کنیم.  بورژوازی مسیحی بدش نمی- آید ما را مثل گوشت قربانی تحویل سوسیالیزم بدهد، هرچند که تغییر عمده ای در امور نمی دهد. همزمان، حقوق مساوی یهودیان دربرابر قانون در جایی که یک بار به کرسی نشسته، نمی تواند لغو شود. نه تنها چون الغای آنها با روح دوران مخالفت دارد، بلکه چون بیدرنگ همۀ یهودیان، از غنی و تهیدست را به صفوف احزاب سرنگونی طلب خواهد راند. آسیب رساندن به ما هیچ فایده ای ندارد. در روزگار قدیم، جواهرات ما را مصادره می کردند. امروز دارایی منقول ما چیست که ضبط گردد؟ کاغذهای چاپی که جایی از دنیا در گاوصندوق هستند، شاید در صندوق های مسیحیان. البته امکان دارد که روی سهام یهودیان در راه آهن ها، بانک ها و مالکیت های صنعتی از طریق مالیات گیری دست بگذارند. هرجا که مالیات بر درآمد جدی است، در نهایت بر روی همۀ اموال منقول ما می توانند دست بگذارند و مصادره کنند. اما این تلاش ها نمی توانند فقط علیه یهودیان اعمال شوند، و هرجا که رخ دهند، بیدرنگ بحران های اقتصادی جدی به راه می افتد که به هیچ رو منحصر به یهودیان که اول گریبانشان را گرفته، نمی ماند. همین عدم امکان دست زدن به یهودیان، مولد و آبشخور آنتی سمیتیزم است. آنتی سمیتیزم روز به روز و ساعت به ساعت در میان ملل افزایش می- یابد. علت دوردست آن، کاهش توانایی اسمیمیلاسیون یهودیان در قرون وسطی بود؛ علت بیدرنگ آن، تولید نیروی تحصیلکردۀ میانحالی توسط یهودیان است که نمی- توانند در جایگاه پایینتر یا بالاتر موقعیت شغلی کسب کنند؛ یعنی هیچ جایگاه واقعی در هیچ جهتی.

ما هنگام غرق شدن، به پرولتاریای انقلابی و کارگزاران همه نوع احزاب انقلابی تبدیل می شویم و همزمان، وقتی بالا می رویم، قدرت مهیب کیف های پول ما نیز افزایش می یابند.

 

تاثیرهای یهودی ستیزی

ستمی که تحمل می کنیم، ما را بهتر نمی کند، زیرا خیلی هم از مردم عادی والاتر نیستیم. حقیقت دارد که ما دشمنان خود را دوست نداریم؛ اما فقط افراد خوددار، حق سرزنش ما را به این سبب دارند. ستم به طور طبیعی، دشمنی علیه ستمگران پدید می- آورد و دشمنی ما هم فشار را شدت می بخشد. بیرون جهیدن از این چرخۀ بی پایان، ناممکن است.

برخی خیالپردازانِ خوش قلب خواهند گفت: "چرا! ممکن است! از راه تکامل نهایی بشریت امکان دارد." آیا ضروری است به احساساتی گریِ جنون آمیز این دیدگاه بپردازیم؟ هر کس که به بهبود شرایط با تکامل نهایی بشریت امید دارد، در واقع به یک ناکجاآباد امیدوار است. پیشتر به اسیمیلاسیون یهودیان اشاره کردم. نمی خواهم ذره- ای تصور شود که منظور من چنین پایانی است. کاراکتر ملی ما شهرت تاریخی بسزایی دارد و باوجود همۀ تحقیرها، والاتر از آن است که نابودی خود را بخواهد. شاید بتوانیم خود را یکسره جذب نژادهای پیرامون خود کنیم اگر، آنها ما را برای دو نسل، راحت بگذارند. آخر برای دورۀ کوتاهی با ما مدارا می کنند و سپس دشمنی را از سرمی- گیرند. دنیا در اثر شکوفایی اقتصادی ما تحریک شده، زیرا قرن ها ما را از جمله فقرزدگانِ سزاوارِ نفرت می دانست. دنیا در نادانی و تنگ نظری قلبی قادر نیست ببیند که شکوفایی اقتصادی، یهودیتِ ما را ضعیف و ویژگی های خاص ما را خاموش کرده است. تنها فشار ما را وادار به بازگشت به ریشه های نیاکانی خود می کند؛ تنها نفرتِ پیرامون ماست که ما را دوباره به بیگانگان بدل می سازد. پس، چه بخواهیم و چه نخواهیم، اکنون گروهی تاریخی هستیم که همگی خصلت های همسان داریم و همین گونه خواهیم ماند. ما یک ملت هستیم – دشمنان، بدون توافق ما، ما را به تنی واحد تبدیل کرده اند، همان گونه که بارها در تاریخ رخ داده است. تنگناها ما را به هم پیوند می دهند، متحد می سازند و ناگهان قدرت خود را کشف می کنیم.

بله، ما به حد کافی نیرومند هستیم که یک کشور بسازیم و در واقع، یک کشور نمونه. ما تمام منابع انسانی و مادی لازم برای این منظور را در اختیار داریم.

اینجا جای مناسبی است که به مقولۀ تقریبی "مصالح انسانی" بپردازم. اما بهتر است این موضوع را به پس از شرح خطوط کلی طرح که همه چیز به آ‌نها بستگی دارد، واگذارم.

 

طرح

کل طرح، در جوهر خود، کاملا ساده است و برای فهم همگان، باید چنین باشد: سروری بر سهمی از این کرۀ خاک و کافی برای تامین نیازهای یک ملت به ما داده شود؛ باقی را ما خود، سامان می دهیم.

تاسیس کشوری نوآباد نه مسخره است و نه ناممکن. ما در زمانۀ خود شاهد ملت هایی بوده ایم که طبقۀ متوسط وسیعی نداشته، بلکه فقیرتر، دارای باسوادهای کمتر و در نتیجه ضعیفتر از ملت ما بوده اند. دولت های همۀ کشورهای مبتلا به آ‌نتی سمیتیزم، با علاقه به ما کمک خواهند کرد تا به سروری مورد نظر خود برسیم.

این طرح که ترکیب آن ساده، اما اجرایش دشوار است، توسط دو نهاد به اجرا درخواهد آمد: انجمن یهودیان [14] و شرکت یهود [15].

انجمن یهودیان کار آماده سازی در قلمرو علم و سیاست را به عهده می گیرد و سپس شرکت یهود آنرا به عمل درمی آورد.

آژانس یهود، مامور انحلالِ قانونیِ بٌنگاه های تجاریِ یهودیانِ اعزامی و ساماندهی تجارت و داد و ستد در کشور نوبنیاد خواهد بود.

نباید تصور کنیم که اعزام یهودیان، ناگهانی و یکجا خواهد بود. بلکه تدریجی و طی چندین دهه انجام می شود. تنگدست ترین ها ابتدا می روند تا خاک را زراعت کنند. آنها بر اساس یک طرح قبلی، جاده ها، راه های آهن و تاسیسات تلگراف را خواهند ساخت، رودخانه ها را آماده و سکونتگاه های خود را برپا خواهند کرد. کار آنها تولیدکنندۀ داد و ستد، داد و ستد، مولد بازارها، و بازارها جذب کنندۀ مهاجران جدید خواهند بود، زیرا هر کس داوطلبانه با خرج و ریسک خود به آ‌نجا می رود. کار و آبادانی بر روی زمین به ارزش آن خواهد افزود و یهودیان خیلی زود خواهند دید که برای آ‌ن روح  تولیدگری که پیشتر فقط نفرت و تحقیر برمی انگیخت، فضایی دائمی گشوده می شود.

امروز اگر می خواهیم کشوری پی ریزی کنیم، نباید این کار را به روشی انجام دهیم که هزار سال پیش، تنها روش ممکن بود. دیوانگی است اگر به مراحل پیشین تمدن عقبگرد کنیم، آن گونه که بسیاری از صیونیست ها مایل هستند.

برای نمونه، فرض که ناچار باشیم کشور را از جانوران وحشی پاک کنیم، نباید این کار را به روش اروپاییان قرن پنجم انجام بدهیم. نباید نیزه و سپر برداریم و به دنبال حیوانات وحشی بتازیم؛ باید برنامۀ شکار بزرگ و فعالی تدارک ببینیم، وحوش را یک جا گردآوریم و میان آ‌نها بمب نیرومندی منفجر کنیم. 

اگر بخواهیم ساختمان سازی کنیم، نباید تلی از تیر و الوار کنار یک دریاچه تخلیه کنیم. باید به روش امروزی خانه بسازیم. باید این کار را به شیوه ای جسورانه تر و اجرایی تر از همیشه انجام دهیم، زیرا ما ابزارهایی در اختیار داریم که انسان ها پیشتر نداشته اند.

پس از مهاجرانِ طبقاتِ تهیدست، مهاجرانی با موقعیت های بهتر از راه می رسند. کسانی که در لحظۀ کنونی در وضعیت بدی به سر می برند، اول مهاجرت می کنند. تحصیلکردگان میانه حال که ما به وفور تولید کرده ایم و همه جا مورد آزار و تبعیض هستند، آنها را راهبری می کنند.

این رساله، بحثی کلی در مورد مسئلۀ یهود می گشاید، اما نه به این معنا که پیرامون آ‌ن رای قطعی بدهد. چنین کاری هدف ما را از همان ابتدا خراب می کند. مخالفان باید بدانند که وفاداری یا مخالفت، یکسره دلبخواه است. کسی که با ما نباشد، سر جای خود می ماند.

باشد که تمام کسانی که مایل به پیوستن به ما هستند، پشت پرچم ما بایستند و برای هدف ما با گفتار و قلم و قدم بکوشند.

آن دسته از یهودیانی که با ایدۀ یک کشور موافقند با انجمن یهودیان در ارتباط قرار می گیرند و از آ‌نجا به نام ملت ما، اختیارات مذاکره با دولت ها را دریافت می کنند. انجمن به این ترتیب در روابط خود با دولت ها به عنوان یک قدرتِ کشورساز، بازشناسی می شود.  این نهاد رسمی درعمل، کشور را تاسیس می کند.

اگر قدرت های جهانی اعلام تمایل به پذیرش سروری ما بر یک قطعه زمین بیطرف بکنند، آنگاه انجمن یهودیان برای خرید این سرزمین وارد مذاکره خواهند شد. دو قلمرو مورد توجه است: فلسطین و آرژانتین. در هر دو کشور تجربه های مهمی در زمینۀ اسکان مهاجران انجام شده اند، هرچند در هر دو، اصل اشتباهِ ورودِ تدریجی به اجرا- درآمد. نفوذ تدریجی اصولا بد از کار درمی آید. ادامه می یابد تا لحظۀ ناگزیری که جمعیت بومی احساس تهدید کند و دولت را وادار به منع ورود یهودیان سازد. در نتیجه، مهاجرت بیهوده است، مگر برای ادامۀ مهاجرت به یک سرزمین، حق سروری بر آن داشته باشیم.  

انجمن یهودیان با حاکمان کنونی سرزمین معامله می کند و زیر حفاظت قدرت های اروپایی، اگر با طرح موافق باشند، قرار می گیرد. ما می توانیم به حاکمان کنونی سرزمین، امتیازهای بزرگ بدهیم، بخشی از بدهی های دولتی آنها را پرداخت کنیم، و جاده ها برای آمد و رفت بسازیم تا حضور ما در کشور ضروری بشود؛ و بسیاری کارهای دیگر. تاسیس کشور ما برای کشورهای مجاور مفید خواهد بود، زیرا کشت و آبادانی یک بخش از منطقه، ارزش زمین های مناطق اطراف را به شکل های  گوناگون  بالا می برد.

 

فلسطین یا آرژانتین؟

آیا باید فلسطین را برگزینیم یا آرژانتین را؟ باید آنچه به ما داده می شود و آنچه افکار عمومی یهودیان می پذیرد را بگیریم. انجمن یهودیان این دو نکته را مشخص خواهد کرد.

آرژانتین یکی از حاصلخیزترین کشورهای دنیا است؛ منطقه ای وسیع با جمعیت اندک و آب و هوایی ملایم. جمهوری آرژانتین سود بزرگی از دادن بخشی از قلمرو خود به ما خواهد برد. نفوذ فعلی یهودیان بی تردید، ناخشنودی هایی برانگیخته و ضروری خواهد بود که جمهوری را پیرامون تفاوت ذاتی جنبش نوین ما [با مهاجرت قبلی] آگاه کنیم.

فلسطین، خانۀ تاریخی و به یادماندنی ما است. خودِ این نام، مردم ما را با نیرویی شگفت انگیز و قوی به خود می خواند. اگر اعلیحضرت سلطان [عثمانی] فلسطین را به ما می- داد، می توانستیم در عوض، تمام امور مالی ترکیه را سر و سامان دهیم. آنجا بخشی از استحکامات اروپا علیه آسیا و مرکزی تمدنی در تقابل با بربریت را تاسیس می کردیم. ما باید همچون یک کشور بیطرف با تمام اروپا که می تواند موجودیت ما را تضمین کند، در ارتباط بمانیم. باید اماکن مقدس مسیحیت را با دادن جایگاه اختصاصی به آنها بر اساس قوانین بین المللی، حفاظت کنیم. باید گاردی افتخاری برای این اماکن مقدس تشکیل بدهیم و بیدرنگ پس از موجودیت کشور به انجام این وظیفه برخیزیم. این گارد افتخاری، نماد بزرگ حل مسئلۀ یهود پس از هجده قرن رنج یهودیان خواهد بود.

 

تقاضا، واسطه و تجارت

در بخش پیشین گفتیم که "انجمن یهودیان، تجارت و داد و ستد را در کشور نوین سامان خواهد داد." اینجا باید چند توضیح در این مورد بدهم.

طرحی مانند طرح من به شدت در خطر قرار می گیرد اگر افراد "عملگرا" با آن مخالفت کنند. امروز افراد "عملگرا" کسانی نیستند جز مردانی غرق در عادت های زندگی روزمره و ناتوان از بیرون آمدن از حلقۀ باریک افکار منسوخ. با این حال، مخالفت آنها وزن بسیاری دارد و می تواند به پروژه ای تازه پا آسیب های جدی بزند؛ مگر این امر نوین چنان نیرومند شود که افراد "عملگرا" و افکار کپک زدۀ آنها را به دست باد بسپارد. 

در اوایلِ ساختِ راه آهن اروپا برخی افرادِ "عملگرا" این نظر را داشتند که ساختن برخی از خطوط، دیوانگی است، "زیرا [در آن مناطق] حتی مسافران کافی برای پرکردن یک درشکۀ حمل نامه های پستی وجود ندارد." آنها حقیقتی که امروز برای ما آشکار است را درنیافتند: مسافران نیستند که راه آهن را پدید می آورند؛ بلکه راه آهن است که مسافران را تولید می کند؛ تقاضای پنهان جدی گرفته نمی شود.

عدم فهمِ این که چگونه تجارت و داد و ستد، کشوری نوین را که هنوز باید خریده و کشت شود، پدید می آورد، همسنگ شک های همان افراد "عملگرا" است که نیازی به راه آهن نمی دیدند. هر فرد "عملگرا" خود را به گونۀ خاص خویش بیان می کند.

می پذیریم که موقعیت کنونی یهودیان از جهات بسیاری، قابل ادامه نبوده، روز به روز بدتر می شود و میل به مهاجرت وجود دارد؛ حتی می پذیریم که یهودیان به کشور نوبنیاد مهاجرت کنند. اما چگونه آنجا زندگی خود را تامین کنند و چه به دست بیاورند؟ به آنجا که می رسند چه دارند تا با آن زندگی کنند؟ کار و کسب بسیاری از مردم یک روزه به طور مصنوعی سرو سامان نمی یابد.

به این امر باید پاسخ بگویم. ما کوچکترین قصدی برای کسب و کار مصنوعی نداریم و به هیچ رو نباید بکوشیم شغل ها را یک روزه به راه اندازیم. اما هرچند هم سامان دادن به کسب و کار دشوار باشد، تشویق آن آسان است. چگونه کسب و کار تشویق خواهد شد؟ از راه واسطۀ تولید و تقاضا. وقتی تقاضا مشخص و واسطه ایجاد شود، کسب و کار، خودبه خود مستقر می گردد. اگر تقاضای واقعی و مصرانه ای در میان یهودیان برای بهبود جایگاهشان وجود داشته باشد، در صورت ایجاد واسطه – همان شرکت یهود – به حد کافی نیرومند خواهد بود تا تجارت، آزادانه در کشور نوبنیاد گسترش یابد.

 

۳

شرکت یهود

سرخط ها

شرکت یهود از سویی، بر اساس یک شرکت بزرگ خرید زمین،  طراحی می شود. می توان آنرا شرکتی با پروانۀ رسمی و امتیاز کار دانست که هرچند نمی تواند قدرت سروری سیاسی اعمال کند، اما کارمایه هایی به غیر از فقط اسکان خواهد داشت.

شرکت یهود مانند یک شرکت سهامی با مسئولیت محدود در زیر قوانین انگلستان طراحی می شود. مرکز آن در لندن خواهد بود. نمی توانم به شما بگویم که سرمایۀ شرکت چقدر وسیع می تواند باشد؛ باید آن محاسبه را به کارگزاران مالی پرشمارمان بسپارم. اما برای پرهیز از ابهام، باید برای آن رقم یک میلیون مارک (حدود ۵۰،۰۰۰،۰۰۰ پوند یا ۲۰۰،۰۰۰،۰۰۰ دلار) را ذکر کنم. یا بیشتر یا کمتر. اسناد ثبت شرکت که بعدا تنظیم می شود، تعیین خواهد کرد که چه بخش از کل این مبلغ باید یکجا پرداخت شود.

شرکت یهود سازمانی است با خصلت انتقالی؛ یک شرکت مالی خالص که باید با احتیاط از انجمن یهود متمایز شود.

شرکت یهود اول از همه تمام سرمایه گذاری های یهودیان اعزامی را نقد می کند. روش به کار رفته از بٌروز بحران ها جلوگیری کرده، مالکیت هر فرد را امن ساخته، آ‌ن هجرت داخلی مسیحیان شهروند را که پیشتر گفته شد، سهولت می بخشد.

 

دارایی های غیرقابل انتقال

دارایی های غیرقابل انتقال و مورد توجه، ساختمان ها، زمین و ارتباط های تجاری محلی هستند. شرکت یهود ابتدا وظیفه دارد که فقط معامله های لازم برای عملی ساختن فروش این کالاها را انجام دهد. این فروش ها توسط یهودیان، آزادانه و بدون هیچ اٌفت جدی در قیمت ها انجام خواهند شد. شعبه های شرکت یهود در شهرهای گوناگون به مراکز اداری فروش املاک یهودیان تبدیل شده، و فقط آ‌ن اندازه حق العمل بر روی تبادل ها می گیرد که ثبات مالی معاملات را تضمین کند.

