(ابلیس شناسی(۱
(ابلیس شناسی(۲
_______________________________
https://t.me/khanjanyaliakbar/1692
https://t.me/khanjanyaliakbar/1692
https://t.me/khanjanyaliakbar/1692
https://t.me/khanjanyaliakbar/1692
https://t.me/khanjanyaliakbar/1692
https://t.me/khanjanyaliakbar/1692
از کتاب از خود تا خودآ اثر استاد علی اکبر خانجانی
۶۶۰- اين طرز فكر درست در نقطه مقابل انديشه ديگر در تشيع قرار دارد كه معتقد است كه شيعيان بايستی در زهد و انزوا و فقر و غارنشينی مشغول دعای فرج باشند تا امامشان بيايد و نجاتشان دهد و جهان را به آنها بسپارد آنهم به نيروي غيبی!
اين هردو طرز فكر در جهان اسلام حضوری فعال و گاه خصمانه دارند
https://t.me/khanjanyaliakbar/1692
*************
*************
*************
*************
*************
*************
*************
*************
بسم الله الرحمن الرحیم
خنّاس٬ شیطان در صورت بشری
(تأویل سوره ناس)
"بسم الله الرحمن الرحیم – بگو پناه می برم به مرّبی مردم، سلطان مردم و معبود مردم از شّر وسوسه های خّناس که در دلهای مردم دائماً ایجاد وسوسه می کنند که از جنس اجنّه و مردم هستند." سوره ناس-
پس خنّاس ماهیتاً همان حضور اجنه و ناس در قلوب انسانهاست. اجنه همان موجودات شبه انسان و از جنس آتش هستند. ناس هم بمعنای فرهنگ و القاعات حاکم بر اکثریت جامعه است که تحت حاکمیت طاغوت بسر میبرند که طاغوت هم مصدر سلطه شیطان بر مردم است. پس ماهیت اجنه و ناس یکی است و به مثابه ظاهر و باطن امری واحد است یعنی شیطان!
یعنی ناس و اجنه در نفوس آدمی دارای تعاملی هستند که مولود پدیده ای بنام خناس است که خناس همان بشری است که دارای ماهیت جنی می باشد: جن بشر نما! که این جن بشر نما یک صورت بیرونی دارد و فرد یا افرادی در روابط میباشند و یک سیرت پنهان دارد که همان خنّاس است که این خنّاس در رویاها و خیالات آدمی بصورت افرادی آشنا رخ می نمایند.
یکی دیگر از روابطی که این خناسان در آن فعال برای ادامه کلیک کنید
*************
۵۸۷- «فک رقبه» یا رهانیدن گردنها از یوغ اسارتهای رنگارنگ که بدترینش اسارتهای نژادپرستانه و بردگی های در لباس عشق و ایثار است همان برپانی عدالت آخرالزمانی است که آخرین شعبه از نبوت انبیای مرسل است که بر گردن مومنان امت محمد است در سراسر جهان. و در اين دوران کسی چون این بنده توفیق فک رقبه را در جهان مدرن نداشته است و آن برداشتن قدرتمندترین و لطیف ترین زنجیر اسارت بر دل و جان و روان بشر مدرن است اسارت و سلطه و ستم و جنون و جنایت و شقاوت و شیطنتی به نام عشق نژادی و بندتنبانی. که قدرتمندرین شاه کلیدی که قفلهای این زنجیر ابلیسی را گشوده و می گشاید همین رساله «مذهب اصالت عشق» است که دفتر ششمین آن٬ بندتنبان ابلیس را پاره کرده و لذا گونی سخیف ترین و تهوع آورترین دفتر این سلسله عشق است. همانطور که ابلیس بقول قرآن کریم٬ بندتتبان پدر و مادرمان آدم و حوا را پاره کرد و رسوایشان نمود ما هم به یاری حق با او چنان کردیم
*************
*************
کتاب مذهب اصالت عشق جلد شش اثر استاد علی اکبر خانجانی
**************
دانلود مقاله جدید استاد: آیا تکنولوژی خوب است یا بد؟
**************
دانلود کتاب مذهب اصالت عشق جلد شش اثر استاد علی اکبر خانجانی
۲۷۶- آنانکه عشق را انکار می کنند خلیفه ابلیس می شوند زیرا «شیطان به امر خدا به هر متکبر کذابی نزدیک می شود» قرآن- و اما بر منکران عشق وارد شده و تسخیرشان می کند چرا که منکر عشق٬ منکر دل و جان و روح خویش است و لذا تمامیت خود را انکار نموده و باخته است. و اگر این انکار مربوط به عشق الهی باشد منکرش را تماما به
تسخیر شیطان می آورد. و لذا همه منکران عشق الهی یعنی منکران امامت و ولایت حق بر روی زمین٬ اولیای شیطانند
۲۶۷- این بود آنانکه در صدر اسلام٬ علی ع را انکار کردند در اندک مدتی مجسمه پلیدی شدند آنهم شیاطینی که براستی در تاریخ بشر بی همتایند زیرا بی همتاترین عشق خدا را انکار کردن.د
۲۶۸- و اینست همانطور که محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و سلمان و عمار و ابوذر و... اسوه های عشق و عرفان و عدالت و عزت هستند ابولهب و ابوجهل و ابوسفیان و معاویه و عمروعاص و ابن ملجم و قطامه و... هم اسوه های شقاوت و جهل و ستم وذلت هستند برای هميشه تاری!خ
**************
دانلود کتاب مذهب اصالت عشق جلد شش اثر استاد علی اکبر خانجانی
۶۱- و اینست که سیر و سلوک روحانی و هدایت الهی برای علمای رسمی و تحصیل کردگان مدرسه ای علوم دینی و فلسفی دو صد چندان شاقه تر است و نبردی خونین می طلبد از نوع آنچه که شمس با مولانا کرد و خود کشته شد و مولانا زنده گشت و اين بدلیل عدم درک و توانانی تصدیق قلبی بیّنات است یعنی نمی توانند خداوند را بر عرش دریابند!
