برای رسیدن به این هدف سعی کردم مراحل خلق اثر با کمترین واسطه اتفاق بیوفتد
به این منظور تمام مراحل تولید از شعر،موسیقی و ساز تا آهنگ سازی،ضبط ،میکس و مسترینگ آهنگ ها را انجام دادم
و گاهی از اشعار شاعران ملموس و به ندرت از نوازندگی دوستانی سود بردم
اما در نهایت چیزی که خلق شد را نمی شناختم
هرگز نمی دانستم این خواهد شد.
اثری متشکل از هفت آهنگ است،که هم اکنون چهار آهنگ از مجموعه آماده انتشار است
ماجرای من و همآوردم جناب عشق است
و تجربه ای که جوانی را به مرز خود
یعنی آخر تابستان کشد
هر ترک، سفری در زمان است میان خاطراتی از یاد رفته.
میان امید و زندگی
میان اندوه و فقدان
⬇️ دانلود
مثل ابری در آسمان نو بهار
به دلم نشستی
سبک،رها، زیبا و دلفریب
در اوج آرامشم همه خواهشم آغوش توست
در قاب لحظه ها گلبرگ گونه ات زمستان "نگاه توست"
و من خیره در چشم سیاه تو
و من
همه من محو نگاه تو
انگار عاشقی است حس و حال لحظه ام
و انگار می تپد درون من زندگی
خنده تو قند و نبات ه
آب حیات ه
و من تشنه خنده ی تو
مو هات تو دست باد ه
بارون گریه هات
خیس گونه هات
تنم ساز انگشتات ه دلم کوک صدات ه
رسیده بهار من
شعر از محمد شاهرخ
⬇️ دانلود
گاهی
فقط گاهی
یاد من باش
گاهی
فقط گاهی
یار من باش
اینجا
بی تو
بی تابه دلم
بی تو
بیماره دلم
گاهی فقط گاهی
یار من باش
گاهی فقط گاهی
دلدار من باش
تنها رها مکن مرا
راضی به مرگ دلم نشو
گاهی
فقط گاهی
دلم آدم می لرزه
گاهی فقط گاهی
به شوق ناهی می رقصه
راضی، به کمتر مکن مرا
راهی به غم مکن مرا
راضی به مرگ دلم نشو
خالی است جای تو
خالی قلب من
خالی نگاه تو
بیچاره قلب من
شعر از محمد شاهرخ
⬇️ دانلود
من نمی دانم پشت بیشه ها
زیر برگان درختان این چه آوازیست
می رانند
عاشق های قایقران به سوی من
این چه آوازی است می خوانند
به سوی من
و نمی دانم کنارم زیر ابر آتشین نور
کسیت می خنند چومستان در سکوت شب
به سوی من
کیست می گرید چو مجنون در پناه عشق سوی من
و نمی دانم ز روی دیده ام گه رام و نا آرام
کیست می رقصد به سوی این دل آرام و نا آرام
قلب من کوهی است این آوار
جوشش یک جویبار سرد از ژرفای تاریکی است برف این آواز
ذره ذره می نشید بر بلند شاخه های پیکرم آرام
شاخساران درخت پیکرم ار برف
میوه های یش برف
چون زمستان های دور کودکی دنیای من رو ئیای من از برف
من نمی دانم چه دستی گاهوار عشق ما را می تکاند
و نمی دانم که این ناقوس های مهر را در شب
کیست سوی بازوان دست هایم می نوازد
کیست از اعماق تاریکی به سوی صبگاه نور می آید
پشت بیشه ها
زیر برگان درختان
من نمی دانم چه آوازیست می رانند عاشق های قایقران به سوی من
شعر از رضا براهنی
⬇️ دانلود
عاقبت از هم جدا شد راه ما در این سفر
در نهایت جدا شد
دست تو از دست من
هر طرف آوار غم بود
بر سرم هر روز و شب
در دلم آواز محزون غریب نیمه شب
صدایم بزن
صدایم بزن
بخوان مرا به نامم
من اینجا ایستاده ام
بیا و برس به دادم
صدا بزن مرا به نامم
صدا بزن مرا به نامم
در میان عابران ابن خیابان شلوغ
چهره هایی سرد و لرزان
همچوشمعی کم فروغ
می روم با پای خسته
تا گه پیدا شوی
شهر آشوب دلم را
تو شور خنده ها شوی
صدایم بزن
صدایم بزن
بخوان مرا به نامم
من اینجا ایستاده ام
بیا و برس به دادم
صدا بزن مرا به نامم
صدا بزن مرا به نامم
شعر از محمد شاهرخ