گسترش این جنبش می تواند کاهش قابل ملاحظه ای در بهای مالکیت بر زمین بدهد و در نهایت برای آن بازاری به راه افتد. در این مقطع، شرکت وارد یکی دیگر از شاخه- های کارکرد خود می شود و  مدیریت  املاک رهاشده را تا زمانی که آنها را با سود بیشتر بفروشد، به دست می گیرد. شرکت، اجاره خانه ها را وصول می کند، زمین ها را اجاره می دهد و بر آنها مدیران مالی می گمارد – همگی با حضور ناظران که شاید هم خودِ مستاجران باشند. شرکت همه جا خواهد کوشید تا خرید زمین توسط مستاجران مسیحی را تسهیل و به تدریج در شعبه های اروپایی، افراد مسیحی (وکیلان و غیره) را جایگزین کارگزاران خود کند؛ اینها به هیچ روی تبدیل به خدمتکاران یهودیان نمی شوند؛ بلکه قرار است عوامل آزاد جمعیت مسیحی باشند تا همه چیز با تساوی، انصاف وعدالت انجام شود، بی آ‌نکه رفاه داخلی مردم [کشور] آسیب ببیند.

همزمان، شرکت یهود املاک را می فروشد یا معاوضه می کند و در ازای یک خانه، خانه ای در سرزمین نوآباد می دهد؛ همه چیز در صورت امکان همان گونه که پیشتر بوده به سرزمین جدید منتقل شود. این انتقال، منبعی بزرگ و رسمی برای سود شرکت خواهد بود. "آنجا" خانه هایی که به جای قبلی ها داده می شوند، نوتر، زیباتر و راحتتر خواهند بود. املاک زمین دار ارزشی بالاتر از زمین های رهاشده در مبداء خواهند شد؛ اما برای شرکت نسبتا هزینۀ کمی می برند، زیرا زمین خیلی ارزانتر خریده می شود.

 

خرید زمین

سرزمینی که انجمن یهودیان از راه قوانین بین المللی تامین خواهد کرد، البته باید به صورت خصوصی خریداری شود. تدارکات افراد برای سکونت خود، خارج از این حساب های کلی خواهد بود. اما شرکت یهود، مناطق وسیعی را برای نیازهای خود و مردم ما می خرد که باید از راه پرداخت مرکزی، تضمین شوند. شرکت برای خرید واحدهای مالی [16] با هدف مهم مالکیت زمین در "آ‌نجا" مذاکره خواهد کرد، بی آنکه قیمتی بسیار بالا پرداخت کند؛ همان گونه که اینجا مالکیت ها را بدون قبول قیمت خیلی پایین می فروشد. قیمت های اجباری مورد نظر نیست، زیرا شرکت، ارزش زمین را حین سامان دادن به اسکان زیرنظر انجمن یهودیان تعیین می کند. انجمن یهودیان مراقب خواهد بود که این سرزمین نه به یک پاناما بلکه به یک سوئز [17] تبدیل شود.

شرکت یهود، ساختمان ها را به قیمتی معقول به ماموران خود می فروشد تا آنها را به عنوان خانه های خود با اقساط پرداخت کنند و مبالغ مقرر از حقوق آنها کم شود؛ یا کارفرما به عنوان کمک هزینه به حساب آنها بریزد. افزون بر افتخاری که به آنها می- رسد، پرداختی اضافی خواهد بود در ازای خدمت آ‌نها.

تمام سودهای عظیم این عملیات در سرزمین به شرکت واریز می شود که قانونا این وجوه اصلی را در ازای ریسک انجام پروژه دریافت می کند. وقتی عملیات هرگونه ریسکی به دنبال دارد، سودها باید قانونا به کسانی برسند که ریسک را به عهده گرفته- اند. اما به هیچ دلیل دیگری سودبردن [برای شرکت یهود] مٌجاز نیست. اخلاق مالی [شرکت] با تناسب ریسک و سود تعریف می شود.

 

ساختمان ها

شرکت یهود به این ترتیب، خانه ها و املاک را معاوضه می کند. هر کس که افزایش قیمت زمین در اثر آبادی آن را مشاهده کرده، می داند که شرکت از املاک زمین خود سود خواهد برد. این را در مورد تکه زمین های جدا در شهر و روستا بهتر می- بینیم. قیمت مناطقی که ساخته نشده اند، در اثر آبادی زمین های اطراف خود افزایش می یابد. کسانی که گسترش محدوده های پاریس را اجراکردند، محاسبه ای موفق داشتند که به دلیل سادگی، هوشمندانه بود؛ آنها به جای برپاکردن ساختمان های جدید، بیدرنگ پس از آخرین خانه های شهر، تکه های زمین های مجاور را خریدند و شروع به ساختمان سازی در حاشیه های بیرونی آنها کردند. این نظم معکوس ساختمان سازی، ارزش مجتمع های ساختمانی را با سرعتی فوق العاده بالابرد. سپس به دنبال تکمیل حلقۀ خارجی زمین، به جای ادامۀ ساختمان سازی در حاشیه های بیرونی، در زمین های میانی که ارزش آنها بسیار بالا رفته بود، شروع به ساخت و ساز کردند.

شرکت می تواند خودش ساختمان سازی را انجام دهد یا معماران مستقل استخدام کند. می تواند هر دو کار را بکند و خواهد کرد. چنان که به زودی نشان می دهم، نیروی کار عظیمی به آنجا انتقال خواهد یافت. شرکت یهود از آن کارگران بهره کشی نخواهد کرد، بلکه آنها را به شرایط زندگی روشنتر و راحت تری خواهد رساند؛ و این برای شرکت، گران تمام نخواهد شد. جغرافیادان های ما پس از انتخاب مراکز ساخت و ساز در شهرها مصالح ساختمانی مناسب را بررسی خواهند کرد. 

اصول ساختمان سازی چه خواهد بود؟

 

سکونتگاه های کارگران

سکونتگاه های کارگری (شامل همۀ کارکنان) با ریسک و هزینۀ شرکت یهود ساخته- خواهند شد. آنها هیچ شباهتی به زاغه های غم انگیز شهرهای اروپایی یا ردیف های کلبه های محقر اطراف کارخانه ها نخواهند داشت. بی تردید، این سکونتگاه ها ظاهری همسان خواهند داشت، زیرا شرکت یهود با تامین مصالح ساختمانی در مقیاسی بزرگ، ساخت و ساز را ارزانتر تمام می کند. در هر مکان، خانه های مستقل درون حیاط های کوچک، گروه های جذاب و همسانی را تشکیل خواهند داد. شکل طبیعی زمین، الهام بخش هوش معماران جوان ما خواهد بود که ایده هایشان هنوز همسانی در میان ایده- های رایج ندارد. حتی اگر مردم اهمیت کامل طرح آ‌نها را درک نکنند، در هر حال، در خانه های مستقل خود راحت خواهند بود. نیایشگاه [معبد] از دوردست دیده خواهد شد، زیرا تنها ایمان باستانی است که ما را در کنار هم نگه می دارد. برای کودکان، مدرسه های پٌرنور، زیبا و سالم ساخته می شود که با مدرنترین نظام های آموزشی اداره خواهند شد. برای کارگران، مدارس شبانۀ ادامه تحصیل برقرار می شود که آ‌نها را به دانش فنی بیشتر مجهز و آشنا به کار با ماشین های صنعتی خواهند کرد. مراکز تفریحی ساخته می شوند که شرکت یهود مسئول کارکرد صحیح آ‌نها خواهد بود. ما فعلا فقط از ساختمان ها می گوییم و نه از آنچه درون آنها خواهد بود.

گفتم که شرکت یهود، سکونتگاه های کارگران را با قیمت ارزان می سازد. ارزان بودن آنها نه فقط به دلیل وفور مصالح ساختمانی در محل، یا مالکیت شرکت بر زمین های زیر ساخت، بلکه همچنین به دلیل نپرداختن مزد به کارگران است.

مزرعه داران آمریکایی بر اساس سیستم کمک متقابل در خانه سازی کار می کنند.  این سیستم ِ دوستانه و کودکانه که همانند ساخت خانه های سازمانی آنها ناشیانه است، می تواند به صورت های عالیتری به اجرا درآید.

 

کارگران بی مهارت

کارگران ِ بی مهارت ِ ما که پیش از همه از مناطق روسیه و رومانی می آیند، البته در ساختن خانه ها به یکدیگر کمک می کنند. آنها اول باید خانه ها را با چوب بسازند، زیرا آهن بیدرنگ در دسترس نخواهد بود. بعدا ساختمان های موقت اولیه و نامناسب، جای خود را به سکونتگاه های بهتر می دهند.

کارگران بی مهارت ما ابتدا به کمک یکدیگر این اقامتگاه های موقت را می سازند؛ و سپس خانه هایشان را که در مالکیت دائمی آ‌نها خواهد بود با کار خود برپا می کنند – نه بیدرنگ، اما پس از سه سال و به جا گذاشتن سابقۀ کار خوب. به این ترتیب، از مردان پرانرژی و توانا حمایت می کنیم و این مردان به مدت سه سال کار با انضباط، دوره های کاربٌردی می بینند. پیشتر گفتم که شرکت نباید به این کارگرانِ بی مهارت، مزد پرداخت کند. پس آ‌نها چگونه زندگی کنند؟

من در کل، مخالف سیستم تراک [18] هستم اما باید برای این نخستین مهاجران اجرا شود. شرکت به شکل های مختلف از این راه آنها را تامین خواهد کرد. اجرای سیستم تراک تنها در سال های نخست، اجباری خواهد بود و به کارگران از راه جلوگیری از استثمار آ‌نها توسط خرده کاسبان، مالکان و غیره کمک می کند.

شرکت به این روش، راه را بر فروشندگان دوره گرد چرب زبان و قاچاقچیان در میان ما می بندد، مبادا که آنجا همان کارهای قبلی خود را به راه اندازند.

شرکت همچنین افراد دائم الخمر و سست اخلاق را دور نگه می دارد.

آنجا هیچ پرداخت یا مزدی در دورۀ اول اسکان نخواهد بود. بی تردید، برای اضافه کاری دستمزد داده می شود. 

 

هفت ساعت کار در روز

هفت ساعت کار، روزِ کاریِ معمول خواهد بود.

نه به این معنا که چوب بٌری، کندن زمین، سنگ خٌرد کردن و صدها کار روزمره فقط در همان هفت ساعت انجام می شوند. چنین نیست. چهارده ساعت کار در سه نوبت سه ساعت و نیمه برقرار خواهد بود. ساماندهی به روش نظامی انجام می شود؛ ابلاغ ها، ترفیع ها و حساب های بازنشستگی که به ابزارهای آ‌ن جلوتر می پردازیم، اعمال می- شوند.

یک مرد سالم می تواند به طور فشرده کارهای بسیاری در سه ساعت و نیم انجام دهد. او پس از  فاصلۀ زمانی  همسانی که به استراحت و خانواده و تحصیل همراه راهنما می- پردازد، برای کار مجدد، سرحال خواهد بود. این گونه کار کردن اعجازها می کند. روزِ کاریِ هفت ساعته به این ترتیب به معنای چهارده ساعت کار جمعی خواهد بود - و بیش از این نمی توان در یک روز گنجاند.

من متقاعد شده ام که می توان هفت ساعت کار در روز را با موفقیت به اجرا گذاشت. برقراری آ‌ن در بلژیک و انگلستان به خوبی امتحان پس داده است. برخی اقتصاددانانِ خبره که این موضوع را مطالعه کرده اند، اعلام داشته اند که روز کاری پنج ساعته هم کافی خواهد بود. انجمن یهودیان و شرکت یهود در هر حال، آزمایش های دقیق و گسترده ای می کنند که مورد استفادۀ دیگر ملت های دنیا نیز قرار خواهند گرفت؛ و اگر هفت ساعت کار روزانه عملی باشد، در کشور آیندۀ ما به عنوان روزِ کاریِ قانونی برقرار می شود.

در این میانه، شرکت، همواره هفت ساعت کار برای کارمندان خود را برقرار می کند؛ و همیشه چنین خواهد بود.

هفت ساعت کار روزانه فراخوانی است برای ملت ما در هر جای دنیا که هستند. همه داوطلبانه بیایند، زیرا سرزمین ما به راستی باید سرزمین موعود باشد.

هر کس بیش از هفت ساعت کار کند، اضافه کاری خود را نقدی دریافت می کند. او با اطمینان از برآوردن همۀ نیازهایش و تامینی که نهادهای انتقالی خیریه به اعضای ناتوان از کار کردن در خانواده اش می دهد، می تواند اندکی پول پس انداز کند.

صرفه جویی که همواره یکی از ویژگی های مردم ما بوده، باید به شدت تبلیغ شود، زیرا اولا، بالارفتن فرد به درجات بالاتر را موجب می شود؛ دوما، پول پس انداز شده منبع مالی و ذخیرۀ بزرگی برای وام دادن های بعدی می شود. اضافه کاری فقط با مجوز پزشک امکان دارد و نباید از سه ساعت بیشتر بشود. زیرا افراد ما برای کار در کشوری نوبنیاد، گرد خواهند آمد و آن گاه، دنیا می بیند که ما چه مردمان سخت کوشی هستیم.

به دلیل پرهیز از گیج کردن خوانندگان، روش اجرای سیستم تراک و بیشمار جزئیات هر روند را شرح نخواهم داد.

زنان اجازۀ انجام هیچ گونه کار سنگین و یا اضافه کاری را نخواهند داشت.

زنان باردار از همۀ کارها معاف هستند و سیستم تراک، تغذیۀ آنها را سامان می دهد. می خواهیم نسل های آیندۀ ما مردان و زنان نیرومندی باشند.

باید کودکان را از ابتدا به روش مطلوب آموزش دهیم، اما به جزئیات نخواهم پرداخت.

دیدگاه هایم پیرامون سکونتگاه های کارکنان و کارگران بی مهارت و روش زندگی آنها مانند دیگر اجزای طرح من، آرمانشهری نیستند. هر چه گفته ام هم اکنون در مقیاسی کوچک که نه به چشم آمده و نه فهمیده شده، سابقۀ اجرا دارد. "حمایت در ازای کار" [19] که در پاریس آنرا شناختم و فهمیدم، به من خدمت بزرگی برای حل مسئلۀ یهود کرد.

 

حمایت در ازای کار

سیستم حمایت در ازای کار در پاریس، بسیاری از شهرهای فرانسه، انگلستان، سوییس و آمریکا در مقیاس کوچکی اجرا می شود، اما قادر به گسترش وسیعتری است.

اصول حمایت در ازای کار کدامند؟

این اصول از این قرارند: هر فرد نیازمندی از طریق دادن کارِ بی نیاز از مهارت، مانند چوب بٌری و هیزم شکنی برای روشن کردن  اجاق های خانه های پاریس حمایت می- شود؛ شبیه کار زندانیان در ازای جرم که شخصیت آنها را از بین نمی برد. این روش برای جلوگیری از ارتکاب به جرم ناخواسته توسط این افراد از راه تامین کار و آزمایش خواست آ‌نها برای کارکردن است. گرسنگی هیچ گاه نباید انسان ها را به خودکشی وادارد؛ زیرا چنین خودکشی هایی عمیقترین ننگ ها برای تمدنی هستند که به ثروتمندانش اجازۀ خوراندن گوشت اعلا به سگ هایشان را می دهد.

برنامۀ حمایت در ازای کار، برای همه کار تدارک می بیند. اما این سیستم، نقص بزرگی دارد: به اندازۀ کافی تقاضا برای تولیدات کارگران بی مهارتِ استخدام شده وجود ندارد، از این رو کارفرمایان آنها ضرر می کنند؛ هرچند سازمانی خیریه عهده دار این کار است و از این رو برای زیاندهی آمادگی دارد. اینجا سود تنها در تفاوت قیمت پرداخت شده برای کار و قیمت واقعی آن است: این نهاد به جای دادن دو سنت به گدا، او را با کار تامین می کند و در عوض، دو سنت ضرر می کند. اما همزمان، گدای بدردنخور را به فردی تبدیل می کند که نان خود را درمی آورد و شاید از یک فرانک، پنجاه سنت کار کند. ۱۵۰ سنت از ۱۰ فرانک! یعنی او دریافت کنندۀ خیریه ای است که هیچ امر تحقیرکننده ای آنرا ۱۵ برابر نکرده است! یعنی پانزده میلیون در ازای یکهزار میلیون!

نهاد خیریه بی شک ۱۰ سنت ضرر می کند. اما شرکت یهود یکهزار میلیون متضرر نمی شود؛ بلکه سودی عظیم از این هزینه کردن می برد.

همچنین، سویه ای اخلاقی در این کار هست. سیستم کوچک و کنونی حمایت در ازای کار، رفتار اخلاقی خود را حفظ می کند تا زمانی فرابرسد که فرد کارکٌن، جایی مناسب با ظرفیت های خود پیداکند؛ خواه با توانایی قدیم یا جدید خود. او چند ساعت در روز آزاد است که دنبال کار بگردد و نهاد خیریه در این امر یاری اش می کند. 

نقص این سازمان های کوچک تا امروز این بوده که از ورود به رقابت با معامله گران الوار و غیره بازداشته شده اند. معامله گرانِ الوار، رای دهنده هستند؛ آنها ممکن است اعتراض کنند و در این زمینه حق دارند. از سوی دیگر، رقابت این سازمان های کوچک با کار دولتی زندانیان نیز یکسره ممنوع است، زیرا دولت باید مجرمان را زندانی و تغذیه کند.

در واقع، در جامعه ای جاافتاده، جای اندکی برای کاربرد موفق سیستم "حمایت در ازای کار" هست. اما یک جامعۀ نوبنیاد، جای کافی دارد.

زیرا ما شمار عظیمی از کارگران بی مهارت داریم که کارهای اولیه و خشن کاریِ اسکان را انجام دهند، جاده ها را بسازند، درختان را بکارند، زمین ها را صاف کنند، راه آهن ها و پُست های تلگراف را بسازند و غیره. همۀ اینها بر اساس طراحیِ پیشاپیش برای اسکان انجام می شوند.

تجارت

کار انجام شده در کشور نوآباد به طور طبیعی با خود تجارت پدید می آورد. نخستین بازارها تنها ضروریات زندگی، از جمله چارپایان، غلات، لباس کار، ابزار و سلاح را تامین می کنند. ابتدا باید این اجناس را از کشورهای همسایه یا اروپا وارد کنیم؛ اما باید هر چه زودتر خود را به تولید مستقل برسانیم. کارآفرینان یهودی زود درمی یابند که کشور نوآباد چه رشته های تجاری را طلب می کند.

انبوه ماموران رسمی شرکت یهود به تدریج ضروریات زندگی برتری را رایج می کنند. (ماموران، شامل نیروهای دفاعی ما هستند که همیشه ده درصد مردان مهاجر را تشکیل می دهند. آ‌نها فقط به شماری خواهند بود که ناآرامی ها را فروبنشانند، زیرا اکثریت مهاجران ما گرایش به صلح دارند.) ضروریات زندگی پیشرفتۀ ماموران بالارتبۀ ما، بازارها را بهبود می بخشد. مردان خانواده برای زن و فرزندان خود و مردان مجرد برای والدین و خویشاوندان پول می فرستند تا آ‌نکه خانه ای جدید در "آنجا" ساخته شود.