۶۲- پس برخلاف ادعای ملاصدرا که تحصیل فلسفه را برای سلوک عرفانی و هدایت الهی و ایمان دینی اولین واجبات می داند ما آنرا بزرگترین آفت و حجاب هدایت الی الّله می خوانیم. ادعای ملاصدرا یکی از شأن های نزول این آیه است که: «اهل کتاب می گویند که ما را با امیّیون چکار!» فرقی نمی کند همه اهل کتاب و کتاب پرستان و پرستندگان علوم مدرسه ای از اهل کلام تا فقه و تا فلسفه مصداق این کلام خدایند در قبال انبیاء و اولیاء و عرفای صاحب بیّنات الهی و نور و علم هدایت و رحمت! و بدان که حجابی ظلمانی تر از اين در راه هدایت الی الله وجود ندارد و اینست که در قبال ظهور جهانی امام زمان عج که مظهر عرش مکین خداست شقی ترین معاندان همین کتاب پرستان و علمای کتاب زده اند و پرستندگان مذاهب آبا اجدادی از هر کدامش. زیرا این اهل کتاب به مثابه پیامبران مذاهب آباء اجدادی (سنت پدران) می باشند و وجود و دین امام زمان را سراسر امری جدید و بدعت می شمارند همانطور که رسول اکرم ص این امر را پیشگونی کرده اند ولی اين پرستندگان کتاب٬ اين حدیث را هم تکذیب می کنند زیرا تکذیب خودشان است
از کتاب مذهب اصالت عشق جلد دوم اثر استاد علی اکبر خانجانی
535- اگر جهان مدرن را غرق در زنا و انواع مفاسد جنسی و جنون و جنایات و انحرافات جنسی می یابیم که خود زمینه صدها امراض مهلک مثل ایدز است بدین معناست که جهان در قحطی محبت می سوزد و برای دریافت ذره ای محبت تن به هرکاری می دهد.
536- اگر فاحشه خانه ها و میکده ها در رأس حیاتی ترین نهادهای اجتماعی عصر جدید در سراسر جهان قرار دارند دال بر قحطی محبت در خانواده ها و روابط زناشویی است.
537- و اگر بازار دجالان امام نما و مرشد نما و ناجی نما و عارف نما در سراسر جهان اینقدر رونق یافته است نیز دال بر قحطی روزافزون محبت در جهان مدرن است.
538- محبت الهی بی تردید در دل و جان و ذات انسان قرار دارد زیراانسان جانشین اوست ولی آیا چند درصد مردمان جهان امروزه اصلاً مجال نظری به خویشتن را دارند. « و آن در خود شماست پس چرا در خود نمی نگرید » قرآن - چه چیزی در خود شماست؟ همان چیزی را که شبانه روز در بازار جستجو می کنید یعنی محبت را و خدا را.
539- و یا به قول حافظ « آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد » مصداق همان محبت خدا در ذات خویش است و اينکه علی ع می فرماید که: هرکه خود را شناخت پیروز و بی نیاز شد به لحاظی محبت را منظور دارد زیرا شکست آدمی در رابطه با محبوبهای زمینی مهلکترین شکست هاست که گاه آدمی کمر راست نخواهد کرد. و نیاز به محبت محور همه نیازهاست. زیرا براستی محبت حتی شکم آدم را هم سیر می کند و لذا همه پرخوره مبتلا به اشد بی محبتی هستند. جهانخواری انسان مدرن تماما حاصل قحطی محبت است زیرا نور محبت است که به انسان احساس وجود می بخشد. و لذا شقی ترین آدمها را ثروتمندترین آدمها می یابیم.
از کتاب دائرة المعارف عرفانی جلد سوم اثر استاد علی اکبر خانجانی
فلسفه ضلالت
ضلالت از مصدر « ضلّ » به معنای تاریکی، سایه و لذا گمشدگی و کوری است. یعنی اینکه آدمی نسبت به خودش کور شود و وجودش در تاریکی قرار گیرد و از منظر معرفتش پنهان گردد. و اینست که در قرآن کریم سخن از « ضلالت نسبت به خویشتن » است: آنانکه هدایت شدند نسبت به خود هدایت شده اند و آنانکه گمراه شده اند نسبت به خودشان گم شده اند. پس ضلالت به معنای خود را گم کردن است که موجب غفلت و نسیان و خود – فراموشی است. و طبق آیات و احادیث، آنکه خود را فراموش کند خدا هم او را فراموش می کند و خود فراموشی عین خدا فراموشی است همانطور که خودشناسی عین خداشناسی است. بنابراین اهل ضلالت کسانی هستند که اهل معرفت نفس نیستند همانطور که در سوره حمد به قول علی(ع) صراط المستقیم و هدایت همان خودشناسی است که راه نعمت است و غیر از آن هم راه مغضوبین و ضالین است. بنابراین کسی که امام زنده ای به عنوان پیر و مرشد عرفانی ندارد و آیینه خودشناسی ندارد در گروه ضالین قرار دارد. و لذا سایت عرفان درمانی در راستای نجات از ضلالت عمل می کند. و این قابل توجه « خبرگزاری مهر» است که سایت ما را یک سایت ضاله معرفی کرده است. پر واضح است کسی که راه خودشناسی را ضلالت می داند بی شک خود در تاریکی غرق شده است و حامی ضلالت است و بینایی اش را از دست داده است
از کتاب دائرة المعارف عرفانی جلد سوم اثر استاد علی اکبر خانجانی
هرمنوتیک « اراده »
« اراده » در لغت از مصدر « ردّ » بمعنای گذشتن، عبور کردن و رد نمودن است و در فرهنگ اسلامی قلمرو « لا اله » می باشد یعنی انکار و نفی و رد کردن هر چه غیر خدا. در قلمرو شناخت نفس به معنای رد کردن امیال غریزی نفس است و چون دل آدمی کانون میل کردن است پس اراده به معنای رد کردن خواسته های قلبی و به بیان دیگر پا بر روی دل خود گذاشتن و از دل خود گذشتن. و این به معنای پیدایش اراده انسانی و انسانی صاحب اراده است. پس می بینیم که آنچه در فرهنگ عامه مترادف با اراده است در واقع ضد اراده است. در معرفت دینی اراده برخاسته از ضد اراده است. یعنی پیروی از اراده خود عین بی ارادگی است و این همان شعاری است که به خصوص بشر مدرن برایش جانبازی می کند: آزادی! و لذا می بینیم که اشد اسارتها و غل و زنجیرها از بطن آزادیخواهی فردی سر بر می آورد و کل اراده فرد را به بند می کشد. پس آنکه خود٬ اراده خود را به بند می کشد و آنرا رد می کند صاحب اراده و آزادی می شود. از این منظر نیز بهتر می توان درک کرد که چرا همه ارزشهای عامه بشری به ضد ارزش منجر می شود و هر واژه ای در نزد مردم واژگونسالار است و فریبنده! پس آیا علمی رها بخش تر از علم هرمنوتیک و تأویل واژه داریم. این علم منشأ ارادت عرفانی و رابطه مراد و مرید است.