یهودیانی که به ایالات متحده مهاجرت می کنند، همیشه این گونه عمل می کنند. به محض آنکه یکی از آنها نان آور می شود و سقفی بالای سر خود دارد، خویشانش را نزد خود می برد؛ زیرا در میان ما پیوندهای خانوادگی، نیرومند هستند. انجمن یهودیان و شرکت یهود نه فقط از نظر معنوی، بلکه از نظر مادی، برای حمایت و استحکام خانواده ها با یکدیگر همکاری می کنند. ماموران رسمی هنگام ازدواج و تولد فرزند، اضافه حقوق می گیرند، زیرا ما به همۀ کسانی که آ‌نجا هستند و یا سپس می آیند، نیاز داریم.

 

دیگر انواع سکونتگاه

پیشتر به سکونتگاه های کارگران که خودشان آنها را می سازند، پرداختم، اما دیگر انواع سکونتگاه ها را از قلم انداختم. اینک به آ‌نها نیز می پردازم. معماران شرکت برای فقیرترین طبقات شهروندان نیز ساخت و ساز انجام داده و دستمزد جنسی یا نقدی دریافت خواهند کرد؛ حدود صد نوع مختلف از خانه برپا خواهد شد و البته، ادامه خواهد یافت.

این انواع خانه های زیبا بخشی از تبلیغات ما هستند. صحت و دقت ساختمان آنها از سوی شرکت یهود که در واقع، از فروش آنها به مهاجران به قیمتی ثابت، سود نمی- کند، تضمین می شود. این خانه ها کجا ساخته می شوند؟ در بخش مربوط به گروه- های محلی به این امر می پردازیم.

با توجه به این که شرکت یهود نمی خواهد هیچ سودی از کارهای ساختمانی ببرد و فقط از زمین سود می کند، تمایل به استخدام هرچه بیشتر معماران برای ساخت و ساز از راه قراردادهای خصوصی دارد. این سیستم، ارزش ملک زمین را بالا می برد و خانه- های لوکسی ارائه می دهد که به حرفه های بسیاری رونق می بخشند.  خانه سازی لوکس، تشویقگر هنرها و صنایع است و راه را برای املاک گسترده تر می گشاید.

یهودیان ثروتمند که امروز ناچارند دارایی های خود را پنهان کنند و گاوصندوق های بیجان خود را پشت پرده ها نگه دارند، قادر به لذت بردن از دارایی های خود "در آنجا" خواهند بود. اگر با این طرح مهاجرت همکاری کنند، سرمایۀ آنها نیرومندتر و صرف حمایت از اقدامی بیسابقه خواهد شد. یهودیان ثروتمند اگر در اسکان جدید، شروع کنند به بازسازی عمارت های اروپایی خود که نگاه های غبطه آمیز برمی- انگیزند، به زودی در "آنجا" هم زندگی در ‌خانه های زیبا و مدرن مٌد خواهد شد.

 

برخی شکل های انحلال و نقدکردن مالکیت ها

شرکت یهود مسئول تحویل گرفتن و مدیریت کالاهای غیرقابل انتقال یهودیان خواهد بود.

روش های اجرایی را می توان در مورد خانه ها و املاک به آسانی تصور کرد، اما شرکت چه روشی برای انتقال بنگاه های تجاری و کسب ها در پیش خواهد گرفت؟

در این زمینه می توان به بیشمار روش عملی اشاره کرد که واکاوی آ‌نها در این نوشتار ممکن نیست. اما هیچ یک با دشواری های بزرگ همراه نخواهند بود، زیرا در هر مورد، صاحب بنگاه تجاری پس از تصمیم داوطلبانه به مهاجرت، با ماموران شرکت در منطقۀ خود بر سر پرمنفعت ترین شکل انحلال بنگاه، توافق خواهد کرد. 

این کار به آسانی در مورد کارفرماهای کوچک که در تجارت آنها فعالیت شخصی صاحب بنگاه نقش اصلی را ندارد و کالاها و سازماندهی آن از درجۀ دوم اهمیت برخوردارند، انجام می شود. شرکت یهود، قلمروی فعالیتی برای کار شخصیِ مهاجر تدارک می بیند و قطعه زمینی را همراه با وام و دستگاه های لازم برای کالاهای او جایگزین مالکیت قبلی می کند. یهودیان، مشهور به سازگار کردن خود با راحتی بسیار با هر گونه شکل امرار معاش هستند و به سرعت، صنعتی جدید را می آموزند. به این روش، شماری از کاسبان خٌرد تبدیل به خرده مالکان زمین می شوند. شرکت یهود در واقع، آمادۀ تقبل ضرر ناشی از تحویل گرفتن مالکیت غیرقابل انتقال مهاجران تنگدست خواهد بود، زیرا از این راه، آبادانی قطعه های زمین را تشویق می کند که به نوبۀ خود، ارزش قطعه های مجاور را بالا می برند.

در بنگاه های تجاری متوسط که کالاها و سازماندهی از نظر اهمیت یا مساوی هستند یا از یکدیگر پیشی می گیرند، فعالیتِ شخصِ مدیر که ارتباط های وسیعتر او نیز غیرقابل انتقال هستند، شکل های گوناگون انحلال را می طلبد. یهودیِ عازمِ مهاجرت، اعتبار تجاری شخصی خود را از دست نمی دهد، بلکه آ‌نرا با خود می برد و در کشور نوبنیاد مستقر می سازد.  شرکت یهود، یک حساب جاری بانکی برایش می گشاید. او می تواند موجودی بنگاه اولیۀ خود را بفروشد یا  بنگاه را زیر نظر ماموران شرکت یهود به مدیران جدید بسپارد. مدیران می توانند بنگاه را اجاره بدهند یا بخرند و به اقساط بازپرداخت کنند. اما شرکت یهود به طور موقت به عنوان سرپرست مهاجران از طریق نظارت ماموران و وکیلان خود، برای ادارۀ امور آ‌نها و جمع آوری منظم پرداخت ها اقدام می کند. 

اگر یک یهودی نتواند بنگاه تجاری و کسب خود را بفروشد، یا آ‌نرا به وکیلی بسپارد، یا بخواهد از مدیریت شخصی آن دست بکشد، همان جا که هست می ماند. یهودیانی که می مانند، بدترین حالت را تجربه نمی کنند، زیرا از رقابت با آ‌نها که رفته اند راحت می شوند و دیگر شعارِ ضدیهود "از یهودیان خرید نکنید!" را نمی شنوند. 

اگر صاحب بنگاهی که مهاجرت می کند بخواهد همان کار قدیم خود را در کشور نوبنیاد ادامه دهد، از ابتدا می تواند آ‌نرا سامان دهد. یک مثال، بهتر منظورم را می رساند. شرکت ایکس، تجارت وسیعی در زمینۀ کالاهای خشکبار دارد. رئیس بنگاه می خواهد مهاجرت کند. او شروع به زدن یک شعبه در محل زندگی آینده اش می کند و نمونه- های اجناس خود را به آ‌نجا می فرستد. نخستین مهاجران تنگدست، اولین خریداران اجناس او خواهند بود؛ پس از آنها مهاجران طبقات مرفه تر از راه می رسند که اجناس مرغوبتری می خواهند. سپس ایکس اجناس جدیدتر و سرانجام، جدیدترین ها را می- فرستد. شعبۀ جدید، شروع به سودآوری می کند، در حالی که شعبۀ اصلی هنوز وجود دارد تا ایکس دو بنگاه سودآور داشته باشد. او بنگاه اول را می فروشد یا برای مدیریت به نمایندگان مسیحی واگذار می کند و می رود تا ادارۀ شعبۀ جدید را به دست بگیرد.

یک مثال دیگر و گسترده تر: ایگرگ و پسرش تاجران عمدۀ زغال سنگ و صاحب معادن و کارخانجات هستند. این املاک وسیع و پیچیده چگونه باید انحلال یابند؟ معادن و هر چیز مربوط به آ‌نها باید ابتدا توسط دولتِ جایی که در آ‌ن ساکن هستند، خریده شوند. سپس شرکت یهود آنرا تحویل گرفته، در عوض، بخشی زمین و بخشی نقد به صاحبان پرداخت می کند. روش سوم، تبدیل "ایگرگ و پسرش" به یک شرکت با مسئولیت محدود است. راه چهارم، ادامۀ کار بنگاه در زیر مالکیت اولیه است که هرچند گاه، صاحبان برای بازرسی ملک خود مانند خارجیان بازمی گردند و به این ترتیب، زیر حمایت قانون در هر کشور متمدن خواهند بود. 

همۀ این پیشنهادها روزانه اجرا می شوند. روش پنجمی را که بسیار عالی است و به ویژه می تواند سودآور باشد، اشاره وار می گویم، زیرا موارد اجرا و مثال های موجود در حال حاضر اندک هستند؛ هرچند که خودآگاهی مدرن برای کاربرد آن بسیار آماده است: ایگرگ و پسرش می توانند کارخانه را به جمع کارمندان خود بفروشند و آنها یک واحد مشارکتی با مسئولیت محدود ایجاد کرده و شاید مبلغ لازم را  با کمک خزانه داری دولت که بهرۀ بالا نمی گیرد، پرداخت کنند. کارمندان سپس به تدریج وامی را که دولت و یا شرکت یهود به آنها داده بود، بازمی پردازند.

شرکت یهود همان قدر آمادۀ انتقال بنگاه های کوچک خواهد بود که برای بزرگترین بنگاه ها آمادگی دارد.

در حالی که یهودیان در آرامش مهاجرت کرده، در خانه های جدید ساکن می شوند، شرکت یهود به عنوان نهاد بزرگ کنترل کنندۀ مالی عمل کرده، به اعزام مهاجر و تحویل گرفتن املاک ترک شده پرداخته، اجرای درست جنبش را با حضور مشهود و محسوس مالکیت خود اداره و امنیت دائمی برای مهاجران تامین خواهد کرد.

 

تضمین های شرکت یهود

شرکت چه تضمین هایی می کند که خروج یهودیان، موجب فقیرشدن کشورها و پدیداری بحران ها نخواهد بود؟

تا اینجا گفته ام که آنتی سمیت های سرسخت در عقاید خود با حفظ استقلال، با ماموران ما برای کنترل انتقال املاک کار خواهند کرد.

اما درآمدهای دولتی ممکن است در اثر از دست دادن انبوهی از مالیات دهندگان که هرچند به عنوان شهروند مورد احترام نبوده، اما در امور مالی بسیار ارزش داشته اند، کاهش یابند. دولت از این رو باید جبرانی برای این زیان دریافت کند. ما این جبران را غیرمستقیم با به جا گذاشتن بنگاه های تجاری تاسیس شده توسط ذکاوت یهودیان و صنایع آنها برای هم میهنان مسیحی شان انجام می دهیم؛ آ‌نها جایگاه های تخلیۀ شدۀ ما را پرخواهند کرد و این تسهیل، شمار مردمی که با صلح و به شیوه ای بیمانند به رونق اقتصادی می رسند را افزایش می دهد.  

انقلاب فرانسه نتیجه ای تقریبا همسان در مقیاسی کوچکتر داشت، اما خونریزی با گیوتین را در تمام ایالت های فرانسه  و میدان های جنگ اروپا به همراه آورد. افزون بر این، حقوق موروثی و اکتسابی نابود شدند و تنها خریداران حیله گر از راه خرید املاک دولتی جیب های خود را پر از پول کردند. 

شرکت یهود به کشورها فعالیت هایی را همراه با امتیازهای مستقیم و غیرمستقیم پیشنهاد خواهد کرد. اولین پیشنهاد فروش املاک رهاشدۀ یهودیان به دولت ها ارائه خواهد شد با بهترین شرایط پیشنهادی برای خریداران. دولت ها از این تملک دوستانۀ زمین برای برخی بهسازی های اجتماعی استفاده خواهند کرد.  

شرکت یهود همه گونه کمک به دولت ها و پارلمان ها برای برانگیختن مهاجرت داخلی شهروندان مسیحی انجام خواهد داد.

شرکت یهود همچنین مالیات های سنگین خواهد پرداخت. دفتر مرکزی آ‌ن در لندن خواهد بود تا زیر حمایت قانونی قدرتی باشد که در لحظۀ کنونی ضدیهود نیست. اگر شرکت، رسمی و نیمه رسمی مورد حمایت باشد،  همه جا  مالیات های زیاد به دولت- ها خواهد داد. افزون بر این، تعرفه های دوبرابر برای انتقال کالاهای مورد نظر خود پرداخت می کند. حتی در معاملاتی که شرکت طی آ‌نها فقط یک شرکت معاملات املاک است، به طور موقت مانند خریدار عمل کرده، و مانند مالک موقت در اسناد مالکیت ثبت خواهد شد.

البته اینها اموری کاملا محاسباتی هستند. باید در هر محل ارزیابی شود که شرکت با چه میزان سرمایه گذاری در خطر شکست قرار نمی گیرد. خود شرکت آزادانه با وزارت امور مالی کشورها روی انواع نکات مشورت خواهد کرد. وزیران امور مالی روح دوستانۀ فعالیت ما را درخواهند یافت و در نتیجه همه گونه تسهیلات لازمی که در اختیار دارند برای موفقیت در اختیار ما می گذارند.

دولت ها سود بزرگی از نقل و انتقال مسافران و کالاها خواهند برد و هر جا که راه آهن در مالکیت دولت است، عواید، بیدرنگ آشکار خواهند شد. جاهایی که راه آهن را شرکت های خصوصی اداره می کنند، شرکت یهود مانند هر انتقال دهندۀ عمدۀ مسافر و کالا مفاد مطلوبی برای قراردادهای خود کسب می کند. حمل محموله ها و بسته ها باید با ارزانترین قیمت ها برای مردم ما تمام شوند، زیرا هر مسافری مخارج  خود  را می پردازد. مسافران طبقۀ متوسط با بلیط های تور مسافرتی و طبقات فقیرتر با قطارهای مهاجرتی سفر خواهند کرد. شرکت ممکن است با کاهش تعداد مسافران و کالاها قیمت خوبی بگیرد، اما اینجا یا هر جای دیگر باید به اصول خود وفادار مانده، دریافت- هایش بیش از جبران هزینۀ کارکردش نباشند.

در بسیاری جاها یهودیان کنترل نقل و انتقال را به دست دارند؛ و انتقال بنگاه های تجاری، اولین الویت شرکت برای اجرای مراحل انحلال بنگاه ها خواهد بود. صاحبان اولیۀ این بنگاه ها یا به خدمت شرکت درمی آیند یا خود را به صورت مستقل 'در آنجا' مستقر می سازند. تازه واردان بی تردید به کمک آنها نیاز خواهند داشت. شغل های سودآور باید در آنجا برای امرار معاش به کار بیفتند و شماری از این کارآفرینان عازم خواهند شد. تشریح کل جزئیات این اعزام غول آسا لازم نیست. مراحل به دقت بر اساس طرح اولیه توسط مردانی کارآمدی اجرا می شوند که باید ذهن های خود را برای به کار گیری بهترین سیستم فعال کنند.

 

برخی فعالیت های شرکت یهود

بسیاری از فعالیت ها به یکدیگر مربوط خواهند بود. برای نمونه: شرکت به تدریج ساخت کالاها را در شهرک های مهاجران به راه خواهد انداخت که البته اوایل، بسیار مقدماتی خواهند بود. پوشاک، ملافه، حوله و کفش ابتدا همراه لباس های جدید در مراکز اروپایی مهاجرت ارائه خواهند شد. مهاجران این لباس ها را به عنوان خیریه دریافت نمی کنند مبادا غرور آنها بشکند، بلکه آنها را در ازای لباس های قبلی خود می گیرند: ضررهای شرکت در این تبادل ها به عنوان زیان فعالیت تجاری منظور می- شود. کسانی که هیچ پولی ندارند قرض خود را به شرکت از راه اضافه کاری با دستمزدی عادلانه پس می دهند.

انجمن های مهاجرتی موجود اینجا می توانند کمک ارزشمندی باشند، زیرا کار آنها برای مهاجران شرکت، همان خواهد بود که پیش از اعزام یهودیان انجام می دادند. شکل های این همکاری به آسانی مشخص خواهد شد.

حتی لباس های نو برای تهیدستان مهاجر، این معنای نمادین را خواهد داشت: "شما اینک وارد زندگی جدیدی شده اید." انجمن یهود مراقب خواهد بود که خیلی پیش از اعزام و نیز طی سفر، روحیه ای جدی اما شادمانه از راه نیایش، سخنرانی های جالب، دستورعمل های اعزام و امور بهداشتی اماکن جدید و راهنمایی در مورد کار آیندۀ آنها برقرار شود. زیرا سرزمین موعود، سرزمین کار است. مهاجران پس از رسیدن به مقصد از سوی ماموران رسمی با احترام ولی ساده پیشواز خواهند شد، زیرا سرزمین موعود هنوز به تسخیر درنیامده، اما این مردم تهیدست باید خود را در خانۀ خویش احساس کنند.

صنایع پوشاک شرکت البته کالاهای خود را بدون سازماندهی تولید نمی کنند. انجمن یهودیان اطلاعات مربوط به شمار مهاجران، نیازمندی ها و تاریخ  رسیدن آنها را از شعبه های محلی به دست آورده، و به موقع به شرکت یهود می رساند. از این راه، تدارک برآوردن نیازهای تازه واردان ممکن خواهد بود.

 

پیشبرد صنایع

وظایف شرکت یهود و انجمن یهودیان را در این سرخط ها نمی توان به دقت بازتاب داد. این دو نهاد بزرگ باید همواره در اتحاد با هم کار کنند؛ شرکت وابسته به اقتدار و حمایت اخلاقی انجمن است و انجمن بدون کمک های مادی شرکت قادر به انجام وظیفه نخواهد بود. برای نمونه، هنگام سازماندهی صنعت پوشاک، مقادیر تولید ابتدا کم خواهند بود تا تعادل میان عرضه و تقاضا حفظ شود؛ هر جا که شرکت به سازماندهی صنایع جدید می پردازد، همین احتیاط باید اجرا شود.

اما واحدهای خصوصی نباید هیچ گاه از سوی شرکت و نیروهای مافوق آن کنترل شوند. ما تنها زمانی جمعی کار می کنیم که دشواری های عظیم هدف از ما عمل مشترک می طلبد؛ باید هر جا که ممکن باشد، حقوق فردی را با وسواس حفاظت کنیم. مالکیت خصوصی که پایه های اقتصادی استقلال است باید آزادانه گسترش یابد و توسط ما محترم شمرده شود. کارگران بی مهارت ما که اول مهاجرت می کنند، همزمان این فرصت را دارند که برای مالکیت شخصی خود کار کنند.

روح کارآفرینی به راستی باید در هر شکل ممکن تشویق شود. سازماندهی صنایع مورد حمایت سیستم قانونی تعرفه ها از راه به کار گیری مواد خام ارزان و استقرار نهادی برای گردآوری و انتشار آمارهای صنعتی خواهد بود.

اما این روح کارآفرینی باید عاقلانه تشویق و از کارهای ریسک دار پرهیز شود. هر صنعت جدیدی پیش از به راه افتادن باید به طور گسترده تبلیغ شود تا جلوی شکست کسانی که قصد برپایی واحدهای مشابه در شش ماه آینده را دارند، گرفته شود. برپایی هر واحد صنعتی باید به شرکت خبر داده شود تا همۀ علاقه مندان، اطلاعات لازم را بگیرند.

صاحبان صنایع از بنگاه های کاریابی مرکزی که فقط حق العملی کافی برای ادامۀ کار خود می گیرند، استفاده خواهند کرد.  برای نمونه صاحبان صنایع، تلگرافی برای دریافت ۵۰۰ کارگر بی مهارت برای سه روز، سه هفته یا سه ماه می فرستند. بنگاه کاریابی آن گاه ۵۰۰ کارگر بی مهارت را از هر جای ممکن گردآورده، یکجا برای اجرای کارهای کشاورزی یا صنایع اعزام خواهد کرد. این گونه، گروه های کارگران به طور سیستماتیک مانند یک هنگ از مکانی به مکان دیگر فرستاده می شوند. این مردان البته مورد بهره کشی قرار نخواهند گرفت، بلکه هفت ساعت در روز کار خواهند کرد؛ و با وجود تغییر مکان، سازماندهی خود را نگه داشته، به مفاد قرارداد عمل کرده و ابلاغ ها، ترفیع ها و بازنشستگی های خود را خواهند گرفت.  برخی مراکز اسکان ممکن است در صورت تمایل، نیروی کار خود را از دیگر منابع بگیرند، اما این کار برایشان آسان نخواهد بود. انجمن می تواند از به کارگیری کارگر/ برده های غیریهودی با تحریم کارفرمایان خاطی و انواع روش های دیگر جلوگیری کند.

هفت ساعت کار روزانه باید اجرا شود و این گونه ما مردم خود را به تدریج و بدون اجبار به روز عادی کار هفت ساعته عادت می دهیم.

 

اسکان کارگران ماهر

روشن است که بیش از آنچه می توان برای کارگران بی مهارت انجام داد، برای کارگران ماهر باید اجرا کرد. آنها زیر قواعد مشابه در کارخانه ها کار کرده، بنگاه های کاریابی در صورت لزوم آ‌نها را معرفی می کنند.

واحدهای مستقل و کارفرمایان کوچک باید به دقت پیرامون پیشرفت های سریع علمی آموزش ببینند و دانش فنی را حتی اگر دیگر جوان نیستند، بیاموزند؛ باید قدرت آب را مطالعه کنند و به اهمیت نیروی الکتریسیته آگاه بشوند. کارگران مستقل نیز باید توسط ماموران انجمن شناسایی و تجهیز شوند. شعبۀ محلی برای نمونه به دفتر مرکزی درخواست می فرستد: "ما به چندین نجار، قفل ساز، شیشه بٌر و غیره نیاز داریم." دفتر مرکزی این تقاضا را منتشر می کند و افراد مناسب برای کار تقاضا می فرستند. آ‌نها سپس با خانواده های خود به محل مزبور سفر می کنند و بدون احساس فشار رقابت غیرمنتظره آنجا می مانند. برای آ‌نها خانه هایی دائمی و راحت اختصاص خواهد یافت.

 

روش گردآوری سرمایه

سرمایۀ لازم برای استقرار شرکت پیشتر با رقم بالای غیرمعمولی ذکر شد. رقم لازم توسط متخصصان امور مالی مشخص خواهد شد و در هر حال میزان چشمگیری خواهد بود.  سه راه برای گردآوری این مبلغ وجود دارد که همگی مورد توجه انجمن قرار می گیرند. انجمن، همان سرپرست حقوقی یهودیان، توسط لایق ترین و پاکدست ترین مردان ما پی ریزی می شود که توقع هیچ امتیاز مادی از عضویت خود ندارند. هرچند انجمن از ابتدا هیچ اقتداری جز اخلاقی ندارد، اما همین اقتدار برای استقرار اعتبار شرکت یهود در چشم ملت کافی خواهد بود. شرکت یهود در کار خود موفق نخواهد شد مگر آنکه تضمین انجمن یهودیان را گرفته باشد و در نتیجه از هر گروهی از متخصصان مالی تشکیل نخواهد شد. انجمن، افراد را سبک و سنگین و گزینش خواهد کرد و تا زمانی که از وجود پایه ای سالم برای اجرای باوجدان طرح اطمینان نیافته، آنها را ضمانت نمی کند. انجمن اجازۀ آزمایش با منابع ناکافی را نمی دهد، زیرا این برنامه باید در تلاش اول خود موفق شود. هر شکست اولیه ای کل ایده را برای دهه ها به خطر می اندازد و حتی تحقق آنرا برای همیشه ناممکن می سازد. 

سه روش افزایش سرمایه عبارتند از: ۱- از طریق بانک های بزرگ؛ ۲- از طریق بانک های کوچک و خصوصی؛ ۳- از طریق حق عضویت های همگانی.

نخستین روش گردآوری سرمایه از طریق بانک های بزرگ است.  مبلغ کل لازم را می توان در کوتاهترین زمان پس از بررسی و مشورت پیرامون روند کار، از گروه های مالی بزرگ به دست آورد. امتیاز بزرگ این روش پرهیز از لزوم پرداخت هزاران میلیون یکباره و یکجا است. امتیاز دیگر این است که اعتبار این بانکداران قدرتمند در خدمت هدف ما خواهد بود. بسیاری از نیروهای پنهان ما نهفته در قدرت مالی ما هستند و دشمنان نیز اذعان به مؤثر بودن آن دارند. می توانست چنین باشد، اما در واقعیت این گونه نیست. یهودیان تهیدست تنها نفرتی  را که حاصل کار بانکداران بزرگ است احساس می کنند. آ‌نها تاثیر مثبت این بانکداران بزرگ در سرنوشت خود را هنوز حس نکرده اند. اعتبار بانکداران بزرگ ما باید به خدمت ایدۀ ملی درآید. اما آیا این مردان محترم که از سهم دارایی خود بس خشنودند، می توانند در خدمت به همکیشان یهودی خود که ناعادلانه به دلیل مالکیت های  بزرگ  عده ای دیگر ستم می بینند، مفید باشند؟ تحقق این طرح فرصتی برای ترسیم خطی روشن میان آنها و باقی یهودیان می دهد.

افزون بر این از بانکداران بزرگ خواسته نمی شود که مبلغی به این عظمت را با انگیزه- های انسان دوستانۀ ناب گردآورند. این توقعی بیش از حد خواهد بود.  سهامداران و پیشتازان شرکت یهود برعکس، قرار است یک کار مالی موفق انجام دهند و می دانند پیشاپیش چه اندازه شانس موفقیت خواهند داشت. زیرا انجمن یهودیان همۀ اسناد و منابع لازم برای تعیین عایدات شرکت را در اختیار خواهد داشت. انجمن به ویژه به دقت، دامنۀ تاثیر جنبش نوین یهودیان را تحقیق خواهد کرد تا به پیشتازان شرکت، اطلاعات قابل اعتماد پیرامون مبلغ حمایت قابل انتظار را بدهد. انجمن همچنین به شرکت یهود آمار مدرن و جامع یهودیان را می دهد، و از این راه کاری  را انجام می- دهد که در امور مالی با نام 'انجمن تحقیقاتی' [20] مسئول انجام پژوهش های مقدماتی پیش از سرمایه گذاری برای اجرای هدف است. حتی این گونه هم انجمن ممکن است کمک قطب های قوی جاذب پول در میان ما را به دست نیاورد. آنها شاید با جنبش یهود از راه عوامل مخفی خود مخالفت کنند. چنین مخالفت هایی را باید با قاطعیت و استواری از سر بگذرانیم.

به فرض که این قطب های جاذب پول فقط با یک لبخند طرح ما را رد کنند: آیا در این صورت کار ما تمام است؟ نه!

زیرا آ‌ن گاه پول از راه دیگری جمع می شود: با روی آوردن به یهودیانی با ثروت کمتر. بانکداران یهودی کوچکتر باید زیر نام ایدۀ ملی دربرابر نیروهای مالی بزرگ متحد شوند تا نیروی مالی دوم و مهیبی را تشکیل دهند. اما متاسفانه این کار قدرت مالی بزرگی در ابتدا می طلبد، زیرا ۵۰ میلیون پوند یکجا باید در ابتدای کار سرمایه- گذاری بشود؛ و چنین مبلغی تنها به تدریج گردمی آید و انواع کارهای بانکی باید انجام و وام ها در سال های نخست گرفته شوند. حتی ممکن است که در جریان همۀ این معاملات موضوع اصلی فراموش شود؛ یهودیان با ثروت متوسط ممکن است واحدی جدید و بزرگ تاسیس کنند و مهاجرت یهودیان به فراموشی سپرده شود.

گردآوری پول با این روش به هیچ روی غیرعملی نیست. آزمایش گردآوری پول مسیحیان برای ایجاد نیرویی مخالف بانک های بزرگ هم اکنون آزموده شده است؛ همین کار را با پول های یهودیان می توان انجام داد که تا کنون آزمایش نشده است.

اما این درگیری های مالی همه گونه بحران برمی انگیزند. کشورهایی که شاهد این اتفاق باشند، رنج خواهند برد و یهودی ستیزی، لجام خواهد گسیخت.

پس ما این روش را توصیه نمی کنیم. تنها آنرا مطرح کردم، زیرا در گسترش منطقی ایده به میان می آمد.

همچنین نمی دانم آیا بانک های خصوصی کوچکتر مایل به اجرای آن بشوند یا نه.

در هر حال، حتی سرپیچی یهودیان کمتر ثروتمند نمی تواند طرح را متوقف کند. برعکس، طرح باید با سخت کوشی واقعی دنبال شود. آن گاه انجمن یهودیان که اعضای آن دست در کار مالی ندارند، خواهند کوشید که شرکت را با سرمایه گذاری- های آحاد ملت تاسیس کنند. 

سرمایۀ شرکت می تواند بدون واسطۀ یک سندیکا از راه سرمایه گذاری مستقیم مردم تامین شود. نه تنها یهودیان تهیدست، بلکه همچنین مسیحیانی که می خواهند از شر آ‌نها راحت شوند به این صندوق، کمک های کوچک خواهند کرد.   به این ترتیب گونه ای جدید و خاص از همه پٌرسی به راه می افتد که طی آن هر فرد که به این راه حل مسئلۀ یهود رای دهد، دیدگاه خود را با پرداخت حق عضویتی بیان می کند. این حق عضویت ها تضمین مالی ایجاد می کنند. مبالغ گردآوری شده تنها زمانی به جریان می افتند که به میزان لازم رسیده باشند، وگرنه مبالغ اولیه پس داده خواهند شد. اما اگر کل مبلغ لازم از راه حق عضویت های مردمی جمع شود، سپس هر مبلغ کوچک در اثر هنگفت بودن کل مبالغ کوچک تضمین می شود. البته همۀ اینها نیازمند کمک سریع و قاطعانۀ دولت های ذینفع خواهد بود.

۴

گروه های محلی

 

مهاجرت ما

در فصل های پپیشین تنها شرح داده شد که چگونه طرح مهاجرت باید بدون هیچ بحران اقتصادی به انجام برسد. اما جنبشی به این بزرگی ناگزیر نمی تواند بدون برانگیختن انواع احساس های تٌند و شدید اجراگردد.  رسوم قدیمی و خاطرات گذشته ما را به خانه هایمان وابسته می سازند. ما گهواره ها و مقبره ها داریم و فقط خودمان می دانیم که قلب یهودیان تا چه حد به خاک عزیزانشان نزدیک است. گهواره های رنگارنگ و معطری که با خود خواهیم برد [حامل نوزادان]، آیندۀ ما را خواهند ساخت. قٌبور عزیزان را باید رها کنیم و از دید من این رهاساختن از هر فداکاری دیگری دشوارتر است. اما جز این چاره ای نیست.

تنگنای اقتصادی، فشار سیاسی و تحقیر اجتماعی هم اکنون هم ما را از خانه هایمان و قبرهایمان تارانده است. ما یهودیان، اکنون مدام از مکانی به مکان دیگر می رویم؛ جریان نیرومندی ما را به غرب و به سوی آمریکا می برد که حضور ما آنجا نیز چنان خوشایند نیست. تا وقتی که ملتی بیخانمان هستیم، کجا حضور ما خوشایند خواهد بود؟

ما باید به ملت خود خانه ای بدهیم، ولی نه با ریشه کن کردن بیرحمانۀ آنها از خاک خود، بلکه با کاشتن حساب شدۀ آنها در خاکی بهتر. همان قدر که به برقراری روابط سیاسی و اقتصادی خوبی امیدواریم، باید همۀ گذشته ای را که برای ملت ما عزیز است، حفظ کنیم.

در این باره، چند پیشنهاد کافی است، زیرا این بخش از طرح من احتمالا متهم به خیالپردازی خواهد شد. اما هرچند امروز این کار، مبهم و بیهدف می نماید، اما ممکن و واقعی است. تشکیلات، آ‌نرا به امری عقلانی تبدیل خواهد کرد.

 

مهاجرت گروهی

افراد ملت ما باید به صورت گروه های خانوادگی و دوستی مهاجرت کنند. اما هیچ کس نباید مجبور به پیوستن به گروه خاصی از ساکنان شهر خود بشود. هر کس به محض انجام کارهایش قادر به انتخاب روش سفر خود خواهد بود. هر فرد چون خودش هزینه های سفر با کشتی یا  راه آهن  را می پردازد، طبیعتا در هر سطحی که برایش مناسبتر است، سفر خواهد کرد. احتمالا در قطار یا کشتی برای طبقات گوناگون، بخش های جداگانه نخواهد بود تا تهیدستان در سفر طولانی، احساس خواری نکنند. هر چند ما سفری تفریحی را سازماندهی نمی کنیم، اما آنها را در مسیر با روحیۀ شاد نگه می- داریم. هیچ کس در سفر با فقر شدید دست به گریبان نخواهد بود؛ از سوی دیگر، همۀ کسانی که بخواهند با راحتی و لوکس سفر کنند، آزاد هستند. جنبش حتی در شرایط مطلوب، با برخی طبقات یهودیان تا سال های آینده کاری نخواهد داشت؛ ولی اگر وقتش برسد ساماندهی سفر آنها به بهترین روش ها خواهد بود. افراد مرفه می توانند به دلخواه همراه دوستان و آشنایان شخصی خود سفر کنند. اصولا یهودیان، به جز ثروتمندترین ها، کمترین ارتباط ها را با مسیحیان دارند. در برخی کشورها آشنایان آنها محدود به چند فرد نیازمند، وام گیرندگان و وابستگان است و از میان طبقات بالای مسیحیان کسی را نمی شناسند. گتو با آ‌نکه دیوارهایش شکسته، اما حضوری پیوسته دارد.

طبقات متوسط، تدارک حساب شده ای برای عزیمت خود می بینند. گروه مسافران در هر محل شکل می گیرد و در شهرهای بزرگ هر منطقه گروه خود را خواهد داشت که توسط نمایندگانی منتخب، ارتباط گیری ها را انجام می دهند. این تقسیم به مناطق شهری لازم نیست بسیار سختگیرانه باشد، زیرا فقط برای کاستن از ناراحتی و رنج دوری از خانۀ تهیدستان طی سفر خروج است.  هر کس آزاد است یا تنها و یا وابسته به گروه محلی مورد علاقه اش سفر کند. شرایط سفر برای طبقات گوناگون یکسان خواهد بود. هر گروهی که به اندازۀ کافی پرشمار باشد، می تواند یک قطار یا کشتی متعلق به شرکت یهود را اجاره کند.

نهاد اسکانِ وابسته به شرکت یهود، محله های ساخته شده را به تهیدستان می دهد. بعدها وقتی مهاجران مرفه تر از راه می رسند، به محض رسیدن باید به آنها هتل های ساخته شده توسط بخش خصوصی داده شود. برخی از مهاجران مرفه تر، خانه های خود را پیش از اسکان دائمی ساخته اند تا فقط از خانه ای قدیمی به خانه ای جدید بروند.

توهین به ماموران هوشمند ما خواهد بود اگر به همۀ کارهایی که باید بکنند، بپردازم. هر فرد معتقد به ایدۀ ملی، می داند چگونه کار را سامان بدهد و در محدودۀ نفوذ خود آنرا تحقق بخشد.

ما ابتدا باید از ربای های خود کمک بخواهیم.

 

ربای های ما

هر گروه، ربای خود را خواهد داشت که با جماعتش سفر می کند. سپس گروه های محلی به دلبخواه، ربای خود را برمی گزینند و هر محله ای رهبر روحانی خود را می- یابد. ربای هایی که فرامی خوانیم، انرژی خود را در خدمت ایدۀ ما گذاشته، جماعات خود را از راه موعظه بر منبرهای کنیساها الهام می بخشند. آنها لازم نیست در جلسه- های مربوط به این هدف، سخن بگویند؛ این گونه فراخوان ها در کنیسا انجام می- شوند. به این روش. ما باستانی بودن خود را تنها از راه ایمان پدرانمان حس می کنیم، زیرا مدت ها پیش، زبان ملت های دیگر را تا حد درونی شدن، آموختیم.

ربای ها پیام ها را مرتب از انجمن و شرکت دریافت و آ‌نها را برای جماعت خود اعلام  و تشریح می کنند. کل جماعت ایسرائل برای ما و خودش دعا خواهد کرد.

 

نمایندگان گروه های محلی

گروه های محلی، کمیته های کوچکی از نمایندگان با نظارت و ریاست ربای ها تشکیل می دهند تا به بررسی و ساماندهی امور محلی بپردازند.

گروه های محلی نهادهای خیریۀ خود را منتقل می کنند و هر نهاد که در کشور قبلی بماند، مالکیتش متعلق به همان دسته از مردمی است که ابتدا برای کمک به آ‌نها پی- ریزی شده بود. به نظر من ساختمان های قدیمی نباید فروخته شوند، بلکه باید برای کمک به مسیحیان بومی در شهرهای رهاشده اختصاص یابند. گروه های محلی برای نگهداری ساختمان های خالی مبلغی جبرانی و همه گونه تسهیلات ساختمانی در کشور نوآباد دریافت می کنند.  

انتقال نهادهای خیریه یکی دیگر از آن دست فرصت های آزمایش در خدمت بشریت را پدید می آورد که در مقاطع مختلف طرح من اتفاق می افتند. امور خیریۀ کنونی ما که غیرسیستماتیک و خصوصی است، سود کمتری به نسبت هزینه های خود دارد. اما این نهادها می توانند و باید بخشی از یک سیستم بشوند تا در نهایت به یکدیگر یاری برسانند. در جامعه ای نوبنیاد، این سازمان ها می توانند بر اساس خودآگاهی مدرن ما و حتی همۀ آزمون های اجتماعی پیش از خود، تکامل یابند. این امر به دلیل شمار بسیار فقیران ما اهمیت بسیار دارد. کاراکترهای ضعیفتر در میان ما که در اثر فشار بیرونی مرعوب و در نتیجۀ نیکوکاری و رقت قلب ثروتمندان ما دچار رخوت شده اند، به آسانی چنان به عمق فقر درمی غلتند که روزی به گدایی می افتند.

در این رابطه، اجتماع با حمایت گروه های محلی، بیشترین توجه را به آموزش همگانی می کند و زمینی بارور برای نیروهای بسیاری که اکنون در بطالت می پژمٌرند،  پدید می آورد.

هر کس که میلی حقیقی به کار نشان دهد، با شرایط مناسب استخدام می شود. با گدایان مدارا نخواهد شد. هر کس که در آزادی خود از کار کردن سرباز زند، به کار اجباری گماشته می شود.  