از کتاب دائرة المعارف عرفانی جلد سوم اثر استاد علی اکبر خانجانی
حکمت جاوید ( دجّالیها )
:هر حقیقتی دجّالی دارد و
دجّال عرفان، لاابالیگری است
دجّال علم، دانشگاه است
دجّال عدل، دموکراسی است
دجّال صدق، بی حیایی است
دجّال ارادت، تقلید است
دجّال حکمت، پزشکی است
دجّال ذکر، ورد است
دجّال عشق، ایثار است
دجّال ایمان، بیمه است
دجآل حجاب، شیکی است
دجّال آخرالزمان، تکنولوژی است
دجّال اختیار، آزادی است
دجّال عصمت، فمینیزم است
دجّال توحید، خدای خیالی است
دجّال واقعیت، آرزو است
از کتاب توحید عملی اثر استاد علی اکبر خانجانی
176- صنعت و تکنولوِژی و اینهمه نیازھای مالیخولیایی بشر حاصل انکار وجود است یعنی حاصل انکار خدا در خویشتن است و لذا به جای طبیعت که بهشت خداست صنعت را پدید آورده که دوزخ است و عرصه نابودی بشر!
177- صنعت واضح ترین نشانه شرک بشر است زیرا بشر بدین طریق خود را شریک خلاقیت خدا می خواند و اینست که اشد رسوائی و ابطال و عذاب و تباھی و قحطی وجود در صنعت و زندگی صنعتی رخ می دھد که نهایتاً بشر را به خود کشی و خود بر اندازی می کشاند یعنی ابطال وجو!د
از کتاب آخرالزمان خانواده تألیف استاد علی اکبر خانجانی
208- اگر صادقانه به سرنوشت تباهی و فروپاشی خانواده ها نظر کنیم بوضوح خواهیم دید که چگونه با خرید نخستین اتومبیل و ماهواره و اینترنت و تلفن همراه این سقوط آزاد آغاز شده است. آن خوشبختی که قرار است سوار بر ماشین تکنولوژی، آدمی را به بهشت برساند جز دوزخ عداوت و خیانت حاصلی به بار نمی آورد. حتی یک عالم ربانی و عارف بالله هم با داشتن یکی از این ابزارهای جدید شبانه روز بر سر ایمان خود چو بید می لرز....د
از کتاب آخرالزمان خانواده تألیف استاد علی اکبر خانجانی
182- معنای دیگر این آخرالزمان خانواده آنست که فرزندان دیگر نمی توانند مزبله نژاد خود باشند و نژاد خود را به اثبات برسانند و ادامه دهند. ظهور اشد نژادپرستی در سراسر جهان در این دوران که علت همه جنگهای روی زمین است نشان دیگری از این حقیقت است که نژادپرستی محکوم به نابودیست و این واضحترین معنای آخرالزمان خانواده است و نژادپرست!ی
از کتاب آخرالزمان خانواده تألیف استاد علی اکبر خانجانی
152- نژادپرستی به معنای قرار دادن نژاد بر جای خداست بعنوان کانون تحقق آرزوها و نیازها و جاودانگی در جهان! ولی فقط کسی که خانواده را قلمرو خداپرستی و خداشناسی و لقای الهی قرار می دهد خانواده اش کارگاه خلق جدید انسان می شود. ولی آنکه خانواده را هدف نهائی خود می سازد تا کانون تحقق همه نیازهایش شود حتی حیات جانوری و خلقت قدیمش را هم تباره می سازد و خانواده را درب ورود به دوزخ ابدی خود می سازد
دجّال و امام _ مقاله ۲۶ خودشناسی شیعی از کتاب دائرة المعارف عرفانی جلد دوم
اثر استاد علی اکبر خانجانی
دجّالِ هر مذهب و مکتبی از بطن خودش پدید می آید و اتفاقاً از نزدیکترین حدّ وجود آن صاحب مکتب و بواسطۀ مشاهدات و آموزه های درجه اول و عالی آن مذهب رشد می کند. دجّال موسی (ع)، سامری بود که یک دانشمند بود. دجّال مسیح (ع)، یهودا بود که از حواریّون بود و او هم تحصیل کرده ترین حواری مسیح بود. دجّال محمد (ص)، کسانی چون ابوجهل، ابوهریره، کعب الاحبار و ابوموسی اشعری بودند که جملگی از اصحاب نزدیک رسول و از جمله با سوادترین اصحاب بودند. دجّال علی (ع)، هم عمرو عاص بود که او هم یک فیلسوف بود و از بطن اصحاب صفّه رشد نمود. در واقع دجّال هر مذهب و مکتبی کسی است که صورت آن آئین را می گیرد و در بطن آن دقیقاً ضدّ آئین را می پرورد پس باید فردی بسیار با هوش باشد. دجّال، همان مکتب ضدّ مکتب است. به بیان دیگر دجاّلیت هر اندیشه و راهی همان فرمالیزم محض آن است که به انواع حیله ها آراسته شده و مردم را می فریبد. دجاّلیت همان مادیّت و دنیویّت محض یک مکتب است
مثلاً دجّالِ حکمتِ سقراط ، ارسطو بود یا دجّال فلسفۀ فویرباخ و هگل هم مارکس بود. صورت، مجلّل می شود و سیرت واژگون می گردد. مثلاً دجّال عرفان اسلامی، تصوّف فرمالیستی و نمادین است. دجّال هر اندیشه ای، جسمانیّت محض آن است. در قلمرو معانی و ارزشها هم این قاعده جاریست. مثلاً دجّال رستگاری امروزه لیبرالیزم است، دجّال عدالت هم دموکراسی است و همسان سازی. دجّال عشق، هرزگی است و کلاً دجاّل معنویت هم هنرهای مدرن می باشد همانطور که دجّال حکمت، فلسفه است و ... و دجّال انسان مدرن نیز آدم الکترونیکی است. دجّالیت، صنعت و تکنیکی است که میخواهد تقدیس شود. بشریتی است که دعوی الوهیّت می کند.