از سوی دیگر، ما پیران را به پیرخانه ها نخواهیم فرستاد. پیرخانه یکی از بیرحمانه ترین انواع خیریه است که طبیعت نیک ولی ابله ما تا کنون پدید آورده است. آ‌نجا پیران ما در شرمساری مطلق و احتضار می میرند. از همان ابتدا مدفون می شوند. توهمِ تسلی بخشِ مفیدبودن پیرخانه ها را به افراد کم هوشی وامی گذاریم که مدافع آن هستند.

ما شرایط هموار برای افراد ناتوان از کار فیزیکی ایجاد می کنیم؛ زیرا باید کم جانی فقیران در نسلی ضعیف شده را بپذیریم. اما با نسل های آینده به گونه ای دیگر رفتار خواهد شد؛ باید آ‌نها را در آزادی برای یک زندگی آزاد بار بیاوریم.

ما خواهان اعطای رستگاری اخلاقی از راه کار کردن به افراد هر سن و طبقه ای هستیم؛ و از این رو ملت ما توانمندی خود را در کشور نوآباد از هفت ساعت کار روزانه خواهد گرفت.

 

طراحی شهرک ها

گروه های محلی، نمایندگان مٌجاز خود را برای برگزیدن مکان شهرک ها اعزام خواهند کرد. هنگام تقسیم زمین همه گونه ملاحظه جهت انتقال دقیق با توجه به حقوق کسب شده انجام می شود.

گروه های محلی، نقشۀ شهرک ها را خواهند داشت تا مردم ما پیشاپیش بدانند به کجا می روند و در کدام شهرک و کدام خانه ها سکونت می کنند. نسخه های مفصل از طرح ساختمان ها که پیشتر اشاره کردیم، به گروه های محلی داده می شود.

اصول اداری ما با جدیت، مرکزیت گروه های محلی و خودمختاری آنها را تامین خواهد کرد. به این روش، انتقال با کمترین دشواری انجام می شود.

من همۀ این امور را آسانتر از آنچه هستند، تجسم نمی کنم؛ از سوی دیگر، مردم نباید آ‌نرا مشکلتر از آنچه هست، بپندارند.

 

اعزام طبقات متوسط

اعزام طبقات متوسط غیرداوطلبانه به این جریان افزوده می شود، زیرا فرزندان آنها ماموران انجمن یا کارمندان شرکت 'در آنجا' خواهند بود. وکیلان، پزشکان، تکنیسین- های همۀ رشته ها، کاسبان جوان و در واقع همۀ یهودیانی که به دنبال فرصت هستند و از ستم کشورهای خود می گریزند تا در سرزمین های بیگانه به امرار معاش بپردازند، در خاکی گردخواهند آمد سرشار از وعده های عادلانه. یکی همسر یا نامزدش و دیگری والدین، برادران و خواهرانش را به آنجا فرامی خواند. اعضای یک تمدن نوین زود ازدواج می کنند. این امر، اخلاق عمومی و قدرت بدنی نسل جدید را تقویت می کند و این گونه ما نسل های ضعیف حاصل از ازدواج های سنین بالا نخواهیم داشت؛ یعنی فرزندان پدرانی که قوت خود را در نبرد زندگی باخته اند. هر مهاجر طبقۀ متوسط پس از خود چنین نسلی به جا می گذارد. 

دلیرترین ها بهترین سهم های دنیای جدید را خواهند گرفت.

اما بی تردید در اجرای طرح من دشواری هایی پیش خواهد آمد. حتی اگر در گشودن گفتگویی جهانی و جدی پیرامون مسئلۀ یهود موفق شویم، حتی اگر این جدل به تایید لزوم تشکیل کشوری یهودی بینجامد، حتی اگر قدرت های جهانی به ما در کسب سروری بر قلمرو یاری رسانند، آن گاه چگونه توده های مردم یهودی را بدون اجبار از خانه های کنونی آنها به سرزمین نوبنیاد انتقال دهیم؟ مهاجرت آ‌نان بی تردید باید داوطلبانه باشد.

 

پدیدۀ توده های مردم

اقدامات عجیب و غریب برای برانگیختن جنبش، ضرورت نخواهد داشت. یهودی- ستیزی خودش به جنبش شتاب می دهد. یهودیان اگر تنها مانند قبل زندگی کنند، سپس میل به مهاجرت در جاهایی که پیشتر وجود نداشت، پدید می آید و آنجا که نبوده، تشدید می شود. یهودیانی که اکنون در کشورهای یهودی ستیز می مانند بیشتر از این روی است که حتی آنها که بیشترین ناآگاهی از تاریخ را دارند، می دانند که چند بار جابجایی در کشورهای گوناگون هرگز برای آ‌نها خیر ماندگاری نداشته است. هر سرزمینی که امروز به یهودیان خوشامد می گوید و به آ‌نها امتیازهای بس کوچکتری به نسبت کشور یهودی می دهد، بیدرنگ جمعیت بزرگی از مردم ما را جذب می کند. تهیدستان که چیزی برای از دست دادن ندارند به آنجا جلب می شوند. اما من بر آنم، و هر فردی شاید از خود بپٌرسد که آیا درست نمی گویم که فشار روی ما میل به مهاجرت حتی در میان مرفه ترین اقشار جامعه را دامن می زند؟ امروز تهیدست ترین اقشار ما به تنهایی کافی هستند که یک کشور را تشکیل بدهند؛ آنها نیرومندترین مصالح انسانی برای کسب یک سرزمین هستند، زیرا کمی درماندگی برای شکل گیری اقدامات بزرگ لازم است.

اما وقتی که 'جویندگان' [21] ما ارزش سرزمین را با حضور و زحمت خود بالا ببرند، همزمان آنرا به مکانی با جذابیت روزافزون برای اسکان مردم مرفه تر تبدیل می کنند.

اقشار مرفه تر و پولدارتر از آنها دچار وسوسۀ رفتن به آ‌نجا می شوند. اعزام مهاجران تهیدست در ابتدا با همکاری شرکت و انجمن انجام شده، احتمالا از انجمن های مهاجرت و صیونیزم نیز حمایت می گیرد.  

چه شماری از مردم را می توان بدون طرح قبلی به مکان مشخصی فرستاد؟ برخی افراد مسئول در میان یهودیان می کوشند از راه آزمون های صیونیستی رنج های مردم را کاهش دهند. این پرسش از نظر آ‌نها دور نماند و کوشیدند آ‌نرا از راه دادن پول یا امکان استخدام به مهاجران حل کنند. از این رو نیکوکاران گفتند: "ما به این افراد پول می- دهیم که به آ‌نجا بروند." چنین روندی بسیار اشتباه است و تمام پول دنیا این هدف را برآورده نخواهد کرد.

اما شرکت یهود خواهد گفت: "ما به آ‌نها پول نمی دهیم، بلکه از آنها پول می گیریم. ما در عوض به آنها امتیازهایی برای رفتن می دهیم." یک مثال منظور مرا روشنتر می- کند: یکی از این نیکوکاران (که ما او را 'آقای بارون' می خوانیم) و من، هر دو امیدواریم جمعیتی را در محوطۀ لانگشان نزدیک پاریس در یک بعداز ظهر یکشنبۀ گرم گردآوریم. آقای بارون با وعدۀ دادن ۱۰ فرانک به هر نفر ۲۰۰،۰۰۰ فرانک صرف آوردن ۲۰،۰۰۰ فرد تهیدست می کند که برای به دردسر انداختن خود به او نفرین می- کنند. اما من ۲۰۰،۰۰۰ دلار جایزه تعیین می کنم برای تندروترین اسب های مسابقه ای – و سپس برای دور نگه داشتن مردم از لانگشان دور آ‌نجا حصار می کشم. آنها باید پول بدهند تا وارد شوند: ۱ فرانک، ۵ فرانک، ۲۰ فرانک.

نتیجه این که من از مردم آنجا نیم میلیون فرانک می گیرم؛ رئیس جمهور فرانسه با کالسکۀ روباز به آنجا می آید و جمعیت تفریح می کنند. بیشتر مردم با وجود گرما و گرد و غبار، آنرا یک پیاده روی لذتبخش در هوای آزاد می دانند. من هم در ازای دادن ۲۰۰،۰۰۰ فرانک جایزه، یک میلیون فرانک ورودی و مالیات بر شرطبندی دریافت می- کنم. من هر وقت بخواهم همان مردم را به آنجا می آورم، اما آقای بارون به هیچ روی نمی تواند.

مثال جدیتری در مورد توده های مردم در زمینۀ امرار معاش می آورم.  افرادی در شهر جار می زنند: "هر کس می خواهد تمام روز در سرمای زمستان و در گرمای شدید تابستان در تالاری فلزی کاسبی کند و به رهگذران  لباس های خوب، ماهی یا میوه در ازای دوفلورین یا رقمی مشابه بفروشد، بیاید." چند نفر به این کار تن خواهند داد؟ چند روز آنجا دوام می آورند؟ چقدر انرژی برایشان می ماند که رهگذران را راضی به خریدن ماهی، میوه یا لباس کنند؟

باید کار دیگری بکنیم. در جاهایی که خرید و فروش فعال است و راحت آ‌نها را می- یابیم، چون ما هر جا بخواهیم به کار مشغول می شویم، تالارهای بزرگی به نام بازار بسازیم که ابتدایی تر از قبلی ها هستند، اما مردم به آ‌نها رجوع می کنند. البته ما باید بهترین تلاش خود را برای ساخت زیبای آنها از همان اول به خرج دهیم. آن دسته کاسبان ماهر و علاقه مندی که قبلا به آنها هیچ وعده ای نداده بودیم چون نمی خواستیم فریبشان دهیم، با شادمانی، بهترین روابط تجاری را در آنجا برقرار می کنند. آ‌نها خریداران را جذب کرده، روی پای خود می ایستند و به ندرت خسته می شوند. صبح زود برمی خیزند تا نفر اول در محل باشند؛ اتحادیه ها و کارتل های خود را برای یک امرار معاش بی دردسر به راه می اندازند. اگر آخر روز ببینند که سخت کوشی آنها فقط سه فرانک ثمر داده، همچنان به انتظار فردا می مانند تا شاید بخت بهتری بیابند. ما به آ‌نها امید داده ایم.

اگر کسی بپرسد از کجا تقاضا برای این بازار تامین می شود؟ آیا باز هم باید برای آنها تکرار کنم؟ من این موضوع را پیشتر در قالب سیستم 'حمایت در ازای کار' بیان کرده- ام که خروجی آن می تواند پانزده برابر باشد. یک میلیون می تواند پانزده میلیون تولید کند و یکصد میلیون، پانزده هزار میلیون.

این برنامه می تواند در موارد خٌرد انجام شود؛ آیا در سطح کلان نیز چنین است؟ سرمایه بی تردید با تناسبی مستقیم با رشد خود، سود می دهد. سرمایۀ راکد و غیرفعال، کاهش سود را تجربه می کند، اما سرمایۀ فعال، برگشتی پرسود دارد. اینجا مسئلۀ اجتماعی به میان می آید.

آیا من واقعیت را بیان می کنم؟ ثروتمندترین یهودیان را شاهد می گیرم برای درستی ادعایم. چرا آ‌نها چندین صنعت را اداره می کنند؟ چرا کارگران را برای کار به زیر زمین برای استخراج زغال سنگ در ازای مزدی اندک و در میان خطرهای هولناک می- فرستند؟ گمان نکنم که این کار لذتبخش باشد، حتی برای صاحبان معادن. زیرا معتقد نیستم که سرمایه داران قلب ندارند. تمایل به اغراق ندارم، بلکه می خواهم تفاوت ها را نرمتر سازم. 

آیا ضروری است که پدیدۀ توده های مردم را با تمرکز بر زیارت های دینی شرح دهم؟ نمی خواهم حساسیت دینی هیچ کس را با سخنانی که ممکن است بد تعبیر شوند، برانگیزم. تنها به کوتاهی اشاره می کنم به زیارت پیروان محمد از مکه، زیارت کاتولیک -ها از لورد و مکان های بسیاری که افراد به دلایل ایمانی به آ‌نها بازمی گردند. پس همچنین باید مرکزی برای نیازهای دینی عمیق مردم مان ایجاد کنیم. وزیران ما این نیاز را خواهند فهمید و جهت برآوردن آن در کنار ما خواهند بود. باید بگذاریم هر فردی 'در آنجا' به روش خود به رستگاری برسد. بیش از هر چیز باید برای متفکران آزادمان که به دستاوردهای خود برای بشریت ادامه می دهند، جایگاهی ماندگار پدید آوریم.

قدرتی بیش از آنچه برای برقراری نظم در کشور نیاز است، بر هیچ کس اعمال نخواهد شد؛ قدرت لازم نیز توسط یک یا چند مقام موقتی تعریف نمی شود؛ قوانین آهنین تعیین کنندۀ آن هستند.

اینک اگر مثال های من این گونه القا کند که توده های مردم تنها به طور گذرا به مراکز ایمانی یا بازارها یا تفریحگاه ها جذب می شوند، پاسخ به این انتقاد ساده خواهد بود. چون هر یک از این جاها توده های مردم را جلب می کند، همۀ این مراکز جذاب درکنار هم رضایت آنها را تامین می کنند. زیرا همۀ این مراکز با هم یک مکان واحد رؤیایی را می سازند که مردم ما مدت ها در آرزویش بوده و زیر فشارهای شدید خارجی زنده مانده اند تا خانۀ آزاد خود را ببینند! با آغاز جنبش، افرادی را با خود همراه می- کنیم و دیگرانی آنها را دنبال می کنند؛ سپس افراد دیگری به جریان می پیوندند و آخرین ها نیز خواهند آمد. این آخرین مهاجران مٌردد، اینجا و آنجا بدترین موارد خواهند بود. اما نخستین ها که با ایمان، اشتیاق و دلاوری عازم می شوند، بهترین جایگاه ها را به دست می آورند.

 

مصالح انسانی ما 

مفاهیم غلط بیشتری در مورد یهودیان رایج است تا در مورد هر ملت دیگری. ما در اثر رنج های تاریخی خود چنان افسرده و روحیه باخته شده ایم که برداشت های اشتباه را خودمان هم تکرار می کنیم و باور داریم. یکی از این مفاهیم خطا این است که ما بیش از حد به کسب و کار بها می دهیم. اینک همه می دانندکه ما هر جا اجازۀ ترفیع طبقاتی داشته باشیم، در اسرع وقت، از کسب و کار دست می کشیم. اكثریت تجار یهودی پسران خود را برای آموزش عالی می فرستند. 'یهودی شدگیٍ' در همۀ شغل های فکری و علمی از اینجا برمی خیزد. اما حتی در درجات اقتصادی پایینتر جامعه، علاقۀ ما به کاسبی آن گونه که گمان می رود چندان هم حرف اول را نمی زند. در کشورهای اروپای شرقی شمار بزرگی از یهودیان کاسب نیستند و از کار دشوار نیز ابایی ندارند.  انجمن یهودیان در موقعیتی خواهد بود که آمار علمی دقیقی از نیروی انسانی ما تهیه کند. کارمایه ها و امکان های جدیدی که در کشور نوآباد انتظار مردم ما را می کشند، مردان صنعتگر ما را خشنود و بسیاری از کاسب های کوچک امروز را به کارگران یدی بدل می سازند.

دوره گردی که روستاها را با کوله باری سنگینی بر پشت می پیماید، آن اندازه که آزارگرانش می پندارند، راضی نیست. هفت ساعت کار روزانه، همۀ این افراد را به کارگران یدی تبدیل می کند. آنها مردمان نیک اما کم اطلاعی هستند که امروز بیش از دیگران رنج می کشند. انجمن یهودیان همچنین از ابتدا به آموزش آنها به عنوان صنعتگر مشغول خواهد شد. علاقۀ آنها به درآمد به روشی سالم ارضا خواهد شد. یهودیان، اخلاقی صرفه جو و سازگار شونده دارند و هر روش امرار معاش را زود می- آموزند. همین کفایت می کند که دوره گردان کنونی از کسب های بی رونق خود برای همیشه دست بکشند. برای نمونه این کار را می توان با تشویق فروشگاه های بزرگی که همه گونه لوازم زندگی را ارائه می دهند، انجام داد. این فروشگاه های عمومی در حال حاضر دارند کسب های کوچک را در شهرهای بزرگ از میدان به درمی کنند. در سرزمین تمدن نوین، فروشگاه های بزرگ جلوی کار کسب های کوچک را می گیرند. برقراری این فروشگاه ها امتیازهایی هم دارد، زیرا سرزمین را بیدرنگ برای مردمی که خواهان اجناس مرغوبتر هستند، قابل سکونت تر می کند.

 

عادت ها

آیا پرداختن به عادت های کوچک و رسوم افراد معمولی با روح جدی این رساله همخوان است؟ به نظر من هست و افزون بر این، اهمیت بسیار دارد. زیرا عادت های کوچک، هزار و یک رشته ای هستند که وقتی در هم می تنند، طنابی محکم می سازند.

در این زمینه می توانیم برخی مفاهیم محدود را کنار بگذاریم. هر فرد دنیادیده ای می- داند همین عادت ها و رسوم کوچک روزانه به راحتی می توانند در هر جای دیگری پا بگیرند. دستاوردهای فنی زمان ما که این طرح می کوشد آنها را در خدمت بشریت به کار گیرد، می توانند به کار عادت های کوچک ما بیایند. در مصر هتل ها و در سوییس مهمانخانه های کوهپایه ای انگلیسی هست؛ کافه های وینی در آفریقای جنوبی و تئاترهای فرانسوی در روسیه، اٌپراهای آلمانی در آمریکا و بهترین آبجوی باواریا در پاریس برقرار شده اند.

وقتی ما بار دیگر از مصر خارج  می شویم، نباید دیگ های گوشت را پشت سر بگذاریم. [22] هر فرد رسوم خود را دوباره در قالب گروه های محلی برقرار می سازد، اما رسومی بهتر، زیباتر و خوشایندتر از سابق.

 

۵

انجمن یهودیان و کشور یهود

 

ادارۀ کشور به نیابت از ملت [23]

این رساله برای حقوقدانان نوشته نشده است. از این رو می توانم مانند بسیاری امور دیگر پیرامون نظریه ام دربارۀ پایه های حقوقی یک کشور جدید، فقط کنجکاوی برانگیزم. با وجود این، باید بر نظریۀ جدید خود که معتقدم حتی در بحث با مردان کارآزموده در زمینۀ حقوق، استوار می ماند، تاکیدهایی بکنم.

بنا به دیدگاه های روسو [24] که امروز قدیمی شده اند، کشور با یک قرارداد اجتماعی پدید می آید. روسو بر آن بود که "شرایط این قرارداد به حدی دقیق بر اساس طبیعت توافق تعریف می شوند که کوچکترین تغییری آ‌ن را خنثی و ملغی می سازد." با این نتیجه گیری که حتی اگر این شرایط مستقیم بیان نشوند، همه جا صادقند و به گونه ای خاموش، پذیرش و بازشناسی شده اند.

رد منطقی و تاریخی نظریۀ روسو هیچ گاه دشوار نبوده و اکنون نیز نیست، اما تاثیرات آن بد و دامنه دار خواهد بود. این پرسش پیش می آید که آیا یک قراردداد اجتماعی با "شرایطی به وضوح بیان نشده اما تغییرناپذیر" می تواند پیش از چارچوب دهی به یک قانون اساسی در شکل های مدرن دولت، موجود باشد؟ امروزه رابطۀ حقوقی میان دولت و شهروند در هر حالت باید به روشنی استقرار یابد.