کتاب دائرة المشارق و المغارب ربوبی صفحه ۱۰۹
نژاد قدرتمندترین رقیب، ھوو و بلکه عدوی ایمان افراد خانواده به خداوند است و لذا ھر فرد براستی مؤمنی در قلمرو ھر نژادی مورد نفرت و خصومت ھمه اعضای آن نژاد قرار می گیرد و لذا امر اول خداوند به مؤمنین امر ھجرت است ھجرت از قلمرو نژاد! ھمانطور که آغاز ایمان اسلامی و تاریخ اسلام ھم ھجرت است. و بدون ھجرت پس از ایمان ھیچکس قادر به حفظ ایمانش نخواھد بود. این ھمان ھجرت و خروج از مذھب آباء اجدادی است که مذھب کفر است که اگر اسلام ھم باشد تازه مذھب نفاق است. ایمان مهلکه ای بدتر از نژاد و خانواده ندارد. و خانواده نیز دشمنی بدتر از دین موروثی ندارد. و آخرالزمان پایان عمر دین موروثی در خانواده ھاست که خانواده ھا یا از چنین مذھب نفاقی توبه می کنند وگرنه محکوم به فروپاشی ھستند! و آنچه که خانواده را در آخرالزمان متلاشی می کند شقاوت و ستم ناشی از اشد نفاق حاصل از مذھب موروثی است. تنها راه نجات خانواده در آخرالزمان ولایت و امامت و ارادت خانوادگی به یکی از اولیای الهی است و اینست ایمان آخرالزمانی! زیرا ایمان بدون امامی حی و حاضر ممکن نیست
کتاب مذهب اصالت عشق جلد پنجم اثر استاد علی اکبر خانجانی
372- ای مؤمنان خود و خانواده تان را حفظ کنید از آتشی که ھیزمش مردمند و سنگها...» تحریم۶ - عشق به اشیاء و اثاثیه و دکوراسیون و کاخ و زینت آلات و صنایع و... ھمان عشق به سنگ است که دل مؤمن را ھم سنگ می کند. و وسوسه مردمان یعنی مردم پرستی و آبروداری! این دو عنصر اساسی ورود به جهنم است از ھمین دنیا! اینست عاقبت عشق شیطانی و عشق جمادی و عشق مردم داری و آبرو بازی! بدان و در آن بمان ای عزی!ز
کتاب حدیث وجود اثر استاد علی اکبر خانجانی
442- بزرگترین و محوری ترین و جهانی ترین و بحران زاترین مسئله انسان آخرالزمانی انهدام خانواده و روابط زناشوئی است که بدلیل نزول و ظهور انسان کامل غیر نژادی در درک اسفل السافلین مدرنیزم است که نژادپرستی را روز به روز محالتر می سازد و نژادپرستان را با تمامیت خودشان به بن بست می رساند. و این قلب حکمت واقعه است که بیانگر این حقیقت است که دیگر جز آئین ابراھیم حنیف در حیات نژادی و خانوادگی، ھیچ راه و روش دیگری برای ادامه حیات بشر مدرن بر زمین باقی نمانده است و فقط پیروان این آئین می توانند خانواده و رابطه آدم- حوائی را حفظ کنند و مابقی محکوم به انقراض نسل بر روی زمین ھستند! ھمانطور که شاھد پیدایش نسل ھائی ھستیم که زنانش مردند و مردانش ھم زن صفت. و این بمعنای عقیم شدن و نابودی نژاد در ھویت نژادپرستان است. این نزول عذاب یوم عقیم است که اندیشه ھا عقیم، دلها عقیم و ژن ھا نیز عقیم می شوند و اعمال چنین انسان عقیمی نیز محکوم به نابودی است و این ظهور "حبط" است یعنی ظهور نیهیلیزم از نفس انسان کافر و ظالم و نژادپرست که ھمان ظهور شیطان است. و لذا امروزه در سراسر جهان و از بطن و متن ھمه مذاھب روی زمین شاھد پیدایش آشکار فرقه ھای شیطان پرستی ھستیم حتّی از جهان اسلام! و این ظهور شیطان از انسان است که ناشی از ظهور حق در آخرالزمان می باشد
کتاب کندوکاوی در اصول جلد چهارم اثر استاد علی اکبر خانجانی
یک مؤمن، یک انسان نزادی است و نه نژادی. نبرد بین نژاد و نزاد کل نبرد بین کفر و ایمان می باشد. و این به لحاظ عاطفی ھمان نبرد بین محبت دروغین و محبت راستین است: محبتی که عملاً ھمان سلطه و مالکیت و تصرّف و دنیا پرستی و اراده به محبوبیّت است و محبّتی که از دلی زنده است و تماماً ایثاری و اخروی می باشد: عاطفه ای شیطانی و عاطفه ای الهی. و این تفاوت دو نوع موجودیت است: وجود نژادی و وجود نزادی! وجودی زمینی و وجودی آسمانی! وجودی وابسته و اسیر و تباه شونده و وجودی آزاد و جاودانه و آرام
از کتاب سرّ ایمان(THE secret of faith)
۳۸۹- به نظر ما، استفاده از تکنولوژی مدرن و فرآورده ھای علمی و فنی و بهداشتی و درمانی و غذائی آن برای اھل ایمان و معرفت ھمچون استفاده از گوشت حرام به ھنگام قحطی و مرگ است پس بایستی استفاده ای از سر ناچاری و اکراه باشد! و این مستلزم معرفتی لازم است که مجموع آثار ما، پشتوانه آنست. و کسانی که به استحقاق لازم در دین و ایمان و تقوا و عرفان رسیده اند لیاقت رھائی از حیات دوزخی این عصر را پیدا می کنند! دوزخی که تن را تباه، دل را سیاه و روح را می میراند! بدون چنین معرفتی، ایمان عرفانی و پایدار ممکن نیست و تلاش برای دین داری جز نفاق حاصلی ندارد این حقیقت را ھمه تلاشگران عرصه دین و اخلاق اقرار دارن!د
از کتاب ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما صفحه ۴۴ و ۴۵
س- استاد شما اصلاً به تکنولوژی خوش بین نیستید. چرا؟
ج- زیرا دشمن بشر است و بلکه دشمن خودش ھم ھست زیرا دشمن طبیعت و حیات است. ھرچه که دشمن انسان و حیات باشد شیطانی است. و تکنولوژی محصول ابلیس زده گی نفس بشر است زیرا بشر را به بردگی و خود کشی انداخته است.
س- استاد شما درحالیکه از پیشرفته ترین تکنولوژی یعنی اینترنت برای اشاعۀ آثارتان بهره می برید بااینحال تکنولوژی را قلمرو دجالیت می دانید. این یعنی چه؟
ج- من از شیطان برعلیه شیطان و برای رسوائی شیطان استفاده می کنم بدون اینکه خودم را به شیطان بفروشم و بازیچۀ او شوم زیرا مردم جملگی به شیطان مبتلایند و برای رھائی این شیطان زده گان باید به آنها نزدیک شد. آیا این عیبی دارد؟ ما در دنیا زندگی می کنیم و از آن بهره می بریم ولی دنیا پرستی و ابتلای به آن حرام است. آیا قرار است خودکشی کنیم؟ ما باید از ابتلای به شیطان برحذر باشیم ولی آیا قرار است آنرا نابود سازیم؟ نمی دانم مسئلۀ به این سادگی چرا درک نمی شود؟ عصر تکنولوژی عصر آشکاری دوزخ است و ھمۀ ما کمابیش در طبقات متفاوت دوزخ بسر می بریم ولی باید خود را از آتش آن مصون داریم تا راه خروجی بیابیم. آیا مفهوم است؟ بعلاوه بنده خودم شخصاً ھیچ نیازی به تکنولوژی ندارم ھمانطور که سالها در آغوش طبیعت زیسته ام. این رسالت دینی بود که مرا به شهرھا و تکنولوژی بازگردانید تا مردم را از ابتلاء و پرستش آن برحذر دارم. من بهشت را برای خدمت به مردم ترک گفتم و به دوزخ آمدم و رنجور ھم شدم. آیا این امر گناه است و مؤاخذه دارد؟ آیا طبیبی که بی مزد و منّت به بیمارستان آمده و خود را در معرض بیماریها قرار داده تا بیماران را علاج کند کار بدی می کند؟ آدم باید خیلی بیرحم و شقی باشد که این کار را مؤاخذه و سرزنش کند. البتّه منظورم شما نیستید. بلکه برخی از کسانی است که خود بواسطۀ بنده درمان و نجات یافته اند و مرا مؤاخذه می کنند و لذا دوباره به عذاب خود بازمی گردند
امروزه قلب و محور تقوی بایستی پرھیز از تکنولوژی و فرآورده ھای تکنولوژیکی و ابتلائات آن باشد. اینست معنای واقعی تقوای آخر الزمانی. این بمعنای دوری جستن از قلب ھمۀ مفاسد و جنون و جنایات آخرا لزمان است
از کتاب آخرالزمان شناسی عرفانی صفحه ۸
شیطان
من: پروردگارا شیطان کیست؟ اورا چنان به من معّرفی کن که دیگر اورا هیچ گونه دسترسی به من نباشد و تا ابد از فریبش مصون بمانم
او: آیا منظورت این است که تا ابد به همینگونه که هستی باقی بمانی؟ آیا منظورت این است که اینک کاملی؟ آیا منظورت این است که خودِ منی؟ اگر چنین است پس از شیطان مصون هستی و اگر منظورت این نیست پس چیست؟ پس تو کامل نیستی و گرنه از شیطان در هراس نبودی
ولی این را بدان که کافران هم هرگز هیچ نگرانی از شیطان ندارند زیرا من آنها را محاصره کرده ام و شیطان اجازه دسترسی به آنان ندارد. و فقط مؤمنانند که در خطر فریب شیطان هستند و شیطان می تواند از بیرون بر آنان نفوذ کند زیرا من در دل مؤمنان هستم و نه در بیرونشان. پس از بابت بیرون مصونیّت ندارند و باید خودشان خود را حراست کنند
من: یعنی آیا از کافران اعمال شیطانی سر نمی زند و فقط از مؤمنان اعمال شیطانی سر میزند؟
او: دقیقاً همینطور است. زیرا کافران خودشان شیطان را پیروی می کنند ولی چون مؤمنان شیطان را پیروی نمی کنند شیطان با آنان دست به یقه می شود و لمس می کند و با خود می کشد و این لمس موجب بروز اعمال شیطانی میشود
من: پس آیا اعمال کافرانه و کلاً همه راه و روش ھای کافران شیطانی نیست؟
او: هرگ!ز
من: پس چیست؟
او: تماماً ارادۀ من است که از آنان صادر می شود و آنان خود در نزد خود اراده ای ندارند. و اراده من از بیرون آنان را احاطه کرده است و به سوی دوزخ می راند
من: پس ارادۀ تو در مؤمنان چگونه است و چه تفاوتی دارد؟
او: ارادۀ من در مؤمنان از قلبشان صادر می شود و ارادۀ نوری من است که آنان را به سوی بهشت رهنمون می شود. در حالیکه ارادۀ من دربارۀ کافران که آنان را از بیرون احاطه کرده است ارادۀ ناری من است
من: چگونه یک مؤمن می تواند راه های نفوذ ابلیس را بر وجود خویشتن ببندد؟
او: از من سئوال کن که چگونه ابلیس بر مؤمنان وارد می شود و دربهای ورودش کجاست
من: آری. سئوال واقعی همین است
او: درب ورود شیطان از طریق دل مؤمن است آنگاه که دل مؤمن روی به دنیا دارد و دنیا را طلب می کند. از همین درب است که شیطان وارد می شود و آتش مرا به دلش می کشاند. که البته این به امر خود من است. واینگونه است که از مؤمن اعمال شیطانی سر می زند که بدترینش این است که ایمان خود را به کافران می فروشد و رسوا می گردد. و این رسوائی او را به خود می آورد تا از حب دنیا دست بکشد و دینش را خالص نماید
من: پس شیطان مأمور خالص کردن دین در مؤمنان است؟
او: آری. یا اخلاص و یا کفر! و شیطان فقط با مخلصین و کافران است که دیگر کاری ندارد
من: پروردگارا به من چیزی بیاموز تا محتاج شیطان نشوم تا با آتش مرا پاک سازد
او: خودت را از هر نوع مالکیت و احساس مالکیّت مادّی یا معنوی و عاطفی پاک کن تا بی نیاز از آتش من باشی. زیرا اگر آتش من مدّتی طولانی دلی را احاطه کند آن را می میراند و ایمان از بین می رود و آنگاه آن فرد کافر است. شیطان از درب احساس مالکیّت است که بر دلی وارد می شود و خطرناکترین آن مربوط به همسر و فرزندان است
کتاب ارض ملکوت و فرج امام زمان عج
۴ -امروزه شاھدیم که ھمه اھالی شهرھای بزرگ صنعتی دارای این آرزو و آرمان ھستند که به اندازه کافی پول ذخیره کنند که چند صباحی را در آخر عمرشان در آغوش طبیعت بیارامند ولی بندرت چنین آرمانی محقق می شود. معمولاً ھمه ویلاھا و کاخهائی که در آغوش طبیعت به ثروت مستکبرین شهرنشین ساخته می شود محل زندگی فقراء و کارگران و مطرودین و سرایداران می شود که دارای حداقل ایمان و معنویت ھستند. و صاحبان این کاخها فقط در ایام تعطیلی امکان زندگی در طبیعت را دارند آنهم بقوت تخدیر و مستی و فسق و فجور در حصار سنگها و مبلمان و در محاصره شیاطین آریلی ماھواره ھا! فاصله این کاخها از طبیعتی که در آن بنا شده اند بسیار بیشتر از فاصله شهرھای صنعتی از طبیعت است. زیرا این کاخها عصاره تکنولوژی پرستی و کفر و زیاده خواھی و استکبار آنهاست