این اصول پیش از تاسیس قانون اساسی و طی آفرینش یک کشور جدید، از اهمیت کاربٌردی بسیاری برخوردارند. می دانیم و به چشم می بینیم که هنوز کشورهایی در حال پدید آمدن هستند. کلنی ها از کشورهای مادر مستقل می شوند. زمینداران به حاکمیت هایی که پیشتر برای آ‌نها سوگند وفاداری خورده بودند، پشت می کنند؛ قلمروهای آزاد شده بیدرنگ به کشورهای آزاد تبدیل می شوند. این درست است که ایدۀ کشور یهود مانند ساختاری مدرن در قلمرویی نامشخص شکل گرفته است. اما نه تکه ای زمین، بلکه یک کشور مطرح است: شماری از انسان ها که زیر سروری یک حاکمیت متحد می شوند.

ملت، فاعلان، و زمین، بستر عینی پی ریزی یک کشور هستند و این میان، پایۀ انسانی، اهمیت بیشتر دارد. برای نمونه، در دنیای امروز یک سروری هست که هیچ پایۀ عینی ندارد [زمین و قلمرو] اما شاید محترم ترین ملت جهان باشد. منظورم سروریِ پاپ است [در واتیکان].

نظریۀ عقلانیت [25] نظریه ای است که امروزه در علوم سیاسی مورد پذیرش است. این ‌نظریه برای توجیه پدید آوردن یک کشور کفایت می کند و از نظر تاریخی مانند نظریۀ قرارداد اجتماعی قابل رد نیست. وقتی فقط با تاسیس یک کشور یهودی کار دارم، کاملا در محدوده های نظریۀ عقلانیت باقی می مانم. اما هنگام پرداختن به  پایه های حقوقی کشور از آن عبور می کنم. نظریه های [مشروعیتِ] نهاد الهی، قدرت برتر، قرارداد اجتماعی، یا نظریه های پدرسالاری و پیوندهای خونی و حاکمیت موروثی با دیدگاه های مدرن همخوان نیستند. در آنها پایه های حقوقی یک کشور یا بیش از حد به مردان بها می دهند (نظریۀ پدرسالاری و نظریه های قدرت برتر و قرارداد) یا خیلی از انسان ها دور است (مانند نهاد الهی)، و یا بیش از حد انسان ها را تنزل می دهند (نظریۀ پیوندهای خونی و حاکمیت موروثی). نظریۀ عقلانیت معمولا با احتیاط، پرسش پایه های حقوقی را بی پاسخ می گذارد. اما پرسشی که حقوقدانان را در همۀ دوران ها به خود مشغول داشته، نمی تواند مسکوت بماند. در واقع، آمیزه ای از امر انسانی و فراانسانی در ساختن یک کشور دخالت دارند. برخی از پایه های حقوقی برای تشریح رابطۀ مردم کشور با حاکمان، ضرورت بسزا دارند. به نظر من باید یک negotiorum gestio  [قرارداد سرپرستی و نیابت] را پایه گذاشت که در آ‌ن بدنۀ شهروندان، نمایندۀ دادن اختیارات [26]باشند و دولت، نمایندۀ حاکمیت به نیابت مردم [27].

رومیان با حس عدالت شگفت انگیز خود شاهکار negotiorum gestio را خلق کردند: وقتی که مالکیت فردی مورد ستم، در خطر است، هر کس می تواند قدم پیش بگذارد و او را نجات دهد. این فرد، gestor یا سرپرست نامیده می شود که مدیریت اموری که اصلا به خودش تعلق ندارد را به عهده می گیرد. او هیچ اختیاراتی دریافت نکرده – یعنی از سوی هیچ فردی اجازۀ عمل نگرفته است. تعهدهایِ بالاترِ دولت را به شکل های متفاوت می توان بیان کرد که پاسخگوی درجات فرهنگی فرد یا قدرت فهم عمومی و در حال رشد باشد. سرپرست یا gestor  باید برای خیر dominus   یا صاحب اصلی عمل کند، یعنی مردمی که خود gestor از میان آنها برخاسته است.

Gestor یا سرپرست، مالکیتی را که خودش صاحب پیوسته [28] به آن است، مدیریت می کند. مالکیت مشترک به او می آموزد که چه فوریتی به او اجازۀ دخالت داده، هنگام صلح و جنگ، رهبری او را می طلبد؛ اما اقتدار او در هیچ شرایطی در حالت مالکیت پیوست شده اعتبار ندارد. توافق چندین صاحب پیوسته حتی در بهترین شرایط، فاقد اطلاعات کامل است.

یک دولت با مبارزۀ یک ملت برای موجودیت خود پدید می آید. در هر مبارزۀ این چنینی کسب اقتدار مناسب به صورت پیشاپیش و با تمام جزئیات، ناممکن است. به واقع، هر تلاش پیشینی برای تصمیم گیری معمول اکثریت، احتمالا از همان ابتدا اجرای طرح را خراب می کند. شکاف های داخلی می توانند مردم را دربرابر خطرهای بیرونی بیدفاع سازند. ما همگی نمی توانیم ذهنیتی همسان داشته باشیم؛ از این رو gestor یا سرپرست حقوقی، اطلاعات راهبری را در دست می گیرد و پیشاپیش حرکت می کند.

کنشگری gestor یا سرپرست حقوقی در قالب دولت در صورتی که هدف مشترک به خطر افتد وdominus  یا صاحب اصلی، خودخواسته یا به دلایل دیگر از کمک به خود بازمانده باشد، اختیار کامل دارد.

اما در این حالت، سرپرست با دخالت خود شبیه به صاحب اصلی شده و متعهد به یک شبه توافق یا quasi ex  contractu[29]. این رابطه ای قانونی است که از پیش وجود داشته یا به بیان درست تر، همزمان با دولت برقرار شده است.

به این ترتیب، سرپرست برای هر گونه معامله ای پاسخگو می شود، حتی برای شکست اقدامات تجاری و سهل انگاری در امور مستقیما مرتبط و غیره. بیش از این negotiorum gestio را گسترش نمی دهم و به دولت بازمی گردم، وگرنه از موضوع اصلی خیلی دور می شویم. تنها یک اشاره: "نیابت مدیریت" اگر مورد تایید صاحب آن باشد، همان قدر رسمیت دارد که اگر توسط همان صاحب اجرا شده شود."

اما این امور چه ربطی به هدف ما دارند؟

دیاسپورا ملت یهود را در زمان کنونی از ادارۀ امور سیاسی خود محروم کرده است. افزون بر این، یهودیان در بسیاری از نقاط دنیا در تنگناهایی کمابیش جدی هستند. آ‌نها بیش از هر چیز به یک سرپرست نیاز دارند.

این البته نمی تواند یک فرد باشد. چنین فردی یا خود را مسخره می کند یا برای منافع خود دست به عمل می زند و نفرت انگیز می شود. از این رو سرپرست یهودیان باید یک نهاد مشارکتی باشد، یعنی انجمن یهودیان.

 

سرپرست حقوقی یهودیان

در این ارگان جنبش ملی [انجمن یهودیان] پیش از هر جای دیگر، طبیعت و کارکردهایی که دستکم ما با آنها سروکار داریم، شکل می گیرد.  شکل گیری آن بسیار ساده است و توسط آن قبیل یهودیان پرانرژی که طرح خود را در لندن با آنها در میان گذاشتم، انجام می شود. [30] 

انجمن یهودیان برای پایه ریزی یک کشور یهودی، کارمایه های علمی و سیاسی خواهد داشت و از دید من بر اساس روش شناسی های علمی انجام خواهد شد. ما نمی- توانیم امروز خروج از مصر را به روش ابتدایی دوران باستان انجام دهیم. پیشاپیش باید از شمار و قدرت خود آگاه باشیم. سرپرست باستانی و بزرگ یهودیان در آن روزهای اولیه با سرپرست امروز ما همان مناسبتی را دارد که برخی ملودی های زیبا با اٌپرای مدرن دارند. ما همان ملودی را می نوازیم اما با تعداد بیشتری ویولن، فلوت، چنگ، ویولون سل، و ویولن های باس؛ همراه با نورهای الکتریکی، دکورسازی، گروه های همسرایان، جامه های زیبا، و خوانندگان تراز اول روز.

این رساله قصد گشودن بحثی همگانی پیرامون مسئلۀ یهود را دارد. دوستان و دشمنان در آن شرکت خواهند کرد؛ اما امیدوارم که دیگر نه به شکل  آزار خشونت بار  یا حمله های احساساتی بلکه در قالب جدل، به گونه ای عمل گرا، گسترده، پیگیر و سیاسی انجام شود.

انجمن یهودیان همۀ اطلاعیه های دولتمردان، پارلمان ها، جوامع یهودی، انجمن ها را خواه به گفتار یا نوشتار، یا در جلسه ها، روزنامه ها و کتاب ها آمده باشند، گرد خواهد- آورد.

انجمن از این راه برای نخستین بار خواهد دانست که آیا یهودیان واقعا می خواهند به سرزمین موعود بروند و آیا باید به آنجا بروند؟ هر اجتماع یهودی در دنیا دیدگاه های خود را برای انجمن خواهد فرستاد تا آمار [و نظرسنجی] کاملی از یهودیان تهیه کند.

کارمایه های بعدی مانند تحقیق کارشناسان در مورد کشور جدید و منابع طبیعی آن، برنامه ریزی یکپارچۀ مهاجرت و اسکان، کارهای مقدماتی برای قانونگذاری و ادارۀ کشور و غیره، باید با عقلانیت از درون طرح اولیه تکامل یابند.

از نظر خارجی، انجمن چنان که در بخش کلی شرح دادم، می کوشد به عنوان یک نهاد کشورساز رسمیت یابد. مهاجرت آزادانۀ بسیاری از یهودیان پیش شرط اقتدار انجمن در روابطش با دولت ها را فراهم می کند.

انجمن از نظر داخلی، یعنی در مناسباتش با مردم یهودی، ابتدا همۀ نهادهای ضروری را تشکیل می دهد و هسته ای خواهد بود که بر محور آن، نهادهای دولتی کشور یهود بعدا گسترش می یابند.

هدف نخست ما چنان که پیشتر گفتم، برقراری سروری بر سهمی از کرۀ خاک است که برای تامین نیازهای به حق ما کافی باشد و از سوی قوانین بین المللی تضمین شود.

گام بعدی چه خواهد بود؟ 

 

 

تملک سرزمین

در دوران باستان وقتی ملت هایی سرگردان بودند، می گذاشتند تا بخت، آنها را به اینجا و آنجا ببرد تا سرانجام مانند هجوم ملخ ها هر جا که شد، فرود آیند. زیرا در دنیای باستان، انسان ها کرۀ زمین را نمی شناختند. اما هجرت یهودیان در دنیای مدرن باید بر اساس اصول عملی انجام شود. همین پنجاه سال قبل بود که جستجوی طلا به شکلی بدوی انجام شد. چه روزهای پرماجرایی بود در کالیفرنیا! یک گزارش، جویندگان طلا را از سراسر کرۀ زمین به آ‌نجا کشاند؛ آنها زمین ها را قاپیدند، طلای یکدیگر را غارت کردند و سرانجام مانند همۀ رهزنان، آنها را در قمار باختند.

اما امروز چه؟ وضعیت جستجوی طلا در ترانسوال چگونه است؟ ولگردان ماجراجو آنجا نیستند؛ تنها جغرافی دانان و مهندسان برای ادارۀ صنعت طلا و به کارگیری ماشین- های جدید برای جداسازی طلا از سنگ آن در محل هستند. امروزه کمتر کاری هست که به دست بخت و اتفاق سپرده شود.

پس ما باید کشور نوبنیاد یهود را با تحقیق و ابزارهای مدرن صاحب شویم.

به محض تضمین سرزمین، باید یک کشتی بفرستیم همراه با نمایندگان انجمن یهودیان، شرکت یهود و گروه های محلی ای که زودتر از همه وارد سرزمین می شوند.

این مردان سه کارمایه خواهند داشت: ۱- تحقیقی علمی و دقیق دربارۀ منابع طبیعی کشور. ۲- ساماندهی به یک سازمان اداری که به شدت مرکزی باشد. ۳- تقسیم زمین. این کارمایه ها با یکدیگر همپوشانی دارند و همگی در هماهنگی با هدفی هستند که اینک برای ما آشنا است. 

توضیح یک امر باقی می ماند – چگونگی گرفتن سرزمین توسط گروه های محلی.

در آمریکا اشغال سرزمین تازه گشوده، به روش توحش انجام شد. مهاجران در مرز گرد می آمدند و در  زمان مقرری با هم مسابقۀ گرفتن سهم خود را با خشونت پیش می بردند.

ما در سرزمین جدید یهودیان نباید این گونه رفتار کنیم. قطعه های زمین در ایالت ها و شهرستان ها از طریق مٌزایده فروخته و نه با پول بلکه با کار پرداخت خواهند شد. طرح کلی شامل ساختن خیابان ها، پل ها، آبرسانی و امور نقل و انتقال خواهد بود. این امور در هر ایالت انجام خواهد شد. داخل ایالت ها، زمین برای ساخت شهرک ها نیز از راه مٌزایده به فروش خواهد رسید.

گروه های محلی به آوردن اموال بنگاه های تجاری می پردازند و مخارج را با ارزیابی خود می پردازند. انجمن یهودیان قضاوت خواهد کرد که آیا گروه های محلی بیش از حد توانایی خود فداکاری و ریسک می کنند. جماعت های بزرگ، برای فعالیت- های خود زمین های بزرگ دریافت می کنند. فداکاری های بزرگ با ساختن دانشگاه ها، مدارس فنی، اکادمی ها و مراکز تحقیقاتی پاداش می گیرند و این نهادهای دولتی که نباید در پایتخت تمرکز یابند، سراسر کشور پخش می شوند.

نفع شخصی خریداران و در صورت لزوم ارزیابی های محلی تضمینی خواهند بود برای آنچه پیشتر از افراد گرفته شده بود. به همین روش، چون نمی توانیم و به واقع نمی- خواهیم تمایز میان افراد را مخدوش کنیم، تفاوت های گروه  ها  نیز  همچنان تداوم می یابند. همه چیز بسیار طبیعی شکل می گیرد. تمامی حقوق کسب شده محافظت شده و هر توسعۀ جدیدی توجه کافی می گیرد.

مردم ما با همۀ این امور آشنایی کامل پیدا می کنند. ما نباید دیگران را ناآگاه نگه داریم یا منحرف سازیم؛ همان گونه که خود را فریب نمی دهیم.

همه چیز باید سامانمند و از پیش مقرر باشد. من فقط این را خاطر نشان می کنم که مشتاق ترین متفکران ما در طراحی همکاری خواهند کرد. هر دستاورد اجتماعی یا فنی دوران ما و پیشرفته ترین های زمانه که پیش از اجرای آرام طرح من به دست بیاید، باید در پروژه منظور گردد. هر اختراع ارزشمند که اینک وجود دارد یا در آینده خواهد بود، باید استفاده شود. با این ابزارها یک کشور می تواند پر از سکنه شود و یک دولت به گونه ای پی ریزی می شود که تا کنون تاریخ به خود ندیده و هرگز پیشتر با چنین امکان موفقیتی اتفاق نیفتاده است.

قانون اساسی

 یکی از مهمترین شوراهایی که اجتماع باید به کار بگمارد، شورای قانونگذاران کشور است. آنها باید بهترین قانون اساسی مدرن را تدوین کنند. معتقدم که یک قانون اساسی خوب باید طبیعتی مٌنعطعف داشته باشد. در نوشتۀ دیگری به تفصیل نظر خود را در مورد بهترین شکل دولت بیان داشته ام. به نظر من پادشاهی دمکراتیک و جمهوری اریستوکراتیک [اشراف که در آن زمان  نٌخبگان فکری و علمی از میان آنها برمی- خاستند] بهترین شکل های دولت هستند، زیرا در آنها فٌرم دولت و اصول ادارۀ کشور با یکدیگر تقابل دارند، و از این رو تعادل قدرت حقیقی برقرار می شود. من هوادار سرسخت نهادهای پادشاهی هستم، زیرا آنها امکان یک سیاست مداوم را می دهند و خواست های خاندانی مشهور و قدیمی را که جهت فرمانروایی پرورده شده اند و خواست آنها با حفظ کشور پیوند دارد، نمایندگی می کنند. اما تاریخ ما بیش از اندازه گسست به خود دیده که بخواهیم ادامۀ مستقیم شکل های باستانی کشورداری را به کرسی بنشانیم و خود را در معرض اتهام یاوه گویی قرار بدهیم.

دمکراسی بدون یک سروری سیاسی چندصدایی یا به تمجید چاپلوسانه یا به محکوم ساختن افراطی می انجامد، بحث های بیحاصل در پارلمان ها را سبب می شود و آ‌ن دسته مردان سرزنش پذیری را تولید می کند که سیاستمداران حرفه ای نام دارند. ملت- ها در حال حاضر، چندان آمادگی برای دمکراسی نامحدود را ندارند و در آینده نیز کمتر چنین خواهند بود. زیرا پیش فرض یک دمکراسی ناب، برقراری پیشاپیش رسومی ساده است. ولی رسوم ما با رشد تجارت و افزایش نقش فرهنگ، روز به روز پیچیده تر می شوند. مونتسکیوی خردمند می گفت: "توسل به دمکراسی یک فضیلت است." [31] اما این فضیلت سیاسی که باید داشت، کجاست؟ من به فضیلت سیاسی خودمان باور ندارم؛ نخست چون ما از باقی بشریت مدرن هیچ بهتر نیستیم؛ و دوم چون آزادی ابتدا به ما خصلت های جنگی ما را نشان خواهد داد.  من همچنین گذاشتن مجموعه پرسش هایی به رفراندوم را روندی ناخوشایند می دانم، زیرا هیچ پرسش سیاسی نیست که بتوان فقط با آری یا نه به آن پاسخ داد. توده ها نیز بیش از پارلمان ها در معرض انحراف توسط دیدگاه های غیرمعمولند و گرایش به تهییج با سخنان خشمگین دارند. ناممکن است فٌرموله کردن سیاست داخلی و خارجی خردمندانه ای در یک مجلس عوام.

سیاست باید در قشر نٌخبگان جامعه شکل بگیرد و سپس به پایین برسد. اما هیچ عضو کشور یهود زیر ستم نخواهد بود و هر فرد می تواند امید به بهبود موقعیت داشته باشد. از این راه، گرایش به ترفیع در ملت ما پدید خواهد آمد. هر فرد با تلاش برای بهبود، با خود، کل بدنۀ شهروندان را نیز بالا می کشد. بالارفتن مرتبۀ اجتماعی، شکلی هنجاری می گیرد و برای کشور، مفید و برای ایدۀ ملی، یاری بخش خواهد بود.