شیطان شناسی: هیچگاه دیر نیست (زمان زدگی) خودشناسی دینی مقاله ۱۳
آنچه که یأس نامیده می شود القای ابلیس است و ابلیس همانطور که از نامش پیداست (بلس- یأس) قلمرو مأیوسیّت است و این مأیوس شدن یک پدیدۀ زمانی است به معنای دیر شدگی و جبران ناپذیری و یا آرمان پروری برای ناکجا آباد. یکی از عرفای اسلامی، در مکاشفه ای حیرت آور، ابلیس را همان چشم زخم زمان در انسان می داند که جاودانگی انسان را خدشه دار نموده و این احساس را در او به تردید و هراس می افکند و از همین جا سلطۀ ابلیس در نفس بشر آغاز می شود. بشری که اسیر زمانیّت شده است. پس ابلیسیّت بشر همان زمان زده گی است. به همین دلیل همه فلسفه هائی که از قلمرو جبر تاریخ و تاریخیگری بر می خیزند و یا مدینه های فاضله ای برای آینده تدارک می بینند حامل اشد ابلیسیّت هستند وغایت فریب و ستم و نسیان را پدید می آورند و آدمی را به خاک مذلّت می نشانند. مثل مارکسیزم و یا بهشت پرستی اخروی و یا برنامه های پنج وده ساله برای خوشبخت سازی مردم. همه فلسفه ها، ایدئولوژیها وآرمانهای زمان دار ماهیت ابلیسی دارند یعنی از یأس سر برآورده ودچار زمان زده گی و جبر زمان شده و به آرزوهائی رنگارنگ مُسلّح شده و بسوی سقوط هدایت می کنند. بیهوده نیست که علی(ع) آرزوها را کمینگاههای شیطان می نامد زیرا اسیر زمانیّت هستند و انسان را به زمان زنجیر می کنند و لذا از اکنونیّت جاودانه روح خود غافل نموده و دچار غفلت از خویشتن و نسیان درباره واقعیّت می نماید و به تصویری در ناکجا آباد طلسم می سازند. ابلیس دزد جاودانگی انسان است. امروز همان فردائی است که دیروز در انتظارش بودی: این معنائی کاملاًً ضد زمان دارد و زمان زدائی می کند و انسان را وا می دارد تا همین امروز برای همیشه نور سعادت در اکنونیّت وجود خود را بیابد. دیروز و فردا کمینگاه ابلیس است اکنون قلمرو حضور خدا و حقّ جاودانه انسان است. کسی که هم اکنون خوشبخت نیست هرگز خوشبخت نخواهد بود ولی چون به عقب می نگرد می بیند که خوشبخت بوده ولی پرده ای در مقابل نگاهش او را از این سعادت کور و لذا بی بهره کرده است. ابلیس در ظرف آرزوها کمین کرده و امروز نقد را از انسان می گیرد و عمر آدم را تباه می کند و از او می دزدد
از کتاب دائرةالمعارف عرفانی جلد دوم فصل فلسفه دین اثر استاد علی اکبر خانجانی
اصلاً مدرنیزم و تکنولوژیزم که در لغت بمعنای عیان شدگی و برون افکنی انسان می باشد چیزی جز برون افکنی خانواده نیست و اساس هر برون افکنی دیگری از برون افکنی خانواده است که همان واقعه تدریجی فروپاشی و انحلال خانواده می باشد
(از کتاب آخرالزمان خانواده (تمدن بچه ننه
درباره ابلیس
ابلیس در حقیقت همان شاه پریان بوده است. شاهی که در جریان خلقت آدم و سجده بر آدم به عنوان خلیفه خدا، رفتاری کرد که همه رعیت و پیروان او بر علیه او شوریدند و او را تنها گذاشتند زیرا او حاضر به سجده کردن آدم نشد زیرا از همه فرشتگان دیگر بهتر آدم را می شناخت. او بخاطر معرفتی که بر آدم داشت تنها و مطرود همه ملائک شد و خدا هم او را لعنت کرد و تنها گذاشت و در عوض رسالت امتحان کردن آدم و فرزندانش را به او محول نمود و به او اختیار تام داد تا همه را فریب دهد و بر دوزخ وارد نماید. و ابلیس سلطان دوزخ و دوزخیان ش...د
از کتاب کند و کاوی در اصول تألیف استاد علی اکبر خانجانی جلد اول ص34
درباره هنر
هنر عبارتست از عرصه ظهور باطن انسان: ظهور نقش خیال، ظهور نداها و اصوات وجدان، ظهور آرزوهائی که در طبیعت محقق نمی شود، ظهور امواج و جوش و خروشهائی که در ناخودآگاه درون بی تابی می کند. و ظهور سلطه انسان بر جهان. پس بدین ترتیب می توان از نقاشی و موسیقی و رقص و نماز و آئین های عبادی تا شعر و داستان و فلسفه و سیاست و دانش و فن را جملگی در وادی هنر جای داد و همگی را شعباتی از هنر دانس...ت
از کتاب کند و کاوی در اصول تألیف استاد علی اکبر خانجانی جلد اول ص44
درباره برنامه ریزی
برنامه ریزی کردن به نیت تصرف و تسریع در زمان است بقصد هر چه زودتر به مقصد مورد نظر رسیدن. ولی تجربه عمومی بشر نشان می دهد که نه تنها چنین تصرف و سرعتی ممکن نمی شود بلکه آن مقصد مورد نظر به ناگاه برای همیشه از نظر نابود می گردد و برای همیشه دست نایافتنی می شود. آدمی زمان را جز در حس خاطرات گذشته و برآورده کردن آرزوهائی در آینده، درک نمی کند. پس بدین ترتیب در وادی برنامه ریزی کردن که در واقع زمان را برنامه ریزی کردن است، زمان نابود می شود و از این روست که نتیجه نهائی از این برنامه ریزی ها، حس پوچی و نابودی و از دست رفتگی اس....ت
از کتاب کند و کاوی در اصول تألیف استاد علی اکبر خانجانی جلد اول ص46
درباره فلسفه
"فلسفه" واژه ای یونانی است به لفظ "فیلوصوفی" و مرکب است از "فیلو" و "صوفی" (philosophy) "فیلو" در فرهنگ لاتین به معنای عشق یا شوق بی پایان برای چیزی است و در این جا به معنای شوق بی پایان برای "صوفی" است که به معنای "شناخت" آمده است. پس فلسفه در معنای لغوی اش عبارت است از: عشق به شناختن. که طبعاً تعابیری همچون "عشق به حقیقت" و یا "عشق به خرد" را هم می تواند در بر گیرد...
از کتاب کند و کاوی در اصول تألیف استاد علی اکبر خانجانی جلد اول ص52
درباره علم
و اما این سئوال بزرگ و بنیادی مطرح است که آیا علوم، فرزند طبیعی و محصول حقیقی و آگاهانه فلسفه اند و یا فرزند ناخلف و نامشروع و جبری آن؟ و نیز آیا خود فلسفه فرزند مشروع و آگاه و اختیاری مذهب است و یا محصول انحرافی از مذهب؟ آیا پدر و مادر با اراده و آگاهی و عمد، فرزندانی ناخلف و متکبر و ناشکر و یاغی پرورده اند و یا جبراً و علیرغم میل و آگاهی آنها، فرزندان اینگونه از آب در می آیند؟ ...