به این دلیل من گرایش به جمهوری استوار بر مجلس نٌخبگان را دارم. این امر روحیۀ بلندپروازی مردم را که امروزه با بیهودگی های مبتذل مخدوش شده، بالا می برد. بسیاری از نهادهای شهر ونیس از ذهنم می گذرند؛ اما از همۀ آنچه ویرانی ونیس را سبب شد باید پرهیز کرد. ما باید از اشتباه های دیگران بیاموزیم، همان گونه که از خطاهای خود درس می گیریم. زیرا ما یک ملت مدرن دنیا هستیم و می خواهیم مدرنترین باشیم. 

مردم ما که کشور نوبنیاد را از انجمن یهودیان تحویل می گیرند، همچنین قانون اساسی پیشنهادی آن را نیز با سپاسگزاری می پذیرند. اگر هر مخالفتی رخ دهد، انجمن یهودیان آنرا فرومی نشاند. انجمن نمی تواند اجازه دهد که افراد کوته بین و بد نیت اجرای وظایفش را مٌختل سازند.

 

زبان

گفته خواهد شد که خواست ما برای یک زبان امروزی مشترک، با دشواری هایی همراه خواهد بود. ما نمی توانیم به زبان عبری با هم گفتگو کنیم. چه کسی در میان ما آشنایی کافی با عبری دارد که بتواند درمورد گرفتن بلیط قطار به آن زبان سخن بگوید؟!  چنین کاری انجام شدنی نیست. اما این دشواری را به آسانی می توان رفع کرد. هر کس می- تواند زبانی که در خانه آموخته را حفظ کند. سوییس نمونه ای است قانع کننده از امکان آزادی زبان ها. ما در کشور جدید همان که اینجا هستیم، می مانیم و غمگینانه هرگز خاطرۀ سرزمین مادری خود را فراموش نمی کنیم.

ما باید از آن لهجه های حقیر و عجیبی که زبان ما در گتوها بوده اند، دست بکشیم، زیرا آ‌نها مانند زبانِ ترسان و لرزانِ زندانیان بوده اند. معلمان ملی ما به این امر توجه کافی خواهند داشت. زبانی که بیشترین استفاده را برای تبادل عمومی داشته باشد بی آنکه به عنوان زبان ملی اجباری شود، به کار خواهد رفت. اجتماع چندنژادی ما، خاص و منحصر به فرد است، زیرا ما فقط با ایمان پدرانمان به یکدیگر پیوند داریم.

 

خداسالاری

آیا به یک تئوکراسی [دین سالاری- خداسالاری] خواهیم رسید؟ هیچ نیازی به آ‌ن نیست. ایمان، ما را متحد می کند و دانش به ما آزادی می دهد. از این رو باید از  هرگونه برآمد گرایش های دین سالاری از سوی رهبران دینی خود پیشگیری کنیم. ما باید رهبران دینی خود را در محدوده های نیایشگاه ها نگه داریم، همان گونه که نظامیان حرفه ای خود را در محدودۀ پادگان ها نگه می داریم. ارتش و رهبران دینی باید به سبب کارکرد ارزشمند خود مورد احترام بسیار باشند. اما نباید در ادارۀ کشوری که به آنها موقعیت ممتاز می دهد، دخالت کنند، وگرنه، مشکلات بیرونی و داخلی می آفرینند.

هر فرد در ایمان یا بی ایمانی خود همانند ملیت خود آزاد خواهد بود. و اگر افراد دیگر با ایمان ها و ملیت های دیگر برای زندگی به میان ما بیایند، باید محترمانه آنها را حمایت کنیم و تساوی آ‌نان دربرابر قانون را به رسمیت بشناسیم. ما در اروپا قوانین دولتیِ مدارای دینی را آموخته ایم. این را به کنایه نمی گویم؛ زیرا آنتی سمیتیزم امروزی را تنها در معدود جاها می توان همان عدم مدارای دینی گذشته دانست، بلکه بیشتر، جنبشی است در میان ملل متمدن که با آن می کوشند از اشباح گذشتۀ خود بگریزند.

 

قوانین

وقتی ایدۀ یک کشور آغاز به تحقق کند، انجمن یهودیان، شورایی از قانونگذاران را برمی گزیند تا کار آماده سازی قوانین را انجام بدهند. آنها در جریان دوران انتقالی مقرر می کنند که هر مهاجر یهودی باید بر اساس قوانین کشوری که آنرا ترک کرده قضاوت شود. اما قانونگذاران باید بکوشند از این قوانین گوناگون، سیستم مدرنی بیرون بکشند برساخته از بهترین های سیستم های قبلی.  این یک قانونگذاری نمونه خواهد بود که همۀ ادعاهای اجتماعی و عادلانۀ امروز را در خود گرد خواهد آورد.

 

ارتش

کشور یهود، کشوری بیطرف خواهد بود. از این رو فقط یک ارتش حرفه ای نیاز خواهد داشت که البته مجهز به همۀ لوازم جنگی مدرن جهت حفظ نظم داخلی و خارجی کشور باشد.

 

پرچم

ما هیچ پرجمی نداریم و به یک پرچم نیاز داریم. اگر بخواهیم افراد بسیاری را راهبری کنیم، باید نمادی بالای سر خود برافرازیم.

من پرچم سفیدی را پیشنهاد می کنم با هفت ستارۀ طلایی. سفیدی، نماد زندگی جدید و پاک ما است و ستاره ها هفت ساعت طلایی کار روزانۀ ما. زیرا ما در سرزمین موعود با نشان افتخار رژه خواهیم رفت.

 

معاهده های همکاری متقابل و استرداد مٌجرمان

کشور نوین یهود باید به دقت با نظر به آینده ای شرافتمندانه در دنیا پی ریزی شود. از این رو هر تعهدی که در کشورهای پیشین خود داریم باید پیش از ترک به تمامی، انجام شوند. انجمن یهودیان و شرکت یهود به کسانی که بتوانند از کشورهای خود گواهی بیاورند که امور آ‌نها به درستی انجام شده، سفر ارزان قیمت و برخی امتیازهای اسکان خواهد داد.

هر دعوای شخصی و بحقی که از سوی کشورهای ترک شده اقامه گردد، در کشور یهود سریعتر از هر کشور دیگری رسیدگی خواهد شد. ما نباید منتظر جبران متقابل بمانیم؛ باید به طور ناب برای شرافت خود عمل کنیم. این گونه شاید بعدها شاهد باشیم که دادگاه های قانونی، دعوی های ما را سریعتر از جاهای دیگر رسیدگی می کنند.

از اشاره های پیشین برمی آید که ما مٌجرمان یهودی را سریعتر از هر کشور دیگری بازپس می فرستیم [استرداد] تا زمانی برسد که قانون جزایی خود را با همان اصولی که دیگر ملت های متمدن دارند، به کار بندیم. از این روی، دوره ای انتقالی وجود خواهد داشت که طی آن باید مٌجرمان یهودی را فقط زمانی بپذیریم که مجازات خود را کشیده باشند. اما اگر آ‌نها جبران خطای خود را کرده باشند، بدون هیچ محدودیتی پذیرفته می شوند، زیرا مٌجرمان ما نیز باید بتوانند زندگی نوینی آغاز کنند.

از این رو مهاجرت ممکن است برای بسیاری از یهودیان بحرانی با پایان خوش باشد. شرایط بیرونی بد که شخصیت انسانی را خراب می کنند از میان می روند و این تغییر برای بسیاری از راه گٌم کرده ها به معنای نجات خواهد بود.

اینجا می خواهم به فشردگی داستانی را بازگویم که در میان معدنچیان ویتواترستراند با آن سروکار داشتم. روزی مردی به رند آمد. آ‌نجا ساکن شد و دست به کارهای گوناگون جز کار در معدن زد تا آنکه یک کارخانۀ یخ سازیِ سودآور بنیان گذاشت. او خیلی زود به دلیل شخصیت قابل احترام خود، نزد همگان حرمت یافت. اما پس از چند سال ناگهان دستگیر شد. او در فرانکفورت به عنوان بانکدار، خٌلف وعده ای مرتکب شده، از آنجا گریخته و زندگی جدیدی با نامی متفاوت آغاز کرده بود. اما وقتی که او را به عنوان زندانی می بردند، محترم ترین افراد شهر در ایستگاه قطار گرد- آمدند و با بدرقه ای شایسته به او "به امید دیدار" گفتند، زیرا او بیشک بازمی گشت.   

این داستان چقدر گویاست! زندگی جدید می تواند حتی برای یک مٌجرم پیش بیاید و ما به تناسب جمعیت خود، شمار اندکی از مجرمان داریم. در این زمینه مٌرور یک گزارش آماری جالب با عنوان "مٌجرمیت یهودیان در آلمان" توسط دکتر پ. ناتان [32] از برلین لازم است. او از سوی 'انجمن دفاع دربرابر یهودی ستیزی' کار گردآوری آمارهای رسمی دولتی را به عهده گرفت.

این حقیقت دارد که رسالۀ حاضر با ارقام بسیار خود، یک 'دفاعیۀ' دیگر است در میان بسیاران و با این برداشت خطا که یهودی ستیزی را می توان با استدلال از میدان به درکرد. ما احتمالا بیشتر به خاطر استعدادهای خود مورد نفرت هستیم تا خطاهایمان.

 

فایده های مهاجرت یهودیان

به گمانم دولت ها یا به خواست خود و یا زیر فشار یهودستیزان، به این طرح توجه نشان می دهند و شاید تا کنون اینجا و آنجا آنرا با همدردی با انجمن یهودیان مطالعه کرده- باشند.

زیرا مهاجرتی که من پیشنهاد می کنم، هیچ بحران اقتصادی نمی آفریند. با اجرای طرح من از آن دست بحران هایی که همه جا در نتیجۀ یهودآزاری به راه می افتند، پیشگیری می شود. در کشورهایی که امروز یهودستیزند، دوران شکوفایی اقتصادی بزرگی آغاز خواهد شد. زیرا چنان که بارها گفته ام، مهاجرتی داخلی توسط شهروندان مسیحی برای گرفتن تدریجی و سامانمند جایگاه های رها شده توسط یهودیان آغاز می شود. اگر فقط در رنج نباشیم و در عمل برای اجرای این طرح به ما کمک شود، جنبش ما تاثیری سودمند خواهد داشت. این دیدگاه که مهاجرت یهودیان همراه با فقیرشدن کشورها خواهد بود، کوته بینانه است و باید از آ‌ن پرهیز کرد. این گونه مهاجرت با خروج یهودیان به دلیل آزار و پیگرد فرق دارد، زیرا در صورت دوم، مالکیت های آنها نیز چنان که در جنگ ها دیده ایم، ویران می شوند. تفاوت دیگر در خروج دلبخواه و صلح آمیز مهاجران است که طی آن همه چیز با ملاحظۀ حقوق به دست آمده و در هماهنگی مطلق با قانون، در روز روشن و زیر نظارت مقامات کشوری و افکار عمومی انجام می شود. با این جنبش، مهاجرت پرولتاریای مسیحی به نقاط گوناگون دنیا متوقف خواهد شد. 

وجود کشور یهود فایده ای بعدی برای صادرات این کشورها دارد؛ زیرا یهودیان مهاجر 'در آ‌نجا' برای مدتی طولانی وابسته به واردات فراورده های کشورهای اروپایی خواهند بود. گروه های محلی تعادل عادلانه ای را حفظ می کنند و نیازهای مردم محلی تا مدت ها از کشور قبلی آنها تامین خواهند شد.

یکی دیگر از فایده های مهاجرت یهودیان و شاید مهمترین آنها اطمینان از تعدیل فقر است. طی بیست سال یا مدت بیشتری که مهاجرت یهودیان طول می کشد، نارضایتی- های اجتماعی کاهش می یابند و در هر حال، پس از دورۀ انتقال به آرامش می گرایند. 

شکلی که پرسش اجتماعی به خود می گیرد، بستگی کامل دارد به توسعۀ منابع فنی ما. ازدحام نیروی کار انسانی در کارخانه ها بر سر دستگاه ها موجب رنج کارگران است. امروز نرخ عظیم، نابخردانه و غیرسیستماتیک تولید، بحران های جدی می آفریند که هم کارگران و هم کارفرمایان را نابود می کند. نیروی الکتریسته احتمالا ازدحام کارگران در کنار هم را کاهش و شکوفایی بازار کار را افزایش می دهد. در هر حال، مخترعان فن آوری که خیرخواهان راستین بشریت هستند، پس از مهاجرت یهودیان به کار خود ادامه داده، به کشف اموری شگفت انگیز از آن دست که دیده ایم یا حتی بهتر از آنها خواهند پرداخت.

واژۀ 'ناممکن' دیگر از واژه نامۀ علوم تکنیکی حذف شده است. اگر فردی که در قرن گذشته روی کرۀ زمین می زیست بازگردد، زندگی امروز را پر از جادوهای فهم ناپذیر می یابد. وقتی مدرن ها با اختراعات پدیدار شوند، ما بیابان ها را به باغات تبدیل می- کنیم. ساختن یک شهر در زمانۀ ما همان تعداد سال وقت می برد که قدیم همان تعداد قرن لازم داشت؛ آمریکا نمونه های بیشماری از این دست دارد. فاصله دیگر مانع نیست. روح زمانۀ ما گنجینه هایی افسانه ای در خود گردآورده است. هر روز این ثروت افزون می شود. صدها هزار مغز مشغول فکر و تحقیق در هر نقطه از دنیا هستند و هر چه یکی از آنها کشف کند در لحظۀ بعد، متعلق به کل دنیا است. ما نیز در سرزمین یهودی خود هر تلاش نوین را خواهیم آزمود. و همان گونه که هفت ساعت کار روزانه را همچون آزمونی برای خیر بشریت انجام خواهیم داد، با همین روحیۀ بشردوستانه هر امر دیگری را نیز می آزماییم و سرزمین نوبنیاد را به سرزمینی از آزمون ها و کشوری نمونه بدل می کنیم.

پس از اعزام یهودیان، حاصل کارآفرینی های یهودیان همان جا که بوده اند، می مانند.  روح سازندگی یهودی هر جا که از آن استقبال شود، موفق می گردد. زیرا سرمایه- داران یهودی از سرمایه گذاری در جایی که با شرایط محیطی آن آشنا هستند، شادمان می شوند. و هر جا که اینک پول یهودیان به دلیل پیگرد و آزار موجود از کشورها خارج و در بنگاه های تجاری بس دوردست سرمایه گذاری می شود، در نتیجۀ این راه حل، صلح بازمی گردد و به پیشرفت بعدی کشورهایی کمک می کند که یهودیان آنها خارج شده اند.

 

۶

نتیجه گیری

 

سرخط ها

در این رساله چه ناگفته ها که باقی است! چقدر نقص ها و سطحی نگری ها که در آ‌ن نهفته و چه تکرارهای بیهوده ای که به همگی مدت ها اندیشیده و بارها بازبینی کرده- ام!

اما خواننده ای باانصاف که فهم کافی برای درک روح کلمات من دارد، با این نقایص از میدان به در نمی شود. بلکه این کاستی ها چنین کسی را وامی دارند که با هوش و انرژی خود در کاری که از عهدۀ یک فرد برنمی آید، مشارکت کند و آنرا بهبود بخشد.

آیا امور بدیهی را شرح داده، اما به انتقادهای مهم بی توجه بوده ام؟

کوشیده ام به برخی انتقادها پاسخ گویم؛ اما می دانم که انتقادهای بیشتری خواهد شد، چه کلی و چه جزئی. 

از جمله انتقادهای کلی این است که بگویند یهودیان تنها ملت زیر ستم در دنیا نیستند. اینجا پاسخ می دهم که ما همچنان باید فلاکت را کاهش دهیم، حتی اگر ابتدا به فلاکت خودمان رسیدگی کنیم.

شاید گفته شود که نباید تمایزهای جدیدی میان خود و مردمان دیگر برقرار کنیم؛ نباید دیوارهای تازه برپا سازیم، بلکه باید موانع قبلی را برداریم. اما کسانی که این گونه می- اندیشند، خیالپردازانی دوست داشتنی هستند. ایدۀ سرزمینی برای ما حتی وقتی استخوان -هایمان چون خاکستر به دست باد سپرده شوند، همچنان سرزنده می ماند. برادری ِجهانی حتی یک رؤیای زیبا هم نیست. تضاد، ذاتیِ بزرگترین کارهای انسانی است. اما یهودیان به محض اسکان در کشور خود، احتمالا دیگر دشمنی نخواهند داشت. کسانی که پشت سر می مانند، چون ثروت، آنها را ضعیف و محو می کند [به عنوان یهودی] خیلی زود همگی با هم [از ردۀ یهودیان] ناپدید می شوند. به نظرم، یهودیان همیشه به اندازۀ کافی مانند همۀ ملت های دیگر دشمن خواهند داشت. اما به محض استقرار در کشور خود دیگر پخش شدن در سراسر دنیا برای آنها ممکن نخواهد بود. دیاسپورا نمی تواند دوباره زایش یابد، مگر آ‌نکه کل تمدن زمین از هم فروپاشد، و این نتیجه گیری تنها کار دیوانگان است. تمدن کنونی ما سلاح های نیرومندی برای دفاع از خود دارد.

انتقادهای ناوارد بسیاری مطرح خواهد شد، زیرا در دنیای ما بیش از انسان های شریف، افراد کم مایه وجود دارند.

کوشیده ام که برخی از مفاهیم تنگ نظرانه را بزدایم. هر کس که می خواهد پشت پرچم سفید ما با هفت ستاره بایستد باید به این کارزار روشنگری یاری برساند. شاید لازم است پیش از هر چیز با دیدگاه های بسیاری از افراد بدسگال، تنگ قلب و کوته- بین در میان نژاد خود مبارزه کنیم.

آنها بازهم خواهند گفت که من سلاح های جدیدی به دست یهودی ستیزی می دهم. چرا؟ چون حقیقت را تایید می کنم؟ چون معتقد نیستم که ما فقط افراد عالی داریم؟

آیا مردم خواهند گفت که من به دشمنان، راه آسیب زدن به خودمان را نشان می- دهم؟ این یکسره نادرست است. طرح من تنها می تواند با توافق آزاد اکثریت یهودیان انجام شود. ممکن است کارهایی علیه قدرتمندترین افراد یا گروه های یهودیان انجام شود، اما دولت ها هرگز کاری علیه همۀ یهودیان نخواهند کرد. حقوق مساوی یهودیان دربرابر قانون به محض اعطا، دیگر لغوشدنی نیست؛ زیرا نخستین تلاش برای لغو آن بیدرنگ یهودیان از فقیر تا غنی را به صفوف احزاب انقلابی خواهد راند. آغاز هر عمل رسمیِ بیعدالتی علیه یهودیان، بی استثناء بحران اقتصادی برخواهد انگیخت. از این رو، هیچ سلاحی به طور مؤثر نمی تواند علیه ما اعمال شود، زیرا دست های شلیک کننده را زخمی خواهد کرد. در این میان، به تدریج، نفرت رشد می کند. ثروتمندان چندان آنرا حس نمی کنند، اما تنگدستان ما چرا. بیایید از تنگدست ترین هایمان بپرسیم که چگونه پس از جدیدترین لغو آنتی سمیتیزم، شدیدتر از همیشه به صفوف پرولتاریا پیوسته اند.