از کتاب کند و کاوی در اصول تألیف استاد علی اکبر خانجانی جلد اول ص 74
تفسیر هرمنوتیکی دلار (خودشناسی کلامی) فلسفه هرمنوتیک مقاله ۲
Dollar متشکل از Doll+ar می باشد. Doll در زبان انگلیسی به معنای عروسک و دخترک زیبای احمق و بدکاره است یک عروسک فاحشه و ابله. پسوند ar هم این اسم را تبدیل به صفت میکند پس دلار به لحاظ لغت به معنای عروسک شونده و فاحشه ای دلربا شونده است. برای درک بهتر این مفهوم به فرهنگ اکسفورد رجوع کنید. امروزه کل جهان اقتصاد به تبع آن کل سیاست و فرهنگ جهانی در یک کلمه، جهان اقتدار دلار است یعنی جهان سلطه فاحشه ای عروسکی می باشد. در آمریکا دلار را «مسیح سبز» می نامند و این به معنای قداست دلار است و اینکه به قول علی(ع)، پول امام و پیشوا و رب کافران است. ولی دلار یک پول معمولی نیست و حاکمیت آن برافراد و جوامع بشری از انسانها و جوامع یک عروسک ملوس و دلقک و احمق و روسپی صفت پدید می آورد . دلار به لحاظ لغت یعنی عروسکباز یا عروسکشده است و این تجسم کل مدرنیزم به معنای جهان اصالت «مد» و بت است که جهان پرستش صورتهای بیروح و ملوس و ابله و روسپی صفت است. درست به همین دلیل جهان پرستش صورتهای بیروح و ملوس و ابله و روسپی صفت است. درست به همین دلیل جهان دلار جهان سلطه روسپی گری نیز می باشد و حذف این روسپی گری مترادف با نابودی این جهان است. همانطور که مثلاً تبلیغات به عنوان رکن اساسی تجارت بدون وجود زنان روسپی یعنی زنان دلار شده ، ممکن نیست. و این فقط زنان نیستند که دلار شده اند بلکه مردان نیز در حال دلاریزه شدن (عروسک شدن)می باشند. عرصه مدرنیزم قلمرو تبدیل انسان به عروسکهایی ابله و خود- مسخره و فاحشه است و این همان جهان دلاریزه شده است، جهان عروسکبازی، عروسکهای انسانی و انسانهای عروسکی. جهان دلاریزه شده همان جهان اصالت مد است جهانی که در آن انسانها هر یک مانکنی بیش نیستند ، جهان ماسکها . انسانهایی که بدون این ماسک وجودی ندارند
(شیطان شناسی(خودشناسی دینی
مقاله ۸ از کتاب دائرةالمعارف عرفانی جلد دوم فصل فلسفه دین اثر استاد علی اکبر خانجانی
بسیاری از ما می پنداریم که شیطان و وسوسه هایش وحشتناک و غول آسا و سخیف و زننده است. گویی شیطان چون لولو خُرخره می باشد. در حالی که توصیف قرآن دربارۀ شیطان اتفاقاً برعکس پندار ماست و می فرماید که شیطان امیال و اعمالتان را برایتان زیبا و لطیف می سازد و شما را به آن مغرور می کند و اتفاقاً شما را از فقر و نداری به وحشت می اندازد و بدین گونه در شما رخنه می کند. بقول قرآن تنها کالای شیطان برای انسان همان غرور است. و آدمی فقط از طریق زیبا سازی افکار و اعمال زشت خود مغرور می شود. بنابر این واضح است که قدرت توجیه گری ما دربارۀ اعمال نادرست همان حضور شیطان است. شیطان در قلمرو منطق و ذهنیّت ما از درب مفاهیمی چون عشق، خدا، سعادت، پیشرفت، علم، افتخار، خدمت و قداستها وارد می شود و بدینگونه است که میتواند فسق را عاشقانه سازد و خیانت را لباس خدمت بپوشاند و بخل را تعبیر به غیرت نماید و … . پس یادمان باشد که ردّ پای شیطان را در خود شیفتگی ها و افتخارات و قداستها و عظمتهای خود بشناسیم و نه در حقارت ها و بدبختیها.
حق عشق از کتاب حقوق عرفانی اثر استاد علی اکبر خانجانی صفحه ۴۸ تاریخ تالیف: ۱۳۸۸
اراده به محبوب بودن و معشوق بودن است که عشق را تبدیل به عورت می کند و عورت را ھم تبدیل به پول معامله می کند واینست که پول و سکس دو پایه این تمدن است. با ورود ایدز و انواع دیگر عذابهای جنسی بی تردید سکس و عورت پرستی نابود می شود و این آستانه انهدام پول است
آیا اینک معنای این بحران مالی را در جهان درک می کنید که مهدش آمریکا است و به سراسر جهان اشاعه می یابد و این تازه آغاز واقعه است این آستانه انهدام عورت پرستی است که لباس عشق بر تن کرده بود. این بحران عشق عورتی است. این سقوط بازار عورت است که به سقوط نظام سرمایه داری جهانی منتهی می شود. این است پایان فلسفه تاریخ عورت پرستی بشر که ھمان خود پرستی و نژاد پرستی بشر است
از کتاب آخرالزمان شناسی عرفانی صفحه ۵۹ اثر استاد علی اکبر خانجانی
شاھد پیدایش نسل ھائی ھستیم ک در اوج رفاه و شکم چرانی دچار کم خونی و سوء تغذیۀ حاد ھستند. نسل ھائی که از فکر و حداقل عقل بری ھستند. نسل ھائی که در عطش قطره ای محبّت دیوانه شده و دچار جنون ھای جنسی وعاطفی می باشند که ھمجنس گرائی یک نمونه از این قحطی عاطفه است چون رابطۀ عاطفی بین والدین نابود شده است و بچه ھا ھرگز چیزی بنام محبّت جانوری را ھم تجربه نکرده اند و لذا جانور پرستی در خانه ھا یکی از روشهای کمابیش طبیعی جبران این قحطی محبّت است. غذای بشر آخرا لزمانی شیمی است. اندیشۀ بشر آخرا لزمانی ھم ریاضی است و عاطفه اش ھم پورنوگرافیزم است. و علم و ادراک بشر آخرا لزمانی تماماً آمار و اعداد است. بشر دوران ما بشری ساقط شده در دَرَک اسفل الّسافلین است و این دَرَک در مقابل رویش تجسم یافته است که ھمان مدرنیزم و تکنولوژیزم و پورنوگرافیزم می باشد
قیامت نامه
ابلیس با به انکار کشانیدن بشر نسبت به مقام خلافت اللهی آدم موجب واژگونسازی روح الهی در انسان شد که این واژگونسازی موجب وارونه ساختن جوهر اسماء و کلمات خدا در نفس ناطقه بشر گردید زیرا نفس ناطقه همان حضور روح خدا در بشر اس.....ت
از کتاب قیامت نامه تألیف استاد علی اکبر خانجانی
خانه و میخانه(میخانه ای است بر خرابات خانه)(خودشناسی آخرالزمانی) مقاله ۱۳
به یک لحاظ کلّ تمدن مدرن امروز محصول فروپاشی خانواده بعنوان کانون گرم آرامش و محبت و صمیمیت و اتّحاد است. سیر پیدایش و توسعۀ احزاب، کلوبها، اتحادیّه ها، اصناف، می خانه ها، عشرتکده ها، فاحشه خانه ها، قمارخانه ها و دهها انجمن فرهنگی و ادبی و هنری و سیاسی و… با سیر تخریب و تباهی خانه و خانواده رابطه ای مستقیم دارد. با یک مقایسه بین کشورهای غربی و شرقی می توان این واقعیت را درک نمود. مثلاً اگر تحزّب و دموکراسی در کشورهائی که هنوز خانواده دارای استحکام است، چندان جدیّتی ندارد و به ثمر نمی رسد به همین دلیل است. و اتفاقاً در کشورهائی که خانواده در حال نابودی است قویترین احزاب خودنمائی می کند بهمراه صدها انجمن و اتحادیّه دیگر و میخانه ها و فاحشه خانه ها و کاباره ها و کافه های شبانه روزی که مبدّل به نهادهایی مستحکم شده و از ارکان بقای چنین جوامعی محسوب می شوند. در یک کلام لیبرالیزم و دموکراسی با همه فرآورده هایش محصول درجۀ اول انهدام ازدواج و خانواده می باشد. پس طبیعی است که یکی از مسائل اصلی جنگ بین تمدن غرب و جوامع اسلامی بر سر آزادی زنان و دفاع از روسپی گری باشد. روسپی گری وامپریالیزم علت و معلول یکدیگرند. تا زن از خانه بیرون نرود و ضدّ خانه و ضدّ شوهر و بچه نشود این نظام پا نمی گیرد ومستحکم نمی شود. در واقع همه این گروههای اجتماعی به مثابه میخانه هائی هستند که زنان و مردان و کودکانِ رانده شده از خانه را جذب نموده و تسکین می بخشند و به انواع شیوه ها تخدیرشان می کنند تا درد غربت و بی محبتی و بی هویتی را التیام بخشند. و به معنای دیگر اینهمه آدمهای بی خانمان اگر در این انجمن ها جذب نشوند و سامان دهی نگردند و به مصرف اهداف نظام امپریالیستی در نیایند به جان این نظام می افتند. به زبانی دگر خود این نظام آدمخوار با هزاران حیله و هنر، خانواده ها را نابود کرده است تا از اعضایش بعنوان مواد اولیه بقا و رشد خود بهره گیرد این همان آدمخواری جهانی است و راز جهانی شدن این آدمخواری می باشد. این نظام بر قبرستان خانواده بنا شده است: میخانه ای است بر خرابات خانه
از کتاب دائرةالمعارف عرفانی جلد دوم فصل فلسفه قیامت و آخرالزمان
دجّال و امام
دجّالِ هر مذهب و مکتبی از بطن خودش پدید می آید و اتفاقا از نزدیکترین حدّ وجود آن صاحب مکتب و بواسطه مشاهدات و آموزه های درجه اول و عالی آن مذهب رشد می کند. دجّال موسی (ع)، سامری بود که یک دانشمند بود. دجّال مسیح، یهودا بود که از حواریّون بود و او هم تحصیل کرده ترین حواری مسیح بود. دجّال محمد (ص)، کسانی چون ابوجهل، ابوهریره، کعب الحبار و ابوموسی اشعری بودند که جملگی از اصحاب نزدیک رسول و از جمله با سوادترین اصحاب بودند. دجّال علی (ع)، هم عمروعاص بود که او هم یک فیلسوف بود و از بطن اصحاب صفّه رشد نمود. در واقع دجّال هر مذهب و مکتبی کسی است که صورت آن آئین را می گیرد و در بطن آن دقیقاً ضدّ آئین را می پرورد پس باید فردی بسیار باهوش باشد. دجّال همان مکتب ضدّ
مکتب است. به بیان دیگر دجاّلیت هر اندیشه و راهی همان فرمالیزم محض آن است که به انواع حیله ها آراسته شده و مردم را می فریبد. دجاّلیت همان مادیّت و دنیویّت محض یک مکتب است. مثلا دجّالِ حکمتِ سقراط، ارسطو بود یا دجّال فلسفه فویرباخ و هگل هم مارکس بود. صورت مجلّل می شود و سیرت واژگون می گردد. مثلا دجّال عرفان اسلامی تصوّف فرمالیستی و نمادین است. دجّال هر اندیشه ای جسمانیّت محض
آن است. در قلمرو معانی و ارزشها هم این قاعده جاریست. مثلا دجّال رستگاری امروزه لیبرالیزم است، دجّال عدالت هم دموکراسی است و همسان سازی. دجّال عشق، هرزگی است و کلا دجاّل معنویت هم هنرهای مدرن می باشد همانطور که دجّال حکمت، فلسفه است و ... و دجّال انسان مدرن نیز آدم الکترونیکی است.
دجّالیت صنعت و تکنیکی است که میخواهد تقدیس شود. بشریتی است که دعوی الوهیّت می کند
دائرةالمعارف عرفانی جلد ۲ ص ۱۹۲
آخرالزمان ابرانسان ابن عربی اسرار صلوة اسلام شناسی اگزیستانسیالیزم امام شناسی اوشو اشراق امامت امامزمان ایدز برزخ بهشت بوبر تأویل قرآن تناسخ تشیع جهنم حافظ حکمت حکومت اسلامی حکمت الاشراق خاتمیتخودکشی خودشناسی خلق جدید دجال دکتر علی شریعتی زرتشت شفاعت صادق هدایت طب اسلامی ظهور امام زمانعلائم ظهور عرفان عرفان اسلامی عرفان شیعی عرفان حلقه عذاب علم توحید غیبت فاطمه شناسی، فلسفه فلسفهدین فلسفه زندگی فلسفه سینما فلسفه ظهور فلسفه گناه فلسفه مرگ، فلسفه ملاصدرا فلسفه نماز فمینیزم قیامتکرامت کریشنامورتی لقاءالله متافیزیک منجی موعود معراج منجی آخرالزمان مولوی مولانا مهدی موعود معرفتشناسی نجات نیچه وحدت وجود وجه الله ولایت وجودی هایدگر هرمنوتیک یاسپرس
آدم و حوا, آفرینش جدید عرفانی، ادگار آلن پو، انسان کامل، امراض لاعلاج، پدیده شناسی، تئوسوفی، حقیقتمحمدی، حلاج، خداشناسی، روزبهان بقلی، رجعت حسینی، زایش عرفانی، شناخت شناسی، شیطان شناسی، عشقعرفانی، عرفان درمانی، علی شناسی فلسفه ازدواج و زناشویی، فلسفه بیماری، فلسفه طلاق، فلسفه عشق،ماورای طبیعت، معرفت نفس، ناجی موعود، ناجی آخرالزمان،
پدیده شناسی بوبر یاسپرس حلاج زایش عرفانی حقیقت محمدی