برخی از ثروتمندان ما شاید بگویند که فشار هنوز چندان شدید نیست که مهاجرت را توجیه کند و در هر خروج اجباری می بینیم که مردم ما چقدر نسبت به عزیمت اکراه دارند.  درست است، زیرا آنها نمی دانند کجا بروند؛ فقط از یک دردسر به دردسر دیگر منتقل می شوند. اما ما به آنها راه سرزمین موعود را نشان می دهیم؛ و نیروی شکوهند اشتیاق باید با نیروی مهیب عادت بجنگد.  

آیا آزار و پیگردها دیگر به بدخیمیِ قرون وسطی نیستند؟ درست است، اما حساسیت ما هم بالارفته و کاهش رنج هایمان را احساس نمی کنیم؛ آزار و پیگردِ دیرپا اعصاب ما را فوق حساس کرده است.

آیا مردم باز خواهند گفت که به طرح و اقدام ما امیدی نیست، زیرا حتی اگر سرزمین و سروری بر آن را به دست بیاوریم، تنها تهیدستان با ما به آنجا خواهند رفت؟ ما دقیقا در ابتدای کار، با فقیرها کار داریم. تنها افراد بی سرو سامان، فاتحان خوبی می شوند.

آیا برخی خواهند گفت: اگر امکانپذیر بود، چرا خیلی وقت پیش انجام نشد؟

تا امروز هیچ گاه ممکن نشد، اما اکنون ممکن است. صد یا حتی پنجاه سال پیش رؤیایی بیش نبود، ولی امروز می تواند به واقعیت بدل شود. ثروتمندان ما که از راه لذت های زندگی با همۀ دستاوردهای فن آوری آشنایی دارند، خوب می دانند که پول چه کارها می تواند بکند. پس چنین خواهد بود: فقط تهیدستان و افراد ساده که نمی دانند بشر چه قدرتی بر نیروهای طبیعت دارد، استوارترین ایمان را به این پیام خواهند داشت. زیرا آ‌نها هیچ گاه امید خود را به سرزمین موعود از دست نداده اند.

این چنین است همکیشان یهودی! نه افسانه است و نه فریب! هر فرد، واقعیت آنرا برای خود خواهد آزمود، زیرا هر فرد از ما بخشی از سرزمین موعود را درون خود دارد؛ یکی در سرش، دیگری در دستانش و یکی دیگر در مالکیت هایی که به دست می- آورد.

در حال حاضر، همۀ اینها ممکن است اموری بلندمدت و بی پایان به نظر برسند. حتی در بهترین شرایط، سال های بسیاری خواهند گذشت تا به آغاز پی ریزی کشور برسیم. در این میان، یهودیان در هزاران مکان مختلف از توهین ها، ارعاب، آزار، غارت، نومیدی و مرگ، رنج خواهند کشید. اما نه! اگر ما فقط آغاز به اجرای طرح هایمان کنیم، آنگاه آنتی سمیتیزم یک بار برای همیشه درخواهد ماند. زیرا نتیجه، صلح خواهد بود.

اخبار تشکیل شرکت یهود ظرف یک روز با سرعت بالای سیم های تلگراف به دورترین نقاط زمین خواهد رسید.

و بیدرنگ رهایی آغاز می شود. تحصیلکردگانی که ما در طبقۀ متوسط خود به وفور تولید می کنیم، در سازمان های اولیۀ ما جایگاه می یابند و نخستین تکنیسین ها، افسران، استادان دانشگاه، کارمندان، وکیلان و پزشکان ما می شوند؛ و این گونه، جنبش ما با چالاکی، اما رشدی آرام، تداوم می یابد.

برای موفقیت کار ما در کنیساها و نیز کلیساها دعا خواهند کرد، زیرا رهایی از موانع دیرپایی که همگان از آن رنج برده اند را به همراه می آورد.

اما باید ابتدا ذهن افراد را به روشنگری مجهز سازیم. این ایده [تشکیل کشور یهود] راه خود را به دورترین و فقیرنشین ترین زاغه هایی که مردم ما در آن خانه دارند، خواهد گشود. آنها از افکار ملال آور خود بیدار می شوند، زیرا معنای نوینی به زندگی شان وارد می گردد. هر فرد کافی است به فکر خود باشد تا جنبش،  ابعاد گسترده ای بیابد.

و چه افتخاری نصیب آنانی می شود که فداکارانه برای هدف مبارزه می کنند!

از این رو باور دارم که نسل شگفت انگیزی از یهودیان پا به عرصۀ وجود خواهد گذاشت. مکابی ها [33] بار دیگر به پا خاسته اند. 

بگذارید دوباره سخنان اول خود را تکرار کنم: یهودیانی که خواهان کشور خود هستند، آ‌نرا به دست خواهند آورد. ما باید سرانجام روزی مانند انسان های آزاد بر روی خاک خود زندگی کنیم و در خانه های خویش با آرامش، چشم از دنیا فروبندیم.

دنیا با آزادی ما آزاد خواهد شد، با ثروت ما به غنا خواهد رسید، و با عظمت ما مسحور خواهد شد. و هر تلاشی که "آنجا" برای رفاه خود بکنیم، با قدرت بسیار و نیت خیر، به سود بشریت خواهد بود. 

پانوشت ها

[1] Theodor (Binyamin Ze’ev) Herzl

 

[2]  در این زمینه نگاه کنید به: دقیقیان.: شیریندخت. در دفاع از آلفرد دریفوس. فصلنامۀ پژوهش- های فرهنگی آرمان، به بنیانگذاری دکتر ساموئل دیان، مدیریت مسئول دکتر مهدی سیاح زاده، و سردبیری شیریندخت دقیقیان، چاپ لس آ‌نجلس، ۲۰۱۹، شمارۀ ۸. متن کامل در این لینک:

https://armanfoundation.com/wp-content/uploads/2019/01/articleda.pdf

[3] Theresienstadt

[4] برای آشنایی بیشتر نگاه کنید به: دقیقیان. شیریندخت. اندیشه های لیبرال پیرامون آزادی. با مقدمه های جمشید اسدی و علی سجادی. ناشر، نویسنده. ۲۰۲۳، ویرجینیا - تهیه کتاب: mypublicationsdirect@gmail.com

[5] The Jewish State. در ترجمۀ فارسی این رساله همه جا معادل کشور یهود آمد، بجز موارد اندکی که دولت یهود بیشتر معنا می داد.

Physiocrates [6] توضیح مترجم فارسی: اقتصاددان های فرانسوی قرن هجدهم که معتقد به زمین و کشاورزی همچون منبع اصلی ثروت بودند و دخالت دولت در امور اقتصاد طبیعی را رد می کردند.

[7]  Rip van Winkle توضیح مترجم فارسی: نام شخصیت داستانی از واشنگتن ایروینگ نویسندۀ آمریکایی که در سال ۱۸۱۹ منتشر شد. این شخصیت که تنبل است در کوهستانی به خواب می رود و هنگام بیداری درمی یابد که هیچ چیزی شبیه به زندگی قبلی او نیست.

[8] Nathan the Wiseتوضیح مترجم فارسی: اثر گاتهولد افراییم لسینگ در سال ۱۷۷۹ به صورت نمایشنامه برای خواست مدارای مذهبی نوشته شد، اما نه در طول زندگی لسینگ، بلکه در سال ۱۷۸۳ در تئاتر برلین به اجرا درآمد.

 [9] توضیح مترجم فارسی: Huguenots دسته ای از پروتستان ها و کالوینیست های فرانسوی.

[10] Emancipation

  [11] توضیح مترجم فارسی:  Bismarckصدراعظم مقتدر پروس ۱۸۱۵-۱۸۹۸ معروف به دولتمرد آهنین. بیسمارک رسما آزار یهودیان در قرون وسطی را محکوم کرد. او یهودیان را متفاوت با توده های مردم می دانست و در آنها هوشمندی اقتصادی و ذهن منظم می دید. در سال ۱۸۶۴ بیسمارک حقوق مساوی یهودیان در پروس را اعلام کرد.اما پس از ۱۸۷۸با گسستن او از متحدان لیبرال خود مناسباتش با یهودیان نیز تیره شد.

[12][12] chromatic functionتوضیح مترجم فارسی: به نظر می رسد مترجم انگلیسی این عبارت به معنای کارکرد رنگ ها را به اشتباه به جای کارکرد کروموزومی استفاده کرده است.

[13] The Society of Jews

[14] Society of Jews

[15] توضیح مترجم فارسی: Jewish Company که بعدها در سال ۱۹۲۹ با نام Jewish Agency یا آژانس یهود به عنوان شعبۀ اجرایی سازمان صیونیزم جهانی تشکیل شد، یعنی چندین سال پس از درگذشت هرتصل در۱۹۰۴.

[16] fiscal domains

[17] توضیح مترجم فارسی: اشارۀ هرتصل به کانال سوئز احتمالا به دلیل سودآوری و موفقیت اجرای آن بود. در سال ۱۸۸۵ یک شرکت فرانسوی با همکاری شرکای انگلیسی در منطقۀ سوئز که به مصر تعلق داشت، طی ده سال کانال را ساخت که دو بخش مهم دنیا را از طریق راه دریایی به هم متصل می سازد. ساخت کانال پاناما در سال ۱۸۸۱ ابتدا توسط فرانسویان آغاز شد، اما آنها به دلایل فنی و مرگ و میر بسیار کارگران متوقف شدند تا در سال ۱۹۰۴ یک شرکت آمریکایی کار را به دست گرفت و گشایش آن تا ۱۹۱۴ طول کشید.

[18] توضیح مترجم فارسی:Truck System   به روشی گفته می شود که پرداخت مزد به کارگران به صورت جنسی و نه نقد انجام می شود.

[19] در متن اصلی به زبان فرانسه: Assistance par le Travail

[20] توضیح مترجم فارسی: در متن اصلی به زبان فرانسه: societé d'études

[21] توضیح مترجم فارسی: در متن اصلی با اصطلاحی اسپانیایی به معنای جویندگان طلا: desperados

[22] توضیح مترجم فارسی: اشاره به تورات، سفر خروج ۱۶:۳ که بنی اسرائیل در  بیابان از بی غذایی به موسی شکایت کرده، در حسرت دیگ های گوشتی بودند که در خانه های بردگی مصر بار می گذاشتند.

[23] توضیح مترجم فارسی: این اصطلاح در متن اصلی به زبان حقوقی لاتین آمده: NEGOTIORUM GESTIO 

[24] ژان ژاک روسو متفکر لیبرال فرانسوی و از بناینگذاران فکری انقلاب های آمریکا و فرانسه در قرن هجدهم.

[25] The theory of rationalityتوضیح مترجم فارسی:  این نظریه فرض را بر این می- گذارد که افراد بر اساس استدلال منطقی و ارزیابی های حساب شده از نتایج بالقوه، اساسا گزینه ای را برمی کشند که بیش از همه منافع آنها را برآورده و اهداف آنها را تحقق می- بخشد؛ با این شرط که همۀ اطلاعات لازم را دسترس داشته و مطابق منافع خود رفتار کنند؛ این نظریه اغلب در اقتصاد و علوم سیاسی برای تشریح رفتار انسانی همچون روندی از ارزیابی نتایج مثبت و منفی برگزیدن عقلانی ترین گزینه به کار می رود.

 

[26] dominus negotiorum

[27] gestor

[28] Joint Owner

 [29]  توضیح مترجم فارسی: Quasi ex contractu یک اصطلاح لاتین به معنای "از شبه قرارداد" است که دلالت دارد به موقعیتی حقوقی که در آن یک طرف سودی از طرف دیگر دریافت می کند، اما هیچ قراردادی میان آنها وجود ندارد. در این حالت قانون، فرض را بر وجود یک قرارداد ناگفته می گذارد و فردی که سود می برد را موظف به پرداخت برای آ‌ن می کند.

 

[30] توضیح مترجم فارسی: هرتصل در سال ۱۸۹۵ در باشگاه مکابی های لندن سخنرانی کرد.

[31] توضیح مترجم فارسی: این عبارت به زبان فرانسه در متن اصلی آمده است: "Le ressort d'une democracie est la vertu"

[32] "The Criminality of Jews in Germany," by Dr. P. Nathan.

[33] Maccabeansتوضیح مترجم فارسی: نام گروهی که در قرن دوم پیش از میلاد علیه تسلط یونانیان سلوکی بر یهودا، سرزمین یهودیان، قیام کردند و پس از پیروزی و بازیابی استقلال، سلسلۀ خشمونائیم را پایه گذاشتند.



فهرست آثار شیریندخت دقیقیان

تارنمای آثار نویسنده:

https://sites.google.com/view/publicationsdirect/home

تماس با نویسنده: mypublicationsdirect@gmail.com

 

تالیف پژوهشی (کتاب)

   نردبانی به آسمان: نیایشگاه در تاریخ و فلسفۀ یهود، ۲۰۰۰، تهران، نشر ویدا

  زنانه با پروین، ۱۹۹۹، نشر سالی، تهران

  پژوهشی در نقش پروتوتیپ ها در آفرینش ادبی، ۱۹۹۰، تهران، نشر چشمه، چاپ دوم ، نشر مروارید ۲۰۲۰

 شرحی تاریخی و مفهومی بر تلمود، ۲۰۱۳، ایالات متحده، ناشر Persian Maimonides Foundation

 شرحی بر دلالت الحائرین

A Commentary on the Guide for the Perplexed

به دو زبان فارسی و انگلیسی. ۲۰۱۲ ، ایالات متحده، ناشرPersian Maimonides Foundation

اندیشیدن، هنوز.  مجموعه نوشتار های فلسفی و اجتماعی. شرکت کتاب. لس آنجلس، ۲۰۰۷

فناجویی یا انسان خدایی؟ پژوهشی در عرفان ایرانی و حکمت قبالا. ناشر، نویسنده. لس آنجلس، ۲۰۲۳  

لحظۀ همداستانی- کارگاه داستان نویسی و نقد ادبی. ناشر، نویسنده. ویرجینیا ۲۰۲۳

اندیشه های لیبرال پیرامون آزادی- مقدمه ها از جمشید اسدی و علی سجادی. ناشر، نویسنده. ویرجینیا، ۲۰۲۴

 

شرح و ترجمه ( کتاب) :

*  راهنمای سرگشتگان [دلالت الحائرین]؛ اثر موسی بن مایمون، در سه جلد؛ ۲۰۱۲، ایالات متحده، ناشر Persian Maimonides Foundation

* مدیتیشن: اریه کاپلان. مقدمه، حواشی و شرح: شیریندخت دقیقیان. ۲۰۱۳. ایالات متحده، ناشرPersian Maimonides Foundation

* نیروی کبالا.  یهودا برگ.  Kabbalah Centre International لس آنجلس ۲۰۰۸- چاپ چهارم ۲۰۱۸

* رمز. میخاییل برگ. Kabbalah Centre International لس آنجلس ۲۰۰۸

* رمزهای زوهر. میخاییل برگ. Kabbalah Centre International لس آنجلس در دست انتشار

*  اسطوره، امروز؛ رولان بارت، ۱۹۹۶، تهران، نشر مرکز، چاپ نهم

*  نقد و حقیقت؛ رولان بارت، ۱۹۹۷، تهران، نشر مرکز، چاپ نهم

*  درجۀ صفر نوشتار، رولان بارت، ۱۹۹۸، تهران، نشر هرمس، چاپ سوم

*  هورلا، گی دوموپاسان، نشر چشمه، ۱۹۹۶، چاپ چهارم

 *  مقاله های نقد، رولان بارت، در دست انتشار

*  مقاله های نقد نو، رولان بارت، در دست انتشار

*  تولستوی از دریچۀ یادها، نشر خنیا، ۱۹۹۲، تهران، چاپ دوم

*  مدرنیته، الکسی نوس، نشر باغ آیینه، در دست انتشار

*  دلبند، تونی موریسون، نشر چشمه/روشنگران، ۱۹۹۷، تهران، چاپ چهارم ۲۰۱۹

*  داستان پسرم، نادین گوردایمر، نشر روشنگران، ۱۹۹۶، تهران، چاپ سوم ۲۰۱۹

  نوشتار یا زندگی، ژرژ سامپرن، دربارۀ اردوگاه مرگ بوخنوالد- ممنوع چاپ در ایران از سال ۱۹۹۹

*  کتاب شناخت، اثر موسی بن مایمون، ۲۰۱۳، ایالات متحده، Persian Maimonides Foundation

*عهد و گفتگو، تفسیرهای فلسفی از تورات. لرد جاناتان ساکس. سال ۲۰۲۲ در تارنمای rabbisacks.org

 

مطبوعات و رسانه ها

سردبیر زیباشناخت- مطالعات فلسفۀ هنر ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۰

عضو شورای دبیران گاهنامۀ فلسفی خرمگس از ۲۰۱۳ تا امروز

سردبیر فصلنامۀ پژوهش های فرهنگی آرمان از ۲۰۱۷ تا امروز

نویسندۀ ستون داستان و روایت در تارنمای رادیو زمانه از ۲۰۲۱ تا ابتدای ۲۰۲۴

 

جستارهای تالیفی در زمینۀ فلسفۀ غرب و نظریۀ ادبی (مطبوعات و رسانه ها)

بازیافت یک دیالوگ پنهان: مارتین بوبر و ایمانوئل کانت پیرامون شر ریشه دار

تفاوت رویکردها در نقد اجتماعی

اریش فروم و کارل مارکس در برابر پرسش آزادی

نقش فیلسوفان دیندار غرب در پایه ریزی نظری سکولاریزم

جستاری پیرامون فلسفۀ دیدار و گفتگو در من و تو اثر مارتین بوبر

مقدمه ای بر توانمندسازی شهروندی

لحظه های همداستانی: نقش داستان گویی در توانمندسازی شهروندی

اریش فروم و کارل مارکس در برابر پرسش آزادی

شناخت شناسی دلالت الحائرین از دریچۀ مدل پیشنهادی والتر کافمن در تعریف دین

دن کیشوت و دایی جان ناپلئون؟

کارگاه نقد ادبی در چهار بخش (زمانه)

نظریه های مدرن راهبری (زمانه)

 

ترجمۀ آثار کلاسیک فلسفۀ غرب (مطبوعات و رسانه ها)

دربارۀ همنشینی ِ اصل ِ شر با خیر، یا پیرامون شر ِ ریشه دار در طبیعت آدمی: ایمانوئل کانت. کل کتاب اول دین در محدوده های ِ عقل ِ صرف

انگاره های خیر و شر: مارتین بوبر. کل کتاب دوم از مجموعۀ خیر و شر

نامه ای پیرامون مدارا: جان لاک

دو مفهوم از آزادی: آیزایا برلین

  لیبرالیسم و هنر تفکیک: مایکل والزر

 تعهد به نافرمانی مدنی. مایکل والزر

انگاره های خیر و شر: مارتین بوبر. کل کتاب دوم از مجموعۀ  خیر و شر

 فکرت انسان در ادبیات: اریش اویرباخ

 فولکلور شکل خاص آفرینش هنری: رومن یاکوبسون

 

مصاحبه با فیلسوفان جهانی

مصاحبه با مایکل والزر-  گاهنامۀ فلسفی خرمگس ۲۰۱۵ 

مصاحبه با لو مارینوف- خرمگس ۲۰۱۵

مصاحبه با اسلاووی ژیژک – خرمگس ۲۰۱۶

مصاحبه با مایکل والزر - رادیو زمانه ۲۰۲۲